سه شنبه 4 اردیبهشت 1403

   
 
 پرسشهای متداول  •  جستجو  •  لیست اعضا  •  گروههای کاربران   •  مدیران سایت  •  مشخصات فردی  •  درجات  •  پیامهای خصوصی


فهرست انجمن‌ها » شعر » اسظوره قهرمان در ايران ، قهرمان كيست؟

ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک
 اسظوره قهرمان در ايران ، قهرمان كيست؟ « مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی » 
نویسنده پیام
Aliabadi
پستتاریخ: چهار‌شنبه 23 تیر 1389 - 09:17    عنوان: اسظوره قهرمان در ايران ، قهرمان كيست؟ پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

اسطوره قهرمان در ايران ، قهرمان كيست؟

زيگموند فرويد پايه گذار علم روانشناسي نوين در زمان خود به كشف ضمير نا خود اگاه فردي نائل امد و اين كشف يكي از مهترين كشفيات زمان او بود. او معتقد بود كه ريشه بسياري از عوارض و بيماري هاي انسان درضمير ناخوداگاه فرد قراردارد. البته بيشتر تحقيقات فرويد بر روي بيمارانش بود و بيشتر متاثر از اين تجارب درماني او بود. ضمير نا خوداگاه فرد مكاني است كه در ان نيروهاي بيشمار معنوي را در خود جا داده. شاگرد معروف فرويد س.گ.يونگ دانشمند روانشناس و بيولوگ سوئيسي با تحقيقاتي كه در زمينه فرهنگ ملل به انجام رساند بتدريج به وجود ضمير باطني جمعي دست يافت. يونگ با بررسي و تجزيه و تحليل تصاوير ذهني ملل از داستانهاي اقوام يعني افسانه ها، سمبل ها، روياها، تخيلات به اين واقعيت پي برد كه گروههاي انساني درافسانه هاي قومي خويش كه به اساطير ملل معروف است، مخزني مملو و انباشته از سمبولها و تصاويرهاي گوناگوني دارند كه كهن الگو ناميده ميشوند و منبع معنوي اقوام را تشكيل مي دهد كه انعكاسي از تجارب و بحرانها و غمها و موفقيت و شكست هاي ان قوم در نبرد با زندگي و طبيعت و رستگاري و سفر به جهان ديگر هم محسوب مي شود كه ريشه در قرون هاي دراز دارند. همه اين كهن الگو ها در ميان اقوام داراي اشتراك هايي هستند يعني در اساطير همه ملل اين كهن الگو ها به اشكالي تكرار شده و مي شوند و بسياري از اين سمبولها از منشاء اعتقادات و احساس هاي مذهبي بر مي خيزند. اين سوژه ها شامل مادر، پير خردمند، ساحره، اژدها، فرشته نجات،بهشت، جهنم و قهرمان و صندوق گنج ومار و اژدها... غيره مي باشد. يونگ به دسته بندي و شناسايي اين سمبولها و كهن الگو ها پرداخت . او معتقد بود كه اين سمبولها ويا كهن الگو هادر ضمير نا خود اگاه فرد جاي دارد كه در ميان همه انسانها وجود دارد كه بياد نمي ايد و فقط هر چند گاه خودي نشان مي دهد بطور مثال در عالم خواب و رويا و تخيل و.يا در موقعيت هاي مختلف زندگي فرد ظهور مي كند. يعني فرد به وجود اين سمبل واقف است ولي اگر در باره ان اگاهانه سئوال شود نمي تواند بدرستي پاسخي عقلاني به ان بدهد، چون ان مفهوم مورد نظر بين قومها و گروههاي انساني تجسم سمبليك مي يابند و سمبل در نگاه اول مفهوم خويش را اشكار نمي كند، اين مفاهيم و سمبل ها به مواد انباشته ضمير نا خوداگاه جمعي تعبير مي شوند كه بشكل احساس ها ظهور مي كنند

بطور مثال اگر از كسي كه به بازي فوتبال علاقه مند است بپرسيد چرا اينهمه به فوتبال اشتياق داري ؟ شايد نتواند درست توضيح دهد و شايد بگويد ان را دوست دارد، در حالي كه در بازي فوتبال سوژه قهرمان نهفته است. و اين سمبل نهفته فردي را واميدارد كه ساعتها در ميدان تلاش و ورزش سخت تلاش كند ، در واقع او مي خواهد قهرمان نهفته خويش را كشف كند، درست مثل ورزش باستاني كه در ان مقاومت و توانايي قهرمان و پهلوان مطرح مي شود. كشور ايران بخاطر شرايط اقليمي پلي بوده بين اين سو و ان سوي جهان كه اين ملت هيچ وقت از اين بابت روي ارامي بخود نديده و دائم از چپ و راست با مهاجمين روبرو بوده و با اين شرايط خوب مي شود فهميد كه معني سمبول پهلوان چقدر براي مردم ما باارزش است، زيرا يك پهلوان انقدر شهامت داشته كه جمعي مهاجم و بيرحمي را از ورود و حمله به خاك ايران بازدارد و در اين امتحان حتي اماده بوده كه جانش را ببازد تا ديگران در پرتو تلاش او بتوانند به زندگي امن خود ادامه دهند و در شاهنامه شاهد مرگ قهرماني مانند سياوش هستيم كه مردم براي او مي گريند و برايش عزاداري مي كنند و با رنج و درد قهرمانشان را بدرقه مي كنند ، در اينجاست كه مي بينيم كه كتاب فردوسي با داستان پهلوان ها، با داستان جوانمردي اين پهلوانان تا به امروز زنده و خواندني است وكسوت پهلواني با صفت جوانمردي همراه است، در غير اين صورت پهلوان معني نمي دهد، صفات پهلوان جوانمردي و دستگيري از افتاده گان است و فروتني است. پهلوان كسي است كه داراي شعور و رشد روحي و معنوي قوي و بالايي است و حامي انسانهاي دور بر خويش است. وگرنه هر قوي هيكلي را پهلوان نمي شود ناميد. فردوسي در قالب چهره هاي اساطيري ايران از واقعيت و سرنوشت و داستان سرزمين ايران و مردم ان قلم زده. امروز مي بينيم كه اين شركتهاي تجاري جهاني بابت بازيهاي جام جهاني و سمبل قهرمان جويي با شناخت اين نياز در انسانها به وجود قهرمان كه بيايد و گره هايشان را يكي يكي با اينهمه بحرانهاي اقتصادي كه در جهان سايه انداخته و مردم جهان بيشتر و بيشتر بسوي فقر حركت مي كنند .... چه سودها كه بدست نمي اورند و بيكباره براي چند صباحي بحران اقتصادي اسپانيا براي هر چند كوتاه مدت فراموش مي شود و شيريني برنده شدن فوتبال اسپانيائي ها را ارام ميكند و پادشاهشان دمي راحت مي خوابد....، خود جام برنده هم باز يك سمبول ايي است مربوط به همين كشش انساني يعني قهرمان جويي او ست

در كشور ما واقعيت تاريخي قهرمان چه در گذشته چه در حال واقعيت عيني دارد و از مرحله جستن فراتر رفته در تجربه تاريخي جا گرفته. نمونه ان شهدا و جانبازان ماست و بخصوص شهدا و جانبازان بمباران هاي شيمايي كه در بدترين شرايط در مقابل مهاجم بيرحمي مانند صدام ايستادند مظلومانه پرپر زدند و به بسوي خدا شتافتند

در تعريف اسطوره قهرمان بايد گفت كه يك قهرمان در شرايطي بسيار دشوارو خطرناك از جهات فراوان گره سختي را مي گشايد و بر مشكل فايق مي ايد كاري كه ديگران بر ان قادر نيستند و در نهايت يك نجات دهنده ميشود و شخصيتي كاريسمايي( مجذوب كننده، تحسين كننده) مي يابد . در مرحله تلاش و مبارزه به مرحله ايي دست مي يابد كه يك پله بالاتر از رشد روحي و فرهنگي سابق اش قرار مي گيرد و هر قهرماني به اين توانايي بعد از مرحله عبور واقف است. چون امتحانات سنگيني را بايد پس بدهد، بطور مثال، گرفتن ديپلم درسي و ليسانس و فوق ليسانس و دكترا و استادي سلسله مراتبي دارد مانند بالا رفتن از يك كوه عظيم و طويل و حتي گاهي غير ممكن بنظر مي ايد . به هر ايستگاه كوه كه برسيد يك مدرك به شما مي دهند كه نشان ميدهد تا انجا چقدر استقامت و توان ، تحمل استرس و سختي و شجاعت و توانايي همدلي از خود نشان داده ايد. هر چه بيشتر امتياز بياوريد مدرك تحصيلي بالاتري را دريافت مي كند و مي بينيم كه به يك استاد ورزيده و عالم نگاهها جور ديگري است زيرا اين استاد نشاني از كاريسما( يا همان جام سمبولي ) را در وجودش به همراه دارد كه براي ديگران تحسين كننده است. در امتحانات دانشگاهها هدف فقط كسب اطلاعات و معلومات نيست بلكه بسياري از امتحانات براي اين است كه يك دانشجويي را در ميدان سختي ها محك بزنند و ببينند چقدر قدرت و توان و تحمل و صير و استقامت و شجاعت در تحمل ناملايمات و ابتكار و خلاقيت دارد، خود نوشتن پايان نامه قسمتي از ان امتحانات است و كسي كه از پس امتحان بر نيايد ناراحت و غمگين و پريشان مي شود و ميداند يكي از فرصت هاي مهم ووقت و انرژي فراواني هم از دستش رفته

درزندگي يك قهرمان هم اين تكامل و مقاومت و شجاعت اوست كه تحسين هاي ديگران را بر مي انگيزد و باز در مثال ساده رقابت فوتبال جهاني مي بينيم كه مردم عادي اسپانيا مي كوشند كه بازيكنان برنده اسپانيائي شان را لمس كنند تا شايد از ماناي برنده گان ( نيروي ماورايي قوي يك قهرمان) چيزي به انها هم برسد، چون خود در ميدان نبوده اند و شايد اصلا فوتبال بازي كردن را درست بلد نباشند و اين شور و شعف ها بخاطر اين است كه يكسري از افراد قومشان بجاي همه قوم برنده كه شده! و ابروي قومشان را خريده. اينجاست كه مي بينيم كه تحقيقات يونگ درمورد روح جمعي به قوت خويش باقي است

قهرمان كسي است كه در شرايط بسيار سخت و نا مطلوب به ميزان بالايي شجاعت تن به خطر دادن را دارد و پي هر خطري را به تن مي مالد و به ميدان رزم مي رود تا گره پيچيده را باز كند. سمبل خطر كه همان اژدها و موجود خطرناك و هولناكي است كه گاهي بحران اقتصادي نام دارد گاهي متجاوز به خاك و اب يك كشور وگاهي هم مهاجم به نام و عزت يك ملت و گاهي هم رفع يك بلاست كه زندگي جمع و گروهي را به خطر مي اندازد. قهرمان با قدرت روحي و جسمي اش تلاش مي كند تا خطررا از بين ببرد تا قوم و گروهش بتوانند به زندگي مادي و معنوي و روحي سالمي و مستقلي ادامه دهند. قهرمان در واقع يك نجات دهنده است و بي چشمداشتي است كه براي كارش مزدي هم نمي طلبد. وقتي شرايط دشوار و خطرناكي ايجاد مي شود ظهور مي كند واين است كه در شاهنامه به سمبل رستم دستان بر مي خوريم. به داستان ضحاك و كاوه اهنگر كه نجات بخش قوم است به داستان سياوش كه قهرمان جوانمردي و شرف و انسانيت تمام است و قهرمان چه با مرگش چه با زنده ماندنش قهرمان است، زيرا مشكلي را از پيش پاي جمعي بر مي دارد و با زندگي و مرگش به انسانهاي ديگر هم زندگي روحي هم زندگي و بقاء مادي مي بخشد و از زندگي ديگران در مقابل اژدهاي اتشباري محافظت مي كند و از رشد معنوي فوق العاده ايي بر خوردار است. خلوص قهرمان در اين است كه اگاهانه و متواضعانه به كام مرگ مي رود و مي داند شايد به احتمال زياد به زندگي بر نگردد. با اين حال خطر را به جان مي خرد و به كام اژدها قدم مي نهد ( يعني شجاعت مقابله با مشكل و ار بين بردن مشكل) و با نيروي شجاعت خويش ان را رستم وار دوپاره مي كند. دوباره گياهان مي رويند و انسانها به زندگي ادامه ميدهند و پرنده گان مي خوانند.قهرمان و شهيد مفاهيمي و معاني و سمبل هاي جاوداني وعميقي در فرهنگ ماست كه به اشكال زيبا ظهور مي كنند و يكي از مظاهر زيباي ان فداكاري براي نجات مظلومين است
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
تشکرها از این تاپیک
Aliabadi از این تاپیک تشکر میکنم 
Aliabadi
پستتاریخ: پنج‌شنبه 7 مرداد 1389 - 09:10    عنوان: ورزش باستاني جلوه ايي از قهرماني و بهلواني پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

آيين پهلوانی و آداب زورخانه ای، عيری


مطالعات نشان می دهد که بسياری از آداب و سنت های پهلوانی و زورخانه ای مربوط به آیين مهرپرستی است.اين آيين که مربوط به دوره اشکانيان است،یکی از اديان قديمی هند و ايرانی به شمار می رود که از ايران به اروپا هم راه يافته است.زورخانه ها شباهت زيادی به معابد مهری است که در زيرزمين قرار داشتند و دارای پلکان و دری کوتاه بودند که نور اندکی به داخل شان راه می يافت.

مطالعات نشان می دهد که بسياری از آداب و سنت های پهلوانی و زورخانه ای مربوط به آيين مهرپرستی است.اين آيين که مربوط به دوره اشکانيان است،يکی از اديان قدیمی هند و ايرانی به شمار می رود که از ايران به اروپا هم راه يافته است.زورخانه ها شباهت زيادی به معابد مهری است که در زيرزمين قرار داشتند و دارای پلکان و دری کوتاه بودند که نور اندکی به داخل شان راه می يافت. در معابد مهری،زنگی پیدا شده که گمان می رود آنها را مانند زنگ زورخانه در مراسم دعا به صدا درمی آورده اند.شباهت گود و سکوی اطراف آن مانند معابد مهری است که برای نشستن تماشاگران تعبيه شده است.سنت برهنگی پهلوان در زورخانه،مانند برهنگی مهر رومی به هنگام زايش است که جامه ای برتن ندارد و با برگی از انجير خود را می پوشاند.همان طور که پهلوان با لنگی و تنکه ای ميان خود را بسته است.

در آيين مهر،کسانی حق تشرف دارند که بالغ شده باشند و نيز در زورخانه کسی می تواند در مسلک پهلوانان درآید که شانه در ريشش بایستد(بالغ باشد).در آيين پهلوانی دستگيری از زيردستان و مبارزه با زورگويان سنت است و در مهريشت آمده است که «باشد که او برای دستگيری ما آيد... باشد که او برای دادگری ما آيد».شباهت جوانمردی و شواليه گری رستم،قهرمان افسانه ای با عياران و پهلوانان زورخانه در قرون اسلامی است.بنابراین فرهنگ و آيين ورزش زورخانه قطعاً با آيين های پهلوانی دوران باستان پيوند آشکار دارد و همانندی بسیار نزدیک معابد مهری و ساختمان زورخانه از يک سو و رواج آيين های مانی و مهرپرستی در سنن زورخانه ارتباط این نهاد را به وضوح با دوره اشکانيان نشان می دهد.

البته ورزش های زورخانه ای با این مشخصات و آداب به کلی در ايران باستان وجود نداشته است و پيدایش این نهاد به تاریخ بعد از اسلام باز میگردد که با توجه به نيازهای مقطعی برای مقابله با ستمگران عرب و مغول به وجود آمده است.در اين راستا گروه هایی مانند «فقيان»،«شاطران» و «عياران» جوانمردانی بودند که رسم «فتوت» و «پهلوانی» را بنياد نهادند و طبعاً آداب و آيين آنها از مکتب «عرفان» و «تصوف» نشأت می گرفت همان طور که بسياری از آداب زورخانه نمادی از مشرب عارفانه و فتوت است.

● عیاران

عياری نوعی جوانمردی و از خود گذشتگی بوده است که برای کشف خبر از نيروهای خصم با لباس مبدل به اردوی دشمن می رفته اند وداستان های شگفت انگيزی در تاريخ ايران از عياری های پهلوانان و جوانمردان به چشم می خورد که همه ی آنها انگيزه ی عدالت خواهی و ميهن دوستی و حق جویی و فتوت داشته اند.

بنای کار عياران بر جوانمردی بود.در شهرها شبروی و شبگردی می کردند و گريز از بامی به بامی برای فرار از چنگ عسس و شرطه و مأمورين دولتی،کارشان تهدید ثروتمندان و متنفذین و حکام بود و کمند انداختن و جنجر بازی و از برج و باروها بالا رفتن و یا زير پل ها خفتن و از نقبها گذشتن و بسياری اوقات تحمل این خطرات و مصايب برای انجام کار مردم بينوا و یا دفع ظلم از مظلوم بود.بسيار چست و چالاک بودند؛فواصل بین شهرها و روستاها را از راه های غیر معمول و ناشناس -از بيابان ها و کوه ها و دره های صعب العبور - با شتاب و بدون بيم طی می کردند و مأموريت خود را به انجام می رساندند.شعار عياران این بود: «من مردی ناداشت (نادار) عيار پيشه ام،اگر نانی يابم بخورم و اگر نه،می گردم و خدمت عیاران و جوانمردان می کنم.اگر کاری می کنم،آن برای نام می کنم نه برای نان؛و این کار که می کنم از برای آن می کنم که مرا نامی باشد».

منبع گزارش
http://www.aftab.ir/articles/sport/other/c6c1198669090_sport_p1.php
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
Aliabadi
پستتاریخ: پنج‌شنبه 7 مرداد 1389 - 09:46    عنوان: كاوه اهنگر قهرمان اسطوره ايي ايران پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

كاوه اهنگر قهرمان اسطوره ايي ايران

نقل از لغت نامه دهخدا


داستان كاوه را فردوسي ، طبري ، بلعمي ، مسعودي ، ثعالبي ، خوارزمي و ابن خلدون و تواريخ ديگر آورده اند. (از حاشيه ٔ برهان چ معين با اختصار)، نام آهنگري بوده مشهور كه فريدون راپيدا كرد و بر سر ضحاك آورد و درفش كاوياني منسوب به اوست . (برهان ). نام مردي است كه در شهر سپاهان - كه لشكر ايران در آن جمع و از آنجا به هرجا مأمور مي شده اند - رياست صنعت اسلحه ٔ رزم داشته و جباخانه ، كه زره و مغفر و آلات جنگ ميساخته ، در دست او بوده و به سلسله ٔ پيشداديان ارادت و اعتقاد صادقانه داشته . بعداز غلبه ٔ ضحاك علواني بر جمشيد جم و هلاكت جمشيد، ظلم و بيداد ضحاك اهالي ايران را بستوه آورد و بدو دل بد كردند و چاره نداشتند. او نيز از ايرانيان آسوده دل نبود چون فريدون بن آتبين - يا آبتين - از فرانك بزاد در لارجان مازندران در بيشه بشير گاو پرورش يافت تا به حد رشد رسيد و ضحاك بر وي دست نيافت . هواخواهان در انتظار خروج وي بودند. كاوه با دانايي كه صاحب علوم غريبه بود آشنايي گرفت . او بر نطعي از چرم شكل صد در صد برنگاشت و بكاوه سپرد و بدو گفت : اين را علمي بساز كه با هر كه روبرو شوي غالب گردي و اگر از نژاد جمشيد تني پيدا كني كارها رونق خواهد گرفت . كاوه پسران خود قارن و قباد را بتحريك سپاهيان مأمور نمود و با گماشتگان ضحاك محاربه كرد و با سپاهي به ري آمد و فريدون را آگاه كرد و سپس گرزي به تركيب سر گاو براي او ساخت و خروج كردند و ضحاك را گرفتند و در چاهسار كوه دماوند نگونسار كردند. فريدون استقرار يافت و كاوه را با سپاه به تسخير قسطنطنيه فرستاد. وي مدت بيست سال بتسخير بلاد پرداخت و حكومت شهر سپاهان خاصه ٔ وي گرديد. (از انجمن آراي ناصري ) :

منبع لغت نامه دهخدا
http://www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-905499eb5a5d47a5b4088b7fd85aeb79-fa.html
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
Aliabadi
پستتاریخ: چهار‌شنبه 13 مرداد 1389 - 14:28    عنوان: هاليود و اسطوره هاي دروغين از كيهان پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

هاليوود و اسطوره سازي دروغين

رضا فرخي
امروزه سينما به عنوان ابزار مهمي براي كسب ثروت و ترويج افكار و فرهنگ در جوامع به كار برده مي شود؛ به خصوص در آمريكا كه دستگاه سينمايي اين كشور، هاليوود با ورود به تمام عرصه ها سعي دارد علاوه بر سرگرم سازي و جذب مخاطب به نوعي در فرهنگ ها رسوخ كند و به انتشار فرهنگ و انديشه مورد نظر خود در كشورهاي گوناگون، به ويژه كشورهايي كه در تعارض با آمريكا هستند بپردازد.
همچنين از ديگر برنامه هاي اصلي سينماي آمريكا كه همواره روي آن كار شده، به تصوير درآوردن موضوع ها همراه با اغراق و بزرگنمايي است تا مخاطب به آن تمايل و گرايش پيدا كند. يكي از اين موضوع ها، اسطوره سازي است، كه در بطن مطرح كردن اسطوره ها، مسائل اخلاقي منفي به گونه اي مثبت جلوه پيدا مي كنند. مانند سري فيلم هاي «بت من» و «سوپرمن» كه در واقع چيزي جز جلوه هاي تصويري زياد و افكت ها و جلوه هاي ويژه ندارند. اين اسطوره هاي تصويري كاملا ساخته و پرداخته ذهن خالقانشان هستند و هيچ پشتوانه ديني و تاريخي خاصي ندارند.
نكته قابل تأمل در باره اسطوره هاي سينمايي اين است كه سعي مي كنند مخاطب خود را در ميان نسل جوان پيدا كنند. نزديك شدن احساسي و روحي مخاطب به اين اسطوره هاي دروغين و مصنوعي، منجر به استحاله ارزش هاي اخلاقي و اصيل انساني مي شود.
اسطوره سازي جعلي در هاليوود به دو صورت قابل شناسايي است. يكي معرفي غرب و آمريكا به عنوان منجي و دوم معرفي اسلام و مسلمانان به عنوان شر.
در اكثريت فيلم هاي اسطوره اي، جامعه، درگير مشكلاتي نمايش داده مي شود و كسي مي آيد و اين مشكلات را حل مي كند. در اين فيلم ها، شخصيت قهرمان فيلم ظهور پيدا مي كند و با نيروي خارق العاده خود كه تنها مبتني بر ابزار و قدرت فرد است، جامعه را نجات مي دهد. جالب اين است كه مانند غالب فيلم هاي هاليوود نيز قهرمان فيلم هيچ ارتباطي با خدا و نيروي ماوراءالطبيعه ندارد و تنها به صرف نيروي مادي و ابزاري و توانايي بدني خود همه كارها را انجام مي دهد؛ اين موضوع به خصوص در مورد شخصيت هايي مانند «بت من» و «مرد عنكبوتي» به وضوح مشاهده مي شود.
همه فيلم هاي اسطوره اي هاليوود يك فاكتور مشخص دارند؛ آنها سعي مي كنند شرايط و واقعيت را به گونه اي جلوه دهند كه بيننده احساس كند از دست كسي كاري برنخواهد آمد، به جز يك اسطوره و قهرمان. اين اسطوره هم درواقع نمادي از خود آمريكاست. يعني در اين فيلم ها به مخاطب خود القا مي كنند كه آمريكا منجي جهان است. اغراق بيش از حد در قدرت اسطوره، يكي از ويژگي هاي مهم اين دست از فيلم هاست. به عنوان مثال در فيلمي چون «مرد آهني» قدرت نظامي آمريكا در حد بسيار بالايي نشان داده مي شود.
نوع ديگر فيلم هاي اسطوره اي در قالب آثاري ضداسلامي شكل مي گيرند. در اين آثار كه اكثرا با محوريت آخرالزمان و آرماگدون خلق شده اند، كشورهاي مشرق زمين و مسلمان را به طور مغرضانه اي به عنوان آنتاگونيست معرفي مي كنند. يعني شيطان از كشورهاي اسلامي برمي خيزد و نيمه غربي عالم را مورد تاخت و تاز خود و يارانش قرار مي دهد. به عنوان نمونه فيلم «جن گير» عنوان مي كند كه اسلام يك هيولاي باستاني ماقبل تاريخ است. در اين فيلم، در خرابه هاي نينواي عراق گروهي باستان شناس مشغول حفاري هستند كه صداي اذان به گوش مي رسد- وقت غروب از نظر مسيحيان وقت شيطاني است- ناگهان يك مقبره باستاني باز مي شود و مجسمه شيطان آشور بيرون مي آيد، گويا روح شيطان كه در وقت غروب و همزمان با صداي اذان از يك كشور اسلامي برخاست، به شهر جورج تاون در آمريكا مي رود و در كالبد يك دختر آمريكايي حلول كرده و او را به يك هيولا تبديل مي كند و اين دختر هم دست به جنايت هاي متعدد مي زند. برخي مواقع هاليوود ارزش هاي اسلامي را به صورت ظريف به نفع خودش مصادره مي كند و از آن خود مي داند به طوري كه بيننده احساس كند از ابتدا مال آنها بوده است. چرا كه آنها با هزينه هاي بسيار اين موضوع را به بيننده القا مي كنند و به طور كل در اين گونه فيلم هاي آنها بيشتر به جاي اين كه حقيقت را بازگو كنند به دنبال اسطوره و منجي ساختن از آمريكا و يهوديان هستند و اين كه گروه هاي مخالف آنها باعث شر و بدي در جهان هستند كه درحال حاضر اين گروه را مسلمانان مي دانند و سعي مي كنند بر ضد مسلمانان به صورت هاي مختلف سم پاشي كنند تا بتوانند هرگونه اقدام عليه آنها را توجيه كنند. اما امروزه همه دنيا مي دانند كه آنها جانيان جهان هستند و پرده نقره اي هاليوود نمي تواند جنايت هاي آنها را بپوشاند.
با اين اوصاف، سينماي اسطوره پرداز هاليوود، در تعارض كامل با فرهنگ اسلامي و ايراني ما قرار دارد. چرا كه موضوعاتي مانند منجي و قهرمان سازي بر طبق ايدئولوژي اسلامي متصل به خدا دانسته مي شود و برعكس آنها كه به نوعي بر دنياي مادي تكيه دارند اما ما منشاء تمام خوبي ها و قدرت ها را خدا مي دانيم؛ به طور كل تعريف ما از اسطوره و قهرمان كاملا متفاوت است كه يكي از دلايل اصلي آن برخورداري ما از فرهنگ و ايدئولوژي مشخص و پشتوانه ديني و تاريخي بسيار قوي است كه ما را بي نياز از هر گونه اسطوره سازي و قهرمان سازي دروغين مي كند؛ برخلاف دنياي پر زرق و برق هاليوود كه سعي مي كند با تكيه بر جلوه هاي ويژه و افكت هاي قوي براي بيننده خود جذابيت ايجاد كند. درواقع به نظر بسياري از كارشناسان، ايدئولوژي و فرهنگ غني اسلامي و ايراني پاسخ محكمي به دروغ سازي هاي آنها در باره قهرمان سازي و اسطوره سازي كاذب است. ما با تفكرات اسلامي كه در باره منجي و حضرت مهدي(ع) و ويژگي هاي يك قهرمان و اسطوره در خود داريم مي توانيم هويتي مستقل و مقابل با قهرمانان دروغين غرب در رسانه اي مانند سينما داشته باشيم كه اين موضوع در طراحي مهندسي فرهنگي بسيار مهم است. چرا كه يكي از راه هاي مبارزات رسانه اي، مبارزه مستقيم است و مبارزه مستقيم به معني اين است كه در همان موضوع و همان قسمت مبارزه شود و اگر بحث سينما و توليدات تصويري در موضوعي خاص است ما هم بايد در سينما و در همان موضوع خاص پاسخي محكم بر مبناي هويت ايدئولوژيك خود به آنها بدهيم و در اين جنگ رسانه اي براي جلوگيري از تهاجم فرهنگي از رسانه هاي غربي پيشي بگيريم.


منبع گزارش كيهان
http://www.kayhannews.ir/880810/9.htm
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
نمایش پستها:   
ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک صفحه 1 از 1

فهرست انجمن‌ها » شعر » اسظوره قهرمان در ايران ، قهرمان كيست؟
پرش به:  



شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید
شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید
شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید


Home | Forums | Contents | Gallery | Search | Site Map | About Us | Contact Us
------------------------------------------------------------------------

Copyright 2005-2009. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc