جمعه 10 فروردین 1403

   
 
 پرسشهای متداول  •  جستجو  •  لیست اعضا  •  گروههای کاربران   •  مدیران سایت  •  مشخصات فردی  •  درجات  •  پیامهای خصوصی


فهرست انجمن‌ها » گردشگری و میراث فرهنگی ساوه و روستاهای آن » گردشگري به كمك عنصرفرهنگي قصه ها، داستانهاوحكايت هاي كهن ايراني

ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک
 گردشگري به كمك عنصرفرهنگي قصه ها، داستانهاوحكايت هاي كهن ايراني « مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی » 
نویسنده پیام
Aliabadi
پستتاریخ: جمعه 16 تیر 1391 - 13:38    عنوان: گردشگري به كمك عنصرفرهنگي قصه ها، داستانهاوحكايت هاي كهن ايراني پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

گردشگري به كمك عنصرفرهنگي قصه ها، داستانهاوحكايت هاي كهن ايراني

قصه و داستان هميشه يكي از منابع جذاب تفريح و سرگرمي همگان بخصوص كودكان بوده و جاذبه ان بعلت هيجان آميز بودن ان است. تحريك حس كنجكاوي دران انكار ناپذير است زيرا داستان و قصه هر انساني را براي مدتي هم كه شده از محيط خسته ويكنواخت خويش بيرون آورده و شنونده قصه در عالم خيال و تخيل برروي بالهاي زرين هماي سعادت يعني سيمرغ ، يا برروي قاليچه پرنده به اوج قصه ها پرواز ميكند .

قصه و داستانهاي ايراني مملو از صدها سرچشمه الهام بخش و تخيل هاي زيبا ست. سرچشمه هزاران فيلم نامه و كارتون و هزاران نمايش تئاتر عروسكي كودكان است .هر داستاني شنيدني و شيرين و ماجراهايي پرپيچ و خم دارد. در وراي هر داستان صدها تجربه هزاران ساله فرهنگ ايراني نهان است. هر انسان كوچك و يابزرگي مي تواند از هر كدام اين داستانها دهها پند و نكته بياموزد.

امروزه از هنر و دانش داستانسرايي و قصه سرايي براي درمان و تراپي بيماران بخصوص بيماران افسرده حال استفاده ها ميشود. ايندسته تراپي و درمان به نسبت ديگر نوع درمان از نوع كم هزينه ترين است ولي در اين دسته درمان به وجود كساني نياز است كه از شيوايي و قوه بياني زيبا و هنرمندانه برخوردار بوده و با قوه هنري قادر به تعريف و بازسازي قصه به شكل زنده براي شنونده هستند. كار هر بزنيست خرمن كوفتن، گاو نر خواهد و مرد كهن. تربيت و آموزش داستانسرايان هنرمند نياز به آموزش هاي هنري و كلامي خاص خود دارد.

همانطور كه مي دانيم هر ساله رقم بالايي از گردشگران بزرگسال با كودكانشان از كشورهاي مختلف براي ديدار شهر والدديسني به پاريس مي روند. عامل جاذبه برانگيز اين دسته گردشگري دراين شهرك ، شكل تجسمي قصه هاي برادران گريم است ( بسياري از داستانها از داستانهاي ايراني كپي شده است . وقتي بسياري از داستانهاي ان را با داستانهاي شهرهاي بومي ايران كه داراي قدمت بسيار است مقايسه ميشود كليه تشابهات و شابلون ها قابل مشاهده است) كه براي كودكان در اين مكان ساخته شده و وسيله تفريح و شادي كودكان را فراهم مياورد وساليانه ميلونها يورو به انجا سرازير ميشود.


طرح گردشگري به كمك قصه و داستانها و حكايت هاي كهن ايراني

شهر قصه هزارويك شب، كليله و دمنه ، داستانها و قصه هاي كهن شهرها و روستا هاي ايران


فرهنگ و ادب پارسي داراي گنجينه هاي عظيم صدها داستان ، قصه و افسانه هاي كهن ايراني است. ازجمله سلسله داستانهاي هزارويك شب، داستانهاي كليه و دمنه و حكايت هاي كهن و افسانه هاي كهن از هر كوي و برزن و شهري و روستايي كه فقط بخشي از ان جمع آوري شده وبشكل كتاب درآمده. بخشهاي ديگر هنوز به شكل سينه به سينه نقل ميشود و حيف روي كاغذ آورده نشده است و درجايي ثبت نمي شود.

اين منبع عظيم فرهنگي يعني قصه و داستانهاي كهن ايراني خمير مايه اي است گنجينه و ثروتي است بي پايان براي هنرمندان، داستان نويسان، داستان سرايان ، بخش دكلمه و تعريف داستان ،مجسمه سازان، معماران با ذوق وهنرمند ، هنرمندان بخش تئاتركودكان و نوجوانان و تئاتر نويسان و سازمان هاي گردشگري تا شهرك فرهنگي قصه و داستانهاي ايراني كه در نوع خود منحصر بفرد است راخلق وابداع نمايند. تا هرگوشه اين شهرك نمادي ومحلي براي بيان و نمايش عيني و صوتي و حركتي و بياني تك تك اين قصه و داستانهاي شيرين ، جذاب، زنده ورنگي باشد. با ابداع اين دست شهرفرهنگي قصه و داستان هاي كهن ايراني گردشگري وتوريستي زمينه اشتغال وفعاليت بزرگي براي همه هنرمندان بخش ادبيات كودكان ونوجوانان ، كليه هنرمندان علاقه مند به ادبيات كودك و نوجوان فراهم مينمايد. فرمهاي ابداعي استفاده از روبات هاي عروسكي و متحرك با توجه به شخصيت هاي داستان ها ، خانه و قصرها، كوهها و چشمه هاي تخيلي، دكورهاي رنگي قصه ها مزين به نور و بخش صوتي وپخش تصاوير ديگيتالي . دستگاه پخش قصه با تعبيه دگمه و تصويرهر داستان يا قصه همراه با تعريف زنده هركدام از شخصيت هاي داستان به سبك راديويي، تلويزيوني و فيلم و يا نمايش عروسكي. شهر فرنگ فيلم قصه ها و تئاتر ها از قصه و داستانها. ساختن يك كوي و برزني بشكل ماكتي براي هر قصه با كوچه و برزن ها كه كودكان با والدين خود قادر به گردش و تماشاي ان باشند.

سالن نمايش تثاترعروسكي قصه ها و داستانها بخصوص داستانهاي كليه و دمنه كه براي سنين كم مناسب است .تدوين رده قصه ها و داستانها متناسب با موضوعات آموزشي و فرهنگي بروز در تمامي طول ماهها و سال .

تعيين محدوده هايي براي نمايش تصويري و تجسمي يك قصه و داستان، با استفاده از ابتكارات هنري با توجه به نور روز و دسته ديگراز داستانها بر اساس وقت شب و استفاده از نور و صوت گيرايي دارند.
ساختن محل بازي و تفريح كودكان و آشنايي انها با شخصيت هاي داستاني( هنرمنداني در قالب يك شخصيت داستاني معروف مانند ملك ابراهيم، ماه پيشوني، نخودي، قارقا ممد، لوبياي سحر اميز، روباه ، گرگ ، خروس و كلاغ داستان هاي كليه و دمنه، كه با لباسهاي مبدل ظاهر ميشوند و با بچه ها سر صحبت را مي گشايند و با انها سرشوخي مي گذارند تا كودكان بخندند و گاه به آنها مطالب علمي مي آموزند، يا با بچه ها بازي مي كنند و به انها بازي هاي جديدي را در عين عمل مي آموزند.

مسلط بودن كاركنان اين شهرك به زبان هاي عربي و انگليسي براي برنامه هاي دراز مدت ضروري است.
با اين دسته پروژه و طرحهاي فرهنگي و هنري ديگر جاي هنرمندان بخش كودكان و نوجوانان در كافه ها و گوشه منزل دنج نيست بلكه در ميان مردم با مردم براي مردم ودر كنار مردم است كه هر روزه درحال توليد و ابداع كارهاي هنري زنده درمسير آموزش و تعليم كودكان و آشنايي انها با دنياي فرهنگ وادبيات و در مسير تقويت قوه خلاقيت كودكان است. اين هنرمندان با هنر خويش ميتوانند از اين خميرمايه فرهنگي و گنجينه گرانقدر هزاران اثار هنري متناسب استاندارد جهاني خلق كنند. اگر دسته اي از هنرمندان بخش كودكان و نوجوانان در اين مسير دامن همت به كمر زده وچنين پروژه هايي را حداقل براي كودكان هر كوي و برزني درحد توان و امكانات تدارك ببينند باعث تشويق و دلگرمي ديگر هنرمندان بخش كودك ميشود و نيز با اين دسته فعاليت هاي فرهنگي و هنري مي توان به بسياري از كودكاني نيازمند و دردمند كمك هاي موثري نمود تا چرخه زندگي اين دسته كودكان در مسير طبيعي و سالم و خلاقي حركت نمايد و از تعالي، خلاقيت و خرد سرشار شوند. طبيعي است كه حمايت و پشتيباني سازمانهاي گردشگري بخش هاي دولتي و خصوصي ميتواند علاوه بر دلگرمي هنرمندان درمديريت و توسعه اقتصادي و كسب درامد براي بسياري از افراد جوان و هنرمند ، علاقه مند به فرهنگ اين طرحها موثر باشد . از اين مكانها مي توان بعنوان محيط هاي سالمي براي گذراندن اوقات فراغت كودكان و نوجوانان مورد استفاده قرار گيرد و از هدر رفتن وقت آزاد و فراغت كودكان و نوجوانان جلو گيري شود. كارشناسان بخش گردشگري با كمك هنرمندان و كارشناسان اهل فن و هنرمندان مي توانند در تكميل و زيبايي اين طرح قدم هاي بزرگي و مفيدي بردارند تا اين طرح خام به پختگي و زيبايي لازم خويش برسد .
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
تشکرها از این تاپیک
rezvaneh(جمعه 16 تیر 1391 - 23:12), Aliabadi از این تاپیک تشکر میکنم 
Aliabadi
پستتاریخ: شنبه 17 تیر 1391 - 00:55    عنوان: پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

داستانهاي شاهنامه فردوسي در خدمت نمايش عروسكي كودكان و ساخت كارتون هاي ايراني

كم هزنيه ترين كار فرهنگي در ارائه و معرفي داستان و قصه هاي كودكان تهيه نمايش هاي عروسكي و خيمه شب بازي درتاسيس و راه اندازي شهر قصه براي كودكان و تهيه فيلم هاي كارتوني در اين زمينه است كه بوسيله هنرمندان بخش كودك و نوجوان با الهام از داستانهاي شاهنامه و داستان شخصيت هاي پهلواني مانند رستم امكان پذير است .

در شاهنامه حتي اسب سفيد و درخشان رستم رخش داراي شخصيت خاصي است اين اسب ماننديك يار مهربان وفادار رستم رادر تمامي صحنه هاي سخت و دشوار همراهي مي كند. از رخش شخصيت افسانه اي تاكنون نه كارتوني ساخته شده نه فيلمي مي بينيم در عوض فيلم زورو دهها بازنمايش داده شده . هنرمندان متعهد مي توانند از اين فرصت هاي فرهنگي به بهترين وجه براي نماياندن هنر خويش بهره جويند.

با الهام ازقهرمانان ديگر شاهنامه و داستانهايي مانند داستان سياوش و افراسياب مي توان دهها داستان با واريانت هاي گوناگون بروز خلق كرد. مثال ديگر خلق واريانت هاي جديد ازداستان نمايش چگونگي هفت خان رستم مرتبط با صدها صحنه زندگي روزانه يك كودك و تلاش هاي مهيج اش براي يادگيري و شكل گيري شخصيت مستحكم و خلاق و مستقل اش با زبان ساده و با تركيب حال و روز كودكان امروزي و دغذقه هاي آنها بخوبي قابل بيان است. بطور مثال از تركيب داستان هفت خان رستم و پشت سرگذاشتن امتحانات نهايي يك دانش آموزش معلول و نابينا مي توان داستان زيبايي ساخت كه در ان شخصيت كلاسيك رستم را به نمايش ميگذارد و شخصيت يك دانش آموز سخت كوش را درآخرين خان امتحاناتش يعني امتحان رياضيات به روي پرده آورد. در اين نمايش تمامي عواطف و دلهره و نيز تلاشهاي اين دانش آموزمعلول و نابينا نمايش داده ميشود و در اخرين تلاشها اين دانش آموز مانند يك كوه نورد از لبه دره بسلامت عبور مي نمايد و آخرين خان را عبور مي نمايد و يا در امتحانات سخت از جمله راستي اش مانند سياوش موفق بيرون مي آيد.
منابع كلاسيك در واقع منبع الهام براي نويسندگان نوپاي فرهنگ و ادبيات كودكان است تا با اعتماد بنفس كامل اثار بروز زنده و مهيج ايي با كمك ان خلق نمايند تا كودكان به زيباترين شكل از اين ادبيات كهن تغذيه و تعليم يابند. با داشتن چنين منابع و گنجينه هاي والايي نيازي به تغذيه از غير و منت بيگانه نيست. با اين دست كارهاي نمايشي و هنري كودكان اين تجربه را بدست مياورند كه اگر يوناني ها هركول و غربي ها سوپر من تخيلي دارند انها شخصيت هاي سمبوليك و اساطيري و فرهنگي مانند رستم دارند. سياوش دارند كه درجوانمردي و انسانيت شخصيت بي نظيري است. كودكان شخصيت هاي قهرماني و كوشا را دوست دارند و برايشان جذابيت فوق العاده ايي دارد و از انها نه تنها الهام مي گيرند بلكه از انها درسهاي مكتوب بسياري نيز در زندگي مياموزند . اگر هنرمندان هنر خويش را به عالي ترين شكل نمايش دهند چه بسا روزي اين اثار هنري در كشورهايي مانند ژاپن ، چين و ديگر كشورها به نمايش درآيند و در محافل هنري موفق به دريافت جوايز نفيسي شوند.. مولف


*****************

رخش

رخش نام اسب رستم قهرمان اسطوره‌ای شاهنامه است. رخش در لغت به معنی رنگ سرخ و سفيد درهم آميخته است . چنانچه مشهور است بدن رخش دارای لکه‌های قرمز و زرد و گل‌های کوچک بود و از زير دم تا زير گردن و چشم تا دهان سفيد بود

داستان گزيدن رستم رخش را
رستم شاد شد و سپاس گذاشت و گفت : « اکنون مرا اسبی بايد که يال و گرز و کوپال مرا بکشد و در نبرد دليران فرو نماند.» زال فرمان داد تا هرچه گله اسب در زابلستان و کابلستان بود از برابر رستم بگذرانند تا وی اسبی به دلخواه بگزيند. چنين کردند. اما هر اسبی که رستم پيش می کشيد و پشتش را با دست می افشرد پشتش را از نيروی رستم خم می شد و شکمش به زمين می رسيد. تا آن که ماديانی پيدا شد زورمند و شير پيکر:

دو گوشش چو دو خنجر آبدار برو يال فربه، ميانش نزار

در پس ماديان کره ای بود سيه چشم و تيز تک، ميان باريک و خوش گام :

تنش پر نگار از کران تا کران چو برگ گل سرخ بر زعفران
به نيروی پيل و به بالا هيون بزهره چو شير که بيستون

رستم چون چشمش براين کره افتاد کمند کيانی را خم داد تا پرتاب کند و کره را به بند آورد. پيری که چوپان گله بود گفت: « ای دلاور ! اسب ديگران را مگير.» رستم پرسيد: « اين اسب کيست که بر رانش داغ کسی نيست ؟ » چوپان گفت: « خداوند اين اسب شناخته نيست و درباره ی آن همه گونه گفتگو ست. نام آن «رخش» است و در خوبی چون آب و در تيزی چون آتش است. اکنون سه سال است که رخش در خور زين شده و چشم بزرگان در پی اوست. اما هر بار که مادرش سواری را ببيند که در پی کره اوست چون شير به کارزا در می آيد. راز اين بر ما پوشيده است. اما تو بپرهيز و هشدار

که اين ماديان چون در آيد بجنگ بدرد دل شير و وچرم و پلنگ
رستم چون اين سخنان را شنيد کمند کيانی را تاب داد و پر تاب کرد و سر کره را در بند آورد. ماديان باز گشت و چون پيل دمان بر رستم تاخت تا سر وی را بدندان برکند. رستم چون شير ژيان غرش کنان با مشت بر گردن ماديان کوفت. ماديان لرزان شد و بر خاک افتاد و آن گاه برجست و روی پيچيد و به سوی گله شتافت. رستم خم کمند را تنگتر کرد و رخش را فراتر آورد و آن گاه دست يازيد و با چنگ خود پشت رخش را فشرد. اما خم بر پشت رخش نيامد، گويی خود از چنگ و نيروی رستم آگاه نشد. رستم شادمان شد و در دل گفت: « اسب من اينست و اکنون کار من به سامان آمد.» آن گاه چون باد بر پشت رخش جست و بتاخت درآمد. سپس از چوپان پرسيد: « بهای اين اسب چيست ؟» چوپان گفت: « بهای اين اسب بر و بوم ايران است. اگر تو رستمی از آن توست و بدان کار ايران را به سامان خواهی آورد .» رستم خندان شد و يزدان راسپاس گفت و دل در پيکار بست و به پرورش رخش پرداخت. به اندک زمانی رخش در تيزگامی و زورمندی چنان شد که مردم برای دور کردن چشم بد از وی سپند در آتش می‌انداختند.

دل زال زر شد چو خرم بهار ز رخش نو آيين و فرخ سوار

منبع گزارش ويكي پديا

****************

داستان‌های شاهنامه را از والت ديسنی بخواهيد
غربيانی که دغدغه تهاجم فرهنگی ندارند، چندين و چند فيلم و پويانمايی و بازی رايانه‌ای براساس شخصيت هرکول ساخته‌اند اما ما تنها و تنها از تهاجم فرهنگی و به فنا رفتن فرهنگ ايرانی سخن می‌گوييم و در تمام اين سال ها نتوانسته‌ايم رستم را به کودک و نوجوان و جوان خود معرفی کنيم. شرکت والت ديسنی از داستان رودابه و گيسوی کمندش الهام می‌گيرد تا «راپونزل وقلم جادويی» را بسازد حالا ما کجای کاريم و چه می کنيم؟!

خبرگزاری ميراث فرهنگی- گروه فرهنگ و هنر- «اين شاهنامه‌ است و اين بهترين نامه است مرياد پيشينيان تو را، تا بدانی تو که هيچ می‌پندارند کئی و از کجايی و از کدام پايه‌ای و بر چه پايه‌ای؛ اين شاه نامه‌هاست که با آنان که نياکان به دروغ خويش بر تو می‌شمردند نياکان راستين خود بشمری، که چه بودند و چه کردند و چه بر ايشان گذشت و چه بر تو می‌گذرد و چونست که بدين پايگاه فروافتادند و چگونه بايست برخيزند...» سال‌ها از آن روز گذشته؛ روزی که بر فردوسی ستم کردند، سنگ‌نبشته‌هايش را شکستند، رنجنامه‌هايش را سوزاندند و از سرزمينش، گورستانی بزرگ ساختند اما او هرگز مرگ را به گريه‌ای شاد نکرد و کوشيد تا زندگی را زنده کند و شاهنامه، نامه گورستان نبود و او سنگتراش، تا با درمی نام هر مرده بر سنگی بياورد.او آن می‌نوشت تا « خواب‌زدگان را چشم، بينا شود بر خويشتن‌شان در آينه.»

داستان‌های شاهنامه، گنجينه بی پايانی است که فرهنگ و هويت ما را تشکيل می دهد و لازم است کودکان و نوجوانان با اين ميراث ارزشمند آشنا شوند و با شناخت گذشته فرهنگی خود به دوره جديد قدم بگذارند؛ اما چند کودک و نوجوان ايرانی رستم و سهراب و سام نريمان را می‌شناسد؟ داستان سياوش برای کدام نوجوان و جوان ايرانی آشناست؟ از جمشيد و فريدون که خبر دارد؟ چند فيلم و پويانمايی و بازی رايانه‌ای براساس داستان‌ها و شخصيت‌های شاهنامه ساخته شده است؟ به روزکردن اين داستان‌ها و قابل فهم کردن آن برای کودکان، نوجوانان و جوانان تا چه اندازه لازم و ضروری است؟ چگونه است که بسياری از نويسندگان بزرگ آمريکای لاتين چون مارکز، بورخس و پائولو کوئيلو از ادبيات مشرق زمين زمين، بهره های بسيار برده و داستان‌های مثنوی،هزارویکشب و... را آبشخور انديشه ها و کارهای خود قرار داده اند؟

مصطفی رحماندوست، شاعر و نويسنده کودک و نوجوان از جمله کسانی است که به بازنويسی و بازآفرينی ادبيات کهن اين مرزوبوم پرداخته است.او قصه را بهترين و مناسب ترین راه برای فرار از روزمرگی‌ها می داند و براين باور است که قصه‌ها از جمله داستان‌های شاهنامه با زبانی نمادين از نيازها و خواسته‌های درونی انسان سخن می گويند و با آشکار کردن آرزوهای پنهان آدميان، تخيل آنها را برمی انگيزند، اما مرز مشخصی ميان قصه، افسانه، داستان و رمان وجود ندارد جز آن که داستان ها از زبانی مستقيم بهره می‌برند و بر بستر واقعيت جريان دارند اما قصه‌ها در قالبی غيرمستقیم ريخته شده و به سمت سوررئاليسم یا فراواقع گرايی سير می کنند.
مصطفی رحماندوست: نياز انسان به قصه و قصه خوانی، همواره زنده و ناميراست و تنها شکل ارائه و بيان آن تغيير می‌کند


او برخلاف بعضی که می پندارند نسل امروز از شنيدن قصه لذت نمی برد معتقد است : اگرچه امروز همه چيز تغيير کرده اما آدم ها همچنان از گوش سپردن به قصه‌ها لذت می برند زيرا نياز انسان به قصه و قصه خوانی، همواره زنده و ناميراست و تنها شکل ارائه و بيان آن تغيير می‌کند.

رحماندوست، ساده نویسی را مقدمه‌ای بر بازنويسی يک اثر می‌داند و می‌گويد: در ساده نويسی، کيان منطقی داستان حفظ می شود، همان‌گونه که در بازنويسی هم تا حد زيادی طرح کلی داستان دست نخورده باقی می‌ماند اما در بازآفرينی همه چيز دستخوش تغيير می شود و شايد تنها پيام داستان باقی بماند .برای نمونه او به بازآفرينی داستان«موش و گربه» پرداخته. به اين معنی که شيخ بهايی در قصه خود از صوفی‌گری سخن گفته و رحماندوست از جنگ بين يک موش زرنگ و دانا و يک گربه تنبل و نادان تا به خوانندگان خود بگويد ماجرای «تام و جری» در ادبيات کهن ايرانيان هم وجود داشته است، اگرچه آنها نتوانسته اند با زبانی شيرين و جذاب وبا استفاده از رسانه ای فراگير چون تلويزيون، آن را به نسل حاضر منتقل کنند.

شاعر مجموعه «بازی با انگشت ها»، بازآفرينی را هنری تر از بازنويسی می داند؛ اما معتقد است که کودکان امروز بايد با ميراث گذشتگان خود آشنا شوند .اگرچه به باور او کسانی که به بازنويسی متون کهن می‌پردازند يا تازه کارانی هستند که توان کار خلاقه ندارند و با تکيه بر خاطره بزرگ‌ترها به انتشار کارهای عوام پسندانه می پردازند يا افراد توانا و آگاهی هستند که دلشان می‌خواهد کودکان و نوجوانان اين سرزمين را با پيشينه خود آشنا کنند.

شاهنامه، بازنويسی منظوم «خوتاي‌نامک»

قدمعلی سرامی، شاعر، نويسنده و پژوهشگر ادبيات معتقد است:نسل امروز همان اندازه که به بازآفرينی آثار کلاسيک و متل‌ها و افسانه‌ها نياز دارد همان اندازه هم به بازنويسی و روان کردن اين آثار احتیاج دارد چراکه هر معلول در دنيای جديد، زاييده چند علت است و نمی‌توان پديده‌ها را از يکديگر جدا کرد و آنچه اهميت دارد اين است که مانع خلاقيت نويسندگان نشويم و بگذاريم چگونگی انتخاب منابع و کارکردن با آن را، خود انتخاب کنند.

او بازنويسی را معادل فارسی«رايت کردن» می داند و معتقد است: بازنويس تنها به روان کردن متن و قابل فهم کردن آن برای کودکان می پردازد بدون آن که ساختار اثر را دگرگون کند. برای مثال فردوسی در اثر بزرگ خود«شاهنامه»، تنها به بازنويسی منظوم«خوتای نامک» پرداخته و شخصيت ها را متحول نکرده است.

قدمعلی سرامی: فردوسی در اثر بزرگ خود«شاهنامه»، تنها به بازنويسی منظوم«خوتای نامک» پرداخته و شخصيت ها را متحول نکرده است
نويسنده کتاب«سيمرغ و آفتاب» که بازآفرينی هفت خوان رستم به زبانی ديگر برای نوجوانان است،بازآفرينی و بازنويسی را در پاره اول مشترک می داند و می گويد: نويسنده نه در بازآفرينی و نه بازنويسی به کاری نو و خلاقه نمی‌پردازد اما بين آفرينش و نوشتن، تفاوتی اساسی وجود دارد به اين معنا که در بازآفرينی، نويسنده اثر را مبنا قرار می‌دهد و آن را براساس سليقه ها و ذهنيات خود دوباره می آفريند و می تواند پيام داستان و حتی شخصيت قهرمانان آن را تغيير داده و خلاقيت و نظر خود را در يکايک عناصر قصه دخالت دهد در حالی که در بازنويسی تنها می توان به روان کردن اصل داستان با دخالت‌های بسيار اندک پرداخت. اگرچه هنوز مردم، تفاوت ميان اين دو را نمی دانند و اصحاب رسانه هم به طور تخصصی با آن برخورد نمی‌کنند.

سرامی که در«قصه دوستی» به بازآفرينی يکی از افسانه های قديمی پرداخته براین باور است: اگرچه کسانی که به بازآفرينی آثار می‌پردازند، داستانی را مبنای کار خود قرار می‌دهند اما ضرورتی ندارد که در نوشته‌های خود به مبنا اشاره کنند همان‌گونه که بسياری از آثار پائولو کوئيلو، برگرفته از داستان های مثنوی است اما او مبنا را از خوانندگان خود پنهان و خود را آفريننده اصلی، معرفی می‌کند زيرا داستانی ديگر با زبانی نو پی افکنده است و از اينجاست که بازآفرينی اگرچه بيشتر برای کودکان مطرح می‌شود اما همه ادبيات را دربرمی‌گيرد و خرد و بزرگسال ندارد اما مساله اينجاست که آن‌گونه که بايد و شايد به ادبيات کهن ايران زمين در قالب‌های جذاب و تاثيرگذاری چون فيلم و انيميشن توجه نمی‌شود.

رسانه ملی می تواند نقش پررنگی در معرفی مفاخر و داستان های کلاسيک ايرانی از جمله فردوسی و اثر ماندگارش شاهنامه داشته باشد اما چون هميشه به تنها چيزی که نمی‌پردازد فرهنگ و هويت ملی است. بارها و بارها ماجراهای تام و جری از اين رسانه پخش شده اما کسی «موش وگربه» عبيد زاکانی با آن طنز فاخر را نمی‌شناسد.


منبع گزارش سايت ميراث فرهنگي


کد:
http://www.chn.ir
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
Aliabadi
پستتاریخ: شنبه 17 تیر 1391 - 14:52    عنوان: پاسخ به «گردشگري به كمك عنصرفرهنگي قصه ها، داستانهاوحكايت هاي كهن ايراني» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

دوستان عزيز از قصه و داستان هاي كهن و تخيلي دراز با صحنه هاي اسراراميز و هيجاني كه تو ساوه و روستاهاي ساوه از زمانهاي قديم پدربزرگ ها و مادر بزرگ ها ، يا پدر و مادر و خاله و دايي ها تعريف مي كردند.اگر چيزي تو خاطراتتون بياد داريد برامون نقل كنيد. تعريف اين خاطرات و شنيدنش شيرين هستش. اگر عين داستان و قصه يادتون هستش كه خيلي عالي ميشه براي همه ما شنيدنش خيلي جالبه. فرهنگ عامه ساوه يعني همين تعريف كردن قصه و داستانهاي قديمي و قشنگ ايي هستش كه ساوه ايي ها تو شهر و روستا هاشون براي بچه ها و بزرگ ها تعريف ميكردند و همه كلي ازش لذت مي بردند.
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
Aliabadi
پستتاریخ: شنبه 17 تیر 1391 - 15:18    عنوان: پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

جوايز اسكار ، گسترش گردشگري بوسيله هنر نقاشي و ساختن كارتون و فيلم با كمك سوژ ه هاي عناصر قصه و داستانهاي كهن ايراني ، ازجمله داستانهاي هزارو يك شب و داستانهاي كليه و دمنه ( Fabeln von Kelile und Demne aus Persien )

نقل قول:
ولت ديسني
فيلمساز امريكايي (1901- 1966)
ويرايش : مريم فودازي


«والت ديسني» (كه نام واقعي اش والتر اليا ديسني بود)، در 5 دسامبر سال ۱۹۰۱ در شهر شيكاگو و در یک خانواده کشاورز به دنيا آمد. پدرش ايرلندي و مادرش اهل آمريكا بود. «والت» چهارمين فرزند از پنج فرزند «اليا» و «فلورا» ديسني بود. به جهت تفاوت سني بسيار زيادي كه ميان برادران و خواهرانش وجود داشت، ميان او و «روي» (يكي از برادران والت) صميميت و پيوندي تنگاتنگ به وجود آمد. بعدها «روي» يكي از شركاي والت در كمپاني بزرگ « والت ديسني» شد. « والت» در سن ۱۳ سالگي، تحصيلات خود را در رشته نقاشي آغاز نمود. او در دوران دبيرستان نيز همين رشته را ادامه داد. هنگامي كه در دبيرستان مشغول انتشار يك نشريه گرافيكي بود، جنگ جهاني اول شروع شد، اما از آنجايي كه به سن قانوني (۱۸ سال) نرسيده بود، نتوانست در جنگ شركت كند و بنابراين، در صليب سرخ به عنوان راننده مشغول به كار شد. سپس به فرانسه رفت و در آنجا نقاشي و كارهاي گرافيكي بر روي ماشين هاي صليب سرخ را به عهده گرفت. بعد از جنگ جهاني اول، در مطبوعات مختلف به عنوان نقاش و كاريكاتوريست مشغول به كار شد. در سال 1920 ديسني و يكي از همكارانش به نام «آيورك» براي اولين بار در ساخت يك فيلم كارتوني در كانزاس سيتي شركت كردند. والت با يك دوربين عاريتي در يك گاراژ شروع به آزمايشات مختلف كرد. كار در اين گاراژ، تجربه اي براي موفقيت هاي بعدي و ايده هاي بزرگ تر وي در جهت ساختن فيلم كارتوني شد. ديسني از اين نقطه، راهي را آغاز نمود كه پايانش درخشش و شهرت عالمگير وي بود و گذشته از اين، دريچه اي به دنيايي ديگر گشود؛ دنيايي كه سادگي هايش نه تنها براي كودكان كه براي بزرگ ترها نيز جذابيتي چشمگير داشت.
اگرچه والت ديسني در ساخت فيلم هاي كوتاهي همچون : «كلاه قرمزي»، « مو طلايي و سه خرس»، «گربه نره» و «هانس و لوبياي جادويي»، افسانه هاي قديمي را توصيف مي كرد، اما از اين افسانه هاي قديمي به عنوان نقطه شروعي براي ايده هاي جديد استفاده كرد. اولين فيلم كارتوني كه ديسني ساخت، از نظر مالي براي او فاجعه به بار آورد و نتوانست موفقيتي كسب كند، با اين حال وي قصد داشت ساختن فيلم هاي كارتوني را ادامه دهد. بنابراين، در جولاي ۱۹۲۳ در حالي كه فقط چهل دلار در جيب داشت، به هاليوود رفت و ساخت كارتون را آغاز نمود. در آن جا، بعد از اينكه چند بار با عدم موفقيت روبه رو شد، بالاخره استوديوي جديدي را راه اندازي كرد كه در آن فيلم هاي كارتوني و واقعي توليد مي شد. سرمايه اوليه اين استوديو را برادرش « روي» در اختيار او قرار داد. اين استوديو كه در ۱۶ اكتبر ۱۹۲۳ تأسيس شد، كمپاني «والت ديسني» نام گرفت. نخستین کار بزرگش آفرینش چهره‌ای به نام «میکی ماوس» بود. اولين فيلم اين كمپاني با نام «آليس در سرزمين عجايب» دو روز بعد از تأسيس آن پديد آمد. ديسني خود شخصاً ۱۵۰۰ نقاشي مختلف براي ساخت قسمت اول اين سريال كارتوني تهيه كرد. از سال ۱۹۲۴ تا ۱۹۲۶ نزديك به ۶۰ قسمت از سري فيلم هاي «آليس» ساخته شد. از سال ۱۹۲۸يعني از زمان ظهور فيلم هاي ناطق بر پرده سينما، فيلم هاي كارتوني والت ديسني مورد توجه همه مردم و همه سنين بوده است. «كشتي بخار ويلي» كه اولين فيلم كوتاه ناطق والت ديسني است، در سال ۱۹۲۸ ساخته شد و ميكي ماوس نخستين شخصيت كارتوني خلق شده توسط او در قالب حيوان بود.
ديسني و كمپاني هاي مختلف آن، به دليل فيلمها، كارتونها و تكنيك هاي نوين فيلمسازي، موفق به دريافت ۴۸ جايزه اسكار از طرف «آكادمي علوم و هنر تصاوير متحرك» شدند. علاوه بر اين، كمپاني ديسني بارها و بارها از طرف مجامع هنري مختلف آمريكايي و بين المللي مورد تجليل قرار گرفت. اين هنرمند كه ۳۰ جايزه اسكار را از آن خود ساخت، در سال ۱۹۶۶ در شهر لس آنجلس درگذشت.
با درگذشت وي، استوديوهاي متعدد ديسني با همان سبك والت ديسني به كار خود ادامه دادند. در سال ۱۹۷۱، «ديسني ورلد» با مقياسي بزرگتر از ديسني لند در حومه شهر «اورلاندو» واقع در ايالت «فلوريدا» گشايش يافت. نخستين پاركي كه در خارج از آمريكا به نام ديسني ساخته شده، پارك «ديسني لند توكيو» است كه در سال ۱۹۸۳ در شهر توكيوي ژاپن ايجاد شد. در سال ۱۹۹۰ نيز نخستين ديسني لند اروپا در فرانسه، واقع در نزديكي پاريس ساخته شد.


منبع گزارش از سايت ها
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
Aliabadi
پستتاریخ: شنبه 17 تیر 1391 - 17:03    عنوان: پاسخ نقش ادبيات در رشد و توسعه صنعت گردشگري پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

ادبيات ( قصه ، داستان و شعر كهن ) در توسعه صنعت گردشگري امروزه بدلايل فرهنگ شناسي نقش مهمي را ايقا كرده اند.

نقش ادبيات كهن در علم و صنعت گردشگري ، استفاده هاي كاربردي از ادبيات كهن( قصه ، داستان و شعر) در صنعت گردشگري

نقش شاعران و داستان نويسان قديم و معاصر در توسعه صنعت گردشگري يك شهر


تاريخچه زبان و ادبيات پارسي از زبان ويكي پديا ترجمه آزاد از مولف

Die Geschichte der Persischen Literatur lässt sich bis in das Altertum zurückverfolgen. Erste Beispiele einer iranischen Dichtung, die bereits das Schema einer zur Tradition gewordenen Rhetorik aufweisen, befinden sich in den Gathas (Gesängen), den ältesten Teilen des Avesta, der Schrift der zoroastrischen Religion (siehe auch Zarathustra).

وقتي تاريخچه ادبيات پارسي دنبال ميشود (ريشه ان )به عهد كهن باستاني انتيك مي رسد. بعنوان مثال اولين نمونه هاي شعري بعنوان يك سنت ممتد ادبي در اثار ادبي( ايراني) درگات ها يافت ميشود( مجموعه سرودو نيايش ها) كه در قديمي ترين بخش هاي كتاب اوستا يافت شده. به اثار مذهبي دين زرتشت مراجعه شود.


Als Dari-Dichtung wird hingegen die Gesamtheit der klassischen Dichtungskultur im Iranischen Hochland bezeichnet, die in der persischen Schriftsprache Dari angefertigt wurde.
ايندسته سرودها بنام شعرهاي داري ناميده ميشود كه مجموعه كلي ادبيات شعري ايران زمين را تشكيل ميدهد وشناخته ميشود كه در زبان نوشتاري پارسي بنام داري ساخته و پرداخته شده. منبع ويكي پديا

توضيح از مولف - مرزهاي سرزمين ايران كهن با مرزهاي امروزي ايران بكلي فرق داشته و بعلت گستردگي اين سرزمين درگذشته هاي نزديك و دور مي بينيم كه زبان و ادبيات پارسي بشكل وسيعي در ميان كشورهاي همسايه گسترش داشته ودارد. اتصال و همبستگي فرهنگي اين نواحي بر ايرانشناسان پوشيده نيست.

بطور مثال مي بينيم كه در زمان ساسانيان پايتخت ايرانيان در تيسفون قرار داشته. در زمانهاي دورتر قلمرو اين سرزمين دركشورهايي مانند تركيه فعلي و مصر قرار داشته. مي بينيم در غرب هند بيش از هزاروچند صد سال است كه تا به امروز ايرانيان زرتشتي فرهنگ دوست بسياري در انجا موطن داشته ودرآنجا زيست مي كنند.در افغانستان ايرانيان زيادي ازعهد كهن چون انجا هميشه وطنشان بوده و در انجازندگي مي كنند. اگر شما با ساكنان اهل بدخشان و كابل و ديگر شهرها گفتگو نمائيد انها اين واقعيت ها را بخوبي برايتان شرح ميدهند.با مراجعه به منابع ايرانشناسي اطلاعات بيشتري درباره قلمرو ايرانيان در صده هاي ماقبل عهد ساساني و گسترش فرهنگ و زبان پارسي بدست مي آوريم. با توجه به رشد و شكل گيري پديده انقلاب صنعتي و نياز شديد ماشين هاي صنعتي بخار به مواد خام كشورهاي آسيايي و ديگر قاره ها،پديده استعماردر دو قرن اخيرشكل گرفت و كشورهاي استعمار گر با يكديگربرسرمواد خام كشورهاي مستعمره يعني كشورهاي جهان سوم درگيرو وارد جدل شدند براي بدست آوردن منافع خويش اين كشورهاي صنعتي با يكديگر جنگ جهاني اول و جنگ دوم را پديد آوردند.در اين جنگها كشورهاي جهان سوم نقشي نداشت وبيشتر نقش قرباني به اين دسته كشورها تحميل شد. كشوراستعمارگرانگليس در دو قرن اخير درتجزيه اين مناطق براي حفظ منافع خويش درهندوستان و كشورهاي آسياي شرقي بعنوان عمده مستعمره خويش نقش مستقيم را ايفاء كرد.براي كسب اطلاعات بيشتر به كتابهاي علمي تاريخي پديده انقلاب صنعتي واستعمار مراجعه فرمائيد ...... مولف

Sie entstand hauptsächlich auf dem Gebiet der heutigen Staaten Iran, Afghanistan, Tadschikistan und Usbekistan. Zudem war die Persische Sprache über eine sehr lange Zeitspanne hinweg die Kultur- und Amtssprache im Irak, in Pakistan und in Nordindien. Auch hier lebten einige der bekanntesten Dichter der persischen Sprache.

اين مجموعه شعر وادبيات درممالك امروزي از جمله ايران، افعانستان، تاجيكستان، و اوزبكستان پديد آمده اند. در اين سرزمين ها زبان پارسي درطول ( هزاران سال) زمانهاي طولاني زيادي بعنوان زبان فرهنگي و زبان اداري بخصوص در عراق و پاكستان و شمال هند تثبيت شده بود. در اين سرزمين ها تعداد زيادي شاعران پارسي زبان معروف مي زيسته اند. منبع ويكي پديا

Persische Dichter haben so auch über Jahrhunderte hinweg andere Kulturen und Sprachen beeinflusst, unter anderem den deutschen Dichter Goethe, dessen West-östlicher Diwan auf der klassischen persischen Poesie basiert.

شعر و ادب پارسي قرنهاي متمادي فرهنگ و زبانهاي ملل ديگررا نيزتحت تاثير خويش قرارداد. بخصوص روي گوته شاعر( معروف) آلماني تاثيرعميقي برجا گذاشت كه نمونه اين تاثير در كتاب ديوان غربي و شرقي ( نوشته گوته شاعر آلماني زبان ) كه (گوته در اين ديوان) روي اثار كلاسيك شعري و پويزي زبان پارسي ( از جمله شعرهاي حافظ ) متمركز است. منبع گزارش ويكي پديا
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
Aliabadi
پستتاریخ: شنبه 17 تیر 1391 - 17:18    عنوان: پاسخ به «گردشگري به كمك عنصرفرهنگي قصه ها، داستانهاوحكايت هاي كهن ايراني» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455



نقش كاربردي ادبيات در صنعت گردشگري و ارتقاء سلامت جسم و جان

نقش ادبيات ( قصه ، داستان و شعر كهن ) در توسعه صنعت گردشگري امروزه بدليل اهميت فرهنگ شناسي و تاثير ان در بهبود و بالا رفتن سلامتي جسم و روح نقش مهمي را ايقا كرده و هر روزه اشكال كاربردي اين صنعت گردشگري توسعه بيشتر مي يابد.

نقش ادبيات كهن در علم و صنعت گردشگري ، استفاده هاي كاربردي از ادبيات كهن( قصه ، داستان و شعر) در صنعت گردشگري

نقش مهم شاعران كهن و داستان نويسان قديم و معاصر در توسعه صنعت گردشگري يك شهر


كليه و دمنه به بزبان هاي ديگر جهان

ترجمه آزاد از مولف

Kalila und Dimna:
Fabeln aus dem klassischen Persien
Nasrollah Monschi
Kalila und Dimna.
C.H.Beck, 1996 - 452 Seiten

فابل هاي( داستانهاي نقل شده از زبان حيوانات) كلاسيك پارسي
نوشته نصرالله منشي
كتاب كليه و دمنه
از س. ها بك، نشرسال 1996 ، درچهارصدو پنجاه و دو صفحه




داستانهاي كليه و دمنه بعنوان منبع مهم براي تهيه انيميشن و فيلم كارتون در بخش ادبيات كودكان
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
نمایش پستها:   
ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک صفحه 1 از 1

فهرست انجمن‌ها » گردشگری و میراث فرهنگی ساوه و روستاهای آن » گردشگري به كمك عنصرفرهنگي قصه ها، داستانهاوحكايت هاي كهن ايراني
پرش به:  



شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید
شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید
شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید


Home | Forums | Contents | Gallery | Search | Site Map | About Us | Contact Us
------------------------------------------------------------------------

Copyright 2005-2009. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc