شنبه 1 اردیبهشت 1403

   
 
 پرسشهای متداول  •  جستجو  •  لیست اعضا  •  گروههای کاربران   •  مدیران سایت  •  مشخصات فردی  •  درجات  •  پیامهای خصوصی


فهرست انجمن‌ها » فرهنگستان » نقد و بررسی کتابها و آثار دکترشریعتی

ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک رفتن به صفحه قبلی  1, 2, 3  بعدی
 نقد و بررسی کتابها و آثار دکترشریعتی « مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی » 
نویسنده پیام
Hamid
پستتاریخ: جمعه 10 آذر 1391 - 20:15    عنوان: پاسخ به «نقد و بررسی کتابها و آثار دکترشریعتی» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیريت كل سایت
مدیريت كل سایت

عضو شده در: 19 شهریور 1384
پست: 1201
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 28580

irani, جان،
یزید هم شاعر ماهری بوده...

یکی دیگه از چیزهایی که شریعتی بانی‌ش شد این بود که خیلی‌ها پشت ایشون قایم شدند و ضربه زدند به روحانیت و دین.
یعنی یک نفر رو گیر آوردن که (از نگاه عوام) فهمیده باشه و مخالف دین باشه یا به دین ضربه بزنه، رفتند پشتش و اغلب، با تکرار جملاتش (با نیتی جدید) به دین و روحانیت و عقاید مردم ضربه زدند.
این جمله هم شبیه جملات ایشونه:
نقل قول:
هیچکدام از بزرگان فعلی نتوانست کتابی به این جامعی و تاثیر گذاری بنویسد.

شما چند تا از بزرگان رو می‌شناسید؟
چند تا کتاب از اون‌ها می‌شناسید؟
جامع بودن رو تعریف کنید!؟
تأثیر رو تعریف کنید؟
چند نفر رو می‌شناسید که روشون اون کتاب تأثیر گذاشته باشه؟
اون تأثیر مثلاً باعث شده که چطور بشن؟

irani, جان، من مثل جوانان سر خیابون نیستم که با چند جمله قشنگ و بدون استدلال من رو قانع کنی! من به کلمه کلمه جملات شریعتی و شما فکر می‌کنم و تأثیر اون‌ها رو روی مخاطب آزمایش کردم و می‌کنم... (بعد از قریب به ۲۰۰۰ مطلب و مقاله نوشتن در آفتابگردان و ساوه‌سرا اگر ندونم تأثیر یک جمله و کتاب روی مخاطب چطور هست و آیا این تأثیر، منفی هست یا مثبت، که کلاهم پس معرکه‌ست)

هیچ انسان عاقلی تأثیر (مثبت) یک جمله از جملات استاد مطهری رو با صد تا کتاب شریعتی عوض نمی‌کنه.
صدها نفر (که دینی ضد اسلام داشتن. مثل بهائیت و وهابیت و امثالهم) فقط با خوندن استدلال‌های شهید مطهری مسلمان شیعه شدن. اما خیلی از جوانان کتب این آقا رو خوندن و بیشتر احساس ناامیدی و فقر و پوچی کردن. بله، از این نگاه، بیشترین تأثیر رو داشت و من هم به همین خاطر ایشون رو ملعون‌ترین فرد تاریخ ایران می‌دونم.

برای اینکه بفهمید یک نویسنده و دعوت کننده، در راه خدا حرکت می‌کنه یا خیر به این آیه دقت کنید:
الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاء وَاللّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلاً وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ
شیطان شما را به فقر (فقر فکری، فقر در امید، فقر در توان و همه نوع فقر) دعوت می‌کند و به فحشا امر می‌کند و خداوند شما را به مغفرت (امیدواری به بخشش) و فضل دعوت می‌کند و خدا وسعت دهنده داناست. (وسعت دهنده علم، امید و همه چیز)
با یک بررسی ساده می‌شه فهمید شریعتی به چی دعوت کرد: فقر در فکر کردن به جملات، فقر در امید، فقر در محبت بین مردم، فقر در ایمان، فقر در سلامتی، فقر در خیلی چیزهای دیگه... اما روحانیونی مثل رهبرمون به چه چیز دعوت می‌کنه: جوانان! رابطه‌تون با خدا رو حفظ کنید. روزی چند آیه قرآن بخوانید، در علم تحصیل کنید. وابسته نباشید، کبر نداشته باشید، جوانان ما از دوران انقلاب بهترند، نگویید بدتر شده‌اند، آینده از آن ماست و ...


ـــــــــــــــــــ
با توجه به اینکه فرصت و اعصاب بحث کردن رو ندارم، این پست آخرین پست من در مورد این آقا بود.
خواهشی که از دوستان دارم اینه که جملات ایشون رو در انجمن‌ها ننویسند چون دوست ندارم از طریق این مجموعه به عقاید مردم توهین بشه و اون‌ها ساده‌لوح و احمق دونسته بشن.
ممنونم و می‌دونم که درک می‌کنید Winking
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی مشاهده وب سایت این کاربر [وضعيت كاربر:آفلاین]
Aliabadi
پستتاریخ: شنبه 11 آذر 1391 - 01:37    عنوان: پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

نقد و بررسی سبک و روشهای شریعتی

نقد و بررسی شریعتی از
دیدگاه حجت‌الاسلام خسروپناه:



آسیب‌های روشنفکری شریعتی


با وجود مطالب ارزنده و سازنده، روشنفكري شريعتي نيز از آسيب معرفتي در امان نبوده است. اينك به پاره‌اي از آسيب‌هاي اين بحث اشاره مي‌كنيم.

اولين اشكالي كه به شريعتي وارد است به روش شناسي او بر مي‌گردد. وي متد كار پيامبر را به سنت اضافه مي‌كند، در حالي كه متد كار پيامبر، همان فعل و رفتار نبوي است.
يعني متد، چيزي جداي از فعل پيامبر نيست.
صرف آگاهی به علم و زمان می‌تواند مجوز اجتهاد باشد؟
آيا باز بودن اجتهاد مي‌تواند مجوزي براي اصلاح منابع استنباط گردد و به همراه آن، از عقل و اجماع اعراض كرد و علم و زمان را جانشين آن نمود؟
البته زمان، عنصر مهمي در اجتهاد است، ولي در موضوع شناسي آن، نه در حكم شناسي، تمام فقهاي شيعه نيز به اين نكته توجه داشته‌اند، اما مراد فقها از اجماع، هرگونه اتفاقي نيست، بلكه اتفاق علما و فقها است كه برآمده از قول معصوم باشد.
اما علم چگونه مي‌تواند پايه استنباط قرار گيرد؟ علم از طريق استقرار به نتايج خود دست مي‌يابد و به همين دليل از مرز ظن تجاوز نمي‌كند؛ پس هيچ‌گاه حجيت شرعي پيدا نمي‌كند و تنها در موضوع‌شناسي و مصلحت شناسي مفيد فايده است، ولي هيچ‌گاه عنصري براي استنباط احكام شرعي قرار نمي‌گيرد.

خطای دوم شریعتی: او دين را ثابت و معرفت ديني را متحول مي‌داند
خطاي ديگر شريعتي اين است كه دين را ثابت و معرفت ديني را متحول مي‌داند. او براي تحول و عصري شدن معرفت و فهم ديني از علوم انساني به ويژه جامعه شناسي و تاريخ مدد مي‌گيرد، بدين معنا كه ديدگاه‌هاي جامعه شناختي را بر فهم آيات تطبيق مي‌كند كه از خطاهاي معرفت شناسي ديني است.
علوم انساني چون ظني هستند و هميشه در حال تحول و تغيير، نمی‌توانند مبنای معرفت دینی شوند
زيرا اولاً اين عمليات فكري، نوعي تفسير به راي و تحميل انديشه‌هاي ديگران بر قرآن است كه انسان را از تفسير كلام حق دور مي‌سازد.

ثانياً علوم انساني به جهت ظني بودنشان هميشه در حال تحول و تغييرند، حال اگر در فهم متون ديني از اين علوم بهره بگيريم، منشاء تحول دايمي و در نهايت نسبيت معرفت ديني مي‌گردد و اعتماد مومنان را از دين مي‌زدايد.

ثالثاً جامعه‌شناسي از مكاتب و نحله‌هاي گوناگون تشكيل شده است.
حال اگر انديشه‌هاي ماكس وبر را بر قرآن تحميل كنيم، اسلام وبريسمي و اسلام سرمايه‌داري توليد مي‌شود و اگر براساس انديشه‌هاي ماركس و اَنگلس به سراغ متون ديني برويم، به اسلام ماركسيسمي و سوسياليسمي دست مي‌يابيم و هر دو اسلام از اسلام ناب محمدي(ص) فاصله دارد، علاوه بر آنكه در ترجيح يكي بر ديگري، گرفتار ترجيح بلامرجح مي‌شويم و اصولاً چنين روشي با هدايت‌گري و تبيان بودن قرآن، سازگاري ندارد.
شريعتي از يك طرف به عنصر اجتهاد اعتقاد دارد و از بهره‌گيري آن و بازسازي دين توسط اجتهاد تاكيد مي‌ورزد و وظيفه روشنفكران را احيا و بازسازي دين و بهره‌گيري از اجتهاد معرفي مي‌كند و از طرف ديگر براي روشنفكران، به هيچ تخصصي اعتقاد ندارد،

حال پرسش ما اين است كه چگونه روشنفكر آگاه به زمان و زبان جامعه و متعهد به تعهد انساني كه از تخصص‌هاي لازم جهت طي كردن فرآيند اجتهاد بي‌بهره است و به مباني فقهي و حديثي و رجالي و ده‌ها تخصص ديگر آشنايي ندارد، توان بهره‌گيري از اجتهاد و احياء دين را دارد؟
آيا تجويز چنين نسخه‌اي، جوانان را به نوعي الحاد يا التقاط نمي‌كشاند و يا اين كه نكشانده است؟
اگر قبل و بعد از انقلاب، گروه‌هايي از نسل جوان را مشاهده مي‌كنيم كه از مجتهدان جامع الشرايط فاصله مي‌گيرند و مستقلاً به اجتهاد ديني مي‌پردازند و در نهايت به دام انديشه‌هاي التقاطي مي‌افتند و از خلوص دين منفك مي‌شوند، بدان جهت است كه بدون تخصص‌هاي لازم و كافي به فهم دين مي‌پردازند.
اشكال ديگر انديشه‌هاي دكتر در اين است كه وي لزوم داشتن تخصص علمي، فلسفي، جامعه شناسي، سياست مداري و غيره را از روشنفكران سلب مي‌كند، ولي در بعد ايجابي دانستن مكاتب و نظريه‌هاي جامعه شناختي و قدرت تجزيه و تحليل منطقي و هدايت پيامبرانه را لازم مي‌داند. بي‌شك جمع اين دو پيشنهاد مستلزم اجتماع نقيضين است.

شریعتی بیش از حد به حيات اجتماعي و كاركردهاي اجتماعي دين مي‌انديشيد
اشكال ديگري كه براين شخصيت فكري مي‌توان گرفت اين است كه او بيش از حد به ايدئولوژي كردن و حيات اجتماعي و كاركردهاي اجتماعي دين مي‌انديشيد و همين سبب شده بود كه به ابعاد فردي و عبادي دين، كمتر توجه كند و گاه عالمان ديني را مورد عتاب قرار دهد و اسلام را از جامعيت بيندازد، در حالي كه نگاه احياگر به دين، بايد نگاه جامعه نگرانه باشد و به تمام ابعاد دين توجه كند.
اموري كه در آبادكردن دنيا نقش مهمي دارند، بيشتر مورد توجه شريعتي است تا اموري كه در آبادكردن آخرت
نقد ديگر ما به رويكرد دكتر شريعتي اين است كه از مجموع انديشه‌هاي ايشان استفاده مي‌شود كه دنيا، اصل و آخرت، فرع است و بايد آخرت، تابع دنيا باشد، به همين دليل اموري كه در آبادكردن دنيا نقش مهمي دارند، بيشتر مورد توجه شريعتي قرار مي‌گيرد تا اموري كه در آبادكردن آخرت موثرند.
حال آنكه از آيات قرآن و روايات پيشوايان دين چنين استفاده مي‌شود كه دنيا مقدمه آخر است و بايد به دنيا نگاه مقدماتي داشت و اگر به ايدئولوژي كردن دين و كاركردهاي اجتماعي دين توجه داريم بايد از مقدماتي بودن آن غفلت نكنيم.

پی‌نوشت:

- آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، عبدالحسین خسروپناه، پژوهشکده فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول88
- مجموعه آثار دکتر علی شریعتی، انتشارات قلم

منبع گزارس از خبرگزاری دانشجو


کد:
http://snn.ir/
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
mahdiss
پستتاریخ: شنبه 11 آذر 1391 - 02:38    عنوان: پاسخ به «نقد و بررسی کتابها و آثار دکترشریعتی» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

عضو فعال
عضو فعال

عضو شده در: 3 بهمن 1390
پست: 529
محل سکونت: ساوه ...
iran.gif


امتياز: 13590

ممنون حمید جان که نظرتون رو گفتین.
حالا که بیشتر فکر میکنم میبینم همین طور بوده، یعنی حرفاش به ظاهر قشنگ بوده و در باطن خیلی زشت. ضمن اینکه تمام این حرفها در شرایط خفقان و اندوه بار نوشته میشده.
دقیقا همین طور هست یعنی وقتی دنباله رو افکارش باشی ناچارا به این باور میرسی که همه مردم نادانند، که تو رو درک نمی کنند و فقط تویی که می فهمی!
ولی انصافا ادبیاتشون فریبنده بود انگار آدما رو با حرفاش ایزوله میکرد !


در این مورد هم شکی نیست که درسته دردهای روحی همیشه در مرتبه اول قرار داره ولی دردهای مادی هم در جایگاه خودش خیلی سخت وطاقت فرساست . فی الواقع درد بی آبی کم دردی نیست برای یک انسان.
در بسیاری جاهای دیگه که نباید مادیات رو مطرح میکرد و فقط باید معنویات رو می دید برعکس بود! کلا خیلی تناقض داشت.

اصلا درست و غلطتش به کنار، در آخر همه و همه اش فقط و فقط نا امیدی رو در پی داره

من خیلی پیش تر از این ها راجع به سیگاری بودن (به حدی که بسیاری گفتن ازبس سیگار میکشیده فرسوده شدن ریه هاش عامل مرگش شده !) همین طور مو زدن و کراوات زدن و در کل تیپ شون پی برده بودم که همچین آدمی صلاحیت مکتب سازی و به اصطلاح نسخه پیچی واسه مردم رو نداره . ولی نمیدونم چرا هربار یه جوری توجیه میشدم مثلا اینکه یه آدم روشن فکر نباید ظاهربین باشه!

درحالی که اسلام ما، هم به ظاهر آدما و هم باطنشون اهمیت داده.

ایشون مثلا دلشون واسه ایران و اسلام سوخته بوده و میخواستن سنگ تموم بذارن و لطف کنن با یه حرکت جدید، مکتب جدید و اندیشه نو و اینجور عناوین اسلام ما رو از کهنگی دربیارن!!
شاید هم نیتشون خیر بوده ولی خیلی زود میخواستند به همه چی برسند!! به گفته ی شهید مطهری که سررشته ی کافی درعلوم دینی نداشتند. همین باعث اشتباهاتشون شد.

ایشون به کل فراموش کردند انسان یا باید خدا رو بخواد یا خرما رو، ادغام این دو هرگز ممکن نیست یا هست ولی راه سعادت و نجات این نیست.

حالا من جملاتی خیلی ضایع تر از اینها ازشون سراغ دارم که واقعا ارزش گفتن ندارن وگرنه می نوشتم.
چرا که همین چند مورد کافیه واسه انسان عاقل

اگه با من باشه که دوست دارم همه جا ممنوع بشه

بزرگترین اشتباه من تو زندگی خوندن نوشته های ایشون بود اونم بدون آگاهی (البته من کوچیک بودم، اول دبیرستان بودم که یه بار یکی از دوستام یه جمله قشنگ ازش تو دفترم نوشت که خیلی خوشم اومد و ...)
واقعا حیف ذهن من که با اون اراجیف عجین شد

ایرانی عزیز منم گول همین ها رو خوردم این کتابی که شما نام بردید راجع به شخصیتی هست که عظمت های اون برای همه آحاد مردم آشکار است و ایشون فقط با زبانی زیبا به تصویر کشیده ، همین
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
mahdiss
پستتاریخ: شنبه 11 آذر 1391 - 02:45    عنوان: پاسخ به «نقد و بررسی کتابها و آثار دکترشریعتی» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

عضو فعال
عضو فعال

عضو شده در: 3 بهمن 1390
پست: 529
محل سکونت: ساوه ...
iran.gif


امتياز: 13590

آقای علی آبادی، شریعتی خودش میدونسته قراره نوشته هاش ماندگار باشه و نسل های بعد هم وارثانش باشن ، اینو خودش بارها گفته بود که تمام اندوخته هام همین نوشته هام هستند. واسه همینم در تمام لحظات عمرش از نوشتن صرف نظر و کوتاهی نکرده بود. و فقط می نوشت. در همه جا می نوشت.

اصلا اگر واقعا همین طوره و مقتضای این زمان نیست چرا نوشته هاش بایگانی نمیشه؟


تا اینجا که همه نقدها از آسیب شناسی های تفکر شریعتی بود و دریغ از یک مفاد!


به نظر من وقتشه که این تاپیک بایگانی بشه، چون اینجوری به جایی نمیشه رسید. به قول دوست عزیز حمید به جای اینکه وقت بذاریم برای تحلیل افکار و آثار و انتقادات یه شخصیتی که به درستی و نادرستی اون شک هست، عاقلانه است که دنباله رو کسی باشیم که درستیش اثبات شده و بر هیچ کس پوشیده نیست مثل شهید بزرگوار مطهری و امثالهم.


هر کسی هم خواست خودش حق ریسک کردن داره
انگار آدما تا خودشون سرشون به سنگ نخوره قبول حرف دیگران براشون سخته
دیگه حرفی ندارم
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
mahdiss
پستتاریخ: شنبه 11 آذر 1391 - 05:47    عنوان: پاسخ به «نقد و بررسی کتابها و آثار دکترشریعتی» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

عضو فعال
عضو فعال

عضو شده در: 3 بهمن 1390
پست: 529
محل سکونت: ساوه ...
iran.gif


امتياز: 13590

جناب آقای حمید، مدیریت کل سایت
بنا به درخواست شما همه جملات این شخص از سایر انجمنها حذف گردید، غیر از پست های یک و دو تاپیک «نیایش»، پست پرچم سرخ حسين در تاپیک «بحث در مورد یکی از جملات منتسب به دکتر شریعتی» و پست «فاطمه فاطمه است» در تاپیک فاطمه فاطمه است
اینجانب تقاضا دارم برای حذف این پست ها اقدام فرمایید.
چون بنده نه دوست دارم ساده لوح و احمق پنداشته شوم و نه اصلا دوست دارم کسی از طریق من به ناکجاآباد هدایت شود. (چقد رسمی نوشتم!! ) love struck Winking
(با این که خودم عقده ای شدم که کسی نبود بهم بگه ولی...) Sad
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
Aliabadi
پستتاریخ: شنبه 11 آذر 1391 - 09:26    عنوان: پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

هنوز کار نقد وبررسی در نقطه اولشه. بنده فکر کردم شما عذر خواستیدو مرخص شدید؟ هدف این نقدها این هستش که از مطلق گرایی پرهیز بشه و ببینید همه انسانها نسبی هستند حتی دکتر شریعتی .با شناخت درست و منطقی راه اغراق گویی ها بسته میشه.

کامل بی همتا فقط خداست

یک چنین جمله ای من تو کتابهاش در باره اختیار ...... ندیدم . اگه لطف بکنید بگید تو کدوم کتاب وچه صفحه ای هستش. میرم میگردم و پیداش میکنم و وقتی پیدا کردم . سطورقبل وبعدش را مطالعه میکنم. بعد میشه نظرداد نویسنده چی میخواسته بگه و یا اصلا چنین حرفی رو زده یانه ؟

انچه بنده مطالعه کردم اختصارا این هستش با توجه به نوشته هاش که تو چند تا کتابش هست و تو پست بعدی میتونم منابع دقیق اش رو براتون عنوان کنم
این جملات زیر برداشت و توضیحات بنده هستش.

انچه بنده درک کردم اینه که : انسان صاحب اراده و نیروی اگاهی و دانش پژوهی عقل و هوش هستش و در طبیعت هیچ موجودی در این درجه و به این کیفیت نرسیده . بطور مثال این فرق انسان و حیوان هستش. انسان موجودی هست که اراده داره وتصمیم میگیره ولی حیوان با نیروی غریزه مدیریت میشه. خدا این عطیه رو به انسان بخشید . این موهبت ازسوی خدا به انسان عطا شده و با نیروی هوش ایی که خدا به انسان داده انسان اگر از این هوش به شکل مساعد استفاده کنه قادرهستش قوانین حاکمبرطبیعت رو کشف کنه و با کشف اون قوانین قادر هستش که در زندگی و محیط خودش تحول ایجاد کنه. یا دست به اختراع بزنه و با اختراع میتونه بر طبیعت مسلط بشه.


بطور مثال با کشف قوانین مکانیک ، برق ، فیزیک انسان قادر شد موتور بخار و موتور دیزل رو اختراع کنه و با اختراع دیزل خودرو ، قطار و بعدش موتورهای پیشرفته برای کشتی ، هواپیما و ماهواره فضایی تحقیقی رو درست کرد. حتی می بینیم ساخت موتور چه تحولی توی زندگی انسان ایجاد کرد. ببینید تو منازل ماشین جاروبرقی ، آب میوه گیری ، چرخ گوشت، ماشین لباس شویی ، ماشین ظرف شویی و ......به واسطه کسب دانش وکارکردهای طبیعت ابزارسازی علمی تا این مرحله توسعه پیداکرد. بنده و شما اگه مهندس نباشیم ازش سردنمیاریم وفقط در حد مصرف کننده میمانیم. اما کسی که مهندسی خونده میدونه با تولید انرژی خورشیدی مثلا از پشت بام های ساوه چه نیرو و ثروتی میشه استخراج کرد. البته لازمه اش سرداوردن و داشتن مواد و مصالح لازم برای تولید پشت بام افتابی هستش.

انسان با این ابزارهایی که ساخت توانست نه تنها کره زمین بلکه پا به کره ماه بذاره وبه سفرهای اکتشافی فضایی بپردازه . در ضمن یادمون نره همه این ثمرات علمی کار یک قرن و دو قرن نیست بلکه کلیه تمدنها در کلیه کشورها که مرکز علم بود هزاران سال تلاش کردند تا قوانین ریاضی و فیزیک و علوم دیگه یافت و جمع اوری و توسعه پیدا کند. مهترین کشورهایی که دراون علم تولید شد شامل ایران ، مصر، هند ،چین ، یونان ، روم بود. در حلقه نهایی جهان اسلام این علوم رو گرفت وتوسعه بیشتری به انها داد و درچند قرن پیش بدست اروپایی ها رسید و اونها دو سه قرن هست رسما فالعیت علمی و تحقیقات گسترده به تقلیید از روش تجربی ابوعلی سینا میکنند. پدر انقلاب و تحول علمی و شیوه های تحقیق علوم دقیق و نجات قرون وسطی به اسناد دانشگاههای اروپا ابوعلی سنیا بود که نتایج پر ثمر فعلی علم رو ببار اورد.

البته ادمیزاد در بخش علوم طبیعی موفق تر از علوم انسانی بوده. جبر کلمه عربی و معنی قوانین رو میده. امروزه اینجوری هستش که اگه بطور مثال یکی بخواد از قوانین طبیعت سردر بیاره میره تحصیلات دانشگاهی انجام میده و با علومی مثل فیزیک یا ریاضی وغیره اشنا میشه. علومی که نیوتن ،انشتین ،جیمز وات و غیره بنا نهاده اند رو بشکل سیستماتیک یاد بگیره میشه مهندس و متخصص.

وقتی که در این علوم مثلا پژوهشگر و استاد بشه می تونه با استفاده از قوانین فیزیک و ریاضی دست به اختراعات و اکتشافات جدید تری بزنه. مثلا ببینید تا دویست و خورده ای سال مردم برق نداشتند. با چراغ نفتی و موشی منازلشون رو روشن میکردند . تو کشورهای دیگه بوسیله جمع آوری چربی و تبدیل اون به شمع های کلفت منازلشون رو روشن میکردند.

ولی با اکتشافات علمی و نتایج کار کاشفان و مخترعین مثل زیمنس برق اختراع شد. با اکتشافات ادیسون لامپ درست شد. با این اکتشافات ادمیزاد از جبر شمع و چراغ نفتی راحت شد. با این اختراع و اکتشافات شهرها رونق و توسعه ییدا کرد. حتی روی زیر ساخت های دیگه هم تاثیر داشت و در پیشرفت اونها موثر بود. این تاثیر و تغییرات به مرحله ای رسید که زمینه پیشرفت های تکنیکی رو مثلا توی تولیدات صنعتی وسیع می بینید. یعنی اگه اون انسان غارنشین اولیه با همان زندگی ابتدائی به زندگیش ادامه داده بود و در فکر تحول و توسعه نبود. تا امروز توی غار تاریکش زندگی میکرد نه از خانه ای خبری بود نه از شهری .........

امادر مورد علوم انسانی بطور مثال علوم احتماعی و روانشناسی دانشمندان خیلی باید تلاش کنند. زیرا دانشمندان در ابتدای راه هستند و کار زیاده تا خیلی قوانین رو کشف کنند. البته اینطور نیست چیزی کشف نشده . بطور مثال می بینید که یکی مریض شده خانواده اش این فرد رو می برن پیش مشاور درمانی و با توجه به درجه بیماری نوع جسمی و روحی و درجه بیماری درمانگر طی جلسات درمانی و روشهای درمانی به مداوی بیمار می پردازه و بعد از مدتی حال بیمار خوب مشه و برمیگرده سر زندگیش. این درمانها در نتیجه کشف و پی بردن به عوامل ایجاد بیماری میشه. درمانگر با شناخت این قوانین میتونه بیمار رو شفاء بده

دانشمندان علوم انسانی خیلی کند تر پیش میروند چون کارشون سخت تر ه و قوانین اجتماعی و علم جامعه شناسی و علم روانشناسی یک علم نسبتا جوانی هستش. شاید صد سال دیگه اکتشافات علمی بیشتر از حالا بشه.

چیزی که یک انسان مومن و خیرخواه و شرور رو از هم جد ا میکنه باز درجه بالای قوه اختیار و کنترل اگاهانه نفس و انتخاب اون فرد هستش. هردو اراده دارند . حتی ممکنه هر دواین ادم تحصیلات علمی هم داشته باشند .ولی یکی روش زندگی خوب و رعایت حقوق انسانها رو انتخاب میکنه. نفس اش رو کنترل میکنه . دیگری بدی و زشتی و دزدی رو انتخاب میکنه و نمیتونه نفس اماره اش رو کنترل کنه.

چیزی که این دو تا ادم رواز هم تفکیک میکنه انتخاب اونهاست.

شروع مطالعه از کویریات اونم برای یک تازه کار خیلی جالب نیست . زیرا لازمه درک اون کتاب و اینکه چی میخواد نویسنده بگه پیش زمینه های علمی ومطالعات تو رشته های مثل روانشناسی ، فلسفه ، تاریخ و ادبیات هستش . خود شریعتی میگه کویریات رو برای خودش بیشتر نوشته. ایا اینکه نویسنده کجا درست حرکت میکنه . کجا درجا میزنه . کجا حقیقت گراست. کجا ایده ال پردازی میکنه. کجا خودش هم درمانده و حرفهای مبهم میزنه. کجا هم بسوی تاریخ و یا فلسفه و یا روانشاسی میره و چی میخواد بگه ؟ همه این تجزیه و تحلیل ها نیاز به این داره که خواننده ازفلسفه، تاریخ ، روانشناسی ، ادبیات ،جامعه شناسی حداقل یک پیش مقدمه داشته باشه و با اثار علمی فروید ، س. گ. یونگ و آدلر و خیلی روانشناسان معروف رو مطالعه کرده باشه. فردی که روانشاس و ادیب با مهارت باشه براحتی میتونه کویر رو مطالعه کنه و با برداشتهای نویسنده اشنا و در موردش بحث و حتی نظر بده. چون محتوای کتاب بشکل سمبولیک نوشته شده و شریعتی تو خیلی از نوشته هاش از روش س. گ. یونگ استفاده کرده.
کویریات بیشتر نجواهای خود نویسنده با خودش و مرور تجارب درونی اش با رویداهای بیرون و یا احساس های درونی خودش مثل یک سری نویسنده ها با خودشون دارن هستش.یک سری اش هم مقاله ها بیشتر شکل نوشته ادبی هستش که بازبا مدد از روش یونگ بطور سمبلیک قلم زنی کرد ه. برای همین برای درک و تفهیم این دسته نوشته های او حتما یک فردی باید اثار س. گ. یونگ و روانشناسی رو مطالعه کرده باشد تا اسیر لغات و اشتباه فهمی نشه و حتی ممکنه دچار افسردگی بشه.
----------------------------------------
به نقل از دفتر مشاورت دانشجویی دانشگاه شریف
دكتر علي شريعتي نيز كتابي درباره يونگ دارد با نام پايان غم انگيز زندگي يونگ كه گرچه خواندني است اما نشان مي دهد كه اطلاعات ايشان در مورد يونگ ناقص بوده است و بيشتر از نظر علاقه دكتر شريعتي به يونگ حائز اهميت است تا كسب اطلاعات دقيق درباره يونگ.

کد:
http://stu.sharif.ir





بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
sogand
پستتاریخ: شنبه 11 آذر 1391 - 13:43    عنوان: پاسخ به «نقد و بررسی کتابها و آثار دکترشریعتی» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

خوب داره پيش مي‌ره
خوب داره پيش مي‌ره

عضو شده در: 6 آذر 1391
پست: 51
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 1335

درود بردوستان شریعتی جز یه روحانی کراواتی چیزی نبوده هیچ گاه وقتم روصرف دیدگاهش نکردم چون کسی که گاه براین ورطبل بکوبدوگاه بران سوی سخنانش جز چالش کشیدن کاری در برنداردوسخنان ایشون شاید درزمان ودوره خودکارکرد باشد نه درزمان حال من تاریخ استفاده اش گذشته بعدایشون دیدگاه خودرابیان می کند نه انچه به روشنی است ولی دراخر ادمی باید در تمام موارد کسب اگاهی کند تا بتواند برتری دیدگاه خود را بر دیگر دیدگاهها بیابد این می تواند بر یک ایین باشد یا علم .و غیره ادمی اگر می خواهد نقد بررسی کند باید دور از تعصب و بیطرفی بران نگاه کند و بر ان حکم.....
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
Aliabadi
پستتاریخ: شنبه 11 آذر 1391 - 21:57    عنوان: پاسخ به «نقد و بررسی کتابها و آثار دکترشریعتی» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

دوستان عزیز می بینیم که نقد رفت بیشتر به سمت شخص نویسنده نه کتابهاش. در ضمن اگر نقدی در باره شخص انجام میدهید لطف کنید با دلیل و استدلال اون رو بیان کنید.

با این حال من خودم مجبورم نقد کتاب رو انجام بدم.

اقا حمید نوشته:

نقل قول:
یکی دیگه از چیزهایی که شریعتی بانی‌ش شد این بود که خیلی‌ها پشت ایشون قایم شدند و ضربه زدند به روحانیت و دین.
یعنی یک نفر رو گیر آوردن که (از نگاه عوام) فهمیده باشه و مخالف دین باشه یا به دین ضربه بزنه، رفتند پشتش و اغلب، با تکرار جملاتش (با نیتی جدید) به دین و روحانیت و عقاید مردم ضربه زدند



این ایراد به دسته ای از طرفداران متعصب شریعتی کاملا وارد هست چون به مهمترین پایه اندیشیدن یعنی آزادی بیان ضربه مهیبی وارد کردند و اصل منحط خشونت را برای اولین بار در تاریخ معاصر ایران وارد میدان اندیشه و قلم کردند و اندیشمندان و متفکرین را تیر هدف خود قرار دادند. این دسته طرفداران متعصب نه تنها از نظرات شریعتی سوء استفاده کردند بلکه با عمل ورفتار دیکتاتورمابانه خود به اصل آزادی و امنیت جانی اهل قلم و اندیشه آسیب رساندند و متفکرین را به شهادت رساندند. نمونه بارز به شهادت رساندن استاد مطهری و دیگر متفکرین بود.

با توجه به بررسی این دسته طرفداران متعصب شریعتی می بینیم که اولین مشخصه انها عدم قبول نقد و بررسی آثار شریعتی و نداشتن نقدی در باره کتاب و گفته های شریعتی است. مشخصه بعدی جزم اندیشی و نداشتن انصاف و خود رایی است. مشخصه دیگر این دسته عدم مطالعه عمیق اثار شریعتی است. زیرا اگر اثار وکتابهای دکتر شریعتی رو بدقت و با انصاف مطالعه کرده بودند نگاه نقادانه را از دست نمیدادند. زیرا خود شریعتی این نگاه نقادانه را در بسیاری از کتابهایش داشته . البته اینکه ایا همه نقدهای دکتر شریعتی درست یا غلط است یک بحث جداست. اگر این دسته طرفداران متعصب شریعتی علاوه بر درک نکات قوت به نکات ناقص و ایراد دار کتابهای شریعتی توجه داشتند فروتن می شدند و با اندیشمندان دیگر و ناقدان علمی صاحب نظر جلسات همایش و گفتگو ی علمی بحث و مباحثه تشکیل میدادند.

اندیشمندان یک جامعه نخبگان و فرهنگیان یک جامعه را تشکیل میدهند و روحانیت مهمترین گروه فرهنگی ،علمی و دینی جامعه را تشکیل میدهد و بسیاری از این بزرگان یعنی روحانیت در طول تاریخ خدمات فرهنگی ، علمی و اجتماعی شایانی را به این ملت انجام داده اند . دهها قرن است که بعنوان یک نهاد فرهنگی وظایفی ازجمله تعلیم و تربیت و سواد اموزی ، مشاوره و راهنمایی حقوق و خانوادگی و تعلیم وآموزش دین و فرهنگ را برعهده داشته اند . این نقش های مهم مثبت فرهنگی روحانیت در رابطه با جامعه ( علارغم تاخت و تاز بیگانگان و ایجاد استرس اجتماعی ) همیشه موجب شده ایرانیان از دیگر ملل از نظر فرهنگی بسیار جلو تر باشند.

متفکرین بعنوان یکی از مهمترین دسته اجتماعی مثل همه شهروندان از حقوق خود باید برخوردار باشند وشهروند دیگر حق تعرض به انان را ندارد.

فردی که تاب و تحمل شنیدن سخنان دیگر متفکران و مخالفان عقیده خود را ندارد و بشکل تعصب امیز فقط در پی دنباله روی از عقاید یکسویه خود است چیزی جز تحمیل عقیده و فرهنگ دیکتاتورمنشی را ترویج نمی کند. چنین فردی یا افرادی باید بروند خودشان را تصحیح کنند و مطالعات و پژوهش های زیادی انجام بدهند تا یاد بگیرند به حق و حقوق آزادی انسانها و اصل آزادی بیان احترام بگذارند.


این مطلب آخرین بار توسط Aliabadi در شنبه 11 آذر 1391 - 22:41 ، و در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
mary67
پستتاریخ: شنبه 11 آذر 1391 - 22:11    عنوان: پاسخ به «نقد و بررسی کتابها و آثار دکترشریعتی» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

همكار در ساوه‌سرا
همكار در ساوه‌سرا

عضو شده در: 21 دی 1389
پست: 606
محل سکونت: ___
iran.gif


امتياز: 15275

--

این مطلب آخرین بار توسط mary67 در شنبه 11 آذر 1391 - 22:45 ، و در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email [وضعيت كاربر:آفلاین]
rezvaneh
پستتاریخ: شنبه 11 آذر 1391 - 22:35    عنوان: Re: پاسخ به «نقد و بررسی کتابها و آثار دکترشریعتی» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

همكار در ساوه‌سرا
همكار در ساوه‌سرا

عضو شده در: 16 تیر 1390
پست: 1290
محل سکونت: ساوه
blank.gif


امتياز: 33520

دوستان ساوجی!

حالا که علی آبادی عزیز دارن زحمت نقد کتاب‌های دکتر شریعتی رو بی طرفانه، و با صرف وقت برامون انجام می‌دن...بهتر نیست فقط خواننده باشیم؟!

بخونید هر چند مخالفید، و حتی اگر دوست ندارید نخونید.
جبهه گیری نکنید، رأی ندید، حتی گاهی عجولانه فکر نکنید....قضاوت سخت...سخت!

تا تمام جنبه‌‌های یک موضوع رو کامل و روشن نمی‌دونیم، اگر حرفی نزنیم بهتره!

عقاید و افکارتون رو نگه دارید و خواننده باشید در سکوت و آرامش.
کسی اینجا نیست که تفکر و رأی کسی رو تغییر بده، ما اینجا نیومدیم که برای وجود یک آرمان در دیگری براش احساس تأسف کنیم...خداوند عقل داده و راه رو از بی راه مشخص کرده...دیده‌ی بینا کجاست؟

کمی مهربانانه تر....کمی آرام تر....کمی لبخندSmiling
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
irani
پستتاریخ: شنبه 11 آذر 1391 - 22:42    عنوان: پاسخ به «نقد و بررسی کتابها و آثار دکترشریعتی» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر دائمی
کاربر دائمی

عضو شده در: 9 آبان 1389
پست: 1044
محل سکونت: خونه بابام فعلا
blank.gif


امتياز: 27975

نقل قول:
عقاید و افکارتون رو نگه دارید و خواننده باشید در سکوت و آرامش.



شدیدا موافق ام Very Happy
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
Aliabadi
پستتاریخ: شنبه 11 آذر 1391 - 23:02    عنوان: پاسخ به «نقد و بررسی کتابها و آثار دکترشریعتی» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

mary67 دوست عزیز چرا نباید نقد زد؟ چرا نباید از روش نقد برای مطالعات استفاده کرد؟ چرا باید تقلیید کرد تا همرنگ جماعت شد؟ چرا نباید تقلیید کرد بلکه فکر کرد؟ چرا فکر کردن اینقدر بده؟Smiling
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
mary67
پستتاریخ: شنبه 11 آذر 1391 - 23:15    عنوان: پاسخ به «نقد و بررسی کتابها و آثار دکترشریعتی» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

همكار در ساوه‌سرا
همكار در ساوه‌سرا

عضو شده در: 21 دی 1389
پست: 606
محل سکونت: ___
iran.gif


امتياز: 15275

علی ابادی عزیز من با نقد مخالف نیستم اما نقدی درست. من نه شناختی رو شریعتی دارم نه هیچ کس دیگه درمورد شخص خاصی هم جبهه گیری نمیکنیم تمام حرف من اینه اگر نقدی صورت میگیرد نقدی درست باشه نه ظاهری و سطحی نه نقدی که حاصل افکارخودمون هست
قضاوت کار مانیست که یکی رو تمام و کمال نقض کنیم چون خودمون حرفهاشو نمیتونیم حضم کنیم
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email [وضعيت كاربر:آفلاین]
mahdiss
پستتاریخ: یکشنبه 12 آذر 1391 - 03:31    عنوان: پاسخ به «نقد و بررسی کتابها و آثار دکترشریعتی» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

عضو فعال
عضو فعال

عضو شده در: 3 بهمن 1390
پست: 529
محل سکونت: ساوه ...
iran.gif


امتياز: 13590

نمیدونم چه فکرهایی راجع به من از حرفام کردین که این ها رو نوشتین؟!!

ولی باید بگم که حرفهاتون خیلی مبتدی بود، شما بحث رو به حاشیه کشیدید! و من جوابم رو نگرفتم!

واقعـــــــــــا؟! نمیدونید این جمله که راجع بش سؤال کردم تو کدوم کتابشه؟! خیلی عجیبه !

آخه این جمله نقل قول از پست خودتون بود!!!!



من میدونم که فقط خدا مطلق و کمال است، این رو هم میدونم که همه انسان ها غیر از معصومین خطا و اشتباه می کنند.

حرف من این است که دایره اشتباهات شریعتی و امثال اون ( منظور حق اشتباه کردن) ، باید خیلی کوچکتر از دایره اشتباهات من ، یعنی شهروند معمولی ( نه متفکر) باشد.

همون طور که hamid, توضیح دادن که چون جایگاهشون با یه آدم معمولی فرق میکنه و در این باره مثال بارزی هم زدن.

چون که اشتباه اون ها فقط دامن خودشون رو نمیگیره، یا به عبارتی چوب اشتباه اون ها رو جز خودشون، خیلی های دیگه هم که نباید بخورند، میخورند.

اگه قرار باشه از این نظر در یک سطح باشیم، پس فرق بین من که در مرتبه ی شاگردی ام با کسی که در مرتبه ی استادی هست چیه ؟!
اصلا مرز بین این دو بی معنا میشه


نقل قول:
متفکرین بعنوان یکی از مهمترین دسته اجتماعی مثل همه شهروندان از حقوق خود باید برخوردار باشند وشهروند دیگر حق تعرض به انان را ندارد.


میدونید در جامعه ای که در مورد مسائل حیاتی ، هرکسی ساز خودش را بزنه و واسه خودش مکتبی راه بندازه و مدعی نشر اون ها بشه چی پیش میاد؟
باید فاتحه ی اون جامعه رو خوند. چون هرج و مرج بر اون جامعه حکم فرما میشه

هرکسی میتونه دیدگاه های شخصیش (البته در زمینه های مهم و حیاتی) رو برای خودش بنویسه و حق نشربرای عموم رو نداره. چون این یک جور دعوت به حساب میاد. بالاخره عده ای خواه یا ناخواه یافت میشن که پیروش شن، اینطور نیست؟!
(کویریات از احساسات درونی نویسنده شروع میشه ولی به کجاها که کشیده نمیشه!)


نقل قول:
با توجه به بررسی این دسته طرفداران متعصب شریعتی می بینیم که اولین مشخصه انها عدم قبول نقد و بررسی آثار شریعتی و نداشتن نقدی در باره کتاب و گفته های شریعتی است.

یادم نمیاد حرفی از عدم قبول نقد به میان آورده باشم!!!
هرچه گفتم از ناآگاهی گفتم و در اصل خام بودن (جوان بودن) و آگاهی نداشتن به دیدگاه نقادانه در مورد مطالعه بود.

وگرنه هیچ وقت از مباحثه کردن و همین طور نقد کردن بدم نمی اومده، چه بسا که خیلی هم دوست می داشتم !
همون طور که دیدین اومدم پست اول نقد شما رو با اشتیاق خوندم و تازه بعد از اون بود که با قطعیت راجع بش حرف زدم و نه قبل از خوندن نقد

چون با توجه به گفته های استاد مطهری که ایشون تحصیل کافی در زمینه علوم دینی و معنویت رو نداشتن و اصلا تخصصشون چیز دیگه ای بوده و اساسا جامعه شناس بودن و فرصتشون اندک بوده برای تحصیل کافی در این زمینه و واضحه که به همه چی با دید جامعه شناسی نگاه میکردن. بنابراین احساس کردم نظریه های ایشون راجع به دین نمیتونه منبع مناسبی باشه.

نمونه اش هم من و اون دوستی که گفتم منو به سمت این افکار سوق داد. البته من مثل اون نشدم، اون یه جور غرق شد و من یه جور دیگه.
بعد از یه مدت طولانی که دیدمش خیلی عوض شده بود، کسی که تو همه چیز تو مدرسه مون نمونه بود، خیلی عوض شده بود هم ظاهرش هم حرف زدنش، فکر میکرد روشن فکری یعنی این و روشن فکر شده
ناگفته نماند که این دوستم رشته اش جامعه شناسی بود و مثل من بدون آگاهی نرفته بود سمتش و همین طور عمیق و منسجم افکارش رو دنبال کرده)


نقل قول:
مشخصه بعدی جزم اندیشی و نداشتن انصاف و خود رایی است. مشخصه دیگر این دسته عدم مطالعه عمیق اثار شریعتی است.


من از اول هم قصد داشتم تا آخر همه آثارش رو بخونم ولی زیانی که تو اواسط این راه به من وارد شد، منو از ادامه اش عاجز کرد.



من اولش گفتم که این یک توصیه است.
توصیه برای این که ممکنه خیلی های دیگه مثل من با خوندنش گمراه بشن، مثل irani عزیز که یه جمله ای رو خونده بودن و شاید هم مثل من فکر کرده بودن چون بهش حق چاپ داده شده حتما درسته و حتی نخواسته بود راجبش به خودش زحمت بده و فکر کنه
شاید اگه فکر میکرد ، می تونست مثل حمید فقط یه طرف قضیه رو نبینه و جوانب دیگر هم براش مطرح بشه.


هدف کلی من از اول از این توصیه: بیشتر جوانان امثال خودم که میدونم کم هم نیستند، بود که هیچ وقت در مورد هیچ جمله و عقیده ای بنا رو بر صد درصد درستی کامل ندونن، همیشه یه درصدی رو هم به اشتباه اختصاص بدن.

و همین طور با وجود من و دوستم احتمالات رو در مورد عواقب آثار شریعتی در نظر داشته باشن.
اگر دقت می کردین می دیدین که من هیچ قطعیتی تو نوشته م نبود و از کلمات توصیه و شاید استفاده کرده بودم.

تا دوستان با وجود من و دوستم لااقل احتمال اشتباه رو هم در نظر داشته باشن.


Aliabadi, جان واقعا هم نمی خواستم بیام و تو ادامه این تاپیک شرکت کنم ولی بعد از خوندن اون نقد استاد مطهری که گفتم برام جالب بود و باعث شد راجع به این موضوع مطمئن تر تر شم که راجع بش اشتباه نکردم ذوق زده ام کرد !
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
Aliabadi
پستتاریخ: یکشنبه 12 آذر 1391 - 07:34    عنوان: پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

mahdiss دودوست عزیز Smiling اون نوشته اصلا خطاب به شما نیست . Smiling

بلکه حرف بنده در باره عده ای از طرفداران متعصبی که استادهایی مثل شهید مطهری و غیره رو بشهادت رسوندند بود. یک فردی مثل استاد مطهری اومده جند تا کتاب نوشته بعد یکی بیاد چون از ایشون یا کتابهاش خوشش نمیاد شهیدش کنه. خوب علما ونویسنده های دیگه راجع به این اقای مجرم که این کار رو انجام داده چه احساسی فکر میکنید دارند؟ بنده این روش خشونت زا با علما و اهل قلم را ازسوی یک طرفدار متعصب حالا با هر تفکری باشه قبول ندارم.

دوما شما که دیگه طرفدار شریعتی نیستید و تازه بر فرض اگر هم بودید بازم جزوء این دسته حساب نمی شدید که در باره اش تو پست قبلی نوشتم.
دوست عزیز سوء تقاهم براتون پیش اومده و طرف سخن ابدا شما نبودید. چون اگرلطف کنید با دقت بخونید می بینید. بازهم میگم در پست قبلی طرف سخن اصلا شما نیستید اگر بودید اسمتون رو ذکر میشد.

تصمیمات و نظرات شما به خودتون مربوطه . بنده چکاره باشم برای کسی بخوام تعیین تکلیف کنم و بگم چکار بکنه یا نکنه .

دوست عزیز این جمله عین پست شماست برای یاداوری.......در مورد شریعتی فرمودید : این جمله تو نوشته هاش فراوون دیده میشه. :


نقل قول:
و در آخر یه سؤال: این جمله دقیقا چی میخواد بگه؟! Confused
«اختیار انسان این است که جبر تاریخ را کشف کند و همراهش حرکت نماید تا خودش را نجات دهد،و یا در برابرش بایستد و خود را نابود کند»

آخه شبیه این جمله تو نوشته هاش فراوون دیده میشه. البته من بیشتر کویریاتش رو خوندم.
من که خیلی تلخ برداشت کردم. همین طوره؟




بعد از این پست ها رو جدا جدا میزنم که جای سوء تقاهم ایی برای کسی بوجود نیاد.
امیدوارم سوء تقاهم هر چه زودتر براتون رفع بشه. Smiling





این مطلب آخرین بار توسط Aliabadi در یکشنبه 12 آذر 1391 - 13:52 ، و در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
نمایش پستها:   
ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک رفتن به صفحه قبلی  1, 2, 3  بعدی صفحه 2 از 3

فهرست انجمن‌ها » فرهنگستان » نقد و بررسی کتابها و آثار دکترشریعتی
پرش به:  



شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید
شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید
شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید


Home | Forums | Contents | Gallery | Search | Site Map | About Us | Contact Us
------------------------------------------------------------------------

Copyright 2005-2009. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc