عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
آثار تقوا(حکمت و بصیرت)
تقوا اندوخته ی هر انسانی است و همه گونه آزادی به انسان می دهد، تقوا تنها نه اینست که قید و محدودیت نیست بلکه عین حریت و آزادی است.
تقوا، همان نیرویی است که موانع و آفات شنـاخت را از بین می بَرد و باعث می شود من و تو با بهره برداری صحیح از ابزار و منابع خدادادی شنـاخت، حقیقت را بیابـیم و مسیر صحیح را در زندگی بپیماییم؛ همان نیرویی که امیرالمؤمنین علیه السلام حلاوت و شیرینی ثمراتش را این گونه توصیف می کند:تقوا و ترس دوای بیماری های شما و شفای مرض بدن های شما، درستی خرابی سینه های شما و مایه پاک شدن نفوس و روشنایی پرده های چشمان شما است. (نهج البلاغه)
در مسیر راهى كه من و تو به سوى پیروزى ها مى رویم، همیشه پرتگاه ها و بیراهه هایى وجود دارد كه اگر آنها را به خوبى نبینیم و نشناسیم و پرهیز نكنیم، چنان سقوط مى كنیم كه اثرى از ما باقى نماند.در این راه مهم ترین مسأله، شناخت حق و باطل، شناخت نیك و بد، شناخت دوست و دشمن، شناخت مفید و زیان بخش و شناخت عوامل سعادت و یا بدبختى است. به راستى اگر من و تو این حقایق را به خوبى بشناسیم، رسیدن به مقصد براى ما آسان است، اما مشكل اینجاست كه در بسیارى از این گونه موارد من و تو گرفتار اشتباه مى شویم، باطل را به جاى حق مى پنداریم و دشمن را به جاى دوست انتخاب مى كنیم و بیراهه را جاده صاف و مستقیم...
همه علم و دانش ها از علم و دانش خدا سرچشمه مى گیرد و هر گاه من و تو در پرتو تقوا و پرهیز از گناه و هوا و هوس به او نزدیك تر شویم و قطره وجود خودمان را به اقیانوس بى كران هستى او پیوند بزنیم، سهم بیشترى از آن علم و دانش خواهیم گرفت... قلب من و تو مثل آیینه است و وجود هستى پروردگار مثل آفتاب عالم تاب، اگر این آیینه را زنگار هوا و هوس، تیره و تار كند، نورى در آن منعكس نخواهد شد، اما هنگامى كه در پرتو تقوا و پرهیزگارى صیقل داده شود و زنگارها از میان برود، نور خیره كننده آن آفتاب پر فروغ در آن منعكس مى گردد و همه جا را روشن مى سازد « وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ یُعَلِّمُكُمُ اللّه...»
این مطلب آخرین بار توسط mahdiss در پنجشنبه 29 تیر 1391 - 02:23 ، و در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
تاریخ: پنجشنبه 29 تیر 1391 - 01:26 عنوان: پاسخ به «**به سوی محبـــــــــــوب**»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
توکل
یکی از ویژگی های ایمان به خدا، توکل است، یعنی هیچ کس نمی تواند ضرر و نفعی به او رساند یا بازدارنده و عطاکننده باشد و به عبارت دیگر از غیر خدا مأیوس و ناامیدشدن است که باعث می شود برای جز خدا کاری انجام ندهد و از غیر خدا نترسد و به کسی دل و امید نبندد و همه ی امید و توجهش متوجه خداوند باشد.
انسان تا از ایمان راستین برخوردار نگردد نمی تواند متوکل بر خداوند باشد و به عبارت دیگر توکل کردن بر خداوند از مختصات ایمان به خداوند است که به انسان ها اهدا می گردد. توکل یک واقعیت معنوی است که در پرتو ایمان، به انسان ها اهدا می شود، روی این اصول به خوبی مشهود است که تا انسان مؤمن نگردد نمی تواند از این ویژگی برخوردار شود و بدیهی است هر قدر ایمان قویتر باشد توکل و اعتماد انسان به خدا کامل تر و استوارتر خواهد بود.
تاریخ: پنجشنبه 29 تیر 1391 - 01:33 عنوان: پاسخ به «**به سوی محبـــــــــــوب**»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
معارف نماز ، روشني قلب
1- نماز نمودار كامل توحيد و يگانه پرستي است، زيرا نماز با تسبيح و تنزيه ذات حق تعالي شروع مي شود و به آن ختم مي گردد. به عنوان مثال، گذشته از تسبيح هاي توحيدي كه در ركوع، سجود، اذان، اقامه، تشهد و ركعت هاي نماز اداء مي شود و نماز گزار با گفتارها و كردارهاي توحيدي يگانه پرستي خود را به منصه ظهور مي رساند، گفتن تكبيرات متعدد در آغاز و انجام نماز زيباترين شعار توحيدي است كه در نماز اداء مي شود، زيرا تكبير گرچه نشانه جمال حق است، ولي جلال الهي نيز در آن نهفته است، چون خود تكبير عين تنزيه الهي است، بدليل آن كه معناي «الله اكبر» اين نيست كه خداوند بزرگتر از اشياي ديگر است، بلكه معنايش اين است كه خداوند بزرگتر از توصيف است. و از آن جا كه در اذان و اقامه و تكبير هاي متعدد افتتاحي و همچنين در تكبيرهاي سه گانه تعقيب نماز خداوند تنزيه مي گردد، پس بدين ترتيب معلوم مي شود كه معارف توحيدي به زيباترين وجه در نماز جلوه كرده است كه شايد در كمتر عبادتي بدان گونه تجلي كرده باشد.
2- معارف زكات كه يك عبادت مالي است نيز در نماز نهفته است، زيرا زكات محك محبت است و گذشتن از ملك خود در راه تامين رضاي دوست و فناي هستي خود در هستي او در پرداخت زكات متبلور است، اين اثر در نماز به صورت دل انگيزي تجلي كرده كه اوج آن به هنگام قرائت جمله نوراني «مالك يوم الدين» است.
برخي از بزرگان با اشاره به نمود دل انگيز چهره زكات در كسوت نماز، و اين كه براي صالحان كه با براق نماز به معراج وصال راه مي يابند و اصل قرآني:«لِمن المُُلك اليوم، لِله الواحدِ القهار» قبل از گذارندن عقبه كئود مرگ طبيعي و برزخ براي او جلوه مي كند چنين تصريح كرده اند: «سر نماز در خرق و پاره كردن همه حجاب هاي ظلماني و نوري است و معناي خرق، نديدن است نه نبودن و خرق نهايي عبارت است از خود را نديدن، نه نابود شدن، چون نابودي كمال نيست بلكه نديدن هنر است، سالك كه به مقام فناء تام راه يافت، چيزي جز خدا نمي بيند.» بنابراين اگر گفته مي شود كه زكات به عنوان يكي از احكام و معارف ديني در نماز نيز تجلي كرده است، مراد آن است همان طور كه گذشتن از مال و دادن زكات محك محبت است، هستي خود را نديدن و خويشتن را فاني در هستي مطلق حضرت دوست ديدن كامل ترين زكاتي است كه سالك راه و مال آن را در راه دوست مي پردازد و اين زيباترين و كامل ترين تزكيه است. پس بنابراين اثر زكات نيز در نماز به صورت كامل تر از هر زكاتي در نماز نهفته است.
3- چون همه مفطرات روزه، (چيزهايي كه روز را باطل مي كند) در نماز حرام است و سبب بطلان نماز نيز مي شود، پس نماز اثر و خاصيت روزه را نيز داراست و در واقع احكام و معارف روزه نيز در نماز تجلي كرده است، بخصوص آن كه غير از مفطرات روزه گفتن كلام مخلوق نيز در نماز حرام است.
پس نماز تجلي روزه كامل تر است و هر اندازه كه نماز كامل تر باشد نمودار روزه اي كامل تر خواهد بود، چون در روزه كامل گذشته از امساك هاي عمومي، از شهود غير حق تعالي نيز امساك مي شود و نماز گزار بايد بكوشد با حضور قلب، خود را در حضور و محضر خدا ببيند و تنها او را با قلب و حقايق ايمانش مشاهده كند، در راستاي اين نكته است كه برخي از اهل معنا گفته اند: (طهارت باطني از ناپاكي شرك و پليديِ رويتِ غير، در نماز و روزه همچون ساير عبادت ها شرط است و همه نماز گزاران بايد تلاش كنند تا خود را با زمزم توحيد و نور ايمان و اخلاص از آلودگي ديدن غير خداوند منزه كنند.)
طهارت باطني از ناپاكي شرك و پليديِ رويتِ غير، در نماز و روزه همچون ساير عبادت ها شرط است و همه نماز گزاران بايد تلاش كنند تا خود را با زمزم توحيد و نور ايمان و اخلاص از آلودگي ديدن غير خداوند منزه كنند.
4- مسئله ديگر تجلي معارف حج در نماز است، زيرا حج كه قصد و توجه و سفر به سوي كعبه ظاهري است، در نماز نه تنها حج به مفهوم قصد قبله ظاهر لازم است بلكه توجه به سوي كعبه دل كه بيت المعمور در كشور وجود انساني است نيز تحقيق مي يابد، و اين زيباترين جلوه معارف حج در نماز است، زيرا در اين حج (نماز) قصد جامع و كاملتري با سير معنوي نماز گزار در دو نشئهي افاقي و انفسي (توجه به قبله ظاهر و باطن) انجام مي شود و سالك خانه حضرت دوست با سلوك معنوي خويش كعبه جان را قصد كرده و از آن طريق به وصال جان جانان بار مي يابد.
برخي از بزرگان نكته آموز با اشاره به مطالبي بلند در اين باره چنين تصريح كرده اند:
( اتصاف انسان نماز گزار كه در واقع سالك خانه دوست است به مقام فناء براي او عيدي بزرگ است و بقائي بعد از فنا براي او عيدي كامل تلقي مي شود و نماز اين دو عيد را در مقام خاصي كه عبارت از مقام وحدت حقيقي باشد بجا مي آورد) بنابراين نماز كاملترين جلوه گاه حج است. بخصوص آن كه نماز يك نحوه حركت خاصي است آنهم نه در مقوله هاي عرضي نظير: كيف، متي، اين، و مانند آن بلكه در جوهر نماز گزار، زيرا صحت آن به نيت است و نيت همان انبعاث روح انسان نماز گزار از خلق به سوي حق است.
5- يكي ديگر از معارف دين كه در نماز به صورت بسيار دل انگيز جلوه نموده است، جهاد است، زيرا در اينجا ترديد نخواهد بود كه نماز شورانگيزترين ميدان جهاد است، آنهم نه جهاد اصغر بلكه جهاد كبير و اكبر، بدليل آن كه هرگاه انساني مومن به نماز بر مي خيزد، ابليس همه ذريه خود را بسيج مي كند تا به هر نحو ممكن در نماز او مشكل ايجاد كند، به اين جهت نماز گزار براي اداء نماز واقعي بايد با تمام جنود ابليس و نفساني جهاد كند. برخي از بزرگان اهل معنا در اين باره چنين زيبا گفته اند:
« راه وصول به اين مقام منيع نه تنها به صِرف تحصيل شرايط و آداب و احكام نماز حاصل نمي شود، بلكه با اكتفا به جهاد مستمر با نفس نيز حاصل نخواهد شد، چون جهاد اكبر هم لازم است و هرگز با اكتفاء به جهاد اوسط كه نبرد با نفس مي باشد ميسر نمي شود، و جهاد اكبر همانا نبرد عشق و عقل است كه اگر سالك از قيد عقل مصطلح برهد و به عقل ناب كه همان عشق به عبادت و سپس حصر در معبود است برسد، در جهاد اكبر پيروز شده است.»
پس بدين ترتيب معلوم مي شود كه نماز بزرگترين ميدان جهاد و تجليگاه معارف جهاد نيز هست.
6- احكام و معارف ديني ديگر نيز در نماز نهفته است به عنوان نمونه: پاك بودن و غصبي نبودن لباس و مكان نماز، اقرار به رسالت و امامت در اذان و اقامه و تشهد، اعتراف به معاد و روز واپسين، ذكر و تسبيح و تقديس، دعا و نيايش، طلب رحمت و مغفرت در قنوت نماز و ده ها آموزه ديگر ديني در نماز وجود دارد كه شرح و بيان آن از ظرفيت اين مقاله بيرون است و تنها به عنوان حُسن ختام بايد به كلام نوراني امير مؤمنان درباره خاصيت و اثر گناه شويي نماز اشاره شود كه فرمود: امر نماز را مراعات كنيد، و بر آن محافظت نماييد، و اين عبادت بزرگ را فراوان به جاي آوريد، و با آن به خداوند تقرب جوييد، كه نماز بر مومنان فريضه اي است داراي وقت مخصوص، مگر پاسخ دوزخيان را نشنيديد كه وقتي از آنان پرسيده مي شود: چه چيز شما را وارد جهنم كرد؟ مي گويند: ما از نماز گزاران نبوديم.
نماز گناهان را همچون برگ درختان مي ريزد و ريسمان معصيت را از گردن گناهكاران مي گشايد آن گونه كه مهار از گردن حيوانات باز مي شود، رسول خدا نماز را به چشمه آب گرمي تشبيه كرده كه بر در خانه انسان است و او شبانه روزي پنج بار خود را در آن مي شويد، آيا ديگر هيچ آلودگي در او باقي خواهد ماند؟
آنچه اشاره شد تنها جلوه اي از معارف ديني در نماز بود و بايد توجه داشت كه حقايق و معارف فراوان ديگري نيز در نماز وجود دارد كه در اين مختصر ، مجال بيش از اين نبود. برگرفته شده از سایت سفیر رحمت و مهربانی (جنه الماوی)
این مطلب آخرین بار توسط mahdiss در پنجشنبه 29 تیر 1391 - 02:38 ، و در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
تاریخ: پنجشنبه 29 تیر 1391 - 01:40 عنوان: پاسخ به «**به سوی محبـــــــــــوب**»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
چرا ذکر خدا آرامش نمی بخشد؟
بخشندگی و مهربانی و صبوری و خدمت به اهل خانه و اجتماع و همه اینها با خلوص نیت و صداقت قطعاً و یقیناً موجب آرامش و شادابی روحی و روانی خواهد شد.
عمل جسم است و نیت روح – جسم بدون روح جنازهای بیش نیست و باید دفن شود. چرا که تعفن آن موجب بیماری و خسارت فراوان خواهد شد. ذکر زبانی و عملی یعنی عبادت راستین، و عبادت راستین یعنی تحقق این دعای قرآنی «رَبِّ اَدخلنی مُدخَل الصدق و اخرجنی مُخرج الصدق» – آغاز و حین و پایان هر رفتار و گفتاری میبایست با یاد خدا و برای خدا باشد. عمل کم با نیت خدایی زیاد و عمل زیاد با نیت غیر خدایی کم و بلکه مضّر خواهد بود.
نوشیدن یک لیوان آب به سه نفر پیشنهاد شد. هر سه نفر از نوشیدن خودداری کردند. عمل یکی بود، امّا نیت هر سه متفاوت بلکه متضاد بود. اولی گفت: نمیخورم چون از کسی که آب به دستم میدهد متنفرم (قهر و کینه) دومی گفت: نمیخورم چون تشنه نیستم (خنثی) سومی گفت: نمیخورم چرا که نفر بعدی از من تشنهتر است (از خود گذشتگی) عمل یکسان بود اما با سه رویکرد و سه نیت کاملاً متفاوت. هر نیتی متناسب با درجه و مرتبهاش، انسان را به همان مقام میرساند.
پس در گفتار و رفتار نیت نباید غیر خدایی باشد تا ذکر (یاد خدا) و عبادت محسوب شده و موجب آرامش شود. اینجاست که قرآن کریم میفرماید: الا به ذکر الله تطمئنَّ القلوب « یاد خدا آرامش قلبهاست.»
تاریخ: پنجشنبه 29 تیر 1391 - 01:56 عنوان: پاسخ به «**به سوی محبـــــــــــوب**»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
نشانه دین ، نماز است یا صداقت؟
امام(ع) نشانه دینداری و ایمان را صرفاً نه در عبادات و مناسک خاصّ دینی ، بلکه در راستگویی و میزان تعهد و پایبندی به حقوق انسانها میداند. امّا اگر کسی در کنار پای بندی به ظواهر شرعی و عبادات دینی ، به اخلاق ، ارزشهای انسانی و احترام به حقوق انسانها پای بند و وفادار باشد ، در این صورت میتوان باور کرد که از روح ایمان برخوردار بوده و عبادات او حقیقی است.
حدیث :
عَنْ أَبِی طَالِبٍ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:« لَا تَنْظُرُوا إِلَی طُولِ رُکوعِ الرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ فَإِنَّ ذَلِک شَیْءٌ اعْتَادَهُ فَلَوْ تَرَکهُ اسْتَوْحَشَ لِذَلِک وَ لَکنِ انْظُرُوا إِلَی صِدْقِ حَدِیثِهِ وَ أَدَاءِ أَمَانَتِه
اصول کافی (کتاب الایمان والکفر، باب الصدق و أداء الأمانة ، ح12 )
امام صادق (ع) میفرماید :
[برای شناخت نیکی و درستکاری کسی] به رکوع و سجده طولانی او نگاه نکنید زیرا چه بسا این رکوع و سجده طولانی، چیزی است که آن شخص به آن اعتیاد پیدا کرده است. در این صورت اگر آن را ترک نماید،[به دلیل ترک عادت] وحشت زده [ و پریشان حال] گردد. اما [برای شناخت نیکی و درستکاری]، به راستگویی و رعایت حقوق دیگران و ادای امانتش نگاه کنید [و آن را معیار و ملاک قرار دهید. ]
بیان :
1- روایت با این سند، گرچه مرفوع است اما مضمون آن با اسناد دیگری نیز روایت گردیده است.
در این حدیث شریف نکات بس مهم و هشدار دهندهای وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میشود:
امانت از ریشه «امن» و منظور از آن هر چیزی است که انسان را نسبت به آن، امین و مورد اطمینان دانستهاند. به همین دلیل اگر کسی مال خود را جهت محافظت و نگهداری به دست کسی میسپرد، آن مال را« امانت» مینامند. پس مفهوم امانت بسیار کلی و عام است و شامل همه حقوقی است که انسان مسئولیت ادای آنها را دارد. بنا براین هر حقی که از دیگران بر عهده انسان میباشد، امانتی است که باید ادا گردد و امانتهای مالی فقط یک نمونه و مصداق از این حقوق اند. گستره مصادیق و نمونههای دیگر این حقوق آنچنان گسترده است که بسیاری از حوزههای رفتاری و مناسبات انسانی را در بر میگیرد و اگر ما خود را به مردم به گونهای نشان دادیم که آنان به ما اعتماد نمودند، این اعتماد و اطمینان دیگران یک امانت است که باید آن را ادا کرد، یعنی نباید به آن خیانت کرد. حیثیت و آبروی افراد جامعه امانتی است در نزد ما که باید آن را حفظ کنیم. حقوق فرزندان و خانواده، امانتی بر عهده انسان است. حق تعلیم و تربیت، امانتی است که مربیان، آموزگاران وظیفه دارند آن را به نیکی و درستی ادا نمایند و دهها نمونه از این قبیل...
2- برای درک هرچه بهتر هشدار تکان دهنده امام (ع) در مورد احتمال تهی شدن عبادات از حقیقت و روح اصلیشان و تبدیل شدن آن به یک اعتیاد، باید اندکی در مفهوم اعتیاد و ملاکهای عمل اعتیادی تأمل کرد. کوتاه سخن اینکه ایمان، یک امر کاملا ارادی است و عمل مؤمنانه نیز فقط و فقط وقتی تحقق میپذیرد که برخاسته از آگاهی و اختیار باشد.
در برابر« عمل ارادی و آگاهانه»، گونههای دیگری از عمل قرار دارد. مثلاً نوعی عمل وجود دارد که میتوان آن را« عمل تسخیری» نامید.
دینداری دارای حوزههای گستردهای است. و نشانهها و شاخصههای دینداری در حوزههای فردی وعبادی با نشانهها و شاخصههای دینداری در حوزههای اجتماعی و عمومی تفاوت میکند. و اینکه کسی صرفاَ از نشانه دینداری در حوزه فردی برخوردار باشد نمیتوان اورا دیندار واقعی دانست ونتیجه گرفت که پس در مسؤلیت اجتماعیای که بر عهده گرفته نیز دیندار و مؤمن است.
در این نوع اعمال و رفتار، گرچه انسان بر حسب ظاهر با اراده خود آن را انجام میدهد. ولی وقتی مورد تحلیل دقیق قرار گیرد، مشاهده میکنیم ارادهای که در پشت این عمل قرار دارد، خود تحت تأثیر اراده بالاتری است و به عنوان تابعی از آن اراده برتر اقدام میکند. به عنوان مثال کسی که در شرایط و فضاهایی که نوعی رفتار خاص در آنها غلبه دارد، او نیز تحت تأثیر همان فضا و شرایط عمل میکند، با اندکی دقت خواهیم دید اراده او در تسخیر و تحت تأثیر آن فضا و شرایط غالب میباشد و به همین دلیل اگر اوضاع و شرایط دگرگون شود و الگوهای رفتاری دیگری غلبه نماید، رفتار این افراد نیز تغییر کرده و متناسب با شرایط و جو غالب عمل میکنند. چنین عملی حتی اگر بر حسب ظاهر یک عمل و رفتار دینی باشد، ولی به دلیل فقدان عنصر آگاهی و اراده هرگز نمیتوان آن را عمل و رفتار مؤمنانه دانست. آگاهی و اراده فقط از یک عقل نقّاد ناشی میشود. عقلی که بتواند در محیط چالش و از میان مجموعهای از متفاوتها و رنگارنگها، الگوی رفتاری خویش را بر گزیند و انتخاب کند. از این روست که در روایات اهل بیت (ع) ( برترین اعمال را عملی دانستهاند که در برابر جوّ غالب غفلت و فراموشی از ارزشها قرار گیرد.) (رک : وسائل الشیعة ج12 / ص 188 / باب استحباب اختیارالکلام)
قرآن کریم نیز با همین ملاک از میان همه زنان نیک تاریخ، آسیه زن فرعون را به عنوان یک الگوی برتر ایمان معرفی میکند. (رک . سوره تحریم ، آیه 11)
3- نوع دیگر عملی که در برابر رفتار آگاهانه و ارادی قرار دارد، عمل اعتیادی است. عمل اعتیادی عملی است که برآمده از اندیشه و اراده نیست. هرچند چه بسا در آغاز همراه با اراده و اندیشه بوده باشد، ولی رفته در اثر تکرار به عادت تبدیل شده و از اندیشه و اراده تهی میگردد. ولی از سوی دیگر چون انسان به آن اعتیاد پیدا کرده، در انجام آن بسیار کوشا، جدی و مقاوم جلوه میکند و اگر این عمل، یک عمل نیک و شایسته باشد، چه بسا در نظر دیگران، این کوشایی، جدّیت و استقامت، نشانه فضیلت و نیکی آن شخص به شمار آید. به گونهای که حتی او را از انسانهای معمولی برتر و شایستهتر بدانند. در حالی که او فقط به عادت خود عمل میکند و برای این عمل، هرگز با هیچ چالش و مقاومت درونی مواجه نیست که بتوان از این راه، استقامت و قدرت روحی او را تشخیص داد. بلکه او از این عمل خود، لذت نفسانی میبرد و بر خلاف آنچه که در ظاهر گمان میشود، هرچه که پیش میرود نفسانیت و خواهشهای نفسانی خویش را تقویت میکند.
بی تردید کمال هر انسانی در آن است که اعمال شایسته و نیک را در خود نهادینه و تثبیت نماید. به گونهای که هیچ گاه آنها را ترک نکند و به همین دلیل عارفان و عالمان اخلاق، میکوشند تا رفتارهای پسندیده و اعمال نیک، درون انسان به َملَکه تبدیل شود. «مَلًکه» ارزشها و فضیلتهای اخلاقیای است که درون انسان ریشه دار و ثابت شدهاند و به سادگی و سهولت از بین نمیروند.
4- عادت (اعتیاد) و مَلَکه از این نظر که هر دو درون انسان به صورت یک عمل ثابت در آمدهاند، شبیه یکدیگرند، ولی حقیقت آنها از یکدیگر کامل متفاوت است و تفاوت اصلی نیز در وجود دو عنصر اراده و اندیشه در مَلَکه ( یعنی همان ارزشها و فضایل اخلاقی نهادینه شده درون انسان) میباشد. در حالیکه عمل اعتیادی با اراده و اندیشه، بیگانه است.
عبادات و مناسک خاص دینی به دلیل فردی بودن آنها و اینکه بر انگیزههای کاملا درونی مبتنی میباشد معمولاً با چنین چالشهای بیرونی مواجه نیستند و ممکن است به انواع آفتها و ناخالصیها آمیخته شوند بدون آنکه در ظاهر این اعمال نشانهای ازاین آفتها و ناخالصیها دیده شود و قابل شناسایی باشد. واگر انسان، خود از درون دایماً مواظبت نکند کمترین خطر و آفتی که این عبادات و اعمال رسمی دینی را تهدید میکند،تبدیل شدت به عادت است.
یک عمل نیک برای آنکه به ملکه و فضیلت انسانی تبدیل شود باید هماره با اندیشه و اراده باشد و تنها در این صورت است که تکرار عمل، نه تنها تبدیل به عادت نمیشود بلکه موجب دست یابی انسان به «خود آگاهی» میگردد. در واقع بر اساس آگاهی و اراده، یک سیستم کلی و فعال درون آدمی پدید میآید که بر مهارتهای انسان برای انجام اعمال نیک و شایسته میافزاید از فاصله میان اندیشه و تصمیم برای انجام عمل نیک میکاهد و همین سرعت در اقدام، آن عمل را از نظر ظاهری شبیه عادت و عمل اعتیادی میکند. اما این شباهت فقط در اعمالی است که ماهیت آنها کامل فردی و درونی میباشد و یا اعمالی هستند که شکل ظاهریشان ثابت است و میتوانند خاصیت دینامیک و پویایی خویش را از دست بدهند.اما اگر عمل به گونهای باشد که در نسبت با دیگر افراد جامعه شکل میگیرد، در این صورت شرایط آن همیشه یکسان و یکنواخت نیست، بلکه هماره با نشیب و فراز و تحول همراه است، و به دلیل همین شرایط متناوب و غیر قابل پیش بینی، همیشه عمل انسان با چالش همراه میباشد و انسان را در موقعیت تصمیم گیری و انتخاب قرار میدهد و همین پویایی موجب میشود که چنین اعمالی، معمولاً از آسیب و آفت اعتیاد مصون بمانند.
5- برای روشن شدن این نکته بسیار مهم، به حدیث شریف باز میگردیم و دو نمونه کلی که امام(ع) به آن اشاره فرمودهاند را مورد بررسی قرار میدهیم.
نمونه اول، عبادات و تکالیف شرعی فردی مثل نماز و روزه است که امام(ع) به صراحت، آنها را در معرض آسیب اعتیاد و عادت، دانسته و به همین دلیل فرمودهاند که نمیتوان آنها را نشانه قطعی دینداری و ایمان کسی دانست و در مقابل، دو نمونه دیگر یعنی راستگویی و ادای حقوق دیگران(صدق احداث و اشداء الامانة) را به عنوان نمونههایی که میتوان آنها را نشانه دینداری و ایمان حقیقی به شمار آورد، معرفی میفرماید.
چرا چنین است؟ زیرا راستگویی صرفاً یک مساله فردی نیست؛ بلکه معمولاً در نسبت با دیگران قرار دارد، و این« دیگران» چه بسا گاه شرایطی را به وجود بیاورند که راستگویی ما به ضررمان تمام شود و موجب از دست رفتن منافع و موقعیتهای مادیّ گردد. اینجاست که انسان برای راستگویی همیشه باید تصمیم بگیرد و این گونه نیست که راستگویی بتواند در انسان تبدیل به عادت و اعتیاد گردد. چرا که شرایط برای راستگویی همیشه یکسان و یکنواخت نیست. بلکه همواره متناوب و متفاوت است و همین شرایط متناوب، راستگویی ما را با چالش مواجه میسازد و این چالش، نیاز به تصمیم دارد. حال اگر راستگویی درون کسی نهادینه و تبدیل به مَلَکه شده باشد، فاصله اندیشه و تصمیم او بسیار کوتاه خواهد بود و سریع تصمیم میگیرد و عمل میکند و اگر چنین نشده باشد ممکن است در مواردی دچار دروغگویی شود و این نکته، به طور کلّی در همه موارد رعایت حقوق دیگران صادق است.
همیشه عمل انسان با چالش همراه میباشد و انسان را در موقعیت تصمیم گیری و انتخاب قرار میدهد و همین پویایی موجب میشود که چنین اعمالی، معمولاً از آسیب و آفت اعتیاد مصون بمانند.
ولی عبادات و مناسک خاص دینی به دلیل فردی بودن آنها و اینکه بر انگیزههای کاملا درونی مبتنی میباشد معمولاً با چنین چالشهای بیرونی مواجه نیستند و ممکن است به انواع آفتها و ناخالصیها آمیخته شوند بدون آنکه در ظاهر این اعمال نشانهای ازاین آفتها و ناخالصیها دیده شود و قابل شناسایی باشد. واگر انسان، خود از درون دایماً مواظبت نکند کمترین خطر و آفتی که این عبادات و اعمال رسمی دینی را تهدید میکند، همان چیزی است که در سخن امام (ع) اشاره شده است ،یعنی تبدیل شدن به عادت و شکل اعتیادی پیدا کردن! که در این صورت از روح عبادت تهی شده و فقط از پوسته و ظاهر آن برخوردار است. ونتیجه چنین عبادتی آن است که هیچ اثری در رفتار اجتماعی انسان و تعامل او با سایر انسانها ندارد. اگر اهل بازار و کسب است از انصاف و شفقت نسبت به خلق خدا بی بهره است . اگر صاحب قدرت است، نسبت به عدالت وحفظ حقوق مردم بی مبالات میباشد و...
و گرچه با شدّت هر چه تمامتر نسبت به عبادات و اعمال رسمی دینی جدّی و کوشا باشد. ولی این اعمال نه تنها هیچ سودی ندارد، بلکه گاه علاوه بر اینکه موجب فریفتن و به اشتباه افتادن دیگران میگردد، خود اورا نیز به اشتباه انداخته و دچار توهم حقانیت و خود برتر بینی میسازد.به همین دلیل امام(ع)، نشانه دینداری و ایمان را صرفاً نه در عبادات و مناسک خاصّ دینی ، بلکه در راستگویی و میزان تعهد و پایبندی به حقوق انسانها میداند. امّا اگر کسی در کنار پایبندی به ظواهر شرعی و عبادات دینی ، به اخلاق ، ارزشهای انسانی و احترام به حقوق انسانها پایبند و وفادار باشد ، در این صورت میتوان باور کرد که از روح ایمان برخوردار بوده و عبادات او حقیقی است. وگرنه به فرموده امام صادق(ع) ، نباید فریب ظاهر دینی و متشرّع آنان را خورد. آن حضرت در حدیث دیگری در مورد این افراد به ظاهر دیندار و متشرّع به همگان هشدار میدهند و میفرمایند: « فریب نماز و روزه آنان را نخورید. » ( لا تغترّوا بصلاتهم و صیامهم\اصول کافی ، باب صدق ح2) . قرآن کریم میفرماید : (نماز [آدمی] را از زشتیها و ناپسندیها باز میدارد.\عنکبوت \45)
بی تردید نمازی که چنین اثری دارد، هرگز نماز از روی عادت و یا نماز ظاهرگرایانه و ریاکارانه نیست بلکه نمازی است که به عنوان یک فضیلت انسانی، درون آدمی نهادینه و تثبیت شده، و سیستم عمل صالح را در او فعال نموده است. و لذا در همه عرصههای زندگی آن شخص اثر میگذارد و موجب میشود تاراستی و عدالت را پیشه کند.
6- از سخن امام(ع) استفاده میشود که دینداری دارای حوزههای گستردهای است. و نشانهها و شاخصههای دینداری در حوزههای فردی وعبادی با نشانهها و شاخصههای دینداری در حوزههای اجتماعی و عمومی تفاوت میکند. و اینکه کسی صرفاَ از نشانه دینداری در حوزه فردی برخوردار باشد نمیتوان اورا دیندار واقعی دانست ونتیجه گرفت که پس در مسؤلیت اجتماعیای که بر عهده گرفته نیز دیندار و مؤمن است. بلکه دیندارانه و مؤمنانه عمل کردن در جامعه و در مسؤلیت ها و مناصب اجتماعیای که انسان بر عهده دارد شاخصهها و ملاکات خاصّ خود را دارد که به گفته امام(ع) این شاخصه همان راستگویی و رعایت حقوق دیگران است.
چه بسا کسی از نظر فردی کاملاً دیندار و مؤمن به نظر آید ولی در حوزه اجتماعی کاملاً بی دین و بی تقوا باشد. و فقط در یک نسبت متعادل و هماهنگ بین حوزهای فردی و اجتماعی میتوان کسی را دیندار و مؤمن واقعی نامید.برگرفته شده از سایت سفیر رحمت و مهربانی(جنه الماوی)
این مطلب آخرین بار توسط mahdiss در پنجشنبه 29 تیر 1391 - 02:47 ، و در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
تاریخ: پنجشنبه 29 تیر 1391 - 02:04 عنوان: پاسخ به «**به سوی محبـــــــــــوب**»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
چراغ های همیشه روشن
شیخ الرئیس ابوعلی سینا در نامه ای که برای ابوسعید ابی الخیر نوشت پرسید: چه لزومی دارد که مردم در مسجد اجتماع کنند و نماز را به جماعت برگزار نمایند، با این که خداوند از رگ گردن به انسان نزدیکتر است، هر جا که باشی اگر رابطه ات را با خدا برقرار کنی نتیجه خواهی گرفت؟ ابوسعید پاسخ نامه ی بوعلی سینا را نوشت و در آن چنین مثال زد: اگر چندین چراغ در یک جا روشن باشد و یکی از آنها خاموش شود، چراغ های دیگر روشن است و آن مکان تاریک نیست. ولی اگر هر یک از چراغ ها در یک اتاق در بسته روشن باشد همین که یکی از آنها خاموش شود آن اتاق در تاریکی فرو می رود.
ولی اگر نماز را به جماعت برگزار کنند، شاید خداوند به خاطر حضور افرادی پاک و شایسته که همچون چراغهای فروزان و وسیله ی نزول رحمت پروردگارند این دسته را نیز مشمول فیوضات و برکات خود قرار دهد.
انسانها نیز همین گونه اند. بعضی از آنان گنه کارند و اگر در خانه به تنهایی نماز بخوانند، مانند همان چراغ و لامپ خاموشند که نوری ندارد و نمازِ این دسته نیز تأثیر و فایده ی کمی دارد، بنابر این شاید از رحمت و برکات نور الهی نیز محروم بمانند، ولی اگر همین دسته در مسجد باشند و نماز را به جماعت برگزار کنند، شاید خداوند به خاطر حضور افرادی پاک و شایسته که همچون چراغهای فروزان و وسیله ی نزول رحمت پروردگارند این دسته را نیز مشمول فیوضات و برکات خود قرار دهد.
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله - :صلاة الرجل فى جماعة خیر من صلاته فى بیته اربعین سنة …
نماز خواندن انسان در جماعت بهتر است از نمازى كه چهل سال در خانه خوانده شود ….
تاریخ: پنجشنبه 29 تیر 1391 - 02:09 عنوان: پاسخ به «**به سوی محبـــــــــــوب**»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
آیت الله بهجت(ره) : تنها با حرف زدن به جایی نمی رسیم !
معظم له رعایت شئؤنات اسلامی را برای جوانان مهم برشمردند و راه تهذیب نفس و نزدیک شدن به خدا و ائمه اطهار علیهم السلام را عمل به واجبات و ترک محرمات دانستند.
حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) درباره علماء و بزرگان میفرماید: به معلومات و واضحات خود، عمل نمیکنیم، مَعَ ذلک مقامات و علمیات و معارف بالاتر را طالبیم. بنابراین، فرق ما و آنها این است که آنها اهل علم و عمل و صاحب مقامات و کرامات بوده اند و ما نیستیم. به نظر بنده تفاوت میان ما و آنها فقط در این است که آنها به آن چه میدانستند، عمل میکردند؛ ولی ما حتی آن چه را که میبینیم، عمل نمیکنیم ! و حتی أَلاْءَهَمّ فَالاْءَهَمَّ و أَلاْءَوْجَب فَالاْءَوْجَب را رعایت نمیکنیم! آنها در مقام عمل حتی در عمل به مستحبات، منتظر حالی بودند که آن را خوب انجام دهند! تنها مشابهت ما با آنها این است که آنها در ایمان و یقین قوی بودند و صلابت داشتند، و ایمان و یقین ما ضعیف است!
تاریخ: پنجشنبه 29 تیر 1391 - 02:19 عنوان: پاسخ به «**به سوی محبـــــــــــوب**»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
اسرار نماز از منظر و زبان آیت الله بهجت (ره)
نماز بالاترین وقت ملاقات و استحضار و حضور در محضر خداست...نماز برای خضوع و خشوع جعل شده است.
نماز، جامی است از اَلَذّ لذایذ [لذّت بخش ترین لذتها] که چنین خمری خوشگوار در عالمِ وجود نیست!
نماز، اعظم مظاهر عبودیّت است که در آن، توجه به حقّ می شود.
تمام لذتها روحی است؛ و آن چه از لذات که در طیب [عطر] و یا از راه نساء به صورت حلال تکوینا ً مطلوب است، بیش از آن و به مراتب بالاتر، در نماز است.
قُرب، مراتبی دارد و بالاترین آنها لقاء است. و هر مرتبه از مراتب قُرب را مقرّبی است که بالاترین آنها نماز است.
نماز عروج مؤمن است و عروج مستلزم قرب و لقاء است...مؤمن بعد از لقای او، نه تنها به سراغ حبشیه (زن زشت، کنایه از غیر خدا) نخواهد رفت، که خیال او را هم نخواهد کرد.
همین نماز را که ما با تهدید به چوب و تازیانه و عقوبت جهنمی شدن در صورت ترک آن انجام می دهیم، آقایان ]اولیاء[ می فرمایند: از همه چیز لذیذتر است.
این احساس لذت در نماز، یک سری مقدمات خارج از نماز دارد و یک سری مقدمات در خود نماز، آن چه پیش از نماز و در خارج از نماز باید مورد ملاحظه باشد و عمل شود این است که: انسان گناه نکند و قلب را سیاه و دل را تیره نکند و معصیت روح را کور می کند و نورانیت دل را می برد و در هنگام خود نماز نیز انسان باید زنجیر و سیمی دور خود بکشد تا غیر خدا داخل نشود یعنی فکرش را از غیر خدا منصرف کند.
اگر بدانیم اصلاح امور انسان به اصلاح عبادت و در رأس آنها نماز است، که به واسطه خضوع و خشوع و آن هم به اعراض از لغو محقق می شود، کار تمام است.
همین امور ساده و آشکار مثل نماز، بعضی را به سماوات می رساند و برای عده ای هیچ خبری نیست، برای بعضی اعلی علیین است و برای بعضی هیچ معلوم نیست که آیا این معجون شور است یا شیرین!
چقدر تناسب داردتکبیر برای ورود به نماز و تسلیم برای خروج از آن!
در تکبیر، اکبر مناسب است. یعنی تمام امور دنیا و همه ی بزرگ ها را کنار بگذارید چون خداوند متعال اکبر است...نمازگزار با تکبیر در حرم الهی وارد می شود، ولی ما چه می دانیم که اینها یعنی چه! در روایت است که:
لَو عَلِمَ المُصَلِّی مایَغشاهُ مِن جَلالِِ الله، لَمَا انفَتَل عَن صَلاتِه « اگر نمازگزار می دانست که از جلال الهی چه چیزهایی او را فرا گرفته است، هرگز از نماز روی برنمی گرداند.»
ذکر خدا در حال نماز بهترین ذکر است، چون نماز به منزله ی کعبه است و نمازگزار در کعبه و حرم امن الهی داخل شده و بنا گذاشته است که از باب تکبیر داخل و از باب تسلیم خارج شود...............
تاریخ: یکشنبه 1 مرداد 1391 - 01:00 عنوان: پاسخ به «**به سوی محبـــــــــــوب**»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
یأس و نومیدی از درگاه خدا
یکی از گناهان بسیار بزرگ، ناامیدی از درگاه خداست و آنقدر این گناه بزرگ است که خداوند ناامیدی و یأس را تنها مختص کافران می داند و در سوره یوسف، آیه 87 می فرماید:
از رحمت خداوند مأیوس نشوید که تنها کافران ناامید از رحمت او می باشند.
در آیات و روایات بسیاری آمده که ناامیدی از درگاه خدا خود یک گناه بزرگ و نابخشودنی است.
توبه
خداوند در آیات زیادی انسان ها را تشویق به بازگشت و توبه می کند.
می فرماید:
ای گرویدگان، همگان به سوی خدا بازگردید تا مگر رستگار شوید. سوره نور، آیه 31
ای ایمان آورندگان توبه کنید به سوی خدا توبه ای راست. سوره تحریم، آیه 8
مژده ی لذت بخش که می توان به توّابین داد این است که خدا نه تنها توبه آنها را می پذیرد بلکه آنها را نیز دوست دارد. چه لذتی بالاتر از این که خداوند به انسان بگوید تو را دوست دارم.در سوره بقره آیه 222 می فرماید: « ان الله یحب التوّابین ».
پیامبر اکرم (ص) می فرماید: « هیچ موجودی در پیشگاه حق تعالی محبوب تر از مرد و زن توبه کننده نیست ».
امام محمد باقر (ع) می فرماید که خداوند بیشتر از توبه کننده از توبه او خوشحال می شود.« اگر مردی در شب تاریک شتر یا توشه اش را گم کند و سپس پیدا کند چقدر خوشحال می شود، همین طور است در ارتباط با انسانی که راه اصلی حق را گم کرده و گناه و معصیت خدا را انجام داده و حال ، توبه کرده. خداوند بیشتر از توبه کننده فرحناک و خرسند و خوشحال می شود. »
شهید بزرگوار دستغیب در کتاب استعاذه نقل می کند که: « پس از آنکه حضرت نوح علی نبیّنا و آله (ع) نفرین کرد و همه کفار غرق شدند، ملکی در پیش او ظاهر شد. شغل حضرت نوح (ع) کوزه گری بود. کوزه هایی از گل درست می کرد و پس از خشک کردن می فروخت.
ملک کوزه ها را یکی یکی از حضرت نوح (ع) می خرید و پیش چشمش آن را خرد می کرد و می شکست.
حضرت نوح ناراحت شد و به او اعتراض کرد که این چه کاریست که می کنی؟ گفت: به تو مربوط نیست. من خریده ام و اختیارش را دارم.
حضرت نوح فرمود:بله، نکن من آن را ساخته ام. مصنوع من است.
ملک گفت: کوزه ای ساخته ای، نه اینکه آن را خلق کرده ای، اینک من که آن را میشکنم تو ناراحت می شوی چطور نفرین کردی که این همه خلق خدا هلاک شوند در حالی که خدا بنده را خلق کرده و آنها را دوست دارد. پس از این قضیه ازبس که گریه کرد نامش را نوح گذاشتند.
اینها همه برای این است که به گنهکاران بگوید که بر این درگاه نومیدی نیست و اگر کسی ناامید شود ضعف از خود اوست و باید در فکر و اندیشه اش تجدید نظر نماید.
احادیث:
«استغفار روزی را زیاد می کند.»
«استغفار اندوه را برطرف و بلا را دفع می کند.»
«استغفار از بهترین عبادات و جامع ترین دعاهاست.»
( البته ناگفته نماند که گناه نکردن بسیار زیباتر و آسانتر از توبه کردن است و همچنین پذیرفته شدن توبه خود مستلزم شرایطی است که در حوصله این تاپیک نیست.)
با تشکر mahdiss
برگرفته شده از کتاب دریچه ای به آسمان (راههای پیشگیری از گناه)، مؤلف: زین العابدین دستداده
تاریخ: یکشنبه 1 مرداد 1391 - 01:36 عنوان: پاسخ به «**به سوی محبـــــــــــوب**»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
حکایت اول در مورد ریا
زاهدی میهمان پادشاهی بود. چون به خوان بنشستند، زاهد کمتر از آن خورد که عادت او بود و چون به نماز برخاستند، بیشتر آن کرد که عادت او، تا ظن صلاحیت، در حق او زیادت کنند.
ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
کاین ره که تو می روی به ترکستان است
چون به مقام خویش باز آمد، سفره خواست تا تناول کند. پسری داشت صاحب فراست؛ گفت: ای پدر در دعوت سلطان چیزی نخوردی؟
گفت: در نظر ایشان چیزی نخوردم که به کار آید.
گفت: نماز را هم قضا کن، که چیزی نکرده ای که به کار آید.
ای هنرها نهادن بر کف دست
عیبها برگرفته زیر بغل
تا چه خواهی خریدن ای مغرور
روز درماندگی به سیم دغل
حکایت دوم در مورد ریا
واعظی شیرین سخن با ظاهری آراسته و با ایمان امیری را موعظه کرد. امیر پس از رفتن واعظ مال فراوانی برایش فرستاد و او قبول کرد.
وقتیکه پیک امیر آمد و از قبول کردن واعظ او را اطلاع داد امیر گفت: « کلّنا صیّاد و لکن الشباک تخلف »
همه در فکر به دام انداختن صیدیم لکن اختلاف در چگونگی دامهای ماست.
ظاهرت چون بوذر و سلمان بود
باطنت همچون ابوسفیان بود
ظاهرت چون گور کافر بر حلل
واندرون قهر خدا عزّوجل
از برون طعنه زنی بر با یزید
وز درون ت ننگ می دارد یزید
هرچه داری در دل از مکر و رموز
پیش ما پیدا بود مانند روز
گرچه پوشیمش ز بنده پروری
تو چرا رسوایی از حد می بری
گر بود در ماتمی صد نوحه گر
آه صاحب درد را باشد اثر
حکایت سوم در مورد ریا
یکی از عبّاد، سی سال نماز خود را اعاده کرده و تمام آن سی سال را در صف اول جماعت نماز خوانده بود.
گفت روزی به خاطر پیش آمدی نتوانستم خود را زود برسانم و در صف اول بایستم. وقتی که رسیدم از صف اول عقب ماندم. در این هنگام متوجه شدم مثل اینکه خجالت می کشم از نگاه مردم به سوی من، زیرا همیشه در صف اول بوده ام و امروز عقب افتاده ام.لذا دانستم در این مدت تمام نمازهایم آلوده به ریا و مشوب به نگاه مردم به سوی من بوده که در صف اول هستم و از سبقت گیرندگان به کارهای نیکم.
برگرفته شده از کتاب دریچه ای به آسمان (راههای پیشگیری از گناه)، مؤلف: زین العابدین دستداده
حکایت 1: گلستان سعدی شیرازی
حکایت 2: پند تاریخ، نقل از الاذکیاء ص 39
حکایت 3: به نقل از کشکول شیخ بهایی
تاریخ: یکشنبه 1 مرداد 1391 - 01:43 عنوان: پاسخ به «**به سوی محبـــــــــــوب**»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
اسراف
اسراف یا تبذیر به معنی زیاده روی و عدم رعایت اعتدال و استفاده بی رویه و غیرضروری از هر چیز ی می باشد که معیار در آن عقل و شرع میباشد. این اسراف ممکن است در آب، غذا، وقت، جودو سخا، برق، عقیده ، عبادت و... باشد.
قرآن کریم می فرماید:
ای فرزندان آدم زیورهای خود را در مقام عبادت برگیرید و هم از نعمت های خدا بخورید و بیاشامید و اسراف مکنید که خدا مسرفن را دوست نمی دارد.
امام حسن عسکری (ع) درباره اسراف می فرماید:
جود و سخا اندازه ای دارد که اگر از آن تجاوز کند اسراف می شود، احتیاط و محکم کاری اندازه ای دارد که اگر از حدش فزون تر شد ترس خواهد بود، صرفه جویی و اعتدال در صرف مال اندازه ای دارد که اگر از آن بیشتر شد بخل است و شجاعت و دلیری اندازه ای دارد که اگر از حدش بگذرد تهوّر و بی باکی خواهد بود.
حکایت در مورد میانه روی
حضرت امیرالمؤمنین (ع) به عیادت « علاء بن زیاد حارثی » تشریف برد. وقتی که وسعت خانه ی او را مشاهده نمود فرمود: تو خانه به این وسعت در دنیا برای چه می خواهی با آنکه احتیاجت به این خانه در آخرت بیشتر است؟! اگر بخواهی در آخرت نیز به خانه ی وسیعی برسی در اینجا مهمان نوازی کن. صله ی رحم بجا آور و اداء حقوق بنما.
علاء عرض کرد: از برادرم « عاصم بن زیاد » شاکی هستم.
فرمود: چه شکایتی داری؟
عرض کرد: از دنیا کناره گیری نموده. حضرت امر فرمود تا او را بیاورند. عاصم شرفیاب شد.
حضرت فرمودند: ای دشمن نفس خود شیطان گمراهت نموده. بر خانواده و اولادت رحم نمی کنی؟ خیال می کنی خداوند طیبات و چیزهای حلال را که برایت مباح کرده بدش می آید از آنها استفاده کنی، در نظر خدا از این اندیشه خوارتر و پست تر هستی.
عاصم گفت : پس چرا شما لباس خشن می پوشی و غذای ساده و غیر لذیذ می خوری؟
فرمود: من مثل تو نیستم. خدا بر پیشوایان حقی لازم نموده که خودشان را شبیه تنگدستان قرار دهند تا فقر و تنگدستی برای فقرا دشوار نباشد و بدین وسیله تسلی یابند.
تاریخ: یکشنبه 8 مرداد 1391 - 01:11 عنوان: پاسخ به «**به سوی محبـــــــــــوب**»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
برداشت آزاد
برای طلب حاجت باید بعد از نماز و دعا به سجده رفت و اشک ریخت حتی یک قطره و این یعنی « مطلب تمام شد ».
اگر اشکی از چشم آمد، یعنی به تو اذن داده اند. ( آیت الله بهجت (ره))
3 حاجت از اهل بیت:
دیانت ( در دنیا ) زندگی با آن شفاف و بدون ابهام است.
شهادت ( در لحظه ی مرگ ) امام علی(ع) تنها در لحظه ی شهادت گفت: قسم به خدای کعبه رستگار شدم.
شفاعت ( برای قیامت )
4 عفت: عفت زبان، عفت صدا،عفت شکم، عفت از شهوت
« احساس حضور خدا در همه حال همه مسائل را حل می کند. » ( آیت الله بهجت (ره))
« ظهور امام زمان (عج) نعمتی است که تمامی حاجات ما را برآورده می کند.»
بعد از نماز: تکبیر، تحمید، تسبیح. ثواب مضاعف نماز و قبولی توبه
تکرار تسبیحات حضرت زهرا (س) با تربت امام حسین(ع) (تسبیح گوی حق). خداوند به برتر از این ستایش نشده.
بهترین چشم روشنی و کادو برای اهل بیت گناه نکردن است.
«چه زیباست اگر انسان از گناه مبرا باشد.»
کاش ما را کاروان یعقوب بود تا یوسف (امام) ما را از چاه بیرون برد.
لاینبغی للمؤمن ان تجلس مجلساً یعصی الله فیه و لایقدر علی تغییره
سزاوار نیست افراد با ایمان در مجلس بنشینند که در آن گناه می شود و توانایی بر تغییر آن را ندارند.
تاریخ: چهارشنبه 11 مرداد 1391 - 02:43 عنوان: پاسخ به «**به سوی محبـــــــــــوب**»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
مناجات
ای خدای من ای آقا و مولا و پروردگار من
بر فرض که بر عذاب تو شکیبایی ورزم
اما فراق و دوریت را چگونه تحمل کنم؟
گیرم که بر سوزندگی آتشت صبر پیشه کنم
اما چگونه چشم پوشی از کرامتت را تاب آورم؟
غمزدگی ام را جز رحمتت برطرف ننماید،
و بدحالی ام را جز مهرت نگشاید،
و سوز سینه ام را جز وصل تو خنک نکند
و آتش درونم را جز دیدارت خاموش نگرداند
و حرارت شوقم جز نگاه به جمالت آرام نکند
و بی قراریم جز با نزدیکی به حضرتت قرار نیابد
و حسرتم را جز نسیم رحمتت بازنگرداند
و بیماریم را جز درمان تو شفا ندهد.........
تاریخ: پنجشنبه 11 آبان 1391 - 00:36 عنوان: پاسخ به «**به سوی محبـــــــــــوب**»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
« به بچه ات ظلم نکن »
اگر به بچه ات گفتی امروز فلان چیز را برایت می خرم، اگر نخریدی، امروز را به فردا انداختی، ظالمی، چون بچه این طور بار می آید. برایش وعده و وفای به عهد مطرح نیست. احسان به اولاد به قدری باید باشد که قبح کذب را بفهمد و از همان کودکی فطرتش به صدق به بار بیاید. پیش اولاد اگر منکری از تو سر زد، در او اثر میگذارد.
آیت الله دستغیب « ذلیل نباش »
مؤمن باید آزاد و عزیز باشد، نه ذلیل نفس و هوایش. گاه می بینی برای 100تومان پول چه کثافت کاریهایی که نمی کند چرا؟ چون ذلیل نفس است، نمی تواند خودش را، زبانش را، شکمش را ، اعضایش را کنترل کند.
آیت الله دستغیب
« دنبال جلب رضایت مردم نباش »
اگر انسان بر حقانیت مذهب و اعتقاد خود دلیل داشته باشد، اگر همه مردم زمین هم بگویند تو باطلی، نباید به گفته ی آنها اعتنا کند. اگر بخواهیم تابع مردم باشیم و برای حقانیت مذهب خود از مردم امضاء بگیریم، باید سال به سال، وقت به وقت امضاء بگیریم، زیرا اکثر بشر، کافر یا بت پرست هستند و اصلأ معاد را قبول ندارند.
آیت الله بهجت
« به محض آگاهی زود برگرد »
گویا فریب خوردن، غیراختیاری انسان است، ولی چه خوب است که وقتی انسان فهمید فریب خورده است و بی راهه رفته، از همان جا برگردد و جبران کند نه اینکه بگوید این همه راه آمده ایم، بقیه راه را هم برویم هرچه باداباد. اگرچه برخلاف شرع و رضای خدا باشد.
آیت الله بهجت « گناه نکن، امام زمان می آید »
امام زمان (عج) به شخصی فرمودند: خود را درست کن، ما به سراغت می آییم.
ترک واجبات و ارتکاب محرمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است.
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید شما نمی توانید در این بخش رای دهید شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید