Savehsara - ساوه سرا

يك شنبه 2 دی 1403

پرسشهای متداول • جستجو • لیست اعضا • گروههای کاربران • مدیران سایت • مشخصات فردی • درجات • پیامهای خصوصی

فهرست انجمن‌ها » بحث‌هاي عمومي » بانوی آب و آیینه و آفتاب از ميان كودكانش پر كشيد

رفتن به صفحه 1, 2 بعدی

بانوی آب و آیینه و آفتاب از ميان كودكانش پر كشيد

« مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی »

نویسنده

پیام

Talangor

تاریخ: سه‌شنبه 6 فروردین 1392 - 00:50 عنوان: بانوی آب و آیینه و آفتاب از ميان كودكانش پر كشيد

داره کولاک می‌کنه!

عضو شده در: 13 اسفند 1391
پست: 113

امتياز: 2950

بانو از صبح فرموده بود تا ندیمه اش، اسماء بنت عمیس، بسترش را بر وسط اتاق بگستراند.

فرزندانش را یکایک بوسید و برای آخرین بار موهایشان را خود آراست.

افسوس که چه زود گمان بچه ها که می پنداشتند مادر بهبود یافته است فرو ریخت.

از همه دلخراشتر لحظه وداع فاطمه با علی بود.

خدایا، علی با فقدان فاطمه چگونه سر کند؟

این همه بارمصیبت و رنج را کجا برد؟

سنگینی بار این فراق شانه های کوه علی را فرو خواهد شکست.

اما مگر کسی را یارای آن است که در برابر مشیت الهی بایستد! او قضای خویش را پیش خواهد برد.

دم دمای غروب بود که فرشته مرگ، درب خانه علی را کوبید.

و ازاین پس علی بود و تنهایی!

شب بود و یک سینه فریاد مولا بر حلقوم چاه!

:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.

ای غریبا مادر مادر مادر

هنوز بوی نخلستان در آسمان جاری است

که صدای خاموش علی را در درون چاهش به تصویر می‏کشد،

صدای خاموشی که فریاد می‏زند مادر‏ٍ زخمی، چادرٍ خاکی و صورتٍ نیلی را

و فریاد خاموشش به سمت قبر مخفی زهرا بلند است

اما آقاجان، مهدی جان نمیدانم الان در کدام قطعه اینجایی ؟

در میان بیابان یا در کوه یا در کنار قبر مخفی نشسته‏ ای و سوگواری می‏کنی

آقاجان پس کی خواهی آمد

تا انتقام زخم تاریخ را از بستر زمین بیرون کشی

و فریاد مظلمویت آن پروانه بال و پر سوخته را بر بلندای آسمان برپاسازی

ای نرگسی که یاس هم برای آمدنت هر صبح دست به دعا برمی‏دارد، بیا...

نويسنده :معصومه اعتمادی

بانو ببخش كه بضاعتم اندك است و معرفتم محدود ...