عضو شده در: 31 اردیبهشت 1392 پست: 228 محل سکونت: تهران - u.s.a - texas san antonio
امتياز: 6130
شیشه ای میشكند. . . یك نفر میپرسد . . . چرا شیشه شكست ؟ ، مادر میگوید . . . شاید این رفع بلاست ، یك نفر زمزمه كرد . . . باد سرد وحشی مثل یك كودك شیطان آمد ، شیشه ی پنجره را زود شكست ، كاش امشب كه دلم مثل آن شیشه ی مغرور شكست ، عابری خنده كنان می آمد . . . تكه ای از آن را برمیداشت مرهمی بر دل تنگم میشد . . . اما امشب دیدم . . . هیچ كس هیچ نگفت غصه ام را نشنید . . . از خودم میپرسم آیا ارزش قلب من از شیشه ی پنجره هم كمتر است ؟ دل من سخت شكست اما . . . هیچ كس هیچ نگفت و نپرسید چرا ؟ ؟ ؟
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید شما نمی توانید در این بخش رای دهید شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید