شنبه 29 اردیبهشت 1403

   
 
 پرسشهای متداول  •  جستجو  •  لیست اعضا  •  گروههای کاربران   •  مدیران سایت  •  مشخصات فردی  •  درجات  •  پیامهای خصوصی


فهرست انجمن‌ها » بحث‌هاي عمومي » بررسي ساوه از ديد زمين شناسي، نقش تاريخي ساوه اتصال دو قاره

ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک
 بررسي ساوه از ديد زمين شناسي، نقش تاريخي ساوه اتصال دو قاره « مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی » 
نویسنده پیام
Tear
پستتاریخ: چهار‌شنبه 28 بهمن 1388 - 01:12    عنوان: بررسي ساوه از ديد زمين شناسي، نقش تاريخي ساوه اتصال دو قاره پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

شروع فعالیت
شروع فعالیت

عضو شده در: 20 بهمن 1388
پست: 14

blank.gif


امتياز: 400

مقاله فوق خلاصه ايي از بخش يكم اين كتاب مي باشد . نام كتاب: مروري بر جغرافياي تاريخي ساوه ، نويسنده: مرتضي سيفي فمي تفرشي . بخش يكم از صفحه 25 تا 37 ، انتشارات مجيد ، چاپخانه تابش

توجه : همه مطالب توي پرانتز از Flurian مي باشد كه جنبه توضيحي داشته تا خواننده را در روشن كردن بعضي نكات مبهم كمك كرده باشد . [/b]


دانسمندان زمين شناس بر اين باورند كه در دوره هاي سنوزوئيك ، و سوزوئيك كه در اصطلاح معرفت الارض به دوره هاي دوم و سوم زمين شناسي شهرت بافته اند، سرزمين ايران و افغانستان و عراق و عبربستان وشام و حتي اغلب نقاط افريقاي شمالي پوشيده از اب بوده است. وقتيك سرزمين ياد شده سر از زير اب بيرون اوردند سطح ان ها را سنگهاي اهكي و شن هاي دريايي پوشيده شده بود. سكنه شهرهاي مركزي كشورما بويژه مردم كاشان، قم و ساوه با اين گونه سنگهاي اهكي و مرمرين از دير باز اشنايي داشته اند. زيرا از اين سنگهاي اهكي اهك استخراج كرده و در سارو جكاري به كار ميبرده اند.
( در زمانهاي گذشته كه سيمان وجود نداشته، اهك ماده بسيار مهم جوش دهنده بناها در ساختمان سازي بوده كه در تاريخ معماري ايران، شهر هاي مركزي نقش بزرگي در اشنايي و استفاده از اين ماده داشته اند. يكي از عوامل شهر سازي و تمدن سازي در معماري ايراني اين ماده معدني بوده كه بعد ها هم به بين النهرين و نقاط ديگر هم اين پديده مي رود.)

مردم بدوي اين نواحي حتي با سنگ چخماق كه خود قسمي سنگ اهكي ميباشد اشنايي داشته و ان را در تراشكاري به كار مي بردند.( مثلا در سوراخ كردن سنگ و جواهر سازي) در زمينهاي ساوه سنگ مرمر به وفور يافت ميشود و دورتر از ان در دل تپه هاي «گيان» تفرش ذغال سنگ وجود دارد.
وجود كوهاي بلند و سر به فلك كشيده اساسا دو ويژگي دارند: نخست انكه راههاي امد و شد را نا خوار و دشوار مي سازند و ديگر ان كه در جريان شط تاريخ ساكنان ناحيه كوهستاني را از هجوم مهاجرين در امان نگاه مي دارند. شهر تفرش كه در جنوب ساوه واقع شده نمونه بارز اين دو ويژگي بوده ولي بر عكس جلگه ساوه كه از دير باز ملتقاي راههاي عمده نظامي و بازرگاني ايران بوده، در طول تاريخ بارها مورد تهاجم واقع شده اسيب فراوان ديده و حتي ويران شده است. ساوه چون در كنار دشت مركزي واقع شده و پيرامون ان از كوهاي بلند عاري است، كوه دماوند از جلگه ان ديده مي شود. و از اين رو بادهاي تابستاني ساوه كه غالبا از خشكي بر مي خيزند ، معمولا گرم و داغ گاهي نيز شن الود هستند. از طرف ديگر اقليم شناسان محصول درختي و گياهان زمني هر ناحيه را يك پيوست كلي براي اب و هواي ان ناحيه مي دانند و حتي تنوعات ان ها را زاييده جهات مسلمي از قبيل كوهها ، درجه گرما ، نيروي باد و سردي و گرمي هوا بيان مي كنند. بر اثرهمين كيفيت هاي اقليمي است كه مي بينيم در ناحيه ساوه گندم، جوي دو سر ، دانه ها. انجير ، انار، انگور، هندوانه، خربزه، و طالبي بدست مي ايد و پرورش چهارپاياني از قبيل شتر، اسب، الاغ ، گاو و گوسفند از دير باز طرف توجه مردم ان بوده( تمام اين محصولات هم در مناطق مديترانه ايي مثل كرت، يونان ، ايتاليا ، قبرس ، اسپانيا و پرتغال بدست مي ايند و هواي گرمي و باد وزاني هم چون ساوه و اطراف ان دارند. به گونه ايي كه اب و هواي ساوه بسيار مساعد براي پرورش اين محصولات مديترانه ايي است و خود از دير باز توليد هم مي كند. در قبرس و يونان و..... تشابه عجيبي بين پرورش دامي با ساوه دارند.)

اين حوقل بغدادي مي گويد شهر ساوه از حيث شتر و شتربان معروفيت دارد. زيرا اين هر دو مورد احتياج مسافران و زايران مكه ميباشد( لازم به تذكر است كه بخاطر بيابانهاي خشك عربستان و كويرهاي مركزي ايران تا بخارا و سمرقند و تا جيكستان كه راه ابريشم از اين مناطق عبور مي كرد و ساوه يكي از مهمترين اين شبكه راهها و كاروانهاي تجاري و بازرگاني بوده ، طي اين مسير ها براي كاروانهاي تجاري، بدون وجود شتر قابل تصور نبوده. اين وسيله نقليه بسيار مقاوم و ارزان در زمان خود مي توانست بوسيله اب كم و با تغذيه گياهان و خاشاك بيابانها مسير هاي طولاني را بپيمايد و كالا هاي بازرگاني را از كشورهاي شرقي به كشورهاي غربي روم قديم برساند. نقش شتر در شبكه راهها يك نقش مهم اقتصادي بوده كه امر بازرگاني را اصلا امكان پذير مي كرده.)
شهرستان ساوه از قديم كشتگاه پنبه بوده و كشاورزان ان در كاشت و برداشت انار و انجير معروفيت دارند. علاء الدوله سمناني مي گويد:چون شهر سلمان ساوجي و انار ساوه نديده ام .
دانشمندان گفته اند در عصري ميان 10000 تا 5000ا پيش از ميلادمسيح يك دگرگوني اب و هوايي به تدريج در نجد(سرزمين ايران) ايران به و قوع پيوسته است: به سخن ديگر دوره بارانهاي پيوسته پايان يافته و دوره اي كه اصطلاحا دوره خشك ناميده شده و هنوز هم ادامه دارد جانشين دوره باراني شده است.
كاهش بارندگي از يك سو و ارتفاع سطح درياچه ها و تالاب هاي داخلي از طرف ديگر جريان رودها و جويبارهايي كه اب درياچه ها و تالاب ها را مي بردند، كندتر ساخت.
خشك شدن تديجي درياچه ها و تالابها كه پديده دوره بي ابي است، در شرايط زندگي انسان دگرگونيهاي ژرف پدبد اورد. درياچه مركزي ايران كوچكتر شد و كناره هاي ان از مرتع ها و مرغزارها پوشيده شد. جانوراني كه در كوهستانها مي زيستند بسوي چمنزارهايي كه تازه پديدار شده بودند ، سرازير شدند و انسان هاي ان دوره كه از رهگذر صيد امرارمعاش مي كردند ، در تعقيب جانوران ناگزير در دشتها رحل اقامت افكندند و مي توان گفت كه در حدود هزاره پنجم قبل از ميلاد در مدنيت ساكنان نجد ايران پيشرفتهايي به وقوع پيوست كه انها درا مي توان در واقع تابعي از تاثيرات گوناگون از جمله ، وضع طبيعي زمين ، اب و هوا و همچنين مهاجرت ها و تهاجمات دانست. كهنه ترين مساكن انساني كه توسط باستانشناسان در نجد( سرزمين ) ايران شناسايي شده ، منطقه سيكك كاشان ميباشد. ( لازم به تذكر است كه توسط بيانات پروفسور Henning در مورد تاريخ سرزمين مان اين سرزمين هم اولين پايه گذاران تاريخ ورود انسان از دوره شكار به دوره كشاورزي است. در واقع اين كشور است كه در تاريخ جهان توانست دوره دامداري را بيش از ساير ملل تمام كرده و به دوره كشاورزي پا بگذارد. دليل اين بيان هم يافته هاي باستان شناسي پروفسور Henning از غار معروف مي باشد. كه در انجا بذر كه در ظرف مخصوصي نگهداري مي شده و نشان از اولين تاريخ كشاورزي در جهان مي باشد. يكي از نظرات بنده هم اين است. چون در مناطق مركزي ايران صنعت سفال به كهن ترين قدمت در جهان مي رسد داراي كاربرد مهمي هم در كشاورزي و نگهداري بذر و محصولات كشاورزي داشته كه تا امروز هم مي بينيم كه مادر بزرگها چه كارها و چه استفاده هاكه با خمره و كوزه و ظروف سفالي نمي كنند. هيچ كشوري مثل اين كشور در صنعت سفال سر امد در دنيا نبوده اين هنر بعد ها از اين سرزمني به كشورهاي ديگر رفت و در انجا هم مورد استفاده انسانهاي ديگر قرار گرفت. نظم و ترتيب و استفاده عقلاني با روشهاي نگهداري از مواد غذايي از مهمترين قدمهاي تمدن سازي در جهان است كه در اين سرزمين اين اتفاق مي افتد حداقل دليل ان هم ظروف بدست امده از 3000 سال قبل از ميلاد از سرزمين ايران است ( ساوه، كاشان، تمدن اب علي شهرري ... به اثاري كه در موزه ملي در تهران است مراجعه كنيد.) كه از پيشيه عقلي تمدن سازي مردم اين سرزمين حكايت مي كند. نمونه هاي بارز ديگر اثار تمدن سازي ايرانيچند هزار سال قبل از ميلاد و ورود به دوره كشاورزي و سفال سازي را كه ايران جزو اولين پيش كسوتان اين پديده در بين تمدنهاي جهان بوده در اثاري كه در موزه لوور فرانسه و موزه ويكتوريا هست به طور واضح و بدون ابهام ديد. اثار اين دو موزه در بخش ايرانشناسي دلايل روشن تمدن سازي ايراني ميباشند. واقعيت بسيار مهمي كه هست اكثر تاريخ شناسان و باستان شناسان اروپايي از اعتراف به اين حقايق بديهي تفره مي روند يكي از علت اين تفره و مسكوت گذاشتن نقش عظيم سرزمين ايران در تمدن سازي بشري كه شامل دو تمدن عيلام و تمدن Indogerman شاخه ايراني مي باشد مقداري در تعصب غير عقلاني نهفته شدو علاقه مصري دارند كه در باره تمدن سازي ايراني زياد سخني گفته نشود. علت اين رقابت و تفره هم در پديده حالم تئوري «اروپا مركزي قرن 19 و 20 » است كه عده زيادي از دانشمندان اروپايي ،خود محور ي اروپا بر پايه پيشينه تاريخي يونان را اساس و بناي هر گونه تمدن در جهان مي دانند كه كه ريشه همه تمدنها و همه پيشرفت ها را به يونان باز مي گردانند . در هر كتابي كه اين گروه دانشمندان مطلبي را اغاز مي كنند تاريخچه يك پديده را فوري به يونان نسبت مي دهند و بر ساير تمدنها و واقعيت ها چشم فرو مي بندند.


و لي وجود اسناد و مدارك باستان شناسي قديمي عيني كشف شده در موزه ها به شناخت واقعيت هاي باستان شناسي كمك بسياري كرده وبه اين خاطر اين تئوري بنيان خود را از دست داده و اين تعصب كور يك گروه دانشمندان تنگ بين كه خود سدي جلو انتقال علم و دانش و نقش تمدن سازي سرزمين كهن ايران به سراسر جهان شده تا جهانيان انچنان كه بايد با نقش تاريخي ايران اشنا نشوند. يكي ديگر از اين علل هم مي شود به كم كاري بعضي از باستان شناسان و تاريخ دان هاي كشور اشاره كرد كه هنوز يا اثاز جامعه ايي توليد نكرده اند و يا اينكه اگر اثاز جامعه ايي توليد كرده اند ، به ترجمه نرسانده اند . بر همه باستان شناسان كشور وظيفه است تا اين نقص را با اثار علمي خود مرتفع و تاريخ و اسناد تمدن سازي ايراني را به جهان به خوبي بيان و عرضه كنند تا جهان با واقعيت و حقايق تاريخي اين سرزمين بهتر اشنا شود. )

در هزاره چهارم پيش از ميلاد مدنيت و ابادي نشين در كناره بيابان بزرگ مركزي ايران يعني سيلك كاشان، قم، ساوه، ري و دامغان به حقيقت پيوسته و مراكز مزبور نقاطي هستند كه رشته اي را تشكيل مي دهند كه پيش از منحني سواحل غربي و شمالي درياي داخلي كهن بر اثر رسوبات حاصل از رودها و جويبارها كه به دريا مي ريخته اند. حاصل خيز شده اند. ( در مورد ساكنان اوليه سرزمين ايران تحقيقات به تاريخ نمدن عيلام نزديك مي گردد كه باستان شناسان ايراني مي توانند در اين مورد اطلاعات دقيق تري ارائه كنند. در هزاره اول هم بخاطر احتمالا بخاطر تغييرات جوي شديد اقوام اريايي دامنه هاي قفقاز را ترك كرده و به سه دسته تقسيم شدند. دسته ايي از هند و اروپايي به سرزمين فعلي ايران مي ايند و ايران را تشكيل مي دهند. دسته ديگر هند و اروپايي به هند مي روند و هند تشكيل مي شود. دسته اخري اروپايي به يونان مي روند و يونان را تشكيل مي دهند. اقوام هند و اروپايي كاربرد اهن را با خود به ايران مي اورند و اين سر اغاز انقلابات جديد در زندگي اقتصادي اين سرزمين مي شود)

كاربرد اهن مباني اقتصادي و اجتماعي كهن را فرو ريخت. مصونوعات دست انسان افزايش پيدا كرد و روشهاي پيشرفته كه در كار فلااحت بود، ابادان ساختن دشتها ، مرغزارها و دره هاي سبز و خرم ايران در اين دوره جايگاه پرورش اسب بود.
سفر هاي رزمي اشوريان در اين هزاره در واقع تهاجماتي بود كه براستي براي اسارت مردان و سوختن و غارت كردن اموال و تسلط بر ذخاير فلزي و احجار كريمه و اسبها و چهارپايان صورت گرفت. ( نمونه بارز اين مثال در زمان عصر حاضر، چشم داشتن وطمع ورزي صدام بر منابع نفتي و گازي و خاك ما بود . صدام هم خود را طليعه دار تمدن اشور و بابل هم مي دانست. به گزارشات تلويزيوني صدام در اين مورد مراجعه كنيد)
در اين عهد مادها در غرب و جنوب باختري درياچه اورميه ومحال همدان استقرار داشتند( اذربايجان، كردستان ، كرمانشاه و همدان و لرستان امروزي) همچنين در اين دوره است كه سكائيان مغلوب مادها شدند... هگمتانه يهني همدان مركز حكومت مادها شد كه به معني مجمه يا محل يا محل تجمع است.
در دوره هخامنشيان ابتدا شوش و پس از ان هگمتانه تختگاه شد. داريوش سرزمينهاي زير سلطه خويش را بين « ساتراب» هاي چندي تقسيم كرد و براي هر ساتراپ يك شهربان و براي نيروهاي نظامي مستقر در هر ساتراپ يك فرمانده نيرو و به موازات انها براي تحصيل و جمع اوري ماليات يك عامل ديگر معين كرد.( دفاع از مرزهاي غربي در مقابل اقوامي جنگجو اشوري و بعد ها رومي ها و يوناني ها .... كه در هر زمان به ايران حمله مي كردند نيازمند ارتش ايي قوي بود كه با اين ماليات ها تامين مي شد تا امنيت مرزهاي غربي كشور بر قرار شود)
داريوش براي حفظ ارتباطات ميان ساترابها شبكه اي از راهها احداث كرد. اين راهها ويژه انجام كارهاي اداري بود . يكي از اين راهها از لرستان مي گذشت و شوش را به همدان مي پيوست. از كتاب، ايران از اغاز تا اسلام تاليف ر. گيرشمن ترجمه شادروان دكتر محمد معين تهران سال 1349 صفحه 1- 134 به اختصار.

ساوه در اين روزگار ملتقاء راههاي شمالي جنوبي و خاوري باختري كشور بود. اين دو جاده اصلي پس از وحدت قبايل ماد در حاشيه رشته كوهاي زاگرس و البرز كشيده شدند. در مسيري كه تقريبا به موازات البرز كشيده شده بود. شهر هاي همدان، قزوين، ري و شهر صد دروازه يعني مغان قرار داشت. و جاده شمالي جنوبي كه از اصفهان ، پازادگاد. استخر، تخت جمشيد و شيراز عبور مي كرده ، مركز ايران را به كرانه هاي خليج فارس مي پيوسته است. ملتقاي اين دو جاده اصلي ساوه بود كه چمنزارهاي ان جايگاه پرورش اسبهاي شاهي بودند ( اسب يكي از وسايل نقليه ارتش ايران در ان زمان محسوب مي شد) همين جاده است كه از سوي اسكندر مقدوني و بعد عربهاي مسلمان مورد استفاده قرار گرفت و ماركوپولوي ونيزي نيز همين زهگذر را براي ديدار ايلخان مغول در نورديده است.

در نوشته هاي اساطيري ايراني نيز اشاراتي داريم به خشك كردن و خشك شدن درياچه ساوه. درياچهاي كه در هزاره هاي پيش از ميلاد دشت ساوه را پوشانيده و به درياچه قم پيوسته است. براي نمونه مولف تاريخ قم به نقل از راويان ايراني اورده است: اول موضع و رساتيق ساوه و حوالي انجا كه بنا نهاده شد، ابه - اوه - بود. و بعضي نيز گويند كه بناي رستاق ساوه در ايام كيخسرو بوده است ونسبت بناي ابه و ساوه اين بود كه چون كيخسرو در همدان فرود امد و در ان وقت نام شهر زينستان يعني خزينه سلاحها و خواسته ها بود. در انروزگار در ايالا جبال - ولايات مركزي ايران - جز همدان و ري و اصفهان شهر ديگري نبود. وجون كيخسرو از همدان بر خواست و به خونخواهي پدرش سياوش به سوي افراسياب عزيمت ميكرد يعني توران يا تركستان- وقتي به زرقان رسيد و به سوي ساوه و قم رونهاد، در ان حال هر دو دريا يكي بودند. چون بدان اب فرود امد به زبان پارسي گفت:« بدين اب سايه اي اقا استي» يهني اين اب محتاج به سايه اي وبنايي و عمارتي است و چون گيو پسر گودرز از كيخسرو اين سخن بشنيد پسر خود بيژن را گفت :« پسر من سخن و گفتار پادشاه را شنيدي. همين جا بمان و اين اب را بگشاي»


راوي گويد كه در ان روزگار هيچ مردي قوي تر و داناتر و به فن شنا استادتر از بيژن نبود. پس بيژن از پدر و كيخسرو جدا شد و همان جا ماند و دو خيك را باد كرد و در هم بست و بر ان نشست و در ان دريا تا ميان اب برفت و گرد بر گرد ان شنا كرد و بر مي امد تا انگاه كه جاي گشودن انرا بيافت . انگاه كاريز كنان و چاه جويان را بران كار بگماستو به گشودن ان اب امر كرد و ثقات و اهل اعتماد نيز از وكلا و نواب و معماران بر سر ايشان باز داشت. ان اب را به جانب « خوي » بگشادند و روان كردند و پس از ان بيژن در عقب پدر و ملك كيخسرو برفت و به ايشان پيوست ولي از ان قصه تا انگاه كه كيخسرو بر افراسياب پيروز شد، ملك را اگاهي نداد. ملك كيخسرو در بازگشت از « توران » چون به موضه و ناحيه خوي رسيد كه « القويه» گويند ان ناحيه را اب خشك يافت. پس كيخسرو به گيو گفت: « اي ملك يادداري كه چون به قريه اسفيد رسيدي مثل زدي كه چون حق سبحانه و تعالي ترا بر افراسياب ظفر دهد و منصور بازگردي اين ابرا بگشايي و اين موضع را عمارت كني؟ من چون اين پهلوي بشنيدم بنده تو بيژن را به گشودن و اين اب وصيت كردم». ملك چون سخن گيو بشنيد شادان گشت و خرم شد و فرح افزود و بيژن رابه دعاي خير ياد كرد و چهار خلعت و چهار اسب با زين و لگام از طلا و مكلل به جواهر و چهار شمشير با كمر زرين بخشيد و از نواحي خراسان و جرجان چندين موضع باو داد.
پس از كيخسرو امرا و اسپهدان را گفت كه هر كس سايه اي بگيرند يهني هر يك از انان موضعي فر ا گيرندو عمارت كنند. پس هر كدام از ايشان ناحيه اي را فرا گرفتمد و بر ان بنا نهادند. و گيو از ميان ايشان بيرون شد تا به چشمه اي كه ان را « پر اف» مي گويند يعني بسيار اب رسيد و ميان چشمه ابه را بنا نهاد و سه كارريز در ان بيرون اورد :يكي را ورزا جرد. ويكي را وروجرد، ويكي را وادي ديذه و اسفندق نام كرد و جوبي كه ان را « ماذق‌ مي گويند از رودخانه بنا نهاد و از ان پس ابه مسكن خواص لشكر و جاي بازبستن اسبان بود كه از براي دفع دشمنان معدو ساخته گردانيده و اماده كرده بوند كه چون بر ايشان خروج كنند. ايشان را قهر كنند و به شب بر ايشان ناگاه شبيخون كنند از كتاب، تاريخ قم تاليف حسن بن قمي ترجمه حسن بن علي بن حسن بن عبدالملك قمي صفحه هاي 79، 80. و 80 نقل به اختصار.

برداشت ما ار اين اسطوره تاريخي اين است كه در روزگار كيانيان در دشتهاي ساوه و اوه درياچه اي بود پهناور كه مانه عبور سربازان شاهي شده كه اهنگ عزيمت به توران زمين را داشتند و از اين رو بيژن يكي از افسران مهندس كيخسرو با امكانات ان زمان به كشودن اب درياچه اقدام كرده و ان رابسوي خوي كه ناحيه اي چسبيده به درياچه ساوه بود روان مي سازد. و از ان پس مرعزارها و مرتع هاي دشت ساوه جايگاه پرورش اسبهاي سلطنتي مي گردد و سرداران و سپهبدان در ان نواحي مبادرت به ساختن عمارات و حفر كاريز ها و قنوات كرده و شكارگاهها تعبيه نمودند. بايد دانست اولين پادشاه سلسله كيانيان كيقباد است و دومين و سومين انان كيكاووس و كيخسرو مي باشند. تاريخ روزگار كيخسرو اكنده از جنگها و مبارزات مردم ايران زمين با تورانيها . مي گويند گيو پسر گودرز همان كسي است كه كيخسرو را از بند تورانيها رهانيد و وي را به ايران اورد.



مقاله فوق خلاصه ايي از بخش يكم اين كتاب مي باشد . نام كتاب: مروري بر جغرافياي تاريخي ساوه ، نويسنده: مرتضي سيفي فمي تفرشي . بخش يكم از صفحه 25 تا 37 ، انتشارات مجيد ، چاپخانه تابش

توجه : همه مطالب توي پرانتز از Flurian مولف مقاله مي باشد كه جنبه توضيحي داشته تا خواننده را در روشن كردن بعضي نكات مبهم كمك كرده باشد .
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
تشکرها از این تاپیک
Tear از این تاپیک تشکر میکنم 
neda_y
پستتاریخ: چهار‌شنبه 28 بهمن 1388 - 09:05    عنوان: پاسخ به «بررسي ساوه از ديد زمين شناسي، نقش تاريخي ساوه اتصال دو قاره» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 15 اسفند 1387
پست: 321
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 8705

mamnun bekhatere matlabe khubetun Smiling
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی نام شناسایی در AIM شناسه عضویت در Yahoo Messenger شناسه عضویت در MSN Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
Tear
پستتاریخ: چهار‌شنبه 28 بهمن 1388 - 10:48    عنوان: بررسي ساوه از ديد زمين شناسي..... پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

شروع فعالیت
شروع فعالیت

عضو شده در: 20 بهمن 1388
پست: 14

blank.gif


امتياز: 400

من هم ممنونم كه شما مطالعه كرديد. با سپاس فلوريان
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
نمایش پستها:   
ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک صفحه 1 از 1

فهرست انجمن‌ها » بحث‌هاي عمومي » بررسي ساوه از ديد زمين شناسي، نقش تاريخي ساوه اتصال دو قاره
پرش به:  



شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید
شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید
شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید


Home | Forums | Contents | Gallery | Search | Site Map | About Us | Contact Us
------------------------------------------------------------------------

Copyright 2005-2009. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc