شنبه 29 اردیبهشت 1403

   
 
 پرسشهای متداول  •  جستجو  •  لیست اعضا  •  گروههای کاربران   •  مدیران سایت  •  مشخصات فردی  •  درجات  •  پیامهای خصوصی


فهرست انجمن‌ها » طنز و سرگرمی » من ماندم و عکس شقایق ها

ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک
 من ماندم و عکس شقایق ها « مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی » 
نویسنده پیام
jalalfirozi
پستتاریخ: جمعه 25 دی 1388 - 02:07    عنوان: من ماندم و عکس شقایق ها پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 23 دی 1388
پست: 230

blank.gif


امتياز: 8550



جمعه ای که گذشت شهر و طبیعت مصنوعی اش را برای چند ساعتی ترک کردم و دل به طبیعت و روستا زدم. روستایی که طبیعت ناب و بهشت گونه اش مرا به نوشتن قطعه (بهار نو عروس فصل ها) واداشت. (بهار نو عروس فصل ها) عین طبیعت بکر روستایمان بود که درچند روز عید- که میهمان دامان پر سخاوت روستا بودیم- چشم مرا نوازش داد. اما حیف که قلم کوچک بنده در قبال شکوه و جلالی که طبیعت به خود گرفته بود، وامانده بود و نهایتا درمقابل عظمت الهی کرنش کرد.
¤¤¤
به طبیعت نابی پا گذاشتم که فقط تیرهای برق و تلفن آن، چشم را می آزرد.
طبیعت نابی که اندک علف سبزش به تمام سبزه های شهر رجحان داشت. علف های آزاده ای که به اتفاق دل خاک را شکافته و سر بیرون کرده بودند.
هوای مطبوع و پاکی که مصنوعات بشر (برای خنک کردن) را به بازی گرفته بود.
سکوتی که تنها دویدن نسیم درشاخ و برگ درختان و آواز ماکیان حق شکستن آن را داشت.
دشتهای خرم که هیچ زشتی و پلشتی حق نشستن روی برگها و گلهای آن را ندارد.
و درختان نامنظمی که زیبایشان صد چندان نظم درختان شهر است. درختان رشیدی که چشمشان به دست آسمان است نه دست های بشر که خودش چشم به آسمان دوخته.
دشتها بسان گیسوانی بودند که گل های شقایق آزین آنها شده بودند. تا افقی که درچشم می گنجید، سبز طبیعت بود که قرمز شقایق ها و سفید بابونه ها و بنفش بنفشه ها روح آدمی را نوازش می داد و آن را تا دروازه بهشت به بالامی برد.
هستی، آهنگ الهه خود را می نواخت. از سپید تا سیاه جملگی رنگ خدا را باز می تاباند. و زمین به کمال زیبایی خود رسیده بود. گویی با فاصله از خواب زمستانی، لباس عافیت به تن کرده بود.
و نوای خوش جمله مرغان عاشق که فارغ از خوشامد بشر، ترانه سرایی می کردند.
خروش رودخانه، صدای پیچیدن باد درشاخ و برگ درختان و جنگل، آواز ماکیان و طبیعت؛ جملگی جمال و کمال خالق خود را در ذهن آدمی خلق و یادآور می کردند.
¤¤¤
آرزو کردم ای کاش وسیله ای داشتم تا بتوانم این طبیعت را به تصویر بکشم. ای کاش این طبیعت آزاد را بتوانم در قاب دوربینی رام کنم. اما مگر جز حسرت- هنگامی که نگاهشان می کنی- چیز دیگری نیز بر دل می ماند. گل های عاشق شقایق را مگر می شود محدود به قاب خشک دوربین کرد. علفهای آزاده ای که همچو شیر ژیان دل خاک را می شکافند و به سوی نور حرکت می کنند را مگر می شود درچهارچوب یک عکس ساکن کرد.
شقایق ها اینقدر لطیفند که حتی درقاب عکس هم پژمرده می شوند. حالامن ماندم و عکس شقایق ها.
نکته: اگر این روزها به طبیعت رفتید و شقایق های عاشق رو دیدید، هرگز اونها رو نچینید. چون خیلی زود روحشون از تنشون پر می کشه و بالامی ره


بیاد روستای بهشت گونمان
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email مشاهده وب سایت این کاربر [وضعيت كاربر:آفلاین]
تشکرها از این تاپیک
jalalfirozi از این تاپیک تشکر میکنم 
نمایش پستها:   
ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک صفحه 1 از 1

فهرست انجمن‌ها » طنز و سرگرمی » من ماندم و عکس شقایق ها
پرش به:  



شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید
شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید
شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید


Home | Forums | Contents | Gallery | Search | Site Map | About Us | Contact Us
------------------------------------------------------------------------

Copyright 2005-2009. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc