جمعه 14 اردیبهشت 1403

   
 
 پرسشهای متداول  •  جستجو  •  لیست اعضا  •  گروههای کاربران   •  مدیران سایت  •  مشخصات فردی  •  درجات  •  پیامهای خصوصی


فهرست انجمن‌ها » مباحث متفرقه » دلیل نصف بودن "ارث" "دیه" و "شهادت" زنان نسبت به مردان

ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک
 دلیل نصف بودن "ارث" "دیه" و "شهادت" زنان نسبت به مردان « مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی » 
نویسنده پیام
adame_haji
پستتاریخ: شنبه 6 خرداد 1391 - 12:16    عنوان: دلیل نصف بودن "ارث" "دیه" و "شهادت" زنان نسبت به مردان پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

عضو فعال
عضو فعال

عضو شده در: 30 آبان 1384
پست: 627
محل سکونت: بسیج یک
iran.gif


امتياز: 16869

در تاپیکی بحث به جایی رسید که در مورد نصف بودن دیه ، ارث و شهادت زن مطرح شد . مطلبی رو که اونجا نوشتم رو گفتم جداگانه بزارم شاید بدرد بعضی ها خورد

میخواهیم به موضوع دیه و ارث و شهادت بپردازیم که انصافا اعتدال کامل درش نهفته و نقصی در اون مورد ندیدم ، بلکه خیلی هم استادانه خدا موضوعو طرح نموده :

در مورد ارث
در مورد ارث چند تا نکته هست که اگه توجه فرمایی شک شما هم برطرف میشه و کاملا قانع میشی
1- چرا در اسلام زنها سربازی نمیروند .
2- چرا زنها باید مهریه طلب کنند و مردها نه ؟
3- دلیل بردن جهیزیه از خانه پدر توسط دختر چیست ؟
4-نفقه چرا برای زن واجب است ؟

در بحث ارث زنان سه فرض مطرح است که معمولا یک فرض آن ذکر می شود و از دو فرض دیگر غفلت می شود:
1 – در مواردی زن و مرد همتا و مساوی ارث می برند، مانند صورتی که میت (فرزند) پدر و مادر داشته باشد که هر کدام به طور یکسان یک ششم ارث می برند و سهم پدر به عنوان مرد بودن بیش از سهم مادر نیست.
2 – در مواردی زن کمتر از مرد ارث می برد، مانند دختر که کمتر از پسر ارث می برد.
3 – در مواردی سهم زن بیش از سهم مرد می باشد، مانند موردی که میت غیر از پدر و دختر، وارث دیگری نداشته باشد که در این جا پدر یک ششم می برد و دختر بیش از آن . نیز مانند موردی که میت دارای نوه باشد و فرزندان او در زمان حیات وی مرده باشند که در این جا نوه پسری سهم پسر را می برد و نوه دختری سهم دختر را، یعنی اگر نوه پسری دختر باشد و نوه دختری پسر باشد، دختر دو برابر پسر ارث می برد. (2)
بنابراین ،سوال را به صورت کلی نمی توان طرح کرد که چرا ارث زن نصف مرد است، زیرا در مواردی ارث زن و مرد مساوی و در موارد دیگر ارث زن از مرد بیشتر است و فقط در برخی از موارد است که ارث از مرد کمتر است، پس بهتر است سؤال را این طور مطرح کنیم: چرا در برخی موارد ارث زنان نصف مردان است؟
اما رضا علیه السلام در پاسخ به این سئول فرمود: «زن وقتی که شوهر کرد، مالی به عنوان مهر می گیرد و هزینه زندگی وی بر عهدة مرد است و مرد باید نفقه و سایر مخارج زن را بدهد، ولی بر عهده زن چیزی نیست، از این جهت حق مرد بیشتر است».(3)
اما صادق علیه اسلام فرمود :«علتش این است که اسلام سربازی را بر زن واجب نکرده و مهر و نفقه را بر مرد لازم شمرده است از جرائم اشتباهی که خویشاوندان مجرم باید دیه بپردازند ، زن از پرداخت دیه و شرکت با دیگران معاف است».(4)
با توجه به این دو روایت و با نگاه به احکام دیگر اسلام متوجه می شویم که نصف شدن ارث زن نسبت به مردان در برخی موارد با توجه به مسولیت های اقتصادی در خانواده و جامعه مانند دادن نفقه ومهر و دیه عاقله و شرکت در جهاد و پرداخت حقوق واجب اجتماعی که بر عهده مردان نهاده شده تنظیم شده است و دین اسلام برای ایجاد تعادل میان مسئولیت و حق این احکام را وضع نموده است .طبیعی است که دین اسلام وقتی مسئولیت مالی بیشتری را بر دوش مردان قرار داده حق بیشتری را نیز در ارث قرار داده تا بین مسئولیت و حق تعادل بر قرار شود. و چون به موضوع مهریه و نفقه(دادن خرج خانواده) نگاه کنیم بخشی از این حقوق(اموال مردان) به زنان برگشت می نماید.
گذشته از این که احکام ارث به لحاظ مصلحت های اجتماعی وضع شده و در مواردی که مصلحت اقتضا کند یا شخص تمایل داشته باشد که بازماندگانش به یک اندازه از اموال او بهره برند، می تواند از حق وصیت خود برای تقسیم سهام و برابری آن استفاده کند.
پی نوشت ها :
1 – نساء (4) آیه 18.
2 – عبدالله جوادی آملی، زن در آینه جمال و جلال، ص 346.
3 – حر عاملی، وسائل الشیعه، ج17، ص 437.
4 – علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج4، ص 360
سایت سوالات دینی

و اما در مورد دیه زن که نصف مرد هست


اگر در اسلام از چیزى نهى مى‏شود به دلیل آن است كه مفسده‏اى دارد و اگر به چیزى امر مى‏شود، از آن جهت است كه مصلحتى در آن وجود دارد. البته شاید پى بردن به تمام حكمت و مصالح و مفاسد مترتّب بر احكام برای ما ممكن نباشد، اما با اتكاى به عقل سلیم و نیز واقعیات خارجى موجود و همچنین بیانات بزرگان معصوم ‏(ع) مى‏توان به گوشه‏هایى از آن پى برد. [/color]
در مورد دیه چند تا نکته جالب هست
1-قانونگذار مصلحت کلی را در نظر میگیرد و اگه قرار بود احکام به جزء بپردازد به اندازه تمام مشکلات جزئی باید حکم صادر میشید که این کار شدنی نیست
به عنوان مثال مرد را تکفل خانواده در نظر گرفتند . حالا اگه مردی متکفل خانواده ای نبود هم از این قانون جدا نیست
2-دیه مالی هست که در برابر آسیبی که به انسان وارد میشود پرداخت میشود.
دیه در قبال با سواد بودن یانبودن یا با تقوا بدون یا نبودن تاثیری ندارد پس دیه مربوط به جسم و بدن است نه ارزش انسانی
پس هرگز نمیشه گفت زن نصف مرد ارزش دارد چون عظمت انسان به مرتبه دانش و فضیلت او هست .
در این رابطه خداوند در آیات 124 سوره نساء و 40 سوره غافر فرموده است:
«و كسانی كه كارهای شایسته كنند مرد باشند یا زن، در حالی كه مومن باشند،‌آنان داخل بهشت می‌شوند و به قدر گودی پشت هسته خرمایی مورد ستم قرار نمی‌گیرند.»
«هر كه بدی كند، جز به مانند آن كیفر نمی‌یابد و هر كه كار شایسته كند مرد باشد یا زن در حالی كه ایمان داشته باشد، آنان داخل بهشت می‌شوند و در آن جا بی‌حساب روزی می‌یابند.»

بنابر این ارزش انسان به انسانیت اون هست . پس زن و مرد یکسانند چه بسا زن استعداد بالاتری داشته باشد و بتواند ارزش بالاتری پیدا کند .
3-با اندکی تفکر میابیم که نصف بودن دیه زن نسبت به مرد به نفع زن تمام میشود

یاد یه لطیفه افتادم که اصلا هم لطیفه نیست بلکه واقعیت محض هست :
بشتابید....علت نصف بودن دیه زنان کشف شد
زنی رو به خدا کرد و گفت: چرا باید دیه ما نصف مردها باشد؟
خداوند مهربانانه فرمود: بنده ی من!
اگر با کشتن، تو را از شوهرت بستانند،
به او بیست میلیون می رسد،
ولی اگر او را بکشند تو صاحب چهل میلیون می شوی
زن خندید و گفت: خدایا حکمتت را شکر!

دیه مرد را بیشتر گرفتند چون وقتی مردی از خانواده ای گرفته میشود فشار مالی بیشتری یه خانواده میآید پس با گرفتن دیه مشکلات کمتر میشود .
پس خداوند برای زن توجه بیشتری داشته Cool
جالب تر اینجا که اگر مردی عمدا زنی رو کشت باید بتوان آن را قصاص کرد ، برای رعایت سرنوشت و مصلحت خانواده قاتل، اولیای مقتول باید نیمی از دیه را پرداخت كنند تا مشكل خانواده قاتل برطرف شود و زن و بچه‌های قاتل تا حدی از نظر مالی تامین شوند زیرا با كشته شدن مرد كه سرپرست خانواده است ممكن است برای آنها مشكلات مالی پیش بیاید. بنابراین در این قانون مصلحت خانواده در نظر گرفته شده است.

در خصوص شهادت زن که نصف مرد است

جمعی از صاحب نظران اسلامی ، دليل تفاوت مزبور را ، نقصان ذاتی زنان ندانستند بلكه وضع عاضی مربوط به موقعيت عملی آنها را كه موجب دور بودنشان از مسائل و وقايع و رويدادهای اجتماعی و عدم رشد و ارتقاء فكر و ذهن آنهاست موجب برقراری چنين حكم متفاوتی دانسته‌اند .

صاحب تفسير المنار می‌گويد :

برخی ‌ازمفسران گفته‌اند : علت اينكه در آيه مربوط به شهادت ( آيه 282 سوره بقره ) زنان در معرض خطا و فراموشی قرار گرفته و ارزش شهادت آنها نصف شهادت مرد به حساب آمده ، ناقص العقل و ناقص الايمان بودن آنان است ، ‌برخی هم علت آن را غلبه رطوبت بر مزاج زنان دانسته‌اند كه نتيجه آن كم حافظگی و سرعت فراموی است ولی اينها توجيه درستی نيست .

آنگاه از استاد خود شيخ محمد عبده نقل می‌كند كه گفته است :

علت صحيح اين امر اين است كه شأن زن اشتغال به معاملات و امور مالی نيست و لذا حافظه او در اين زمينه ضعيف است ولی در رسيدگی به امور منزل كه شغل اوست حافظه‌اش از مرد قوی‌تر است و اصولاً طبع بشر چه زن و چه مرد ، اين است كه در اموری كه مبتلا به آنهاست و با آنها سروكار دارند بيشتر و بهتر می‌توانند آن را به ياد داشته باشند و مناط وضع قوانين و جعل احكام ملاحظه غلبه و اكثريت وضع موجود است و در مورد زنان چون غلبه و اكثريت با عدم اشتغال و توجه آنها به امور مالی و معاملاتی است ، لذا در اين زمينه‌ها ضعيف هستند و بيشتر در معرض فراموشی و خطا قرار دارند به همين ملاحظه ، شهادت دو نفر آنها مساوی شهادت يك مرد قرار داده شده است .

وی برای پاسخ اشكال مقدر می‌گويد :

اشتغال برخی از زنان به امور مالی در بغضی از كشورها منافاتی با اين حكم و فلسفه آن ندارد زيرا همان طور كه گفتيم مناط حكم بر غلبه وضع وجود است (25)

هرچند اين توجيه نمی‌ـواند كامل و كافی و با وضع پيشرفت و اشتغال روز افزون زنان در مشاغل مالی و اجتماعی كه می‌تواند غلبه مناط حكم را بر هم زند مناسب باشد ولی بهرحال نشان دهنده نگرش جديد است . ظاهراً با اينكه اين ديدگاه از لحاظ فلسفه و حكمت با ديدگاه اول متفاوت است ولی از نظر ثابت بودن حكم متفاوت زن و مرد در مورد شهادت هماهنگ می‌باشد


آنچه ما تکلیف و وظیفه داریم، این است که از روی ادله شرعی حکم خدا را به دست‏ بیاوریم، ولی دستیابی به فلسفه و حکمت احکام نه وظیفه و نه در بسیاری از موارد در توان ماست. همین که از طریق کتاب و سنت حکم شریعت ‏به دست آمد، باید به آن حکم گردن نهاد و در مقام تشخیص فلسفه و حکمت و توجیه آن حکم نباید بر آمد. چه اینکه ممکن است‏ حکم الهی مبتنی بر حکمت‎های خفیه‏ای باشد که برای انسان قابل ‏درک نباشد.
استاد دکتر گرجی در مصاحبه‎ای چنین می‎فرمایند:
«مسائل فقهی علت مشخصی ندارد و لزومی هم ندارد داشته باشد، به عبارت دیگر آنچه ما می‏توانیم در مسائل فقهی به دنبال آن باشیم، دلیل آن است، نه علت آن، دلیل این مسائل نیز در کتاب و سنت ما آمده است‏.» (گرجی، روزنامه زن، ش۱۴۵، ۲۵/۱۱/ ۱۳۷۷، ص۶)
اما در مورد این دیدگاه باید گفت اصولاً تجسس و تفحص در علت و حکمت و فلسفه احکام و دستورات آسمانی با بررسی فواید و منافعی که در اجرای آن دستورات عاید بشر می‎گردد، امری است فطری؛ بدان‎سان که همیشه پیشوایان ادیان طرف سئوال واقع شده و افکار و آیینشان مورد تفتیش افکار عمومی واقع می‎شد.
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی مشاهده وب سایت این کاربر شناسه عضویت در MSN Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
تشکرها از این تاپیک
adame_haji از این تاپیک تشکر میکنم 
نمایش پستها:   
ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک صفحه 1 از 1

فهرست انجمن‌ها » مباحث متفرقه » دلیل نصف بودن "ارث" "دیه" و "شهادت" زنان نسبت به مردان
پرش به:  



شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید
شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید
شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید


Home | Forums | Contents | Gallery | Search | Site Map | About Us | Contact Us
------------------------------------------------------------------------

Copyright 2005-2009. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc