تاریخ: سهشنبه 14 آذر 1391 - 15:25 عنوان: سرای جاوید ایران : تاریخچه جزایر سه گانه ایرانی در خلیج فارس
مدیر انجمن
عضو شده در: 30 بهمن 1388 پست: 2274
امتياز: 60455
سرای جاوید ایران : تاریخچه جزایر سه گانه ایرانی در خلیج فارس
( قسمت اول )
- جزیره ایرانی ابو موسی
- جزیره تنب بزرگ ایرانی
- جزیره تنب کوچک ایرانی
ابوموسی
ابوموسی . [ اَ سا ] (اِخ ) (جزیره ٔ...) جزیره ای از ایران بجنوب بندرلنگه و تقریباً در وسط خلیج فارس و دارای آب شیرین فراوان . ارتفاع کوههای آن از 150 گز تجاوز نمیکند.
[size=18]سیراف
سیراف . (اِخ ) شیلاب . شیل آب . ناحیه ای است در جنوب فارس که از شمال و مشرق ببلوک گله دار (فال قدیم ) و از جنوب و مغرب به خلیج فارس و بلوک دشتی محدود است . مرکز آن بندر کنگان در 236 کیلومتری مشرق بندر بوشهر است . سیراف در دوره ٔ پیش از اسلام یکی از شهرها و بنادر مشهورو معتبر خلیج فارس بود و تا قرنهای سوم و چهارم هجری نیز شهرت داشت . خرابه های آن نزدیک بندر طاهری هنوزباقی است . (فرهنگ فارسی معین ). نام شهری بوده قدیم در کنار دریای فارس . (برهان ). شهری است به فارس و آن بزرگترین سواحل ایشان است و بنای آن از چوب سال است در کمال خوبی و استحکام . (منتهی الارب ). شهری بزرگ و گرمسیر است و هوایی درست دارد و جای بازرگانان است وبارگاه پارس است . (حدود العالم ). نام شهری است در کنار دریا در جانب جنوبی شیراز و اکنون خراب است جز یک محله از آن باقی نمانده و وی را بندر طاهری گویند و از توابع بندر کنگان است . (فارسنامه ٔ ناصری ). رجوع به آنندراج ، معجم البلدان ، فارسنامه ٔ ابن البلخی صص 136 - 137 و ابن خلکان ترجمه ٔ ابوسعید سیرافی ص 228، 229، 244، ایران در زمان ساسانیان ص 107، نزهةالقلوب ص 217، مزدیسنا ص 221 و یشتها ج 1 ص 216 و ج 2 ص 230 شود.
سیراف (صورت قدیمتر: سیراب) در بعضی نوشتهها صیراف نیز نوشته شدهاست. شهری باستانی واقع در بخش مرکزی شهرستان کنگان در استان بوشهر یکی از آثار تاریخی و از نقاط دیدنی استان بوشهر در جنوب ایران است.
سیراف یکی از قدیمیترین بنادر ایران است که زمانی دارای رونق فراوانی بودهاست. شهر باستانی «سیراف» دارای معماری خاصی میباشد که بسیار شبیه به روستای ماسوله در شمال کشور میباشد، بندری که در آن زمان بیش از سیصدهزار نفر جمعیت داشته و به دلیل آزادمنشی دینی در این بندر بین المللی پیروان مذاهب گوناگونی همچون: زرتشتیان، مسیحیان، مانویان، یهودیان، بوداییان و اقوامی همچون: رومیان، یونانیان و چینی ها در این بندر زندگی می کرده اند. گورستان های بازمانده از پیروان دین های گوناگون در این شهر باستان نشانگر این آزادی دینی این بندر ایرانی ست.
سیراف پررونق ترین بندرکشور بود که روابط تجاری زیادی با روم و یونان در اروپا و ماداگاسکار در آفریقا تا کانتون چین در آسیا در دورههای ساسانی و اسلامی داشت. سفال های بازمانده با نقش های گوناگون، پارچه ها و زیورآلات، معماری های گچی و اتاق های آذین شده به آثار هنری و ساختمان های دو سه طبقه بخشی از میراث بجامانده از آن تمدن است. اما زمین لرزه مرگبار هفت روزه سال سیصد و شصت و هفت هجری قمری مدفون شدن کامل این بندر را در پی داشت. از این روست که سیراف پمپئی ایران نامیده شده است.
بازماندههای تاریخی سیراف
Sea routes during the Sassanid
بازماندههای این شهر باستانی در نزدیکی بندر سیراف کنونی دیده میشود. سیراف زمانی از بندرهای اصلی ایران و خاورمیانه و محل پهلوگیری کشتیهای بزرگ بود. بازرگانان سیرافی به دوردستهای آسیا و آفریقا سفر دریایی میکردند. آنچه از سیراف بازمانده، حفرههای سنگی کنده شده بر شیب تبههای سنگی است که گویا بعد از اسلام بهعنوان قبر نیز استفاده شدهاند. همینطور سنگچینها، چاهها، سنگفرشها و غارهایی شبیه آتشگاه در دل کوهها بجا ماندهاست. غلامرضا معصومی، محمد حسین سمسار، رضا طاهری و سید قاسم یاحسینی تاریخ نگارانی بودهاند که به صورتی مبسوط سیراف را در حوزههای باستانشناسی و بناهای تاریخی، وضعیت اجتماعی، موقعیت جغرافیای تاریخی و اجتماعی و مشاهیر آن شرح دادهاند. در کتاب سکههای سیراف مرتضی قاسم بگلو ناگفته های بسیاری از تاریخ این شهر بیان و نکات مهمی از ارتباطات تجاری بین المللی آن آشکار گردیدهاست.
دخمه های باستانی سیراف
دخمه های باستانی سیراف
دخمه های باستانی در ارتفاعات مشرف بر دامنه کوه های شمالی سیراف قرار دارند، محققان از آن بعنوان حوضچههای نگهداری و استعمال آب باران و یا به عنوان قبور سنگی یاد میکنند.
حوضچههای آب باران
آنچه که امروزه در ارتفاعات مشرف بر دامنه کوههای شمالی سیراف میبینیم، و اندیشمندان و محققان از آن به عنوان قبور سنگی یاد میکنند، در ابتدا به منظور ایجاد قبر و مدفن مردگان خلق نشدهاند بلکه حوضچههای استحصال آب باران بودهاند که بر روی کوههای مشرف به دریا و شهر برای استفاده از آب باران و نیز تزریق به درون زمین و پیوستن به سطح سفرههای آب زیرزمینی جهت تقویت آبخوانهای آن منطقه و به منظور برداشت در پائین دست از طریق چاههای حفره شده در طبقات سنگی بودهاند.
به منظور تأمین آب شرب از طریق باران، که تنهاترین، مهمترین و مؤثرترین روش در استحصال آب باران به شمار میآید جمع آوری مستقیم آب بر روی سطوح نازله میباشد. به منظور بهره وری از آبهای نازله و جلوگیری از هدر رفتن آنها و نیز تغذیه سفرههای آب زیرزمینی چاههای مذکور پیشینیان سیراف به این نتیجه میرسند که هر آنچه آب نازله را بر سطح کوه مذکور در بالادست چاههای حفر شده، استحصال و ذخیره نمایند و بدین طریق به آبهای جمع آوری شده فرصت بیشتری جهت نفوذ به درون زمین دهند. در حال حاضر از نواحی نزدیک به خط الرأس کوه با ایجاد مخازن با مقطع چهارگوش به ابعاد متفاوت حوضچههایی را در سرتاسر یال جنوبی کوه تعبیه نمودهاند که قادر به جمع آوری مجموعه آبهای نازله بر سطح اراضی مذکور باشد. چاههای حفر شده درون طبقات سنگی نیز درست در پائین دست هر مجموعه مخازن ذخیره آب تعبیه شده به طوریکه با نفوذ آب و رسیدن به سطح ایستابی منطقه بلافاصله سطح آب چاههای مذکور را مورد تأثیر قرار میدهد.
ابعاد حوضچهها عموماً به صورت مقطع مستطیلی (چهارگوش) بوده و طول این مخازن در جهت شیب واقع است. برخی از این حوضچهها دارای سرریز بوده بطوریکه پس از پرشدن آن، آب مستقیما درون حوضچه پائین دست هدایت میشدهاست. همچنین در بخش انتهائی برخی از این مجموعه حوضچههای دامنهای، سرریز آخرین حوضچه به یک کانال دست ساز (که میتوانسته مسیر طبیعی جریان آب باشد) ختم میشود که احتمالاً از این کانال آب به عنوان سرریز نهائی یا حقابه پائین دست و یا شاید آبیاری مزارع به مکانهای مورد نظر هدایت میشدهاست. لزوم استفاده بهینه از آبهای نازله جهت تقویت سفرههای آب زیرزمینی به حدی بودهاست که حتی در دامنه پائین کوه نیز امکان حفر گودال وجود داشته و شاهد حضور حوضچههایی با جهت عمود یا مایل نسبت به دیگر حوضچهها هستیم. کوچکی ابعاد این گودالها به حدی است که به تنها چیزی که نمیتوان آنان را نسبت داد، قبر میباشد.
قبرهای سنگی
به احتمال زیاد میتوان گفت که گودالهای حفر شده بر پهنه کوهستان سیراف در ابتدا به منظور جمع آوری و استحصال آب ایجاد شدهاند و آنچه که بعدها توسط افرادی (احتمالاً متنفذ و متمول و نیز شاید توسط عموم و بدلیل رخداد حوادث غیر مترقبه همچون زلزله و یا بیماری طاعون و نیاز به دفن سریع مردگان) مورد استفاده به عنوان گورهای فردی یا خانوادگی شده در روزگارانی زیاد پس از احداث اولیه اینان صورت گرفتهاست. پیدا شدن استخوان و آثار مردگان درون برخی از این حوضچهها نه تنها منکر سیستم استحصال و ذخیره آب نمیباشد بلکه با دقت بر گورهای یافته شده و وجود لایهای از قشر نفوذ ناپذیر ساروج درون حوضچههای استفاده شده به عنوان قبر، به نکاتی موید روش تأمین آب در شهر باستانی سیراف پی برده میشود.
منابع
↑ «تمدن سیراف، پمپئی ایران اسیر دیوارکشی». VOA، ۱۳۹۱/۵/۳۱.
↑ «تمدن سیراف، پمپئی ایران اسیر دیوارکشی». VOA، ۱۳۹۱/۵/۳۱.
↑ «تمدن سیراف، پمپئی ایران اسیر دیوارکشی». VOA، ۱۳۹۱/۵/۳۱.
حاتم، محمد، بن غریب، «تاریخ عرب الهولة»، چاپ سوم، قاهره (مصر): دارالعرب للطباعة والنشر والتوزیع، ۱۹۹۷ میلادی به (عربی).
صدیق، محمد، عبدالرزاق، «صهوة الفارس فی تاریخ عرب فارس»، چاپ دوم، : مطبعة المعارف، انتشار سال ۱۹۹۳ میلادی به (عربی).
دکتر: رازی، عبدالله، (ازسلسلهٔ ماد تا انقراض سلسلهٔ قاجاریه) چاپ ششم، چاپخانهٔ: اقبال، انتشار سال ۱۳۶۳.
قاسم بگلو، مرتضی، سکههای سیراف ، چاپ اول، موسسه مطالعات تاریخ معاصر و بنیاد ایرانشناسی بوشهر، تهران، انتشار سال ۱۳۸۵ خورشیدی.
جعفری، سید محی الدین. (دانش بومی منحصر بفرد اندیشمندان سیراف در استحصال آب و کشاورزی)
کنگره بینالمللی سیراف، بوشهر: نشر شروع، ۱۳۸۴.مجمع دانش آموختگان استان بوشهر
اقتداری، احمد. (آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج دریای عمان) . انجمن آثار مفاخر فرهنگی، تهران:۱۳۴۸
معصومی، غلامرضا. سیراف (بندر طاهری)) ، چاپ سوم، : انجمن آثار مفاخر فرهنگی، تهران: انتشار سال ۱۳۸۳ خورشیدی.
رضا طاهری، از مروارید تا نفت، چاپ اول، انتشارات داستانسرا
منبع گزارش لغت نامه دهخدا
----------------------------
ترجمه آزاد از مولف در باره سه مروارید درخشان ایران
Abu Musa (persisch ابوموسی; auch Abū Mūsā, Abu Mussa oder Gap-Sabzu) ist eine Insel im Osten des Persischen Golfs.
جزیره ابوموسی که در شرق خلیج فارس قرار گرفته ، یک جزیره پارسی است که در قدیم بنام قبا سبز نیز معروف بوده است.
Die Insel Abu Musa ist auch namensgebend für den gleichnamigen Bezirk der iranischen Provinz Hormozgan, der noch aus fünf weiteren Inseln besteht (Groß-Tunb, Klein-Tunb, Groß-Farur, Klein-Farur, und Siri). Die Insel ist etwa 12 km² groß und hat 1868 Einwohner, die sie meist mit dem persischen Namen گپسبزو (Gap-sabzu) bezeichnen (auf Deutsch in etwa „großer grüner Ort“).
جزیره ابو موسی به منطقه ایرانی هرمزگان تعلق دارد که شامل پنج جزیره دیگرنیز میباشد از جمله : شامل تنب بزرگ ، تنب کوچک ، فرور بزرگ ، فرور کوچک و جزیره سیری می باشد. این جزیره به مساحت 12 کیلومتردارای 1868 سکنه می باشد که با نام پارسی گپ سبزو نیز نامیده میشود. که به معنی مکان بزرگ سبز نیز نامیده میشود.
http://de.wikipedia.org
منبع ویکی پدیا
حاکمیّت ایران بر جزایر سه گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک ریشه در دورهٔ امپراتوریهای عیلامی، ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی دارد. در این دوران نظم و امنیت ایرانی (persianpax) بر سراسر این پهنه آبی خلیج فارس و جزایر آن حکمفرما بود.
جزایر سهگانه در سال ۱۹۰۸ به طور کامل تحت اشغال بریتانیا به عنوان قیم رسمی امارات متصالحه در آمد اما تا سال ۱۹۷۱ هیچ یک از دولتهای وقت ایران این اشغال را قبول نداشته و ابوموسی به همراه تمب بزرگ و کوچک در تقسیمات کشوری ایران قرار داشتند.
در سال ۱۹۷۱ پس از توافق ایران و بریتانیا و پیش از خروج نیروهای نظامی بریتانیا از منطقه و تأسیس کشور امارات متحده عربی، ابوموسی به همراه تمب بزرگ و تمب کوچک پس از نزدیک به ۷۰ سال شکایتهای مداوم دولت ایران علیه اشغال گری بریتانیا سرانجام به ایران بازگردانده شد.
[size=24] تاریخچه جزایر سه گانه ایرانی
پیش از اسلام
گزارشهای تاریخی یونانیان و رومیها و سفرنامههای آن دوران حکایت از فارسی بودن ساکنان تمام سواحل و جزایر خلیج فارس دارند. اسناد و سنگنبشته هخامنشی (جزیره خارک) که جزیره خارک کشف شد یک نمونه از این موارد است. کتیبه خط میخی خارک با اندازه ۲۰ در ۳۰ سانتیمتر بر روی سنگ مرجانی بومی جزیره نوشته شدهاست. و تاجی بر آن حک شده نشانگر حاکمیت و حضور موثر امپراتوری پارس بر جزایر دارد این کتیبه یگانه و بی نظیر در سال ۱۳۸۶ هنگام هموار سازی و ساخت جادهای در جزیره خارک/ خارگ و بطور تصادفی پیدا شد
.در کنار کتیبه، آثاری از محل گردآوری آب شیرین و بازماندههای پلکان دسترسی به آن دیده میشود که امروزه خشک شدهاست. همچنین کتیبه در سایه یک درخت بزرگ «لیل» یا انجیر معابد قرار دارد. کتیبه .از شش سطر تشکیل شده که دربردارنده شش واژه به خط و زبان فارسی باستان متداول در عصر هخامنشی است در پیرامون صخره، نشانهای میخی دیگر که گاه بسیار محو و ناخوانا هستند، دیده میشود. این سنگ نوشته خط میخی منحصر به فرد در اثر رها شدن آن بدون حفاظت توسط عوامل مرموز تخریب شد ولی با استفاده از تصاویر گرفته شده از آن چند خط بازخوانی شدهاست. که مربوط به حفر قنات و چاه آب است.
واهانی از دورههای اسلامی
بطور مشخص ابن حوقل،ابن فقیه و استخری عبارتهای مشابهی دارند:
این دریا که از سند و کرمان تا فارس ادامه دارد و به جناوه، مهروبان،سیراف و عبادان(آبادان) ختم میشود، در میان همه سرزمینها با نام فارس خوانده میشود زیرا مملکت فارس(ایران) از همه کشورها آبادتر، پیشرفته تر بوده و پادشاهان آن همه کرانههای دور و نزدیک این دریا را تحت کنترل خود دارند. به روزگار گذشته پادشاهان فارس بزرگتر و قویتر بودهاند و هم در این روزگار مردمان پارس برهمه سواحل و کرانههای این دریا مستولی اند"(حاکمیت دارند).
فتح هرمز و حاکمیت بر کل خلیج فارس
۲۱ آوریل سال ۱۶۲۲ سپاه ایران جزیره هرمز را از بزرگترین امپراتور قرن باز پس گرفت و جایگاه خود را در جهان در فهرست ابرقدرتهای قرن شانزدهم ثبت کرد. انگلیسیها نیز ۴ کشتی خود را با خدمه فنی در اختیار ارتش امام قلی خان گذاشتند. آلبوکرک(پرتغالی) اعتقاد داشت هرکشوری که سه نقطه مالاگا- عدن و هرمز را در اختیار داشته باشد بر تجارت دنیا حاکم خواهد بود. اهمیت هرمز آنقدر بود که استعمارگران انگلیسی را نیز به طمع انداخته بود. سپاه ایران بدلیل شکایتهای ایرانیان گمرون قصد تنبیه پرتغالیها در خلیج فارس کرد و نه تنها جزیره هرمز را آزاد ساخت بلکه پرتغالیها را تا مومباسا درکنیا مجبور به عقب نشینی کرد. و این مقدمهای برای شکستهای پی در پی پرتغال در شرق آفریقا. شد و با حمایت شاه ایران، امام مسقط موفق شد قلعه عظیم ممباسا را در جنگ خونینی که به جنگ صلیبی ممباسا معروف است را تصرف کند. ایران تا سال ۱۸۲۰ پرچمدار تمام خلیج فارس و دریای عمان و بحر فارس شد. انگلیس که از شکست پرتغال خرسند بود درعهدنامه مجمل ۱۸۰۸ و عهدنامه مفصل ۱۸۱۲ مجمل و مفصل حاکمیت ایران را بر کل خلیج فارس برسمیت شناخت.]
در کتاب تاریخ عالم آرای عباسی چنین آمدهاست:
از فتوحات(پیروزیهایی) که درین سنه مبارکه مطابق احدی و ثلثین و الف(۱۰۳۱ قمری) به نیروی اقبال قرین حال اولیا دولت بیزوال گردید، فتح و تسخیر بلده هرموز است که بسعی امامقلیخان امیر الامرا فارس بوقوع پیوست... و در سال گذشته اشعاری شد (آن پیروزی به شعر درآورده شد)که بنابر ظهور بی ادبیهای فرنگیه پرتکالیه مقیم آنجا... امیر الامرا مذکور لشکر بتادیب(مجازات) ایشان فرستده خود نیز متعاقب رفت... در این وقت که فرنگیه پای از دایره ادب بیرون نهاده به اموری که بتحریر پیوست اقدام نمودند... جماعت انگلیسی را اخبار نموده ایشان نیز بر حسب وعده آماده خدمت شدند. القصهامام قلی خان شجاعت شعار با جنود قاهره فارس متوجه آن صوب(سوی) گشته خود در بندر گمبرو که الیوم به بندر عباسی موسوم است اقامت کردند و افواج قاهره(سپاهیان پیروزمند) از دریا با کشتیها و سفاین عبور نموده داخل جزیره هرمز شدند... القصه بعد از دو ماه و چند روز امتداد ایام محاصره و جنگ و جدال به نیروی دولت و اقبال که همواره قرین حال این دودمان والاست، قلعه رفیع بنیان هرموز که در متانت و حصانت شهره جهان و از کارنامههای نادره فرنگیان است، مسخر اولیای دولت ابد پیوند گردید. ،... چون خبر فتح هرموز رسید، جناب خانی (امام قلی خان) مورد تحسین و آفرین شاه(عباس) و سپاه گردید و آن خبر بهجت اثر بر مبارزان قلعه گشای رکاب همایون مبارک و میمون امده در همان روز قلعه قندهار نیز بتوفیق کردگار مفتوح گشت.. از هر طرف که چشم گشایی نشان فتح... وز هر طرف که گوش نهی مژده ظفر[۸].
دروه صفویان، زند و افشار
صفویان که پرتغالیها را از خلیج فارس بیرون راندند، همه جزایر این دریا را به ایران باز گرداندند.و خلیج فارس تماما یک دریای ایرانی شد.و تا سال 1850 روسیه و عثمانی ها و بریتانیا ایران را صاحب تمام خلیج فارس می دانستند.(نقشه دوره عثمانی1142 ق) افول قدرت صفویان در اوایل قرن دوازدهم سبب ایجاد آشفتگی در ایران شد. شیخ قاسمی کرانههای مُسَنْدَم (شارجه)، در دهة ۱۱۰۰ با بهره گرفتن از این آشفتگی، به باسعیدو (در جزیرة قشم) رفت. نادرشاه افشار (حک: ۱۱۴۸ـ۱۱۶۰)، عربهای مسندم را برجای خود نشاند، ولی مرگ وی آشفتگی را به ایران باز گرداند. کریم خان زند (متوفی ۱۱۹۳) قبایل عربِ ساکن در کرانههای شمالی خلیج فارس را سرکوب کرد و اقتدار ایران را در کرانههای ایرانی شمال خلیج فارس برقرار کرد.(جعفری ولدانی). در این دوران بود که شاخهای از قواسم (جواسم) مُسَنْدَم، در بندر لنگه ساکن شدند و توانستند با قبول تابعیت ایران مقام ضابطی بندر لنگه و توابع آن را از کریم خان زند بگیرند. ( لوریمر، ج ۱، ص ۶۳۱ـ۶۳۲؛ نوری زاده بوشهری، ص ۱۲۹؛ موحد، ص ۹۴ـ۹۷). در سراسر دوران صفویه و زندیه و قاجاریه، فرمانداری بندر لنگه شامل بندرهای کنگ، لافْت، چارَک و جزایر قشم، کیش، تنب بزرگ و کوچک، ابوموسی، سیری / سرّی، فارور و نَبیو فارور میشد (مجتهدزاده، ۱۹۹۵، ص ۱۹).
[/size]
منبع گزارش
ویکی پدیا[/size]
این مطلب آخرین بار توسط Aliabadi در سهشنبه 14 آذر 1391 - 15:47 ، و در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
تاریخ: سهشنبه 14 آذر 1391 - 15:32 عنوان: پاسخ به «سرای جاوید ایران : تاریخچه جزایر سه گانه ایران در خلیج فارس»
مدیر انجمن
عضو شده در: 30 بهمن 1388 پست: 2274
امتياز: 60455
سرای جاوید ایران : تاریخچه جزایر سه گانه ایرانی ( قسمت دوم )
دروه قاجار
در نظام حکومتی ایالتی آن دوران، که به نظام «ممالک محروسة» ایران معروف بود، فرمانداری و حکومت بر ولایات ایران، چه این ولایات به صورت خودمختار و تحت فرمان حاکمان محلی اداره میشدند چه حکومت مرکزی فرماندار آن را تعیین میکرد، حق مالکیت و حاکمیت مستقلی برای فرمانداران محسوب نمیشد چنانکه پیش از فرمانداری عربهای قاسمی در بندرلنگه، شماری از فرمانداران ایرانی آنجا را اداره میکردند و پس از عزل قاسمیان در ۱۲۶۶، تعدادی از فرمانداران ایرانی اداره امور بندرلنگه وتوابع آن را بر عهده گرفتند.[۹] در ۱۸۲۰ که بریتانیا شیوخ قاسمی ساحل جنوبی خلیج فارس را که به راهزنی دریایی میپرداختند سرکوب کرد، قصد داشت قواسم لنگه را نیز مورد تعرض قرار دهد اما ایران با این استدلال که آنها تابع ایران هستند و دزدی دریایی نمیکنند و اگر هم کردند دولت ایران آنان را سرکوب خواهد کرد با آن مخالفت کردند (کلی، ص ۱۶۱ـ ۱۶۲). بر اساس همین واقعیت جغرافیایی بود که از ۱۲۵۶ تا ۱۲۶۵/ دهة ۱۸۴۰، که بریتانیا در خلیج فارس، اقتدار مییافت و جزایر خلیج فارس را به حاکمیتهای عربی تحت الحمایة خود تبدیل میکرد، حاج میرزا آقاسی، صدراعظم وقت ایران، در اطلاعیهای و یادداشتی به بریتانیا همه جزایر خلیج فارس را متعلق به ایران اعلام کرد (اسکوفیلد، ص ۳۵).
از اواخر عهد قاجار تا ۱۳۱۶، تقسیمات کشوری تغییر یافت و نظام سیاسی ـ اداری تازهای به وجود آمد. بر اساس این نظام جدید، ایران به ۲۷ ایالت تقسیم شد. ایالت بیست وششم، شامل جزایر و بندرهای خلیج فارس میشد و بندر لنگه و توابع آن، ولایت ویژة آن ایالت به شمار میآمدند.
بهره برداری ایران از خاک سرخ بوموسا
بوموسا از زمانی اهمیت پیدا کرد که معدن خاک سرخ آن مورد توجه قرار گرفت. بهره برداری از معدن خاک سرخ بوموسا ابتدا از سوی ناصرالدین شاه به معین التجار بوشهری واگذار شد اما چند سال بعد این معدن به حال خود رها شد تا اینکه یکی از تجار بندر لنگه با زبند با شیخ قاسمی در بند لنگه بهره برداری و صادرات خاک سرخ را بدست گرفت و سالانه چهل هزار کیسه حاک سرخ بهره برداری می کرد او نیز چند سال بعد کار را رها کرد. بعد از مدتی یک آلمانی از شرکت ونکهاوس با دولت ایران وارد مذاکره شد و قرارداد بهره برداری از این معدن را بدست آورد ولی با کارشکنی انگلیسی ها مجددا کار رها شد و اینبار انگلیسی ها خود بهره برداری را بدست گرفتند. در همین زمان ایران نیروهای مخفی به معدن فرستاد تا بهره برداری غیر قانونی انگلیسی ها را گزارش کنند.(کشورها و مرزها) سلمان قاسمیان از عبدالرضاهوشنگ مهدوی نقل میکند:
"تجدید حاکمیت ایران بر لنگه در سال ۱۸۸۷م/۱۳۰۵ ه ق، و تحقیقات احمد خان دریابیگی و ارسال این موارد به دربار ناصر الدین شاه و صدر اعظم او - امین السلطان از دیدگاه مقامات انگلیسی یک شوک سیاسی بود. نماینده سیاسی که مخفیانه از این نامه اطلاع یافته بود، آن را برای وزیر مختار انگلستان در تهران فرستاد. ظاهراً این نخستین سندی است که ایران رسماً بر حاکمیت دیرین خود بر جزایر تاکید نموده و به دست مقامات انگلیسی رسیدهاست. این نامه مقامات انگلیسی را نسبت به آینده موقعیت خود در خلیج فارس نگران نمود. همزمان، پرچم ایران بر سیری بر افراشته شد. اگرچه انگلستان حضور نیروهای ایرانی در این جزیره را مورد اعتراض قرار داد اما در سال ۱۸۸۸م/۱۳۰۵ ه ق موقعیت ایران در سیری را به رسمیت شناخت و نسبت به اعلامیه ایران که جزایر چهارگانه را جزئی از سرزمین خود دانسته بود اعتراضی ننمود. وزیر مختار انگلستان در تهران نیز در ژوئیه همان سال به ناچار موضع ایران را پذیرفت و به علاوه نسخهای از نقشه ۱۸۸۶ م/۱۳۰۳ه ق، شعبه اطلاعات وزارت جنگ انگلستان که در آن جزایر مذکور به رنگ خاک ایران بود را به شاه داد. این نقشه در سال ۱۸۹۱ م/۱۳۰۸ ه ق تجدید چاپ شد. در سالهای ۱۸۹۲ م/ ۱۳۰۹ ه ق و ۱۸۹۷ م/۱۳۱۴ه ق به دستور لرد کرزن نقشههایی از ایران تهیه شد و در این موارد نیز جزایر مذکور جزئی از خاک ایران هستند." از طرف دیگر دکتر تقی طبرسا در رابطه با اعتراض مظفرالدین شاه به اشغال جزایر تنب و ابوموسی توسط انگلستان مینویسد:
در این حال، مظفرالدین شاه طی فرمانی توسط عین الدوله صدر اعظم به وزیر امور خارجه مورخ ۲۲ ربیعالثانی ۱۳۲۲ [۶ ژوئیه ۱۹۰۴م / ۱۵ تیر ۱۲۸۳] نوشت:
«در خصوص تمب و ابوموسی... با اینکه دولت علیه این دو محل را که ملک ثابت خود میداند... و از دریابیگی و معینالتجار هم که احتمال قوی میرود مستندات این کار را بدانند یا بتوانند تحصیل نمایند هم جداً خواهید خواست که هر سندی بتوانند به دست بیاورند یا دلیلی اقامه نمایند به اطلاع جناب مستطاب عالی برسانند که به لندن مرقوم بنمایید...]
محمد مصدق در کتاب «خاطرات و تألمات»، فصل ۲۴: «انتصاب من به وزارت خارجه»(وزیر خارجه)۱۳۰۲، در باره این جزیرهها، چنین نوشتهاست:
«اولین روز ورودم به وزارت خارجه، میرزا محمد تقی خان منتخب الملک، نامهای به من ارائه نمود که «سرپرسی لورن»، به نخست وزیر نوشته و موضوعش این بود که "جزایر «ابوموسی» و «شیخ شعیب» (لاوان)، متعلق به ایران نیست و نظامیان ایران برخلاف حق در آنها دخالت میکنند". بعد از خواندن پرونده(جزایر) متوجه شدم که این جزایر ملک طلق ایران است فورا یادداشت اعتراض نوشتم و چند بار هم با او مذاکرات شفاهی داشتم.]
جزایر سه گانه در دوره پهلوی
در سال ۱۳۴۱ جزیره سیری بدون سر و صدا به ایران بازگشت. در دوره پهلوی درخواست ایران برای حاکمیت بر جزایر سه گانه و بهره برداری از خاک سرخ بوموسی همواره مطرح بودهاست. تا اینکه موضوع جزایر سهگانه ایرانی در خلیج فارس میان ایران و امارات متحده عربی از سال ۱۳۴۵ هجری خورشیدی با تضعیف موقعیت نیروهای انگلیسی در این جزایر (ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک) به اوج خود رسید و در سال ۱۹۷۱ و ورود نیروهای نظامی ایران در همان سال به این سه جزیره بر اساس توافقات صورت گرفته میان دو کشور مرحله دیگری آغاز شد. روزی که ایران جزایر را از بریتانیا تحویل گرفت <سی ام نوامبر ۱۹۷۱> دو روز قبل از تاسیس کشور امارات متحده عربی بود.
این اختلافات بر روابط ایران با کشورهای عربی و جنگ ایران و عراق اثر گذار بودهاست..
بر اساس یک سند سری سفارت بریتانیا در بغداد، اولویتهای صدام حسین در آغاز جنگ چنین بود: اولویت اول: تصرف آبادان و خرمشهر، پیشروی به سوی اهواز ولی نیروهای ایرانی به طرز شگفت انگیزی مانع این پیشروی شدند. اولویت دوم: پس از گذر از قصر شیرین پیشروی به سوی جاده کرمانشاه، تصرف اراضی نوار شمال و جنوب مندلی. اولویت سوم: در صورت قرار شیخ صقر حاکم راس الخیمه برای سوخت دهی به جنگندههای عراقی، حمله به جزایر سه گانه و اشغال آنها و سپس تحت فشار قرار دادن تهران برای آغاز مذاکره در شرایط اشغال اراضی ایران.
پیشینه مناقشه با استعمار بریتانیا
در خصوص پیشینه مناقشه در مورد سه جزیره چندین کتاب نوشته شدهاست. در کتاب اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان (کتاب) صفحه ۱۷۰-۱۹۷: پاسخ کوتاه به ادعاهای بزرگ و حاکمیت جزایر سه گانه آمدهاست:
"بدنبال شکست جنگ سالاران ساحل دزدان دریایی (pirate coast) از بریتانیا سواحل دزدان دریایی(شارجه و راس خیمه) به تصرف انگلیس درآمد. و بر اساس قرارداد ۱۸۱۹ بریتانیا برای آنها پرچمی و علامت ملی و مهر درست کردو آنها را تحت حمایت (مستعمره)قرارداد. اما با تضعیف دولت مرکزی ایران پس از جنگهای ایران و روس و جنگهای انگلستان و ایران, جنگ هرات و مرو، نیروهای استعماری بریتانیا بتدریج بسوی سواحل فارسی نیز چشم طمع دوخت و جزایر کیش و خارک و بوشهر را مورد تهدید قرار داد و جنگ خوشاب ۱۸۵۷ روی داد علی رغم بهبود روابط مناقشه در مورد جزایر بافی ماند. اسناد و مدارکی که ایران در سالهای ۱۸۸۷ تا ۱۹۰۳ مبنی بر اعتراض به اشغال جزایر لاوان و... خلیج فارس به بریتانیا ارایه مینمود عبارت بودند از:
۱- یادداشت اعتراضی سال ۱۸۴۰ صدر اعظم ایران و ممالک محروسه حاجی میرزا آقاسی:" همه جزایر خلیج فارس متعلق به ایران است و انگلیس حق دخل و تصرف در آن ندارد".
۲- عهدنامه مجمل ۱۸۰۹ میلادی- عهدنامه مفصل ۱۸۱۲ میلادی دو قرارداد میان ایران و انگلیس دریای خلیج فارس را دریایی ایرانی دانسته و بیان شده انگلیس قبل از استقرار در هر نقطه از این دریا باید از ایران اجازه بگیرد.
- همه دنیا دریا را بنام خلیج فارس میشناسند این یعنی اینکه جزایر آن متعلق به مملکت فارس است کما اینکه در قدیم الایام هم ایرانی بودهاست.
پاسخ بریتانیا: جزایر هنگام اشغال توسط بریتانیا بدون صاحب بوده و مطابق قاعده حقوقی تقدم در مالکیت سرزمین بدون صاحب،(قاعده عرفی دوره استعمار گری) متعلق به کشوری است که آن را تصرف کند.
پاسخ ایران: جزایر مسکونی بوده اتباع آن ایرانی هستند آنها برای خرید و معاملات و رفع دعاوی و ارسال شکایتهای بین قبیلهای به نماینده فارس در بندر لنگه و بوشهر مراجعه میکردهاند و میکنند. و رعیت(شهروند) ایران هستند(در آن زمان شناسنامه نبود). نقشههای رسمی و مکاتبات شیوخ موید این موضوع است.
برافراشته شدن پرچم ایران در جزایر سال ۱۹۰۳ تا ۱۹۰۴ و مجددا سال ۱۹۳۳ تا۱۹۴۱ بطور متناوب.
۸۰ مورد شکایت و یادداشت اعتراضی ایران بر علیه اشغال جزایر.
شکایت به جامعه ملل (سازمان ملل آن دوره)
تهدیدایران به شکایت به کمیته استعمارزدایی سازمان ملل برای استعمار زدایی از جزایر ایرانی سال ۱۹۶۶
بریتانیا به ایران اعلام کرد: نیاز به شکایت و یا به توسل به زور نیست و امکان رسیدن به توافق با رضایت طرفین وجود دارد.
رضایت انگلیس برای خروج از مستعمرات در خلیج فارس و برگرداندن جزایر به ایران.
وساطت بریتانیا برای جلب رضایت ایران در مورد محترم شمردن استقلال شیخ نشینان خلیج فارس و همکاری و مساعدت ایران با آنها.
مخالفت شدید ایران با تشکیل امارات عربی متحده قبل از برگشت کامل سه جزیره.
وساطت بریتانیا برای انعقاد توافق نامه برای انجام ترتیبات برگشت جزایر به ایران و تشکیل دولت جدیدامارات در خلیح فارس.
سفر شیخ خالد رئیس شارجه و شیخ صقر رئیس راس الخیمه به ایران و تقاضای کمک مالی در قبال برگشت دادن جزایر سه گانه به ایران.
رد قاطعانه خواسته شیخ صقر(ناصریست بود) از سوی ایران در مورد واگذاری تنب بزرگ و تنب کوچک به ایران در قبال دریافت پول. بریتانیا نیز در مورد برگرداندن تنبها به ایران هیچ اعتراضی نکردو فقط تلاش کرد که در مورد بوموسی امتیازاتی بنفع شیوخ از ایران بگیرد.
در نتیجه ایران رضایت داد به دادن کمک مالی سالانه یک و نیم میلیون پوند به امیر شارجه برای توسعه و عمران شیخ نشین شارجه.
اعطای سه فقره چک به همین مبلغ برای سال ۱۹۷۱ از سوی وزارت خارجه ایران پس ازامضای توافقنامه همکاری و ترتیبات برگشت جزایر به ایران میان ایران و ویلیام لوس میانجیگر بریتانیایی.
ایران این یادداشت تفاهم(مذکرة التفاهم) را فقط ترتیبات موقتی برای برگشت بوموسو میدانست و هویدا فردای آن در پارلمان اعلام کرد:"جزایر سه گانه امروز بطور کامل به مام میهن برگشت و ما به هیچ چیز کمتر از حاکمیت کامل ایران بر سه جزیره رضایت ندادیم". نخست وزیر وقت ایران در واقع تفاهم نامه ۱۹۷۱ را موقتی دانست. عباسعلی خلعتبری قبل از پذیرش توافقنامه از طرف دولت ایران طی یادداشتی به دولت بریتانیا اعلام کرد تفاهم نامه و ترتیبات را میپذیرد اما هیچگونه محدودیتی را برای اعمال(حاکمیت)ایران نمیپذیرد.
-ویلیام لوس میانجی گر بریتانیا و کشورهای عربی به این یادداشت و بیانیه اعتراضی نکردند.
به موجب تفاهم نامه ایران قبول مساعدت کرد که، سالیانه یک و نیم میلیون لیره به شیخ شارجه بپردازدتا زمانیکه آن کشور از کمک مالی برای توسعه زیر ساختها بی نیاز شود.
در مورد جزایر تمب کوچک و تمب بزرگ که ایران آنها را ملک مسلم خود میدانست، حاضر به پذیرش هیچگونه شرط و یا همکاری با شیخ رأسالخیمه نشدو اعلام کرد: به زور و یا با رضایت جزایر به ایران بر خواهد گشت. صرف نظر از سوابق تاریخی حاکمیت ایران- انگلیس نیز پذیرفته بود که این دو جزیره در داخل حوزه قلمرو و صلاحیت دریایی ایران قرار دارد(دنیس رایت و اسد الله علم). بنا بر این انگلیس نتوانست در مورد برگردان تمبها هیچگونه عذر و بهانه و شرطی بتراشد و بدون هیچگونه شرطی دو تنب به ایران برگشت.
تاریخ: سهشنبه 14 آذر 1391 - 15:45 عنوان: پاسخ به «سرای جاوید ایران : تاریخچه جزایر سه گانه ایران در خلیج فارس»
مدیر انجمن
عضو شده در: 30 بهمن 1388 پست: 2274
امتياز: 60455
سرای جاوید ایران : تاریخچه جزایر سه گانه ایرانی ( قسمت سوم )
در دسامبر ۱۹۷۱ نماینده ایران در شورای امنیت اسناد و مدارک ایرانی بودن جزایر را به اعضای شورای امنیت ارایه نمود و شکایت ۴ کشور عربی برای همیشه از دستور کار خارج شد.. "این جزایر همواره از گذشتههای بسیار دور بخشی از قلمرو ایران بودهاند و در قرنهای ۱۸ و ۱۹ میلادی جزء حوزهٔ صلاحیت و حکمرانی لنگه به حساب میآمدهاند که خود یک بخش اداری از استان فارس بودهاست. حاکمیت ایران بر این جزایر در کتابها، اسناد تاریخی، نقشههای جغرافیایی و به خصوص در اسناد رسمی، گزارشهای اداری و یادداشتهای وزارت خارجه و دفتر امور هندوستان در انگلیس در خلال قرنهای ۱۷ و ۱۸ و بخش اعظم قرن ۱۹ و در اسناد و نقشههای روسیه و آمریکا نیز منعکس شدهاست. از میان نقشههای رسمی و نیمه رسمی میتوان به چند نمونه زیراشاره کرد:
در نقشهها و کتابها وزارت دریاداری انگلستان تحت عنوان «راهنمای دریایی خلیج فارس».
در «نقشه اداره جنگ» انگلستان ۱۸۸۷ و نقشه سال ۱۸۸۶- اداره امنیت بریتانیا که توسط سر ادموند وولف از طرف ملکه انگلیس به ناصرالدین شاه هدیه شدهاست. و نقشه لرد کروزن از ایران مورخ ۱۸۹۲ و نقشه مورخ ۱۸۹۷.
نقشه شرح وضعیت دریانوردی در خلیج فارس که در سال ۱۷۸۶ توسط جان مک کلئور تهیهاست
یادداشتهای جغرافیایی مربوط به امپراطوری ایران که جی. ام. کیز مشاور سیاسی سرجام ملکم سال ۱۸۱۳ به چاپ رسیدهاست،
نقشه وزیر مختار بریتانیا در هند، کاپیتان سی. بی. اس. سنت جان در سال ۱۸۷۶
نقشه سال ۱۸۹۷ رنگی ایران توسط دفتر نقشه برداری اداره امور خارجی هند(بریتانیا) در همه این نقشهها جزایر تنب و بوموسی به رنگ قلمرو اصلی ایران است.
علاوه بر دورههای مختلف تاریخی از سال ۱۳۴۶ تا ۱۵۰۰ تمامی جزایر و سواحل خلیج فارس تحت حکومت سلطان هرمز بود که خود تابع حکّام فارس یا کرمان محسوب میشد. در دوره استعمار مدت کوتاهی حاکمیت موثر ایران بر جزایر تحت الشعاع قرار گرفت اما ایران هرگز حاکمیت خود بر این جزایر را به دولتی تفویض نکردهاست. ماموران ایرانی در طول سالهای ۱۹۳۵ تا ۱۹۷۱ بارها بصورت علنی و یا مخفی به جزایر سرکشی میکردند و تحرکات انگلیسیها را گزارش میکردند بخصوص در مورد معدن خاک سرخ ابوموسی و از چراغهای دریایی..
در دورهٔ ۲۲ نوامبر ۱۹۵۴ تا ۲۰ ژانویه ۱۹۵۵ سواحل ایران در خلیج فارس بصورت فرمانداری کل بنادر و جزایر خلیج فارس سازماندهی شد. طبق طرح تقسیمات اداری جدید، تنب بزرگ جزء بخش قشم قرار گرفت که خود قسمتی از حوزهٔبندر عباس محسوب میشد و جزایر تنب کوچک و ابوموسی به بخش جزیرهٔ کیش اختصاص یافت. البته ابوموسی در تابستان ۱۹۵۸ در بخش کیش ادغام شد. در این موارد، دولت بریتانیا هیچ اعتراضی نکرد.
یادداشت تفاهم انگلیسی -ایرانی ۱۹۷۱
در سال ۱۹۰۳ دولتهای هند و بریتانیا، شیوخ شارجه را که آن هنگام ازداشتن سرزمین بیبهره بود، وادار کردند که پرچم قبیلهای خود را در جزیرهها به اهتزاز در آورند. ایران اعتراض به این اقدام را تقریبا بلافاصله آغاز کرد تا سال ۱۹۷۰ که اعتراضهای نیرومند ایران سرانجام بریتانیای کبیر را وادار ساخت تا از راه مذاکره این مساله را حل کند. مذاکراتی که توسط «سر ویلیام لوس» با ایران پیگیری شد، ماهها طول کشید تا سرانجام به این نتیجه رسید که دو جزیره تنب به ایران بازپس داده شوند و در مورد ابوموسی، اعمال حاکمیت مشترک ایرانی - شارجهای در نظر گرفته شود. این توافق براساس تفاهمنامه ۲۷ نوامبر ۱۹۷۱ که از سوی ایران و شارجه، تحت سرپرستی وزارت امور خارجه و مشترکالمنافع پادشاهی متحده بریتانیا، امضا شد، شکل گرفت. بازگشت جزایره سه گانه به ایران روز ۳۰ نوامبر ۱۹۷۱ در شرایطی صورت گرفت که نیروهای ایرانی در جزیره ابوموسی مورد استقبال برادر حاکم شارجه قرار گرفتند. این اتفاق در شرایطی صورت گرفت که پادشاهی متحده بریتانیا هنوز مسئول روابط خارجی و دفاع سرزمینی اماراتی بود که چند روز پس از آن به امارات متحده عربی تبدیل شدند. پس از آن نماینده دایمی پادشاهی متحده بریتانیا در شورای امنیت سازمان ملل متحد در جلسه ۹ دسامبر ۱۹۷۱ از این که این ترتیبات و توافقها به صلح و امنیت در منطقه یاری خواهد داد، ابراز«رضایت» کرده بود..
با فشارهای متعدد بریتانیا ایران مجبور شد که ورود به جزیره بوموسا را تحت شرایط یک یادداشت تفاهم انجام دهد. حال اینکه ایران اصرار داشت که بدون هیچگونه قید و شرطی جزایر باید به حاکمیت ایران برگردد ولی شارجه و بریتانیا ضمانتهای لازم برای احترام به مالکیت شهروندان تابعه شارجه را درخواست داشتند. ایران در تمام مذاکرات اعطای ضمانت به شهروندان شارجه را موقت میدانست..
در جریان اعاده حاکمیت ایران بر جزایر، سه تن از نیروهای ایران (سروان رضا سوزنچی، مهناوی حبیب سلکی کهریری و ناوی آیتالله خانی) به دلیل ناهماهنگی میان شیخ شارجه با پلیس بومی جزیره تنب بزرگ کشته شدند. این درحالی بود که ورود نیروهای ایرانی به جزایر از قبل با شیوخ شارجه و راس الخیمه هماهنگ شده بود و شیخ شارجه، برادر خود شیخ صقر را به استقبال نیروهای ایران فرستاده بود.
شیخ شارجه موافقت ایرانیها با تفاهمنامه را از وزارت خارجه بریتانیا میخواهد.
تفاهمنامه که پیوست نامه ۱۸ نوامبر ۱۹۷۱ شیخ شارجه به وزارت خارجه بریتانیا است.
نقشه جزیره بوموسا (Bumusa) پیوست تفاهمنامه.
نامه ۲۴ نوامبر ۱۹۷۱ وزارت خارجه بریتانیا به وزارت خارجه ایران که موافقت ایرانیها با تفاهمنامه را میطلبد.
نامه ۲۵ نوامبر ۱۹۷۱ وزارت خارجه ایران به وزارت خارجه بریتانیا مبنی بر پذیرش تفاهمنامه از سوی ایران.
نامه ۲۵ نوامبر ۱۹۷۱ وزارت خارجه ایران به وزارت خارجه بریتانیا جهت ابراز شرایط و اخطارهای ایران در رابطه با پذیرش تفاهمنامه از سوی ایران.
نامه ۲۶ نوامبر ۱۹۷۱ وزارت خارجه بریتانیا به وزارت خارجه ایران مبنی براینکه شرایط و اخطارهای ایران به اطلاع شیخ شارجه رسیدهاست.
متن یاداشت تفاهم
*مقدمة: ایران وشارجه از مطالبه ابوموسی دست بردار نیستند و هیچکدام ادعای طرف مقابل را نمیپذیردبنا بر این ترتیبات زیر انجام میشود:
۱ ـ ارتش ایران وارد جزیره ابوموسی میشود و مناطقی را که در نقشه پیوست این یادداشت تفاهم مشخص شده تصرف میکند.
۲ ـ (أ) ـ ایران در این مناطق تحت تصرف صلاحیتهای کامل دارد و پرچم ایران در آنجا برافراشته خواهد بود.
(ب) ـ شارجه در بقیه مناطق دارای صلاحیت خواهد بود و پرچم شارجه (نه امارات)در بالای(فقط) پاسگاه برافراشته میشودبر همان اساسی که به موجب آن پرچم ایران در مقر نظامی ایرانی بر افراشته میشود.
۳ ـ آبهای ساحلی جزیرة ۱۲ مایل دریایی است.
۴ ـ بر اساس یک قرارداد شرکت (باتس جاز أند اویل کومپنی) بهره برداری از میدانهای نفتی أبوموسی فلات قاره آن را انجام میدهد. که البته باید مورد توافق ایران قرار بگیرد. سود حاصله نیمه بنفع ایران و شارجه خواهد بود
۵ ـ شهروندان ایران و شارجه در صید از حقوق مساوی برخوردارند
۶ ـ یک قرارداد مساعدت مالی بین ایران و شارجه منعقد میشود.
امضااز طرف بریتای کبیر ویلیام لوس - از طرف ایران...
این یاداشت تفاهم ۶ بندی را ایران امضا نکرده بلکه وزارتخارجه و مشترک المنافع بریتانیا متن و ضمایم آن را ابتدا برای امیر شارجه فرستاده و او شیخ خالد طی نامه مورخ ۱۸ نوامبر ۱۹۷۱ اعلام نموده که مفاد آنرا پذیرفتهاست از سوی دیگر وزیر خارجه ایران نیز طی دو نامه در یک روز به شماره W21281 تاریخ ۲۵ نوامبر ۱۹۷۱ و در پاسخ به یادداشت مورخ ۲۴ نوامبر وزارت خارجه و مشترک المنافع بریتانیا که منضم به یادداشت تفاهم مذکور بوده ابتدا پاسخ مثبت دادهاست. و سپس طی نامه شماره W21284 اعلام میکند که من از طرف دولتم مامور شدم به اطلاع برسانم که ضمن پذیرش یادداشت تفاهم - ایران هیچگونه محدودیتی را در اجرای اقداماتیکه برای امنیت جزیره لازم بداند نخواهد پذیرفت. فردای آنروز هویدا نیز همین مطلب رادر بیانیهای در پارلمان اعلام میکند..
امارات بر این نظر است که که شارجه تفاهمنامه ۱۹۷۱ بر سر ابوموسی را از سر اجبار و در آن زمان فقط به طور دو فاکتو پذیرفتهاست. این ادعا خلاف مکاتبات شارجه و وزارت خارجه برتانیا و ویلیام لوس است و از سوی دیگر در ۱۹۷۱ بریتانیامقیم خلیج فارس مسئولیت روابط مستعمرات و شارجه را برعهده داشته اشت و ایران در حال مذاکره با مستعمره گر اشغالگر بوده و شارجه طبق قراردادهای ۱۸۶۴ و ۱۸۹۲ صلاحیت مذاکره با ایران را نداشتهاست. شیخ محمد القاسمی حاکم فعلی شارجه، که ولیعهد برادرش خلیفه بن محمدالقاسمی حاکم شارجه و نماینده او بود شخصاً از سربازان ایرانی استقبال کرد. از سوی دیگر نامهای که امارات در ۱۹۹۲ در سازمان ملل توزیع کرد و از ایران خواست به توافق ۱۹۷۱ پایبند بمانداز سوی دیگر توافقنامه مساهدت مالی به شارجه و دریافت کمک مالی نشانگر رضایت امیر شارجه نسبت به ترتیبات برگشت جزایر به ایران بودهاست..
(توضیح: قرارداد مساعدت مالی ۳۰ نوامبر ۱۹۷۱ با ورود ایران به ابوموسی جداگانه امضا شد. قرارداد مساعدت مالی سالانه یک و نیم میلیون پوند انگلیس جهت توسعه شارجه را دولت ایران سخاوتمندانه پذیرفت. و سه فقره چک تحویل شیخ خالدداد. این مبلغ هر سال قابل پرداخت بود تا زمانیکه درآمد شارجه به سقف سه ملیون پوند در سال برسد.
مناقشههای معاصر
تفاهمنامه ۱۹۷۱ دو مجموعه حقوق را روشن میکرد، حقوق اتباع شارجه و حق انحصاری حاکمیت ملی ایرانی در خصوص موارد مصرح. در آوریل ۱۹۹۲، گزارشهایی منتشر شد مبنی بر این که ایران به گروهی از کارمندان شارجه (که تابع شارجه نبودند) شامل کارگران و تکنیسنهای پاکستانی و فیلیپینی و هندی و معلمین مصری اجازه ورود به جزیره ابوموسی را ندادهاست. ایران ضمن تکذیب خبر اخراج اتباع شارجه، از زبان کمال خرازی نماینده اش در سازمان ملل گفت که آنهایی که در آنجا نزیستهاند حق ندارند آنجا بمانند. این اظهارات توسط برخی در غرب به این تعبیر شد که فقط اتباع شارجه که ارتباط ثابت شدهای با جزیره دارند اجازه خواهند یافت در آینده در آن بمانند. ولایتی وزیر خارجه ایران گفت که تفاهمنامه ۱۹۷۱ تنها به اتباع شارجه حق میدهد که در جزیره اقامت داشته باشند. نمایندهای از امارات در بازدید از تهران پیشنهاد داد که کمیسیونی از نمایندگان ایران و امارات برای مطالعه قضیه تشکیل شود ولی ایران بر این اساس که این مساله بین ایران و شارجهاست آن را رد کرد.
در فروردین ۱۳۹۱ محمود احمدی نژاد در سفر خود به استان هرمزگان از جزیره ابوموسی دیدار کرد.
واکنشهای بین المللی
وزیر امور خارجه امارات سفر رئیس جمهور ایران به جزیره ابوموسی را نقض آشکار حاکمیت امارات بر سرزمینهای خود دانست.[۲۹]همچنین فدراسیون فوتبال امارات بازی تدارکاتی که قرار بود بین تیمهای فوتبال ایران و امارات برگزار شود لغو کرد.
خلیفه بن سلمان ال خلیفه، نخست وزیر بحرین نیز در همبستگی با امارات به این سفر اعتراض کرد و آنرا نقض حاکمیت امارات خواند..
نخست وزیر لبنان سفر احمدی نزاد به ابوموسی را اقدامی در راستای افزایش نزاع موجود در منطقه دانست. همچنین دولتهای اردن و لیبی نیز در بیانیههایی جزایر سه گانه را جزئی از خاک امارات دانستند و از سفر احمدی نژاد انتقاد کردند.
سخنگوی وزارت امور خارجه فرانسه از سفر احمدی نزاد به جزیره ابوموسی ابراز تاسف کرد و گفت ایران با نپذیرفتن پیشنهادهای امارات برای حل منازعه بر سر جزایر، موضع مسالمت آمیزی را در پیش نگرفتهاست..
تونس هم اعلام کرد از امارات در کسب آن چه «حقوق تاریخی و مشروع» اش خواند حمایت میکند با این حال معتقد است مشکلات را باید در چارچوب گفتگو و احترام روابط میان همسایگان و منافع متقابل پیگیری کرد..
آمریکا
"مارک تونر" سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز در بیانیهای از دولت ایران خواست به در خواستها و پیشنهادهای امارات برای مذاکره پاسخ دهد و افزود آمریکا از خواسته دولت امارات برای حل این نزاع از طریق گفتگو یا مراجعه به دادگاه بین المللی لاهه، اعلام حمایت میکند. در یکی از صریحترین مواضع آمریکا، باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، با صدور بیانیهای مشترک با محمد بن زاید آل نهیان، ولیعهد ابوظبی و قائم مقام فرماندهی کل نیرویهای مسلح امارات، در ۸ تیر ۱۳۹۱ از درخواست این کشور برای حل اختلاف بر سر جزایر سهگانه از طریق گفت وگو، رجوع به دادگاه لاهه یا دیگر نهادهای بین المللی حمایت کرد. در این بیانیه تصریح شدهاست که ایالات متحده آمریکا «با قاطعیت از ابتکارعمل امارات متحده عربی برای حل این موضوع از طریق گفتوگوی مستقیم، دیوان بینالمللی دادگستری، یا دیگر مجامع مربوطه بینالمللی حمایت میکند»..
واکنش مقامات ایران
در پی اظهارات مداخلهجویانه معاون سخنگوی وزارت خارجه آمریکا درباره سفر احمدی نژاد به ابوموسی، وزارت خارجه ایران سفیر سوئیس که حافظ منافع آمریکا در ایران است را فراخواند..
احمدرضا پوردستان فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران گفت:اگر بخواهد تعرضی صورت بگیرد و موضوع از طریق سیاسی حل نشود نیروهای نظامی آمادهاند اقتدار ایران را به کشور متعرض نشان دهند.
همچنین ۲۲۵ نفر از نمایندگان مجلس با امضای بیانیهای اظهارات مداخله جویانه مقامات امارات متحده عربی و مجلس فدرال این کشور را محکوم کردند.
استان خلیج فارس
از سال ۱۳۸۱ که تحریف نام خلیج فارس ابعاد بیشتری گرفت عدهای برای صیانت از نام خلیج فارس راهکارهایی دادند از جمله پیشنهاد دادند که استان بوشهر به استان خلیج فارس تغییر نام پیدا کند. اما این پیشنهادها همواره با مخالفت بعضی نمایندگان و یا بعضی افراد روبرو شد.عدهای نیز پیشنهاد دادند که استان جدیدی متشکل از جزایر خلیج فارس بنام استان خلیج فارس به مرکزیت بوموسی تشکیل شود..اما همه این پیشنهادها تا کنون بلاتکلیف ماندهاست.به هر حال ایده تغییر نام استان بوشهر به استان خلیج فارس و یا دریای پارس موضوعی است که در ایران طرفدارانی دارد..
پس از سفر احمدی نژاد موضوع تشکیل استان خلیج فارس جدی تر شدهاست. و قرار است استان توریستی فرهنگی خلیج فارس با مرکزیت "بوموسو" تشکیل شود. در این طرح نام "ابوموسی" به "بوموسو" تغییر پیدا میکند؛ "بوموسو" در واقع ترکیبی از بوم یعنی مکان و سو Souw که دارای دو معنی است اگر آن را مخفف از سوز Souwz بدانیم یعنی سبز و اگر آن را از سووزSooz بدانیم معنی سوزان و داغ میدهد؛ اما ابوموسی یک نام استعماری است. وی گفت: شهرستانهای همجوار این استان متشکل از جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک، بندر سیریک، کیش، قشم، بندر لنگه و لاوان است. اسماعیلی نماینده مجلس گفت: با تشکیل استان خلیج فارس هواپیماییهایی که از آسمان این استان عبور میکنند مجبورند که هنگام عبور از آسمان این استان هم نام این استان را بگویند.
اسناد جزیره ها
سندهای جزایر خلیجفارس احمد تویسرکانی رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک ایران روز سه شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۱ در یک نشست خبری اعلام کرد که تمام نقاط استان هرمزگان از جمله جزایر سه گانه خلیج فارس سند مالکیت دارند.
تاریخ: سهشنبه 14 آذر 1391 - 16:37 عنوان: پاسخ به «سرای جاوید ایران : تاریخچه جزایر سه گانه ایرانی در خلیج فارس»
همكار در ساوهسرا
عضو شده در: 26 مهر 1389 پست: 1302
امتياز: 33700
کلا همه چی نشون دهنده این هست که ایران همه جوره مالک این جزایر هست بعضی امرای عربن که نمیخان باور کنن.
یه مدت گیر میدن اسم خلیج فارس رو کنن خلیج عرب بعدشم دیدن هیچی نشد گیر دادن میخان یکی یکی جزایر رو بگیرن واسه خودشون ولی همیشه تاریخ خلیج فارس خلیج فارس خواهد ماند بهمراه تک تک جزایرش
تاریخ: پنجشنبه 16 آذر 1391 - 04:40 عنوان: پاسخ به «سرای جاوید ایران : تاریخچه جزایر سه گانه ایرانی در خلیج فارس»
مدیر انجمن
عضو شده در: 30 بهمن 1388 پست: 2274
امتياز: 60455
اتنا جان :
یک سری نقشه های قدیمی از جزایر سه گانه ایرانی دارم که نصب میکنم. گاهی نقشه های جغرافیایی جزایر سه گانه ایرانی خیلی واضح تر روی بعضی ها رو کم میکنه. تا اینا ساکت بشن و بشینن سرجاشون. مگه میشه چند هزار سال تاریخچه سه جزیره ایرانی رو کسی منکر بشه!
اگه دوستان شما نقشه های خلیج فارس ، نقشه جزایر ایرانی خوبی دیدید ما رو در تماشا کردنش سهیم بفرمائید ممنون خواهیم بود.
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید شما نمی توانید در این بخش رای دهید شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید