تاریخ: یکشنبه 26 شهریور 1391 - 16:06 عنوان: زندگانی و پیام حضرت محمد( ص) به انسانها
مدیر انجمن
عضو شده در: 30 بهمن 1388 پست: 2274
امتياز: 60455
زندگانی و پیام حضرت محمد ( ص) به انسانها
در این تایپک میخواهیم در باره زندگینامه و فراز و نشیب زندگانی حضرت محمد( ص) و سیره و رفتار این پیامبر بزرگوار و مبارزات ایشان با جهل و برده داری بپردازیم و از رابطه مستقیم برده داری و تشدید پدیده بت پرستی و ستم سخن بگوئیم.
پیامبری در جامعه جاهلیت زمان خویش که مملو از آلودگی و اسیب های شدید بود با تلاش و زحمات و صبوری و مرارت تمام این جامعه در حال متلاشی را به بسوی نور ایمان و روشنایی به خدا و به سمت خدادوستی و خداپرستی و پاکی و اخوت جمعی هدایت فرمودند و در تاریخ شاهد ان هستیم که رابطه اخوت را بین گروه انصار و مهاجر در مدینه پدید اوردند.
اجرای عدالت و میزان پیام دین اش بود. ایشان پیامبری بودند که خود را مرکز قرار نداد بلکه پیام اش لا اله الی الله بود و طبق انچه قران می فرماید رسول و پیام اور و پیامبر خدا به انسانها بودند و به امر خدا پیام های خداوند را به همه انسانهای ابلاغ فرمودند. حضرت محمد ( ص) از شرک و ظلم و تعصب و جهل بیزار بودند. هر قدم اش و هر نفس اش مملو از عشق و علاقه به خدا بود .دوستدار برادری اخوت ورشد دانش بین مسلمین و مومنین بودند و همیشه ایندسته رفتارها را تشویق می نمودند. هرفرد آزاده صادقی که حتی مسلمان نباشد بدرستی زندگی این پیامبر بزرگوار را بررسی نماید تحت تاثیر شخصیت والای این بزرگوار و خدماتش به بشریت قرار می گیرد. امیدوارم کلیه اثار مستند و علمی در باره پیامبر گرامی به زبانهای زنده جهان چاپ شود تا جهان این پیامبر بزرگوار را بدور از تعصب و جهل بهتر بشناسند.
وجود نورانی و مطهرش برای جامعه راکد و مرده ان زمان مملو از محبت و رحمت بود و با مردم کوچه و بازار همدم بود و برای خویش قصری از طلا و بلور نساخت و از مردم کناره نگرفت خاضع و فروتن بود. دوستدار و پدر یتیمان و مظلومان بود. به بیان امروزی مخالف هر نوع تکبر و نژاد پرستی بود. پیام قران تمامی سیستم های ظالمانه و نا عادلانه کاستی را در بین دهها کشور در ان دوره درهم شکست زیرا طبق پیام قران همه انسانها چه زن چه مرد با هر رنگ و پوست ونژادی در مقابل خدا یکسان هستند و فرقی بین انان نیست و تراز اندازه گیری کیفی انسانها طبق قران و نزد خداوند میزان تقوا ایمان، اعمال حسنه ، راستگویی و خرد و دانایی انهاست.
ایشان پیامبری بودند که جامعه جاهلی را از دختر کشی و زنده به گور کردن دختران نوزاد بازداشتند. ایا این خدمت کمی به حقوق بشر و انسانیت است؟ ما افتخار میکنیم پیامبری داریم که 1400 سال پیش حقوق بشر را به جامعه جاهلی اموخت.
نام پاک و تابانش همیشه جاویدان باد. باشد که با تلاش و تحقیق به کمک کلیه رشته های علمی بتوانیم چهره این پیامبر نورانی و پاک را که حق به گردن انسانیت و همه ما دارد بهتر به جوامع انسانی غیر مسلمان و اهل کتاب بشناسانیم.
این مطلب آخرین بار توسط Aliabadi در دوشنبه 27 شهریور 1391 - 07:16 ، و در مجموع 2 بار ویرایش شده است.
تاریخ: یکشنبه 26 شهریور 1391 - 17:18 عنوان: پاسخ به «زندگانی و پیام حضرت محمد( ص) به انسانها»
مدیر انجمن
عضو شده در: 30 بهمن 1388 پست: 2274
امتياز: 60455
مهربانی و عطوفت از صفات حضرت محمد(ص) است
حضرت محمد(ص) با برخورداری از ویژگیهایی چون عدالت، مهربانی، بخشش و تواضع به عنوان رحمت برای جهانیان به مقام عظیم نبوت مبعوث شد .
به گزارش خبرگزاری مهر پایگاه اطلاع رسانی صید الفوائد عربستان با درج مقاله ای به بررسی و تشریح ویژگیهای اخلاقی پیامبر اکرم(ص) اقدام کرده است .
در این گزارش به سوره انبیاء آیه 107 اشاره شده است که خداوند می فرماید "ما تو را جز رحمت برای جهانیان نفرستاده ایم" و یا هنگامی که پیامبر مشرکان را فراخواند به آنها گفت "من تنها برای رحمت مبعوث شده ام" .
تمامی آیات و روایتهایی که از پیامبر اکرم (ص) نقل شده حاکی از آن است که آن حضرت در مورد مسئله رحمت آورده است که هر کس که به دیگران رحم کند خداوند به او رحم خواهد کرد، یعنی اگر کسی در زمین رحم کند خداوند در آسمان به او رحم می کند.
حضرت محمد (ص) از نظر اخلاق بهترین خلق را دارا بود و در همه حال با تمام مردم با عفو و مهربانی برخورد و آنها را مورد لطف قرار داده و می بخشید.
تواضع حضرت محمد (ص) تا اندازه ای بود که با همه مردم چه فقیر، چه غنی، چه بنده و چه آزاد با مهربانی و فروتنی برخورد و از کبر و غرور و نخوت دوری می گزید .
همانگونه که در روایتها از او منقول است، مانند بندگان می نشست و مانند بندگان غذا می خورد و در همه امور تواضع را رعایت می کرد. پیامبر در زمینه دوری از کبر اظهار داشت "کسی که در قلبش ذره ای کبر و نخوت باشد وارد بهشت نمی شود." از تواضع پیامبر بود که هر دعوتی را قبول می کرد و حتی نان جو را به عنوان هدیه ای در کمال تواضع و فروتنی می پذیرفت.
در گفتار پیامبر اکرم (ص) آمده است که بسیار زیبا و شیوا سخن می گفت نه چندان سریع که کسی نتواند آ نرا حفظ کند و نه چندان آهسته و منقطع که شنونده سخن او را درک نکند.
حضرت محمد (ص) در همه شرایط عدالت را رعایت می کرد آن را به منظور اجرای فرامین الهی حتی برای نزدیکان خود نیز به کار می بست و هیچ گاه به خاطر خویشاوندی عدالت را زیر پا نمی گذاشت.
تاریخ: یکشنبه 26 شهریور 1391 - 17:25 عنوان: پاسخ به «زندگانی و پیام حضرت محمد( ص) به انسانها»
مدیر انجمن
عضو شده در: 30 بهمن 1388 پست: 2274
امتياز: 60455
بخش هایی از مقاله حوزه نت در باره حضرت محمد (ص)
اولین آیات نازله به حضرت محمد (ص)
«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اقْرَأ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ خَلَقَ الاِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأ وَ رَبُّکَ الاَکْرَمُ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الاِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ؛ به نام خداوند بخشنده مهربان. بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفرید، همان کس که انسان را از خون بستهای خلق کرد! بخوان که پروردگارت (از همه) بزرگوارتر است، همان کسی که به وسیله قلم تعلیم نمود و به انسان آنچه را نمیدانست یاد داد!» (علق: 1ـ5)
نکته: در بیشتر روایات از طریق شیعه و سنی وارد شده که این سوره، اولین سورهای است که بر رسول خدا(ص) نازل شده است و اولین چیزی که نازل شده پنج آیه از اول این سوره بوده.[24]
شرح
دینی که ادعای جاودانی و جهانی بودن را دارد، باید نگاهش به جهان و انسان و زندگی، نگاهی جاودانی و جهانی باشد. ازاینرو، اساس دین اسلام، علمآموزی در کنار حضور نقش خدا در تمامی پدیدههاست.
پیامها
1. اسلام دین علم و تعلیم و خواندن به نام خداست.
2. توجه به خالق، اساس دین و توسل به نام خالق آغاز دینداری است.
3. خلقت انسان و تعلیم او، بزرگترینِ نعمتهای الهی است و دلیل وجود خالقی کریم
محمدعلی کعبی
شناسنامه
نام: محمد
نام پدر: عبدالله
نام مادر: آمنه بنت وهب
تولد: عامالفیل، 17 ربیعالاول، 6163 سال پس از هبوط آدم
محل تولد: مکه
روزشمار
6 سالگی: وفات مادر
8 سالگی: وفات عبدالمطلب
12 سالگی: سفر با ابوطالب به شام
25 سالگی: ازدواج با خدیجه
40 سالگی: بعثت
45 سالگی: تولد حضرت فاطمه سلام الله علیها
50 سالگی: وفات ابوطالب و خدیجه
52 سالگی: معراج
63 سالگی: پرواز به ملکوت
سال 610 میلادی بود. مردی از مکه بارها خوابهایی میدید که عیناً در خارج به وقوع میپیوست و در عالم رؤیا، فرشتهای او را به «یا رسولالله» خطاب مینمود. هرچه به چهل سالگی نزدیکتر میشد، به تنهایی و خلوت، بیشتر علاقهمند میشد. به نقطهای دور از شهر میرفت؛ به غاری که چهل دقیقه سربالایی را پیاده برای رسیدن به آن طی میکرد تا به حسِ دل نشین عبادت پروردگاری یکتا برسد.
27 روز از ماه رجب میگذشت. روز دوشنبه بود. رسول خدا در غار حرا، دو فرشته را در خواب دید که وارد غار شدند؛ یکی بالای سر آن حضرت نشست و دیگری پایین پای او. آن که بالای سر پیامبر نشست نامش جبرئیل بود؛ همان که برای رسل قبل نیز پیام پروردگار را میبرد و آن که پایین پای حضرت نشست میکائیل نام داشت.
پیامبر، وحشتزده از خواب برخاست و چنانکه در خواب دیده بود، دو فرشته را در بالای سر و پایین پای خود مشاهده کرد. جبرئیل، ورقهای از دیبا به دست او داد و گفت: «اقرأ» یعنی «بخوان»!
پیامبر فرمود: «چه بخوانم؟ من که نمیتوانم بخوانم»! برای بار دوم و سوم نیز همین جملات رد و بدل شد و بار چهارم جبرئیل گفت: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ. خَلَقَ الإنسَانَ مِنْ عَلَقٍ». این اولین آیات کتابی به نام قرآن بود. چند لحظه بعد جبرئیل رفت و کلماتی را که آورده بود، بر جان فرستاده حقیقت نقشبسته گذاشت. پیامبر نمیتوانست در غار بماند، از آنجا بیرون آمد و به سوی مکه به راه افتاد. در راه به هر سنگ و درختی که عبور میکرد با زبان فصیح به او سلام کرده و تهنیت میگفتند. همین که به وسط کوه رسید آوازی از بالای سرش شنید که میگفت، «ای محمد! تو پیغمبر خدایی و من جبرئیلم.» این همان حادثهای بود که یهودیان متنعّم لبنان و باغهای سیب را به حجاز و سرزمینهای لمیزرع کشانده بود و همان حادثهای که پیغمبران پیشین به آن گواهی داده بودند.
بسیاری از دانشمندان ادیان آن روز، پیامبر را ندیده بودند؛ اما از فرزندان خود بهتر میشناختند و در نزد بسیاری از ستم دیدگان و رنجدیدگان، بعثت او و تحول در عالم بشری مسئلهای مسلّم بود که بسیار از آن یاد می کردند.
27 رجب، روزی بود که آخرین فرستاده خداوند برای هدایت بشر، به رسالت و پیامبری مبعوث شد. مردی از تبار پیامبران اولوالعزم ظهور کرد، چون خورشید از بالای کوه نور، به سمت مکه گسیل شد و روز را در چشمان تاریک شب کاشت. رسالت او امروز نزدیک است که بیشترین پیروان را در میان بشر داشته باشد و بعثت او تمام زمین و زمینیان را آنچنان متبرک ساخت که وصف آن از طاقت قلم بیرون است.
اسوه حسنه
سخن از پیامبر، سخن از تمام صفات نیکی است که یک انسان میتواند با کوشش و مجاهدت نفس، به دست بیاورد. پیامبر اسلام، مظهر تمام فضائل بودند. از پیامبر چیزی درخواست نشد که به آن پاسخ منفی بدهند. حاجت نیازمندی را رد نکردند و تا آنجا که برایشان امکان داشت، نیاز او را برآورده ساختند. امروز، روز بعثت این نعمت الهی است. چه خوب است که از او بخواهیم از خداوند برای ما طلب آمرزش کند و بخواهد که همچون او در مسیر حق گام بگذاریم.
پیامبر گرامی اسلام، نمازش در عین اینکه تمام و خالی از نقص بود، ولی کوتاه بود و خطبهاش از همه خطبهها کوتاهتر و از بیهودهگویی پرهیز داشت. مردم، آن حضرت را به وسیله بوی خوشی که از ایشان به مشام میرسید، میشناختند.[29] آری به درستی که صفای باطن، جداً صفای جان و تن میآورد.
«ای در تو جمال حق نمودار
زیبنده تو است من رءانِی...
گر کُنه تو را کلیم جوید
طور است و جواب لن ترانی»
"
موعود نجاتبخش
در 27 رجب، جبرئیل امین در غار حرا واقع در شمال مکه، از سوی خداوند بر حضرت محمد(ص) نازل شد و آیات آغازین سوره علق را برای ایشان آورد. آن حضرت، شبها و روزهای بسیاری را در غار حرا، به دور از غوغای مردم، به عبادت و راز و نیاز با پروردگار خویش میپرداخت.
از کلام حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) است که میفرمود:
«خدا پیامبر را پس از یک دوران طولانی که دیگر پیامبران نبودند فرستاد؛ زمانی که میان طرفداران مذاهب گوناگون نزاع درگرفته و راه اختلاف میپیمودند. پس او را در پی پیامبران فرستاد و وحی را با فرستادن پیامبر ختم نمود پس پیامبر با تمام مخالفانی که به حق پشت کردند و از آن منحرف گشتند، به مبارزه پرداخت».
آری، بعثت پیامبر در طول دوران تمام پیامبران پیش از ایشان، یک وعده و بشارت الهی بوده است؛ به گونهای که آمدن و ظهور ایشان را بسیاری از یهودیان حجاز و صومعهنشینان شنیده بودند. در آن زمان، جامعه بشری و به ویژه فضای حجاز و مکه که باید مرکز وحدانیت و دین حنیف ابراهیمی به شمار میآمد، به انحطاط و زشتی کشیده شده بود.
امام علی(ع) در بخش دیگری از سخنان خود میفرمایند:
«خداوند محمد را در اوضاعی مبعوث کرد که هیچ یک از اعراب، کتابی نمیخواند و داعیه پیامبریاش نبود. پس آن بزرگمرد، مردم را به پیش رهبری کرد در جایی سزاوار، مقامشان داد و به [ساحل] نجاتشان رسانید».
چراغ راه امام خمینی(ره)
«پیغمبر بزرگ اسلام همه چیزش را فدای اسلام کرد تا پرچم توحید را به اهتزاز درآورد و ما به حکم پیروی از آن بزرگوار باید همه چیزمان را فدا کنیم تا پرچم توحید برقرار بماند».[30]
رهبر معظم انقلاب اسلامی
«در این مقطع زمانی یاد و نام مبارک پیامبر اعظم از همیشه زندهتر است و این یکی از تدابیر حکمت و الطاف خفیه الهی است. امروز اسلام و ملت ما بیش از همیشه به پیغمبر اعظم خود نیازمند است». [31]
اسمیت کشیش
«محمد(ص) وضع اجتماعی زن را تغییر داد و جلو زنده به گور کردن دختران را که در جاهلیت رسم بود گرفت.»
ـ «اصول دین محمد(ص) چنان با عقل انسانی سازگار است که در مدت کمتر از 50 سال، اسلام در قلب نیمی از مردم روی زمین جای گرفت».[32]
ـ «اگر بزرگی هدف، کمی وسایل و عظمتِ نتیجه را برای یک نابغه بشری مقیاس بگیریم در تاریخ مانند محمد را نمیتوان یافت.»[33]
ـ «اگر دنیای امروز فرمانروایی مانند محمد(ص) داشت، میتوانست صلح و آرامش را به روی خود ببیند».[34]
ـ «محمد(ص) وقتی فرمانروای مطلق عربستان بود، شخصاً کفش و لباسهای خشن خود را وصله می کرد.»[35]
ـ «با اینکه از غنیمت و منابع دیگر، مال فراوان به دست او میرسید، برای خانواده خود خیلی کم خرج میکرد. آنچه برای خودش خرج می کرد، از کم هم کمتر بود. قسمتِ اعظم مالی را که به دستِ او میرسید، صرفِ صدقات میکرد».[36]
ـ «به نظر من آنچه بیش از همه باعث پیروزی اسلام شد و اسلام را در جهان آن روز گسترش داد، سادگی بیش از حد پیامبر و از خودگذشتگی و فداکاری محمد بود و نه قدرت شمشیر».[37]
ـ «در سراسر عمر، رفتارش بسیار محکم، برادرانه و شجاعانه بود. خُلقی صاف و بیآلایش و حقیقی و در عین حال مهربان، صمیمی، دقیق و خوش داشت».[38]
ـ «باید اقرار کنم بین کسانی که در دنیا سروری و قدرت داشتهاند و آنهایی که تاریخ جهان را ساختهاند، این پیامبر (حضرت محمد) مقامی ارجمند و بزرگ دارد.»[39]
ـ «ما بیهوده کوشیدهایم مسلمانان را بدنام کنیم؛ آنان فضایلی دارند که ما باید بر آنها رشک ببریم».[40
" در شبهای تاریک، مردم قبل از اینکه رسول خدا را ببینند از بوی عطر پیامبر او را میشناختند و میگفتند: «این جای رسول الله است».[41]
شکرستان
شبیه چیست؟
میگویند روزی پیامبردر مسجد نشسته بود. یکی از پاهای خود را دراز کرده، فرمودند: این پای من شبیه چیست؟ یکی میگوید: شبیه آفتاب و صحابهای دیگر آن را به ماه تشبیه میکند. و دیگری به سرو و دیگری به ساقه رعنای درخت. پیامبر در پایان، در کمال مناعت و شیرینی میفرمایند: «این پای من شبیه پای دیگر من است» و با تبسمی باعث خنده و شادی صحابه و عوض شدن فضا و تفریح سالم میشوند.
پدر
روز عید بود. بچهها جامههای نو بر تن کرده بودند و همه جا صدای خنده شنیده میشد. چشم های کنجکاو و پرمهر پیامبر بر کودکی افتاد که لباس کهنه و پارهای پوشیده بود و زیر نخلی با قیافهای اندوهبار و روحی پر از آرزو ایستاده بود و به اطراف نگاه میکرد. پیامبر تا او را دید، دانست که کودکی یتیم است. به سمت او رفت و با لبخند شیرینی گفت: «امروز میخواهم پدر تو باشم» سپس کودک را از زمین بلند کرد و در آغوش گرفت و او را نوازش کرد تا اینکه کودک خوشحال شد و خندهای کرد و همراه پیامبر، وارد میدان عمومی جشن شد.[42]
مصاحبهای با تاریخ
بشر: آیا او را دیدهای؟ برای ما از لحظاتی بگو که بسیار تو را تحت تأثیر قرار داد.
تاریخ: بله او را دیدهام. دیدم که روزی از کوهی پایین میآمد. سنگها و درختان به او سلام میکردند و او صدایشان را میشنید. دیدم که جبرئیل هر دو پای خود را جفت کرده بود و در طرفِ افق ایستاده بود. خطاب به پیامبر تازه مبعوثشده این چنین گفت: «ای محمد تو رسول خدایی و من جبرئیلم».
بشر: درست میگویی؛ ما هم شنیدهایم، آن باید ساعات و لحظات بعثت باشد. اولین کسانی که به این پیامبر نوظهور ایمان آوردند چه کسانی بودند؟
تاریخ: روز دیگری او را دیدم که از خانه خود بیرون آمد و نگاهی به خورشید کرد و چون دید ظهر شده است وضویی کامل گرفت و سپس به سوی کعبه به نماز ایستاد و پس از او پسری را که نزدیک به حد بلوغ بود مشاهده کردم در کنار او ایستاد و زنی را دیدم که بیرون آمد و پشت سر آن دو ایستاد. مردم آن پسر را علی و آن زن را خدیجه صدا میکردند. دومین مرد مسلمان زیدبن حارثه، آزادشده پیامبر بود.
بشر: از چهره پیامبر برایمان بگو؟
تاریخ: چهرهاش سپید؛ اما نمکین بود. عربهای بیاباننشین همواره با دیدن سیمایش میگفتند:
سوگند به خداوند این رخساره انسان دروغگو نیست.[43]
چهرهاش گرد بود، زیر لب پایینش خال داشت.[44]
بشر: آیا پیامبر تفریح هم داشت؟
تاریخ: پیامبر، بازیهای روای افراد را میدید و مانع نمیشد، به باغستان دوستانش میرفت، به یارانش میگفت: تفریح و بازی کنید. دوست ندارم در دین شما خشونتی دیده شود.[45]
بشر: پیامبر، با مسابقات ورزشی چطور بودند؟
تاریخ: پیامبر، مسابقه اسبدوانی برپا کرد و جایزه برنده را ظرفی نقرهای قرار داد.[46]
عربی بیاباننشین نزد حضرت آمد و گفت: ای رسول خدا، با این شتر مادهات با من مسابقه میدهی؟ و پیامبر پذیرفت. [47]
بشر: شوخی هم میکردند؟
تاریخ: از مهربانی او به پیروانش آن بود که با آنها شوخی میکرد تا بزرگیاش چنان برای آنها جلوه نکندکه به وی نگاه نکنند. [48]
البته هدف اوشادکردن مخاطب بود و نه تحقیر و ریشخند.
بشر: جوانگرا هم بودند و به جوانان فرصت میدادند؟
تاریخ: میگفتند: مرا جوانان یاری کردند. به جوانان احترام میگذاشتند و برخلاف نظر برخی از سالمندان، آنان را به فرماندهی سپاه میگماشتند و عنایت خاصی به تربیت همهجانبه جوانان داشتند و میگفتند: دوست ندارم جوانان شما را جز در دو موقعیت ببینم، یا دانشجو یا دانشمند.
بشر: با طبیعت و گل و گیاه چگونه بودند.؟
تاریخ: برترین رستنیها را گل سرخ و بنفشه میدانست.[49]
روزی پیامبر با دو دستش به علی علیهالسلام گل سرخی هدیه کرد. [50]
و میگفت کسی که میخواهد بوی خوش مرا استشمام کند، گل سرخ را ببوید.[51]
بشر: خودتان چه چیزی دوست دارید درباره پیامبر اسلام به جهان و بشریت بگویید؟
تاریخ: باید بگویم در زندگی این مرد بزرگ باید بیشتر دقت کنند. جهان متمدن امروز باید بداند که در 1400 سال پیش، مردی در محیطی عقبافتاده، متمدنتر از تمام متمدنین و سادهتر از تمام سادهزیستان زندگی میکرده است. موعودی که برای هدایت بشر مبعوث شد، مغرور نبود و به کسی فخر نمی فروخت و ظلم نمیکرد. پاسخ نیکی را با نیکی و بدی را نیز با نیکی میداد. او رهبری برای همه رهبران دنیا و اسوهای برای تمام مردم بود.
بشر: از صداقت و انصاف شما در مورد این مرد بزرگ متشکریم، امیدواریم روزی او را آنگونه که هست بشناسیم!
تاریخ: من هم از کنجکاوی حقیقتجویانه شما متشکرم و امیدوارم روزهای شیرین را برای شما به خود ببینم.
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید شما نمی توانید در این بخش رای دهید شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید