پنج شنبه 30 فروردین 1403

   
 
 پرسشهای متداول  •  جستجو  •  لیست اعضا  •  گروههای کاربران   •  مدیران سایت  •  مشخصات فردی  •  درجات  •  پیامهای خصوصی


فهرست انجمن‌ها » دوستيابي » دل نوشته

ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک رفتن به صفحه قبلی  1, 2, 3 ... , 19, 20, 21  بعدی
 دل نوشته « مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی » 
نویسنده پیام
sogand
پستتاریخ: یکشنبه 16 تیر 1392 - 09:11    عنوان: پاسخ به «دل نوشته» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

خوب داره پيش مي‌ره
خوب داره پيش مي‌ره

عضو شده در: 6 آذر 1391
پست: 51
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 1335

می شه تنهای بازی کرد
می شه تنهای خندید
می شه تنهای سفر کرد
ولی خیلی سخته تنهای
تنهای رو تحمل کرد
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
hamid-m
پستتاریخ: یکشنبه 16 تیر 1392 - 16:38    عنوان: پاسخ به «دل نوشته» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 6 اردیبهشت 1388
پست: 273
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 6890

مناجات زیبا با خدا درباره ماه خدا

سفره آماده، سر سفره گدا آماده

کرم آماده، من آماده، خدا آماده

این کرم خانه دو ماه است تدارک دیده

قبل مهمان همه جا هست غذا آماده

این که اینجائیم از لطف خود اوست نه من

او نخواهد، نشوم بهر دعا آماده

گر خدا رحم نیارد به من آلوده

نفس من هست به انجام خطا آماده

دل بیمار محال است به درمان نرسد

مطب آماده، دل آماده، دوا آماده

بی پر و بال به پرواز رسیدن شدنی ست

بس که در ماه خدا هست هوا آماده

توبه بی ذکر علی نیست میسر و الله

ذکر حیدر بکند قلب مرا آماده

عجبی نیست ببینم در این ماه علی

بیش تر از همگان فاطمه را آماده

طلب کعبه در این ماه طواف یار است

پس چه بهتر که بود کربُبلا آماده

وقت یاریِ گل فاطمه فردای فرج

کاش باشیم کنار شهدا آماده
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
hamid-m
پستتاریخ: شنبه 22 تیر 1392 - 20:44    عنوان: پاسخ به «دل نوشته» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 6 اردیبهشت 1388
پست: 273
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 6890

چشم مرا پیاله ی خون جگر کنید

هر وقت تر نبود به اجبار تر کنید

من کمتر از گدای شب جمعه نیستم

خانه به خانه دست مرا در به در کنید

بدکاره ها به نیمه نگاهی عوض شدند

ما را فُضیل فرض کنید و نظر کنید

این تحبس الدّعا شدن از مرگ بدتر است

فکری برای این نفس بی اثر کنید

باید برای سوختنم چاره ای کنم

این روزه روزه نیست برایم سپر کنید

العفو گفتنم که به جایی نمی رسد

ذکر حسین حسین مرا بیشتر کنید

در می زنیم و هیچ کسی وا نمی کند

پس زودتر امام رضا را خبر کنید
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
abbasbehnam
پستتاریخ: یکشنبه 23 تیر 1392 - 00:34    عنوان: پاسخ به «دل نوشته» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 31 اردیبهشت 1392
پست: 228
محل سکونت: تهران - u.s.a - texas san antonio
usa.gif


امتياز: 6130

مرا با عشق سنجیدند و رفتند


دل گرم و صبورم را شکستند


به رسم دوستی دستم گرفتند


هنرمندانه دستم را شکستند


مرا دیوانه نامیدند و رفتند . . .
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
hamid-m
پستتاریخ: یکشنبه 23 تیر 1392 - 03:33    عنوان: پاسخ به «دل نوشته» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 6 اردیبهشت 1388
پست: 273
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 6890

مانند طفل در به دری گریه میکنم

مثل گدایِ پشت دری گریه میکنم

اشک مرا زمان گدایی ندیده اند

این بار چون تو می گذری گریه می کنم

حالا که بین این همه مردم زیادیم

از این به بعد یک نفری گریه می کنم

حتی اگر مرا بزنی قول می دهم

با آب و تاب بیشتری گریه می کنم

تنبیه تو حواس مرا جمع می کند

من سال ها ز خیره سری گریه می کنم

بار مرا کسی نخریده... تو می خری؟!

بار مرا بخر، نخری گریه می کنم

از چند جا شکسته پرم... ای شکسته بند!

از غصه شکسته پری گریه می کنم

این روزه ها به درد قیامت نمی خورد

دارم برای بی سپری گریه می کنم

آقا نیامد و دل ما هم چنان شکست

پس پای سفره سحری گریه می کنم

جانِ همان که زائر بابا نشد مرا

یک کربلا ببر، نبری گریه می کنم
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
mary67
پستتاریخ: یکشنبه 23 تیر 1392 - 19:33    عنوان: پاسخ به «دل نوشته» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

همكار در ساوه‌سرا
همكار در ساوه‌سرا

عضو شده در: 21 دی 1389
پست: 606
محل سکونت: ___
iran.gif


امتياز: 15275

بی تو چگونه قدم گذارم در این فراز و نشیب که در انتظارم است
چگونه فکر میکردم بی تو میتوان قدم بردارم
بی تو میتوانم زندگی کنم
اکنون وامانده ام
در ابتدای راه
در ابتدای مستی و دیوانگی ام
گمان بردم نباشی باز هم سرمست و ازاده ام
اما اسیری بیش نیستم
و جزکوه غم اندوخته ای نداریم
کاش لایق امدن و پای نهادن در میهمانیت را داشتم
کاش من نیز جزءی کوچک از میهمانانت بود
کاش میتوانستم غم دل با تو بگویم
کاش...............
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email [وضعيت كاربر:آفلاین]
hamid-m
پستتاریخ: سه‌شنبه 25 تیر 1392 - 03:26    عنوان: پاسخ به «دل نوشته» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 6 اردیبهشت 1388
پست: 273
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 6890

پهن شد سفره ی احسان، همه را بخشیدی

باز با لطف فروان همه را بخشیدی

ابر وقتی كه ببارد همه جا می بارد

رحمتت ریخت و یكسان همه را بخشیدی

گفته بودند به ما سخت نمی گیری تو...

همه دیدیم چه آسان همه را بخشیدی

یك نفر توبه كند با همه خو می گیری

یك نفر گشت پشیمان همه را بخشیدی

این گنه كاری امروز مرا نیز ببخش

تو كه ایام قدیم، آن همه را بخشیدی

حیف از ماه تو كه خرج گناهان بشود

تو همان نیمه ی شعبان همه را بخشیدی

داشت كارم گره می خورد ولی تا گفتم

" جان آقای خراسان " همه را بخشیدی

بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد

مادری گفت "حسین جان " همه را بخشیدی
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
hamid-m
پستتاریخ: یکشنبه 30 تیر 1392 - 03:22    عنوان: پاسخ به «دل نوشته» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 6 اردیبهشت 1388
پست: 273
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 6890

از ما عجیب نیست دعایی نمی رسد

از تحبس الدعا که صدایی نمی رسد

ما تحبس الدعا شدهٔ نان شبهه ایم

آن جا که شبهه است عطایی نمی رسد

پر باز می کنم بپرم، می خورم زمین

بال و پر شکسته به جایی نمی رسد

باید تنم پیِ سپر دیگری رود

با روزه های ما به نوایی نمی رسد

با دست خالی از چه پل دیگران شوم

دستی که وقف شد به گدایی نمی رسد

ای میزبان فدای تو و سفره چیدنت

آیا به این فقیر غذایی نمی رسد؟

من سال هاست منتظر یک ضمانتم

آخر چرا امام رضایی نمی رسد

از من مخواه بیش از این زندگی کنم

وقتی برات کرب و بلایی نمی رسد
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
hamid-m
پستتاریخ: دوشنبه 7 مرداد 1392 - 03:20    عنوان: پاسخ به «دل نوشته» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 6 اردیبهشت 1388
پست: 273
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 6890

نام ما را ننویسید، بخوانید فقط

سر این سفره گدا را بنشانید فقط

آمدم در بزنم، در نزنم می میرم

من اگر در زدم این بار نرانید فقط

میهمان منتظر دیدن صاحب خانه ست

چند لحظه بغل سفره بمانید فقط

کم کنید از سر من شرّ خودم را، یعنی

فقط از دست گناهم برهانید... فقط

حُرّم و چکمه سر شانه ام انداخته ام

مادرم را به عزایم ننشانید فقط

صبح محشر به جهنم ببریدم اما

پیش انظار گنهکار نخوانید فقط

پیش زهرا نگذارید خجالت بکشیم

گوشه ای دامن ما را بتکانید فقط

حقمان است ولی جان اباعبدالله

محضر فاطمه ما را نکشانید فقط

سمت آتش ببری یا نبری خود دانی

من دلم سوخته، گفتم که بدانید فقط

گر بنا نیست ببخشید، نبخشید اما

دست ما را به محرم برسانید فقط
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
hamid-m
پستتاریخ: پنج‌شنبه 17 مرداد 1392 - 03:34    عنوان: پاسخ به «دل نوشته» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 6 اردیبهشت 1388
پست: 273
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 6890

یا رب وجودم را تو سرشار از تولی کن
دل را تهی از غیر عشق و مهر مولی کن
آنگونه که اهل تولی ساختی دل را
در پیش ناپاکان مرا اهل تبری کن
شب‌های قدرت را اگر قدری ندانستم
با یک نگاه رحمتت، دل را تو احیا کن
من کار دینت را زمین بگذاشتم اما
تو کار عبدت را به یک العفو امضا کن
من بی‌حیایی کردم و هر بار بخشیدی
گفتم شتر دیدی ندیدی، ترک افشا کن
فعل مرا از بس به روی من نیاوردی
شرمنده‌ام کردی، بیا و باز غوغا کن
با اینکه می‌بیند امامم زشتی من را
اصلا بیا پرونده من را تو حاشا کن
دلگرمی من پرده‌پوشی‌های تو باشد
تضمین توبه‌نامه‌ام امضای تو باشد
اما خدا را شکر من آل عبا دارم
در کشور شیعه، میان شیعه جا دارم
بالا سر من چهارده نور درخشانند
در سینه خود محنت خیرالنساء دارم
با رهبر آزاده‌ای از نسل پیغمبر
از جان و دل میثاق با روح خدا دارم
غیر از ره خون خدا را برنمی‌تابم
من در فراسوی نگاهم کربلا دارم
فیض شهادت، فیض عظمی، فیض جانبازی
فیض حضور عرصه‌های جبهه‌ها دارم
مزد اطاعت از ولایت وقت تهدیدات
در عزم و رزمم ذوالفقار مرتضی دارم
دست از دعا و روضه هرگز برنمی‌دارم
تا نعمت و سرمایه‌ای مثل بکاء دارم
از گیر و دار قبر و برزخ کی هراسی هست
تا یار و سلطان رئوفی چون رضا دارم
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
blind
پستتاریخ: پنج‌شنبه 17 مرداد 1392 - 14:54    عنوان: پاسخ به «دل نوشته» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر دائمی
کاربر دائمی

عضو شده در: 14 آذر 1391
پست: 1178

blank.gif


امتياز: 30060


قدر بشناسید مستان, آخرین پیمانه را

ساقی امشب می کند تعطیل این میخانه را

گو به مهمانان که مهمانی به پایانش رسید

خورده یا نا خورده باید ترک کرد این خانه را

.............................................

خداحافظ ای ماه مهمانی و رحمت خدا
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
mary67
پستتاریخ: شنبه 19 بهمن 1392 - 23:03    عنوان: پاسخ به «دل نوشته» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

همكار در ساوه‌سرا
همكار در ساوه‌سرا

عضو شده در: 21 دی 1389
پست: 606
محل سکونت: ___
iran.gif


امتياز: 15275

می روم از این دیار
به نا کجا
به نا کجای زیستن
تا به کجا به دنبالم خواهی آمد
تا به کجا گلویم را خواهی فشرد
خسته ام از این فرار
از لحظه های انتظار
خسته ام
از این دروغ
از این دروغ بی فروغ
خسته ام از این خزان
از این خزان بی بهار
خدایا گناه من چی بوده که این همه تاوان سنگین برام انتخاب کردی
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email [وضعيت كاربر:آفلاین]
hamid-m
پستتاریخ: یکشنبه 20 بهمن 1392 - 00:53    عنوان: پاسخ به «دل نوشته» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 6 اردیبهشت 1388
پست: 273
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 6890

رشته ی محبت را باید به ضریح دلی بست که خیال کوچ کردن نداشته باشد...
همیشه رفتن،رسیدن نیست اما برای رسیدن باید رفت
حتی اگر تمامی کوچه های زمین بن بست باشد راه آسمان باز است
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
mary67
پستتاریخ: یکشنبه 27 بهمن 1392 - 23:36    عنوان: پاسخ به «دل نوشته» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

همكار در ساوه‌سرا
همكار در ساوه‌سرا

عضو شده در: 21 دی 1389
پست: 606
محل سکونت: ___
iran.gif


امتياز: 15275

از تنگنای محبس تاریکی

از منجلاب تیره ی این دنیا

بانگ پر از نیاز مرا بشنو

آه ای خدای قادر بی همتا



یکدم ز گرد پیکر من بشکاف

بشکاف این حجاب سیاهی را

شاید درون سینه ی من بینی

این مایه ی گناه و تباهی را



دل نیست این دلی که به من دادی

در خون تپیده آه رهایش کن

یا خالی از هوا و هوس دارش

یا پای بند مهر و وفایش کن



تنها تو آگهی و تو می دانی

اسرا آن خطای نخستین را

تنها تو قادری که ببخشایی

بر روح من صفا ی نخستین را



آه ای خدا چگونه تورا گویم ؟

کز جسم خویش خسته و بیزارم

هر شب به آستان جلال تو

گویی امید جسم دگر دارم



از دیدگان روشن من بستان

شوق بسوی غیر دویدن را

لطفی کن ای خدا و بیاموزشش

از برفق چشم غیر رمیدن را



عشقی به من بده که مرا سازد

همچون فرشتگان بهشت تو

یاری به من بده که در او بینم

یک گوشه از صفای سرشت تو



یک شب ز لوح خاطر من بزدای

تصویر عشق و نقش فریبش را

خواهم به انتقام جفا کاری

در عشق تازه فتح رقیبش را



آه ای خدا که دست توانایت

بنیان نهاده عالم هستی را

بنمای روی و از دل من بستان

شوق گناه و نقش پرستی را



راضی مشو که بنده ی ناچیزی

عاصی شود به غیر تو روی آرد

رضی مشو که سیل سرشکش را

در پای جام باده فرو آرد



از تنگنای محبس تاریکی

از منجلاب تیره ی این دنیا

بانگ پر از نیاز مرا بشنو

آه ای خدااااااای قادر بی همتا
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email [وضعيت كاربر:آفلاین]
mary67
پستتاریخ: یکشنبه 27 بهمن 1392 - 23:38    عنوان: پاسخ به «دل نوشته» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

همكار در ساوه‌سرا
همكار در ساوه‌سرا

عضو شده در: 21 دی 1389
پست: 606
محل سکونت: ___
iran.gif


امتياز: 15275

دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد؟

چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت

آه از ان مست که با مردم هشیار چه کرد!

اشک من رنگ شفق یافت ز بی مهری یار

طالع بی شفقت بین که در این کار چه کرد

برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر

وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد

ساقیا جام می ام ده که نگارنده ی غیب

نیست معلوم که در پرده ی اسرار چه کرد؟!

آنکه پرنقش زد این دایره ی مینایی

کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد

فکر عشق آتش غم در دل حافظ زد و سوخت

یار دیرینه ببینید که با یار چه کرد...!
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email [وضعيت كاربر:آفلاین]
نمایش پستها:   
ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک رفتن به صفحه قبلی  1, 2, 3 ... , 19, 20, 21  بعدی صفحه 20 از 21

فهرست انجمن‌ها » دوستيابي » دل نوشته
پرش به:  



شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید
شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید
شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید


Home | Forums | Contents | Gallery | Search | Site Map | About Us | Contact Us
------------------------------------------------------------------------

Copyright 2005-2009. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc