عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
وقتی که راه نمیروی، نمی دوی ؛
زمین هم نمیخوری واین" زمین نخوردن "
محصول سکون است نه مهارت!
وقتی که تصمیمی نمیگیری، کاری نمیکنی ؛
اشتباه هم نمیکنی و این " اشتباه نکردن" محصول انفعال است نه انتخاب !
خوب بودن به این معنی نیست که درهای تجربه را بر خود ببندی و فقط پرهیز کنی...
خوب بودن در انتخابهای ماست که معنا پیدا میکند
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
مهم بودن را فراموش کنید تا آرامش نصیبتان شود.
.
به یاد داشته باشید هر چه کمتر نیازمند تحسین دیگران باشید؛بیشتر تحسین میشوید.
.
گاهی برتر بودن را به دیگران واگذار کنید و خوشبخت زندگی کنید.
.
تاریخ: چهارشنبه 2 دی 1394 - 02:36 عنوان: پاسخ به «نوشته های جالب»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
از گره های بی شمار زندگی گله نمیکنم
در اولین لحظه ای که بدنیا آمدم گره ای به نافم زدند که معنای گره را بفهمم !
همان لحظه دانستم که همیشه گره معنای بدی ندارد …
شاید حکمتی در این گره هاست !
با خوشبینی و صبر هر گره را با رنگی زیبا کنار گره بعدی میگذارم و خدا را شکر می کنم که توانایی مقابله با آنچه سرنوشت برایم رقم زده دارم ؛
شاید روزی برسد که با این همه گره فرشی زیبا ببافم فرشی که خالق هستی نقشه اش را کشیده و مرا برای بافتنش برگزیده؛
چرا که استعداد و توانایی لازم را در من دیده و من هر لحظه شکرگزارم
تاریخ: چهارشنبه 2 دی 1394 - 02:43 عنوان: پاسخ به «نوشته های جالب»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
۱. هر روز صبح که از خواب بیدار میشوید، نفسی عمیق بکشید و درخواست کنید تا به شما یادآوری شود چرا اینجا هستید و ژرفترین آرزویتان برای امروز چیست.
۲.انتخاب کنید که امروز میخواهید چه سطحی از آگاهی را بکاوید. سپس سه انتخابی را که ضامن دستیابی شما به این حالت هستند، بنویسید. به یاد داشته باشید که شما نیرومند هستید!
۳. با تمرکز کامل و توجه بر کاری که در دست دارید، از گذشته بیرون بیایید. مهم نیست کار شما چه قدر معمولی و پیش پا افتاده باشد. قدر این موهبت را بدانید که امروز زنده هستید.
۴. با بدن خود چنان رفتار کنید که گویی ارزشمندترین کودکیست که در آغوش گرفتهاید. امروز این کودک را نوازش کنید و غذاهای مقوی و حرکات نشاط آور به او بدهید.
۵. همه چیز را رها و به خدا واگذار کنید. نگرانیها و دلمشغولیهای خود را به قدرتی بزرگتر از خودتان بسپارید. پیش از خواب، تشویشهای خود را بنویسید و در کیسهی زباله بیرون خانه بگذارید تا دور ریخته شوند.
۶. امروز، زندگیتان را همانگونه که هست، بپذیرید. همهی آنچه را نمیتوانید تغییر دهید، بپذیرید. یادتان باشد فردا روزی تازه در پیش است. نفسی عمیق بکشید.
۷. برای هر کار خوبی که به انجام میرسانید و هر فکر خوبی که دارید، از خودتان قدردانی کنید. در طول روز آن قدر خوبیهایتان را تشخیص دهید که از شدت این قدرشناسی صادقانه، از موفقیتهایتان سرخ شوید.
۸. واقعاً کفشهای قدیمی و کهنهی خود را به کسی بدهید یا در زبالهدانی بیندازید. همه جا را مرتب کنید و هرچه را دیگر نمیخواهید و استفاده نمیکنید، ببخشید یا دور بیندازید.
۹. شما به عنوان یک انسان بالغ و پراحساس، از نظر جسمانی، عاطفی و معنوی مسئول خود هستید. ببینید خودِ نابالغ شما در کدام زمینههای زندگیتان اختیاردار است. حالا از آن شیوهی رفتار دست بکشید و اجازه دهید خودِ بزرگسال شما اختیار را در دست بگیرد.
۱۰. به اشتباه خود اعتراف کنید. فروتنی، کلید واقعی خوشبختیست. هر گونه تکبر یا هر پافشاری و لجاجت برای «برحق» یا «موجه» بودن را که هم اکنون آرامش شما را به هم میریزد، کشف کنید.
۱۱. وقتی احساس میکنید حوصلهی شما سر رفته یا گیر افتادهاید، خطر کنید. کاری پیشبینی نشده و متفاوت با رفتار متعارف خود انجام دهید.
۱۲. هرچه سریعتر خشمها، رنجشها و کینهها را رها کنید. آنها را نزد خودتان اعتراف کنید و سپس این آزردگیها را به نیروی الهی درون واگذارید.
۱۳. با گوش دادن به نیازهای بدن و دادن محبت و توجه و استراحتی که بدنتان شایستهی آن است، به جسم خود احترام بگذارید. هفتهای یک روز از کار با تلفن، ایمیل و پیام کوتاه مرخصی بگیرید تا به خودروی مقدستان سوخت برسانید و آن را پر کنید.
۱۴. یادتان باشد که شما شایستهی بیشتر از اینها هستید.
تاریخ: چهارشنبه 2 دی 1394 - 03:19 عنوان: پاسخ به «نوشته های جالب»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
جای_پارک_دور
اولین روزهایی كه در سوئد بودم، یکى از همکارانم هر روز صبح با ماشینش مرا از هتل برمیداشت و به محل کار میبرد. ماه سپتامبر بود و هوا کمى سرد و برفى بود. ما صبحها زود به کارخانه میرسیدیم و همکارم ماشینش را در نقطه دورى نسبت به ورودى ساختمان پارک میکرد. در آن زمان، ٢٠٠٠ کارمند کارخانه اسکانیا با ماشین شخصى به سر کار میآمدند.
روز اول، من چیزى نگفتم، همین طور روز دوم و سوم. روز چهارم به همکارم گفتم: «آیا جاى پارک ثابتى داری؟ چرا ماشینت را این قدر دور از در ورودى پارک میکنى؟ در حالى که جلوتر هم جاى پارک هست؟»
او در جواب گفت: «براى این که ما زود میرسیم و وقت براى پیادهرفتن داریم. این جاها را باید براى کسانى بگذاریم که دیرتر میرسند و احتیاج به جاى پارکى نزدیکتر به در ورودى دارند تا به موقع به سرکارشان برسند. مگه تو این طور فکر نمیکنی؟»
تاریخ: چهارشنبه 2 دی 1394 - 03:21 عنوان: پاسخ به «نوشته های جالب»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
هر گاه عیبی در من دیدی،به خودم خبر بده نه کسی دیگر را،
چون تغییر آن دست من است!!!
کار اولت ثواب دارد و نصیحت است، اما گزینه دوم غیبت و گناه است،
چرا موقعی که چیز منفی در کسی می بینیم، جز خودش همه را خبر می دهیم؟؟؟؟؟
ما شهرت را با صحبت کردن در مورد یکدیگر می دانیم نه با یکدیگر!!!
جمله ای که بر یک هتل نوشته بود شگفت زده ام کرد :
"اگر سبب رضایتت شدیم از ما سخن بگو و گرنه با خود ما بگو"
بر خود تطبیقش دهیم تا غیبت از میانمان از بین برود!!!
نصیحت کن اما رسوا نکن!!!
سرزنش کن اما جریحه دار نکن!!!
بهشت وعده دور از دسترسی نیست اگر بی بهانه خوب باشیم!!!
تاریخ: چهارشنبه 2 دی 1394 - 05:38 عنوان: پاسخ به «نوشته های جالب»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
پروفسور یحیی باقرزاده:
وقتی دائم بگويى گرفتارم،
هیچ وقت آزاد نمیشوى،
وقتی دائم بگويى وقت ندارم،
هیچوقت زمان پیدا
نمی كنی،
وقتی دائم بگويى فردا انجامش میدهم، آن فردای تو هیچ وقت نمیايد!
وقتی صبحهااز خواب بیدار میشويم دوانتخاب داریم:
برگردیم بخوابیم و رویا ببینیم،
یا بیدار شويم و رویاهايمان را دنبال كنیم.
انتخاب با شماست!
وقتی در خوشی و شادی هستی عهد و پیمان نبند!
وقتی ناراحتی جواب نده!
وقتی عصبانی هستی تصمیم نگیر!
زندگی، برگ بودن در مسیر باد نیست،
امتحان ریشه هاست.
این مطلب آخرین بار توسط mahdiss در چهارشنبه 2 دی 1394 - 05:59 ، و در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
تاریخ: چهارشنبه 2 دی 1394 - 05:39 عنوان: پاسخ به «نوشته های جالب»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش ديد؛ به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد. همه گفتند:
تله موش مشکل توست، به ما ربطی ندارد!
ماری دمش در تله موش گیر کرد و زن مزرعه دار را که آنجا بود گزيد. از مرغ برايش سوپ درست کردند؛ و گوسفند را برای عيادت کنندگان از زن مزرعه دار سر بريدند. زن مزرعه دار زنده نماند و مرد. گاو را برای مراسم ترحيم کشتند
و در اين مدت موش از سوراخ ديوار نگاه می کرد و به مشکلی که به ديگران ربط نداشت فکر می کرد
کلیله و دمنه
تاریخ: چهارشنبه 2 دی 1394 - 05:40 عنوان: پاسخ به «نوشته های جالب»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
بچه که بودم،
فکر میکردم زنها فقط مادران خوبی هستند؛
نمیدانستم،
بهانه بازگشت سربازان از جنگ،
یا بالا رفتن پرچمهای صلح،
یا پارو زدنهای قایقرانان در امواج سهمگین،
یا خلق بهترین شعرهای عاشقانه جهان،
به شوق دیدن لبخند زنان است؛
اصلا خدا همه چیز را برای این خلق کرد،
تا لبخندی که بر گونه زنها مینشیند،
صلح
آرامش
مهر
لذت قدم زدن در پائیز را،
به مردان هدیه کند
این مطلب آخرین بار توسط mahdiss در چهارشنبه 2 دی 1394 - 05:54 ، و در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
تاریخ: چهارشنبه 2 دی 1394 - 05:40 عنوان: پاسخ به «نوشته های جالب»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
بچه که بودم،
فکر میکردم زنها فقط مادران خوبی هستند؛
نمیدانستم،
بهانه بازگشت سربازان از جنگ،
یا بالا رفتن پرچمهای صلح،
یا پارو زدنهای قایقرانان در امواج سهمگین،
یا خلق بهترین شعرهای عاشقانه جهان،
به شوق دیدن لبخند زنان است؛
اصلا خدا همه چیز را برای این خلق کرد،
تا لبخندی که بر گونه زنها مینشیند،
صلح
آرامش
مهر
لذت قدم زدن در پائیز را،
به مردان هدیه کند
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید شما نمی توانید در این بخش رای دهید شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید