تروریست:
آنکه به زور دیگران را در پای نمایش خود می نشاند.
رنج:
بی منت ترین دارائی.
رهایی:
آنچه برای داشتنش هرگز نباید آن را داشت.
فراموش کردن مالکیت.
ماشین:
جانشین انسان بر روی زمین.
سرنوشت:
یعنی هرگز نگذارد بفهمی که می توانی "نه"هم بگویی.
انسان:
بن بست تکامل.
پل:
دستان گشوده ی مصلوبی است که به بهای قربانی کردن خود اینسوی و انسوی دره پر از تضادی را به هم می رساند.
کارخانه:
درختی که آن را سر و ته قرار می دهند پس این بار به جای اکسیژن دود تولید می کند.
صلیب:
ضربدری که انسان بر معناها کشید.
دوات:
خورشیدی که تاریکی می فشاند پس دانایی و تاریکی هم جنسند.
فیلسوف:
آنکه یکه و تنها جهالت تاریخی یک ملت را جبران می کند.
انسانی که از انسانیت خود دست شست.
زورکی:
ای کاش به جای همه ی قانونهای زورکی دنیا فقط رهایی زورکی بود.
مکتب:
محصول جهالت دسته جمعی انسانها.
بینهایت:
پایان جاهلانه ی دانایی انسانها.
وجدان:
جز خودی درون خود که در برابرآن خود مسئول است.
زمین:
زمین هم مانند وجدان است مال ما نیست بلکه این ما هستیم که مال اوییم.
فرمانروا:
فریب خورده ترین انسان.
دروغ:
حقیقتی که به مخاطب خود باور ندارد.
خدا:
ژرف ترین رازی که انسان هرگز نباید بر ملایش می کرد آنرا همیشه باید در قلبش نگه می داشت.
لذت:
راه میانبر به رنج,چیزی که تکرار را تازه می کند.
بال:
یک دست خالی, چون تا نتوان از دست داد نم یتوان پرید.
زندان:
تنها جای امنی که انسان می تواند آزادیش را در آن نگه دارد.
اجتماع:
خویشتن هایی که در درون یکدیگر اسیر شده اند.
دوست داشتن:
چگونه می توان به کسی همه چیز این دنیا را آموخت ؟فقط بتوانی به او فقط دوست داشتن را بیاموزی.
آزادی:
آزادی یک مفهوم نیست بلکه فرار از همه ی مفاهیم است ,مفاهیمی که انسان زندانیشان کرده است.
پنجره:
هرگز نمی گذارد که با تمام وجود از دیوار عبور کنی,کار پنجره ها همین است:از دور نظاره کردن.
طبیعت:
آنکه هرگز انسان نشد.
گناه:
عیسی تاوان گناه انسان را آموخت,اما متاسفانه به خودٍ انسان.
قمار:
زندگی یک قمار است,پس بیایید آنرا نه از همدیگر بلکه با هم از زندگی ببریم.
پروانه و شمع:
عشق پروانه را وا داشت تا به خاطر شمع سوختن بیاموزد اما هرگز عشق شمع را وا نداشت تا به خاطر پروانه پرواز بیاموزد.
شرط پرواز:
ما اشتباها پرنده ها را در آسمان می بینیم و این آسمان است که در پرنده است و این است نخستین شرط پرواز.
انسان و میکروب:
انسان میکروب را کشف نکرد بلکه اختراع کرد.
آزادی زندان:
چرا سقراط فرار از زندان را نپذیرفت؟زیرا او آزادی زندان را از آزادی زندانیِِِِ در آن, ژرفتر می دانست.
زبان شناسی:
پوشش مدرن فقر معنا.
پشیمانی:
به چه می بالد ان مکتب هیوهای انسانس؟!مگر نمی داند که انسانی فقط پشیمانی؟
ریاضت:
لذت ریاضت در این است که برای اولین بار یاد می گیری که برای خودت شرط بگذاری و نه دیگران
نردبان:
اگر بال داشتیم آنگاه نیاز به نردبان استدلالی نبود.
طلوع و غروب خورشید:
زیبایی و معنای غروب آفتاب به خاطر این است که خورشید همیشه رو به جایی غروب میکند و می میرد که از آن طلوع می کند و زنده می شود.
تاریخ:
داوری انسان بر خود انسان است.وای که انسان چه ملاک خودفریبانه ای برای خود برگزیده است,خودش را!!
ایمان:
یک دیالتیک برعکس است,نه اینکه چون"آن" وجود دارد پس باید به آن ایمان بیاوری.بلکه چون به "آن" ایمان داری به وجود می آید.
ایمان مقدم بر هستی ست, آری ایمان می آورم پس هست.
اما اثبات هر گز نمی تواند خودش را اثبات کند,اینجاست که کار به اثبات می کشد.
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید شما نمی توانید در این بخش رای دهید شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید