تاریخ: یکشنبه 2 مرداد 1390 - 09:47 عنوان: با من باش
کاربر نیمه فعال
عضو شده در: 23 دی 1389 پست: 343 محل سکونت: saveh
امتياز: 9360
میروم تا بغض سنگینی را که در سکوت شب، در تاریکی اتاقی بی چراغ میشکند،نبینم.کر شوم،تا خندهی شیطانی انسانی گرگنما، که به دروغ لب به محبت باز میکند نشنوم.
دلم میگیرد از سردی قلبی که دستی را به گرمی میفشارد. ازدستانی که بذر عشق را در وجودی میکارند و در وجود دیگری آبیاری میکنند. از برق چشمانی که زیرکانه آینهی وجودت را بازتاب میکنند. زیستن پر نیرنگ به چه سود؟شب و روز در فکر حیله و فریب به چه کار؟
سخت است کنار دوست تنهایی.لحظهای که فکر میکنی از محبتش دریایی،تا به گردن، غرق شده در مردابی و وضع حالت را بعدها میخوانی.
به اندازهی قطره اشکی دوستش میداری،به امید شوق دیدارش تا پاسی از شب بیداری.از نصیحت اهل دل بیزاری و در پی ساختن قصری رویایی به دروغ قصهها میسازی .
سخت است تماشای اشک مادری که سقف آرزوهایش سوراخ شده و با چشمانی کم سو به ویرانی تنها امیدش چشم دوخته.
دیدن قد پدری که زیر بار سنگین مسئولیت خمیده و در جستجوی خطای دیرینه،برای درک حالش میگردد.
غم دختری که نابودی باقی عمرش را مینگرد و با آسوده چشم بر هم گذاشتن خدایش را تصور میکند که؛ آیا حکمتی است؟
میروم که ثابت کنم حق زندگی دارم و خواهان ساخت قصری کاغذی، روی آب نیستم. میروم که ببینم آنچه را که باید ،گوش فرا دهم آنچه شنیدنی است.
ای دل
کم بین و تنها واقعیت بین، کم گوی و تنها گزیده، کم باش و تنها بهترین.
میروم که در خواست کنم صبر را کمی امید را .همراهیام میکنی؟
تاریخ: یکشنبه 2 مرداد 1390 - 14:46 عنوان: پاسخ به «با من باش»
مدیريت كل سایت
عضو شده در: 19 شهریور 1384 پست: 1201 محل سکونت: ساوه
امتياز: 28580
سلام؛
من متن رو نخوندم، امیدوارم زیبا باشه.
فقط میخوام کلمات منفی که در این متن هست رو لیست کنم:
میروم
بغض سنگین
سکوت
شب
تاریکی
اتاقی بی چراغ
میشکند،
نبینم.
کر
خندهی شیطانی
انسانی گرگنما،
دروغ
نشنوم.
دلم میگیرد
سردی
زیرکانه
پر نیرنگ
چه سود؟
حیله و فریب
سخت
تنهایی.
غرق
مردابی
اشک
شب
بیزاری
دروغ
سخت
اشک
سوراخ
چشمانی کم سو
ویرانی
تنها امیدش
بار سنگین مسئولیت
خمیده
خطای دیرینه،
غم
نابودی
باقی عمرش
نیستم.
کم
تنها
میروم
کمی امید
تاریخ: یکشنبه 2 مرداد 1390 - 16:48 عنوان: پاسخ به «با من باش»
کاربر دائمی
عضو شده در: 24 آبان 1389 پست: 1253 محل سکونت: حوالی خدا
امتياز: 32905
سلام
متن زیبا بود احساس رو قشنگ بیان کرده بود اما کلمات منفی هم کم نداشت
که آقاHamid, دراورده بود کلمات منفی خیلی زودتر از کلمات مثبت اثر میزارن
ولی با این همه از glasy_heart, ممنونم که این متن رو گذاشتی
درسته !شاید کلمات مثبت، کمتر به کاربرده شده بود.اما! کاشکی عوض استخراج کلمات،درکتون از جملهها رو میگفتین.این کلمات وقتی کنار هم باشند، معنی و مفهوم پیدا میکنند.
آدم که همیشه خوشحال نیست،کیفش کوک نیست.لحظههای استرس زایی هم هست.اگه بخوایم همش خوب بنویسیم، خوب بگیم،خودمون رو گول زدیم.این متن یه جورایی درد اجتماع رو میگه،ما که نمیتونیم چشمامون رو ببندیم و اونها رو ندیده بگیریم.
اندیشه های ما آنقدر نیرومندند که وقتی آنها را بر چیزی متمرکز می کنیم نیروهای جادویی شگفتی را به حرکت در می آوریم که نهایتا تصویر فکری ما را به حقیقت می پیوندند.
اندیشه ها و باورهای ما در ضمیرمان جای دارند پس ضمیرمان زندگی ما را تحت کنترل داردزیرا بزرگترین نیروی موجود در روی زمین نیروی اندیشه است.
به نظر من بهترین نوشته،یه نوشتهی تاثیرگذاره.نه نوشتهی شگفتانگیز.نوشتهای که با خوندنش درکمون نسبت به محیطی که زندگی میکنیم بالا بره.لااقل هدف من اینه،نمیدونم شاید نتونستم اون طور که باید...
تاریخ: سهشنبه 4 مرداد 1390 - 18:32 عنوان: پاسخ به «با من باش»
کاربر دائمی
عضو شده در: 24 آبان 1389 پست: 1253 محل سکونت: حوالی خدا
امتياز: 32905
درسته این حرفی که زدی اما این لحظه ای که داره میگذره دوباره بر نمیگرد چرا باید به یه اخم بایه جمله با یه فکر و هر چیز منفی بگذرونیمش میتونیم هر لحظه رو زیبا کنیم و زیبایی رو دید حتی تو ناراحتی ها شاید یه کم اغراق آمیز باشه اما به امتحانش می ارزه
تجربه کنیم که تجربه نکنیم
زندگی یعنی تمام لحظه ها رو زندگی کردن
تاریخ: چهارشنبه 5 مرداد 1390 - 08:06 عنوان: Re: پاسخ به «با من باش»
مديريت كل انجمنها
عضو شده در: 2 فروردین 1389 پست: 3473 محل سکونت: IRAN
امتياز: 87705
SibeSorkh نوشته است:
درسته این حرفی که زدی اما این لحظه ای که داره میگذره دوباره بر نمیگرد چرا باید به یه اخم بایه جمله با یه فکر و هر چیز منفی بگذرونیمش میتونیم هر لحظه رو زیبا کنیم و زیبایی رو دید حتی تو ناراحتی ها شاید یه کم اغراق آمیز باشه اما به امتحانش می ارزه
تجربه کنیم که تجربه نکنیم
زندگی یعنی تمام لحظه ها رو زندگی کردن
اوه اوه
تابلوئه که از یکی داری کمک میگیری، شایدم کلاس اون آقای گل بدست داری میری
تاریخ: جمعه 7 مرداد 1390 - 22:47 عنوان: پاسخ به «با من باش»
کاربر نیمه فعال
عضو شده در: 1 اردیبهشت 1390 پست: 217 محل سکونت: saveh
امتياز: 5880
سلام به همه .امیدوارم خوب باشین glasy_heart, عزیز،مررررسی رفیخ این نوشتتو خیلی دوست دارم . SibeSorkh, عزیز ،کلمات منفی شاید تاثیرش بیشتر از کلمات مثبت باشه ولی به نظر من وقتی کلمات منفی کنار کلمات مثبت می یان جمله قشنگ تره ونقش کلمات مثبت پررنگ تر میشه. همش کلمات مثبت که دیگه خیلی ...
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید شما نمی توانید در این بخش رای دهید شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید