تاریخ: سه‌شنبه 14 تیر 1390 - 22:44 عنوان: هر یک ساعت 15طلاق در ایران اتفاق می‌افتد!!!
کاربر نیمه فعال
عضو شده در: 3 آذر 1389 پست: 237 محل سکونت: یه گوشه دنیا
امتياز: 6270
ورود به دهه چهارم انقلاب در حالی صورت گرفته که جامعه ایرانی با آسیب‌های جدی اجتماعی و فرهنگی مواجه است. ارزش‌ها به ضدارزش و ضدارزش‌ها به ارزش تبدیل شده‌اند.
به گزارش جهان، از طلاق و اعتیاد گرفته نا نوع پوشش جوانان و غیره همگی ناشی از به فراموشی سپرده شدن فرهنگ است.
دکتر مجید ابهری، پژوهشگر، رفتارشناس و آسیب‌شناس اجتماعی که سالیانی است آسیب‌های اجتماعی را مورد تحقیق و پژوهش قرار داده، از وقوع روزنامه ۳۵۰ طلاق در کشور خبر داد و گفت: با توجه به آمارهای اعلام شده در دو ماه گذشته، ۲۱ هزار فقره طلاق در کشرو اتفاق افتاده است.
وی در گفت‌وگو با جهان، ادامه داد: این تعداد طلاق بدون احتساب روزهای تعطیل، پنج‌شنبه و جمعه‌ها، ۳۵۰ طلاق در روز را می‌شود و این یعنی حدود 15 طلاق در ساعت!
یبهری با اشاره به کشمکش‌های سیاسی که امروزه تمام اوقات مسئولین را پر کرده است، اظهار داشت: در میان کشمکش‌های سیاسی هیچ سازمان و مسئولی نگران آسیب‌های جامعه نیست و ای کاش به اندازه یک هزارم فعالیت برای قدرت‌طلبی به فکر دردهای جامعه بودند.
وی با عنوان این مطلب که فراموش نمی‌کنیم در سال ۱۳۶۸، مقام معظم رهبری خطر تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی را با کلامی زیبا عنوان نمودند، تصریح کرد: در دو دهه گذشته ایشان بارها از عوارض ناتوی فرهنگی سخن به میان آوردند اما ظاهرا برخی مسئولین به جای اینکه گوش جان به رهنمودهای ایشان بسپارند و کارشناسان و فرهیختگان نیز نصایح ایشان را سرلوحه خود قرار دهند تمام تمرکز و انرژی خود را صرف انتخابات نیامده و هجوم به ارزش‌های رفتاری جامعه کرده‌اند.
این کارشناس علوم رفتاری افزود: ۳۵۰ طلاق یعنی ۷۰۰ زوج دچار لطمه عاطفی و رفتاری شدن که معلوم نیست تا چه زمانی جراحات احساسی آن‌ها ادامه خواهد داشت.
دکتر مجید ابهری با عنوان این مطلب که اگر در صد فقره از طلاقها، پای فرزندی در میان باشد، یکصد بچه روزانه، یکی از والدین خود را از دست می‌دهد.
وی با طرح این سوال که راستی به کجا می‌رویم؟، گفت: تهران مقام اول و یزد مقام آخر را در نمودار تاسف برانگیز طلاق دارند که در تهران، شمال شهر از هر چهار ازدواج یک طلاق اتفاق می‌افتد.
ابهر در پایان ابراز امیدواری کرد که مسئولین برای این آسیب آسیب‌ساز تدبیری بیاندیشند.
تاریخ: پنج‌شنبه 16 تیر 1390 - 23:03 عنوان: پاسخ به «هر یک ساعت 15طلاق در ایران اتفاق می‌افتد!!!»
همكار در ساوه‌سرا
عضو شده در: 26 مهر 1389 پست: 1302
امتياز: 33700
خیلی خوب ممنون
جمله اولتون منو یاد دیالوگ فیلم دست های خالی میندازه
ولی واقعا این امار چیو نشون میده میتونید دقت کنین که هر جا فرهنگ مورد علاقه جوونها به غرب نزدیکتر شده امار بالاتر است.ان شا الله هیچ گاه در ساوه ی عزیزمون شاهد چنین امار تکان دهنده ای نباشیم.
خیلی از دوستان و هم سن و سالهای فامیل من که تا چندی پیش هیچ فرقی با بازیگران غربی و خوانندها در نوع پوشش و .. نداشتن الان میبینم به همون پوچی که جوونهای غربی رسیدن دارن میرسن . و امار هامون هم داره شبیه به همونها میشه
یادمه یک سری تو تلوزیون اقای پناهیان صحبت میکرد میگفت وقتی انقلاب شد همه جوگیر شدن (خانمها) چادری شدن آقایون هم ریش گذاشتن . والان هم همه جوگیر شدن شدن شبیه هیلاری داف و انریکه و ایناااااااا.
تاریخ: پنج‌شنبه 16 تیر 1390 - 23:17 عنوان: پاسخ به «هر یک ساعت 15طلاق در ایران اتفاق می‌افتد!!!»
مديريت كل انجمن‌ها
عضو شده در: 2 فروردین 1389 پست: 3473 محل سکونت: IRAN
امتياز: 87705
atena, جان فکر می کنم که باید دقیق تر در مورد طلاق نگاه کرد. در ایران بیش از اینکه طلاق مربوط به پوچ گرایی و گرایش به انواع تفکرات و ایدئولوژیها باشه و تحت تاثیر فرهنگی غرب ( که اتفاقا در اکثر موارد فرهنگ سالم تری نسبت به فرهنگ حال حاضر ایران داره) باشه، بلکه مربوط میشه به ازدواجهای احساسی و بدون شناخت و آگاهی و دخالت دیگران در زندگی افراد و بی پولی و مشکلات اقتصادی و نداشتن کار و از همه مهمتر اعتیاد و مشکلات و ناآگاهی های جنسی.
راستی انریکه که همیشه ته ریش داره و قیافش بیشتر شبیه افغانیهاس
تاریخ: پنج‌شنبه 16 تیر 1390 - 23:30 عنوان: پاسخ به «هر یک ساعت 15طلاق در ایران اتفاق می‌افتد!!!»
همكار در ساوه‌سرا
عضو شده در: 26 مهر 1389 پست: 1302
امتياز: 33700
واقعااااااااا
فکر نمیکردم اینقدر روشن فکر باشینا
به چیزایی که شنیده بودیم اضافه شد البته اینم همون ضد ارزش هاست که دوست عزیزمون گفته بودا
واقها چطور میشه کسی که میگه فرهنگ اونا از ما غنی تره از وطن خودش بتونه حمایت کنه
بندگان خدا افعانیا
مواردی که شما گفتین درسته ولی به نظرم همش از همین تفکرات شبیه غربی ها نشات میگیره
(ازدواجهای احساسی و بدون شناخت و آگاهی) دقت کن چرا تا این 15 سال پیش خبری از این ازدواجهای این مدلی نبوده .
و قتی من جوون یه فیلم هالییودی یا بالیوودی میبینم که دونفر تاهم رو میبین روابطشون شروع میشه (اکثرا بدون دلیل) منم تا یه پسر مثلا خوش چهره و حوش تیپ میبینم چون نمیتونم مثل اونا باشم دور از جون بعضیا پسر رو ... میکنم بعد تریپ ازدواج تازشم قبل اتمام ماه عسل به طلاق فکر میکنم. چون این سلیقه عجیب واقعا برای ما ایرانیها هر قدر هم که خودمون رو شبیهشون کنیم خوش نمیاد.
تکذیب نکنین اقاااا
تاریخ: جمعه 17 تیر 1390 - 00:02 عنوان: پاسخ به «هر یک ساعت 15طلاق در ایران اتفاق می‌افتد!!!»
کاربر نیمه فعال
عضو شده در: 3 آذر 1389 پست: 237 محل سکونت: یه گوشه دنیا
امتياز: 6270
سلام به دوستان عزیز
به نظر من هم ؛ بیشترین عواملی که تاثیر گذار در امر طلاق میشه که دوستمون soveh عزیز هم اشاره کردند
نقل قول:
در ایران بیش از اینکه طلاق مربوط به پوچ گرایی و گرایش به انواع تفکرات و ایدئولوژیها باشه و تحت تاثیر فرهنگی غرب ( که اتفاقا در اکثر موارد فرهنگ سالم تری نسبت به فرهنگ حال حاضر ایران داره) باشه، بلکه مربوط میشه به ازدواجهای احساسی و بدون شناخت و آگاهی و دخالت دیگران در زندگی افراد و بی پولی و مشکلات اقتصادی و نداشتن کار و از همه مهمتر اعتیاد و مشکلات و ناآگاهی های جنسی.
ولی حرف atena عزیز رو هم به غربت نمی اندازم که این مدل روش زندگی و زیشتن و تفکر و همه و همه بی تاثیر از غرب نیست و این غربی ها هستند که به ما میگن چه جوری باید باشیم
تو برنامه پارک ملت که آخر شبها از شبکه 1 پخش میشه , دومین برنامه ای پخش شد در مورد این بود که تعریف زیبایی بود ؛ به چی میگیم زیبا , چه تعریفی داره؟؟؟چرا همه زیبایی هایی که امروزه ازش حرف میزنیم همش مدل های غربی هست ؛ پس اون زیبایی شرقی که 50-100 سال پیش خود غربی ها و دنیا ازش حرف میزد حتی تو داستانهای هر قوم و ملتی زیبایی شرقی اومده چی شد؟؟ واقعاً نمیشه گفت فرهنگ غرب تو کشور ما بی تاثیر بوده ؛ ولی عمواملی که پدیده طلاق رو در کشور ما شدت بخشیدند فقط موضوع غرب گرایی جوونا نیست بلکه بیشتر با نظر soveh l موافقم که واقعاً میشه گفت بیشترین عوامل همین ها هستند
ولی واقعاً پیچیدگی زیادی تو بحث طلاق هست مخصوصاً تو کشور ما با این فرهنگ تغییر یافته خودش ؛
atena عزیز خوب گفتند اینجا که بعد از انقلاب همه تحت تاثیر انقلاب قرار رفتند و مدل زندگی و حتی خودشون رو عوض کردند و الان هم دقیقاً همین موضوع شکل گرفته تو کشور ما ,؛ مدل زندگی و حتی خود افراد جامعه تغییر شکل دادند ،؛ و حتی میشه گفت بعضی ها هویت اصلی و اجتماعی خودشون رو از دست دادند ؛ حالا به نظر من
به قول اون ضرب المثلی که میگه شما خودتو اصلاح کن جامعه اصلاح میشه
ماها می تونیم فقط با درس گرفتن از این طلاق های جامعه و شناختن مشکلات سر راه جوونا که بیشترین امار رو برای طلاق پوشش دادند راه خودمون رو درست بریم تا ایشالله هیچ کدوم از جوونای گل ساوه سرا و ساوه و همه کشور عزیزمون ایران کارشون به طلاق کشیده نشه
بعدش هم برای حل مشکل واقعاً کار باید ریشه ایحل بشه و نیاز به فرهنگ سازی داره که باید مسئولین شرایط رو جوری فراهم کنند که این فرهنگ از دست رفته بعد از انقلاب با مدلی جدید و واقعاً کارساز به بطن جامعه تزریق بشه تا واقعاً جامعه از شر خیلی از مشکلات این چنینی خلاص بشه (انشاالله)
تاریخ: جمعه 17 تیر 1390 - 00:32 عنوان: پاسخ به «هر یک ساعت 15طلاق در ایران اتفاق می‌افتد!!!»
مديريت كل انجمن‌ها
عضو شده در: 2 فروردین 1389 پست: 3473 محل سکونت: IRAN
امتياز: 87705
خب قبلا سیستم اینجوری بود که مردم بیش از حد قانع بودند و سطح توقعاتشون مثل سطح آگاهی هاشون بود و کلا سیستم بر پایه ی سوختن و ساختن بود و یک زن ممکن بود تا آخر عمر زجر بکشه و دم بر نیاره ولی الان به حقوقشون آگاهن و میبینن که چه نیازی به سوختن و ساختن هست؟ پس میرن سراغ طلاق.
مشکل جوونا بالیوود و هالیوود نیست فقط و فقط مشکل از نا آگاهی و نادونی خودشونه
بسياري از ازدواج ها بخاطر سوء تفاهم هاي عجيب و غريب ممكنه از بين برود.
در كتابي ميخواندم كه دلائل عمده طلاق را
1. عامل تفاوت فرهنگي خانواده دو طرفين و سليقه هاي مختلف و عدم براورد توقعات بشكل منطقي كه منجر به جبهه گيري دو طرف مي شود.
2. مشكل اقتصادي و توقعات غير واقعي زوجين از هم كه باعث افزايش استرس محيط داخلي خانواده نو بنياد ميشود.يعني همسران به ميزان دخل و درامد ديگري توجه ندارد و خواسته هاي غير منطقي دارد كه خارج از توان طرف مقابل ميباشد و اقدام منطقي لازم پائين اوردن توقعات بي جاست تا استرس و اختلاف كمتري ايجاد شود. راه حل ديگر اين است كه زن و شوهر هردو بشكل جدي در فعاليت هاي اقتصادي خانواده با هم سهيم باشند واينجور نباشد كه يكي مصرف كننده و ديگري تامين كننده منبع مالي باشد و همه بارها را بسختي بدوش بكشد. اولويت هاي مهم خانواده مد نظر هردو طرفين باشد و از لوكس گرايي و خرج هاي غير لازم ممانعت شود. وقتي توازوني بين دخل و خرج هست اختلاف هم كمتر است . برنامه ريزي اقتصادي سالانه و ماهانه براي زندگي خانوادگي به كنترل هزينه ها و صرف بجاي ان نيز كمك مي كند. گاهي بخاطر موانعي مانند بيماري و يا كساد كار و بازار ممكن است كه خانواده از منبع مالي كمتري نسبت به قبل برخوردار باشد در اين مواقع همسران بايد اين واقعيت را بپذيرند و با ان كنار بيايند تا با كمك اقدامات جديد وضعيت بهبود يابد.
3. دخالت خانواده ها در زندگي خصوصي زوجين كه اجازه نميدهند خود زوجين مشكلات خود را حل و فصل كنند و با دخالت هاي بي جا اتش اختلاف را دامن ميزنند. ريشه اين دو به هم زني ها هم بخشي به ناداني و جهل، بخشي به حس سلطه جويي و خودخواهي دخالت كننده ها برمي گردد.
درست است كه افت هاي فرهنگ غربي شامل مدپرستي و چشم و هم چشمي ، هجوم فرهنگي و مسخ فرهنگي هم هست و همه اينها در رشد طلاق بي تاثير نيست، ولي در كنار همه اين افات و آسيب ها، خدا به همه انسانها عقل و احساس مسئوليت هم داده كه خطا و نادرست را از اصول درست زندگي تشخيص دهند . از اين امكان يعني عقل و احساس مسئوليت هر كس ميتواند بنحو عالي استفاده كند.
از طريق اموزشهاي گروهي و جمعي دراز مدت وهم بصورت فردي ميتوان بخشي از اين مشكلات را مهار كرد . لازمه اين آموزش هاي دسته جمعي از همان موقع دوره دبيرستان اجراي يكسري برنامه هاي منظم فرهنگي و آموزشي در اين زمينه با موضوعات دست اول و اساسي مي باشد. مسئوليت اين كار برعهده برنامه ريزان آموزشي و كتاب نويسان، كارشناسان رفتاري و روانشناسي و اجتماعي است تا دانش اموزان جوان را با اين مسئله ( برنامه ريزي اقتصاد خانواده ، مديريت خانواده ، روش ارتباط مثبت با همسر، اينده ، اموزش حقوقي دو طرفين و احترام به حقوق يكديگر ) بتدريج آشنا سازند . يكدسته آموزشهاي مهم برقراري ارتباط كلامي و رفتاري درست و اصولي با همسر آينده و نيز شناخت مشكلات عمومي زندگي زناشويي و نحوه حل و فصل مشكلات زناشويي اختصاص دهند. تا هر فردي وقتي كه به سنين بالاي هيجده و نوزده رسيد با اصول اوليه زندگي زناشويي و حقوق و تكاليف ان بشكل اصولي اشنا باشد. يعني با الفباي اوليه اين نوع زندگي جديد جدا از خانواده اوليه خود بخوبي مانوس باشد. راديو و تلويزيون و مجلات و روزنامه ها و سايت هاي فرهنگي نيز با ارائه برنامه هاي علمي در باره بهبود اين مسئله ،ميتوانند بشكل مثبت موثر باشند.
تربيت اين توانمندي ها در هر نسل به ثبات و استحكام خانواده به اشكال مختلف موثر است و از رشد طلاق زودرس به اشكال مختلف جلوگيري مي كند. زيرا اكثر انسانها دوستدار صلح و ارامش هستند و نمي خواهند زندگي خود را با طلاق و دعوا و غم و غصه سپري كنند. پس با توجه به اين دسته نارسايي ها ،زمينه فعاليت كارشناسان فرهنگي و مشاوران خانواده مورد تقاضا ي جامعه مي باشد و فعاليت اين دسته ميتواند بسيار مفيد و كارساز شود.
زيرا فرزندان طلاق قرباني اول اين واقعه هستند و دچار عوارض = بروكن هوم= ميشوند كه هر روانشناسي با اين اصطلاح بخوبي اشنا ست . فرزنداني كه بخاطر طلاق مجبورند با يكي از والدين خويش زندگي كنند و والد ديگر را به شكلي در واقع از دست ميدهند ، اين دسته كودكان دچار افسردگي و استرس و بي ثباتي عاطفي زيادي در زندگي ميشوند، در امور درسي و نيز عاطفي از جمله در زندگي زناشويي خويش در اينده دچار اختلال خواهند شد. مورد تهديد اعتياد و طعمه جرايم نا خواسته ميشوند زيرا از اراده ضعيفي برخوردار خواهند بود. حتي احتمال وقوع خودكشي در اين دسته بخاطر عدم امنيت و رنج عاطفي بيشتر است . همه اين عوارض بخاطر عدم امنيت و آرامش كودك در زندگي خصوص و خانوادگي اش است ، زيرا تجربه تلخ از دست دادن يكي از والدين در دوران كودكي ضربه سنگيني به كودك است و اين دسته كودكان با شانه هاي كوچك و تن ظريف خود قادر به حمل اين رنج چند صد تني نيستند و چه بخواهند و چه نخواهند بخشي از روحشان زير اين فشار مضاعف خورد و له ميشود . ترميم اين اسيب كار خيلي سختي است.
براي افراد جواني كه قصد ازدواج دارند الزام تدوين يكسري كلاسهاي فشرده آموزشي و تخصصي ، آشنايي زوجين جوان( تقويت و ايجاد توانمندي هاي مورد نياز زندگي خانوادگي و اصول اوليه ان) آشنايي با مشكلات احتمالي و نحوه حل مشكلات زندگي زناشويي( بطور مثال با تدوين صحنه هاي فرضي ميتوان اين صحنه ها را بازسازي كرده و در اتخاذ استراتژي مناسب خلاق به اين زوج هاي كم تجربه ياري داد. با دانش كارشناساسان و مشاوران خانواده و روانشناسان خانواده انتقال اين تجارب به جوانان شكل ميگيرد و نقش كيفي در زندگي اين روجها دارد. زيرا تشكيل اين دسته كلاسها بدون محتواي ضروري كمك بخش نيست و فقط يك كار كمي محسوب ميشود كه راهگشا نمي تواند باشد. دسته بندي مشكلات احتمالي و استراتژي مقابله و حل اين مشكلات از وظايف و تكاليف كارشناساني ميباشد كه مديريت اين برنامه ها را به دوش مي كشند كه شامل نهادهاي مخصوص خانواده ، كارشناسان خانواده و روانشناسان خانواده و نهادهاي مخصوص زنان و كودكان و غيره ....همه در اين وظايف سهيم هستند ، زيرا هدف همه اين نهادها استحكام خانواده است .
همانطور كه اداره راهنمايي و رانندگي وقتي به فردي اجازه استفاده و راندن از يك وسيله نقليه مثل خودرو را صادر ميكند كه فرد متقاضي يكسري دوره و آموزش لازم تئوري و عملي را پشت سر نهاده باشد و به قوانين عبور و مرو واقف و متعهد به پذيرش و رعايت ان در همه زمانها باشد . گواهينامه براي متقاصي صادر ميشود تا اين فرد علاوه بر حفظ جان خويش باعث اسيب ديگر سرنشينان خودرو ها و افراد عابر نشود و از وقوع تصادف جلوگيري شود . اين تعهد با گرفتن گواهينامه تمام نمي شود بلكه تا موقعي كه فرد متقاضي رانندگي مي كند اين تعهد سرجاي خود است و در صورت نقض قوانين عبور و مرور براساس قوانين، جرايم و مجازاتي براي متخلف در نظر گرفته ميشود. در مورد تشكيل خانواده و ازدواج نيز آشنايي با اصول اوليه زندگي زناشويي و خانوادگي از ضروريات است. مسئوليت اين آموزشها برعهده پدر و مادر، نهادهاي مخصوص خانواده، رسانه هاي گروهي مي باشد تا از رشد بي رويه طلاق كه در واقع نوعي آسيب اجتماعي( مثل تصادف خودروها است) جلوگيري شود.
ايجاد اين آمادگي هاي فرهنگي و آموزشي باعث رشد تفاهم و ايجاد توانمندي ضروري براي حل مشكلاتي ميشود كه در هر زندگي زناشويي ممكن است پيش بيايد و نيز آشنايي جوانان با پديده طلاق و اسيب هاي ناشي از طلاق نيز ضروري است. شايد با طلاق يك دسته مشكلات بظاهر از بين بروند، ولي دسته زيادي و شايد مشكلات بدتر دراز مدت به يكباره مثل قارچ از زمين سبز شوند و باعث استرس و نارامي شديدي براي زوجين و كودكان خانواده طلاق شود.
براي خانواده هاي طلاق كه داراي كودكاني هستند بطور حتم چه بخواهند و چه نخواهند اين تصميم يعني طلاق ، آسيب هاي شديدي براي كودكانشان از نظر عاطفي و هم از نظر مالي به همراه دارد. زيرا طلاق در واقع شروع جنگي بين زوجين است كه ممكن است ساليان درازي بشكل مزمن طول بكشد و كودكان اين دسته خانواده ها چه بخواهند چه نخواهند در ان ميسوزند و يا دچارصدمات شديد مي شوند. وقوع طلاق نه تنها يك زلزله مهيب براي اين خانواده هاست بلكه يك آتش سوزي بزرگي هم هست. در مواردي كه يكي از زوجين معتاد و يا اقدام به اعمال خشونت اميز شديدي ميكند و يا با خودخواهي خود زندگي را براي همه تلخ و سياه ميكند و اصلا آموزش پذير نيست و به هيچ صراطي مستقيم نمي شود، چاره ايي جز طلاق نمي ماند تا وضع بدتر از اني كه هست نشود.
اما براي كساني كه مورد تهديد طلاق زودرس هستند لازمه تدوين برنامه مشاوره خانواده لازم و ضروري است تا دامنه اختلافات را كوتاه و قطع كرده و زوجين را براي يك زندگي زناشويي پردوام و پر محبت اماده سازد. زيرا همسران و زوجين بايد به اين واقعيت واقف شوند با ظهور چند مشكل نبايد فوري به طلاق فكر كنند بلكه برعكس در پي حل و فصل مشكلات باشند تا به رشد و پختگي و تكامل مناسب انساني خويش برسند و خانوادشان مانند يك نهال جوان در سالهاي اوليه بتدريج به يك درخت كهن و مستحكم بدل شود. در طبيعت هم نارسايي و حمله ويروس و قارچها هم وجود دارد و درختان با مقاومت و مقابله به زندگي طبيعي خود ادامه ميدهند وقتي به درختان چند صد ساله نگاه ميكنيم ، مي بينيم كه انها توانسته اند به چنان رشدي برسند، انسانها هم بطور حتم قادرند. باغبان دانا نيز ميتواند به درختي در شرايط دشوار كمك هايي نمايد ولي باز اصل و شرط به خود درخت و همت خود درخت برميگردد.
زوجهايي كه در حل مشكلات پيش دستي مي كنند و از ساختن مشكل جلو گيري مي كنند، در واقع به بلوغ عقلي و عاطفي مناسب رسيده اند و مثل درختان تنومند چند صد ساله عمل مي كنند و به اصول عميق زندگاني واقفند. وقتي اشتباه كرديم با صميميت عذر بخواهيم و با صميميت در پي جبران باشيم. در بذل محبت و خدمت كم نگذاريم و در پي چشمشداشت نباشيم. بسياري از طلاقها بخاطر غرورهاي بي جا و احمقانه، توقعات غيرواقعي و نيز سوء تفاهم هاي كوچك كه از كاه كوه ميسازند. زن و شوهرهايي را ديده ام كه سر يك اختلاف جزيي به يكباره طوفاني بر پا ميكنند و هر چه از دهنشان ميايد به يكديگر در حضور ديگران ميگويند . ديدن اين صحنه ها نشان ميدهد كه اين دسته با مهارتهاي ارتباط كلامي و غير كلامي اشنا نبوده اند و دلخوري هاي خود را بتدريج براي هم بيان نكرده و درپي رفع و رجوع ان نبوده اند . ويا بلد نيستند خواسته هاي معقول خود را با روشي مناسب در وقت مناسب مطرح سازند. اين نا تواني ها با آموزش هاي مناسب ميتواند كاهش يابد. اين دسته همسران بي تجربه اين دلخوري ها را سالها روي هم تلبنار كرده و به يكباره با وقوع مسئله ايي تحملشان تمام شده و دعواها يشان مانند يك اتشفشان دهان باز ميكند. در حالي كه اگر به درد دل هاي همديگر توجه ميداشتند و در بهبود ان تلاش ميكردند ،شايد اين اتفاقات لازم نبود رخ دهد. در اين موارد خوب معلوم است مثل ابي كه روي اتش بنزين بريزند آتش تند تر ميشود و تا بخود بيايند شهري را به اتش كشيده اند و كار از كار گذشته وهردو به يكديگر صدمات زيادي وارد ساخته اند. دودش هم اخر سر تو چشم هر دوشان ميرود و بيشتر رنج ميبرند.
سر مشق هر زوج جوان و ميانسال و مسن بايد اين باشد كه با ظهور هر جور مشكلي همديگر را دوست داشته باشند و حتي بيشتر پشت هم باشند. به مشكلات ميتوان بعنوان تكاليف درسي نگاه كرد و درپي حل و رفع ان بود.
اين زوجها بايد بدانند در هر دوره زندگي زناشويي مشكلات عمومي وجود دارد كه مخنص انها فقط نيست بلكه براي همه زوجها وجود دارد. اول با ان بايد اشنا و در رفع ان فعاليت اگاهانه داشته باشند و براي حل ان با همت تمام اقدام كنند. اين خوداگاهي به علم زندگي خانوادگي با خواندن كتابهاي مفيد آموزشي و تخصصي در اين زمينه ، شركت در جلسات آموزشي ، شنيدن گفتارهاي مشاوران خانواده ميسر است. يكي ديگر از علوم مهم و پرقايده در اين زمينه آشنايي زن و شوهر بااصول مديريت خانواده است.
ازدواج و تشكيل زندگي زناشويي در واقع مانند تشكيل يك شركت است كه زن و مرد هردو اداره كننده ومديران محسوب ميشوند، شركتي موفق است كه مديران ان استقامت و همكاري و تقسيم كاري مناسبي با هم در حل مشكلات شركت داشته باشند. وقتي مديري به وظايف خود و به حقوق ديگري واقف باشد و بداند هدف شان پيشرفت شركت يعني خانواده است در جا نمي زند و به سهم خود در رشد شركت سنگ تمام ميگذارد. كساني كه دست به سياه سفيد نمي زنند و تمام بارها را به دوش ديگري ميندازند و خودخواهانه در پي براوردن اميال خويش حكم يك مصرف كننده را دارند، بايد منتظر جنگ و دعوا هاي بعدي هم باشند. به اين علت تقسيم كار عاقلانه و عادلانه بر خوشبختي خانواده ميافزايد. زيرا از ثمره كار همه بشكل رضايت بخش استفاده مي كنند.
يك مثال ديگر ميزنم و ان اين است خانواده مانند يك كشتي است كه ناخدا و معاون هر دو ان را اداره ميكنند، يعني شوهر و زن هر دو بايد با هم همكاري كنند تا كشتي شان غرق نشود، هركارشكني از سوي هر كدام از زوجين زن و يا شوهر در واقع اول بضرر خودش تمام ميشود و ادم عاقل تيشه به ريشه خود نمي زند. زيرا همانطور كه گفتم سازمان خانواده مثل يك شركت است كه بااشتراك عمل و وحدت تصميمات و اهداف به نتايج عالي ميرسد. ولي اگر هر كدام از طرفين بخواهد چوب لاي چرخ ديگري بگذارد. وضعيت به اينجا ختم ميشود كه انرژي فراواني براحتي هدر ميرود و چرخها از كار مي افتند و رشد ديناميك خانواده با اختلال روبرو ميشود.
درك اين مفاهيم در ساختارهاي آموزشي علمي مورد توجه نسل جوان هست . ما شاهد هستيم كه خانواده هايي كه طلاق ميگيرند بيشتر از ديگر خانواده ها در معرض اسيب هايي مانند فقر و رنج هاي عاطفي و انزواي روحي و بيماري هاي ديگر هستند. همه اين عوارض ناشي از ورشكستگي شركتشان يعني خانواده شان است. زيرا خانواده خصوصي ترين محلي است كه اعضاي ان در انجا دور هم جمع ميشوند و بعلت نزديكي عاطفي زياد ، اين نياز هست تا از يكديگر انرژي دريافت دارند. اگر اين بخش دچاراختلال شود بطور حتم اعضاي ان سلامت ، بشاشي و انرژي لازم را براي ديگر فعاليت هاي شغلي و اجتماعي نخواهند داشت.
طلاق در واقع نوعي ورشكستگي اين شركت محسوب ميشود. زيرا وقتي كشتي غرق ميشود همه اعضاي كشتي در معرض اسيب و خطر هستند.
همان طور كه خورشيد هرروز ميتابد و همه جهان را از مواهب خود برخوردار ميسازد . زن و شوهر نيز با محبت خود به يكديگر باطري هاي خالي يكديگر را شارژ ميكنند. زيرا با حمايت عاطفي از يكديگر كارايي( روحي و اقتصادي و غيره) همديگر را افزايش ميدهند و مقاومتش در مقابل سختي و مشكلات بيشتر ميشود.
این مطلب آخرین بار توسط Aliabadi در جمعه 17 تیر 1390 - 06:45 ، و در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
جام جم آنلاين: معاون دفتر امور آسيب‌ديدگان سازمان بهزيستي كشور با تحليل آمار طلاق در كشور بين سالهاي 71 تا 9 ماهه ابتداي سال جاري، گفت: آمار طلاق در بين اين سالها، داراي فراز و نشيب بوده، به طوري كه آمار طلاق در سال 71، هشت درصد و از سال 72 تا 75 داراي سير صعودي بسيار آرام و پس از آن به مدت پنج سال (76 تا 79) اين روند تقريبا ثابت بوده است.
دكتر رضايي‌فر افزود: آمار طلاق از سال 80 به بعد با شتاب بيشتري نسبت به سالهاي گذشته داراي سير صعودي بوده است. به گفته وي، آمار طلاق در سال 80 ، 4/9 درصد، سال 81، 3/10 درصد، سال 82، 6/10 درصد، سال 83، 5/10 درصد، سال 84 ، 7/10 درصد، سال 85 ، 1/12 درصد و در 9 ماهه ابتداي سال جاري، 2/11 درصد بوده است. معاون دفتر امور آسيب ديدگان سازمان بهزيستي كشور، دلايل رشد صعودي طلاق در اين سالها را متاثر از عوامل اقتصادي و حتي حقوقي دانست و تصريح كرد: به عنوان مثال در مقاطعي دادگاه‌ها در صدور حكم طلاق، سختگيري و يا آسان‌گيري ميكنند كه همين امر در افزايش و يا كاهش آمار تاثيرگذار است. وي در ادامه با اشاره به ارزيابي‌هاي صورت گرفته از آمار طلاق در 9 ماهه سال گذشته، گفت: در اين ميان، بالاترين نرخ طلاق با 8/20 درصد مربوط به استان تهران و پايين‌ترين آن با 8/3 درصد مربوط به استان ايلام است. دكتر رضايي فر ادامه داد: آمارها حاكي از آن است كه از هر پنج ازدواج در تهران يك ازدواج منجر به طلاق شده است.
تهران، كردستان، كرمانشاه، خراسان رضوي بيشترين و ايلام، سيستان و بلوچستان، چهار محال و بختياري و يزد كمترين طلاق . وي تهران، كردستان، كرمانشاه، خراسان رضوي را به ترتيب با 8/20، 72/14، 69/14 و 5/13 درصد جزو استان‌هايي معرفي كرد كه بالاترين آمار طلاق و ايلام با 82/3 درصد، سيستان و بلوچستان با 87/3 درصد، چهار محال و بختياري با 1/4 درصد و استان يزد با 9/4 درصد كمترين درصد طلاق در سال گذشته را به خود اختصاص داده‌اند.
معاون دفتر امور آسيب ديدگان سازمان بهزيستي كشور، با يادآوري وجود 100 مركز كاهش طلاق در كشور كه به صورت مستقل در دادگاه‌ها و يا اورژانس اجتماعي مستقر هستند، عنوان كرد: تحليل‌هاي شش ماهه ابتداي سال جاري كه بر روي 10 هزار زوج مراجعه كننده به مراكز مداخله در بحران بهزيستي صورت گرفت، نشان ميدهد، 5/45 درصد درخواست‌هاي طلاق از سوي زوجه، 25 درصد توسط زوج و 5/29 درصد آن توافقي و از سوي زوجين ارائه شده است.
5/15 درصد درخواست‌هاي طلاق در دوران عقد داده شده است
وي مدت زمان ازدواج 5/40 درصد زوجين را كمتر سه سال اعلام كرد و گفت: همچنين 5/15 درصد درخواست‌هاي طلاق نيز در دوران عقد ارائه شده، بنابراين ميتوان گفت در مجموع 56 درصد درخواست‌هاي طلاق در كمتر از سه سال ابتداي زندگي كه اين آمار نشان از فقدان بلوغ آگاهي زوجين در زمان ازدواج دارد، لذا اين امر لزوم آگاه‌سازي جوانان و ارائه مشاوره‌هاي قبل از ازدواج را ضروري ميكند. به گفته وي، 32 درصد زوجين بدون فرزند و 67 درصد داراي فرزند بوده كه 35 درصد آن‌ها يك فرزند داشتند.
23 درصد زوج‌هاي درخواست‌كننده طلاق داراي سابقه فاميلي هستند
دكتر رضايي فر در رابطه با سابقه فاميلي زوجين مراجعه كننده به مراكز مداخله در بحران بهزيستي، اظهار كرد: 23 درصد زوجين داراي سابقه فاميلي و مابقي سابقه فاميلي نداشتند. همچنين 35 درصد داراي آشنايي قبلي و مابقي نيز فاقد اين آشنايي بوده‌اند.
13 درصد از خانواده‌هاي زوج و 9 درصد از خانواده‌هاي زوجه مخالف ازدوج زوجين بودند
وي رضايت خانواده‌ها در زمان ازدواج زوج را 87 درصد و در ميان خانواده‌هاي زوجه 91 درصد خواند و افزود: 13 درصد از خانواده‌هاي زوج و 9 درصد از خانواده‌هاي زوجه مخالف ازدوج زوجين بودند.
به گفته معاون دفتر امور آسيب ديدگان سازمان بهزيستي كشور، ازدواج 9 درصد از زوج‌هاي مراجعه كننده به مراكز مداخله در بحران بهزيستي بدون رضايت فرد بوده كه اين آمار در ميان زوجه به 5/13 درصد رسيده است. وي در مورد بعد خانوار زوجين به ايسنا، گفت: بعد خانوار 81 درصد از زوجها و 80 درصد از زوجه‌ها پنج نفر و بيشتر بوده است كه اين موضوع نشان ميدهد، امر نظارت بر تربيت كودكان و كيفي كردن آن در خانوارهاي با بعد جمعيتي بالا، كمتر صورت ميگيرد.
12 درصد از زوجها و 10 درصد از زوجه‌ها داراي سابقه قبلي طلاق بودند
دكتر رضايي فر خاطر نشان كرد: 12 درصد از زوجها و 10 درصد از زوجه‌ها داراي سابقه قبلي طلاق بودند. وي در اين باره تاكيد كرد: انتخاب همسر مجدد براي زوجه، پس از اولين طلاق كمتر و محدودتر ميشود كه فشارهاي روحي، رواني و حتي اقتصادي از عوامل دخيل در محدود شدن انتخاب مجدد همسر توسط زن است و همين باعث ميشود در ازدواج بعدي هم موفق نباشد و يا مورد مناسب را نتواند انتخاب كند و در اين زمان است كه از چاله به چاه مي‌افتد.
معاون دفتر امور آسيب ديدگان سازمان بهزيستي كشور با بيان اين كه محدوديت در انتخاب همسر مجدد در مردان كمتر از زنان است، خاطر نشان كرد: چرا كه مردان به لحاظ رواني، حمايت‌هاي اجتماعي و اقتصادي مشكلات و محدوديت‌هاي زنان را ندارند.
وي سابقه طلاق در ميان والدين زوج‌هاي مراجعه كننده را 28 درصد و اين نسبت را در ميان زوجه‌ها 29 درصد اعلام كرد و گفت: اين آمار نشان از شكسته شدن قبح طلاق در ميان فرزنداني دارد كه والدينشان طلاق را تجربه كرده‌اند، لذا فرزندان نيز به دليل آن كه با طلاق مواجه بوده‌اند در زندگي خود نيز به آن فكر ميكنند، بنابراين آمار طلاق در ميان اين‌گونه فرزندان بيشتر از افراد عادي است. دكتر رضايي فر با اشاره به اين كه نيمي از مراجعه‌كنندگان فاقد مسكن شخصي بوده‌اند، بيان كرد: اين امر تاثير مسايل اقتصادي در طلاق را نشان ميدهد.
23 درصد زوجها و 5/1 درصد زوجه‌ها داراي سابقه جرم بودند
وي يادآور شد: 23 درصد از زوجها داراي سابقه جرم بودند كه جرم 56 درصد مربوط به اعتياد و مابقي در مورد مباحثي چون قاچاق، ضرب و شتم، سرقت و غيره بوده است در عين حال آمار سابقه جرم در ميان زوجه‌ها نيز 5/1 درصد بوده است. اعتياد در ميان 23 درصد از زوجها و يك درصد از زوجه‌ها جزو سوابق اعتيادي بود كه معاون دفتر امور آسيب ديدگان سازمان بهزيستي كشور به آن‌ها اشاره و اذعان كرد: 41 درصد از زوجها شغل آزاد، 17 درصد كارمند، 16 درصد بيكار و 15 درصد كارگر ساده بودند، بنابراين اكثر مراجعه‌كنندگان درآمد مكفي و شغل ثابتي نداشتند. به گفته وي 79 درصد از زوجه‌هاي مراجعه كننده خانه‌دار بودند.
دكتر رضايي فر اظهار كرد: هفت درصد زوجها بي‌سواد ، 28 درصد داراي تحصيلات راهنمايي، 26 درصد داراي مدرك ديپلم، 18 درصد داراي تحصيلات ابتدايي و دو درصد داراي تحصيلات نهضتي، يعني 81 درصد داراي تحصيلات ديپلم و زير ديپلم بودند و اين امر نقش تحصيلات عالي در حاكم شدن منطق در زندگي را پررنگ ميكند. وي نسبت تحصيلات و سواد ميان زوجه‌ها را اين گونه بيان كرد: هشت درصد بي‌سواد، دو درصد نهضتي، 30 درصد ديپلم، 26 درصد راهنمايي و 18 درصد داراي تحصيلات ابتدايي بودند و اين يعني 84 درصد از زوجه‌ها نيز داراي تحصيلات ديپلم و زيرديپلم بودند. معاون دفتر امور آسيب ديدگان سازمان بهزيستي كشور در مورد ميزان اختلاف سني زوجين، گفت: تفاوت معناداري در اين زمينه مشاهده نشده است. به گفته وي، 70 درصد زوج‌هاي مراجعه كننده به مراكز مداخله در بحران از نظر رواني سالم و مابقي بيمار بودند كه اختلالات رواني 33 درصد وابستگي به موادمخدر، 15 درصد خلقي، 10 درصد اضطرابي و 9 درصد شخصيتي و غيره بوده است، همچنين 86 درصد از زوجه‌ها نيز اختلالات رواني نداشتند و مابقي (14 درصد) داراي اختلالاتي چون اضطراب با 46 درصد، خلقي با 32 درصد و شخصيتي با 9 درصد بوده‌اند.
مشكلات جنسي عامل 10 درصد اختلافات بين زوجين
دكتر رضايي فر با اشاره به مشكلات اختلالات جنسي بين زوجين، گفت: مسايل جنسي ميتواند، منشا بسياري از اختلاف‌ها و مشكلات بين زوجين باشد، اما به دليل مسايل فرهنگي، اجتماعي و اخلاقي بروز نمي‌كند، اما خود را به صورت‌هايي چون پرخاشگري، بهانه‌گيري و غيره نشان ميدهد، به طوري كه 10 درصد از 10 هزار زوج و زوجه مورد مصاحبه اين عامل را علت اختلاف خود بيان كردند. وي ادامه داد: اختلال جنسي در زوجها به صورت سرد مزاجي با 47 درصد، كمبود مهارتهاي رفتار جنسي با 24 درصد، انزال زودرس با 9 درصد و در بين زوجه‌ها، 67 درصد سرد مزاجي و 23 درصد كمبود مهارتهاي رفتاري جنسي عنوان شده بود. معاون دفتر امور آسيب ديدگان سازمان بهزيستي كشور، با بيان اين كه اعتياد، دخالت والدين و اطرافيان ، خشونت و ضرب و شتم، سوءظن و بدبيني و نبود تفاهم از بيشترين عوامل درخواست طلاق زوجين بوده است، اظهار كرد: 35 درصد از مراجعات منجر به سازش، 25 درصد ارجاع به قوه قضاييه، 18 درصد، همكاري نكردن طرفين، 15 درصد حمايت سازمان بهزيستي در تعويق طلاق و دو درصد تسريع در طلاق شده است. وي در پايان خاطر نشان كرد: پيگيري‌هاي بعدي و نهايي نشان از داده، 30 درصد از زوجين سازش مطلق و 17 درصد سازش نسبي كرده و 27 درصد مراجعات به طلاق و 26 درصد منجر به معرفي زوجها به دادگاه شده است.
تاریخ: جمعه 17 تیر 1390 - 11:00 عنوان: پيدايش اختلالات نوروتيكي در كودكان طلاق بعلت عدم ملاقات پدر
مدیر انجمن
عضو شده در: 30 بهمن 1388 پست: 2274
امتياز: 60455
پيدايش اختلالات نوروتيكي در كودكان طلاق بعلت عدم ملاقات پدر و يا مادر
كودكان را از ملاقات پدر و مادر محروم نسازيد
طلاق براي كودك به معني احساس از دست دادن يكي از والدين مي باشد كه همراه با بروز اختلال هاي رواني از جمله عوارض نوروتيك ( اضطراب و ناآرامي )، افسردگي، استرس ، ماتم زدگي، خشم از وضعيت نامطلوب ،احساس فقدان و خلاء يكي از والدين بشكل اشكار در زندگي كودك وغم جدايي اين دو از هم، بشكل اضطراب و اختلال روحي متفاوت متجلي ميشود. بسياري از كودكان در شرايطي نيستند كه با اين ضربه ناگهاني بتوانند خود را تطبيق دهند. فقط دسته كمي از كودكان قادرند با اين شرايط سخت خويش را تطبيق داده و از عوارض نوروتيكي و افسردگي تا حدود زيادي در امان باشند. به اين عده قليل كودكان كه داراي قدرت تطابقت خود با اين شرايط دشوار هستند در واقع ،ميتوان انها را كودكان خوشبخت ناميد كه تا حدودي از اين آسيب ها مصون باقي مي مانند.
يكي ازعوارض جسمي اين اختلال روحي تراما( يعني تكرار اتوماتيك خاطرات و صحنه هاي دردناك جدايي والدين و صحنه هاي طلاق بطور مثال صحنه دعوا و خشونت پدر و مادر اش با هم ،بستن چمدان توسط پدر ش، صحنه دور شدن خودرو پدر ش.... وغيره در ذهن و روان كودك مي ماند) شامل شب اداري است. روانشناسان بر اين عقيده هستند كه شب اداري كودك ناشي از فروخوردن احساس اضطراب و ناآرامي و غم و غصه هاي اودر حادثه طلاق و علائم بارز نوروتيك مي باشد. عده اي از روانشناسان تفسيري كه از شب اداري كودك دارند مبني بر اين است كه كودك بخش بزرگي از غم و ترس و اضطراب از دست دادن والدين خويش را كه در وجودش ريخته شده ، مجالي نيافته و نتوانسته از خود خارج سازد. در واقع اين شب اداري نوعي بيرون ريزي غم و غصه كودك وتخليه اشك ها و ماتم اوست. در مورد ناخن جويدن كودك و كندن موي سرش و يا خاراندن شديد پوستش به حدي كه موجب زخمي شدن پوست او ميشود( همه از علائم بارزنوروتيك و خشونت و عصبانيت كودك ميباشد كه چون مفري نيافته اند، او همه اين خشونت را برروي خوداعمال ميكند) ... مولف
ترجمه آزاد از مولف
Reaktionen auf der Verhaltensebene عكس العمل كودكان از بعد رفتاري و برخورد با اين پديده
Reaktionsformen von Scheidungskindern فرم و اشكال عكس العمل هاي كودكان طلاق
- Hyperaktivitätبي قراري و نا آرامي خارج از نورم و قاعده( كه منشاء ان اضطراب است)
- Weglaufen von zu Hause فرار از خانه
- Verlust von Freundenاز دست دادن دوستان(جدايي و انزوا)
- Zunahme kleiner Unfälleافزايش تصادفات كوچك
- enger Körperkontakt
تشديد تماس بدني ( تشديد وابستگي بعلت احساس عدم امنيت)
- Schulverweigerung
فرار از مشق ومدرسهSchulprobleme
مشكلات تحصيلي
- vorbildliches Verhalten رفتارهاي جلب توجه كننده الگويي
- verstärkte Besorgnis um das Wohlergehen der Eltern نگراني بيش از حد او بابت وضعيت والدين اش ( كه ايابه اندازه كافي انها راحت هستند يا نه)
- Versuch, die Eltern wieder zu vereinenتلاش كودك در جهت نزديك كردن و اتحاد پدر و مادر با يكديگر
- Verleugnung der Situation (z.B. Vater auf Reisen)انكار وضعيت نا مساعد جدايي و طلاق والدين، بعنوان مثال اين دسته كودكان بيان ميكنند كه پدرشان مثلا به مسافرت رفته( در كشورهاي اروپايي، اغلب سرپرستي كودك را به مادر ميدهند و كودك از اين رو نزد مادرش زندگي ميكند و بنا به ميل مادرش اگر او اجازه دهد ، ميتواندبمدت محدود پدرش را ملاقات كند و اگر اجازه ندهد كودك باطنا شديدا غصه خواهد خورد . خود اين ملاقات ها دسته اي نيز اگر با اصطكاك والدين همراه باشد، بيشتر شبيه صحنه معاوضه گروگان و اسراي جنگي مي شود، كه بر شدت اضطراب و رنج كودك ميافزايد و روحيه كودك در اين صحنه هاي معاوضه اسير جنگي بيشتر مضطرب و پژمرده تر ميشود كه اغلب بشكل اشك ريختن اشكار و پنهان ظاهر ميشود= اين مطلب داخل پرانتز توضيحات مولف براي آشنايي با علل اين جدايي و نبود والد پدر مطرح شده . امروزه هنرمندان بسيار و محققان بسياري اين روش تك سرپرستي را مورد انتقاد قرار ميدهند و بر اين عقيده هستند كودكان را نبايد از ملاقات و تماس عاطفي با كودكانشان محروم ساخت ، زيرا پدر نيز به اندازه مادر حق دارد كودكش را ببيند).
Emotionale Reaktionen عكس العمل هاي عاطفي
- Wutanfälle افزايش خشم كودك ظهور ان بشكل خشم هاي جوشان و شديد
- Kämpferische Aggression افزايش خشونت و روحيه جنگ طلبي
- Aufbau von Fantasieweltenساختن يك دنياي تخيلي و پناه بردن به ان( درونگرايي كودك)
- Kummer, innere Unruheافزايش غم و غصه كودك و تشديد اظطراب دروني كودك
- Scham, Schuldgefühleتشديد خجالت و احساس گناه
- verstärkte Masturbation
- تشديدخود ارضاييanhaltende Trauer اثار باقي مانده غم و ماتم از جدايي در وجود كودك
- Nägelkauen جويدن ناخن ها( كه به اوتو اگرسيون معروف است، يعني خشونت با خودبعلت عدم احساس امنيت)
- Daumenlutschenمكيدن انگشت بزرك( عملي كه كودك براي تسكين خويش و كمتر كردن احساس ترس و اظطراب انجام ميدهد)
(vgl. Kardas & Langenmayr 1996, S. 93)
برگرفته شده ازكتاب كارداس و لانگن مير سال 1996 صفحه نود و سه اين كتاب
Kardas, J. & Langenmayr, A. (1996). Familien in Trennung und Scheidung. Ausgewählte psychologische Aspekte des Erlebens und Verhaltens von Scheidungskindern. Stuttgart: Ferdinand Enke Verlag
برگرفته از كتاب:
اثر ج.كارداس و آ. لانگن مير، اسم كتاب: خانواده در جدايي و طلاق. بخش برگزيده از زواياي روانشناسي رفتار و عكس العمل ها و هيجانات كودكان طلاق، اشتوتگارت ، چاپ فرديناند انكه
متن يك كارشناس اجتماعي در باره نقش مهم پدر و مادر در تربيت و پرورش كودكان براي مصونيت از آسيب ها
Wissenschaftliche Erkenntnis ist, daß vaterlos aufwachsende Kinder Einschränkungen in ihrer Identitäts- und Selbstwertentwicklung, in ihrer Bindungs- und Beziehungsfähigkeit und in ihrer Leistungsfähigkeit erfahren.
امروزه طبق تحقيقات دانشمندان بر اين عقيده هستند كه كودكاني كه بدون پدر بزرگ ميشوند اين كودكان دچار محدوديتي ها و نارسايي هايي دررشد هويت شخصيتي و نيزكمبود عزت نفس لازم ميشوند.( آسيب ديگري كه اين دسته كودكان را تهديد مي كند) ضعف علقه و ايجاد ارتباطات عاطفي انها با ديگران مي باشد. اين دسته كودكان از كارايي محدودتري برخوردار ميشوند.
Kinder sind für ihre gesunde Persönlichkeitsentwicklung auf beide Eltern angewiesen. Es gilt heute als gesicherte Erkenntnis, daß es keinen wichtigeren/unwichtigen Elternteil gibt. Beide Eltern sind gleichwichtig für die kindliche Entwicklung
.
براي رشد سالم هويت شخصي كودكان هر دو بخش والدين( يعني حضور مادر و پدر هر دو مهم هستند). امروزه طبق نتايج علمي بدست امده ، والدين مهم و يا غير مهم وجود ندارد. هر دو والد كودك يعني هم مادر و هم پدر به شكل يكساني براي رشد كودك لازم و حياتي هستند
Wera Fischer
ترجمه آزاد گفته هاي ورا فيشر
Dipl.Sozialarbeiterin und Mediatorin
ليسانس مددكاري اجتماعي و مديتاتور( يعني كسي كه با دانش تخصصي خويش ميكوشد اختلافات و مشكلات مابين دو فرد را حل و فصل نمايد)
تاریخ: جمعه 17 تیر 1390 - 13:11 عنوان: پاسخ به «هر یک ساعت 15طلاق در ایران اتفاق می‌افتد!!!»
مديريت كل انجمن‌ها
عضو شده در: 2 فروردین 1389 پست: 3473 محل سکونت: IRAN
امتياز: 87705
Aliabadi,جان بابت توضیح کاملتون ممنونم
نقل قول:
خدا به همه انسانها عقل و احساس مسئوليت هم داده كه خطا و نادرست را از اصول درست زندگي تشخيص دهند . از اين امكان يعني عقل و احساس مسئوليت هر كس ميتواند بنحو عالي استفاده كند.
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید شما نمی توانید در این بخش رای دهید شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید
.gif){kind=icon}
.gif){kind=icon}
.gif){kind=icon}
.gif){kind=icon}
.gif){kind=icon}