عضو شده در: 3 فروردین 1387 پست: 64 محل سکونت: saveh
امتياز: 1825
سال88 هم به پايان رسيد با همه ي تلخي ها و شيريني هايش، با همه ي فرازها و نشيب هايش،
سالي که براي عده اي سال رشد و پيشرفت بود و براي عده ي ديگر، سال عقبگرد يا درجازدن؛
گذشتِ شب و روز و سپري شدن هفته ها و ماه ها، براي ما يک پرونده و کارنامه تشکيل مي دهند. کارنامه ي سال سپري شده را مرور کنيم تا چهره ي جان خويش را در آيينه ي رفتار خود بنگريم!
طي شدن روزگار، سبب افزوده شدن سنّ ما نمي شود، بلکه عمر ما را کاهش مي يابد و هر روز، قدمي به خط پايان نزديکتر مي شويم.
وقتي يک دانش آموز، به نمرات پايان سال تحصيلي خود مي نگردد و قبولي و مردودي خود را مي بيند چرا ما به کارنامه ي عملکرد سالانه مان ننگريم؟
راستي در سالي که گذشت چه کردم؟ چه بودم؟ و چه شدم؟ چگونه انديشيدم و اکنون چگونه فکر مي کنم؟
چه نکات تازه اي از دين آموختم؟ کدام خصلت ناپسند را از خود دور کردم؟
چه اعمال صالحي را تنها و تنها براي رضاي خدا انجام دادم؟
چند نماز با حضور قلب خواندم؟
به چه ميزاني به رشد اخلاقي و تزکيه ي نفس و خودسازي دست يافتم؟
سراغ کداميک از بستگان و فاميل رفتم که با ما قطع رابطه کرده بودند؟
چند نفر بي خبر و منحرف را نجات دادم؟
چند بار، سخن حق را، هر چند به زيان خودم بود پذيرفتم؟
چند بار، به خاطر خدا، از صحنه هاي گناه دوري جستم؟
چند کتاب خوب و سازنده مطالعه کردم؟
چند مسأله لازم و ضروري از (احکام شرعي) آموختم؟
چه کتاب هاي سازننده اي خريده و به دوستان و ديگران اهدا کردم؟
چقدر قرآن خواندم؟ با چه کارهايي والدين خويش را از خود راضي کردم؟
چه گام مصبتي در راه پاسداري از ارزش هاي انقلاب برداشتم؟
چند بار به زيارت عاشقانه و عارفانه ي مزار اولياءالله و امامان و صالحان رفتم؟
و از اين زيارت ها چه توشه ي معنوي گرفتم؟
چند عيادت بيمار و سرکشي به محرومان و کمک به آنها کردم؟
چند مورد، سؤلات فکري خود را از آگاهان و کارشناسان پرسيدم؟
و بسياري"چند"ها و "کدام"ها و "چه" هاي ديگر...
آري! يک سال گذشت، يک سال مدت کمي نيست.
مي توانستم با کارهايم، يک سال را پرمحتواتر سازم و از سال، قرني بسازم.
مي توانستم عمر خويش را بهتر برويانم و بشکوفانم.
با شروع سال جديد، اين ورود به سال نو را به همديگر تبريک مي گوييم... ولي ... تبريک و خجستگي سال نو، براي من و تو به چيست؟ اين سال برايمان "مبارک" خواهد بود و برايمان سرشار از برکت خواهد گشت؟ آينده ي ما در گرو گذشته و حال ماست. من و تو مسئول عمر، زمان، فرصت ها و استعدادهاي خويشيم.
آيا " گذشته"مان به اميد آينده و "آينده" مان به حسرت گذشته خواهد گذشت؟ هرگز چنين مباد!
(جواد محدثي)
بياييد در سال جديد به اين حديث گرانبهاي حضرت علي(ع) عمل کنيم که فرمودند:
"خوب هديه اي است پند و موعظه"چقدر خوب و شايسته است که در هر برخورد و ارتباطي،
علاوه بر پول عيدي، به همديگر هديه هاي معنوي (مانند کتابهاي کوچک و ارزان دعا و حديث) بدهيم و دايره ي معرفت ديني خود را گسترش دهيم و از زمره ي ناآگاهان خود را برهانيم.
آينده در دست ماست مگر وعده ي او نيست که " صالحان" به وراثت زمين خواهند رسيد...
اين يک خوشبيني مقدس است نسبت به آينده ي دنيا و بشريت ... آينده اي که مي توانيم در ساختن آن شريک باشيم... آيا آماده اي در يک برنامه ي عظيم " اصلاح جهاني" فداکارانه بکوشي؟ ان شاءالله که آن موعود بيايد و وعده ي الهي را تحقق بخشد؛ البته با همت و ياري ياران خالص و منتظران واقعي!
عضو شده در: 3 فروردین 1387 پست: 64 محل سکونت: saveh
امتياز: 1825
جناب soveh, خان ظاهرا شما عاشق بحث هاي سياسي هستيد. كسي از امثال شما با اين افكار و عقايدتون انتظار حفظ انقلابو نداره.
شما ميتوني راه خودتو بري ما هم راه خودمونو.
لطفا ادامه نديد چون ساوه سرا جاي جنجال هاي سياسي نيست!!!!!!!!!!!!!!!
باز جاي شكر است كه روح معنويت و خداپرستي و فلسفه مثبت انديشي در ميان افراد جوان و باهوش كه ارزشهاي عميق را مي شناسند وجود دارد و انقلاب يكي از درخشان ترين مفاخر تاريخي خطه ايران زمين است و اثر ان از محدوده عصر معاصر ايران فراتر مي رود و اين انقلاب تاريخي كشورمان بود كه عزت و شرف ايراني را كه زير پا ي خاندان قاجار و پهلوي له شده بود رادوباره زنده كرد و ذلت هاي زمان پهلوي به اين راحتي از صفحه تاريخي ايران پاك شدني و فراموش شدني نيست اگر عده ايي مطلع نيستند بروند و متون تاريخي را بخوانند .....ايا نمي دانند كه بيگانگان در زمان قاجار و پهلوي اينجا رو سر مردم سوار بودند و تازه ايرانيان حق وحوش هم مي بايد به اين اقايان بيگانگان هم مي دادند ..... هنوز زماني زيادي از خشك شدن جوهر قرارداد هاي خاندان پهلوي با بيگانگان نگذشته . اين بيگانگان مال و ثروت كشورمان را مي بردند كه هيچ ،با نهايت تمام حرمت ايراني معنويت ايراني را زير پا له مي كردند و ايراني تو كشورش هيچكاره بود . اگر در همين دفاع مقدس انسانهاي از خود گذشته ايي نبودند كه از دين .فرهنگ و خاك و شرف ايراني حفاظت كنند و جان تقديم كنند امروز بايد زير بارذلت صدام و قصه قادسيه اش مي بوديم و از خفت مي مرديم. به اين خاطر كسي كه در انقلاب شركت نداشته بايد حسرت بخورند كه شانس اين را نداشته كه جزو ء تاريخ زنده و درخشان ايران باشد .انها كه رفتند و جانشان را خالصانه دادند .....ما را از زير بار خفت نجات دادند و به شكرانه اين امنيت و عزت و استقلا ل ايي كه به سرزمين خوب ما عطا كردند بعنوان تشكر هم شده بجا است، هر كس در سهم و توان خود كاري و فعاليت مثبت و سازنده ايي براي كشورش يعني خانه اش انجام بدهد تا اينده اين كشور هر روز براي همه بهتر و بهتر شود . تمام كشورهاي پيشرفته جهان هم فقط با كار و جهد و كوشش به جايي رسيده اند اين قانون پيشرفت در سراسر كره زمين يكسان است و اسنتثناء پذير هم نيست . توصيه مثبت هم اين است هر كس از همان كارهاي عقب افتاده خانه وروستا و محله و شهر و استان اش شروع كنه تا برسد به كشورش كه خيلي ديگه هنر كرده. اگرهر كس خانه و محله و شهر خودش رو اب و جاروب كنه بزرگترين كار رو انجام داده و بزرگترين پيشرفت ها حاصل مي شود.
بيلان سالانه يعني يك نو ع ارزشيابي از زمان. به كتابهاي مديريت زمان مراجعه كنيد. كتاب هر نويسنده و فيلسوفي ، اقتصاد دان وانسان شناسايي راباز كنيد ، همين محتوا رابا همين جملات ، با بسته بندي هاي متنوع مشاهده مي كنيد. بدون بيلان« ارزشيابي زندگي» زندگي در مسير هرج و مرج و ركود و پوكي مي پوسد از ان حتي خاطرات ابتدائي درستي بر جا نمي ماند. انسانهاي مثبت انديش توجه و نگاه شان را فقط مصروف كاستي ها نمي كنند و در باره كاستي ها غر نمي زنند و بدبينانه به زندگي نمي نگرند بلكه كاستي ها رامي شناسند و درصدد رفع ان ها بر مي ايد شناخت كاستي ها فقط و فقط براي از بين بردن ان برايشان نوعي كار مفيد و وظيفه است . كاستي ها را با انديشه و تدبير و همت دسته جمعي مي توان از بين برد. مگر نه اين است كه خصوصيت انسان بالغ در اين دنيا اين است كه در مقابله با مشكلات و كاستي ها دنبال راه حل ها بگردد. يكي از هدفهاي مهم زندگي انسان و خلقت هم همين راه حل يابي و حل مشكلات است. انساني كه به بلوغ عقلي رسيده توجه خود را متوجه پيشرفت و رشد و بهبود محيط زندگي فردي و جمعي خود مي كند و شور و شوق رشد و تكامل را هر روز تجربه مي كند و دانشمندان اين نوع جهان بيني و روش عملي برخورد يك انسان با محيط زندگيش را بنام هوش عاطفي و هوش تكنيكي ، هوش علمي تفسير مي كنند. اگر ابو علي سينا، زكرياي رازي، ابن خلدون و اديسون و نيتون و همه مخترعين و مكتشفين دست رو دست مي گذاشتند فقط گله و شكوه مي كردند و يا تو عالم هپروت مي رفتند خيلي مشكلات و خيلي كارها رو زمين تا هزاران سال بلا حل مي موند و زندگي انسانها در سطح ابتدائ و بغرنج ان به سختي ادامه مي يافت به طور مثال هر ادمي با يك بيماري از پا مي افتاد و خونه ها تا امروز با چراغ موشي روشن مي شد ند. بايد اعتراف كرد كه اين نخبه ها و نبوغ ها فرقي با ادمهاي ديگر ندارند و تافته جدا بافته نيستند و انچه انها را با انسانهاي دگير متفاوت و متمايز كرده احساس مسئوليت بالا و حساسيت به حل مشكلات همت والا و پشتكار و جديتشان در كارشان است. به خاطر همت ولايشان و پشتكار و سازندگي شان گل سر سبد ادمي شده اند و مي شوند. هر ادمي مي تواند جزو نبوغ شود اگر بخواهد و همت والا داشته باشد و اگر كمي به خود زحمت بدهد هم اينها شدني است. همين نبوغ ها و نخبه ها را مي بينيم كه از هر قوم و كشوري مثل گل و درخت سر مي زنند و باعث بركت زندگي نه تنها مكان بومي و كشور خود بلكه سراسر جهان ميشوند . فرق افراد صاحب نبوغ با ادمهاي عادي در اينه كه نبوغ همت والا دارند و بدون دعوت كسي خود دامن همت به كمر مي زنند و اولين كارشان هم اين است كه مشكلات زندگي انساني را در هر بخشي شناسايي مي كنند و اين سنگ ها و موانع را از سر راه زندگي بر مي دارند و اين كار با يافتن و جستجوي راه حل ها شكل مي گيرد. بر عكس ادمهاي عادي نه تنها به دور بر خود بي توجه اند و بي تفاوت به مقدار زيادي هم بي خيالند و شب را روز مي كنند و سالها در سالها..... مي ايندند و مي روند و از كودكي تا پيري بعد همر يك تكه سنگ قبري..... اگر بپرسند اين ادم چه بيلان ايي داشته و در زندگيش چه كرده و چه بوده، كسي نمي تواند جواب درست بدهد. اين تفاوت بر ميگردد به جهان بيني انساني كه صاحب نبوغ است و در پروسه زندگي فعالانه نقش مثبت ايي را بدست مي گيرد و هر كاري را براي مزد انجام نمي دهد بلكه با انگيزه زنده و سالم با نگاهي متفكرانه و انديشمندانه بدنبال حل مشكلات است و زنداني منافع شخصي اش نيست، نقش اش ابتكار و خلاقيت و توليد كننده گي است. با حل هر مشكلي وگشودن گره ايي پيشرفت حاصل مي شود و همه انسانها طالب اين نتايج مثبت و اين ثمره هستند و به اين خاطر هم استفاده از راه حل هاي توليد شده و درجه يك هر پيشرفتي در ميان جمع بسرعت رايج ميشود و فرد صاحب نبوغ دير يا زود هم شاهد نتايج مثبت كارش مي شود. فرد عادي اين جهان بيني را ندارد و نقش عمده اش «مصرف كننده بودن» است و اگر نقصي را ديد زحمت جستجو و حل مشكل را به خود نمي دهد و در نهايت به ديگران سر كوفت مي زند يعني ديگران را مقصر مشكلات مي شمارد و اين خود نوعي فرافكني است كه در بين انسانها رايج و شايع است و نوعي تنبلي فكري و خاطر جمعانه كه به تنبلي بدني هم خواه نا خواه خاتمه مي يابد و هميشه خيلي راحت است كس ديگري تو ميدون باشه و ما هي بگيم لنگش كن.
هر روز براي هر انساني روز پيشرفت و تولد و خلاقيت مي تواند باشد. در اين نعمت به روي هر انساني گشوده است و هر كسي مي تواند زندگي خودش و شهرش را به بهترين شكل تحول بخشد. نيروي خلاقيت انسان عامل اصلي هر پيشرفت . و بهبودي است كه هر كس سنگي را از گوشه ايي ب كنار بزند و درخت و گياهي را گوشه ايي بكارد و يا در ترويج علم بكوشد تا تحولات بيشماري و مثبت و مفيدي ايجاد مي شود. پيشرفت هر كشوري به ميزان فعاليت مثبت مردمش و نخبگان و افراد خلاق و توليد كننده ان بستگي دارد
زندگي رياضيات است،
خوبي هار را جمع كنيد،
دعواها را كسر كنيد،
شادي ها را ضرب كنيد،
دردها را تقسيم كنيد،
نفرت ها را زير راديكال ببريد،
دوستي ها را به توان برسانيد
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید شما نمی توانید در این بخش رای دهید شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید