تاریخ: جمعه 10 آذر 1391 - 02:31 عنوان: سرگذشت و قصه اشیاء دور و بر ما: آسیاب ، آتشدان ، تنور ستان ،کماجدان و.............
مدیر انجمن
عضو شده در: 30 بهمن 1388 پست: 2274
امتياز: 60455
سرگذشت و قصه اشیاء دور و بر ما: آسیاب ، آتشدان ، تنورستان، کماجدان و.................
این کلمات همه به گوش ساکنین ساوه و اطرافش کاملا آشنا وملموس هست.
وقتی به کلمه آسیاب نگاه میکنیم می بینیم باز ریشه در آب دارد واز کلمات هم خانواده و کلمات همسایه با آب است. آسی. از ریشه س مثل سنگ سفت . در قدیم پارس ها آسمان را مانند سنگ چرخنده ای و یا چرخ سنگی مثل سنگ آسیاب تجسم می کردند که مرتب بشکل دایره وار مثل آسیاب می چرخد.
شاید این آسیاب بوده که از کلمه وتصاویر آسمان الهام و ابداء یافته . ایرانیان آس یا مهره چهارگوش را با الهام از حرکات آسمان که دوار و چرخان است ساخته اند. اغلب این ابداعات بی ارتباط با دین باستانی ایرانیان و محیط جغرافی بومی انها نیست. در موزه لور پاریس نمونه تاریخی اصلی انواع " آس " ها ی ایران باستان که خاستگاهش ایران بوده به نمایش گذاشته شده که نمایشگر و سمبل حرکت و چرخه آسمان است. امروز فیریک دانان بر نیروی خداوند در کهکشان و ذرات فیزیکی معترف هستند. هفت آسمان نیز یکی دیگر از این مشتقات است که بوضوح حرکات منظومه شمسی را در فرم کلمات به نمایش گذاشته. معانی دیگر آسمان گردون ، گرزمان ،گنبد و چرخ گردون نیز نامیده میشود. اگر به سرودهای شاعران توجه کنیم می بینیم که بخش بزرگی از سرودها در وصف آسمان و شکوه وعظمت ان می باشد. چرا که آسمان را محلی پاک و جایگاه خداوند میدانستند و هر گاه انسانی مشغول نیایش است و با خدا راز و نیاز میکند سر بسوی آسمان دارد. کلمات دان ، مان یا ان ، ایست یا هست یا ایستان در کلماتی مانند آتشدان ، کماجدان، تنورستان علاوه بر موسیقی و اهنگ نشان دهنده مکان و قرار گرفتن چیزی در جایی . یعنی اسم مکان + صفت یا اسم این دسته ترکیبات زبانی زیبا را میسازد. در کلمه آس +ی +آب می بینیم کلمه آسیاب دیده میشود. یعنی چرخیدن آبی میان یک شی سنگی و یا فلزی و یا چوبی. این تصاویر مرا یاد آسیاب های اولیه که خواستگاهش ایران است و از ایران به هلند و سرزمین های دیگر رفته میاندازد. میتوانید برای بررسی بیشتر به کتابهای تاریخی راوندی مراجعه فرمائید. در انجا در مورد تاریخ پیدایش آسیاب در ایران بخوبی توضیح داده اند.
بازی و سمبول هایش
به اکثر بازی های ساده اگر تماشا کنیم از دو عنصر تشکیل شده اند یک عنصر فعال که بازیگر را تداعی میکند. یک عنصر دیگر که مهره یا " آس" است که حرکت ونتیجه ان نامعلوم و غیر منتظره است. بنظر میرسد که بازیگر فعال سمبول اراده انسان و آس سمبل حرکت تقدیر و سرنوشت است. از این دو نیرو یعنی تقدیر و اراده زندگی شکل می گیرد.
کلمه بازی نیز مملو از حرکت و چرخش مکرر و تکراری است . معمولا می توان حرکت کودکان هنگام بازی که فعال و متحرک ودر حال چرخیدن و دویدن و دورزدن هستند به حرکت ستارگان و خورشید تداعی و تشابه کرد.
در فرهنگنامه دهخدا میخوانیم:
تنور نشانه های اختصاری
تنور. [ ت َ ] (اِ) لفظی است مشترک میان فارسی و عربی و ترکی بمعنی محل نان پختن . (برهان ) (آنندراج ). جایی که در آن نان پزند. (ناظم الاطباء). محل طبخ نان است و آن خم مانند است ... (انجمن آرا). و آن چیزی میباشد که از گِل سرخ به هیئت خمره ٔ بزرگی بی ته ساخته و زمین را گود کرده درآنجا قرار دهند و آتش در آن افروزند و چون دیوارهایش از حرارت سرخ شده و شعله فرونشست ، و خمیر را با وسایط چند پهن کرده بدیوارهای سرخ شده چسپانند تا نان بعمل آید. (قاموس کتاب مقدس ). تحقیق آنست که به تشدیدنون فارسی معرب است . (از آنندراج ). فارسی است و عرب و ترک از فارسی گرفته اند چه مشتقاتی از آن در فارسی هست و در آن دو زبان نیست ، مانند تنوری و تنوره و دوتنوره و تنوره کشیدن و تنورآشور. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). در قرآن سوره ٔ 11 آیه ٔ 40 و سوره ٔ 23 آیه ٔ27 تنور به فتح اول و تشدید دوم آمده . لغویان این کلمه را دخیل دانسته اند. اصمعی برطبق قول سیوطی (المزهر ج 1 ص 135) آن را از لغات فارسی دخیل در عربی میداند و ابن درید هم بهمین عقیده است ... ثعالبی در فقه اللغة ص 317 آن را در زمره ٔ کلمات مشترک فارسی و عربی آرد. در زبان اکدی تی نورو
آتشدان
آتشدان . [ ت َ ] (اِ مرکب ) کانون . کانونه . اجاق . منقل : فرمودند من از قصر عارفان روان شدم شما دیگ بر آتشدان نهادید. (انیس الطالبین بخاری ).
دو گوهر است در این وقت شرط مجلس ما
قنینه معدن این و تنور مسکن آن
یکی چو آب زر اندر میان جام و قدح
یکی چو برگ گل اندر میان آتشدان .
معزی .
می بینیم که ریشه و اساس ساده صنعت و زندگی با دیگ و آتش شروع میشود. دیگی که نه تنها در ان انسان غذا می پخته بلکه دیگی که در ان فلزات را ذوب میکرده و از ان انواع و اقسام ابزارالات ساخته میشده. شغل اهنگری را بدون نقش دیگ و تنور یا کوره نمی توان تصور کرد.
در قدیم اکثر مشاغل سنتی به نوعی با دیگ و آب و آتش سروکار داشته اند که همه مظاهر زندگی بخش محسوب می شوند. خاک بعنوان عنصر تکمیل گر یعنی منبع زندگی ، جایی که گیاهان و همه نعمات در ان خانه دارند و رشد میکنند و مکان زندگی بخش است. خاک بازگشت به وجود اولیه خود ما که از خاک و گل بدست خداوند ساخته شده ایم. در همه اکثر قالی ها چهار عنصر آب ، آتش ،خاک ، باد شاید سمبول دم حیات بخش خداوند در طبیعت را تداعی نماید که با حرکت بادها درختان بارور میشوند و بادها ابرها را از سویی به سوی حرکت داده و باران و برف این نمادهای زندگی بخش ایجاد میشوند.
وقتی کلمه الله را تلفظ می کنیم حروف ، صدای کلام و موسیقی یعنی یگانه و بی همتا"حیات دهنده " " حیات بخش" آنهم با چه شکوه و عظمتی.
یعنی ای یکتای زندگی بخش !
سالها پیش یک روز وقتی مشغول ذکر بودم متوجه این مطلب شدم. انچنان غرق شادی شدم که هیچ چیز نمی توانست مانند ان لحطه مرا شاد کند. لحظه ناب و بی نظیری بود. هر وقت به ان فکر می کنم دلم شاد میشود.
چند وقت پیش هم به این فکر میکردم که فلسفه ساکنین روستایی ساوه چی بوده که خانه و بامشان و پله های منازل شان را با گل رس درست میکردند؟ یا هر وقت همین قالی و گلیم های ساوه را نگاه میکردم و نقش های چهارگانه ترنج مرا به سئوال وامیداشت که هنرمند با این نقوش زیبا چه چیزی را میخواهد به ما تفهیم کنند؟ ...........همه پیام هنرمند قالی ساز بیان سرود زیبا ی با شکوه "زندگی" است که با نور و رنگهای گوناگون در هر ثانیه و هر مکان متجلی میشود.
اگر دقت کنیم می بینیم این چهار عنصر زندگی بخش : آب ، آتش ، خاک ، باد بخش وسیعی از ادبیات و کلمات پارسی را بخود اختصاص دادند که مفاهیم و معانی معنوی در پشت ان قرار دارد. همه نشانی از زندگی و سرودن و پاس داشتن زندگی و خدایی که همه این ها را خلق کرده ، خدایی که به ما و هستی زندگی بخشیده. گنجینه فرهنگ و ادب ایرانی مملو از ذخایر معنوی و الهی است. یعنی حتی کار مقدس ترین سرودبوده که با ازجا برخاستن از خواب سروده و نواخته میشده و در عین حال سرود زندگی بوده. بطور مثال با نوای پتک آهنگر در واقع فقط کار نمی کرده بلکه در حرکت و چرخه زندگی و ستایش خداوند مثل ستارگان شرکت میکرده. در پیشیه تاریخی ایران کار بخش مهمی از ستایش و عبادت را تشکیل میداده. یعنی با کار کردن هر فردی در صدد رستگاری بوده. عکس بانوی باستانی را که در حال دوک ریسی است تماشا کرده اید؟ وقتی که دوک میچرد تداعی آسمان را می نماید که می چرخد. به چرخ نخ ریسی تماشا کنید! در سفری به یادماندنی وقتی که به یزد سفر کردم. وقتی وارد این شهر مقدس و پاک شدم. دیدم مردمش دارای یک عطر و بوی خاصی بودند و اینکه چگونه ساعتها و ساعتها با حوصله تمام مشغول کار و ساختن بودند. صبح میرفتند سرکار شب به منازلشان بازمیگشتند و صفا و عبادت یزدی ها خاطره ای بود فراموش نشدنی. فضا و صفای مردمشان و شهرشان مرا خیلی مسرور کرد.
کلمات زیادی در زندگی ساده روزانه ساوه ای هاست که صدها مفاهیم و معانی عمیق درپشت ان قرار گرفته. در نوشته های بعدی بیشتر به ان می پردازیم.
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید شما نمی توانید در این بخش رای دهید شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید