پنج شنبه 9 فروردین 1403

   
 
 پرسشهای متداول  •  جستجو  •  لیست اعضا  •  گروههای کاربران   •  مدیران سایت  •  مشخصات فردی  •  درجات  •  پیامهای خصوصی


فهرست انجمن‌ها » آشنايي با ساوه و روستاهای آن » نماد معنوي جهاني ماندالا در تمدن و فرهنگ ايراني

ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک
 نماد معنوي جهاني ماندالا در تمدن و فرهنگ ايراني « مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی » 
نویسنده پیام
Aliabadi
پستتاریخ: شنبه 14 فروردین 1389 - 03:37    عنوان: نماد معنوي جهاني ماندالا در تمدن و فرهنگ ايراني پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

نماد معنوي جهاني« ماندالا‌ در تمدن و فرهنگ ايراني

توجه ! مطالبي كه حرف = « م » در انتها دارند از مولف مقاله است و مطالبي كه از منابع ديگر عنوان شده اند ، ادرس ان در زير مطلب هم عنوان شده است درتاليف اين مقاله نقطه تمركز و بحث بر روي كشور ايران قرا داده شده . = م

زيگموند فرويد با كشف «ضمير نا خوداگاه انسان» در قلمرو خودشناسي انساني توانست بسياري از علل بيماري هاي رواني را تشريح كند . توجه فرويد بيشتر بر نقش ضمير نا خوداگاه و عوامل ييماري زاي(پاتولوژي) ان معطوف بود . سرو كارزياد فرويد با بيماران رواني در اين امر بي تاثير نبود . برعكس او شاگردش س . گ . يونگ دانشمند و روانشناس معروف سوئيسي مجذوب نيروهاي بالقوه طبيعي ضمير نا خوداگاه شد و مانند فرويد يك سو نگرانه عمل نكرد بلكه او در بررسي مقوله ضمير نا خوداگاه كه جنبه جمعي در زندگي انساني داشت سعي اش اين بود كه اين جهان نا شناخته و نيروهاي ناشناخته را در حيطه علم روانشناسي بيشتر از جنبه طبيعي و كاربرديش شناخته و تشريح كند .نماد و كهن الگوي «ماندالا» توسط اين دانشمند در حوزه روانشناسي فرهنگ و اديان شناخته و تفسير شد. ا وتوانست بسياري از عناصر مهم ضمير نا خوداگاه را كه «كهن الگو ها» نام داشتند بشناسد و زبان درك ضمير نا خود اگاه را از طريق سمبل شناسي مي دانست. اين كهن الگو ها ويا سمبل ها و نمادها از ديد او در انسانها جنبه همه گير و جهاني دارند در واقع مانند الگو هايي در بين همه اقوام با خصوصيات مشترك در طول تاريخ تكرار مي شوند. يعني اكثر اقوام بشري داراي كهن الگو هاي مشتركي هستند كه در زير خاك حافظه نيمه هوشيارشان پنهان است. كه بوسيله ضمير نا خود اگاه اين نماد ها درك و شناخته مي شوند و لازمه درك ان داشتن شعور باطني شفاف وتوجهات عميق به معنويت ، ماوراء طبيعه و هنر است تا كه درك شوند.نماد ماندالايكي از نمادهايي است ، كه نشانهاي بارزي از معنويت را در خود جاي داده و هر قومي با اين كهن الگوها و نمادها قادر به ادامه زندگي فرهنگي و رواني خود است. فعاليت س. گ. يونگ در زمان حياتش بيشتر معطوف مو ضوعات فرهنگ هاي شرقي بوده . از ديد يونگ نقش و كاربرد نماد ماندالا ، سازمان دهي و نظم به روان و وحدت بخشي به نيروهاي دروني و تمركز بر خويشتن و ازادسازي روان از اشفتگي و به هم ريختگي است = م

هر فرهنگي و مذهبي در گذشته مانند جزيره ايي محدود به خود مي زيست وتا حدود زيادي قادر به حفظ استقلال خود بود و با درگيري و جنگها به اين استقلال مقداري لطمه مي خورده اما در بيشتر مواقع كليت محفوظ مي ماند. اما با گسترش وسايل ارتباطات جمعي و تاثيرگذاري تبليغات مصرف گرايي و به حساب نياوردن فرهنگها و ترويج جهان بيني مدگرايانه دنياي مدرن و ترويج سطحي انديشي در جهان امروزي روز به روز نقش اين نمادها در فرهنگ ها رو به ضعف مي نهد و عوارض اين پديده ايجادشدن بحران هويت ملت هاست كه با با عدم شناخت فرهنگ خود دچار سردرگمي ميشوند و تنها ملتي با شناخت نمادهاي فرهنگي و مذهبي اش و توجه به انها قادر به دوام و ادامه بقاء است. بحران هويت مشكلي است كه دامنگير ملتها بخص.ص جهان سوم در عصر مدرن است و فقط با كمك فرهنگشناسان متعهد هر كشوري و معرفي علمي فرهنگ كشورشان مي توانند با اين مشكل مقابله كنند. از سويي با يك دست كردن جهان( گلوباليسم) و خاموش شدن فرهنگهاي بيشمارمتنوع انساني ، جهان به همان سطح تبديل به ابشخور تر و تميزي و يك دست ايي مي شود كه بعد از مدت كوتاهي جايي بسيار خسته كننده و كسالت اور خواهد شد، تنوع فرهنگها يكي از عوامل مهم شور و شوق حيات است.. يونگ مي گويد كه تغيير هويت فرهنگي و ديني باعث بحران رواني و تزلزل در هويت فرد مي شود. او اين موارد بحران هويت و تزلزل روحي فردي را در ميان افراد افريقايي كه بوسيله نيروهاي اشغالگر انگليسي در قرن 19،18ميلادي، مجبور شده بودند دين بومي شان را ترك كنند و مسيحي شوند، مشاهده كرده و در كتاب انسان و سمبولهايش اين مثال را اورده است. يونگ بادانشي كه در مقوله ضمير نا خوداگاه انساني داشت، توانست به وجود سمبل ها، نمادها و كهن الگو ها پي ببردو زبان سمبل ها را دريابد. نمادها در روانشناسي يونگ از اهميت خاصي برخوردارند. يكي از اين نمادهاي معنوي كه بخصوص درفرهنگ هاي شرقي و بخصوص در فرهنگ ايراني تكرار مي شوند و مورد اهميت قرار دارد، نماد « ماندالا است كه يونگ انرا به عنوان كهن الگوي خويشتن بازشناسي كرد. اين نماد درتمدن ايراني و معماري ايراني از زمانهاي كهن تا به امروز نقش بزرگ و مثبت ايي در فرهنگ ايراني داشته و دارد كه به تحقيق فرهنگي بيشتري نيازمند است. امروزه از اين نماد معنوي ماندالا كاربرد درماني در كشورهاي غربي دارد و براي بهبود و درمان بسياري از نارسايي ها و بيماري ها از ماندالا استفاده ميشود. يكي از اهداف اموزشي استفاده از ماندالا هم تقويت و رشد قوه خلاقيت، نيروي هنري ونيروي عقل است = م

سمبل ها حامل ظرف معاني قوي و معنوي هستند كه فقط بادانش خودشناسي و نيروي صدق دروني عرفاني قابل درك هستند وباانگيزه خيرخواهي و تقوا فرد را به مقصد سر انجامي مثبت خود مي رسانند. فرد با تقوا و صدق ميتواند از نيروي مثبت نمادها براي ايجاد صلح و دوستي، رفع اختلافات و تفرقه ها ، بركت و بهبودزندگي جمعي انسانها از ان كمك مي گيرد و در جهت سازندگي قدم بردارد. تقوا و خيرخواهي ملاك مهم تامل با سمبل ها ست. = م

علت اشتراك كهن الگو ها دربين انسانها به اين خاطر است كه همه انسانها داراي ضمير نا خوداگاهي هستند كه در ان عناصر فرهنگ، مذهب، مراسم عبادي و ديني و قومي، اساطيرقومي، افسانه ها( زبان و ادبيات قومي) و حكايت ها و امور معنوي به سان ريشه هاي پنهان درختي قطور در قعر خاك تثبت شده است. خود درخت در واقع بخش اگاه ذهن ماست و ريشه هاي پنهان بخش نا خوداگاه و پنهان وجود ادمي است، همان گونه كه يونگ در مثال هاي متنفاوت انرا بيان كرده است. در اين ضمير نا خود اگاه تجارب قرنها و هزارها بمانند مواد يخچالي( يخچال ها توده برفي عظيمي هستند كه با حركت خود در طول ميليونها سال انواع و اقسام مواد روي زمين را با برف خود همراهي مي كنند ودرخود جاي مي دهند) و به اقتضاء نياز ان از درون ضمير ناخوداگاه به بخش اگاه روان فرا خوانده ميشوند و به فعليت مي رسند. يعني هر قومي قدمت بيشتري داشته باشد، مقدار مواد ته نشين شده( تجارب فرهنگي اش) هم بيشتر است( ارزش قدمت فرهنگي و زماني يك قوم). اين مواد شامل سنن موروثي، افسانه و قصه ها، مراسم و جشن هاي عبادي، قوانين اخلاقي قومي، خاطرات پيروزي و تلخي ها، اساطير يك قوم، اثار هنري يك قوم و غيره مي باشند كه تجسم سمبلي مي يابند و درناخوداگاه انساني جاي مي گيرند و با اگاهي به سمبل ها به وجود انها پي مي بريم . به اين خاطر اگاهي از سرگذشت تاريخي، فرهنگي، ادبي، فلسفي، عرفاني، اساطيري، ديني از اهميت خاصي براي ثبات فرهنگ فرد برخوردار است. يونگ روح انسان را به خانه ايي تشبيه مي كند كه انباري و زيرزميني دارد كه ناخوداگاه فرد ناميده مي شود. به اقتضاي نياز فرد وسايلي را كه نياز دارد از زيرزمين به بخش بالاي خانه منتفل مي كند ومورد استفاده قرار ميدهد و يا وسايلي را كه فعلا به ان نياز ندارد به زيرمين و انباري خانه منتقل مي كند. عامل ديگر هم در اين موازات مي تواند غريزه خداپرستي انسانها ونيت باطني و گرايش هاي عميق معنوي، خداپرستي، صداقت با خويشتن، خويش نهفته باشد. راه ارتباط انسان با خدا از طريق ضمير باطني مقدر شده است. در باطن هر انساني خداوند دري قرارداده، كه اگر هر فردي به اين در بكوبد پرودگار جهان ان دررا برويش مي گشايد. و فرد مي تواند با خالق هستي ارتباط بر قرار كند. اين فقط به اراده و خواست و انتخاب هر انساني بستگي دارد كه ايا خواهان ابن ارتباط مي باشد يا نه. درست مانند ان است كه گوشي تلفن ايي را بر مي داريد و شماره خاصي را مبگيريد و ارتباط با خدا وصل مي شود = م

معماري ايراني و نماد معنوي ماندالاها و روشن نگه داشتن اجاق ها

در فرهنگ و مذهب ايراني در تمام اجزاء معماري رد پاي ماندالا ديده مي شوداز جمله نماد ماندالا در گنبدهاي ايراني ، نماد ماندالا در فرشهاي ايراني، نماد ماندالا در ظروف سفالي و فلزي و شيشه اي ، بعضي از صنايع دستي ايراني، نماد ماندالا در بازارهاي ايراني، نماد ماندالا در ديگر اثار معماري ايراني شامل گنبدهاي مدارس سنتي، نماد ماندالا در باغهاي ايراني وقتي كه از اسمان به ان نگرسته شود بوضوع قابل ديدن است، نماد ماندالا حتي در بعضي از شيريني هاي ايراني ، نماد ماندالا در گل نيلوفر ايراني يا گل عباسي قاليچه ها و تابلو هاي نقاشي با نماد ماندالا و حتي در سفره هاي قلم كاري هنرمندان قابل مشاهده است . در همه هنرهاي تجسمي ايراني جايي نيست كه اين نماد معنوي تكرار نشده باشد و هنر ايراني يك هنر مملو از معنويت است. ايرانيان ملتي بوده اند كه با جهان بيني معنوي تاريخ و فرهنگشان رقم خورده و تمام محيط زندگيشان از روستا ها تا شهرها حكايت از اين روح معنوي دارد = م

علاقه به دانش اندوزي ، كشاورزي و درودگري قسمت مهم ايي از عبادت هاي ديني مردم ايران در زمانهاي پيشين بوده و اين امر باعث نهادينيه شدن دانش و كشاورزي و درودگري به عنوان قسمت مهمي از فرهنگشان ميگرديده كه اين دانش ها و فنون از پدران به پسران بدون تسلسل ادامه مي يافت وبه اين شكل اجاق هاي خانوادگي نسل در نسل، روشن باقي مي ماندند. اولين مدارس ابتدائي درسي در طول تاريخ در اتشكدههاي ايراني پديد مي ايند . اتشكده ها فقط نقش ديني در زندگي ايرانيان نداشته اند بلكه نقش(ترويج فرهنگي) تعليم و اموزش نسل كودكان و نو جوانان به عهده اتشكده ها و موبدان بوده. در انجا كودكان خواندن و نوشتن را مي اموختند . بعد ها علوم ديگري مانند رياضيات، جبر، مثلثات ، طب و كشاورزي و نجوم رشد مي كنند . اين جهان بيني دوستدار علم و دانش در طول قرنها بوده و باعث گسترش فرهنگ عقلاني در تمدن ايراني ميشود كه يكي از مظاهر بارز اين شيوه راسيوناليسم« عقل گرايي‌» توجه و اختراعاتي بوده كه ايرانيان در علم رياضي و اختراع روشهاي محاسبه جديد در رشته هايي مانند رياضات، مثلثات، جبر است كه در دروره اسلامي به اوج شكوفايي خود مي رسد و بزرگترين دانشمندان در رشته رياضيات و رشته هاي ديگر پا به عرصه وجود مي گذارند.اين علوم با كمك جهان بيني ديني و معنوي مختص ايراني در رشته معماري اثار فراواني را خلق مي كند كه شامل پل ها، مدارس، معابد و مدارس، قصر ها، جاده ها، ساختمان ديوانها وغيره مي باشد كه چندين كشور قلمرو ايران را به هم متصل مي ساخته. بعدها در دوره اسلامي دانشمندان ايراني نقش بسيار وسيعي در گسترش و استحكام بنا هاي جهان اسلامي داشتند. ساختمان هاي عمومي ، مثل مساجد، مدارس، حمام ها، بازارها، پل ها، كاروانسراها و غيره ساخته ميشوند. در شاخه معماري دانشمندان ايراني توانستند شيوه هاي علمي مخصوصي در سراسر كشورهاي اسلامي تدوين و رايج كنند كه در دوره رنسانس تا اروپا نيز پيشروي كرد. نمونه ان بناهاي بزرگ اسپانيايي و كليساهاي گوتيك است. شغل معماري درگذشته، شغلي بوده ديني و معنوي و بدون نام خدا سنگي بر روي سنگي و يا خشتي بر روي خشتي قرار داده نمي شده. دلبستگي عميق ايرانيان به خداوند حتي در معماري ها منعكس يافته و به شكل عناصر معنوي نماد هاي ماندالا در هر گوشه ظاهر شده كه به شكل كتيبه هاي نيايش و ادعيه و يا شعر هاي روح بخش و اهنگين و عرفاني به چشم ميخورد. هنر معماري و گچبري، كاشي كاري و شعر و كنده كاري همه دست به دست هم داده و دست به خلق زيباترين اثار زده اند كه هم جوابگوي نيازهاي اجتماعي و عمومي و خانوادگي روزانه ان زمان ايرانيان بوده و هم اينكه هنر و ادب و معرفت از قلم نيفتاده و غذاي روح هم تامين بوده نمونه ان در مسجد جامع ساوه است و گنبدهايي كه در امامزاده هاي مناطق ساوه و روستا هايش مي توان ديد. علاوه بر ماندالاهاي تجسمي ، ماندالاهاي سمعي مانند شعر ها و منظومه هايي با اهنگ هاي موزون خود بر ديوارها و ستونها رقم ميخوردند. نماد نور و روشنايي و اب هم در همه جا بخصوص بنا ها و باغها جاي داده مي شدند. يكي از توانمندي هاي اين سرزمين اين بود كه انواع و اقسام مصالح ساختماني شامل، خاك رس براي اجرسازي، اهك، گج، سنگ ، شن با تنوع زياد و نيروي انساني كافي باعث رونق بيشتر معماري در سراسر ايران مي شود. مفاهيم توحيد و معنويت در تمام مساجد با نقوش زيباي ماندالاي ايراني به چشم مي خورد. چشمي نيست كه اين نمادهاي زيبا را نديده باشد . معماري و هنر ايراني در ايران در واقع نقش رسانه هاي ارتباط جمعي، يعني انچه امروزه به ان « مدين » رسانه هاي گروهي مي گويند را ايفا مي كرده است كه محتواي معنوي و مذهبي منحصربه فردي را در خود جا داده. به اين خاطر حفظ و تكريم و شناخت معماري كهن وسنتي ايراني و فرهنگ ايراني از اهميت بخصوصي براي مقابله با اسيب هاي زندگي مصرفي و عوارض منفي پديده مدرنيزه برخودار است. در خصوص معنوي بودن شغل معماري متن زير در اينجا براي شما نقل ميشود ، اين داستان حقيقت عميفي را براي ما كشف مي كند كه اگر كارروزمره ما انسانها با ياد و عشق خدا ، علاقه ، دقت و نظم همراه باشد، اثارجاوداني برجا مي نهد و كار روزمره ديگر روزمرگي نيست، خستگي نيست، دلمرگي و افسردگي نيست، بلكه كاري است مقدس و جاوداني كه فرهنگ افريني جاري و ساري هم هست . كارنيك ، خير و پركردن در شغلمان همان توشه جهان اخرت و مزرعه اخرتي است كه در قران بيان شده. كسي كه با كوله بار پر و زيبا و كارنامه درخشان نزد خدا مي رود ديگر خجل و شرمنده نخواهد بود، بلكه سرشار از شادي و شعف خواهد بود. = م

نمونه ايي تاريخي از رفتار معماران ديني ما

چهارصد سال پيش در اصفهان مسجدي ساخته شد، اين مسجد هنگامي كه چهل درصد كارش تمام شده بود به دستور كارفرما، ويران شد. چرا كه يك روز كارفرما در هنگام كار ديده بود، حيواناتي كه مصالح كار را مي اوردند، براي تندتر حركت كردن مورد ضرب و شتم قرار مي گيرند و بعضا نحيف نيز هستند، چرا كه غذاي كافي داده نمي شوند . كار فرما مسجد را خراب كرد. و گفت: مسجدي كه بر پايه ظلم حتي بر حيوان ساخته شود، نمي شود در ان نماز خواند، بعد دستور داد در مسير اين حمارها يونجه بريزند و اگر هنگام بابري سرشان به خوردن يونجه ها مشغول شد، جلويشان را نگيرند . از طرفي وقتي قنوت نامه هاي معماران را بررسي مي كردم متوجه شدم اصلا معماري شغل مقدسي است، چرا كه قران فرموده بودئ« انما يعمر المساجد الله من امن بالله و اليوم الاخره» بنابر اين معماري كه مومن باشد و به روز قيامت اعتقاد داشته باشد قطعا معماري اش يك معنويت و رنگ و بوي ديگري دارد

p://hamshahrioline.ir//hamnews/138/830601/world/idea.htm

ماندالا چيست؟

ماندالا يعني دايره ، نماد عالم مكلوتي و معنوي و عرفاني است كه به شكل نماد چرخشي دايره، گل چند پر و يا ساده، سمبل چرخ، دايره مدوردر مدور، نماد چهارضلعي با تكرار چرخشي حروف و ذكر اسماء خداوند ومتون معنوي تكرار ميشوند و با اتصا ل روحي انسان با اين سمبل ها ارامش و تعادل در روح و ضميربا خود اگاه برقرار ميشود و باعث تقويت نيروي خلاقه و عقل انساني ميشود. اين نقوش را در محافل عرفان و نيايش مثل سقف مساجد، امامزاده ها، حاشيه و ديوار مدارس سنتي در كاشي كاري ها، اعدادهاي چرخشي، در كتيبه ها درمعماري و اجر كاري سقف بازارها، در گل نيلوفر( گل باران) در همه نقاط ايران مي توان مشاهده كرد. شهر هاي دوار مذهبي در ايران كه اغلب بر گرد يك امام و يا اما م زاده ايي ساخته شده اند حامل نماد ماندالاهايي است كه به مرور ساليان درازي شكل گرفته اند. گذشتگان كهن ايراني با معرفت به علم عرفان توانسته اند اين نماد را شناخته وا اين ميراث هاي معنوي و فرهنگي را كه مظهر روح و هستي است را به جا نهند،نماد ماندالا درپنجره و درهاي قديمي با اشكال دايره و گاهي تركيبي از مسطيل و دايره، مرقد امامزادگان از دو ماندالاي تركيبي مربع و دايره تشكليل مي شود كه در همه روستا ها و شهرها مي توان ديد. فقط بايد چشم دل روشن ساخت و اين رموز معنوي راشناخت وا روح معنوي انها را درك كرد. اگر به اصفهان سفري كرده باشيد و سري به مسجد امام و مسجد شيخ لطف الله زده باشيد شما ان ماندالاي زيباي زرد وابي و لاجوردي بي نظير را در سقف اين مساجد كهن مي بينيد و اززيبايي و عظمت ان مبهوت مي شويدبخصوص اگر به شكل چرخشي از چب به راست به بالا يعني سقف بنگريد، ان ماندالا را عينا تجربه مي كنيد. اگر با هواپيما سفري به مشهد مقدس كرده باشيد، و از ان بالا به شهر بنگريد، بخصوص در شب شكل زيباي مدور ماندالاي ابي و طلايي را در مشهد مي بينيد = م

نمونه ماندالاي زنده و متحرك چرخش هفت گانه به دور خانه كعبه است . نمونه ديگر ماندالا ها در سبك صوتي، تكرار ذكرها و دعا هاست كه به شكل روان و سليس بيان ميشود و تكرار ميشوند و تكرارها حالت چرخشي به خود ميكيرند كه همگي با عشق بخدا و عرفان همراه است. با تمركز بر اين ذكرها و تكرار موسيقي وار تحولي مثبت در روح و باعث ايجاد نظم روحي و وحدت روان ميشود. همانگونه كه كهكشانها از اين نظم بر خوردارند، ضمير باطني انسان و روان اگاه انسان هم به اين وحدت، تمركز و نظم در زندگي معنوي و روزمره هم نيازمند است . چرخش و دايره در حيات انسان نمادي است از تولد و مرگ كه در زندگي انسانها تكرار ميشودو تنها خداست كه ابدي است و بازگشت همه بسوي اوست و تنها اعمال نيك ماست كه در هستي باقي مي مانند. ماندالا حلقه ايي است كه اين جهان را با جهان ديگر متصل مي كند و انسان را به اصل دور افتاده خويش وصل مي كند همانگونه كه مولانا گفته است، همه تلاش انسان اين است كه به اصل خويش، بسوي خدا بازگردد = م


نماد ماندالاي ايراني در بنا هاي باستاني ايراني

اتشكده ه

اتشكده ها يكي از مكانهايي هستند كه ماندالا را درخود جاي داده اند. = م

به هر حال هنر ايراني نيز چون هنر بيزانس غالبا صورت ديني پيدا مي كند ، و بر اساس خداشناسي، جهان شناسي و انسان شناسي زرتشتي به ظهور مي ايد. توجه به اشكال چهارگوش كه دو قطرش مركزي مي سازد جلوه اي از جهان شناسي اديان ايراني و زرتشتي است كه اتشكده ها بر اساس ان ساخته مي شود. اين شكل در حكم نقشي از جهان اوستايي است(11)كه دررساله بن دهش تفصيلا بيان شده است(12) . مركز اين جهان«خورنه» است يعني محل افرينش فرشتگان و مكان جاويدانان كه دين زرتشت در انجا ظهور مي كند ، سرزمين ايران نيز در اين ناحيه وجود دارد،خورنه با « فره» هم معني و هم ريشه است. ... حضور فره در معماري چهارتاق پارتي و ساساني نيز مشاهده مي شود، يعني گنبدي بر چهار پايه كه در معابد زرتشتي روي اتشگاهها را مي پوشانده است موزائيكها و ظروف ايراني نيز در اين عصر از صورتهاي خيالي ديني و اساطيري تهي نبود به اين معني كه بسياري از مضامين اوستايي و قصص ديني تعبير شده است

به هر حال هنر ايرانی نيز چون هنر بيزانس غالبا صورت دينی پيدا می کند،و بر اساس خدا شناسی،جهان شناسی و انسان شناسی زرتشتی به ظهور می آيد.

http://www.hawzah.net/Hawzah/Articles/Articles.aspx?LanguageID=1&id=4872

در لغت نامه دهخدا در مورد اتشكده هاي هفت گانه امده .... گويند پارسيان هفت آتشكده ٔ معتبر بعدد هفت كوكب سيار داشته اند و نامهاي آنها بدين قرار بوده است : آذرمهر. آذرنوش . آذر بهرام . آذرآيين . آذرخرين . آذر برزين . آذر زردشت
گنبد :

گنبد يكي از محملهاي معنايي در معماري ايراني اسلامي است، در اكثر زبانهاي زنده جهان ريشه پارسي دارد و از زمان باستان و تا امروز در بنا هاي مقدس ايرانيان از كاربرد ويژه اي برخوردار بوده از جمله در ساخت اتشكده هاي زرتشتيان در دوره ساساني. اساس و شالوده « گنبد» دايره است كه انرا نماد كيهان و رسيدن به كمال مي دانند و مركز گنبد را مظهر حقيقت ابدي و مركز زمين زير گنبد، نقطه اي كه مستقيما در زير زاس گنبد قرار مي گيرد، به مركز عالم تعبير مي شود( در مركز پوسته داخلي مسجد شيخ لطف الله اصفهان شعاع نوراني وجود دارد كه واجد معني نمادين بوده و از ان تعبير به طاووس مي كنند و جهت قبله ( قبله) را به نمازگزاران نشان مي دهد) . اگر بخواهيم بطور هندسي گنبد را تعريف نمائيم بايد بگوئيم از دوران يك قوس حول محور عمودي ان( عمود منصف) حاصل مي شود و البته هر قوس قابل تبديل به گنبد نيست مثلا قوس گليل يا سبدي . ولي قوسهاي جناغي بخصوص اگر خيز نسبتا زيادي هم داشته باشند خيلي براي ساخت يك گنبد مناسبند. طرحهايي از گياهان تتل چون « تاك» ( در مشرق زمين گياه زندگي و نماد كيهان است)، طوبي ( درخت بهشتي ) و انواع گل و بوته، كه نماد حيات بوده و در فرهنگ كهن ايرانيان از اهميت و ارزش بسياري برخوردار هستند، بر كاشيهاي فيروزه اي زنگ و با كرم نقش بسته و فضاي روحاني و معنوي را كامل مي كنند

http://archwiser.blogfa.com/post-4.aspx

تعريف گنبد از لغت نامه دهخدا،

گنبد. [ گُم ْ ب َ ] (اِ) پهلوي گومبت ۞ (گنبد، قبه ) در تهران و اراك (سلطان آباد) گنبذ.... (حاشيه ٔ برهان قاطع چ معين ). نوعي از عمارت باشد مدور كه از خشت و گل و آجر پوشند. (برهان ) (آنندراج ). لفظ ديگر فارسيش دير است . (فرهنگ نظام ). جُنبُد. جُنبُده يا جُنبَد. قُبَّه . (منتهي الارب ). شَنب :
گنبدي نهمار بر برده بلند


گنبد مينا. [ گُم ْ ب َ دِ ] (تركيب اضافي ، اِ مركب ) كنايه از آسمان است :
جرعه ٔ جام بر اين تخت روان افشانم
غلغل چنگ در اين گنبد مينا فكنم . حافظ


گنبد مدور. [ گُم ْ ب َ دِ م ُ دَوْ وَ ] (تركيب وصفي ، اِ مركب ) كنايه از آسمان است :
بررس كه كردگار چرا كرده ست
اين گنبد مدور خضرا را ناصر خسرو

گنبد نيلگون . [ گُم ْ ب َ دِ ] (تركيب وصفي ، اِ مركب ) كنايه از آسمان است :
چو درياست اين گنبد نيلگون
زمين چون جزيره ميان اندرون . اسدي


گنبد نيلوفري . [ گُم ْ ب َ دِ ف َ ] ۞ (تركيب وصفي ، اِ مركب ) بمعني گنبد نارنج باشد كه كنايه از آسمان باشد. (برهان ) :

گنبد مقرنس . [ گُم ْ ب َ دِ م ُ ق َ ن َ ] (تركيب وصفي ، اِ مركب ) كنايه از آسمان است و به عربي سما خوانند. (برهان ).


گنبد نار. [ گُم ْ ب َ دِ ] (تركيب اضافي ، اِ مركب ) جنبدالرمان . غنچه ٔ گل انار.



تركيب ها:
- گنبد آب . گنبد آبگون . گنبد آذر. گنبدآسا. گنبد آفت پذير. گنبد اخضر. گنبد ازرق . گنبد اعظم . گنبد انجم فروز. گنبد بازيچه رنگ . گنبدپيروزه . گنبد پيروزه پيكر. گنبد پيروزه گون . گنبد تيزپوي . گنبد تيزرو. گنبد تيزگرد. گنبد تيزگشت . گنبد جان ستان . گنبد چاربند. گنبد چنبري . گنبد حراقه رنگ . گنبدخانه . گنبد خضرا. گنبددار. گنبد دستار. گنبد دماغ . گنبد دوار. گنبد دودگشت . گنبد دولاب رنگ . گنبد ديرساز.گنبد زدن . گنبد زرنگار. گنبد ساختن . گنبدساز. گنبد سبز. گنبدسرا. گنبد شگرف . گنبد صوفي لباس . گنبد طاقديس . گنبد فلك . گنبد فيروزه خشت . گنبد فيروزه رنگ . گنبد كبود. گنبد كردن . گنبد كشيدن . گنبد كوز. گنبدگر. گنبد گردا. گنبد گردان . گنبد گردگرد. گنبد گردگرد اخضر.گنبد گردنده . گنبد گل . گنبد گوهرنگار. گنبد گيتي . گنبد گيتي نورد. گنبد لاجورد. گنبد ماه . گنبد مايل . گنبد مدور. گنبد معنبر. گنبد مقرنس . گنبد مينا. گنبد نار. گنبد نارنج . گنبدنما. گنبد نيلگون . گنبد نيلوفري .گنبده . گنبد هور و ماه . و رجوع به اين مدخل ها در رديف خود شود.




چهارطاقي(دوره اشكاني) بنايي مقدس:




سيستم ساختماني چهار طاقي از زمان اشكانيان و ساسانيان درايران پديد امده است.چهار طاقي در واقع يكي از فرمهاي احداث گنبد بر روي پلان چهار گوش است.درعين حال خلوص ووحدتي كه در اين نوع ساختمان وجود دارد يكي از جا افتاده ترين و رايجترين فرمهاي ساختماني مقدس شيوه پارتي است.

تمام اتشكده هاي اشكاني وساساني بااين سيستم ساختماني ساخته شده بودندوچهار طاقي در عين سادگي گيرا و روحاني است وباعث آرامش خاصي ميگردد.اين ويژگيها كه نمايانگر تكامل فرم ساختماني گنبد بر روي پلان مربع است در چهار چوب كشور ايران باقي نماند وفرهنگهاي سرزمينهاي ديگري رانيز تحت تاثير قرار داد وبه سرزمينهاي مشرق ومغرب ايران راه يافت.در شرق در معابد بودائي ودر غرب در اماكن مقدس مسيحيان.گنبد در ايران بعد اسلام نيز در ساختمان مساجد بكار گرفته شد(دوران صدر اسلام)وبسياري از مساجد ومقابردوره اسلامي ايران ملهم از اين روش عالي ساختماني است.

آتش مقدس وجاويدان كاملا در وسط وزير گنبد نگهداري ميشده است.آتشكده ها علا وه بر عملكردهاي مذهبي وعبادي داراي عملكردهاي قضائي آموزشي وگاه درماني نيز بوده.با توجه به شكل تقسيمات ويژه هندسي را در نماي اتشكده ها متو جه ميشويم.مربعي كه دوره ظاهري نماي چهار طاقي قرار گرفته همان ابعاد مربع دوره ظاهري پلان چهار طاقي رادارا است وبنابراين ميتوان گفت كه تقريبا حجم چهار طاقي درون يك مكعب محاط ميگرددوميگنجد. چنين حالتي رادرمعماري خالص گرايي(پوريسم)ميگويند.پوريسم در واقع توجه به فرمهاي اصيل هندسي مثل (مكعب)و انطباق آن با حجم ساختمان ميباشد.

محراب:

محراب را می توان همان " مهراب " در آيين مهرپرستی ايانيان دانست که به عنوان عنصری نمادين در بناهای مقدس مورد توجه می باشد که از يک فرو رفتگی طاقچه مانند در ديواری فرم می گيردو برای متمايز نمودن آن از بخشهای ديگر از نقوش و مصالح متفاوتی بهره می گيرند در آيين مهرپرستی " مهرابه " ها مکانی برای برگزاری آيينهای ميترایی بوده اند و فلسفه آن مکانها تولد و زايش "ميترا " در غار بوده که مهرابه با سقف قوسی شکلش مظهر محل زايش ميترا(غار) می باشد . تفاوتی که ميان مهرابه های ميترايی و مهرابه های مساجد می توان در نظر گرفت ، تفاوت در سبک تزيينات و رموز نهفته در نقوش تزيينی آنها می باشد . مهرابه های عهد باستان با نقوشی از " مهر " در حال قربانی نمودن گاو مقدس مزين می شدند در حاليکه نقوش تزيينی در مهرابه مساجدنقوشی انتزاعی وعرفانی وکتيبهايی ازآيات قرآن کريم می باشند. ... ادامه

مناره:

مناره نيز عنصر فضايی ديگری از مناره ايرانی اسلامی است که قبل از ورود اسلام به ايران از اين عنصر جهت تعيين دو مرز و همچنین تامين روشنایی برای مسافرين و کاروانیان در راهها بهره گرفته می شد اما با ورود اسلام به این سرزمين " مناره " تبديل به عنصری مقدس درکنار گنبد اماکن مقدس گرديد و نماد نور و هدايت مسلمين به صراط مستقيم گردید که در تزيين مناره ها در دوره های مختلف از شيوه های مختلفی بهره می برند چون کاشی کاری ، برجسته کاری ، کتيبه نويسی ومناره ها را ميتوان متشکل از چهارجزءدانست که شامل پايه ، ساقه ،سرپوش و راس می باشد که مهم ترین بخش آن " سر پوش "است. مناره یا جايگاهی که کلام خداوند در قالب اذان به گوش مردم می‌رسد، به معنای محل صدور نور است. نوری که مسير تاریک انسان را در اين جهان روشن می‌کند. پژواک کلمه نور به فضاها و اشکال معماری اسلامی قداست می‌بخشد و حس حضور پروردگار را در انسان زنده می‌کند به گونه‌ای که به هر سو روی می‌گرداند،‌حضور الهی برای او محسوس است. همان طور که در قرآن آمده است: (فاینما تولوا، فثّم وجه الله)

كعبه مبتني بر دو شكل هندسي است، (هندسه مقدس)، اين دو شكل يكي مكعب و ديگري دايره است كه نماد تجسم، عرض، ماده و ماديت است، اما اين كعبه وقتي مناسكش كامل مي شود كه به دور آن طواف شود. طواف دوار است، در حالي كه خود مكعب برآمده است. طواف يك سطح است. اين نماد دوار كه جزء ذاتي معماري كعبه محسوب مي شد، در معماري مسجد تبديل به گنبد مي شود. معماري مسجد مبتني بر چهار گوشه است. يعني بنيان ها بر چهار جهت است، اما ساختار فضايي را به شكل گنبد داريد. اگر دقت كنيد همه مساجد چهار وجهي، شش وجهي و يا هشت وجهي هستند. اما روي همه اينها گنبد قرار دارد. آن چهار وجهي نماد مربع، مكعب و در حقيقت محصور بودن ما در عالم ماده است.اين بنيان تأويلي مسجد است، چنانكه وقتي وارد مسجد مي شويم، اين چهار چهت و اين محدوديت به ما القا مي كند كه دو سه روزي قفسي ساخته اند از بدنم؛ اما وقتي سر به طرف بالا مي بريم و به محراب نگاه مي كنيم، كه در سوره آل عمران نوعي پناهگاه معرفي شده است قوس و مقرنس آن آرام آرام ما را از آن حدود مادي جدا و وارد يك قلمرو معنوي مي كند.

من معتقدم اين دوار بودن گنبد و مقرنس ها و قوس محراب ما را از آن محدوديت به يك استعلاي روحي مي كشاند. در حديثي پيامبر (ص) مي گويد؛ هنگامي كه در معراج سير مي كردم گنبد عظيمي را ديدم كه كاملاً سفيد بود و به صورت دوار بر چهار پايه قرار داشت و روي هر پايه چهار كلام اول سوره فاتحه الكتاب يعني بسم، الله، الرحمن و الرحيم نوشته شده بود. پس معماري مسجد يك صورت تأويلي در عرش دارد.در (من لايحضرالفقيه) نيز حديثي از امام جعفر صادق (ع) است كه مي فرمايند: مربع بودن كعبه به دليل محاذات بودن كعبه با بيت معمور است. مربع بودن بيت معمور نيز به دليل محاذات بودن با عرش است و مربع بودن عرش به اين خاطر است كه اسلام بر چهار ركن بنا شده است و آن تسبيحات اربعه است (سبحان الله و الحمد لله و لااله الاالله و الله اكبر) و يا اينكه در جايي ديگر آمده؛ خداوند عرش را از انوار چهارگانه سرخ، سبز، زرد و سفيد خلق كرد.

از طرفي ديگر، مسجد از لحاظ لغوي يعني محل سجده كردن. پس مسجد سجده گاه شما در برابر خداوند است. سجده يعني گزاردن هفت موضع بر زمين اگر گذاشتن اين هفت موضع را بر زمين از نظر فضايي در ذهنتان ترسيم كنيد، تصويري شبيه محراب به دست مي دهد.اين هفت موضع عبارتند از، پيشاني، دو كف دست، دو زانو و دو نوك انگشت پا، اينها را اگر ترسيم كنيد دقيقاً شبيه همان قوس درون محراب مي شود.

پس بين حالت من و محرابي كه نماز مي خوانم يك نوع همساني وجود دارد. از طرفي هفت نيز عدد مقدسي است. اين هفت در اسلام مقدس است چون اساس قرآن سوره حمد است و آن سبع المثاني است. هفت آسمان، هفت مقام و منزل در عرفان همه از اين دست است. اينها همه نشان دهنده آن است كه شما در معماري مسجد بنيان هاي تأويلي مقدسي داريد. كه در اينجا من فقط به نمونه هاي مختصري اشاره كردم و باز يعني در معماري مسجد رمز و رازهايي نهفته است.

آيا تفكر پنهان و انديشه تنيده شده در پشت ادوار مختلف معماري اسلامي ، تأثيرات خاصي را نيز در نوع معماري مسجد گذاشته است؟ و اينكه آيا معنويت حاصل از معماري مساجد در هنر حكمي معماري ايران تاثير داشته است؟

- اگر دورهاي معماري را در تاريخ اسلام بررسي كنيم مي بينيم ظهور معماري ما دو منشاء و الگوي اصلي دارد. يكي از آنها كعبه است.

براي معمار مسلمان طواف دوار و مكعب و مجسم بودن كعبه يك سري معاني خاصي را در معماري اسلامي ايجاد كرد كه در معماري به «ماندالا» انجاميد و بسط آن مجال ديگري مي خواهد. الگوي ديگر مسجد پيامبر (ص) بود. در اثر مرور زمان يك سري اضافاتي را در معماري مسجد داشتيم. مثل مقصوره كه به مسجد اضافه شد تا محراب را از بقيه فضاها جدا كند. همچنين گنبد و مقرنس اضافه شد. فضاهاي مساجد چهار ايواني شد كه نمونه بارز آن را در مسجد امام اصفهان داريم. اين چهار ايواني شدن را از يك طرف از بنيان مقدس عدد چهار گرفته بوديم و از سويي ديگر چهار ايواني معماري اشكانيان را نيز مدنظر قرار داشتيم .معماری انسان و طبیعت رابطه متقابل با هم دارند انسان برای متاثر شدن از طبیعت و معماری از طریق هندسه آن دو به درکی از آنان می رسد . و زان پس با درک خود به خلق اثر می پردازد و معماری می کند و اين معماری اثراتی بر طبيعت دارد سازنده يا مخرب یا با طبيعت هيچ کاری ندارد.

http://archwiser.blogfa.com/post-4.aspx

گل نيلوفر ابي يا لوتوس در فرهنگ ايراني:

اثاري كه در تخت جمشيد و مهراب ها از اين گل به چشم ميخورد، گل هوما . علاوه بر اين ماندالا گل انار هم نوع ديگر ماندالاست كه در فرش ها، پارچه ها تكرار ميشود. = م

تعريف گل نيلوفر از لغت نامه دهخدا

نيلوفر. [ ف َ ] (اِ) (جشن ...) جشن نيلوفر جشني بوده است كه ايرانيان قديم برپا مي داشته اند. مؤلف برهان قاطع ذيل «مرداد» آرد: «مرداد.... نام روز هفتم باشد از هر ماه شمسي و بعضي روز هشتم گفته اندو فارسيان بنابر قاعده ٔ كلي اين روز را عيد كنند و جشن سازند و اين جشن را جشن نيلوفر خوانند و در اين روز هر كه حاجتي از پادشاه خواستي البته روا شدي ».



نيلوفر. [ ف َ ] (اِ) ۞ نيلوفر معمولي يا نيلوفر آبي ۞ گياهي است از تيره ٔ نيلوفرهاي آبي كه نزديك به تيره ٔ آلاله ها است . اين گياه آبزي است و در مناطق گرم و معتدل مي رويد. برگهايش قلبي شكل و مسطح است . درازاي دمبرگ طويل است و برگها در سطح آب شناورند. اين گياه را غالباً به عنوان يك گياه زينتي در استخرها و حوضچه ها مي كارند. ساقه ٔ خزنده ٔ اين گياه كه در كف بركه ها و حوضچه ها مي خزد به عنوان قابض در تداوي به كار مي رود. از دانه هاي آن نيز جهت جلوگيري از ازدياد قوه باه استفاده مي شود ۞ .
نيلوفربزرگ : گونه اي نيلوفر آبي است كه در بركه ها و حوضچه هاي نواحي گرم مي رويد. برگهاي اين گونه نيلوفر آبي داراي پهنه ٔ وسيع و جالب توجهي هستند به طوري كه قطر پهنه ٔ برگهايش تا دو متر هم مي رسد. لبه ٔ برگهايش كه مانند دايره ٔ وسيعي بر سطح آب قرار مي گيرند به طرف بالابرگشته است همين برگشتگي لبه ٔ برگهاي اين گياه به طرف بالا با توجه به وسعت پهنه ٔ برگها حالت يك قايق كوچك مدوري را به برگهاي اين گياه داده است به طوري كه مي تواند وزن طفلي را كه بر روي آن قرار گيرد تحمل كند. گلهايش نيز نسبةً بزرگ و داري گلبرگهاي فراواني هستند. رنگ گلبرگهاي محيط گل سفيد است و هرچه بيشتر به طرف مركز گل متوجه شويم رنگ گلبرگها متمايل به قرمز مي شود. ميوه اش كروي شكل و خاردار است و دانه هايش محتوي نشاسته ٔ فراوان و خوراكي است ازين جهت اين گياه را ذرت آبي ۞ نيز گويند.
نيلوفر سفيد: يكي ديگر از گونه هاي نيلوفر آبي است كه گلهاي سفيد دارد ۞ .
نيلوفر هندي ۞ : گياهي است از تيره ٔ نيلوفرهاي آبي كه گلهايي شبيه نيلوفر آبي معمولي دارد. برگها و گلهايش بر خلاف نيلوفر معمولي از سطح آب در حدود يك متر بالاتر قرار مي گيرد. دوگونه ازاين گياه شناخته شده است يك گونه ٔ آن كه داراي گلهاي زردرنگ است و خاص مناطق گرم آمريكاي جنوبي است . گونه ٔ ديگر داراي گلهاي سفيد يا قرمز است و در مناطق گرم آسيا و اروپا مي رويد. دانه هايش ذخائر غذائي فراوان دارند و به باقلاي مصري و الفول المصري موسومند.
نيلوفر باغي ۞ : گونه اي نيلوفر يا پيچك است كه بيشتر به نام لبلاب موسوم است . اين گياه خودرو است و به سرعت تكثير مي يابد گلهايي به رنگ سفيد يا گلي دارد و در اكثر نقاط ايران در مزارع و باغچه ها مي رويد و نموش هم سريع است .اين گياه اگر در زميني برويد كه نزديكش گياهي يا تكيه گاهي نباشد روي زمين مي خزد، اما همين كه به تكيه گاه يا گياه ديگري رسيد دور آن مي پيچد و از آن بالا مي رود. از برگهايش به عنوان سبزي آش استفاده مي كنند، خوراك خوبي نيز براي دامها محسوب مي شود. اما اين گياه زيان زيادي به مزارع خصوصاً مزارع غلات و كتان و شاهدانه مي رساند چون از رشد آنها جلوگيري مي كند. ريشه كن ساختن آن نيز دشوار است زيرا ريشه هاي نازكش در اعماق زمين فرومي رود و از هر تكه ٔ كوچك يك پيچك تازه مي رويد. نامهاي ديگر اين گياه حشيشه ٔ مهبوله و لوايه و پيچك باغي و لبلاب و لبلاب صغير و عليق و مداد و طربوش الغراب و قهقهه و لبينة و عصب صغير و بور طخيله است .
نيلوفر پيچ هندي ۞ : گونه اي نيلوفر يا پيچك است كه داراي ساقه هاي خزنده و برگهائي پوشيده از كرك و گلهائي به رنگهاي زيباي ارغواني يا بنفش يا سفيداست كه به صورت خوشه مجتمع مي باشند. منشاء اصلي اين گياه امريكاي مركزي است اما در شمال افريقا و فرانسه نيز كشت مي شود. ريشه هاي متورم اين گياه داراي 40 درصد مواد نشاسته اي و 20 درصد قندهاي مختلف و 4 درصد مواد پروتيدي است ، از اين جهت مورد تغذيه قرار مي گيرد و مانند سيب زميني از آن استفاده مي شود. در جنوب ايران به ويژه بلوچستان گونه هائي از اين گياه مي رويد كه در زبان محلي آن را گجر لاهوري مي نامند. نامهاي ديگر اين گياه حب النيل و عجب و قرطم هندي و حسن الساعه وحب العجب و دمةالعشاق و مرچايي و زيركي و عجب گياه و چهارمرجه است .
نيلوفر صحرائي ۞ : يكي از گونه هاي نيلوفر باغي است كه پايا است و ساقه ٔ بالارونده و پيچنده دارد و گلهايش سفيدرنگ است . بزرگي گلها بين 3 تا 4 سانتي متر است و در اكثر مزارع و بيابانها به حالت وحشي مي رويد. نامهاي ديگرش : سكرجا و لبلاب كبير و پيچك صحرائي و اقسيان و حبل المساكين و عشاق الشجر و عصب و بدسغان و بدشغان و بداسغان و بدشگان وبدسكان و كف الكلب و راحةالكلب است .
نيلوفر فرنگي :انواع نيلوفر كه در عهد ناصرالدين شاه از اروپا به ايران آوردند. (فرهنگ فارسي معين ). نيلوفر در تداول امروزي قسمي پيچك است . گل آن چون شيپوري است به رنگ آبي سخت مطبوع يا سرخ كم رنگ و لطيف ، در نهايت صفا و طراوت كه صبح زود باز شود و چند ساعت پس از زدن آفتاب بپژمرد. گل ازرق . آفتاب پرست . گل كبود. (يادداشت مؤلف ).
نيلوفر از اسپرغم هاست . (ذخيره ٔ خوارزمشاهي ). نيلوفر اسم فارسي است و كرنب الماء عبارت از اوست ، بيخش مانند زردك و ساقش نرم و طولش به قدر عمق آبها، برگش به سطح آب و ثمرش به قدر سيبي شبيه به قبه ٔ خشخاش و در آن تخمهاي عريض سياه و بالزوجت و گلش بيرون آب و اكثر او كبود و بعضي سرخ و آن هندي است و بعضي مايل به زردي و تيرگي و بعضي گويند كه بري او نيز مي باشد. (از تحفه ٔ حكيم مؤمن ). گلي است معروف كه با آفتاب از آب سر برمي آورد و باز با آفتاب فرومي رود. (از برهان ). نبات او در مرغزارها و آب ها ايستاده بود و بعضي در آب پنهان باشد و باقي نبات او بر روي آب بود و گل او سفيد بود شبيه به شكوفه ٔ سوسن و ميان گل او زعفراني بود. (از ترجمه ٔ صيدنه ٔ بيروني ). آن را نينوفر نيز گويند، فارسي است ، و آن در آب ايستاده رويد. (از منتهي الارب ) (از اقرب الموارد). كلمه اي اعجمي است و گفته اند كه مركب از دو جزء است : «نيل » كه بدان رنگرزي كنند و «فر» كه به معني پر و جناح است ، فكانه قيل : مجنح بنيل ، لان الورقة كانها مصبوغة بالجناحين . (از اقرب الموارد). نيلوفر دو قسم باشد آفتابي و ماهتابي ، آفتابي سرخ باشد به وقت طلوع آفتاب شكفته مي شود و به هندي آن را كول گويند. ديگر ماهتابي و آن دو نوع است يكي سفيد محض و ديگر سفيد مايل به كبودي . اين هر دو نوع به وقت شام شكفته مي شود و در ادويه ٔ يونانيان همين را به كار برند. و خان آرزو در چراغ هدايت نوشته كه نيلوفر سواي گل معروف است كه درآب رويد، گلي است ديگر كه بياره ٔ آن بر درخت ديگر پيچد و آن نيلي باشد. (از غياث اللغات ). و رجوع به انجمن آرا و فرهنگ رشيدي شود :


معـبد چغـازنبـيل در خوزستان:

مقالات متعدد در اين مورد نوشته شده = م
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
تشکرها از این تاپیک
Aliabadi از این تاپیک تشکر میکنم 
Aliabadi
پستتاریخ: شنبه 14 فروردین 1389 - 06:58    عنوان: نماد جهاني ماندالا د فرهنگ و تمدن ايراني پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

درست است كه ايران و هند داراي اشتراكات فرهنگي هستند و لي بسياري از ارزشهاي فرهنگي در هر كدام از اين كشورها به گونه مخصوص خود در طول زمان هاي طولاني شكل گرفته اند و در مورد نماد ماندالا هم به همينگونه است،نماد ماندالاي ايراني مظهرتوحيد است. ماندالاي ايراني وجود مستقل به خود است و از جايي تلخيص نشده بلكه مستقلا در فرهنگ و مذهب ايراني وجود داشته و تاريخ فرهنگي ما مبين ان است . جا دارد از فرهنگشناسان محترم ايراني خواهش كنيم كه در مورد نماد ماندالاي ايراني بيشتر مقاله بنويسند تا اين توهمم براي خواننده گان فارسي زبان رفع شود و وجه تمايز ماندالاي ايراني و ماندالاي هندي بوضوح تشريح شود و مثل ان نباشد كه هميشه انچه را كه خود داريم از ديگران طلب كنيم. مشخصه فرهنگ ايراني جامعيت ان است ، فرهنگ ايراني چشم انتظار ايراني است كه به ان بپردازد و ان را بشناساند و شرط انصاف نيست كه نويسنده گان ايراني تمام توجه خود را صرف شرح و بسط فرهنگ ديگر كشورها كنند و از تحقيق و بررسي وضعيت فرهنگي كشور خود غافل باشند و يافرهنگ كشور ايران يا در رده اخر توجه قرار دهند و يا اصلا اسمي از فرهنگ ايراني مطرح نباشد. بسيار به جاست كه هر ايراني فرهنگ دوستي اين توجه را در درجه اول به كشورش بذل كند.
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
soveh
پستتاریخ: دوشنبه 16 خرداد 1390 - 08:21    عنوان: پاسخ به «نماد معنوي جهاني ماندالا در تمدن و فرهنگ ايراني» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مديريت كل انجمن‌ها
مديريت كل انجمن‌ها

عضو شده در: 2 فروردین 1389
پست: 3473
محل سکونت: IRAN
blank.gif


امتياز: 87705

Aliabadi, جان متشکرم. چقدر نوشتتون جالب بود. متاسفانه تا الان وقت نکرده بودم که بخونمش.
Applause Applause Applause

نقل قول:
چهارصد سال پيش در اصفهان مسجدي ساخته شد، اين مسجد هنگامي كه چهل درصد كارش تمام شده بود به دستور كارفرما، ويران شد. چرا كه يك روز كارفرما در هنگام كار ديده بود، حيواناتي كه مصالح كار را مي اوردند، براي تندتر حركت كردن مورد ضرب و شتم قرار مي گيرند و بعضا نحيف نيز هستند، چرا كه غذاي كافي داده نمي شوند . كار فرما مسجد را خراب كرد. و گفت: مسجدي كه بر پايه ظلم حتي بر حيوان ساخته شود، نمي شود در ان نماز خواند، بعد دستور داد در مسير اين حمارها يونجه بريزند و اگر هنگام بابري سرشان به خوردن يونجه ها مشغول شد، جلويشان را نگيرند . از طرفي وقتي قنوت نامه هاي معماران را بررسي مي كردم متوجه شدم اصلا معماري شغل مقدسي است، چرا كه قران فرموده بودئ« انما يعمر المساجد الله من امن بالله و اليوم الاخره» بنابر اين معماري كه مومن باشد و به روز قيامت اعتقاد داشته باشد قطعا معماري اش يك معنويت و رنگ و بوي ديگري دارد

Applause

نقل قول:
نماد و كهن الگوي «ماندالا» توسط اين دانشمند در حوزه روانشناسي فرهنگ و اديان شناخته و تفسير شد. ا وتوانست بسياري از عناصر مهم ضمير نا خوداگاه را كه «كهن الگو ها» نام داشتند بشناسد و زبان درك ضمير نا خود اگاه را از طريق سمبل شناسي مي دانست. اين كهن الگو ها ويا سمبل ها و نمادها از ديد او در انسانها جنبه همه گير و جهاني دارند در واقع مانند الگو هايي در بين همه اقوام با خصوصيات مشترك در طول تاريخ تكرار مي شوند. يعني اكثر اقوام بشري داراي كهن الگو هاي مشتركي هستند كه در زير خاك حافظه نيمه هوشيارشان پنهان است. كه بوسيله ضمير نا خود اگاه اين نماد ها درك و شناخته مي شوند و لازمه درك ان داشتن شعور باطني شفاف وتوجهات عميق به معنويت ، ماوراء طبيعه و هنر است تا كه درك شوند.نماد ماندالايكي از نمادهايي است ، كه نشانهاي بارزي از معنويت را در خود جاي داده و هر قومي با اين كهن الگوها و نمادها قادر به ادامه زندگي فرهنگي و رواني خود است.

Applause
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email شناسه عضویت در Yahoo Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
نمایش پستها:   
ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک صفحه 1 از 1

فهرست انجمن‌ها » آشنايي با ساوه و روستاهای آن » نماد معنوي جهاني ماندالا در تمدن و فرهنگ ايراني
پرش به:  



شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید
شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید
شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید


Home | Forums | Contents | Gallery | Search | Site Map | About Us | Contact Us
------------------------------------------------------------------------

Copyright 2005-2009. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc