تاریخ: یکشنبه 24 دی 1391 - 23:03 عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼»
همكار در ساوهسرا
عضو شده در: 26 مهر 1389 پست: 1302
امتياز: 33700
یه شعر زیبا واسه کسایی که این روزا فکر میکنن یه گمشده دارن و دنبالشن...
امشب واسه یکی از دوستانم اینو میل کردم گفتم شما هم بخونید و باور کنید که تا خدا هست هیچ دلیل برای نا امیدی وجود نداره......
انشالله که ما هم هیچ وقت فراموشش نکنیم...
منم پروردگارت،خالقت!
ازذره ای ناچیزصدایم کن،مرا.
آموزگار قادر خود را
قلم را
علم را!
من هدیه ات کردم!
بخوان من را...
منم معشوق زیبایت منم نزدیکتر از تو به تو
اینک صدایم کن
رهاکن غیرمن را
سوی من بازآ....
منم پروردگار پاک و بی همتا
منم زیبا،
که زیبا بنده ام را دوست می دارم.
توبگشاگوش دل
پروردگارن باتومی گوید
تورا در بیکران دنیای پرغوغا
رهایت نخواهدکرد!
بساط روزی خودرا به من بسپار
رهاکن غصه ی یک لقمه آب ونان فردا را.
توراه بندگی طی کن.
تودعوت کن مرابرخود
به اشکی یاندایی،میهمانم کن
که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم
طلب کن خالق خود را بجومن را تو خواهی یافت!
بجو من را
توخواهی یافت.
که عاشق میشوی برمن
بخوان من را
توغیرازمن خدای دیگری داری؟؟
رهاکن غیرمن را
آشتی کن باخدای خود
توغیرازمن چه میجویی؟
توباهرکس به غیرازمن چه چه میگویی؟
وتوبی من چه داری؟؟هیچ....
بگوبامن چه کم داری عزیزم؟
هیچ
هزاران کهکشان وکوه ودریا را
وخورشیدوگیاه و نور و هستی را
برای جلوه ی خود آفریدم من!!!!
ولی وقتی ترامن آفریدم
برخودم احسنت گفتم
تویی زیباترازخورشیدزیبایم
تویی والاترین مهمان دنیایم!
که دنیابی توچیزی چون تورا
کم داشت!
توای محبوب ترین مهمان دنیایم!
ببینم چشمهای خیست را!
آیاگفته ای دارند؟؟
بخوان من را
بگو!
جزمن کس دیگرنمیفهمد
به نجوایی صدایم کن
بدان آغوش من بازاست
برای درک آغوشم:
((شروع کن،یک قدم باتو))
((تمام گام های مانده اش بامن!))
تاریخ: سهشنبه 1 اسفند 1391 - 15:56 عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼»
مديريت كل انجمنها
عضو شده در: 2 فروردین 1389 پست: 3473 محل سکونت: IRAN
امتياز: 87705
اگر بتوانم یکبار دیگر زندگی کنم
میکوشم بیشتر اشتباه کنم
نمیکوشم بینقص باشم.
راحتتر خواهم بود
سرشارتر خواهم بود از آنچه حالا هستم
در واقع، چیزهای کوچک را جدیتر میگیرم
کمتر بهداشتی خواهم زیست
بیشتر ریسک میکنم
بیشتر به سفر میروم
غروبهای بیشتری را تماشا میکنم
از کوههای بیشتری صعود خواهم کرد
در رودخانههای بیشتری شنا خواهم کرد
جاهایی را خواهم دید که هرگز در آنها نبودهام
بیشتر بستنی خواهم خورد، کمتر لوبیا
مشکلات واقعی بیشتری خواهم داشت و دشواریهای تخیلی کمتری
من از کسانی بودم
که در هر دقیقهی عمرشان
زندگی محتاط و حاصلخیزی داشتند
بیشک لحظات خوشی بود اما
اگر میتوانستم برگردم
میکوشیدم فقط لحظات خوش داشته باشم
اگر نمیدانی که زندگی را چه میسازد
این دم را از دست مده!
از کسانی بودم که هرگز به جایی نمیروند
بدون دماسنج
بدون بطری آب گرم
بدون چتر و چتر نجات
اگر بتوانم دوباره زندگی کنم- سبک سفر خواهم کرد
اگر بتوانم دوباره زندگی کنم - میکوشم پابرهنه کار کنم
از آغاز بهار تا پایان پاییز
بیشتر دوچرخهسواری میکنم
طلوعهای بیشتری را خواهم دید و با بچههای بیشتری بازی خواهم کرد
اگر آنقدر عمر داشته باشم
اما حالا هشتادو پنج سالهام
و میدانم رو به موتم.
تاریخ: جمعه 11 اسفند 1391 - 18:13 عنوان: Re: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼»
شروع فعالیت
عضو شده در: 22 خرداد 1391 پست: 6
امتياز: 195
atena نوشته است:
یه شعر زیبا واسه کسایی که این روزا فکر میکنن یه گمشده دارن و دنبالشن...
امشب واسه یکی از دوستانم اینو میل کردم گفتم شما هم بخونید و باور کنید که تا خدا هست هیچ دلیل برای نا امیدی وجود نداره......
انشالله که ما هم هیچ وقت فراموشش نکنیم...
منم پروردگارت،خالقت!
ازذره ای ناچیزصدایم کن،مرا.
آموزگار قادر خود را
قلم را
علم را!
من هدیه ات کردم!
بخوان من را...
منم معشوق زیبایت منم نزدیکتر از تو به تو
اینک صدایم کن
رهاکن غیرمن را
سوی من بازآ....
منم پروردگار پاک و بی همتا
منم زیبا،
که زیبا بنده ام را دوست می دارم.
توبگشاگوش دل
پروردگارن باتومی گوید
تورا در بیکران دنیای پرغوغا
رهایت نخواهدکرد!
بساط روزی خودرا به من بسپار
رهاکن غصه ی یک لقمه آب ونان فردا را.
توراه بندگی طی کن.
تودعوت کن مرابرخود
به اشکی یاندایی،میهمانم کن
که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم
طلب کن خالق خود را بجومن را تو خواهی یافت!
بجو من را
توخواهی یافت.
که عاشق میشوی برمن
بخوان من را
توغیرازمن خدای دیگری داری؟؟
رهاکن غیرمن را
آشتی کن باخدای خود
توغیرازمن چه میجویی؟
توباهرکس به غیرازمن چه چه میگویی؟
وتوبی من چه داری؟؟هیچ....
بگوبامن چه کم داری عزیزم؟
هیچ
هزاران کهکشان وکوه ودریا را
وخورشیدوگیاه و نور و هستی را
برای جلوه ی خود آفریدم من!!!!
ولی وقتی ترامن آفریدم
برخودم احسنت گفتم
تویی زیباترازخورشیدزیبایم
تویی والاترین مهمان دنیایم!
که دنیابی توچیزی چون تورا
کم داشت!
توای محبوب ترین مهمان دنیایم!
ببینم چشمهای خیست را!
آیاگفته ای دارند؟؟
بخوان من را
بگو!
جزمن کس دیگرنمیفهمد
به نجوایی صدایم کن
بدان آغوش من بازاست
برای درک آغوشم:
((شروع کن،یک قدم باتو))
((تمام گام های مانده اش بامن!))
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید شما نمی توانید در این بخش رای دهید شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید