جمعه 7 دی 1403

   
 
 پرسشهای متداول  •  جستجو  •  لیست اعضا  •  گروههای کاربران   •  مدیران سایت  •  مشخصات فردی  •  درجات  •  پیامهای خصوصی


فهرست انجمن‌ها » شعر » چند خط درباره داستان و دیگر هیچ 2

ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک
 چند خط درباره داستان و دیگر هیچ 2 « مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی » 
نویسنده پیام
jalalfirozi
پستتاریخ: جمعه 29 مرداد 1389 - 23:55    عنوان: چند خط درباره داستان و دیگر هیچ 2 پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 23 دی 1388
پست: 230

blank.gif


امتياز: 8550

و یگانه خدایی که در همین نزدیکی ست


تفاوت داستان با قصه و حکایت و خاطره در چیست؟
برای پاسخ به این سوال می بایست یک تعریف از قصه و حکایت در دست داشته باشیم.
حکایت قدیمی ترین گونه ادبی است. زمانی که غار نشینان دور هم جمع می شدند، کسی که توانایی بیان داشت دیده و شنیدهه ایش را اصطلاحا حکایت می کرد. روایتی عاری از هرگونه فرم و تکنیک و قاعده. قصد حکایت پند و اندر است و به موضوعات دینی و اخلاقی اشاره دارد.
قصه هم شباهتهایی با حکایت دارد. مثل حکایت ساده و بی آلایش است اما نوع روایت برایش مهم است. چرا که می خواهد مخاطب را جذب کند. آن چیزی هم که در کتب آسمانی با آن روبرو هستیم قصه است
اما تفاوتهایی که داستان را از قصه متمایز می کند این است که اولا در قصه ها افراد مثل یکدیگرند. نوع صحبت کردن همه شخصیت ها در قصه شبیه هم می باشد اما در داستان و بخصوص داستان مدرن و امروزی هر شخص به نوبه خودش صحبت می کند. قصاب مثل قصاب و مهندس مثل مهندس. و دوم اینکه ابتدا و انتهای قصه مشخص است. اما این مهم بسا که در داستان شاید رعایت نشود. مثلا اینکه یک داستان پایانی باز داشته باشد ( یعنی داستان از لحاظ تحریر کردن پایان یافته اما اتفاقات و اعمال شخصیت ها همچنان ادامه دارد منتها این ادامه بر عهده خواننده است ) یا آنکه اصلا از ابتدا شروع نشود. مثل برخی از داستانهای مدرن که از یک نقطه نزدیک پایان شروع می شوند و سپس با فلش بک به عقب باز می گردند. یا داستان های پست مدرن که به لحاظ فرمشان نه شروعشان مشخص است و نه پایانشان!
داستان را به سه دسته کلاسیک و مدرن و پست مدرن تقسیم می نمایند:
داستان کلاسیک : داستانهای کلاسیک به داستانهایی گفته می شود که سیری بسیار ساده بدون پیچیدگی دارند. مثلا داستان در سال هزار و سیصد و بیست شروع می شود و در سال هزار و سیصد و بیست و پنج تمام می شود. یعنی اگر نقطه شروع و پایانشان را به هم وصل کنیم یک خط راست بوجود می آید. در این گونه داستانی توضیح شخصیت ها و صحنه بیش از داستان های مدرن است. حتی شاید نویسنده یک شخصیت که نقش اصلی در داستان ندارد را هم توضیح دهد. مثلا مشخصات صورت و نوع لباس پوشیدن و ... . داستان کلاسیک مانند پازلی است که پشت هر تکه پازل به ترتیب یک شماره نوشته شده باشد و نویسنده موظف باشد از شماره اول تا شماره آخر را به ترتیب بچیند. ( روایت نعل اسبی یا حجمی در اینگونه داستانی کم دیده می شود)

داستان مدرن : داستان مدرن مانند تکته های پازلی است که این تکه ها را در دست دارید. اما برای چیدمان آن نیاز نیست از یک گوشه شروع کرد و جلو رفت بلکه ماهیت اصلی آن مهم است. به این معنا که ماهیت اصلی داستان و اصل شکل گیری داستان مهم است. برخی از مولفههای داستان مدرن از این قرار است. تعلیق / خونسردی راوی/ دوری از قضاوت/ باورپذیری/ آشنایی زدایی/ روانشناختی شخصیت ها / همزاد پنداری

داستان پست مدرن: پرانتز باز. نمی دانم چرا وقتی اسم پست مدرن در ذهنم می آید یاد کلمه شیطان پرستی می افتم. پرانتز بسته.
داستان پست مدرن داستان قرار نیست. بلکه داستان فرار است. داستان معنا و مفهوم نیست بلکه به سخره گرفتن هر گونه معنا و مفهوم است. به نظم جهان می خندد و همه چیز را به استهزا می گیرد. اگر پس از خواندن یک داستان کلاسیک یا مدرن، می توانید آن را در قالب یک طرح خلاصه کنید؛ داستان پست مدرن را باید در قالب از بین رفتن طرح خلاصه کنید. شباهت داستان کلاسیک و مدرن را با پازل بیان کردیم. اما شباهت داستانهای پست مدرن با پازل این است که چند بسته پازل جداگانه به شما بدهند و بگویند از هر پازل یک مشت بردارید و حالا یک پازل جدید بسازید! یا به عبارتی دیگر داستان پست مدرن مانند کتابی ست که صفحات آن پاره پاره شده و بدون هیچ گونه نظمی کنار هم می نشینند. اینگونه است که داستان پست مدرن منحصرا در بند "هنر برای هنر" است . آن هم چه هنری! فاقد مرز، ساختار شکن و نداشتن حریم. نداشتن حریم بدان معنا که شاید در جامعه ای یک امر بسیار مقدس باشد اما داستان پست مدرن دقیقا دست روی همان سوژه می گذارد و با دید طنز و هجو آن را روایت می کند. فی الواقع این طور به نظر می رسد که ادبیات پست مدرن قصد دارد با کوبیدن تمام قواعد ما قبل خود و ایجاد قواعد جدید ( با دید طنز به قواعد قبلی) دست به روایت داستان بزند

شاید طلوع و غروبی ماند که درباره این موارد کمی گپ بزنیم :

داستان رئالیسم / رئالیسم جادویی / سورئالیسم / ناتورالیسم / انواع پایان برای داستان / داستان عینی و ذهنی / تفاوت رمان و داستان بلند / بحث تقلید و تاثیر و...
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email مشاهده وب سایت این کاربر [وضعيت كاربر:آفلاین]
تشکرها از این تاپیک
jalalfirozi از این تاپیک تشکر میکنم 
Aliabadi
پستتاریخ: شنبه 30 مرداد 1389 - 02:56    عنوان: پاسخ به «چند خط درباره داستان و دیگر هیچ 2» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

جلال فيروزي عزيز مقاله تا ن بسيار قشنك و عالي بود. انشاالله كه صد سال زنده باشيد و از نوشته هاي زيباي شما فيض ببريم. زنده باشيد

با سپاس Applause Applause Applause Applause Applause Applause Applause
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
نمایش پستها:   
ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک صفحه 1 از 1

فهرست انجمن‌ها » شعر » چند خط درباره داستان و دیگر هیچ 2
پرش به:  



شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید
شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید
شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید


Home | Forums | Contents | Gallery | Search | Site Map | About Us | Contact Us
------------------------------------------------------------------------

Copyright 2005-2009. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc