پنج شنبه 9 فروردین 1403

   
 
 پرسشهای متداول  •  جستجو  •  لیست اعضا  •  گروههای کاربران   •  مدیران سایت  •  مشخصات فردی  •  درجات  •  پیامهای خصوصی


فهرست انجمن‌ها » مباحث متفرقه » **به سوی محبـــــــــــوب**

ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک رفتن به صفحه قبلی  1, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8  بعدی
 **به سوی محبـــــــــــوب** « مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی » 
نویسنده پیام
forouzan
پستتاریخ: جمعه 13 تیر 1393 - 02:29    عنوان: پاسخ به «**به سوی محبـــــــــــوب**» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

داره کولاک می‌کنه!
داره کولاک می‌کنه!

عضو شده در: 30 مهر 1390
پست: 130

iran.gif


امتياز: 3265

امشب طلب عشق ز دلدار کنیم
شیطان رجیم را سر دار کنیم
امر فرجش اگر مهیا باشد
این ماه کنار یار افطار کنیم
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
mahdiss
پستتاریخ: سه‌شنبه 24 تیر 1393 - 01:46    عنوان: در وصف رمضان پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

عضو فعال
عضو فعال

عضو شده در: 3 بهمن 1390
پست: 529
محل سکونت: ساوه ...
iran.gif


امتياز: 13590

شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن


ماه رمضان، ماه مفروش کردن قدوم شب قدر با اشکهای شوق
برای درک «زیباترین لحظهء حیات انسانی» است

ماه رمضان، ماه نزول آیه های سبحانی
و ارتباط ملک و ملکوت در نزدیکترین افق
برای عروج «ارواح روحانی» است

روزه ، تمرین کلاس زندگی
درس ایثار و خلوص و بندگی
روزه ، زنجیر هوا گسستن است
دیو و ب
ت های درون بشکستن است

ماه رمضان
ماه کشیده شدن خط گذشت و غفران الهی بر خطاهای گناهکاران
در سایه «الغوث الغوث های عمق جانی» است

ماه رمضان، ماه شکستن «بت های نفس
و سجدهء عشق بر درگاه
«عاشق و معشوق آفرین نامتناهی» است»

از بار گنه شد تن مسکینم پست
یا رب چه شود اگر مرا گیری دست ؟
گر در عملم آنچه تو را شاید نیست
اندر کرمت آنچه مرا باید هست

بهترین درس ها را در زمان سختی آموختم و دانستم صبور بودن یک ایمان است و خویشتن داری یک عبادت …
فهمیدم ناکامی به معنای تأخیر است نه شکست و خندیدن یک نیایش است …

گفتم خدایا همنشینم باش …
گفت من مونس کسانی هستم که مرا یاد کنند !
گفتم چه آسان به دست می آیی ؟؟!!
گفت پس آسان از دستم نده !

گر درد دهد به ما و گر راحت دوست
از دوست هر آنچه آید نیکوست
ما را نبود نظر به خوبی و بدی
مقصود رضای او , خشنودی اوست

خدایا
این عزت مرا بس که بنده تو باشم و این افتخار مرا بس که تو پروردگار من باشی
تو آنچنانی که من می خواهم پس قرار بده مرا آنچنان که تو می خواهی …

و خدا گفت : فقط دانه ای بکار …
زمین و آب و آفتابش از من ، خوشه و خرمن و حاصلش از تو !

رمضان شهر عشق و عرفان است
رمضان بحر فیض و احسان است
رمــضــــان، مــاه عــتــرت و قــرآن
گــــاه تــــجدید عهد و پیمان است

ماه صیام ماه خداوند ذوالعطی است
ماه وفور فیض و کرامات کبریاست
ماه صعود روح به اوج فضیلت است
ماه نزول مائده رحمت خداست

ماه در خودنگری و خودکاوشی / لب فرو بستن ، نگفتن ، خاموشی
درک مسکین از دل و جان کردن است / زندگی همچون فقیران کردن است

رمضان آمد و روان بگذشت / بود ماهی به یک زمان بگذشت
شب قدری به عارفان بنمود / این معانی از آن بیان بگذشت

هر که را خاطر به روی دوست رغبت می‏کند
بس پریشانی بباید بردنش چون موی دوست
دیگران را عید اگر فرداست ما را از این دهست
روزه داران ماه نو ببینند و ما ابروی دوست

مارا به دعا کاش نسازند فراموش
رندان سحرخیز که صاحب نفسانند

مغرب آفتاب عمر علی / مشرق ماهتاب قرآن است
در چنین مه که انس و جان یارب / بر سر سفره تو مهمـان است

حکمت روزه داشتـن بگـذار / باز هم گفته و شنیده شود
صبرت آمــوزد و تسلط نفـس / و ز تو شیطان تو رمیده شود

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود
براى هر چیزى زکاتى است و زکات بدنها روزه است

امام صادق علیه السلام فرمود
خداوند روزه را واجب کرده تا بدین وسیله دارا و ندار (غنى و فقیر) مساوى گردند

ﺧﺪﺍﯾﺎ ؛ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺯﺷﺖ ﺍﺳﺖ ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ ﺭﻓﺘﻦ !
ﺩﺳﺖ ﭘﺮ آمده ام …
ﺩﺳﺘﯽ پر ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻩ ، ﭼﺸﻤﯽ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﻣﯿﺪ !

رمضان ماه مناجات ودعا / رمضان پر بود از شور و صفا
ماه خالص شدن از کبر و ریا / رمضان ماه رسیدن به خدا

التماس دعا
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
mahdiss
پستتاریخ: یکشنبه 23 شهریور 1393 - 02:19    عنوان: پاسخ به «**به سوی محبـــــــــــوب**» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

عضو فعال
عضو فعال

عضو شده در: 3 بهمن 1390
پست: 529
محل سکونت: ساوه ...
iran.gif


امتياز: 13590

قلّه قرآن را می شناسید؟
به نقل از سایت "ندای یک بسیجی":
از على علیه السلام نقل شده که فرمودند: " برگزیده قرآن سوره بقره و برگزیده بقره، آیة الكرسى است، در آن پنجاه كلمه است و در هر كلمه‏اى پنجاه بركت است". و نیز فرمودند: بعد از شنیدن فضیلت این آیه، شبى بر من نگذشت، مگر آنكه آیة الكرسی را خوانده باشم.

اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْ‏ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ كُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَۆُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ (بقره ـ 255)

اللَّه، كه جز او معبودى نیست، زنده و برپادارنده است. نه خوابى سبك او را فرا گیرد و نه خوابى سنگین. آنچه در آسمان‏ها و آنچه در زمین است، از آنِ اوست. كیست آنكه جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت كند. گذشته و آینده آنان را مى‏داند. و به چیزى از علم او احاطه پیدا نمى‏كنند مگر به مقدارى كه او بخواهد. كرسى (علم و قدرت) او آسمان‏ها و زمین را در برگرفته و نگهدارى آن دو بر او سنگین نیست و او والا و بزرگ است.

به مناسبت وجود كلمه‏ى «كرسى» در آیه، رسول اكرم صلى اللَّه علیه و آله این آیه «آیة الكرسی» نامید. در روایات شیعه و سنى آمده است كه‏ این آیه به منزله‏ى قلّه قرآن است و بزرگترین مقام را در میان آیات دارد. (تفسیر روح المعانى، ج 3، ص 10 و تفسیر المیزان، ج 2، ص 354)

در اهمیت و فضیلت این آیه همین بس كه از پیامبر گرامى اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده است كه از ابى بن كعب سۆال كرد و فرمود: كدام آیه برترین آیه كتاب اللَّه است؟ عرض كرد: اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ، پیامبر صلی الله علیه و آله دست بر سینه او زد و فرمود: دانش بر تو گوارا باد، سوگند به كسى كه جان محمد صلی الله علیه و آله در دست او است این آیه داراى دو زبان و دو لب است كه در پایه عرش الهى تسبیح و تقدیس خدا مى‏گوید.

در حدیث دیگرى از على علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله مى‏خوانیم كه فرمود: " برگزیده قرآن سوره بقره و برگزیده بقره، آیة الكرسى است، در آن پنجاه كلمه است و در هر كلمه‏اى پنجاه بركت است".

همچنین نسبت به تلاوت این آیه سفارش بسیار شده است، از على علیه السلام نقل كرده‏اند كه فرمود:

بعد از شنیدن فضیلت این آیه، شبى بر من نگذشت، مگر آنكه آیة الكرسی را خوانده باشم. (تفسیر نمونه، ج 2، ص 191 المیزان، ج 2، ص 355)

در این آیه، شانزده مرتبه نام خداوند و صفات او مطرح شده است. به همین سبب آیة الكرسی را شعار و پیام توحید دانسته‏اند. هر چند در قرآن بارها شعار توحید با بیانات گوناگون مطرح شده است، مانند: «لا إله الا الله» (صافات، 35)، «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» (بقره، 16)، «لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ» (انبیاء، 87)، «لا إِلهَ إِلَّا أَنَا» (نحل، 2)، ولى در هیچ كدام آنها مثل آیة الكرسی در كنار شعار توحید، صفات خداوند مطرح نشده است.

 مجموعه‏اى از صفات جمال و جلال او
ابتدا از ذات اقدس الهى و مساله توحید اسماء حسنى و صفات او شروع مى‏كند، مى‏فرماید:" خداوند هیچ معبودى جز او نیست" (اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).

كلمه «إِلهَ» درباره هر معبودى بكار مى ‏رود، خواه حقّ و یا باطل، «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ» (فرقان، 43) ولى كلمه «الله» نام ذات مقدّس الهى است. معبودانِ غیر از خدا، از آفریدن مگسى عاجزند «لَنْ یَخْلُقُوا ذُباباً» (حج، 73) و آنان كه به پرستش غیر خدا مى‏ پردازند، از بلنداى توحید به دره‏هاى خوفناك سقوط مى‏ كنند.
«وَ مَنْ یُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّیْرُ» (حج، 31) «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» اوّلین صفحه شناسنامه‏ى هر مسلمان است. اوّلین شعار و دعوت پیامبر اسلام صلى اللَّه علیه و آله نیز با همین جمله بود:
«قولوا لا إله الا الله تفلحوا» (كنز العمّال، ح 35541) هم چنان كه فرمود: «من قال لا إله الا الله مخلصا دخل الجنة و اخلاصه بها ان تحجزه لا إله الا الله عما حرم الله»

هر كس خالصانه شعار توحید سر دهد، وارد بهشت مى‏شود و نشان اخلاص او آن است كه گفتن «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ‏» وى را از حرام هاى الهى دور سازد. (ثواب الاعمال، ص 20)

امام صادق علیه السلام فرمودند: «قول لا إله الا الله ثمن الجنة» (بحار الانوار، ج 93، ص 196) گفتن «لا إله الا الله‏» بهاى بهشت‏ است.

هم چنان كه امام رضا علیه السلام در حدیث قدسى نقل كرده ‏اند: «كلمة لا إله إلا الله حصنى» (بحارالانوار، ج 3، ص 7) كلمه‏ى توحید، دژ مستحكم الهى است.

اعتقاد به توحید، همه‏ ى قدرت‏ها و جاذبه‏ ها را در چشم انسان كوچك و حقیر مى ‏كند. نمونه‏اى از آثار تربیتى توحید همین است كه مسلمانان در برابر پادشاهان و صاحبان قدرت سجده نمى ‏كردند. در دربار نجاشى پادشاه حبشه، پناهندگان مسلمان گفتند: «لا نسجد الا لله» ما به غیر خدا سجده نمى‏كنیم. (سیره‏ى حلبى، ج 1، ص 387) دحیه كلبى یكى دیگر از مسلمانان در كاخ قیصر روم، سجده نكرد و در جواب كاخ نشینان گفت: «لا أسجد لغیر الله» من براى غیر خداوند سجده نمى‏كنم. (سیره حلبى، ج 3، ص 272)

على علیه السلام فرمودند: «لا تكن عبد غیرك و قد جعلك الله حرا» (نهج البلاغه، نامه‏ى 31) بنده دیگرى مباش كه‏ خداوند تو را آزاد آفریده است.

لازم است مسلمانان هر روز و در هر جا با صداى بلند، اذان بگویند و فریاد آزادى از بندگى خدایان دروغین و طاغوت‏ها را سر دهند. و گوش نوزادان خود را قبل از هر صدایى، با طنین توحید «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» آشنا سازند.

در ادامه آیه مى ‏افزاید:" خداوندى كه زنده و قائم به ذات خویش است و موجودات دیگر عالم، قائم به او هستند" (الْحَیُّ الْقَیُّومُ).

در فراز هفتادم دعاى جوشن كبیر، حىّ بودن خداوند را این گونه مطرح مى‏كند:

«یا حیا قبل كل حى، یا حیا بعد كل حى، یا حى الذی لیس كمثله حى، یا حى الذی لا یشاركه حى، یا حى الذی لا یحتاج الى حى، یا حى الذی یمیت كل حى، یا حى الذی یرزق كل حى، یا حیا لم یرث الحیاة من حى، یا حى الذى یحیى الموتى، یا حى یا قیوم» آرى، خداوند زنده است، قبل از هر زنده ‏اى و بعد از هر زنده ‏اى. در زنده بودن، وى را نظیر و شریكى نیست و براى زنده ماندن، نیازمند دیگرى نیست. او زندگان را مى ‏میراند و به همه زنده‏ ها روزى مى‏ بخشد. او زندگى را از زنده‏اى دیگر به ارث نبرده، بلكه به مردگان نیز زندگى مى‏ بخشد. او زنده و پا برجاست.

معناى حیات درباره ذات پروردگار با دیگران فرق مى‏ كند و مانند سایر صفات الهى، از ذات او جدایى ناپذیر است و در آن فنا راه ندارد «وَ تَوَكَّلْ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لا یَمُوتُ» (فرقان، 5Cool او در حیات خویش نیازمند تغذیه، تولید مثل، جذب و دفع، كه لازمه حیات موجوداتى همچون انسان و حیوان و گیاه است، نیست. «یا حى الذى لیس كمثله حى»

«الْقَیُّومُ» از ریشه‏ى «قیام»، به كسى گفته مى‏شود كه روى پاى خود ایستاده و دیگران به او وابسته هستند. (مفردات راغب) كلمه‏ى «الْقَیُّومُ» سه مرتبه در قرآن آمده است و در هر سه مورد در كنار كلمه «الْحَیُّ» قرار دارد.

قیام او از خود اوست، ولى قیام سایر موجودات به وجود اوست. و مراد از قیّومیّت پروردگار، تسلّط و حفاظت و تدبیر كامل او نسبت به مخلوقات است.

قیام او دائمى و همه جانبه است، مى ‏آفریند، روزى مى ‏دهد، هدایت مى‏ كند و مى ‏میراند و لحظه‏اى غافل نیست.

هر موجود زنده‏اى براى ادامه‏ ى حیات، نیازمند منبع فیض است. همچون لامپى كه براى ادامه‏ ى روشنى، نیاز به اتصّال برق دارد. تمام موجودات براى زنده شدن باید از «الْحَیُّ» تغذیه شوند و براى ادامه‏ ى زندگى باید از «قیّوم» مایه بگیرند.

امام على علیه السلام مى‏ فرماید: «كل شى‏ء خاضع له و كل شى‏ء قائم به» هر چیزى تسلیم او و هر چیزى وابسته به اوست. (نهج البلاغه، خطبه 108)

نقل كرده ‏اند كه در جنگ بدر رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله مكرّر در سجده مى ‏گفتند: «یا حى یا قیوم» (روح البیان، ج 1، ص 400)
‍‍‍‌‍‌‌‌‍‍‍‍
 پیام های قسمت های بحث شده در این مقاله از آیه الکرسی:
1ـ هیچ موجودى جز او، ارزش معبود شدن ندارد. «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ»
2ـ حیات واقعى و ابدى و همه‏ ى حیات‏هاى دیگر از آن اوست. «الْحَیُّ»
3ـ همه چیز دائماً به او بستگى دارد و لحظه‏اى از تدبیر او خارج نیست. «الْقَیُّومُ»
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
mahdiss
پستتاریخ: یکشنبه 23 شهریور 1393 - 17:46    عنوان: پاسخ به «**به سوی محبـــــــــــوب**» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

عضو فعال
عضو فعال

عضو شده در: 3 بهمن 1390
پست: 529
محل سکونت: ساوه ...
iran.gif


امتياز: 13590


الهی!

پیشانی بر خاک نهادن آسان است

دل از خاک بر داشتن دشوار

الهی نامه (علامه حسن زاده آملی)


این مطلب آخرین بار توسط mahdiss در چهار‌شنبه 24 دی 1393 - 00:47 ، و در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
mahdiss
پستتاریخ: دوشنبه 5 آبان 1393 - 02:45    عنوان: پاسخ به «**به سوی محبـــــــــــوب**» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

عضو فعال
عضو فعال

عضو شده در: 3 بهمن 1390
پست: 529
محل سکونت: ساوه ...
iran.gif


امتياز: 13590


عباس

با دست آب را تکان داد

تا بعد نگویند کوفیان

"حسین را کشتیم... و

آب از آب هم تکان نخورد"

السلام علیک یا باب الحوائج یا ابالفضل العباس



می گویند وقتی آب می نوشی بگو یا حسین (ع) اما زمانیکه آب می بینی و نمی توانی بنوشی بگو یا ابالفضل (ع)



غیر از خدا، چیزی نیست که بتواند از ما دستگیری کند!! فردا غیر از خدا همه چیز، فانی است؛ والله خیر و ابقی (سوره طه، آیه 73) تنها خدا، خیر و پاینده تر است.

آیت الله العظمی بهجت (ره)



ما عظمتی نداریم، همین اندازه عظمت داریم که می ایستیم؛ بعد همین را در رکوع، نصفه میکنیم؛ و بعد به سجده و خاک بر میگردیم.

آیت الله العظمی بهجت (ره)



آنروز حسین یک صدا زینب بود

آیینه غیرت خدا زینب بود

زینب، زینب، زینب، زینب، زینب

آنروز تمام کربلا زینب بود.



یاﺩ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻨﯿﺪ . ﻣﺮﺗﺐ ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ. ﺑﺎ ﯾﺎﺩ ﻭ ﺫﮐﺮ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻋﻤﻞ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺿﺎﯼ ﺧﺪﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺣﻞ ﻣﯽ­ﺷﻮﺩ. ﺷﻬﯿﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻫﻤﺖ



ﺁﺭﻣﺎﻥ‌ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﺴﺘﻠﺰﻡ ﺻﺒﺮ ﺑﺮ ﺭﻧﺞ‌ﻫﺎﺳﺖ. ﭘﺲ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺧﻮﺑﻢ، ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺎﻥ‌ﺑﺎﺯﯼ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺁﺭﻣﺎﻥ‌ﻫﺎ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﯿّﺎﺭﻩ‌ﯼ ﺭﻧﺞ ، ﺻﺒﻮﺭﺗﺮﯾﻦ ﺍﻧﺴﺎﻥ‌ﻫﺎ ﺑﺎﺷﯽ. ﺷﻬﯿﺪ ﺳﯿﺪ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﺁﻭﯾﻨﯽ



ﻧﯿﺘﻬﺎ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﺺ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﯾﻘﯿﻦ ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ﻫﺮﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﻪ ﻧﯿﺘﻬﺎ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭﺗﻮﺍﻥ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺑﮑﺎﺭﮔﯿﺮﯾﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻧﺼﺮﺕ ﺍﻟﻬﯽ ﻧﺼﯿﺒﻤﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺸﺖ. ﺷﻬﯿﺪ ﺑﺎﻗﺮ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﺋﯽ



ﺍﯼ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻧﮑﻨﺪ ﺩﺭ ﺭﺧﺘﺨﻮﺍﺏ ﺫﻟﺖ ﺑﻤﯿﺮﯾﺪ ﮐﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺩﺭ ﻣﺤﺮﺍﺏ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪ. ﺍﯼ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻏﻔﻠﺖ ﺑﻤﯿﺮﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺩﺭ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻧﺒﺮﺩ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪ. ﺍﯼ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ، ﻣﺒﺎﺩﺍ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺗﯽ ﺑﻤﯿﺮﯾﺪ ﮐﻪ ﻋﻠﯽ ﺍﮐﺒﺮ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺣﺴﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻭ ﺑﺎ ﻫﺪﻑ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪ. ﺷﻬﯿﺪ ﻫﺎﺩﯼ ﻋﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ



ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻣﺎ ﮐﻪ ﺣﺴﯿﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﮑﺮﺩﯾﻢ ﺗﺎ ﺣﺴﯿﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺮﺳﯿﻢ ،‌ ﭘﺲ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺣُﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﭙﺬﯾﺮ. ﺷﻬﯿﺪ ﺳﯿﺪ ﺍﺻﻐﺮ ﺧﺒﺎﺯﯼ



ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ! ﺧﺪﺍﯼ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﻧﺒﺮﯾﺪ ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﻣﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺧﻮﺍﺑﺘﺎﻥ ‍‍ﺭﺍ ﮐﻢ ﮐﻨﯿﺪ. ﺩﺭﺱ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺳﻨﮕﺮ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻔﻆ ﺍﺳﻼﻡ ﻋﻠﻢ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺻﻤﯿﻤﯿﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﮐﻨﯿﺪ. ﺷﻬﯿﺪ ﺣﺴﯿﻦ ﺑﯿﮕﻠﺮﯼ



ﺷﻬﯿﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﻧﺴﭙﺎﺭﯾﺪ ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺮ ﯾﺎﺩﻫﺎ ﺑﺴﭙﺎﺭﯾﺪ. ﺷﻬﯿﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﮐﺮﯾﻤﯽ



ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮔﺬﺍﺭﯾﺪ ﺗﺎ ﺩﻧﯿﺎ ﭘﺮﺳﺘﺎﻥ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﯽ ﺭﻭﻡ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺍ ﺑﺎﺯ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺗﺎ ﮐﻮﺭﺩﻻﻥ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﮐﻮﺭ ﮐﻮﺭﺍﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻧﮑﺮﺩﻩ­ﺍﻡ. ﺷﻬﯿﺪ حسین مداحی



ﺧﺪﺍﯾﺎ ! ﺗﻮ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﯽ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ، ﻋﺎﺷﻘﺶ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺮ ﮐﻪ ﺭﺍ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎﺷﻢ ﺷﻬﯿﺪﺵ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﻥ ﺑﻬﺎﯼ ﺷﻬﺎﺩﺗﺶ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺧﻮﺩ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ. ﺧﺪﺍﯾﺎ ! ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﻮ ﺍﻡ! ﺷﻬﯿﺪ ﺍﺑﻮﺍﻟﻘﺎﺳﻢ ﺗﻘﺪﯾﺮﯼ



ﺍﯼ ﻋﺰﯾﺰﺍﻥ ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ﻣﺎﻧﺪﻧﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﮔﺮﻭ ﺭﻓﺘﻨﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﺷﻬﯿﺪ ﻣﻬﺪﯼ ﺑﺎﮐﺮﯼ



الگوى زندگى مؤمن از هوا و هوس رستن است
و من اين الگو را دوست دارم.
شهيد حاج محمد ابراهيم همت



با تمام وجود گناه کرديم
نه نعمت هايش را از ما گرفت و نه گناهانمان را فاش کرد
بندگى اش را ميکرديم چه ميکرد؟
مرحوم آيت الله بهجت


این مطلب آخرین بار توسط mahdiss در سه‌شنبه 6 آبان 1393 - 01:41 ، و در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
mahdiss
پستتاریخ: دوشنبه 5 آبان 1393 - 02:49    عنوان: پاسخ به «**به سوی محبـــــــــــوب**» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

عضو فعال
عضو فعال

عضو شده در: 3 بهمن 1390
پست: 529
محل سکونت: ساوه ...
iran.gif


امتياز: 13590

در یکی از راز و نیازهای شهید چمران آمده است:

خدایا: من باید از نظر علمی از همه برتر باشم تا مبادا دشمنان، مرا از این راه طعنه زنند. باید به آن سنگ دلانی که علم را بهانه کرده اند و به دیگران فخر می فروشند، ثابت کنم که خاک پای من هم نخواهند شد. باید همه ی آن تیره دلان مغرور و متکبر را به زانو درآورم؛ آنگاه خود خاضع ترین و افتاده ترین فرد روی زمین باشم... .
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
mahdiss
پستتاریخ: جمعه 23 آبان 1393 - 22:12    عنوان: پاسخ به «**به سوی محبـــــــــــوب**» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

عضو فعال
عضو فعال

عضو شده در: 3 بهمن 1390
پست: 529
محل سکونت: ساوه ...
iran.gif


امتياز: 13590

ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺘﻮﺳﻞ ﺷﻮﻡ ؟ !

ﺗﻮﺳّﻞ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻟﻐﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﺗّﺨﺎﺫ
‏« ﻭﺳﯿﻠﻪ ‏» ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺰﺩﯾﻚ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﯼ . ‏« ﻭﺳﯿﻠﻪ ‏» ﺩﺭ ﻟﻐﺖ ﺑﻪ
ﻣﻌﻨﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺯﯾﺮ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ :

1 . ﻧﺰﺩﯾﻚ ﺷﺪﻥ ‏( 1 ‏)
2 . ﺩﺭﺟﻪ ‏( 2‏)
3 . ﭼﺎﺭﻩ ﺟﻮﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺎ ﻣﯿﻞ ﻭ ﺭﻏﺒﺖ ‏( 3 ‏)
4 . ﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺁﻥ، ﻧﺰﺩﯾﻚ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻣﻤﻜﻦ
ﺑﺎﺷﺪ. ‏( 4 ‏)

ﺗﻮﺳّﻞ ﺩﺭ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻓﻄﺮﺕ
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪﯾﻬﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻛﺮﺩﻥ ﻧﻘﺎﯾﺺ
ﺧﻮﯾﺶ، ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺑﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺳﺖ. ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﻫﺎ ﻣﻮﺟﻮﺩ،
ﺍﺯ ﺟﻤﺎﺩ، ﺣﯿﻮﺍﻥ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﯾﻚ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ
ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﭘﺮﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ ﺁﻥ ﻫﺎ،
ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪﯾﻬﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻛﻨﺪ. ﺍﯾﻦ، ﻫﻤﺎﻥ ‏« ﺗﻮﺳّﻞ ‏» ﺍﺳﺖ ﻛﻪ
ﯾﻚ ﻭﺍﻗﻌﯿّﺖ ﻣﺴﻠّﻢ ﺩﺭ ﻓﻄﺮﺕ ﺁﻓﺮﯾﻨﺶ ﺍﺳﺖ . ﻣﻨﻜﺮ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻧﻮﻥ
ﺳﺮﺍﺳﺮﯼ ﺁﻓﺮﯾﻨﺶ، ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﯾﻜﯽ ﺍﺯ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﻣﺴﻠّﻢ ﻫﺴﺘﯽ ﺭﺍ
ﺍﻧﻜﺎﺭ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﻧﺴﺎﻥِ ﺗﺸﻨﻪ ﺑﺎ ﻧﻮﺷﯿﺪﻥ ﺁﺏ، ﺭﻓﻊ ﻋﻄﺶ ﻣﯽ
ﻛﻨﺪ؛ ﺍﻧﺴﺎﻥِ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻏﺬﺍ، ﺭﻓﻊ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﻣﯽ ﻛﻨﺪ . ﺑﯿﻤﺎﺭ
ﺑﺎ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺩﺍﺭﻭﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ، ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ. ﺑﺎﺭﯼ
ﺗﻌﺎﻟﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﺎ ﻋﻈﻤﺖ، ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥِ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﻫﺮ
ﻣﻘﺼﻮﺩﯼ، ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺍﯼ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮﺳّﻞ ﺑﻪ
ﺁﻥ ﻭﺳﯿﻠﻪ، ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻭ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺳﺪ .

ﺗﻮﺳّﻞ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﻗﺮﺁﻥ
ﻗﺮﺁﻥ ﻣﺠﯿﺪ ‏« ﺗﻮﺳّﻞ‏» ﺭﺍ ﯾﻚ ﺭﺍﻩ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻗﺮﺏ ﺍﻟﯽ
ﺍﻟﻠﻪ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ :

ﯾﺎ ﺃَﯾُّﻬَﺎ ﺍﻟَّﺬِﯾﻦَ ﺁﻣَﻨُﻮﺍ ﺍﺗَّﻘُﻮﺍ ﺍﻟﻠَّﻪَ ﻭَ ﺍﺑْﺘَﻐُﻮﺍ ﺇِﻟَﯿْﻪِ ﺍﻟْﻮَﺳِﯿﻠَﻪَ ﻭَ ﺟﺎﻫِﺪُﻭﺍ
ﻓِﯽ ﺳَﺒِﯿﻠِﻪِ ﻟَﻌَﻠَّﻜُﻢْ ﺗُﻔْﻠِﺤُﻮﻥَ؛
ﺍﯼ ﻛﺴﺎﻧﯽ ﻛﻪ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﯾﺪ ! ﺍﺯ
ﺧﺪﺍ ﺑﺘﺮﺳﯿﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺰﺩﯾﻚ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ‏« ﻭﺳﯿﻠﻪ‏» ﺑﺠﻮﯾﯿﺪ ﻭ ﺩﺭ
ﺭﺍﻩ ﺍﻭ ﻛﻮﺷﺶ ﻛﻨﯿﺪ، ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﺷﻮﯾﺪ . ‏( 5‏)

ﻣﺘﻮﺳّﻠﯿﻦ ﺑﻪ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ـ ﻋﻠﯿﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻼﻡ ـ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺁﯾﻪ ﯼ ﺷﺮﯾﻔﻪ
ﺩﺭﺱ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ ﻛﻪ ﺗﻮﺳّﻞ ﺗﻨﻬﺎ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺗﻘﻮﺍ ﻭ ﭘﺮﻫﯿﺰ ﺍﺯ
ﮔﻨﺎﻩ، ﻧﺘﯿﺠﻪ ﯼ ﻛﺎﻣﻞ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﺪ. ﺍﻭﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻘﻮﺍ ﺑﺎﺷﺪ، ﺳﭙﺲ
ﺗﻮﺳّﻞ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﻭ ﺗﻀﺮّﻉ، ﺗﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻡ ﻗﺮﺏ ﺍﻟﻬﯽ ﻧﺎﯾﻞ ﮔﺮﺩﺩ
ﻭ ﺩﺭ ﮔﺮﻭﻩ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭﺍﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﯿﺮﺩ، ﻛﻪ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ : ‏« ﻟﻌﻠّﻜﻢ
ﺗُﻔﻠﺤﻮﻥ ‏» . ﻛﻠﻤﻪ ﯼ ‏« ﻭﺳﯿﻠﻪ ‏» ﺩﺭ ﺁﯾﻪ ﯼ ﺷﺮﯾﻔﻪ، ‏«ﻣﻄﻠﻖ ‏» ﻭ ﺧﺎﻟﯽ
ﺍﺯ ﻫﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﻗﯿﺪﯼ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﻭﺳﯿﻊ ﻭ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﺍﯼ
ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ .‏( 6‏)

ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺪﻩ ﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﻄﺮﺡ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺎ
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻢ ﻭ
ﺣﺎﺟﺖ ﻫﺎﯼ ﺷﺮﻋﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﯽ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ
ﭼﻪ ﻟﺰﻭﻣﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺷﺨﺼﯽ ﺭﺍ ﺣﺘﯽ ﺑﺎ ﺩﺭﺟﻪ ﯼ ﺗﻘﺪﺱ ﺑﺎﻻ ﻣﺜﻞ
ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﯽ ‏( ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ‏) ﯾﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ‏( ﻋﺞ‏) ﻭﺍﺳﻄﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻢ
ﻭ ﺍﺻﻄﻼﺣﺎً ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻌﻨﻮﯼ ﻭ ﺍﻟﻬﯽ ‏« ﻣﺘﻮﺳﻞ ‏» ﺷﻮﻡ ﺗﺎ
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺣﺎﺟﺖ ﻣﺮﺍ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﮐﻨﺪ؟

ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ : ﻃﻠﺐ ﺩﻋﺎ ﯾﺎ ﻣﻐﻔﺮﺕ ﺑﺎ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﯾﺎ ﺑﯽ
ﻭﺍﺳﻄﻪ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻣﻨﺎﻓﺎﺗﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺍﺩﺏ ﻭ ﺗﺮﺑﯿﺖ
ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ؛ ‏« ﺗﻮﺳﻞ ‏» ، ﻋﺎﻣﻞ ﺳﺮﻋﺖ ﺑﺨﺸﯽ
ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺍﺳﺘﺠﺎﺑﺖ ﺭﺍ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ .

ﺩﺭ ﺗﺒﯿﯿﻦ ﻭ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ، ﺍﺯ ﮐﻼﻡ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺷﺎﻫﺪ ﻭ
ﺩﻟﯿﻞ ﺑﻬﺘﺮﯼ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ :

ﺩﺭ ﺁﯾﻪ ﯼ 35 ﺍﺯ ﺳﻮﺭﻩ ﯼ ﻣﺒﺎﺭﮐﻪ ” ﻣﺎﺋﺪﻩ ” ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ : ‏« ﯾﺎ ﺍﯾﻬﺎ
ﺍﻟﺬﯾﻦ ﺍﻣﻨﻮﺍ ﺍﺗﻘﻮﺍﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺍﺑﺘﻐﻮﺍ ﺍﻟﯿﻪ ﺍﻟﻮﺳﯿﻠﺔ ‏»
؛ ﺍﯼ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ
ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﻭ ‏( ﺩﺭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﻌﺎﺻﯽ ﻭ ﻣﺤﺮﻣﺎﺕ ‏)
ﺑﭙﺮﻫﯿﺰﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮﯾﺶ ﺑﺎ ‏« ﻭﺳﯿﻠﻪ ‏» ﺭﺍﻩ ﯾﺎﺑﯿﺪ .

ﺑﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺁﯾﻪ ، ﻧﻘﺶ ‏« ﻭﺳﯿﻠﻪ ‏» ﯾﺎ ‏« ﻭﺍﺳﻄﻪ ‏» ﺩﺭ
ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺷﮑﻞ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ .
‏« ﺗﻮﺳﻞ ‏» ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﻟﻐﺖ ﻫﻤﺎﻥ ‏«ﻭﺳﯿﻠﻪ ﯾﺎﻓﺘﻦ ‏» ﺍﺳﺖ .

ﯾﺎ ﺩﺭ ﺁﯾﻪ 64 ﺳﻮﺭﻩ ﻣﺒﺎﺭﮐﻪ ‏« ﻧﺴﺎﺀ ‏» ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ : ‏« ﻭَ ﻟﻮ ﺍﻧَّﻬﻢ ﺍﺫ
ﻇﻠﻤﻮﺍ ﺍﻧﻔﺴﻬﻢ ﺟﺎﯙﮎ ﻓﺎﺳﺘﻐﻔﺮﻭﺍ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺍﺳﺘﻐﻔﺮﻟﻬﻢ ﺍﻟﺮﺳﻮﻝ ﻭ
ﻟﻮﺟﺪﻭﺍﻟﻠﻪ ﺗﻮﺍﺑﺎً ﺭﺣﯿﻤﺎً ‏» ؛ ﺍﯼ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﮔﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ
ﺳﺘﻢ ﮐﺮﺩﻧﺪ ‏( ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺮﺗﮑﺐ ﮔﻨﺎﻩ ﺷﺪﻧﺪ‏) ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺁﻣﺪﻧﺪ
ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻃﻠﺐ ﺑﺨﺸﺶ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﻮ ﻧﯿﺰ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﻃﻠﺐ
ﺑﺨﺸﺶ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺍ ﺗﻮﺑﻪ ﭘﺬﯾﺮ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻣﯽ ﯾﺎﻓﺘﻨﺪ .

ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﻧﯿﺰ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﯾﺎ ﺍﺻﻄﻼﺣﺎً ‏« ﻣﺘﻮﺳﻞ
ﺷﺪﻥ ‏» ﺑﻪ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺟﻬﺖ ﻃﻠﺐ ﻋﻔﻮ ﻭ ﺑﺨﺸﺶ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ
ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ .

ﻣﺜﺎﻟﯽ ﻭﺍﺿﺢ ﺗﺮ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺁﯾﺎﺕ 97 ﻭ 98 ﺳﻮﺭﻩ ﻣﺒﺎﺭﮐﻪ ” ﯾﻮﺳﻒ ”
ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺻﺮﺍﺣﺘﺎً ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻧﻘﺶ ‏« ﺗﻮﺳﻞ ‏» ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺁﻧﺠﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ : ﻗﺎﻟﻮﺍ ﯾﺎ ﺍﺑﺎﻧﺎ ﺍﺳﺘﻐﻔﺮﻟﻨﺎ ﺫﻧﻮﺑﻨﺎ ﺍﻧﺎ ﮐﻨﺎ
ﺧﺎﻃﺌﯿﻦ، ﻗﺎﻝ ﺳﻮﻑ ﺍﺳﺘﻐﻔﺮﻟﮑﻢ ﺭﺑﯽ ﺍﻧﻪ ﻫﻮ ﺍﻟﻐﻔﻮﺭ ﺍﻟﺮﺣﯿﻢ؛
‏( ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺧﻄﺎﮐﺎﺭ ﯾﻮﺳﻒ ﺑﻪ ﭘﺪﺭﺷﺎﻥ ﯾﻌﻘﻮﺏ ‏)ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻧﺪ : ﺍﯼ
ﭘﺪﺭ ﻣﺎ ! ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﻣﺎ ﻃﻠﺐ ﺑﺨﺸﺎﯾﺶ ‏[ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ‏] ﮐﻦ ﮐﻪ ﻣﺎ
ﺧﻄﺎﮐﺎﺭ ﺑﻮﺩﯾﻢ . ‏( ﺣﻀﺮﺕ ﯾﻌﻘﻮﺏ ‏) ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ
ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻃﻠﺐ ﺑﺨﺸﺶ ﻭ ﻋﻔﻮ ﻣﯽ ﻧﻤﺎﯾﻢ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ
ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ !

ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﻮﺍﺭﺩﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﻼﻡ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺷﺎﻫﺪ ﻭ
ﺩﻟﯿﻞ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ؛ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ‏( ﻋﺠﻞ
ﺍﻟﻠﻪ ﺗﻌﺎﻟﯽ ﻓﺮﺟﻪ ‏) ، ﻣﺒﻨﺎﯼ ﺗﻮﺣﯿﺪﯼ ﻭ ﺍﻟﻬﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺮ
ﻣﻮﺟﺐ ﺳﺮﻋﺖ ﺑﺨﺸﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺠﺎﺑﺖ ﺩﻋﺎ ﯾﺎ ﻣﻐﻔﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ
ﻣﺎ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ

ﭘﯽ ﻧﻮﺷﺖ :
‏( 1 ‏) . ﻟﺴﺎﻥ ﺍﻟﻌﺮﺏ .
‏( 2 ‏). ﻟﺴﺎﻥ ﺍﻟﻌﺮﺏ، ﺍﻟﻤﻨﺠﺪ .
‏( 3 ‏) . ﻣﻔﺮﺩﺍﺕ ﺭﺍﻏﺐ .
‏( 4 ‏). ﻟﺴﺎﻥ ﺍﻟﻌﺮﺏ، ﺍﻟﻤﻨﺠﺪ، ﻣﺠﻤﻊ ﺍﻟﺒﺤﺮﯾﻦ.
‏( 5 ‏) . ﺳﻮﺭﻩ ﯼ ﻣﺎﺋﺪﻩ، ﺁﯾﻪ ﯼ .35
‏( 6 ‏) . ﻫﺎﺷﻤﯽ ﻧﮋﺍﺩ ـ ﺭﻩ ﺗﻮﺷﻪ ﺭﺍﻫﯿﺎﻥ ﻧﻮﺭ، ﺵ 23 ، ﺹ 267
‏( 7 ‏) . ﻣﻨﺒﻊ : ﻣﺠﻠﻪ ﯼ ﺭﺍﻩ ﻓﺮﺁﻥ -ﺷﻤﺎﺭﻩ ﯼ 2
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
mahdiss
پستتاریخ: جمعه 23 آبان 1393 - 23:44    عنوان: حرفهاى يک شهيد پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

عضو فعال
عضو فعال

عضو شده در: 3 بهمن 1390
پست: 529
محل سکونت: ساوه ...
iran.gif


امتياز: 13590

بسمه الله الرحمن الرحیم

ما همیشه می گردیم تا اون چیزی که سبب تائید ماست پیدا کنیم همین باعث می شه که از هیئات فیض نبریم . ما بابیستی ناصح داشته باشیم .باید معاشرت با خدا داشت ، میگه یا شاه کُل نجوی ، همه حرف این است که او شاهد نجوای ماست . با ما حرف می زنه ولی ما نمی شنویم ولی ابی عبدالله شنید....

آیا می شود منکر شد که او ما را نمی بیند پس اعتقادات ما ضعیف است . چقدر بر امام حسین مایه گذاشتی دوست من هر چقدر مایه گذاشتی همون اندازه نمک بهت می ده هرچقدر به مجالس دعا احتیاج نشان بد ی همون اندازه به تو میدهند . پس بیا و ابراز احتیاج کن .حضرت آیت الله بحجت فرمودند: ائمه این دعاها و زیارات را برای اتصال ما گفته اند که ما با لحن های مختلف دگرگون و متحول بشیم دعاها نردبان است ، دعاها پَر است آدم را سبک می کند و در اوج می دهد.

امام سجاد (ع) گریه می کردند و می فرمودند: خدایا منو از چشم ناپاک ، حسود ، نگهدار، اهلم و خانه ام را...

در آخر ابو حمزه هست آب کم جو ، تشنگی آور به دست .....چقدر سزاوار بود که انسان ساعتی را اختصاص به خود می داد که چیزی او را سرگرم نکند و درآن ساعت نفس خود را حسابرسی می کرد و می اندیشید که چقدر برای خدا کار کرده است . لذا هر کسی خود حسابرسی اعمال خود را کند . بر عیبهای خویش واقف می شود و به گناهانش احاطه می یاد و در خواست بخشش و عفو از درگاه او میکند و درنتیجه عیبهای خود را اصلاح میکند... اِلهی لا تُزِغْ قُلوبنا بَعدَ اِذْهَدَیتَنا .

رسالت
مگر رسالت ما چیزی جز رساندن پیام حقّ و حقیقت به مردم است و مگر جز این است که ایجاد محبّت نسبت به ائمه اطهار علیهم السّلام و زنده نگه داشتن آن در قلوب مردم عین دین است که (( هَل ِ الدّین الاالحُب )) و این محبت است که زمینه ساز به وجود آمدن شناخت ، آگاهی ، علم و حتی عمل است.
و قطعا وظیفه ما چیزی نیست جز تثبیت این محبّت و گسترش آن ،حال چه باک ؟ اگر عدّه ای گمراه و از خدا بی خبر جاهل ، سعی در نابود کردن و ضربه زدن به این مکتب را دارند ، که نه ما در حدّ امیرالمومنین که شهادتش نزدیک است هستیم و نه دروغ هائی که به ما میبندند ناحق تر از تهمت هائی است که به ایشان می بستند (( مگر علی نماز می خواند ؟!! ))  و چه چیزی  جز بشارت های قرآنی می تواند انسان را دلگرم به ادامهء راه کند ، (( اِنّی لا اُضعُ عَمَلَ عامل مِنْکُمْ .. آیهء۱۹  سوره آل عمران .. ))  (( وَ مِنْ یَعمَل مِنَ الصالحات و هو ... آیهء ۱۱۲ طه )) راهی که که ما در آن قدم نهادیم راهی بسیار طولانی و دشوار است ودشمنان بسیاری نیز در راه فتنه کردن و از سر راه برداشتن ما خستگی ناپذیر کار می کنند که اینان ناراحتند که مردم به جای سرگرم بودند به ابتذال زندگی های روزمره با نام حسین(ع) روز را به شب برسانند که این نام به افراد قدرت می دهد. شهادت و توانائی براندازی ظلم و ظالم رامیدهد و هر چه داریم از محرم و صلوات .... امام رحمة اله علیه) و نهایتآ وظیفه ما در معرض آسیب های فکری بسیاری قرار داریم. چرا که با نام اسلام می خواهیم مسلمان زندگی کنیمُ رسول اله هم از این خطر در امان نبودند (آیه ۹۷ سوره حجر) ما می دانیم که بزرگترین اشتباه ما امروز رهاکردن مسئولیت ها و ضعف نشان دادن در مقابل دشمن است.
نشان دادن خستگی و کسالت در پیمودن ادامه ی راه، راهی که منتهی خواهد شد به دولت عادلانهء تنها بازمانده رسول گرامی اسلام یار جمکرانیمان، مهدی موئود عجل لله تعالی فرجه الشریف

پى نوشت: برگرفته از وبلاگ شهيد حجت الله رحيمى
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
mahdiss
پستتاریخ: شنبه 24 آبان 1393 - 00:40    عنوان: پاسخ به «**به سوی محبـــــــــــوب**» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

عضو فعال
عضو فعال

عضو شده در: 3 بهمن 1390
پست: 529
محل سکونت: ساوه ...
iran.gif


امتياز: 13590

و عین
حرف اول عشق است
مثل
حرف اول عاشورا ...

کربلا مدرسه ایست با کلاسهای مقدس و ناب و بی نظیر . کلاس زینب ، کلاس سجاد ، کلاس قاسم ، کلاس مسلم ، کلاس زهیر ، کلاس حر ....
اینجا همه زیبایی های عالم جمع شده اند ، باور کن " هر چه سخت تر ، زیباتر " و تو صحنه ای زیباتر از صحنه های ناب عاشورا را در تمام تاریخ نخواهی یافت ...

وحشت گرفته بود
تمام وجود اعضای زمین را
و خون میگریست آسمان
و عشق را کشته بودند
فرشتگان گریه میکردند
کسی نبود صدای کودکان را بشنود
گریه شان را ببیند
آرامشان کند
قیامت بود
عاشورا

اسب ها شیهه نمی کشند
آفتاب نمی تابد
دلها نمی تپند
چشمان غمگین " زینب "
دیگر
لبخند برادر را نمی بیند

اشک، بیدار کننده و رشد دهنده است.
مگر اشک آسمان -باران- خواب دانه ها را آشفته و زمینه رشد آنها را فراهم نمی کند؟ (دکتر سنگری)

هرکس کتاب 72 صفحه ای عشق -عاشورا- را خوب بخواند،
شیرازه ی سعادت را در زندگی اش گسسته نخواهد دید. (دکتر سنگری)

کربلا نشان داد که با شکیب در عطشی کوتاه، میتوان همیشه ی تاریخ را سیراب کرد. (دکتر سنگری)

عجیب حکایتی است! "عزیز" ترین ها - حسین(ع) و یوسف(ع) از "گودال" و "چاه" به آسمان عزت رسیده اند. (دکتر سنگری)

یک اسب میان خیمه ها پیدا شد
در سینه ی دشت شیونی برپا شد
بغضی که نهفته در قلم موی تو بود
بر بوم چکید و عصر عاشورا شد

امــام صابــران بـودم، خمیدم / جدا از شاخه شد یـاس امیدم
چو دست از جسم عباسم جدا شد / سـر خود را به نوک نیزه دیدم

در مه خون سقا نقش زمین گردد
غرقه به خون ماه ام‌بنین گردد
در مـاه عـزا کـس نکنـد یـاری زینب
خون گریه کن ای دل به عزاداری زینب

هر گاه عطش آمد و بی تاب شدم
با جرعه ای از مشک تو سیراب شدم
از شرم و خجالت دو دستت اما
مانند تمام رودها،آب شدم

معشوق، علی اکبری می طلبد
گاهی بدن و گاه سری می طلبد
تقویم پر از فرصت عاشورایی ست
هر روز حسین(ع) یاوری می طلبد

ایمان ووفا سایه ی بالای تو بود ایثار علی (ع)نقش به سیمای تو بود
گر لب نزدی به اب دریا عباس(ع) دریای ادب میان لبهای تو بود

با خدا عباس وقتی دست داد . . . هر دو دست خویش را از دست داد

کاش بوديم آن زمان کاري کنيم
از تو و طفلان تو ياري کنيم
کاش ما هم کربلايي مي شديم
در رکاب تو فدايي مي شديم
السلام عليک يا ابا عبدالله الحسين (ع)

در سوگ حسین سالها می گرییم
در تاسوعا عاشورا می گرییم
او گریه کند به حال ما حق دارد
من در عجبم که ما چرا می گرییم

یا حسین
سرخی شهادت تو ناپیدا بود
عشق تو امام کربلا زیبا بود
تنها سبب زندگی دین قطعاً
پیغام نماز ظهر عاشورا بود

پیر همه بود اگرچه او كودك بود
صبرش ز غریبی پدر اندك بود
می كرد به نی اشاره می گفت رباب
ای كاش سر نیزه كمی كوچك بود

کسی چون من گل پرپر نبیند
گلـوی پـاره اصغـر نبینـد
بدست خویش کندم قبر او را
که این قنداقه را مادر نبیند

حسین ، کشته دیروز و رهبر روز است
قیام اوست ، که پیوسته نهضت آموز است
تمام زندگی او ، عقیده بود و جهاد
اگر چه مدت جنگ حسین ، یک روز است

عباس لوای هفت افراشته است وین راز به خون خویش بنگاشته است
او پرچم انقلاب عاشورا را با دست بریده اش بپا داشته است
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
mahdiss
پستتاریخ: چهار‌شنبه 5 آذر 1393 - 00:31    عنوان: پاسخ به «**به سوی محبـــــــــــوب**» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

عضو فعال
عضو فعال

عضو شده در: 3 بهمن 1390
پست: 529
محل سکونت: ساوه ...
iran.gif


امتياز: 13590

این هم چادری ها! اون از ظاهرشون و این از باطنشون!
ببینید چه جوری بدحجاب ها رو امر به معروف می کنند! با اسید پاشی!!


در کنار بعضی خبرها، از این مدل تحلیل ها و نتیجه گیری ها، زیاد می شنوید. گاهی انقدر فراگیر و مکرر، که باور نکردنش سخت است. اما واقعاً خبر اصلی چه بوده است؟ تحلیل درست و نتیجه گیری منطقی کدام است؟ کدام یک به همدیگر ارتباط حقیقی دارند؟

گاهی خیلی سریع، قضاوت های ما هم با شنیدن انبوه خبرها، تحت تأثیر قرار می گیرد و به یک جهت خاص کشیده می شود.

شکی نیست که آدم های مذهبی مثل هر کسی از نوع بشر، غیر از معصومان، ممکن است گاهی دچار خطا شوند و لازم است که جبران نمایند. اما هر اشتباهی، مربوط به فرد خاطی است و قابل تعمیم به دیگران یا به مکتب و مذهب فرد نیست.

اگر کسی قرآن خوانده باشد، یا اگر فقط در فضای اسلام ناب، کمی نفس کشیده باشد؛ یا حتی فقط اگر یک خداپرستِ بی غل و غش باشد، هرگز به این قضاوت نمی رسد که دین خدا دستور داده باشد که پیروانش توی خیابان راه بیفتند و برای برطرف کردن یک کار زشت (منکر)، دست به جنایت بزنند.

یا اگر ببیند آدم نمازخوانی دروغ می گوید، هرگز باور نمی کند که علتِ دروغ گفتنش این است که نماز می خواند و چهره ی مذهبی دارد.

آدم هایی که منطق سالمی دارند، حتی اگر درس خوانده و تحصیل کرده هم نباشند، برای هر پدیده، دنبال علتِ خودش می گردند.

هیچ آدم عاقلی باور نمی کند که بشود شیشه ای غبار گرفته را با زغال تمیز کرد! هیچ عقل سلیمی قبول نمی کند که راه مبارزه با منکری مثل "بدحجابی"، انجام یک منکر وحشتناک مثل "اسید پاشی" باشد!

پس چطور گاهی ذهن بعضی از مردم، با شنیدن یک خبر، به تردید می افتد یا صورت شفاف و پاکِ دین، در ذهنشان کمی کدر می شود؟ تحلیل بعضی حادثه ها برایشان دشوار می شود و گاهی دچار سوء تفاهم می شوند؟

در پاسخ این سوال مهمِ آسیب شناسانه، باید دو دلیل بیرونی و درونی را بررسی کرد.
برای خنثی کردن اثر معجزه آسایی که مجموعه ی دین در زندگی مردم دارد، نشانه ها و علامت های دین داری و دین مداری را هدف می گیرند؛ از میوه های شیرین شروع می کنند تا درخت را از ریشه درآورند
دلیل بیرونی

دلیل بیرونی منشأ خبر است. اگر یک اتفاق، همان گونه که هست، گزارش نشود، بازارِ گرمی برای شایعات و قضاوت های نابجا فراهم می کند و برای این گزارش های غیر واقعی، انگیزه های بسیاری وجود دارد.

یکی از انگیزه ها را قرآن، آمیختن حق و باطل و کتمان حق می داند: "وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ" و حق را با باطل نیامیزید و حقیقت را با اینکه می دانید، کتمان نکنید.

قطعاً صراحت و شفافیت حقیقت، به نفع عده ای نیست؛ چرا که گاه پوشیده ماندن اصل و حقیقت ماجرا، برایشان نان و روغنی دارد.

اینجاست که بازی کردن با دین خدا و بازی دادن ذهن مومنان، ساده ترین و نزدیک ترین مسیری است که آنها را به مقصود می رساند.

هر نشانه ی دینی ممکن است دستاویز تخریب و تمسخر اهالی هیاهو شود؛ تخریب نام دین یا تخریب چهره ی زیبای شعائر دین.

برای خنثی کردن اثر معجزه آسایی که مجموعه ی دین در زندگی مردم دارد، نشانه ها و علامت های دین داری و دین مداری را هدف می گیرند؛ از میوه های شیرین شروع می کنند تا درخت را از ریشه درآورند.

مثلاً هیئت های مذهبی و مجالس عزاداری سالار شهیدان علیه السلام، یکی از برجسته ترین و پررنگ ترین جلوه ها و نشانه های دین داری در میان ماست.
شکی نیست که این دلدادگی و شور و شوق، مخصوصاً اگر با آگاهی و معرفت دینی همراه شود، به ده ها دلیل به مذاق بعضی ها خوش نمی آید. با این تجمعِ پر محبتِ مومنانه که ایمان ها را عمیق تر و انگیزه ها را تازه تر می کند، منافع عده ای به خطر افتاده است.

حداقل این منفعت ها برای این دشمنان دوست نما این است که در رقابت جذب جوانان و اثرگذاری بر دل ها، به سختی مغلوبِ نورانیتِ مجالس امام حسین(علیه السلام) شده اند. جوانانی که اگر می خواستند در زمین آن ها بازی کنند، سودهای کلان به جیب آن ها می ریختند، اما حالا گرد شمع بی بدیل دیگری می گردند و انصافاً برایش مایه می گذارند. پس عجیب نیست که خسارت زدگان، نهایت تلاششان را بکنند که ضربه ای، خدشه ای یا انحرافی در این جریان بزرگ ایجاد کنند؛ به هر طریقی که دستشان برسد؛ از شایعه درست کردن برای هیئتی ها برای بدبین کردن افکار مردم یا حتی تحریفِ وقایع عاشورا، چیزهایی است که حتماً شنیده و مواجه شده اید.

یا مسئله ی حجاب که چهره ی جامعه ی اسلامی را با جوامع دیگر در نگاه اول متفاوت می کند، به شدت در معرض تخریب و هجمه و طعنه است. و البته باز هم امر به معروف و نهی منکر؛ مظلوم ترین واجبی که چون در بین متدینان مغفول و مظلوم است، دشمن خیلی راحت تر با آن بازی می کند!

با شانتاژ خبری و غوغای رسانه ای، بعضی از ما نیز ناخواسته با این جریان ها همراه می شویم. موج، ما را هم با خود تکان می دهد. وقتی با هیاهو بر فضای اجتماع غلبه می کنند، هر چند برای زمانی کوتاه، ذهن مردم را از شناخت و تحلیل درست ماجرا، منحرف می کنند، مخصوصاً اگر دست روی احساسات و عواطف مردم بگذارند. سلامتی، امنیت روانی، حفظ نوامیس و...؛ این ها چیزهایی است همه ی ما به آن حساسیم و دقیقاً از همین حساسیت ها برای حمله به باورهای دینی، سوء استفاده می کنند.
و یکی از لوازم مهم بصیرت، تحقیق کامل است. "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ" ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر شخص فاسقی خبری برای شما بیاورد، درباره ی آن تحقیق کنید؛ مبادا به گروهی از روی نادانی آسیب برسانید و از کرده ی خود پشیمان شوید

حرف و حرف و حرف! چقدر به این حرف ها و هیاهوها دل بسته اند. چقدر از این حرف ها امید معجزه دارند. انصافاً چقدر خرج می کنند تا نور خدا را خاموش کنند. با دهان به پیکار خدا آمده اند!

یُرِیدُونَ أَن یُطْفِوُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ

اما چرا باید با نور خدا بجنگند؟ نور خدا کجای محاسبات دنیامدارانه ی آن ها را به هم می ریزد؟ وقتی صحنه با نور خدا روشن و شفاف شود، لایه های باطل، هرچه کلفت باشند، نمی توانند حق را بپوشانند. دیگر دیوار حاشا بلند نیست. کتمان حق و حقیقت جواب نمی دهد. "وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ" و خدا نور خود را کامل می کند هرچند کافران خوش نداشته باشند.


دلیل درونی

اما مهم ترین دلیل درونی، نداشتن یا کم داشتن یک ابزار طلایی است به نام "بصیرت".

بصیرت، یعنی به ظاهر اکتفا نکردن، از لایه های ظاهری عبور کردن و عمق امر را دیدن.

یکی از بهترین راه های کسب بصیرت، قرآن است. "هَـذَا بَصَآئِرُ مِن رَّبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمٍ یُوْمِنُونَ" این وسیله ی بینایی از طرف پروردگارتان و مایه ی هدایت و رحمت است برای جمعیتی که ایمان می آورند.

و یکی از لوازم مهم بصیرت، تحقیق کامل است. "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ" ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر شخص فاسقی خبری برای شما بیاورد، درباره ی آن تحقیق کنید؛ مبادا به گروهی از روی نادانی آسیب برسانید و از کرده ی خود پشیمان شوید.

به امید آنکه با کسب بصیرت و درست عمل کردن، گاه با دست خود تیشه به ریشه ی دین و دینداری ها نزنیم.

فاطمه حسینی مجرد

کارشناس ارشد کلام و فلسفه اسلام
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
mahdiss
پستتاریخ: شنبه 29 آذر 1393 - 23:10    عنوان: پاسخ به «**به سوی محبـــــــــــوب**» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

عضو فعال
عضو فعال

عضو شده در: 3 بهمن 1390
پست: 529
محل سکونت: ساوه ...
iran.gif


امتياز: 13590

سؤال ما و جواب از پیامبر اکرم (ص)

می خواهم داناترین مردم باش
از خدا بترس

می خواهم از خاصان درگاه خدا باشم
شب و روز قرآن بخوان

می خواهم دل من همیشه روشن باشد
مرگ را فراموش نکن

می خواهم همیشه در رحمت حق باشم
با خلق خدا نیکی کن

می خواهم از دشمن به من آفتی نرسد
همیشه توکل به خدا کن

می خواهم در چشم مردم خوار نباشم
پرهیزکار باش

می خواهم عمر من طولانی شود
صله ی رحم کن

می خواهم روزی من وسیع گردد
همیشه با وضو باش

می خواهم با آتش دوزخ نسوزم
چشم و زبان خود را از حرام حفظ کن

می خواهم بدانم گناهم به چه چیز ریخته می شود
تضرع و توبه به حال بیچارگی

می خواهم سنگین ترین مردم باشم
از کسی چیزی مخواه

می خواهم پرده عصمتم دریده نشود
پرده کسی را مدر

می خواهم گورم تنگ نباشد
مداومت کن بر خواندن سوره تبارک

می خواهم مال من بسیار شود
مداومت کن بر خواندن سوره واقعه هرشب

می خواهم فردای قیامت ایمن باشم
میان شام و خوابیدن به ذکر خدا مشغول باش

می خواهم خدای تعالی در نمازم حضور یابد
در وقت ساختن وضو بسیار دقت کن

می خواهم از خاصان باشم
در کارها درستی و راستی پیشه کن

می خواهم برای من عذاب قبر نباشد
جامه ی خود را پاک نگه دار

می خواهم در نامه ی عملم گناه نباشد و خیر ونیکی باشد
به پدر و مادر خود نیکی کن


یا رسول الله
مثل تو دیگر در پهنه ی زمین تکرار نخواهد شد
اما با تکرار صلوات بر تو، نور حضورت را در قلب خود احساس می کنیم...


رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) و آفتاب هشتم امامت، حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) تسلیت باد.
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
mahdiss
پستتاریخ: سه‌شنبه 23 دی 1393 - 14:49    عنوان: پاسخ به «**به سوی محبـــــــــــوب**» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

عضو فعال
عضو فعال

عضو شده در: 3 بهمن 1390
پست: 529
محل سکونت: ساوه ...
iran.gif


امتياز: 13590

دو دست نوشته زیبا از شهید رحیمی:


چه لذتی دارد در بین‌الحرمین باشی و ندانی رو به کدام سو افکنی.

از یک سو عباس است و از سوی دگر حسین…

آنجا بود که فهمیدم رو به جلو که می‌روی از پشت سرت فارغ نشو.

کاش تکرار می‌شد بعضی لحظات

فقط باید شکرش کنم برای دادن آن لحظه‌اش که بزرگوارانه به من بخشید.

در حالی که به خود که می‌نگرم می‌بینم لیاقت چنین لطفی را نداشته‌ام.

آری

و بین‌الحرمین سماوات بهشت است.

و زبان از گفتن زیبایی‌های کربلا چقدر حقیر است.

زیرا جز یاران حسین را به کربلا راه نمی‌دهند و خدا را شکر که هنوز به ما امیدی هست

نقطه سر خط.


بسم الله الرحمن الرحیم


برادران!


شما در حالی به این وضعیت گوش فرا می‌دهید که این حقیر فقیر دست از دنیا کوتاه دارد و چشم امید به دعای شما عزیزان دوخته است.


می‌خواهم آنچه در تمام عمر علی الخصوص در این اواخر بیش از هر چیزی مرا بیشتر داغدار می‌کرد و جگرم را می‌سوزاند با شما در میان گذارم.


عزیزان!


دوری از امام زمان مرز سال‌ها و قرن‌ها را در نوردیده است.


اکنون بیش از هزار و 300 سال از محرومیت عالم از دیدار با آن حجت خدایی می‌گذرد.


آنچه تلخ و اسفبار بوده این است که شیعه چه بد با غیبت مولایش خو کرده است.


چه ناجوانمردانه بریدن از مولا برایش عادت شده است، چه بی‌معرفتیم ما که اصل کل خیر برایمان فرعی شده است.
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
mahdiss
پستتاریخ: چهار‌شنبه 24 دی 1393 - 00:27    عنوان: پاسخ به «**به سوی محبـــــــــــوب**» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

عضو فعال
عضو فعال

عضو شده در: 3 بهمن 1390
پست: 529
محل سکونت: ساوه ...
iran.gif


امتياز: 13590



الهی راز دل گفتن دشوار است
و
نگفتن دشوارتر

(الهی نامه جوادی آملی)

بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
mahdiss
پستتاریخ: پنج‌شنبه 2 بهمن 1393 - 05:02    عنوان: پاسخ به «**به سوی محبـــــــــــوب**» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

عضو فعال
عضو فعال

عضو شده در: 3 بهمن 1390
پست: 529
محل سکونت: ساوه ...
iran.gif


امتياز: 13590


اگر آنچه من از دنیا می دانم شما نیز بدانید، جانهایتان از فریب آن ایمن می شود»

دنیا مؤنث «ادنی»، از «دنیء» و «دنائت» به معنی پست تر و ناچیزتر (در مقایسه با زندگی آخرت) یا از «دنو» به معنی نزدیکتر (در مقایسه با زندگی آخرت) است. [1]

قبل از پرداختن به اصل سؤال لازم است اشاره گردد که:

حب دنیا منشا همه خطاها معرفی شده است. [2]

حب دنیا اعم از حب مال، مقام، شهوت جنسی، تفوق طلبی، برتری جویی، تن پروری، انتقام جویی و مانند اینها، گاه چنان طوفانی در روح انسان ایجاد می کند که موجب می شود انسان حیات دنیا را بر آخرت مقدم دارد. [3]

اما باید توجه داشت که در بیان قرآن و روایات، دنیا به دو قسم تقسیم شده است: دنیای مذموم و دنیا ممدوح.

قرآن در آیات متعددی، زندگی دنیا را عامل غرور و فریب می داند و به انسان هشدار می دهد تا متاع و زرق و برق های فریبنده این جهان او را غافل نکند. [4] گاه زندگی دنیا به «لعب و لهو» توصیف شده است. [5]

همچنین در فرهنگ قرآن، از عوامل مهم فریب انسان، آرزوهای دنیایی و طولانی مربوط به زندگی مادی اوست. [6] در جایی دیگر قرآن، دنیا را به عنوان متاع قلیل معرفی می کند. [7]

در اغلب مواردی که در کلام معصومان (ع)، سخن از دنیا به میان آمده، انسان ها را از فریب آن بر حذر داشته اند، چنانکه امیر بیان علی (ع) فرموده اند: «از دنیا حذر کنید که دنیا بی وفا و پر مکر و فریب است، بخشنده ای خسیس و پوشاننده ای برهنه کننده است». [8] رسول خدا (ص) نیز در کلامی پر معنا فرمودند: «اگر آنچه من از دنیا می دانم شما نیز بدانید، جانهایتان از فریب آن ایمن می شود». [9]

مشابه این عبارات در کلام معصومین (ع) بسیار است که به تبیین دنیای مذموم و ناپسند اشاره دارند. دنیایی که صاحبانش آن را برای خودش بخواهند و نگاه استقلالی به آن داشته باشند. قطعاً برای صاحبان این نگاه انفاق؛ خسارت، زیان و کم شدن است و گذشت و ایثار بی معناست. حضرت امام صادق (ع) چه زیبا و رسا دنیای مذموم را به تصویر کشیده اند: «دنیا به منزله ی تصویری است که سر آن تکبر، چشمش حرص و آزمندی، گوشش طمع، زبانش ریا، دستش شهوت، پایش خودپسندی، قلبش غفلت، رنگش فنا و حاصلش نابودی است». [10]

اما اگر این مواهب مادی و در اصطلاح فرصت های دنیایی، با بصیرت و اراده ی دارنده ی آن، تغییر جهت داده و نردبانی برای رسیدن به اهداف الهی گردند، سرمایه هایی می شوند که خدا آنها را از مؤمنان می خرد و بهشت جاودان و سعادت ابدی به آنها می بخشد. [11] و [12] چنانکه حضرت علی (ع) فرموده اند: «دنیا برای رسیدن به آخرت آفریده شده، نه برای رسیدن به خود». [13]

دنیا سرای آزمایش است، معبر است نه مقر، وسیله است نه هدف (وسیله ای است برای تحصیل سرنوشت)، پلی است برای رسیدن به صراط قیامت و حضور در محضر رب العالمین و جای خوف و نگرانی و احساس خطر است نه جایگاه امنیت و قرارگاه و استراحتگاه. انسان قرآنی این حقیقت را از کلام قرآن و اهل بیت (ع) در می یابد که زندگی دنیا بازیچه ای بیش نیست و زندگی حقیقی آخرت است. [14] اینگونه نگاه، یعنی نگاه آلی نه استقلالی، ایثار و انفاق را بر انسان آسان می کند ، در این نگاه، نه تنها دنیا مذموم نیست، بلکه ممدوح است؛ «همانا دنیا سرای راستی برای راستگویان و خانه تندرستی برای دنیاشناسان و خانه بی نیازی برای توشه گیران و خانه پند برای پندآموزان است. دنیا سجده گاه دوستان خدا و نمازگاه فرشتگان الهی و فرودگاه وحی خدا و جایگاه تجارت دوستان خداست که در آن رحمت خدا را به دست آورده و بهشت را سود می برند». [15]



علاوه بر آنچه گفته شد باید افزود، رابطه ی برخورداری از دنیا و آخرت در کلام معصومین (ع) عکس هم است: اگر انسان از دنیا بهره برد، به همان میزان از بهره های آخرت او کاسته می شود . چنانکه امام صادق (ع) فرمودند: «آخرین پیامبری که وارد بهشت می شود سلیمان بن داود است، زیرا به او دنیا داده شد». [16] و نیز فرمودند: «هر که در دنیا بهره بیشتری برد اگر بهشتی باشد و به بهشت درآید در آنجا بهره اش کم می شود». [17]

برای خلاصی از حب دنیا ، بهترین و اثربخش ترین راه، اصلاح نفس و رسیدن به مقام بندگی و عبودیت خداوند است. اما راه اساسی اصلاح نفس و رسیدن به ملکات نفسانی، طبق آموزه های قرآنی، به کار گرفتن سلسله ای از علوم و معارف الهی و قرآنی است چنانکه به قدری آگاه و بصیر گردد که دیگر در نفس او جایی برای حب دنیا و رذایل اخلاقی باقی نماند، [18] به طوری نسبت به گناه و حب شهوات و آثار آن معرفت پیدا کند که نه تنها علاقه و دلبستگی به آنها نداشته باشد، بلکه حتی نزدیکی به آنها را کراهت و ناپسند بشمارد.



اما اهمیت رسیدن به مقام بندگی و عبودیت خداوند در جهت ترک تعلقات دنیا و خلاصی از حب دنیا و شهوات آن را می توان در حدیث معروف بصری و از قول امام جعفر صادق (ع) جستجو کرد. آنجا که حضرت در پاسخ به پرسش حقیقت عبودیت چیست؟ فرمودند: سه چیز است: اول اینکه بنده برای خود درباره ی آنچه خداوند به او سپرده احساس مالکیت نکند، زیرا بندگان مالک چیزی نیستند... دوم اینکه برای خود بدون در نظر گرفتن خواست و اراده ی خدا تدبیر و برنامه ریزی مستقلی نکند، سوم اینکه تمام دل مشغولی اش اوامر و نواهی خداوند باشد.



نتیجه اش این می شود که اگر بنده ای خود را مالک چیزی نبیند، انفاق بر او در آنجاهایی که خداوند امر کرده آسان می شود و اگر بنده تدبیر خویش را به خدا بسپارد، مصیبت های دنیا بر او آسان می شود و اگر دل مشغولی بنده ای اوامر و نواهی خدا باشد، دیگر مجالی پیدا نمی کند تا به جدال و کشمکش با مردم بپردازد. پس هرگاه خداوند بنده ای را با این سه ویژگی گرامی داشت برخورد با دنیا و ابلیس و مردم برای او سهل و آسان می شود و دیگر دنیا را برای مال اندوزی و فخر فروشی نمی خواهد...» [19]

از طرفی نیز باید دانست، همیشه براى علاج قطعى بیماریها به ریشه کن کردن اسباب آن باید پرداخت و تا اسباب بیمارى ریشه کن نشود درمان ها سطحى و ناپایدار است و به تعبیر دیگر جنبه مسکّن را دارد، برای رهایی و خلاصی از بیماری حب دنیا راه های بسیاری توصیه شده است:

اول) انسان باید خود را به خوبى بشناسد و بداند موجودى است آسیب پذیر که فاصله میان مرگ و زندگى او بسیار کم است، امروز سالم است و پر نشاط، فردا ممکن است گرفتار سخت ترین بیماریها یا اندوه بارترین مصایب گردد، امروز قوى و غنى و قدرتمند است، فردا ممکن است از ضعیف ترین و فقیرترین افراد باشد و نمونه هاى آن صفحات تاریخ بشریّت را پر کرده است. این اندیشه در او روحیه ی متعالی هجرت و جهاد را احیا می کند؛ هجرت به معنای دوری از کانون های کفر و شرک و ظلم و گناه و نیز از عوامل و زمینه های گرایش به دنیاپرستی، و جهاد به معنای آمادگی برای مبارزه و مقابله با مصادیق ظلم و فساد و بی عدالتی در دنیا، این روحیات، انسان را متعالی و بی نیاز از دنیا پرورش داده و در مسیر مقابله با دنیای مذموم و کسب رضای الهی تربیت می کند. [20]

دوم) در ماهیت دنیا و آثار سوء حب دنیا تفکر نموده و درباره بى اعتبارى دنیا که «از نسیمى دفتر ایّام بر هم مى خورد» بیاندیشید، این فرایند نتایج بسیار ارزشمند و زمینه های مبارکی را در جهت بیداری و پرهیز از دنیاگرایی و نیز گرایش به معنویت و روحیه ی آخرت گرایی در انسان ایجاد می کند که از جمله آنها است:

- انسان را به تقویت ایمان و عمل صالح و رعایت تقوا و تلاش برای خودسازی و تزکیه نفس که سرمایه نجات، خمیر مایه سعادت و کلید درهای بهشت محسوب می شود رهنمون می سازد. [21] در مسیر تحقق این هدف انسان با تنظیم برنامه ای دقیق برای مراقبه و محاسبه نفس با هواهای نفسانی و دام های شیطانی مقابله می کند و با عزمی جدی درجهت رهایی از تعلقات دنیایی می کوشد. به دنیا به عنوان هدف نگاه نمی کند ، بلکه دنیا را وسیله ای برای جلب رضوان و بهشت الهی قرار می دهد از اینرو دلبسته و اسیر دنیا نمی گردد. [22] و در نتیجه به این حقیقت واصل می شود که مهمترین آرامش برای انسان، آرامش روح و وجدان است که آن از طریق تقوا و توکّل بر پروردگار فراهم مى شود نه از طریق حرص و ولع و دنیاپرستى!


چنانکه قرآن در اینباره می فرماید: «هر کس پارسا و خدا ترس باشد خدا راه بیرون شدن از گناهان، بلا و حوادث سخت را بر او می گشاید، و از جایی که گمان نمی برد به او روزی عطا می کند و هر که در هر امر بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد، که خدا امرش بر همه ی عالم نافذ و روان است و برای هر چیز قدر و اندازه ای مقرر داشته است.» [23] به عبارتی می توان گفت؛ انسان پرهیزگار در هیچ کار و اندیشه ای به بن بست نخواهد رسید. [24]

- زمینه هایی را فراهم می سازد که انسان با مطالعه در احوال اقوام گذشته به موقتی و فانی بودن دنیا و مال و ثروت آن، پی ببرد و عمرش را که سرمایه ای بدون بازگشت است به جای تدارک آخرت و تهیه ی توشه ی تقوا به دلبستگی های کاذب و گذرای دنیا مشغول نسازد. چنانکه قرآن در همه ی مراحل زندگی دنیا از انسان خواسته تا درست بیندیشد و ره توشه اخروی برگزیند. برخی آیات [25] اشاره به این مطلب دارند که: آاشاره به این مطلب دارند که: آیا در روی زمین سیر نکرده تا عاقبت پیشینیان آنان را بنگرند؟ شما مؤمنان اگر تعقل کنید به خوبی خواهید فهمید که سرای آخرت برای پارسایان و پرهیزگاران بسیار نیکوتر است. [26] ، [27] امیر بیان علی (ع) نیز در این باره فرموده است: آیا در گذشتن پدران شما عبرت و پندی نیست؟ آیا ندیدید که گذشتگان از شما باز نمی گردند؟و ... [28]

- و از همه مهمتر، انسان با یاد مرگ و معاد به این حقیقت دست می یابد که، دنیا موقت و گذرا و معاد محل بقاء و جاودانگی است. از اینرو هیچگاه دلبسته ی دنیای فانی نمی گردد. علی (ع) فرموده است: «خوشا به حال کسی که به یاد معاد باشد، برای حسابرسی قیامت کار کند، با قناعت زندگی کند و از خدا راضی باشد.» [29] ، یقینا کسی که به یاد مرگ و معاد باشد به اندک بهره مندی دنیا قانع و خشنود است. به عبارتی به این حقیقت بیندیشد که ما اعتقاد به معاد و سراى آخرت و حساب و کتاب الهى و پاداش کیفر اعمال داریم و این جهان را منزلگاهى در مسیر یک سفر طولانى مى دانیم و برنامه ما در این جهان آماده شدن و اندوختن زاد و توشه است نه اقامتگاهى براى همیشه ماندن!

سوم) اندیشه کند که حرص در اندوختن و ذخیره کردن اموال و برنامه ریزى براى رسیدن به آرزوها و آمال، هرگز مایه سعادت انسان نمى شود، بلکه دائماً او را به درد و رنج گرفتار مى سازد. از اینرو باید صبر و استقامت که خمیرمایه ی همه ی کارهای مثبت و پایه اصلی هرگونه اطاعت و ترک معصیت و دنیای مذموم است و از جمله اسباب ورود در بهشت و رضوان الهی است،را پیشه سازد. [30] این اندیشه موجب می گردد در امور زندگی قناعت پیشه نموده و به ضروریات زندگی اکتفا نماید، به زندگی ساده ی فقرا و مردمی که در سطحی پایین تر هستند نگاه کرده و از این طریق روح انفاق و کمک به مستمندان، را در خویش تقویت نماید، زیرا انفاق، مانع دلبستگی به مال و مظاهر دنیا می گردد. و احسان و نیکوکاری عامل مهمی در وارستگی از دنیا و از جمله اسباب ورود در کانون نعمت و رحمت الهی است. [31]

بعلاوه باید افزود؛ همان گونه که در معالجه و درمان بیمارى هاى جسم و بدن به دکتر و پرهیز، و خوردن دارو و غیره احتیاج است، در امراض روحى نیز مراجعه به طبیب اخلاق و استفاده از داروهاى معنوى ضرورى بنظر می رسد . برای رسیدن به این مقصود، یعنی درمان اساسی حب دنیا، استکمال روح و سلوک الی الله، عمل به دستور العمل های اخلاقی علمای اخلاق و اولیاء الله بسیار نافع و مؤثر است.

نکته ی حائز اهمیت در نظر علمای علم اخلاق عبارت از اینست که؛ باید خُلقیات، در نفس انسانی به صورت ملکه درآید و از حالت حال بودن خارج گردد؛ یعنی آن قدر باید به رفتارهای پسندیده و اوصاف کمالیه توجه داشت تا آن رفتارها و اوصاف، جزء جان و نفس انسان گردد چنان که علاّمه طباطبایی‌(ره) می ‎ فرماید: طریقه ‎ ی آن این است که آن قدر آن عمل را تکرار کنی تا در نفس تو رسوخ یابد و چون نقشی که در سنگ می ‎ کنند ثابت گردد و راه علمی ‎ اش این است که به خوبی ‎ های آن اذعان و ایمان پیدا کنی و این طرز فکر را در خود تکرار کنی؛ یعنی راهش، تلقین علمی و عملی است. [32]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] آیه های زندگی، حسین اسکندری، ج 5، ص 25.
[2] حب الدنیا رأس کل خطیئه. مستدرک الوسائل، ج12، ص41.
[3] تفسیر نمونه، ج 26، صص 407 – 406.
[4] لقمان، 33؛ حدید، 20؛ آل عمران، 185؛ انعام، 70؛ جاثیه، 35؛ آل عمران، 196.
[5] «و ما الحیاة الدنیا الا لعب و لهو، زندگی دنیا جز بازی و سرگرمی نیست»، انعام، 32.
[6] حدید، 14، «و غرتکم الامانی، و آرزوی دور و دراز شما را فریب داد».
[7] نساء، 77.
[8] نهج البلاغة، خطبه 230.
[9] کنزالعمال، ح 6130.
[10] مصباح الشریعة، ص 196.
[11] «ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم واموالهم بان لهم الجنة...»، توبه، 111.
[12] تفسیر نمونه، ج 2، صص 357 و 356.
[13] «الدنیا خلقت لغیرها و لم تخلق لنفسها»، نهج البلاغة، حکمت 463.
[14] عنکبوت، 64.
[15] نهج البلاغه، حکمت 131.
[16] بحارالانوار، ج 14، ص 74.
[17] همان، ج 72، ص 67.
[18] آیه های زندگی، حسین اسکندری، ج 4، ص 182.
[19] بحارالانوار، ج 1، ص 224.
[20] نک: توبه، آیات 20 و 21.
[21] بقره، 82.
[22] نازعات، 40 و 41.
[23] و من یتق الله یجعل له مخرجاً * و یرزقه من حیث لایح
[23] و من یتق الله یجعل له مخرجاً * و یرزقه من حیث لایحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لکل شیءٍ قدراً، طلاق، 2-3.
[24] آیة الله جوادی آملی، معاد در قرآن، ج4، صص81 و 82
[25] لعلکم تتفکرون * فی الدنیا و الاخرة، بقره، 219-220
[26] «افلم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبة الذین من قبلهم و لدار الاخرة خیر للذین اتقوا افلا تعقلون» ، یوسف، 109.
[27] آیة الله جوادی آملی، معاد در قرآن، صص90 و 91
[28] نهج البلاغه، خطبه 99.
[29] نهج البلاغه، حکمت 44
[30] انسان، 12؛ رعد، 24.
[31] مائده، 85.
[32] تفسیرالمیزان، ج 1، ص 369.
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
mahdiss
پستتاریخ: سه‌شنبه 12 اسفند 1393 - 21:26    عنوان: عشق فقط یک کلام پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

عضو فعال
عضو فعال

عضو شده در: 3 بهمن 1390
پست: 529
محل سکونت: ساوه ...
iran.gif


امتياز: 13590

محیای فاطمیه

خوب نظاره کن ... همه چیز همین جاست... بر روی زمینی که نگه نداشت حرمت فاطمه (س) را
ولی باز... باز روز از نو و روزی از عشق...کم کم گلدسته های شهر فاطمیه نمایان میشود
آیا میشود این فاطمیه، گل زهرا هم نمایان شود؟؟؟
ایا میشود ما سینه زنان و گریه کنان جد غریبش حسین را هم، در خیل سپاهیانش راه دهد؟؟؟
با تمام وجودم میگویم مادرم
... لبیک یا زهرا س ...
.. لبیک یا زهرا س .. . لبیک یا زهرا س .
لبیک یا زهرا س

گفتنی نیست که در سینه ام این عشق چه کرد
کاش می شد که برایش جگرم را ببرید...
----------------------
برگرفته از وبلاگ بیرق ما چادر خاکی تو



چه تعبیری خدا در نقطه دارد که تفسیری جدا هر نقطه دارد

به تعداد بهار عمر زهرا(س) همین اندازه کوثر نقطه دارد . . .

(سوره ی کوثر ۱۸ نقطه دارد)




کدامین شب از آن شب تیره تر بود
که زهرا حایل دیوار و در بود

شبی کاندر هجوم تیغ بیداد
سرت را سینه زهرا سپر بود


***

خزان زود هنگام و کبود شدن یاس بوستان پیامبر ، تسلیت باد .
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
نمایش پستها:   
ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک رفتن به صفحه قبلی  1, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8  بعدی صفحه 5 از 8

فهرست انجمن‌ها » مباحث متفرقه » **به سوی محبـــــــــــوب**
پرش به:  



شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید
شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید
شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید


Home | Forums | Contents | Gallery | Search | Site Map | About Us | Contact Us
------------------------------------------------------------------------

Copyright 2005-2009. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc