سه شنبه 11 اردیبهشت 1403

   
 
 پرسشهای متداول  •  جستجو  •  لیست اعضا  •  گروههای کاربران   •  مدیران سایت  •  مشخصات فردی  •  درجات  •  پیامهای خصوصی


فهرست انجمن‌ها » شعر » ☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼

ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک رفتن به صفحه قبلی  1, 2, 3 ... 33, 34, 35 ... 39, 40, 41  بعدی
 ☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼ « مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی » 
نویسنده پیام
hamid-m
پستتاریخ: جمعه 25 بهمن 1392 - 12:48    عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 6 اردیبهشت 1388
پست: 273
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 6890

رَواقِ مَنظَرِ چَشمِ من، آشیانه‌ی توست
کرم نما و فرود‌آ، که خانه، خانه‌ی توست
به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل
لطیفه‌های عجب زیر دام و دانه‌ی توست
دلت به وصل گل، ای بلبل صبا، خوش باد
که در چمن، همه گُلبانگ عاشقانه‌ی توست
علاج ضعف دل ما به لب حَوالت کن
که این مُفرّح یاقوت در خزانه‌ی توست
به تن مُقصرم از دولتِ مُلازِمتت
ولی خلاصه‌ی جان خاک آستانه‌ی توست
من آن نی‌ام که دهم نقد دل به هر شوخی
درِ خزانه به مُهر تو و نشانه‌ی توست
تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین‌کار
که تُوسنی چو فَلَک، رام تازیانه‌ی توست
چه جای من؟ که بِلَغزَد سِپِهر شُعبده‌باز
از این حِیَل که در اَنبانه‌ی بهانه‌ی توست
سرود مجلست اکنون فلک به رقص آرد
که شعر حافظ شیرین‌سخن ترانه‌ی توست

حافظ
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
forouzan
پستتاریخ: جمعه 25 بهمن 1392 - 21:19    عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

داره کولاک می‌کنه!
داره کولاک می‌کنه!

عضو شده در: 30 مهر 1390
پست: 130

iran.gif


امتياز: 3265

راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست
هرگه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست.... حافظ
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
hamid-m
پستتاریخ: جمعه 25 بهمن 1392 - 23:04    عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 6 اردیبهشت 1388
پست: 273
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 6890


آنچنان کز رفتن گل خار می‌ماند به جا
از جوانی حسرت بسیار می‌ماند به جا
آه افسوس و سرشک گرم و داغ حسرت است
آنچه از عمر سبک‌رفتار می‌ماند به جا
کامجویی غیر ناکامی ندارد حاصلی
در کف گلچین ز گلشن، خار می‌ماند به جا
جسم خاکی مانع عمر سبک‌رفتار نیست
پیش این سیلاب، کی دیوار می‌ماند به جا؟
هیچ کار از سعی ما چون کوهکن صورت نبست
وقت آن کس خوش کزو آثار می‌ماند به جا
زنگ افسوسی به دست خواجه هنگام رحیل
از شمار درهم و دینار می‌ماند به جا
نیست از کردار ما بی‌حاصلان را بهره‌ای
چون قلم از ما همین گفتار می‌ماند به جا
عیش شیرین را بود در چاشنی صد چشم شور
برگ صائب بیشتر از بار می‌ماند به جا
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
hamid-m
پستتاریخ: شنبه 26 بهمن 1392 - 16:26    عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 6 اردیبهشت 1388
پست: 273
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 6890

غزلی بی نقطه در وصف حضرت زهرا (س)
سر در گم سرّ سحرم مادر گلها
دل مرده ی اسرار درم مادر گلها

ای محور اصل همه ی عالم وآدم
ای هاله ی احساس وکرم مادر گلها

هم اسوه ی مهر و مدد و گوهر علمی
هم سوره ی طاهای حرم مادر گلها

علامه دهری وسراسر همه عدلی
ای حامی و امدادگرم مادر گلها

در معرکه گل کرده همی آه کلامی
گاهی سر و گاهی کمرم مادر گلها

ای ماه دل آرای علی در دم مرگم
دل گرم طلوعی دگرم مادر گلها


شاعر: مجید قاسمی
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
forouzan
پستتاریخ: شنبه 26 بهمن 1392 - 22:45    عنوان: پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

داره کولاک می‌کنه!
داره کولاک می‌کنه!

عضو شده در: 30 مهر 1390
پست: 130

iran.gif


امتياز: 3265

بر روی ماه نگاه خدا خنده می زند
هر چند ره به ساحل لطفش نبرده ایم
زیرا چو زاهدان سیه کار خرقه پوش
پنهان ز دیدگان خدا می نخورده ایم

پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود
بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریا
نام خدا نبردن از آن به که زیر لب
بهر فریب خلق بگویی خدا خدا

ما را چه غم که شیخ شبی در میان جمع
بر رویمان ببست به شادی در بهشت
او می گشاید، او که به لطف و صفای خویش
گویی که خاک طینت ما را ز غم سرشت

طوفان طعنه خنده ما را زلب نشست
کوهیم و در میانه دریا نشسته ایم
چون سینه جای گوهر یکتای راستیست
زین رو به موج حادثه تنها نشسته ایم

ماییم، ما که طعنه زاهد شنیده ایم
ماییم، ما که جامه تقوا دریده ایم
زیرا درون جامه به جز پیکر فریب
زین راهیان راه حقیقت ندیده ایم

آن آتشی که در دل ما شعله می کشد
گر در میان دامن شیخ اوفتاده بود
دیگر به ما که سوخته ایم از شرار عشق
نام گناهکاره رسوا نداده بود

بگذار تا به طعنه بگویند مردمان
در گوش هم حکایت عشق مدام ما
((هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است در جریده عالم دوام ما))
فروغ فرخزاد
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
hamid-m
پستتاریخ: شنبه 26 بهمن 1392 - 23:46    عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 6 اردیبهشت 1388
پست: 273
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 6890

مدح حضرت زهرا(س)
هر که با زهراست احساس سخاوت می کند

«مور این وادی سلیمان را ضیافت می کند»1

دست پخت فاطمه نان است و نانش جذبه است

هر که شد یک بار سائل کم کم عادت می کند

حضرت جبریل یک جلوه است، ذاتاً وحی را....

....فاطمه تا قلب پیغمبر هدایت می کند

فرشیان... نه عرشیان هم رو به او می ایستند

در میان خانه اش وقتی عبادت می کند

مرتضی بر فاطمه یا فاطمه برمرتضی!

کیست که بر دیگری دارد امامت می کند؟!

هر چه مولا مدح خود را کرد مدح فاطمه است

آینه از شان همتایش حکایت می کند

روز محشر که بیاید کار دست فاطمه است

مرتضی می ایستد، زهرا قیامت می کند

***

رشته ای از چادرش هم دست ما باشد بس است

رشته ای از چادرش؟!... آری... شفاعت می کند


علی اکبر لطیفیان

**

1*مصراع از صائب
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
hamid-m
پستتاریخ: سه‌شنبه 29 بهمن 1392 - 00:39    عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 6 اردیبهشت 1388
پست: 273
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 6890

فاطمه پروانۀ مدار خودش بود

منحصراً تحت انحصار خودش بود

فاطمه مخدوم خویش و خادم خویش است

کعبۀ خود بود و پرده دار خودش بود

نان کسی بر لبش حلال نباشد

فاطمه هر روز نان بیار خودش بود

روح خودش را گرفت در تن خود ریخت

خلقت زهرا در اختیار خودش بود

گفت: اَنا مِن فاطمةُ ، فاطمه مِنّی

فاطمه پس سال ها کنار خودش بود

این که ولایت چنین به نام علی شد

کار علی هم نبود، کار خودش بود

هیچ زمان رو نزَد به غیرت شمشیر

تکیه ی زهرا به ذوالفقار خودش بود

نَه که بخواهد نبی مقام بگیری

بوسه به دست تو افتخار خودش بود

نیست عجب گر علی به خاک تو افتاد

چون که مزار تو نَه، مزار خودش بود

علی اکبر لطیفیان
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
forouzan
پستتاریخ: سه‌شنبه 6 اسفند 1392 - 19:56    عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

داره کولاک می‌کنه!
داره کولاک می‌کنه!

عضو شده در: 30 مهر 1390
پست: 130

iran.gif


امتياز: 3265

خلاصه شعري كه پروين براي سنگ مزار خود سروده است:
اين که خاک سيهش بالين است
اختر چرخ ادب پروين است
گر چه جز تلخي از ايام نديد
هر چه خواهي سخنش شيرين است
صاحب آن همه گفتار امروز
سائل فاتحه و ياسين است
آدمي هر چه توانگر باشد
چون بدين نقطه رسد مسکين است پروین اعتصامی
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
forouzan
پستتاریخ: سه‌شنبه 6 اسفند 1392 - 19:57    عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

داره کولاک می‌کنه!
داره کولاک می‌کنه!

عضو شده در: 30 مهر 1390
پست: 130

iran.gif


امتياز: 3265

بحث ایمان دگر و جوهر ایمان دگر است
جامه پاکی دگر وپاکی دامان دگر است
کس ندیدیم که انکار کند وجدان را
حرف وجدان دگر و گوهر وجدان دگر است
کس دهان را به ثناگویی شیطان نگشود
نفی شیطان دگـر و طاعت شیطان دگر است
کـس نگفته است ونگوید که دد ودیو شویـد
نقش انسان دگر ومعنی انسان دگر است
کـس نیامد که ستاید ستم وتفرقه را
سخن از عدل دگر ، قصه احسان دگر است
هرکه دیدم بخدمت کمری بست بعهـد
مرد پیمان دگر وبستن پیمان دگر است
هرکه دیدیـم بحفظ گله از گرگان بود
قصد قصاب دگر ، مقصد چوپان دگر است..
. رحیم معینی کرمانشاهی
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
hamid-m
پستتاریخ: جمعه 9 اسفند 1392 - 00:23    عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 6 اردیبهشت 1388
پست: 273
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 6890


اهل همین حوالیم، از شهر سیب ها
چشم انتظار، مثل تمام غریب ها
این سالها بدون تو ، از دست رفته ام
از دست روزگار فراز و نشیب ها
گفتم دو بیت شعر بگویم، خدا کند
طوری شود نباشم از این بی نصیب ها
شاعر سلام، خسته نباشی، غزل بخیر
خوش باش در میان گل و عندلیب ها
شعرم چقدر شکل غزلهای حافظ است!!!
از خط و خال و زلف سیاه حبیب ها
این که نشد خدا، من و زلف نگارها
این که نشد خدا، من و این دلفریب ها
من یوسفم ز چاه رها کن مرا خدا
زندانی ام به خاطر بغض رقیب ها
مثل مسیح، مثل خودم، مثل سیب ها
تکرار می کنند مرا بر صلیب ها
چشمم به ماه بود که دلواپست شدم
برگرد ای خلاصه امن یجیب ها
یک روز می رسی ولی آنروز هم هنوز
باور نمی کنند تو را نانجیب ها
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
soveh
پستتاریخ: یکشنبه 11 اسفند 1392 - 09:10    عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مديريت كل انجمن‌ها
مديريت كل انجمن‌ها

عضو شده در: 2 فروردین 1389
پست: 3473
محل سکونت: IRAN
blank.gif


امتياز: 87705

به این در و آن در می زنم
یکی از این درها
رو به آغوش تو باز شود شاید
و سرانگشتانم
تنت را
نت به نت
بنوازند باید
هیزم بر آتش ِ نابودی ام نینداز
من آب از سرم گذشته است!
در به در ات می شوم
گور به گور اما نمی شوم
برای مُردن فرصت زیاد است
باید تو را
زندگی کرد.

"مهدیه لطیفی"
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email شناسه عضویت در Yahoo Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
rezvaneh
پستتاریخ: شنبه 17 اسفند 1392 - 10:36    عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

همكار در ساوه‌سرا
همكار در ساوه‌سرا

عضو شده در: 16 تیر 1390
پست: 1290
محل سکونت: ساوه
blank.gif


امتياز: 33520

تمامِ آن چيزی که درباره‌ی تو، در سَرم هست،
ده‌ها کتاب می‌شود.
اما تمامِ چيزی که در دلم هست،فقط دو کلمه است،

دوستت دارم!

ويکتور هوگو
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
soveh
پستتاریخ: پنج‌شنبه 7 فروردین 1393 - 12:42    عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مديريت كل انجمن‌ها
مديريت كل انجمن‌ها

عضو شده در: 2 فروردین 1389
پست: 3473
محل سکونت: IRAN
blank.gif


امتياز: 87705

یــک لحظــه بخنـــد و بــا لبـــانـت
گل هــــایِ نچیــــده را هـرس کن
گیـســویِ تـــو منشــاءِ بهار است
بـــا رایحـــــه دعـــویِ نفـس کـــن

خـــورشیـــــدِ نگـــاهِ مهربــــانـــت
آیینــــه ی روشنِ نکـــویـــی ست
در چشمِ تـــو مـــاهِ عـــالم افــروز
ذاتــاً بـــری از کنـــاره جویی ست

از لطـــفِ مکــــــررت بنــــوشــــان
مـا را که خطــا نکـــرده مستیــــم
حـالا که پـــس از قصــــورِ خلقــت
دلبستـــه ی عهــــدی از الستیـم

پیـــــدا شـــده ای که زنــــدگی را
جـــــز با تـــو تبِ سفــــر نبـــاشـد
زیبــــا شــــده ای که بــا حضـورت
ایــــن خــــاطره بی ثمـــر نبــاشد

هـــر دم کـه دلم بهـــانـــه گیــــرد
یـــادِ تـــو شکیبِ رنــجِ دنیــــاست
مهری که مـن از تــو می شناسم
از قلـــبِ تپنـــــده تـــا ثــریــاست!

عاشق چــــو هرآنکسی تو را دیـد
دیــــــوانـــه چــــو ذره از هــــزاران
در دستِ تو مـــومـم ارچــــه آهـن
در پـــــایِ تو خـــــاکم ارچــه باران

سرمایه ی عمرِ رفته عشق است
شــوقی که کلیـــدِ آشنایـی ست
سلطـانِ سخنـــوری «رهـا» بیـــن
کز سویِ تــو لنگِ اعتنــایی ست!

"امیر ساقریچی"
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email شناسه عضویت در Yahoo Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
soveh
پستتاریخ: جمعه 22 فروردین 1393 - 00:51    عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مديريت كل انجمن‌ها
مديريت كل انجمن‌ها

عضو شده در: 2 فروردین 1389
پست: 3473
محل سکونت: IRAN
blank.gif


امتياز: 87705

من از زندگی
چیز زیادی نمی خواستم
جز تماشایِ لبخندت
که بوسه ها را پیش از شکفتن
طعم دار می کرد!
دلم می خواست هر شب
زیر همان آسمانی بخوابم
که ستاره هایش
تو را دید می زدند و
فرشتگانش از منی که
پشتِ پنجره ی آمدنت
انتظار می کشیدم
خبر برای خدا می بردند!
همه ی دردهای دنیا یک طرف
هراس دیگر نبودنت را
کجای دلم بگذارم؟
من که از زندگی جز عشق
چیزی نمی خواستم!
چه کسی فکر می کرد
شعرهای من یکروز
بهانه ی تو را بگیرند و
دستی جز باد نباشد
که موهایم را بهم بریزد؟!
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email شناسه عضویت در Yahoo Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
rezvaneh
پستتاریخ: شنبه 23 فروردین 1393 - 08:28    عنوان: پاسخ به «☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

همكار در ساوه‌سرا
همكار در ساوه‌سرا

عضو شده در: 16 تیر 1390
پست: 1290
محل سکونت: ساوه
blank.gif


امتياز: 33520

می بویم گیسوانت را
تا فرشته ها حسودی کنند
شانه می زنم موهایت را
تا حوری ها سرک بکشند از بهشت برای تماشا
شعر می گویم برای تو
تا کلمات کیف کنند
مست شوند
بمیرند

مصطفی مستور
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
نمایش پستها:   
ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک رفتن به صفحه قبلی  1, 2, 3 ... 33, 34, 35 ... 39, 40, 41  بعدی صفحه 34 از 41

فهرست انجمن‌ها » شعر » ☼ ☼ تاپیک شعر ☼ ☼
پرش به:  



شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید
شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید
شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید


Home | Forums | Contents | Gallery | Search | Site Map | About Us | Contact Us
------------------------------------------------------------------------

Copyright 2005-2009. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc