پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403

   
 
 پرسشهای متداول  •  جستجو  •  لیست اعضا  •  گروههای کاربران   •  مدیران سایت  •  مشخصات فردی  •  درجات  •  پیامهای خصوصی


فهرست انجمن‌ها » فرهنگستان » گوشه هايي از تاريخچه روستا ها و شهر ساوه و باغداري و كشت

ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک
 گوشه هايي از تاريخچه روستا ها و شهر ساوه و باغداري و كشت « مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی » 
نویسنده پیام
Aliabadi
پستتاریخ: دوشنبه 10 اسفند 1388 - 16:00    عنوان: گوشه هايي از تاريخچه روستا ها و شهر ساوه و باغداري و كشت پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

گوشه هايي از تاريخچه روستاها و شهر ساوه وكشاورزي در اين خطه
توجه: مطابي كه به شكل كج نوشته شده و كلمات داخل پرانتز ازنويسنده مقاله مي باشد

وقتي كه تاريخ روستا هاي ساوه و شهرساوه را بررسي مي كنيم، مي بينيم كه در هر مرحله از تاريخ، اين شهرو روستا هايش با بحران هاي بسياري دست و پنجه نرم
كرده تا توانسته به حيات خود ادامه دهد. اين تهاجمات در سراسر ايران بوده كه ساوه هم از ان مجزا نبوده. بعلت عبور راههاي مهم كشور از اين شهر و روستا هايش از دير باز علاوه بر فوائد تجاري ، مورد هجوم نيروهاي بيگانه چه از غرب مانند اسكندر مقدوني و عربها از غرب و چه تركان اسياي شرقي ، غزنويان از شرق بوده

با تسخير شهرها به دست عربهاي مسلمان نام بعضي از روستا ها هم تغيير مي يابد و روستاهاي بسياري هم تاسيس مي شود. اين تغيير و ورود اصطلاحات جديداحتمالان به خاطر امور ديواني امراي عرب بوده و انان كه به زبان پارسي اشنايي چنداني نداشتندوهدف انان بيشتر جمع كردن خراج بوده تا ستيز، برايشان بسيار راحت تر بوده تا از كلمات خود استفاده كنند وامور ديواني راكه در مورد جمع اوري ماليات ها به انجام برسانند . با ورود غزنويان اسم بعضي از روستا ها كه پيشنه ايراني دارند به تركي در واقع ترجمه مي شود، بعنوان مثال هم نام روستا هايي كه همواره با دژ و قلعه همراه بود كه دربعضي نقاط مي شود مشاهده كرد
امروزه دركشورهاي ديگر جهان شاهد اين نوع مشكلات هم هستيم، وقتي كه قدرت سياسي در يك منطقه بر اثر جنگ و تهاجم ضعيف مي شود، هميشه قدرت سياسي
غالب بالافاصله زبان خود را براي مدت هر چند كوتاه هم شده بر ان منطقه تحميل مي كند. اين مشكل مورد هجوم واقع شدن هميشه در مورد مرزهاي هر كشوري امكان پذيراست. ساوه هم بخاطر اهميت استراتژيكي راههايي كه از ان عبور مي كرده ا ين مشكلات برايش غير قابل اجتناب بوده. بطور مثال ، يك نگاهي به تاريخ سوئيس بيندازيد كه در ان مردم به 3 زبان صحبت مي كنند و يا شهر مرزي الزاس كه هر زمان يك دولت بران حكومت مي كرده. در اين جنگها و درگيري ها زبان قومي يك منطقه هم مطابق مناسبات جديد تغييراتي مي كند،. ولي اين تغييرات دليل براز بين رفتن يك فرهنگ نيست حتي مي توان ا ز زبانهاي جديد استفاده بيشماري كرد و ازان بر خوب هم گرفت. يعني اگاهي به چند زبان مثبت است و باعث ارتباط با چندين قوم و فرهنگ مي شودو بر دانش يك انسان ميفزايد. علاوه بر اين دانشمندان در رشته روانشناسي و اموزش مثل استاد پياژه سوئيسس كشف كرده كه دانستن چند زبان باعث رشد فوق العاده هوش و قواي ذهني مي شود. به اين خاطر هم مسئولين اموزشي در تعليم مدرن اروپايي به اموزش چند زبان به كودكان و بچه هاي ديبرستاني با جديت تمام مي كوشند. در عين حال به ز بان ملي شان هم بسيار اهميت مي دهند
همانطور كه امروزه در تركيه عثماني شاهد هزاران لغت فارسي در زبان تركي انجا هستيم. و تاثير اين امر وجود شعرا مانند مولانا در انجا بوده. حتي مولانا را كه از بلخ به خاطر حمله مغولان به قونيه مي رود را امروزه تركيه ايي ها « يكه شاعره تركيه! » يعني شاعر بزرگ ترك! خطاب مي كنند، كه شيرين است كه همه ديوانهاي اين شاعر فقط به پارسي سروده شده است. مسئله مهم ايي كه هست. در 500 يا 1000 سال پيش تقسيمات سياسي و مرزهاي كشورها اسلامي ايني نبود كه امروز ديده مي شود. اين مرزها بعد از جنگ جهاني اول توسط نيروهاي بيگانه درست شدو به يكباره مي بينيم كه افغانستان و تاجيكستان و جمهوري اذربايجان فعلي از ايران جدا مي كنند و كشورهاي جديد شكل مي گيرد كه علت اصلي ان هم بي كفايتي قاجاريان در اداره و حفظ سرزمين ايران بوده. د ر1000 سال گذشته مرزهاي كشورهاي اسلامي در واقع چيز ديگري بودن وافراد ملل كشورهاي اسلامي براحتي با هم رفت و امد و كارهاي تجاري داشتند. مثل« كشورهاي اتحاديه اروپا» امروز، كه با ازميان بردن مرزهاي گمركي خود و ايجاد پول واحد يورو و استفاده چند زبان مشترك براي تبادل علوم و تجارت مثل همان كشورهاي اسلامي قبل از جنگ جهاني اول عمل مي كنند. يعني همه كشورهاي اسلامي هر كدام مرز خود را داشتند ولي براحتي هم با هم رفت و امد و تجارت داشتندو همه به اساني مي توانستند بدون ويزا به كشورهاي هم وارد و در انجا زندگي كنند. اين امر امروزه در همه كشورهاي اتحاديه اروپا هم انجام مي شود. در ان « اتحاديه اسلامي» ان زمان هم زبان فارسي و عربي زبان بين المللي ان وقت و ان منطقه محسوب مي شد. همه علما و دانشمندان با اين دو زبان عربي و فارسي هم محاوره نوشتاري و گفتاري داشته اند. همه كتابها به اين دو زبان نوشته مي شده و همه تحقيقات علمي در مدارس عالي انزمان از ايران شهرهاي خراسان و اصفهان و بلخ و ري وكاشان... تا بغدادو سوريه و مصر با زبان مشترك كه زبان عربي است انجام مي شد و زبان فارسي هم از ايران تا بخش شرقي تا هند و همه كشورهاي خليج فارس و همه مناطق تا تاجيكستان و مناطق زيادي از عراق را فرا مي گرفت و بسياري از كتب ان زمان هم بزبان فارسي نوشته شد ه و عمده دانشمندان كشورهاي اسلامي را ايراني تشكيل مي دهند.كتب همه كتابخانه ها از ايران تا عراق و سوريه و مصر همه با اين دو زبان است. اين همان پديده ايي است كه متخصصان علم ارتباطات ( علم كمونيكاتسيون) به ان اشراق كامل دارند. يعني اينكه با يك كد واحد كه همه به ان اشنا باشند، ارتباط و تبادل مناسب برقرار مي شود. امروزه هر محققي خودي و خارجي هم مي داند كه بدون تسلط به زبان فارسي و زبان عربي امكان ارائه تحقيق جامع در باره كشورمان ممكن نيست. در كشورهاي اروپائي هر محصل دبيرستاني هم بايد دو زبان بيگانه انتخاب و كامل فرا گيرد. زبانهايي كه زبان كشورهاي همسايه شان است، بعدها خودشان هم به اين تعداد اين زبانها اضافه مي كنند. در ايران هم دو يا سه زبان بيگانه اموخته ميشود، كه متاسفانه كاستي هاي بيشماري بر ان حاكم است و دانش اموزان يا انگيزه كافي براي يادگيري ندارند و يا اينكه فقط از سر خود ان را باز مي كنند و يا اينكه بعضي از معلماني بتدريس اين شاخه مي پردازند كه خود تسلط كافي بر ان ندارند . تسلط به زبان عربي و چند زبان ديگراين امكان رابراي هر ايراني فراهم
مي كند تا منابع دست اول را مطالعه كند و بتواند به سفر و تحقيق دست يابد. به عقيده بنده حتي بهتر است هر ايراني حتي به سه يا چهار زبان همسايه و يا زنده مسلط باشد تا بتواند درمناسبات جهاني نقشي گيرا داشته باشد و در جهان پررقابت براي خود جايي باز كند
همانگونه كه خاستگاه زبان لاتين كشور ايتاليا مي باشد ولي اين زبان بعلت عوامل تاريخي و نيز نفوذ كليسا بر كل اروپا، با اين حال امروز زبان علمي اروپا محسوب مي شود. شما به هر دانشگاه اروپايي وارد شويد و به هر سند قديمي اروپايي رجوع كنيد بايد زبان لاتين بلد باشيد تا بتوانيد كتب علوم پايه را مطالعه كنيد. براي تحصيل رشته هاي تحصيلي حقوق، پزشكي، ، علوم الهيات بايدهر دانشجوي اروپائي به زبان لاتين مسلط باشد. در علوم ديگر هم اشنايي به زبان لاتين ضروري است. تمام دايره المعارف هاي علمي قديمي به زبان لاتين و مقداري يوناني نوشته شده و زبان اصطلاحات علمي فقط لاتين و گاهي يوناني است. امروز ديگر هيچ اروپائي با همه بي تفاوتي و يا مخالفت خودبا كليسا به اين فكر نمي كند كه از يادگيري زبان لاتين كه فقط زبان كليسا و عالمان بود، سر باز زنند. يعني در اين مورد كسي مقاومت و جدل نمي كند، چون اين زبان كد علمي زبان كتابهاي قديمي د انشمندان هم بود. در اين ملل هم گروهي از لغات بيگانه كه از همسايگان خود به انان رسيده در فرهنگشان هست و به عنوان« لغات بيگانه» هم در فرهنگشان مورد استفاده قرار ميگيرد. ولي ديگر اين لغت جزو زبان اصلي شان قلمداد نميشودو خوداگاهي ملي هم در بين مردم وجود دارد.مشكلي هم در هويت زباني خوداز اين بابت ندارند چون تمايز و جداسازي« زبان ملي» هم مشخص شده

تا قبل از جنگ اول چهاني در منطقه خاورميانه و اسياي ميانه مسافرت به كشورهاي اسلامي و تبادلات متعارف بوده و هنوز مرزي بين اين كشورها نبوده ولي با تقسيم جهان ميان چند دولل و ادامه جنگهاي شديد جهاني اول ودوم و سقوط حكومت اسلامي عثماني ها و نفوذ كشورهاي انگليس و فرانسه در مناطق اسياي ميانه و رقابت شديد اين دو كشورها بر سر هندوستان و ايران و عراق و همه كشورهاي عربي و چين (كل اسيا) غير قابل فراموش است. اين دو كشور مرزها را برا ساس مناسبات خود تعيين كردند و بااين تغيير مرزها هم مشكل« ارتباطات بين كشورهاي منطقه » ايجاد مي شودو ارتباط ها قطع ويا شكسته مي شود و ان پيشرفتي كه حتي اين كشورها در ششصد سال پيش دارند امروز ندارند و برعكس موج جديدي از مشكلات هم بعلت عدم ارتباط در منطقه درست شد، چون كد مشترك يا نيست يا ضعيف شدده و تازه به خاطر مشكل ارتباطات صحيح مشكلات زيادي هم با هم دارند.براي همين هم خواننده محترم هر جا با كلمات عربي برخورد كرديد مي تواند ان را به عنوان « كلمات همسايگان» تلقي كنيد. ا ستفاده از اين كلمات بيگانه در هر زباني غيرقابل اجتناب است. اميدواريم كه فرهنگشناسان فارسي زبان ما بتوانند كلمات كليدي فارسي مناسبي تهيه نمايند تا بعنوان مترادف بيشتر مورد استفاده همگان قرار گيرد

به تاريخ كه بر مي گرديم مي بينيم كه در ايران اوج حملات بدست مغولان وتيموريان بوده كه تا به امروز ساوه نيز از ان نياسوده است. حملات پر قساوت تيمور
قتل عام شهر هاي ايران از جمله نيشاپور و سبزه وار ، خراسان ،ساوه ، اصفهان كه طبق نوشته ها 70000 اصفهاني از دم تيغ مي گذرند وديگر شهرهاهم نيز چنين سر نوشتي را پشت سر مي نهند. اين حملات با قتل عام، سوزاندن و نابودي كرده تمام تاسيسات از جمله( كتابخانه ها و مدرسه هاو بازارها) ان زمان و غارت و چباول و كشتار و به برده گرفتن زنان و مردان به همراه بوده. به زندگينامه تيمور مراجعه كنيد

تااوائل عهد اسلامي ساوه مي درخشيده است ولي با حملات مغولان در سال 617 ه. قسمت اعظم شهر سوزانده و غارت مي شود. اهالي ساوه در دفاعي بي حد و مقاومتي سخت از خود نشان مي دهندو تعداد نظاميان زياد چنگيز بالاخره شهر بعد از چند هفته مقاومت سقوط مي كند. سردار نظامي مغولان دستور مي دهد كه بازار شهر كه منبع اقتصادي و معيشت زندگي مردم بود را تخريب كنند. مردم شهر با نهايت بي رحمي به قتل مي رسند. بعد ها در قرن 8 هجري قمري ديوار و دژ شهر تعمير مي شود. هنوز ساوه اين حمله را پشت سر ننهاده است كه گروهي خطرناك بنام لشگر نظامي تيمور، شهر را مورد حمله قرار مي دهند ومردم از خود فداكاري بي حد در دفاع از شهرشان نشان ميدهند ونتيجه ان قتل عام مردم بدست تيمور است اواز سر انسانهاي اين شهر مناره ها مي سازد و در كتاب زندگينامه خود از ان بعنوان افتخارات خود ياد مي كند. در مورد اين قتل عام هاي تيموري به جاست كه از سراسرشهر هاي ايران يك تحقيق تاريخي منسجم وجامعي ايي بعمل ايد تا نشان داده شود كه استقلال اين كشوردر ان مقطع تاريخي با چه هزينه ايي چه جاني و چه مالي تامين شده است

مطالب زير با شماره صفحات از كتاب فوق تهيه شده است، كتاب: مروري بر جغرافياي تاريخي ساوه، نويسنده: مرتضي سيفي فمي تفرشي،انتشارات مجيد چاپ اول- 1370
روستاها و شهر
قبل از اينكه شهر ساوه ااحداث شود حد فاصل رساتيق اصفهاني ساوه و رساتيق همداني ان « ميلادجرد» = ميلاد جرد عربي شده ميلاد گرد ميباشد. ص 75.
بايد دانست رستاق عربي شده واژه براي مثال نام روستا ي فارسي( پارسي)است.ص 74

اگر يك نگاهي به نام روستاها بيفكنيم ، مي بينيم كه نام يك روستا مقداري از پيشينه يك روستا را بازگويي مي كند و واژ هايي كه نام روستا هارا در بردارد و با پسوند « ان» ويا « وند» و يا نام هاي كهن كه « ويده‌ و «ورزنه» ويا « ديزه» كه از دژ مي ايد. «د ژ» يعني دژ كه عربهاچون نمي توانستند حرف« ژ» را تلفظ كنند از « ج »و «ز» به جاي ان استفاده مي كردند و يا در مثال« پ» هم همينجور است.انها در حروف الفبايشان پ نداشتند به جاي ان از « ف» استفاده مي كردند مثال، پرديس را فردوس تلفظ مي كرند, حرف ديگر « گ» بوده كه در حروفشان نبوده و به جاي ان از « ج» استفاده مي كردند، مثل دستگرد كه عربها دستجرد مي خوانده اند. بسياري از روستا هاي قديمي ساوه كه كه عناصر كهن زبان پارسي را در خود دارد كه بعنوان صفت شناسنامه ايي و سرگذشت ان ده را در واقع بيان مي كند كه داراي يك پيشينه وشناسنامه فر هنگي هم هست به همين دليل هر جا با رستاق برخورد كرديد منظور همان كلمه روستا مي باشد

به گونه اي كه از مطاوي كتب مسالك و ممالك بر مي ايد مردمي كه در اباديهاي متعلق به دوران قبل از اسلام ميزيسته اند ، پيرو ائثن زرتشت بوده اند. هنوز اثار بناهاي زرتشتييان و بقاياي اتشكده هاي انان و قبوو حوض گون در منطقه ساوه وجود دارد. ص76

در دوره ساساني دهكده يك واحد تشكيلاتي بوده و بهمين مناسبت واژه دهگان به مفهوم ريئس ده يا دهخدا بكار رفته است. ... كار عمده انان جمع خراج بوده به سبب انكه به وضع مالي كشور و مردم روستانشين اشنايي بسنده داشتند پس از چيرگي اسلام نيز مورد توجه روساي قبايل عرب مسلمان قرارگرفتندو از اينرو پس از غلبه اسلام هم بسياري از اداب و رسوم محلي همچنان در نواحي و مناطق رعايت مي شدو دستگاه وصول خراج از خيلي جهات شباهت به دوره ساساني داشت ص 50.
در روزگاران ساساني يعني روزهاي قبل ازاسلام مردم ايران اساسا به چهار طبقه ( اجتماعي ) تقسيم مي شدند. ، روحانيون، جنگاوران، دبيران، كشاورزان وپيشه وران.... درطبقه بندي اجتماعي ساساني « دهگانان»جزء طبقه «نجبا» به شمار مي رفتند و در ملك ها زيست ميكردند و از اينرو اگاهي گسترده در باره مالياتهاي محلي داشتند. اما كشاورزان به هيچ رو حق نداشتند ماوا و ارباب خود را تغيير دهند و در مواقع نياز نير بيگاري و خدمات نظامي و رزمي بر عهده انها محول بود. شهروندان تنها ماليات سرانه مي دادند، و از خدمات نظامي معاف بودند. كذشتن از طبقه پائين و رسيدن به طبقه به اصطلاح نجبا پس از رسيدگيها ، امتحانات و صدور فرمان شاه امكان پذير بود. ص 9،10
در ايام خلفاي راشدين امتيازهاي طبقاتي در منطقه ساوه از هم فروپاشيد . دين اسلام فئوداليته ساساني را از ميان برداشت و از اين رو هزاران هزاران انسان را كه در نظام حكومت قديم بصورت اجزاء زيمن زندگي مي كردند ازاد ساخت. ص 10

حكومت مسلمانان اجازه داد اهل ذمه نيز مسلمان شوند. ايرانياني كه مسلمان مي شدند حق تصرف اراضي و اباد كردن ان را بدست مي اوردند و گذشته از اين مي توانستند با خريد و فروش زمين و نيز از راه هبه ووصيت مالك زمين شوند و تنها « عشريه» بپردازند. از اين رو مهاجرت گروهي مردم از شهر ها به روستا ها اغاز شد و حكومت بني اميه در خراسان بويژه با دشواريهاي اقتصادي و اجتماعي مهم كه در موجوديت خلافت بدون اثر هم نبود روبرو شد. از اين رو درون كوچي را حتي المقدور متوقف ساختند. ص10
در منطقه ساوه حاصلخيز ترين اباديها و زمينهاي زراعي و روستا ها از ان گروهي عربهاي مسلمان بود كه به دستگاه خلافت و نزد مقامات حاكمه تقرب داشتند ، مردم بومي زمين را مي كاشتند و روساي عرب مسلمان بهره مند مي شدند. بر اثر همين اعتسافات و اجحافات بود كه كشاورزان بومي از روستا ها و اباديها به شهر ها كوچيدند. ص 11

عربهاي مسلمان( كه صحرا نشين بودند ) اصلا از پيشه وري و صنعت گريزان بودند. از اين رو در منطقه ساوه بخش حمل و نقل حاجيان( به كار مشغول شدند) رونق يافته و شتربانان ساوه اي با همياري روساي عرب حجاج را تاقلب سرزمين هاي عربي مي بردندو در اين رهگذر نيز گروهي به صورت يك طبقه مرفه درامدند. با «شهادت» حضرت علي (ع) كه درود خدا بر او باد، اندك اندك خليفه به صورت يك سلطان مستبد(خلفاي بني اميه) در امد.ص 11
بني عباس كه به عنوان انتقام گيري از بيرحميهاي بني اميه ظاهرا قيام كردند، پس از پيروزي خودشان در بيرحمي و كشتار از بني اميه نيز درگذشتند. ص11


رستاق سده هاي نخستين اسلام به دو يا سه ناحيه اطلاق مي شده كه جنب يكديگر بودند، وچنانچه برخي از رساتيق بر اثر نزديكي به اصطلاح جمعي شهري مي شدند، در اين صورت رستاق را محوزه مياميدند و ان وقت رستاق مترادف حياز بود. بخش كوچكي از رستاق را طسوج مي گفتندو هر طسوج(كلمه عربي)مركب بوده است . در سده چهارم هجري قمري رستاق ساوه يك محوزه به شمار مي رفته . واز اينرو وقتي در كتب رستاق ساوه هر اينه مراد شهر ساوه نيست بلكه يكي از رساتيق چهارگانه اي بوده كه بسبب نزديكي به « قم ‌به ان شهر جمع كرده بودند و يا به اططلاح جمعي قم بوده است.ص 75.
انچه مسلم است رستاق(روستاهاي) ساوه قدمتش بيش از احداث شهر ساوه بوده است.ص75

اما با گذشت دو قرن تديجا همه چيز تغيير يافت، مردان عرب «ساراسن»( صحرانشينان عرب)اكنون در اباديهاي حاصل خيز و درون بنا هاي رفيع اقامت داشتند و صاحب خدم و حشم بودند و در كار بازرگاني و حمل و نقل دست داشتند و بسيارمرفه زيست مي كردند. انان در ايران مي كوشيدند در جلال و شكوه با طبقه اعيان و اشراف دوره ساساني رقابت كنند. خلفاي عباسي نيز خود در ماتجمل و شكوه فراوان و ميان جمعي از غلامان و زنان زندگي مي كردند و «حرامسرا» داشتند. دوران خلافت عباسي از جهت توجهي كه به علوم نشان داه شده است، اهميت خاصي دارد. تعدادي از اين دانشمندان ايراني بودند لكن چون كتب خويش را به زبان عربي نگاشته اند، نويسندگان غربي انان را عرب شمرده اند. ذكر نام ابوريحان احمد بيروني و حكيم شهير ابوعلي سينا براي نمونه كافي است. ص11،12
كاراين نويسنده گان فوق »«بي رنگ كردن هويت ايراني» اصلا ازروي تصادف و ناشي كاري صورت نمي گيرد براي اينكه ما در عهد قرون وسطي زندگي نمي كنيم. علم جغرافياهست و نام همه كشورهاو مناطق جهان با همه نوع ابزار علمي كه« اصطلاحات جغرافيايي» هم شامل ان مي شود وجود دارد. ويا استفاده از متد زمان شناسي در بيان واقعيت است كه « كرونولوگي » نام داردديگر جاي اشتباهي هم نيست. در اين مورد در كتب تاريخي اين دانشمندان خيلي از اين سهل انگاري هاي سهوي ! هست كه با بودن مراكز شرق شناسي كه به همه زبانهاي شرقي مسلط هستنداين اشتباهات قابل قبول نيست .علاوه بر اين علم زبان شناسي « علم لينگوايستيك» در همه كشورها تدريس مي شود و در اين مورد براي هيچ دانشمندي سوء تفاهمي وچود ندارد. فقط وقتي كه در بيان يك واقعيت تاريخي و فرهنگي به كلمه ايران مي رسند از نوشتن يا باز مي مانند.... و يا اينكه از اصطلاحات جغرافيايي مبهم ايي مانند « منطقه ايي در اسياي ميانه » ، كشورهاي نيمه استپيي يا وقوع واقعه ايي را به بابلي ها و يا عربها و يا حتي تركيه اي ها نسبت مي دهند. تنها فقط به عده ايي از كشورهاي بي طرف بر مي خوريم كه در مورد«هويت ايراني» را ه انصاف را رفته اند. اين اشتباهات فقط در كتابهاي درسي و دايره المعارف ها و متون تاريخي است كه از روي سهو! انجام مي گيرد
وقتي كه سمبولهاي شاهنامه مثل سيمرغ عربي مي شود بايد رفت و از اديبان و مترجمان فارسي زبان شكايت كرد كه چرا در اين زمينه كه كار تخصصي شان مي باشد چرا به ناشر ها اعتراضي نكرده انداين يك مقدار به كم كاري و تصحيح مترجمان ايراني بر ميگردد چرا اين بلا حتي سر سيمرغ كه سمبل اسطورهايي ايراني است، امده است ا ين ديگر ابوعلي سينا نيست كه قرباني اسم اش شود. يعني اينكه شرق شناسان اينهه ناشي هستند و نمي دانند كه در دوره اسلامي كه در همه اسياي ميانه بزبان عربي كتب نوشته مي شده؟ نام ها هم اسلامي بودند، چون اشتراك ديني بين اين ملل وجود داشته و زبان ارتباط اين ملل در ان زمان عربي بوده
پديده« بي رنگ كردن هويت ايراني» داستاني است كه به سده قاجاريان و نفوذ استعمار دردربارقاجاريان برميگردد كه تا امروز حتي دربعضي مقالات و فرهنگنامه هاي بيگانه از اسياي ميانه و ان سوي اسيا و كشورهاي نيمه استپي ! به جاي ايران نام مي برندو همانطور كه گفته شد اين وظيفه مترجمان ما در حوزه فرهنگي است كه اين اشتباهات را تصحيح و به منابع چاپ تذكر دهند و در نشريات رسمي خارجي در اين مورد مقاله رسمي ارائه دهند

پس از چيرگي عربهاي مسلمان و گشوده شدن اباديهاي ساوه مردم بومي به تدريج وبدلايلي كه جلوتر به انها اشاره شد(بر شريك بودن از سهم ذكات)، به اسلام رو اور شدند. وتا سده هفتم و هشتم هجري قمري يعني سيزدهم و چهاردهم ميلادي مردم ساوه شافعي مذهب و مردم اوه - ابه-شيعه دوازده امامي بودند. مي نويسند بسياري از روات اخبار اسلامي در سده هاي نخستين اسلام منسوب به ساوه هستند. مردم اوه ازد ير باز در امور مذهبي بغايت تعصب داشته اند. ص 77
نخستين گروه شيعيان اسمعيلي در شهر ساوه عليه... خلافت عباسي در بغداد و سلطان سلجوقي در همدان دست به تظاهرات يازيدند... ص77
دربررسي ها جغرافياي ساوه مي بينيم كه دهكده اوه در گذشته شهري بزرگ و يكي از كانونهاي گرم و فعال سيعيان بوده است. ص15
امروزه اكثريت قريب به اتفاق مردم ساوه و كليه روستا ها و توابع ان مذهب شيعه دوازده امامي دارند.ص77

اگر اباديهاي « رستاق» ساوه منقول از تاريخ قم قديم را با اباديهاي مندرج در نشريه اماري سال 1365 مركز امار ايران ... مقايسه كنيم به وضوح دانسته مي شود كه شماره اباديهاي امروزه ساوه از سده هاي گذشته بيشتر بوده و اگر برخي از اباديهاي رستاق قديم در محدوده شهرستان ساوه در روزگار ما ديده نمي شود، بعيد نيست به مرور ايام جزو شهرستان ديگر شده يا بكلي مندرس و از ميان رفته و يا احتمالا تغيير نام داده اند مستوفي يكي از ديه هاي ساوه .
افزون بر اين بيشتر اباديهايي كهبه = را شميم مي نامد كه شايد نام دژي در ان ناحيه بوده. و امروزه جزو اباديهاي شهرستان ساوه ديده نمي شود به احتمال زياد در قرون اوليه اسلامي احداث يا معمور شده اند معمولا نام عربي داشته و در دوران غزنويان سلجوقيان ، ايلخان مغول و تيموريان غلبه با نامهاي تركي است. ص 85
به ياد اوري اين نكته مي پردازيم كه كدام يك از اباديهاي يادشده قدمت داشته و وجه اشتهار و انتساب انها چه بوده است. نوشته هاي كلاسيك مي گويد كه ابه- اوه - را گيو پسر گودرز بنا كرد.ص86
در اينجا چند تا از اين روستا هاي كهن عنوان مي شوند: كه شامل

ابه امروزه از روستا هاي جعفر اباد ميباشد در سده هاي اوليه هجري قمري شهري اباد و بزرگ بوده، اوه جايگاه بسياري از رجال مذهب و يكي از كانونهاي مذهب تشيع بوده است. ص 86
دارستان :دارابن دارا ان را بنا كرده است و انرا بدين نام نهاده است و گويند كه بدين ديه درختان بسيار بوده است و بدين سبب ان را « دارستان» نام كرده اند = بايد توجه داشت كه يكي از معاني دار درخت مي باشد. ص 88
طريز ناهيد: اينه را بنام ناهيد دختر جودرز- گودرز - نام نهاده اند و گله گوسفند و اسب و اشتران او بدين موضع چريده اند و بدان موضع بوده اند و بدان جاي پشم و مو جمع شده است و به اصطلاح عرب پشم و موي را طراز گويند. پس اين ديه را بدين سبب طراز ناهيد نام كرده اند. و برخي هم گويند كه ان را بدين سبب به اين لفظ نام نكرده اند ، بلكه ان را به « زهره» كه از ستارگان هفت گانه است نام كرده اند و نام ان ستاره به فارسي ناهيد است يعني اين ديه طراز ناهيت. ص88

كشاورزي و اهميت ميوه هاي ان

نقطه توانمند ساوه مراتع و زمينهاي كشاورزي و باغات ان است. به علت دارا بودن اب و هواي مساعد محصولات متنوعي هم در طول تاريخ كهن تا به امروز در ان رشد كرده و ميكند ساوه سرزمين فراخي است كه روستا ها، ملك ها و مرتع هاي بسيار داردو بيشتر نفوس و جمعيت ان در روستا ها پراكنده ميباشند. ص 7
ساوه نخست از تواتبع همدان بوده وبعد جزوي از «ري» بزرگ شده و به سبب نزديكي با مراكز اقتدار بعضي سلسل و سلاطين حاكم بر ايران ، گذشته از اينكه همواره از اهميت ويژه اي برخوردار بوده، املاك و مراتع ان نيز از دير باز محل توجه حكومت ها بوده و روي همين پايه حكام ان اغلب از ميان دولتمردان بنام برگزيده شده اند. ص 7
شهرستان ساوه از قديم گشتگاه پنبه بوده و كشاورزان ان در كشت و برداشت انار و انجير معروفيت دارند.ص 29
محصولات درختي ساوه انار، انجير ، بادام، سيب، به و انگور است و از جمله برداشتهاي زراعي ان بايد از پنبه ، جو، و گندم نيز نام برد. اما نان ساوه از قديم مايه حرف و نقل بوده.ص46
ساوه بنظر صاحب نزهت القلوب از لحاظ محصول سيب درختي مهم بوده و بهترين به ها از نواحي ساوه و اصفهان بدست مي امده است. در سده چهارم هجري قمري بهترين انواع انگور از نواحي قزوين، هرات ، ري ، قم ، ساوه ، اصفهان و يزد بدست مي امده و مي نويسد در ان دوران حتي مقدار فراواني انگور را خشك كرده و براي مويز مورد استفاده قرار مي داده اندو يا از ان سركه و خوشاب مي ساخته اند. در سده هاي نخستين اسلام كروم يعني تاكستانها در ساوه مشمول ماليات ويژه اي بوده اند و در سده چهارم غرس مو يا درخت انگور رواج فراوان داشته است. حمداله مستوفي متذكر شده هر گاه كه شهري بر سرراهاي كاروان رو قرار داشت، كشاورزان ان ها جنبه كالايي داشت و از همين رو بزرگترين و پرجمعيت ترين اباديها و روستا ها اغلب در نواحي اقتصاد كالايي مانند ساوه واقع شده بودند. رونق دهكده هاي ساوه با بازارها و مراكز فروش محصولات كشاورزي لازمه تام داشته اند. صاحب نزهت القلوب تعداد قراي ساوه را 25 واحد و ماليات ديواني ان را چهل و پنج هزار دينارثبت كرده است.ص 56
شهرساوه در اوايل اسلام از اهميت ويژه اي برخودار بوده و برجها و باروي مستحكم و خانه هاي عالي و گرمابه هاي متعدد
وحتي كتابخانه اي بزرگ داشته است. ص47
ساوه جزو نقاطي است كه از قديم الايام اوضاع و احوال مشابهي از نقطه نظر كشاورزي با قزوين، قم ، كاشان، گلپايگان، اصفهان ، داراب ، شهر كرد، محلات و ايوان كي داشته است.ص56
ياقوت حموي در معجم البلدان مي نويسد:يكي از بزرگترين كتابخانه هاي دنيا در شهر ساوه بوده كه مغولان ان كتابخانه را به كلي سوزانده اند. حمد الله مستوفي نيز به اين كتابخانه اشاره نموده و مي گويد:در وسط مسجد ( مسجد جامع ساوه واقع در جنوب فعلي شهر ساوه) خزانه كتب جاي داشت كه در ان هر گونه كتابي كه در ان زمانه معتبر بوده يافت مي شده به علاوه اسطرلابها و كره هابراي علم هيئات و نجوم اين كتابخانه عظيم ساوه حكايات بسياري رادر تاريخ از ان خود كرده است ....ان طور كه امده است بيش از صدو شصت هزار جلد كتاب در كتابخانه ساوه بود كه نيمي از ان را دراويش (ساوه) گدايي كرده بودند . زكرياي قزويني در كتاب اثار البلاد و اخبار العباد در وصف جامع ساوه مي نويسد: در وسط اين جامع كتابخانه اي است منسوب به ابوطاهر خاتوني وزير ودر ان هر كتاب معتبري كه در عصر او به دست امده با اشياء زيادي از نوع خطوط معروف و اقسام اصطرلاب و كره جمع است. منبع : نقشه راهنماي شهر ساوه
در برگزيده مشترك ياقوت حموي ترجمه محمد پروين گنابادي ص 110 امده ساوه و ساو: ساوه شهر بنامي است ميان ري و همدان كه گروهي از راويان و جز انان بدان منسوبند. ص73
لستريج در جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي ص 228 ترجمه محمود عرفان مي گويد: شهر ساوه كه در نيمه راه همدان و ري در كنار شاهراه خراسان واقع است در قرن چهارم شهر مهمي بودو اين حوقل گويد اين بيشتر از حيث شتر و شتربان معروفيت دارد، زيرا اين هر دو مورد نياز مسافرين و زائران مكه ميباشد.ص 73، 74

به خاطر اهميت عبو راهها از دير باز از ساوه كه هم كاربرد بازرگاني ( جاده ابريشم از ساوه عبور مي كرده)، هم كاربرد نظامي وهم كاربرد زيارتي داشته شتروسيله نقليه بسيار مناسب براي حمل و نقل كالا ها استفاده مي شده است

مقدسي مي گويد شهري مستحكم است. حمامهاي خوب دارد و مسجد جامع ان كنار جاده و دور از بازار واقع است. ص74
شهر ساوه در دوره صفويه رونق از دست رفته خود را باز مي يافت. در دوران صفويه روحانيون شيعه مورد توجه قرار گرفتند و مقابر امامزادگان و روحانيون بازسازي شد. ص20
الفونس گابريل( جغرافي دان اروپايي) مي نويسد:هنوز منطقه قابل توجه باستانشناسان كه ا. ف. شميد در ضمن
پروازهاي 1935-1936ميان تخت جمشيد و تهران در منطقه ساوه كشف كرده بود دست ناخورده باقي مانده است.1
تپه هاي پباستاني ساوه نزديك اوه قرار دارد. تپه هاي مذكور تا اندازه اي توسط باستانشناسان حفاري شده و به دنبال ان بعضي اشياء سفالين و ظروف كاشي لعابدار و برخي ادوات باستاني بدست امده ص 47

درخت اناراصلش را ازايران مي دانند و از اين كشور به افغانستان، تركيه، شامات، ، عربستان، قفقاز، هندوستان ، اسپانيا، ايتاليا و يونان رفته است. انار چندين قسم دارد، انار ترش، انار شيرين ، انار سياه دانه و انار ملس از همه مرغوبتر انار سياه دانه ساوه است. اب هواي خشك با درخت انار مساعد است به شرط انكه مرتب ابياري شود. بهترين زمين براي غرس انار زمين هاي رستي شني ميباشد. فاصله درختهاي انار را نبايد بيش از 5 يا شش متر از هم گرفت. رعايت اين فاصله سبب مي شود تا انار درشت و خوش طعم شود. هنگام كاشت انار اواخر بهمن ماه و اوايل اسفند است. قلمه هاي انار رادر بهار نيز مي توان زد. اما همينكه قلمه ها زده شدند، مرتب بايد ابياري شوند. در بهار موقعي كه انار تازه جوانه زده بايد به هرس كردن شاخه هاي ان پرداخت. هسته هاي انار ترش نهالهايشان قوي تر است زيرا در برابر عوامل اب و هوا بيش از انار شيرين ايستادگي مي كند.ص 59
اانجيراين ميوه در اب و هواي معتدل و اراضي سنگ اهكي عميق خوب عمل مي ايد . يا در لب جويبار خوب رشد مي كند. انجير در برابر خشكي تاب مقاومتش زياد ميباشد. تخم انجير بندرت كاشته مي شود، انجير را عموما بوسيله قلمه تكثير مي كنند. ص60
ابياري ساوه .... ازرودهاي مزدقان ،و گاوماسا و كاريز ها و قنوات صورت مي گيرد. در همه ازمنه در نجد( سرزمين) ايران و از جمله ناحيه ساوه و مساله اب امري حياتي به شمار رفته است. در زمانهاي ماقبل تاريخ از اب درياچه ساوه به وسايل مصنوع از قبيل نهر و غيره استفاده مي شد. در عهد هخامنشي شبكه گسترده اي از قنات و كاريز موجود بود. حمداله قزويني بيك شبكه گسترده ابياري روي زميني و زير زميني در حدود ساوه اشاره مي كند. مراد از سيستم ابياري روي زميني احداث مجاري و كانالهاي فرعي از انها را صلي يعني مزدقان و گاوماسابوده ومنظوراز ابياري زير زمني نيز همان حفر قنوات و كاريز است. يعني دالانهاي طويل و گاهي هم عميق زير زميني به روي زمين . حاصل بخشي از مزارع و باغهاي ساوه براي نگهداشت و تنقيه و لاي روبي همين كاريز ها بوده و براي حصول مقصود عده كثيري كارگر لازم بوده و در بعضي از نواحي ايران قريب سه ماه از وقت روستائيان در سال مصروف كار پر زحمت تنقيه و تعمير يا احيا قنوات مي شده است. ص62

يكي از ميوه هاي روستا هايش هم زرد الومي باشد كه از كيفيت بسيار عالي برخودار است. از زمانهاي كهن اين ميوه در سراسر فلات ايران به همراه ديگر ميوه ها
كشت مي شد. روستا هاي ساوه يكي از مناطقي است كه داراي درختان زردالوي با كيفيت مي باشد. امروزه اين ميوه علاوه بر ساوه و روستاهايش در بسياري از شهرهاي ايران كشت مي شود. علاوه بر اين ميوه ها داراي گيلاس، گلابي، فندق، الو، شفتالو، هلو و زرد الو هم هست

تاريخچه زرالو ايران از منابع اروپايي

محل پيدايش اين درخت در شمال چين ( اسياي مركزي) بوده. نهال درخت زردالو در 1000 سال قبل از ميلاد مسيح از چين به سرزمنن پارس و ارمنستان اورده مي شود. شاعران پارسي از اين ميوه در سرودهاي خود بنام « هسته خورشيد» ياد مي كرده اند. وقتي كه اسكندر مقدوني به ايران حمله كرد بعد از تسلط ، اين نهال را در تاريخ 330 ق. م از سرزمين پارس به اسياي كوچك يعني « يونان» برد. اما در واقع اين رومي ها بودند كه در سال 70 ق. م به كشت و گسترش اين ميوه به سرعت در سرزمينهاي تحت حكومت خود دراروپا اقدام كردند. بعدها رومي ها درخت زردالو را از منطقه اناتولي به تمام مناطق اروپا ( بخصوص مناطق مديترانه ) گسترش دادند. علاوه بر ايران كشورهايي مانند تركيه(فعلي)،اسپانيا، ايتاليا، شمال اطريش، جنوب فرانسه، ازبكستان و سوريه كشت مي شود. در مرز « كانتون واليز» سوئيس، افغانستان و ژاپن هم يك نوع وحشي ان كشت مي شود.ا ين درخت در مناطق نيمه خشك و گرم به خوبي رشد ميكند.لازم به تذكر است كه افتاب يكي از مهمترين عامل اصلي ايجاد زرد الوي با كيفيت و شيرين مي باشد كه عطر و طعم ان را از ديگر محصول زردالو جدا ميسازد. هر چقدر اين ميوه از افتاب بهتري برخوردار باشد به همان اندازه هم ميوه ها بزرگ ، معطر و شيرين خواهند بود.درحالي كه در كشورهاي اروپائي در مناطق سردتراين ميوه از شيريني كمي برخوردار است و طعم چنداني ندارد

فوايد غذايي ميوه زرد الو

اسيد سالي كيل‌ موجود در اين ميوه تمام باكتري هاو ميكروب هاي مضر موجود در معده و روده را از بين مي برد.يعني ««خاصيت ضد عفوني كننده دارد. هيچ ميوه ايي به اندازه اين ميوه به بدن « بتا كاروتين» و «منگنز» نمي دهد و اين مواد از رشد باكتري هاي مضر در بدن جلوگيري مي كنند .در تنظيم اب بدن اسيد فول نقش مهمي را در بعهده دارد ويتامين ا و س سرشار هم يكي ديگر از غناي اين ميوه است. بهترن نوع مصرف ان به شكل خام است و باعث جذب همه اين مواد در سلولها مي شود مغز هسته زرد الو شيرين داراي عصاره مفيدي است كه بدن را در مقابل بيماري ها مقاوم مي سازد. و باعث طول عمر هم ميشود. در مورد مغز بادام تلخ مصرف روزانه ان نبايد بيشتر از يك دانه باشد. زيرا بادام تلخ داراي سمي است كه مصرف زياد ان مفيد نمي باشد. اما يك دانه كوچك براي مقاوم سازي بدن مفيد است. مصرف زرد الو بر دفع سموم بدن هم تائير زيادي دارد. اين هسته داراي ويتامين ب 17 است.

فرهنگ مصرف ان در ساوه و اطراف ان

از زمانهاي كهن اين ميوه به شكل خشكبار يكي از مواد اجيل هاي زمستاني راتشكيل ميداده. در اغلب روستا ها در درون برگه خشك مغزهسته شيرين اين ميوه را هم قرار ميدادند كه از نظر علم غذايي روش بسيار مفيد ي ا ست، زيرا هسته زردالوي شيرين داراي خواص تقويت سيستم دفاعي بدن را در مقابل بيماري ها دارد و خشكه ان هم تمام مواد معدني لازم براي ضد عفوني كردن معده و رودها را تامين مي كند و از رشد باكتري ها جلوگيري مي كند.
با هسته زرد الو نوعي شيريني جات(باسلوق) درست مي كردند كه تا به امروز در اين مناطق مرسوم است.يعني هسته زردالو را به نخ كرده و در شيره شيرين سمنو مي غلطانند تا مايع غليظ مانند پوششي اين هسته را بپوشاند، بعد اين بند بلند را خشك مي كرده و بعنوان يك شريني طبيعي مصرف مي كردند.با عصاره پخته شده اين ميوه نوعي « لواشك » ساخته مي شود كه به عنوان تنقلات و يا سسي براي بعضي خورشتها مورد استفاده بوده و هست.بادام تلخ هم بعد از شيرين كردن بعنوان اجيل در صندوقچه مادر بزرگها هميشه ديده مي شده.در زمان معاصر با ورود شكر به سفره ايراني با اين ميوه هم مرباهاي مطبوعي تهيه مي شود. مورد كاربردي در فرهنگ مردم ايران اين بوده كه از صمغ درختي زردالو براي توليد كندر و دارو استفاده مي شده كه اين شامل ساوه هم مي بوده. موارد مصرف اين ميوه در ايران بسيار متنوع بوده و يكي از اسرار سلامتي ايرانيان توجه خاص به مصرف ميوه و سبزي جات متنوع در فرهنگشان بوده. در زندگي مدرن در ساختن دسر ها و كيك ها از ميوه زرد الو هم استفاده ميشود. درصنعت عطر سازي رايحه شكوفه ها و بوي زرد الو هم جايش خالي نيست

در حالي كه در اروپا كاربرد اين ميوه بسيار محدود بوده ودرعصرفعلي با تبليغات شركت هاي تجاري مردم را به مصرف اين ميوه تشويق مي كنند. در دهه 2000 در صنايع ارايشگري از روغن هسته زردالوي تلخ و رايحه زردالوبراي صابون سازي، شامپو سازي و نيز مواد شستشو دهنده درحمام استفاده بسياري مي شود. در زمينه هاي درماني از بخور روغن هسته تلخ براي كساني كه مشكل تنفسي و يا افسردگي دارند درروشهاي درماني براي بيماران استفاده مي شود تا بهبود يابدند. حتي از پوست هسته زرد الو هم در اين موارد استفاده مي شود
در شهر لئوبك يك قناد در قرن نوزده ميلادي زندگي ميكرد او به اين فكرمي افتد تا با بادام تلخ، شيرين شده يك نوع شكلات(مغز بادامي) بسازد بنابر دست به تاسيس كارخانه ايي زد و موفق به توليد شوكلات هاي «مارچيپان» شد و توانست با توليدات فراوان ومتنوع ان از طريق درياي شمال به عنوان يكي ازموفق ترين تاجران صادر كننده گان اين محصول جديد شناخته شود و بطوري شهرتش جهانگير شد كه محصولات كارخانه شوكلات مارچيپان اين شهر در سراسر اروپا شناخته شده است

اين مقاله به شهر خورشيد و انار تقديم مي گردد ، كه وجودش شفا است و سلامت.














1.
تحقيقات جغرافيايي راجع به ايران تاليف الفونس گابريل ترجمه فتحعلي خواجه نوري از انتشارات اين سينا تهران اذر 1348، ص 388 1
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
تشکرها از این تاپیک
Aliabadi از این تاپیک تشکر میکنم 
neda_y
پستتاریخ: شنبه 15 اسفند 1388 - 09:12    عنوان: پاسخ به «گوشه هايي از تاريخچه روستا ها و شهر ساوه و باغداري و كشت» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 15 اسفند 1387
پست: 321
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 8705

ممنون .مطالب واقعا جالبی بود Smiling
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی نام شناسایی در AIM شناسه عضویت در Yahoo Messenger شناسه عضویت در MSN Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
Aliabadi
پستتاریخ: سه‌شنبه 18 اسفند 1388 - 17:45    عنوان: پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

با تشكر متقابل Smiling
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
Aliabadi
پستتاریخ: سه‌شنبه 18 اسفند 1388 - 17:46    عنوان: پاسخ به «گوشه هايي از تاريخچه روستا ها و شهر ساوه و باغداري و كشت» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

Smiling Smiling
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
نمایش پستها:   
ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک صفحه 1 از 1

فهرست انجمن‌ها » فرهنگستان » گوشه هايي از تاريخچه روستا ها و شهر ساوه و باغداري و كشت
پرش به:  



شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید
شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید
شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید


Home | Forums | Contents | Gallery | Search | Site Map | About Us | Contact Us
------------------------------------------------------------------------

Copyright 2005-2009. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc