جمعه 7 دی 1403

   
 
 پرسشهای متداول  •  جستجو  •  لیست اعضا  •  گروههای کاربران   •  مدیران سایت  •  مشخصات فردی  •  درجات  •  پیامهای خصوصی


فهرست انجمن‌ها » داستان و نوشته های زیبا » .:: « تاپیک نوشته های ماندگار» ::.

ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک رفتن به صفحه قبلی  1, 2, 3, 4, 5 ... 9, 10, 11  بعدی
 .:: « تاپیک نوشته های ماندگار» ::. « مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی » 
نویسنده پیام
glasy_heart
پستتاریخ: چهار‌شنبه 5 بهمن 1390 - 21:02    عنوان: پاسخ به «.:: « تاپیک نوشته های ماندگار» ::.» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 23 دی 1389
پست: 343
محل سکونت: saveh
blank.gif


امتياز: 9360

شک ندارم ....اشک ...میریزند ماهی ها در آب......!
اشک ماهی ها نباشد... آب دریا ...شور.... نیست.......!!

Sad
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی مشاهده وب سایت این کاربر [وضعيت كاربر:آفلاین]
glasy_heart
پستتاریخ: پنج‌شنبه 6 بهمن 1390 - 20:58    عنوان: پاسخ به «.:: « تاپیک نوشته های ماندگار» ::.» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 23 دی 1389
پست: 343
محل سکونت: saveh
blank.gif


امتياز: 9360

"دوست داشتنِ کسی که شما رو دوست نداره
مثل بغل کردنِ کاکتوس می مونه!
هر چی محکم تر بغل کنی
بیشتر آسیب میبینی"

Sad
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی مشاهده وب سایت این کاربر [وضعيت كاربر:آفلاین]
glasy_heart
پستتاریخ: پنج‌شنبه 6 بهمن 1390 - 20:59    عنوان: پاسخ به «.:: « تاپیک نوشته های ماندگار» ::.» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 23 دی 1389
پست: 343
محل سکونت: saveh
blank.gif


امتياز: 9360

بینِ این آدم ها:

فقط باید عاقلانه زندگی کرد نه عاشقانه....

اونیکه قدش به عشق نمیرسه،غرورتم بگذاری زیر پاش باز هم بهش نمیرسه...
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی مشاهده وب سایت این کاربر [وضعيت كاربر:آفلاین]
glasy_heart
پستتاریخ: پنج‌شنبه 6 بهمن 1390 - 20:59    عنوان: پاسخ به «.:: « تاپیک نوشته های ماندگار» ::.» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 23 دی 1389
پست: 343
محل سکونت: saveh
blank.gif


امتياز: 9360

من عاشق بودم و نه محتاج نگاهی که بلغزد برمن
من خودم بودم و یک حس غریب که به صدعشق و هوس می ارزید
من خودم بودم و دستی که صداقت می کاشت گرچه در حسرت گندم پوسید
من خودم بودم و هر پنجره ای که به سرسبزترین نقطه ی بودن وا بود و خدا میداند سادگی از ته دلتنگی ام پیدا بود
من عاشق بودم نه دلداده گیسوی بلند و نه به افکار پلید
من به دنبال نگاهی بودم که مرا از پس دیوانگی ام می فهمید.........
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی مشاهده وب سایت این کاربر [وضعيت كاربر:آفلاین]
dordooneh
پستتاریخ: شنبه 8 بهمن 1390 - 22:05    عنوان: Re: پاسخ به «.:: « تاپیک نوشته های ماندگار» ::.» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

شروع فعالیت
شروع فعالیت

عضو شده در: 10 دی 1390
پست: 21

blank.gif


امتياز: 575

glasy_heart نوشته است:
بینِ این آدم ها:

فقط باید عاقلانه زندگی کرد نه عاشقانه....

اونیکه قدش به عشق نمیرسه،غرورتم بگذاری زیر پاش باز هم بهش نمیرسه...


ApplauseApplauseApplause
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
dordooneh
پستتاریخ: شنبه 8 بهمن 1390 - 22:06    عنوان: پاسخ به «.:: « تاپیک نوشته های ماندگار» ::.» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

شروع فعالیت
شروع فعالیت

عضو شده در: 10 دی 1390
پست: 21

blank.gif


امتياز: 575

اثر انگشتم به من می آموزد که من منحصر به فردم.
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
soveh
پستتاریخ: چهار‌شنبه 12 بهمن 1390 - 13:47    عنوان: پاسخ به «.:: « تاپیک نوشته های ماندگار» ::.» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مديريت كل انجمن‌ها
مديريت كل انجمن‌ها

عضو شده در: 2 فروردین 1389
پست: 3473
محل سکونت: IRAN
blank.gif


امتياز: 87705

ما هرگز فرصت نمی‌کنيم
تحمل از کوه وُ صبوری از آسمان بياموزيم

حالا سال‌هاست که ديگر ما
... شبيه خودمان هم از خوابِ نان و خستگی به خانه برنمی‌گرديم

ما ملاحتِ يک تبسم بی‌دليل را حتی
از يادِ زندگی برده‌ايم !
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email شناسه عضویت در Yahoo Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
soveh
پستتاریخ: یکشنبه 23 بهمن 1390 - 02:08    عنوان: پاسخ به «.:: « تاپیک نوشته های ماندگار» ::.» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مديريت كل انجمن‌ها
مديريت كل انجمن‌ها

عضو شده در: 2 فروردین 1389
پست: 3473
محل سکونت: IRAN
blank.gif


امتياز: 87705

وسعت زندگی هرکس به اندازه ی وسعت اندیشه ی اوست
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email شناسه عضویت در Yahoo Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
jalalfirozi
پستتاریخ: یکشنبه 23 بهمن 1390 - 13:07    عنوان: Re: پاسخ به «.:: « تاپیک نوشته های ماندگار» ::.» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 23 دی 1388
پست: 230

blank.gif


امتياز: 8550

soveh نوشته است:
وسعت زندگی هرکس به اندازه ی وسعت اندیشه ی اوست


انسانها قبل اینکه زندانی دنیا باشند زندانی ذهن خود هستند
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email مشاهده وب سایت این کاربر [وضعيت كاربر:آفلاین]
soveh
پستتاریخ: یکشنبه 23 بهمن 1390 - 15:18    عنوان: پاسخ به «.:: « تاپیک نوشته های ماندگار» ::.» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مديريت كل انجمن‌ها
مديريت كل انجمن‌ها

عضو شده در: 2 فروردین 1389
پست: 3473
محل سکونت: IRAN
blank.gif


امتياز: 87705

و شاید تنها زندان آنها ذهن و فکر آنها باشه و اسارتی جز این نباشه
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email شناسه عضویت در Yahoo Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
neda_y
پستتاریخ: دوشنبه 24 بهمن 1390 - 11:05    عنوان: پاسخ به «.:: « تاپیک نوشته های ماندگار» ::.» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 15 اسفند 1387
پست: 321
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 8705

از روی بد شانسی است یا خوش شانسی؟

در روزگاری کهن پیرمردی روستا زاده ای بود که یک پسر و یک اسب داشت .

روزی اسب پیرمرد فرار کرد و همه همسایگان برای دلداری به خانه اش آمدند و گفتند :
عجب شانس بدی آوردی که اسب فرار کرد !

روستا زاده پیر در جواب گفت :
از کجا می دانید که این از خوش شانسی من بوده یا بد شانسی ام ؟
و همسایه ها با تعجب گفتند ؟ خب معلومه که این از بد شانسی است !
هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که اسب پیرمرد به همراه بیست اسب وحشی به خانه برگشت .
این بار همسایه ها برای تبریک نزد پیرمرد آمدند : عجب اقبال بلندی داشتی که اسبت همراه بیست اسب
دیگر به خانه برگشت .

پیرمرد بار دیگر گفت : از کجا میدانید که از خوش شانسی من بوده یا از بدشانسی ام ؟
فردای آنروز پسر پیرمرد حین سواری در میان اسبهای وحشی زمین خورد و پایش شکست .
همسایه ها بار دیگر آمدند :
عجب شانس بدی .
کشاورز پیر گفت : از کجا میدانید که از خوش شانسی من بوده یا از بدشانسی ام ؟
چند تا از همسایه ها با عصبانیت گفتند : خوب معلومه که از بد شانسی تو بوده پیرمرد کودن!
چند روز بعد نیروهای دولتی برای سربازگیری از راه رسیدن و تمام جوانان سالم را برای جنگ در
سرزمین دور دستی با خود بردند . پسر کشاورزپیر بخاطر پای شکسته اش از اعزام معاف شد .
همسایه ها برای تبریک به خانه پیرمرد آمدند :
عجب شانسی آوردی که پسرت معاف شد و کشاورز پیر گفت : (( از کجا میدانید که ....؟ ((
نتیجه :
همیشه زمان ثابت می کند که بسیاری از رویدادها را که بدبیاری و مسائل لاینحل زندگی خود می پنداشته صلاح و خیرمان بوده و آ ن مسائل ، نعمات و فرصتهای بوده که زندگی به ما اهدا کرده است . عسی ان تکرهو شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبو شیئا وهو شرلکم والله یعلم وانتم لا تعلمون....
چه بسا چیزی را شما دوست ندارید و درحقیقت خیرشما در ان بوده وچه بسا چیزی را دوست دارید
و در واقع برای شما شر است خداوند داناست و شما نمیدانید
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی نام شناسایی در AIM شناسه عضویت در Yahoo Messenger شناسه عضویت در MSN Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
soveh
پستتاریخ: چهار‌شنبه 26 بهمن 1390 - 10:53    عنوان: پاسخ به «.:: « تاپیک نوشته های ماندگار» ::.» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مديريت كل انجمن‌ها
مديريت كل انجمن‌ها

عضو شده در: 2 فروردین 1389
پست: 3473
محل سکونت: IRAN
blank.gif


امتياز: 87705

اگر برای یک دروغ، هزار دلیل بیاوری، می شود هزار و یک دروغ.
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email شناسه عضویت در Yahoo Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
glasy_heart
پستتاریخ: چهار‌شنبه 26 بهمن 1390 - 21:34    عنوان: پاسخ به «.:: « تاپیک نوشته های ماندگار» ::.» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 23 دی 1389
پست: 343
محل سکونت: saveh
blank.gif


امتياز: 9360

نقل قول:
اگر برای یک دروغ، هزار دلیل بیاوری، می شود هزار و یک دروغ.


Applause Applause Applause مرسی ی ی



امروز دوباره متولد شدم...

چشمانم باز است !

مي بينم:

يعني من ميدانم ساعت 20و2دقيقه بامداد است...

زمین را اينگونه ديدن چه زيباست...



من

در آغوش دختر جواني هستم که به او پرستار ميگويند...

طفلکي مي خندد نمي داند به او نظر دارم...



مرا سپرد به مادرم مادرم مادرم

مادر شد ولي تنهاست هنوز هم تنهاست.

به پدر تبريک مي گويند و او شادی خود را نشان میدهد...

مادر سکوت کرده است!

چرا؟

نه ، اینکه نخواهد نتواند که بخند د...



و مرا بازهم درآغوش مي گيرد.

دختر جوان

دستبند شناسائي را براي بار چندم به مچ دستم مي بند ند...

غافل ازاينکه من ، بازهم گم ميکنم مرا!



گفته بودم :

به دنياي شلوغ آدمهاعادت نخواهم کرد...

در خيابان راه نخواهم رفت...

دست دوستي نخواهم داد...

پول را لمس نمي کنم...

نه

هيچ وقت من را نميفروشم!
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی مشاهده وب سایت این کاربر [وضعيت كاربر:آفلاین]
mahdiss
پستتاریخ: شنبه 29 بهمن 1390 - 17:51    عنوان: پاسخ به «.:: « تاپیک نوشته های ماندگار» ::.» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

عضو فعال
عضو فعال

عضو شده در: 3 بهمن 1390
پست: 529
محل سکونت: ساوه ...
iran.gif


امتياز: 13590

وقتی مشترک (مورد نظر) هست ولی در دسترس نیست
ناچار میشی رو کنی به مشترکی که در دسترس هست ولی (مورد نظر) نیست.


فقط غروب جمعه نیست که دلگیر است؛
کافیست دلت گیر باشد ...


چه دنیای عجیبی ست.....
هر وقت حرف دلم را زدم....
دلشــــــــان را زدم !!!!


هر رفتنی رسیدن نیست
ولی هیچ راهی هم جزء رفتن نیست


اسبها درشکه را کشیده اند ولی انعام را درشکه چی گرفته است! به چشمان اسبها چشم بند زده وبر دهانشان پوزه بند! تا نبینند و حرف نزنند، چه اشناست زندگی درشکه چی و اسب هایش...!


آموخته‌ام که وابسته نباید شد؛
نه به هیچ کسی‌ و نه به هیچ رابطه ای؛
این نشدنی ‌‌ترین اصلی‌ بود که آموختم ...


دخترک کبریت فروش هم پیر شد؛
ولی‌ باز به سلامتی اش؛
که تو سرما و گرما،
کبریت هاش رو فروخت؛
ولی‌، هیچ وقت خودش رو نفروخت ...


هر كودكي با اين پيام به دنيا مي ايد..
...كه خدا هنوز از انسان نوميد نيست....


حالم را پرسیدند/گفتم رو به راهم /نمیدانند رو به راهیم که تو از آن رفته ای....


نیوتن اگر جاذبه را درست میفهمید معشوقه اش در دفتر خاطراتش نمینوشت: (اشک های من هم به زمین می افتاد اما تو سیب را ترجیح دادی....)


و چه لذتی است در تنهایی, از خدا بپرس


خسته ام ... یك بار دیگر سیب بچین آدم ! شاید از اینجا هم بیرونمان كنند .. .


این روزها چقدر دلتنگ آن روزها هستم...



اسماً من زن هستم و تو مـــــــــــــــــــرد!! اما نگران نباش .. به کسی نخواهم گفت ... که در پس مشکلات و درد هایی که تو برایم ساختی و تحمل کردم . . . ... در پس نامردی و نامهربانی که دیدم و دم نزدم ... در پس بی معرفتی هایی که دیدم و معرفت به خرج دادم . . . من... " مـــــــــــــــــــــــــــــــــرد " تر بودم!!! ...


آرام تر سكوت كن صدای بیتفاوتی هایت آزارم میدهد..


برای بلند شدن باید خم شد. گاهی مشکلات تو را خم می کنند و بدان آغاز ایستادن است.


هیچ دستی خالی نیست اگر اهل قنوت باشد.


میسپارمت به خدا!
خدایی که هیچ وقت.....
تو را به من نسپرد......
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
soveh
پستتاریخ: شنبه 29 بهمن 1390 - 19:26    عنوان: پاسخ به «.:: « تاپیک نوشته های ماندگار» ::.» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مديريت كل انجمن‌ها
مديريت كل انجمن‌ها

عضو شده در: 2 فروردین 1389
پست: 3473
محل سکونت: IRAN
blank.gif


امتياز: 87705

mahdiss, نوشتت بسیار زیبا بود...و واقعا لذت بخش

مخصوصا این:

نقل قول:
چه دنیای عجیبی ست.....
هر وقت حرف دلم را زدم....
دلشــــــــان را زدم !!!!
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email شناسه عضویت در Yahoo Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
نمایش پستها:   
ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک رفتن به صفحه قبلی  1, 2, 3, 4, 5 ... 9, 10, 11  بعدی صفحه 4 از 11

فهرست انجمن‌ها » داستان و نوشته های زیبا » .:: « تاپیک نوشته های ماندگار» ::.
پرش به:  



شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید
شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید
شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید


Home | Forums | Contents | Gallery | Search | Site Map | About Us | Contact Us
------------------------------------------------------------------------

Copyright 2005-2009. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc