يك شنبه 30 اردیبهشت 1403

   
 
 پرسشهای متداول  •  جستجو  •  لیست اعضا  •  گروههای کاربران   •  مدیران سایت  •  مشخصات فردی  •  درجات  •  پیامهای خصوصی


فهرست انجمن‌ها » شعر » ☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼

ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک رفتن به صفحه قبلی  1, 2, 3 ... 19, 20, 21 ... 39, 40, 41  بعدی
 ☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼ « مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی » 
نویسنده پیام
rezvaneh
پستتاریخ: جمعه 12 خرداد 1391 - 11:24    عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

همكار در ساوه‌سرا
همكار در ساوه‌سرا

عضو شده در: 16 تیر 1390
پست: 1290
محل سکونت: ساوه
blank.gif


امتياز: 33520

دل از سياست اهـل ريا بكن، خـود باش

هوای مملكت عاشقان سياسی نيست...
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
fereshtebarfi
پستتاریخ: دوشنبه 22 خرداد 1391 - 21:10    عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

شروع فعالیت
شروع فعالیت

عضو شده در: 22 خرداد 1391
پست: 6

blank.gif


امتياز: 195

سلام
من‌ فرشته‌برفي ‌هستم.چون‌ ديگر نتوانستم‌ با نام برفي‌ وارد شوم فرشته‌برفي را
انتخاب کردم.

آسمان آب زمين
کي ‌به ‌اين‌ خورشيد مي‌گويد نخواب Confused
آفتابت را بتاب!
کي زده فواره‌ي‌ رنگين کمان توي حوض‌ آسمان Confused
از کجا آورده دريا آب ‌را Confused
آسمان،مهتاب را
کي به‌دل‌ها مهرباني داده‌ است Confused
شادماني ‌داده‌ است Confused
او خداي‌مهربان ‌‌و خوب‌ ماست.
دوست‌دار بنده هاست.
((ناصر کشاورز))
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
fereshtebarfi
پستتاریخ: سه‌شنبه 23 خرداد 1391 - 22:02    عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

شروع فعالیت
شروع فعالیت

عضو شده در: 22 خرداد 1391
پست: 6

blank.gif


امتياز: 195

جام‌جم

سال‌ها دل طلب جام‌جم ازما مي‌کرد
وآنچه خود داشت زبيگانه تمنا مي‌کرد
گوهري کز صدف کون و مکان بيرون است
طلب از گمشدگان لب دريا مي‌کرد
مشکل خويش بر پير مغان بردم دوش
کوبه تاييد نظر حل معما مي‌کرد
ديدمش خرم و خندان قدح باده به دست
واندران آينه صدگونه تماشا مي کرد
گفتم اين جام جهان بين به تو کي داد حکيم
گفت آن روز که اين گنبد مينا مي کرد
بي دلي در همه احوال خدا با او بود
او نمي ديدش و از دور خدايا مي کرد
اين همه شعبده خويش که مي کرد اينجا
سامري پيش عصا و يد بيضا مي کرد
گفت آن يار کز و گشت سردار بلند
جرمش اين بود که اسرار هويدا مي کرد
فيض روح القدس ار باز مدد فرمايد
ديگران هم بکنند آنچه مسيحا مي کرد
گفتمش سلسله زلف بتان از پي چيست ؟
گفت حافظ گله اي از دل شيدا مي کرد flower

((حافظ))


این مطلب آخرین بار توسط fereshtebarfi در پنج‌شنبه 25 خرداد 1391 - 12:27 ، و در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
Kovsar
پستتاریخ: چهار‌شنبه 24 خرداد 1391 - 09:46    عنوان: شعر ریاضی پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 12 خرداد 1391
پست: 435

iran.gif


امتياز: 11375

باز هم خواب ریاضی دیده ام

خواب خط های موازی دیده ام

خواب دیدم می خوانم اِیگرگ زِگوند

خنجر دیفرانسیل هم گشته کُند

از سر هر جایگشتی می پرم

دامن هر اتحادی می دِ رَم

دست وپای بازه ها رابسته ام

از کمند منحنی ها رسته ام

شیب هر خط را به تندی می دوم

گوش هر ایگرگ وشی را می جوم

گاه در زندان قدر مطلقم

گه اسیر زلف حد و مشتقم
گاه خط ها را موازی می کنم

با توانها نقطه بازی می کنم

لشکری تمرین دارم بی شمار

تیغی از فرمول دارم در کنار

ناگهان دیدم توابع مرده اند

پاره خط ها نقطه ها پژمرده اند

در ریاضی بحث انتگرال نیست

صحبت از تبدیل ورادیکال نیست

کاروان جذر ها کوچیده است

استخوان کسر ها پوسیده است

از لُگ وبسط و نِپر آثار نیست

ردپایی از خط و بردار نیست

هیچ کس را زین مصیبت غم نبود

صفر صفرُم هم دگر میهم نبود

آری آری خواب افسون می کند

عقده را از سینه بیرون می کند

مردم از این ایکس وایگرگ داد داد

روز های بی ریاضی یاد باد
منبع:کلبه ریاضی
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email شناسه عضویت در Yahoo Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
fereshtebarfi
پستتاریخ: پنج‌شنبه 25 خرداد 1391 - 12:18    عنوان: Re: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

شروع فعالیت
شروع فعالیت

عضو شده در: 22 خرداد 1391
پست: 6

blank.gif


امتياز: 195

rezvaneh نوشته است:
مگسی را کشتم

نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد است

و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است...

طفل معصوم به دور سر من می‌چرخید

به خیالش قندم...

یا که چون اغذیه‌ی مشهورش، تا به آن حد، گَندَم !؟

ای دو صد نور به قبرش بارد

مگس خوبی بود

من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد

مگسی را کشتم...

پناهی

عالي بود رضوانه.ApplauseApplauseApplauseبا آرزوي سلامتي براي تو. flower
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
fereshtebarfi
پستتاریخ: جمعه 26 خرداد 1391 - 13:33    عنوان: Re: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

شروع فعالیت
شروع فعالیت

عضو شده در: 22 خرداد 1391
پست: 6

blank.gif


امتياز: 195

soveh نوشته است:
روز معلم بر همه ی افرادی که باعث رشد و ارتقاء نگرش ما شدند گرامی باد.


معلم پای تخته داد می زد
صورتش از خشم گلگون بود
و دستانش به زیر پوششی از گردپنهان بود
ولی ‌آخر كلاسی ها
لواشك بین خود تقسیم می كردند
وان یكی در گوشه ای دیگر جوانان را ورق می زد
برای آنكه بی خود های و هو می كرد و با آن شور بی پایان
تساوی های جبری رانشان می داد
خطی خوانا به روی تخته ای كز ظلمتی تاریك
غمگین بود
تساوی را چنین بنوشت
یك با یك برابر هست
از میان جمع شاگردان یكی برخاست
همیشه یك نفر باید به پا خیزد
به آرامی سخن سر داد
تساوی اشتباهی فاحش و محض است
معلم
مات بر جا ماند
و او پرسید
گر یك فرد انسان واحد یك بود آیا باز
یك با یك برابر بود
سكوت مدهوشی بود و سئوالی سخت
معلم خشمگین فریاد زد
آری برابر بود
و او با پوزخندی گفت
اگر یك فرد انسان واحد یك بود
آن كه زور و زر به دامن داشت بالا بود
وانكه قلبی پاك و دستی فاقد زر داشت
پایین بود
اگر یك فرد انسان واحد یك بود
آن كه صورت نقره گون
چون قرص مه می داشت
بالا بود
وان سیه چرده كه می نالید
پایین بود
اگریك فرد انسان واحد یك بود
این تساوی زیر و رو می شد
حال می پرسم یك اگر با یك برابر بود
نان و مال مفت خواران
از كجا آماده می گردید
یا چه كس دیوار چین ها را بنا می كرد ؟
یك اگر با یك برابر بود
پس كه پشتش زیر بار فقر خم می شد ؟
یا كه زیر صربت شلاق له می گشت ؟
یك اگر با یك برابر بود
پس چه كس آزادگان را در قفس می كرد ؟
معلم ناله آسا گفت
بچه ها در جزوه های خویش بنویسید
یك با یك برابر نیست

عالي بود سوه جان confirm
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
soveh
پستتاریخ: دوشنبه 29 خرداد 1391 - 22:43    عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مديريت كل انجمن‌ها
مديريت كل انجمن‌ها

عضو شده در: 2 فروردین 1389
پست: 3473
محل سکونت: IRAN
blank.gif


امتياز: 87705

خواهش می کنم fereshtebarfi,جان
خوشحال میشم شعرهای منتخب شمارو هم بخونم
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email شناسه عضویت در Yahoo Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
soveh
پستتاریخ: دوشنبه 29 خرداد 1391 - 23:26    عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مديريت كل انجمن‌ها
مديريت كل انجمن‌ها

عضو شده در: 2 فروردین 1389
پست: 3473
محل سکونت: IRAN
blank.gif


امتياز: 87705

کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش


ولی آهسته می گویم الهی بی اثر باشد
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email شناسه عضویت در Yahoo Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
glasy_heart
پستتاریخ: سه‌شنبه 30 خرداد 1391 - 13:38    عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 23 دی 1389
پست: 343
محل سکونت: saveh
blank.gif


امتياز: 9360

همیشه بودن چاره ساز نیست
میان تمامی انسانها قانون نانوشته ای هست که وقتی دردسترس نباشی
مشترک مورد نظر نخواهی بود
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی مشاهده وب سایت این کاربر [وضعيت كاربر:آفلاین]
soveh
پستتاریخ: سه‌شنبه 30 خرداد 1391 - 19:18    عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مديريت كل انجمن‌ها
مديريت كل انجمن‌ها

عضو شده در: 2 فروردین 1389
پست: 3473
محل سکونت: IRAN
blank.gif


امتياز: 87705

از هیکلِ استخوانی اَم رویِ تخت؛
بودایی می سازم و ذهنم را تا انتهای ظلمانی ترین منظومه ها به دنبالِ خدا می فرستم؛
و دعا می کنم:
خدایـــــــــا!/
گربه یی برسان، تا این همه کلاف را کلافه کند!

زنده یاد حسین پناهی
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email شناسه عضویت در Yahoo Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
soveh
پستتاریخ: چهار‌شنبه 31 خرداد 1391 - 19:41    عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مديريت كل انجمن‌ها
مديريت كل انجمن‌ها

عضو شده در: 2 فروردین 1389
پست: 3473
محل سکونت: IRAN
blank.gif


امتياز: 87705

کنار برکه‌ای بودیم در خواب

تو با جامی ربودی ماه از آب

چو نوشیدیم از آن جامِ گوارا

تو نیلوفر شدی، من اشکِ مهتاب
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email شناسه عضویت در Yahoo Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
harchi
پستتاریخ: جمعه 2 تیر 1391 - 15:48    عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

شروع فعالیت
شروع فعالیت

عضو شده در: 10 اردیبهشت 1391
پست: 6



امتياز: 150

بعد از آن شب بود ،
که انسان را همه دیدند
با بادکنکِ سَرَش
که بزرگُ بزرگتر می شد به فوتِ علم
وتماشاچیان تاجر ،
تخمین می زدند که در این استوانۀ بزرگ
می شود هزار اسبُ الاغ را
به هزار آخور پُر از کاهُ علوفه بست
و همه دیدند که آن شب او
انگشتر اعتقاد به سپیدارها را
از انگشتِ خود بیرون کشید !
با کلاهی از یال شیر ،
بارانی یی از پوستِ وال ،
شلواری از چرم کرگدن ،
کفشی از پوست گاومیش ،
موهایی از یال بلندِ اسب ،
دندانهایی ار عاج فیل
و استخوانهائی همه از طلای ناب
و قلبش....
تنها قلبش قلبِ خوذ او بود !
کندوی نو ساخته ای
که زنبورانش در دفتر ِ شعر ِ شاعری ،
همه سوخته بودند
به آتش گلهای سرخُ زرد !
زنده یاد حسین پناهی
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
harchi
پستتاریخ: جمعه 2 تیر 1391 - 15:49    عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

شروع فعالیت
شروع فعالیت

عضو شده در: 10 اردیبهشت 1391
پست: 6



امتياز: 150

ميزي براي کار
کاري براي تخت
تختي براي خواب
خوابي براي جان
جاني براي مرگ
مرگي براي ياد
يادي براي سنگ
این بود زندگی....

حسین پناهی
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
soveh
پستتاریخ: جمعه 2 تیر 1391 - 18:29    عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مديريت كل انجمن‌ها
مديريت كل انجمن‌ها

عضو شده در: 2 فروردین 1389
پست: 3473
محل سکونت: IRAN
blank.gif


امتياز: 87705

harchi, جان انتخابهای فوق العاده ای بود.ممنون Applause
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email شناسه عضویت در Yahoo Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
velayat20
پستتاریخ: شنبه 3 تیر 1391 - 00:56    عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

خوب داره پيش مي‌ره
خوب داره پيش مي‌ره

عضو شده در: 28 آذر 1390
پست: 84

blank.gif


امتياز: 2095

ای عزیز
سری که درو سجود نیست، سفچه به ازو
و دستی که درو جود نیست، کفچه به ازو

الهی!
چون همه آن کنی که خواهی، از این مفلس بیچاره چه خواهی؟

الهی!
یافت تو آرزوی ما است، دریافت تو نه به بازوی ما است.

الهی!
همه از تو ترسند و من از خود.
از تو همه نیکی دیده ام و از خویش همه بد.
خواجه عبدالله انصاری
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
نمایش پستها:   
ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک رفتن به صفحه قبلی  1, 2, 3 ... 19, 20, 21 ... 39, 40, 41  بعدی صفحه 20 از 41

فهرست انجمن‌ها » شعر » ☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼
پرش به:  



شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید
شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید
شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید


Home | Forums | Contents | Gallery | Search | Site Map | About Us | Contact Us
------------------------------------------------------------------------

Copyright 2005-2009. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc