تاریخ: جمعه 4 آذر 1390 - 20:18 عنوان: محرم ، ماهی به رنگ عشق
خوب داره پيش ميره
عضو شده در: 8 خرداد 1389 پست: 72
امتياز: 1935
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین (ع) /روی دل با کاروان کربلا دارد حسین (ع)
از حریم کعبه جدش به اشکی شست دست/مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین
سلام به همه
یه محرمه دیگه داره میاد و یه فرصت طلایی دیگه برای امتحان پس دادن
خوش بحال اونایی که سربلند از این امتحان بیرون میان.
رفقا همونطوری که در جریان هستید یک شنبه اول محرم هستش
شهرمون هم کمی رنگ و بوی این ماه رو به خودش گرفته.
نمیدونم چه حکمتی از سمت و سوی خداست که توی این چند شب خیلی سخته سرت پایین باشه و عذاداری کنی.........(خودتون در جریان هستید)
توی این چند شب گناه خیلی به ادم نزدیک میشه و دوس داره به روحمون غلبه کنه ولی مگه ما چنتا امام حسین داریم که بخوایم در سال براش چند شب عذاداری کنیم.
ایشالا این امتحان رو با نمره ی بالا قبول بشیم.
چنتا نوحه ی قشنگ هم براتون میزارم که استفاده کنید
تاریخ: یکشنبه 6 آذر 1390 - 12:04 عنوان: پاسخ به «محرم ، ماهی به رنگ عشق»
کاربر دائمی
عضو شده در: 24 آبان 1389 پست: 1253 محل سکونت: حوالی خدا
امتياز: 32905
"خط خون"
درختان را دوست می دارم
كه به احترام تو قيام كرده اند
و آب را
كه مهر مادر توست،
خون تو شرف را سرخگون كرده است:
شفق ، آينه دار نجابتت,
و فلق محرابي
كه تو در آن نماز صبح شهادت گزاردي.
در فكر آن گودالم
كه خون تو را مكيده است
هيچ گودالي را چنان رفيع نديده بودم
در حضيض هم مي توان عزيز بود
از گودال بپرس!
***
شمشیری که بر گلوی تو آمد
هر چیز و همه چیز را در کائنات
به دو پاره کرد :
هر چه در سوی تو : حسینی شد
و دیگر سو : یزیدی
اینک ماییم و سنگها
ماییم و آبها
درختان ، کوهساران ، جویباران ، بیشه زاران
که برخی یزیدی
و گرنه حسینی اند
خونی که از گلوی تو تراوید
همه چیز و هر چیز را در کائنات ، به دو پاره کرد !
در رنگ !
اینک هر چیز ، یا سرخ است
یا حسینی نیست !
***
آه
اي مرگ تو معيار!
مرگت چنان زندگي را به سخره گرفت
و آن را بي قدر كرد
كه مردني چنان،
غبطه بزرگ زندگاني شد!
***
تو را بايد تنها در خدا ديد
هر كس ،هر گاه ، دست خويش
از گريبان حقيقت بيرون آورد
خون تو از سرانگشتانش تراواست
***
چندان تناوري و بلند
كه به هنگام تماشا
كلاه از سر كودك عقل مي افتد
***
اي خدای گون!
مرگ در پنجه ی تو
بیچاره تر از پروانه یی ست
که کودکان در دست گیرند
و یزید ، بهانه ای.
دستمال پلیدی
که ستم در آن تف شده ست
و در زباله ی تاریخ ؛
فگنده شده ست.
یزید کلمه نبود
دروغ بود
زالویی درشت
که اکسیژن هوا را می مکید.
مخنثی که تهمت مردی بود
بوزینه ای با گناهی درشت:
"سرقت نام انسان"
و سلام بر تو
که مظلوم ترینی
نه از آن جهت که عطشانت شهید کردند
بل از این رو که دشمنت این است
***
يا ذبيح الله
تو اسماعيل برگزيده ی خدايي
و روياي به حقيقت پيوسته ي ابراهيم
***
مرگ تو
مبدا تاريخ عشق
آغاز رنگ سرخ
معيار زندگي است
***
خط تو با خون تو آغاز مي شود.
از آن زمان كه تو ايستادي
دين راه افتاد
و چون فرو افتادي
حق برخاست.
***
هيچ شاخه اي نيست
كه شكوفه سرخ ندارد
و اگر ندارد
شاخه نيست
هيزمي است ناروا بر درخت مانده
***
یاثارالله
آن باغ مینوی که تو در صحرای تفته کاشتی
با میوه های سرخ
با نهرهای جاری خوناب
با بوته های سرخ شهادت
و آن سروهای سبز دلاور،
باغی ست که باید با چشم عشق دید
اکبر را
صنوبر
بوفضایل را
و نخل های سرخ کامل را
***
و رد خونت
راهی
که راست به خانه ی خدا می رود...
***
اي باغ بينش
ستم ، دشمني زيباتر از تو ندارد
و مظلوم ، ياوري آشناتر از تو
تو كلاس فشرده تاريخي
كربلاي تو
مصاف نيست
منظومه بزرگ هستي است.
طواف است.
***
پايان سخن
پايان من است
تو انتها نداري...
صف شما کجاست؟
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید شما نمی توانید در این بخش رای دهید شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید