يك شنبه 9 اردیبهشت 1403

   
 
 پرسشهای متداول  •  جستجو  •  لیست اعضا  •  گروههای کاربران   •  مدیران سایت  •  مشخصات فردی  •  درجات  •  پیامهای خصوصی


فهرست انجمن‌ها » مباحث متفرقه » روان‌شناسی خرافات و خرافه پرستی

ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک
 روان‌شناسی خرافات و خرافه پرستی « مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی » 
نویسنده پیام
mohamad2
پستتاریخ: دوشنبه 20 دی 1389 - 06:47    عنوان: روان‌شناسی خرافات و خرافه پرستی پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

داره کولاک می‌کنه!
داره کولاک می‌کنه!

عضو شده در: 6 آبان 1386
پست: 179
محل سکونت: غرب ساوه
iran.gif


امتياز: 5550

روان‌شناسی خرافات و خرافه پرستی




شما هم مثل اکثر مردم، گاهی بدون اینکه خودتان متوجه باشید، افکار یا رفتارهای خرافاتی به سراغتان می‌آید. یک لحظه فکر کنید: آخرین باری که به تخته زدید، از دیدن گربه سیاه دوری کردید، بین خط راه رفتید، یا فال روزانه‌تان را خواندید کی بود؟ اینها همه نمونه‌هایی از خرافات یا آنچه دکتر استوارت ویز (Stuart Vyse) در کتاب اعتقاد به جادو: روان‌شناسی خرافات، تفکر جادویی می‌نامد، است.

بیشتر از نیمی از ایرانی‌ها تایید می‌کنند که کمی خرافاتی هستند. علاوه‌ بر‌این، اعتقاد به جادوگران و فالگیرها، روح و خانه‌هایی که ارواح آنها را تسخیر کرده‌اند، طی چند سال گذشته بسیار رونق گرفته است. اما واقعاً روان‌شناسی پشت این طرز تفکر چیست و آیا این نوع نگرش موجب آزارمان است یا اینکه در زندگی کمک حالمان؟ از کی اعتقادات خرافی اینقدر متداول شده است؟

خرافات: آیین یا مایه اضطراب؟

برای اینکه بفهمیم خرافات چیست، بهتر است از تعریف آن شروع کنیم. از این گذشته، همه آیین‌ها و اعتقادات سنتی، خرافات نیستند. دکتر ویز اعتقاد دارد، "مرز آن این است که ببینید آیا یک اهمیت جادویی به آن آیین یا اعتقاد می‌دهید یا نه."

بعنوان مثال، اگر ورزشکاری قبل از مسابقه یک آیینی برای خود اتخاذ می‌کند که به گفته دکتر ویز بسیاری از مربیان هم آن را توصیه می‌کنند، به آن ورزشکار کمک می‌کند تا خود را آرام کند. دکتر ویز می‌گوید، "این خرافات نیست." از طرف دیگر، او اعتقاد دارد که اگر فکر کنید اگر به یک تعداد مشخص توپ را زمین بزنید باعث می شود برنده شوید، دیگر وارد قلمرو خرافات شده‌اید.

شاید تعجب کنید اگر بگوییم یکسری رفتارهای خرافاتی، مثل شمردن تعداد دفعاتی که توپ را زمین می‌زنید، نشانه اختلال وسواسی-اضطرابی است. افراد مبتلا به این اختلال به انجام دوباره و دوباره برخی کارها وسواس دارند که این وسواس معمولاً در زندگیشان ایجاد مشکل می‌کند. یک نمونه خوب از آن شخصیت جک نیکلسون در فیلم “As Good As It Gets” است که همیشه از روی ترک‌های کف پیاده‌رو می‌پرد و باید هر روز سر یک میز مشخص در رستوران بنشیند و نمی تواند که هیچ تغییری هم در این عادات خود ایجاد کند. بااینکه خیلی از علائم این اختلال شبیه به رفتارهای خرافاتی است اما دکتر ویز اعتقاد دارد که بیشتر شواهد مبنی بر این است که این دو هیچ ارتباطی با هم ندارند.

دکتر پاول فاکس‌من (Paul Foxman) متخصص اضطراب از دانشگاه برلینگتون در این زمینه می‌گوید، "ما فکر نمی‌کنیم که اختلالات اضطراری مثل اختلال وسواسی-اضطرابی، تفکرات خرافاتی هستند. ما آنها را تفکرات غیرمنطقی می‌دانیم و بیشتر بیماران ما این را درک می‌کنند. اما من بیمارانی هم دارم که می‌گویند اعتقاد دارند که اگر نگران چیزی نباشند، آنوقت احتمال اتفاق افتادن آن از بین می‌رود، این یک نوع تفکر خرافاتی است."

رمز کار این است که به تفکرات خودتان توجه کنید، مخصوصاً اگر علائمی از نگرانی و اضطراب—استرس، نگرانی بیش از حد، مشکل در خوابیدن، افکار وسواسی و خستگی—را در خودتان مشاهده می‌کنید. اگر چنین علائمی را در خودتان می‌بینید یا متوجه شده‌اید که رفتارهای تکراری شما خارج از کنترلتان است—چه خرافی باشند چه نباشند—حتماً به متخصص مراجعه کنید.

نیروهای محرک

پشت همه خرافه‌ها میل به داشتن کنترل و قطعیت بیشتر است. ما به دنبال یک قانون یا توضیح برای علت اتفاق افتادن چیزها هستیم. دکتر ویز می‌گوید، "گاهی‌اوقات ایجاد یک قطعیت نادرست بهتر از نداشتن هیچ قطعیتی است. این را اکثر تحقیقات و مطالعات هم ثابت می‌کند".

مصاحبه‌های کاری، امتحانات و سایر موقعیت هایی که دوست داریم کارها خوب پیش برود—صرفنظر از میزان آمادگی یا عملکرد خودمان—می‌تواند موجب پدید آمدن افکار خرافی شود. دکتر ویز می‌گوید، " معمولاً موقعیت‌هایی در زندگیمان ایجاد می‌شود که اتفاق مهمی باید بیفتد، تا آنجا که توانستیم برای آن خودمان را آماده کرده‌ایم اما هنوز هیچ‌چیز قطعی نیست. هنوز هیچ چیز مشخص نشده است. مهم نیست که چقدر خودتان را برای آن اتفاق آماده کرده‌ باشید یا چقدر اعتماد به نفس دارید، هنوز هم هر اتفاقی ممکن است بیفتد و همه چیز خارج از کنترل شماست. خرافات باعث می‌شود مردم فکر کنند که یک کار دیگر برای نزدیک کردن خود به آن نتیجه‌ای که می‌خواهند را انجام داده‌اند."



دوست یا دشمن؟

احساس امنیت و اعتماد مهمترین فوایدی است که از افکار یا رفتارهای خرافی—مثل برداشتن یک شیء یا پوشیدن لباسی که به نظرمان برایمان شانس می‌آورد-- نصیب ما می‌شود.

دکتر فاکس‌من می‌گوید، یک تاثیر پلاسیبو مثبت وجود دارد—اگر فکر می‌کنید چیزی کمکتان می‌کند، پس حتماً کمکتان خواهد کرد. "اعتقادات قدرت اعجاب‌آوری دارند. اگر نتیجه فقط به‌خاطر شانس باشد، اعتقادات دیگر تاثیری نخواهند داشت اما وقتی عملکرد شما عامل مهم در نتیجه باشد، افکار خرافی انرژی بیشتری به شما خواهد داد."

دکتر ویز می‌گوید، "افکار خرافی می تواند یک اثر روانی واقعی داشته باشد. مثلاً اگر وقتی یک بلوز خاص را تنتان کنید، همه چیز خوب پیش می‌‌رود، اگر کمکتان می‌کند که اضطراب را از خودتان دور کنید و افکار مثبت را در شما تقویت می‌کند، پس عاقلانه است که دوباره آن را تنتان کنید. اما اگر آن شیئی که برایتان شانس می‌آورد را گم کنید، این طرز تفکر جلوی عملکردتان را می‌گیرد."

انتظار و توقع ابزاری بسیار قدرتمند است. مطالعات بطور مداوم بر تاثیر پلاسیبو (هم مثبت و هم منفی) تاکید می‌کند که با قدرت انتظارات و توقعات شکل می‌گیرند. بااینحال خرافات می‌توانند اثری منفی در زندگیمان بگذارند، مخصوصاً اگر با یک عادت بد مثل قمار همراه شوند. اگر قماربازی هستید که باور دارد می‌تواند شانس بیاورد، این باور باعث ایجاد مشکل می‌شود.

دکتر ویز می‌گوید، خرافات ترس‌آور هم ممکن است در زندگیمان ایجاد مشکل کرده و اضطراب‌های زیادی برایمان به‌وجود آورد. مثلاً آنهایی که از سیزدهم ماه می‌ترسند و به‌خاطر آن روز پروازشان را عوض می‌کنند یا قرار ملاقاتشان را برهم می‌زنند. این نوع خرافه‌ها هیچ فایده‌ای در بر ندارد.

و خرافاتی‌ها بیشتر ...

خرافاتی بودن چیزی که بیشتر وقت‌ها از کودکی یاد می‌گیریم.

دکتر ویز می‌گوید، "به طور کلی زنان خرافاتی‌تر از مردها هستند." خانم‌ها معمولاً بیشتر دچار اضطراب می‌شوند یا حداقل می‌توان گفت بیشتر به‌خاطر این اضطرابات نزد متخصص می‌روند." گرچه متغیرهای شخصیتی عامل مهمی در ایجاد خرافات نیست اما شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد اگر نسبت به آدم های عادی مضطرب‌تر باشید، احتمال اینکه خرافاتی‌تر باشید بیشتر است.

دکتر ویز می‌گوید، منبع کنترل ما می تواند یک عامل مهم در خرافاتی بودن ما باشد. اگر یک منبع کنترل درونی داشته باشید، باور خواهید داشت که مسئول همه چیز هستید؛ باور خواهید داشت که مسئول سرنوشت خود هستید و می‌توانید موجب بروز اتفاقات شوید. اگر منبع کنترلتان بیرونی باشد، این زندگی است که اتفاقات را برای شما به‌وجود می‌آورد. آنهایی که منبع کنترلشان بیرونی است بیشتر خرافاتی هستند و دلیل آن هم این است که می‌خواهند قدرت بیشتری روی زندگیشان پیدا کنند. "یک دلیل اینکه زن‌ها بیشتر از مردها خرافاتی هستند این است که زن‌ها حتی در جامعه مدرن امروزی تصور می‌کنند که نسبت به مردان تسلط کمتری بر سرنوشتشان دارند."

مطالعات نشان می‌دهد که هوش تاثیر چندانی بر خرافاتی شدن افراد ندارد. دکتر ویز می‌گوید، در دانشکده هاروارد—که همه تصور می‌کنند پر از آدمهای بسیار باهوش است—دانشجویان مرتب دستشان را روی پای مجسمه جان هاروارد (John Harvard) برای خوش‌شانسی می‌مالند. به‌طور‌کلی، خرافات، مثل سایر آیین‌ها، می‌تواند بخشی از یک فرهنگ یا جامعه شود و می‌تواند به نزدیک کردن آدم‌ها به همدیگر هم کمک کند. دکتر ویز می‌گوید، "اکثر آدم‌های خرافاتی، آدم‌هایی بسیار عادی هستند و هیچ مشکلی ندارند."
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email مشاهده وب سایت این کاربر شناسه عضویت در Yahoo Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
تشکرها از این تاپیک
mohamad2 از این تاپیک تشکر میکنم 
Aliabadi
پستتاریخ: دوشنبه 20 دی 1389 - 14:29    عنوان: پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

با تشكر از زحمت شما دوست عزيز، از مقاله اي كه در اينجا مطرح فرموديد لازم ديدم نقدي براي نوشته دكتر ويز نوشته ودر اينجا بيان شود، تا اثرات منفي خرافه پرستي بخصوص براي نسل جوان بيشتر اشكار شود. همانطور كه امروزه ويروسهاي اينترنتي ممكن است مغز يك رايانه را ويران سازند، نقش خرافات نيز در تخريب اجتماعي وتخريب رواني افراد جامعه بدتر از اين ويروسهاي رايانه اي است.... مولف

انسان موجودي است صاحب اراده ، انتخاب و اختيار


خداوند بزرگترين تفاوت انسان و خارق العاده بودن بودن وجود و جو هره انسان را با همه موجودات جهان در مزين بودن انسان به قوه اراده و انتخاب او مي داند. انسان بشكل ربات موتوري ساخته نشده تا بازيچه دست اوهام شود. بلكه خداوند به انسان اراده وآزادي و قوه انتخاب و عقل عطاء كرده. انسان موجودي است صاحب اراده و مختار، داراي توانايي قدرت انتخاب وصاحب عقل و تشخيص و انديشه است . ريشه اراده و انتخابگر بودن انسان نيز به وجود قوه عقل و خود اگاهي در انسان بر مي گردد. انسان توانايي كسب دانش را در هر مرحله از عمر را داراست و با كسب دانش قادر به متحول كردن سرنوشت خويش و محيط اطراف خويش است. اگر نگاهي به تاريخچه بشريت بيفكنيم، مي بينيم دانشمندان افرادي بسيار مهمي بودند كه سرنوشت و روند زندگي بشري بدوي را دچار تحولات بسياري كرده و با اين تحولات جوامع متمدن از بطن تاريخ زائيده شدند.


به تخته زدن ، از ديدن گربه سياه دوري كردن، از گذاشتن چتر به شكل وارونه در روي زمين حذر كردن و اعتقاد به نحس بودن بعضي از روزهاي هفته از جمله اشكال متفاوت خرافات مردم كشورهاي اروپائي بخصوص انگليسي هاست كه نمونه مدرن خرافات كشورهاي اروپائي در حال حاضر نيز فال بيني ماه تولد افراد و سال تولد انهاست كه بخاطربالا بردن ميزان فروش و مصرف در اين جوامع است با ترويج مدها براي افراد جامعه عامي ميزان فروش كالا و سود نيز رونق و افزوني مي گيرد وگرنه چرا افراد پولدار اين كشورها خود به اين محملات اعتقاد و توجه اي ندارند وبا فروش كالا و پولي كه از ان بدست مي اورند بيشتر به سفر دور دنيا مي پردازند و از گربه سياه هم باكي ندارند؟ . واضح است كه دنياي سرمايه داري بايد در كشورهاي جهان سوم و كشورهاي استعماري اين مد ها را رايج كند تا بازار مصرف پوشالي خودش را بيشتر رونق بدهد و اراده افراد راسست كند . شكل ديگر خرافات فالهاي جورواجور است كه باز براي خالي كردن جيب افراد بدبخت و مضطرب درست شده كه در همه جا ان را رواج ميدهند و جزوء برنامه زنده تلويزيون هايشان است.بدترين تاثير اين فالها اين است كه اراده فرد را فلج ميكند و مانع تلاش و كوشش عقلاني و مثبت او درجهت پيشرفت فردي و رفع مشكلات خودش مي كند.

كساني كه به خرافات اعتقاد دارند معتقدند كه ارتباط و تاثير سيارات و كرات و حتي مواد معدني ان سيارات بر سرنوشت و تولد و شخصيت انان تاثير شديد نهاده و در واقع طبق قوه جبر به دنيا امده و طبق قوه جبر نيز زندگي مي كنند و طبق قوه جبر نيز مي ميرند. به شكلي منكر قوه اراده و تمام توانايي هاي خود بعنوان يك انسان مسئول هستند. اين نوع اعتقادات از نظر روانشناسي نوعي تعكيس و فرار از مسئوليت فردي و عدم قبول مسئوليت انساني است، فرار از بدست گرفتن سرنوشت واقعي خويش است.فرار از نواقص و ضعف هاي فردي است. اين تعكيس( تعكيس تصويري است كه ما از خود در ائينه مي بينم، انعكاس علت مشكلات به افراد و عوامل بيروني را نيز در علم روانشناسي تعكيس مي نامند، كه فرايند دفاعي براي عدم مواجه با واقعيت هاي تلخ و شكست ها است.) به عالم و ادم نسبت داده ميشود ودر واقع نوعي امتناع و دوري انسان از خويشتن واقعي اش است تا واقعيت هارا منكر شود و همه تقصير ها در نتيجه به گردن سيارات و گربه سياه و چتر وارونه بيفتد و او مورد توبيخ وجدانش قرار نگيرد. اين فرار و خرافه پرستي شكل بارز الوده گي قوه عقل بوسيله تلقين هاي منفي و تصوير پردازي غير واقعي از زندگي است.تا فردي نقاط ضعف و نواقص هاي رفتاري خويش را در زندگي خود نشناسد و به ان اگاهي نداشته باشد ، وقتي شناختي نباشد توفيقي نيز در رفع اين اشكالات نخواهد بود. البته براي دسته اي ديگر كه ان را سر سري مي گيرند يك نوع تفريح و وقت گذراني و كسب درامد بي زحمت است كه ساخته و پرداخته تخييلات شاخ و بالدار انهاست كه در تنهايي به ريش خرافه پرست هاي ساده لوح بيشتر مي خندند. بهترين روش تقويت اعتماد بنفس اموختن فنون و علوم مورد نياز در زندگي است.

اين خرافات بشكل تلقين هاي منفي تمام قوه اراده و انتخاب را در شخص فلج مي سازد وفرد خرافه پرست بشكل بازيچه و ابزاري در دست عاملين خرافه درمي ايد. نمونه اين خرافات در كشورهاي اروپايي بازي با ورق هاي تاروت است كه نيز معتقدان ان از طبقه عامه خرافي چندي است كه براي وقت گذراني واتلاف وقت به اين بازي مي پردازند. اغلب افرادي كه به اين خرافات دچار هستند از نظر طبقات اجتماعي به طبقات كم درامد و كم سواد تعلق دارند كه شغل و علم درست و حسابي فرا نگرفته اند و در زندگي خويش نقش ورشكسته را بازي ميكنند. كساني هستند كه برنامه مشخص و هدف مشخصي در زندگي نداشته و مانند قايق سرگرداني در درياي وسيع و بي هدفي به اميد ان نشسته اند تا برگهاي جادويي تاروت سرنوشت انها را بسان برگهاي قرعه كشي تغيير داده و انان را بر بام ثروت و شانس بنشاند . در واقع نجات گر زندگي خويش را در بيرون از وجود خويش بوسيله نيروهاي ماوراء الطبيعي شانس و تصادف مي جويند و به لياقت و توانايي شخصي خود فوق العاده در باطن بدبين و بي اعتماد هستند.

در كشورهاي عربي و شمال افريقا اشكال گسترده و عميق خرافات و" ودوپرستي" اشكال تعكيس هاي مختلف رواني يافت ميشود كه باعث عقب ماندگي فقر و عدم تحرك و پيشرفت اجتماعي تاريخي اين نقاط شده .اگر توجه كنيد مي بينيد كه بيشتر كشورهاي افريقايي بيش از همه ممالك دنيا تحت سيطره و استثمارو استعمار و ظلم قرار گرفته اند و قوه اعتراض شديدي در مقابل ظلم و استثمار در انجا بسيار كم به چشم مي خورد. يكي ازعلل ان نوعي جبر پرستي ، خرافه پرستي و تلقينات فلج كننده اراده بوده كه مجالي به انسانهاي افريقايي نمي دهد تا از حق خويش دفاع كنند. كشورهايي افريقايي كه زير پايشان الماس و طلا و نفت قرار دارد و از نظر منابع كشت و مراتع طبيعي جهان در مقام خوبي قرار دارند ولي مردمشان در فقر و گرسنگي جلو افتاب جان ميدهند. هر ساله با علفهاي فراوان و ارزان و مفتي كه از افريقا وارد اروپا ميشود ميليونها گاو شيرده تغذيه ميشود. هر ساله كشورهاي اروپايي علاوه بر تامين مصرف بازارلبنيات خويش كوههاي بزرگي از كره ، شير و پنيررا نابود ميكندتا مبادا ذره اي بدست اين گرسنگان بيفتد و بقول خود قيمت اين اجناس در بازار ثابت بماند. ايا علت اين سكون در خرافه پرستي مزمن جوامع افريقايي نيست؟ كه از عقل خويش بهره نمي برند و خود به دامداري مراتع سر سبز خويش اشتغال نمي ورزند تا از فقر و گرسنگي نجات يابند. بعد هم اين خط كشي هاي گونيايي مرزهاي افريقايي و جنگهاي قومي كه از اثار باقيات منفي تقسيمات جنگ جهاني اول و دوم كشورهاي استعماري فرانسه و انگليس بر سر تقسيمات مرزي اين قاره بوده تا بعد از رفتنشان نيز اين كشورها نفس راحت نكشند و عمدا مرزها بد قرار داده شده تا ما بين اين كشورها و اقوام قاره افريقايي هميشه اتش جنگ روشن باشد تا اين قاره در فقر و جنگ و خرافات دائم بسوزند.

اگر يك نگاه عميقي به كشورهاي عربي بكنيم مي بينيم كه در انجا خرافات و سحر پرستي جبر پرستي از زمان جاهليت وجود داشته و با سپردن همه وظايف وتعهدات درچند قرن قبل به نيروي "قسمت" دوباره اين جوامع به صور قديمي الگو هاي خرافي پيشين خويش برگشته اند. بوسيله تلقين منفي تمامي اراده موجود خودرا در طول تاريخ فلج كرده و از مسئوليت عمل و ساختن جوامع خويش گريخته و در يك انارشي اجتماعي و فقر و ركود بسر مي برند.
يكي از عوامل عقب ماندگي اين كشورهاي اعتقادات و تلقينات منفي و فرار از احساس مسئوليت و عدم اعتقاد به قوه اراده و انتخاب و بي توجهي به نقش عقل در اداره زندگي است . در قران بارها به ارزش عقل و دانش تاكيد شده و اين ملل از اين كتاب اسماني هم حرف شنوي نمي كنند. نمونه بارز جادو گري و سحر و بت پرستي در زمان جاهليت است كه فرهنگ خرافه پرستي كشورهاي افريقاي شمالي ان را نيز تشديد كرده و به نوعي اين جوامع بيمار شده اند. طبق ايه قران و بيانات پيامبرعمل سحر و جادو بخاطر تلقين منفي و فلج كردن قوه عقل و اراده حرام اعلام شده. به اين خاطر نيزاعتقاد به توحيد به اين شدت تاكيد شده تا انسانها الوده خرافه و بت پرستي نشوند و با روحي ازاد رشد معنوي سالمي داشته باشند.
سحر و خرافه و جادوگري نوعي خشونت مخفي و ايجاد ترس و رعب در بين افراد عامي است كه خرافات با چهره اي پنهان باز باعث ضعيف شدن ته ذره اراده و نيروي اعتماد بنفس اين افراد مي شود.خداوند دوستدار رشد و بالندگي انسان و اوج گرفتن وجود انسان و ازادي و رشد اوست

در مقابل مي بينيم زماني كه موج عقل و دانش و مباحثه در كشورهاي اسلامي زنده مي شود و اوج مي گيرد، اين نوع بينش يعني دوستداري علم باعث ترويج دانش و تكنيك و علوم و فنون و پا گرفتن تمدن در تمامي اين كشورها ميشود .تمامي كشورهاي اسلامي از رفاه و دانش و معماري بالايي برخوردار مي شوند و علوم و معماري و صنايع و علوم تا درون مرزهاي اسپانيا نيز نفوذ مي كند و حتي بر روي ايتاليا نيز تاثيرات عميق مي نهد. علومي مانند رياضيات و جبر و هندسه ، شيمي ، فيزيك، فيزيك فضايي، علم طبيعي، جغرافي شناسي ، علم تاريخ نگاري و حتي علم جامعه شناسي در تمامي كشورهاي اسلامي رشد و توسعه مي يابند و در قرون بعدي زمينه ساز پديده رنسانس در ايتاليا ميشود. در قران چهارصد بارخداوند از علم و دانش سخن به ميان اورده و يكي از نامهاي اعظم خداوند عليم و حكيم است كه در سراسر قران دائم تكرار ميشود . خداوند وجود وساختمان انسان را مستعد هر گونه علم و دانشي ساخته، انسان بوسيله قوه عقلي و اگاهي قادر به شناسايي عالم و خويش و محيط اطراف خويش است.ايرانيان و مصريان از اقوامي بوده اند كه در كشورهاي اسلامي از ريشه هاي تمدن و علم بسيار غني و قوي و پيشينه دار برخوردار بوده اند ودر چندين قرن گذشته باعث رشد و رونق كشورهاي اسلامي ديگر نيز شده اند.

رونق خرافات با روح ايرانيان كه دوستدار دانش و علم و پرتو خرد هستند منافات دارد و اين ملت در تاريخ كهن خويش نشان داده كه پايه گذر علوم و تمدن و تكنيك بوده است. با چنين كارنامه اي روا نيست كه به پس روي يعني خرافه پرستي مجال رشد دهد..

اين مدها يعني خرافه پرستي هاي مدل جديد نتيجه برنامه هاي استعماري وتحليل نيروي دسته اس از نسل جوان و غفلت انان از سرنوشتي كه بايد بسازند است. خوب رقيب بايد چوب لاي چرخ بگذارد و تخته سنگها را در مسير بعضي افراد جوان بيندازد تا انها گيج، منگ انچنان شرطي شوند كه سگ پاولوف هم به پايشان نرسد. تاثير خرافه و تلقين خرافه عين روش شرطي كردن سگ پاوولوف است.

بيماران جنون ويا اسكيروفيرني داراي فانتازي هاي عجيب و غريبي هستند و شاهد ظهور روح مرده گان هستند و با انها هم مكالمه زنده برقرار مي كنند . در كشورهاي اروپايي افراد عامه و خرافاتي و اسيكروفيرني ها( دو شخصيتي ها ) نيز شاهد ارواح ساكنان سيارات ديگر و بشقاب پرنده هاي عجيب و غريب هستند اين هم نوع ديگر خرافات پيشرفته كشورهاي مدرن است كه تلويزيونها هم به ان اب و تاب بيشتر ميدهند.
اشكال ديگر خرافه پرستي ريشه در اختلالات رواني و بيماري هاي رواني مانندبيماري خلقي، بيماري اضطرابي، اسيكروفيرني ،روان پريشانه، نوروزها، بيماري اجبارگرايان (وسواسي ها)، پسيكوزها، فوبي ها دارد كه بخشي از ريشه اين بيماري ها در اختلالات ژنتيكي مبتلايان نهفته است و عقل اقتضاء ميكند كه جمع كثير سالم جامعه تحت تاثير اين اقليت محدود بيمار قرار نگيرند. وقتي عقل را مرخص كنيم جان هم در عذاب خواهد بود.

اگر توجه كرده باشيد افراد خرافي هميشه خود در رويدادهاي زندگي شان بي نقش هستند، اين همسايه اش بود كه چشم زد و او در امتحان رد شد و يا سقف خانه اش ريخت و يا خودرواش پنجر شد، نه سهل انگاري خودش. اين دسته افراد در واقع از مسوليت فردي به وسيله اين تاكتيك ها مي گريزند و تقصير خرابكاريها را به گردن اين و ان مي اندازند و بعلت اعتماد بنفس فوق العاده ضعيف كنترل و اداره زندگيشان از دستشان خارج مي شود وبر حجم خرابكاري هايشان اضافه ميشود. اين روش تعكيس و فلسفه بافي ها در اسيكروفرنها بشدت قابل مشاهده است. با روشهاي جديد درماني تا حدودي اين بيماران قابل درمان هستند.


جادو گران قبايل بدوي به نقش ضعف اعتماد نبفس بسياري از انسانهاي ضعيف و زود باور اگاه بوده اند و با تلقين هاي ساخته ذهن و فكر خود سعي مي كرده اند كه افراد قبيله خود را طبق اين خرافات كنترل و اداره كنند. مي بينيم كه با افراد قبيله بمانند كودكان نيازمند حمايت رفتار ميشده و اين كودكان بزرگسال بايد تابع و مطيع جادوگر قبيله مي ماندند تا از طلسم و جادو بدشانسي محصون باشند . در اين قبايل اين دسته انسانها شانس ان را نداشتند تا خود بينديشند و خود تجارب عالي بيندوزند و به همين علت هم در زندگي خويش قادر به پيشرفت و ترقي نبوده اند واراده شان در بطن فلج شده است. در بسياري سوانح طبيعي مانند مور و ملخ بخاطر عدم توانايي لازم و عدم استفاده از نيروي عقل قلع و قمع مي شدند.

ناگفته نماند كه تلقين مثبت نيز وجود دارد وپديده پلاسبو هم در ميان عده اي با توجه به ازمايشات ديده مي شود. نيروي تلقين مثبت نيز محدود است و در تمام رويدادهاي زندگي كمك رسان نيست و ممكن است در شرايط خاص و حساسي ادمي در مذيقه قرار گيرد و فرد نتواند در چنين شرايطي بر مشكلي پيچيده اي با نيروي تلقين فائق ايد و از تلقين مثبت هم كاري ساخته نباشد. براي اجتناب از اين مشكلات پرورش واقعي نيروهاي معنوي و علمي و فني پايدار، مي توانند نيروهاي بيشماري را براي شرايط بسيار پيچيده و سخت در اختيار ادمي قرار دهد كه موفقيت بيشمار و ارامش عميقي با خود به همراه اورد. اعتقاد به نفس ازادگي ، تقويت اعتماد بنفس ،تقويت نيروهاي عقلاني و اعتقاد به نيروي اراده بيشتر از هر چيزي در مخاطرات به انسان احساس امنيت مي بخشد وبا اين نيروها انسان قادر است بر اسيب هاي وارده غلبه و يا بر فرود امدن انها صبور و مقاوم باشد.

يكي از علل خرافي بودن نيزبه احساس نا تواني و اعتماد بنفس ضعيف برميگردد. بله بايد تائيد كرد كه بين دسته كوچكي از زنان خرافات رواج داد خوشبختانه نه بين همه زنان و خرافه پرستي شامل كل زنان نمي شود وگرنه اگر چنين بود چرخهاي جامعه از حركت باز مي ايستادند و نمي شود اين مسئله رابه كل زنان تعميم داد. در جواب اين سئوال چرا اين دسته از زنان خرافه پرست هستند؟ به علل زياد ازجمله، تعليم و تربيت غلط و شابلون هاي شخصيتي نا توان و احتمالا ابتلاء به اختلالات رواني مانند افراد وسواسي ها و مضطربها كه عاري از اعتماد بنفس هستند ،بر ميگردد. اين دسته افراد نا توان و ضعيف بدليل اختلالات رواني قادر نيستند از توانايي هاي بالقوه خويش استفاده كرده و يك زندگي طبيعي و سالمي را سپري كنند و سرنوشت خويش را خود بدست گرفته وان را بشكل طبيعي هدايت كنند. اين دسته از زنان شخصيت مستقلي از خود ندارند و در همه امور احساس عجز و نا تواني مي نمايند و با فرار به دنياي كودكي جادويي همراه با تخيلات و اوهام مي كوشند از واقعيت هاي تلخ زندگي خويش فاصله گرفته و به اين دليل به خرافات علاقه مند ميشوند واگر از قوه تخيلي خوبي برخوردار باشند نقش فعال را برعهده مي گيرند و فالگير مي شوند. اگر غير فعال باشند با افكار خرافي خويش محيط تربيتي خانواده و كودكان را نيز مسموم كرده و كودكاني خرافي ، ترسو ، مضطرب بي اراده پرورش ميدهند. در كشورهايي كه زنان به منابع دانش و فرهنگ دسترسي ندارند ميزان زنان خرافاتي بيشتراز جوامع اموزش ديده است. برعكس در جوامعي كه زنان از اموزش و پرورش كافي بهره مند وبا علم و دانش سرو كار دارند رد پاي خرافات بسيار ناچيز است. زيرا با توضيح واقعيات علمي اشكار جايي براي فريب و تحميق افراد يك جامعه نخواهد بود

با توجه به واقعيت هاي جهان فعلي بيشتر منابع درامد و امكانات مالي و مشاغل درجهان در دست مردان است و بيش از 80 درصد امكانات مالي و ثروت و مشاغل به مردان جهان تعلق دارد. اين مشكل به عدم تعادل تقسيم قدرت مالي و اجتماعي بين زنان و مردان دامن ميزند و بر احساس عدم امنيت اين دسته زنان مي افزايد كه خرافه پروري يكي از عوارض اين عدم تعادل در تقسيم قدرت و ثروت مابين زنان و مردان جهان است. برعكس زناني كه از تحصيل و اموزش و مشاغل مورد نياز جامعه برخوردارند با خرافات سر سازگاري ندارندو گرد ان نيز نمي چرخند. برعكس زناني كه بيكار و بي مسئوليت بوده و وقت زيادي در اختيار دارند و شايد از عارضه واختلالات رواني بطور نا خود اگاه در رنج هستند با كمك تخيلات خويش دست به ساختن سناريو هاي مختلف خرافه پرستي زده وبطور مثال با علم كردن انواع و اقسام فالها مثلا كف بيني ، رمالي ، فال قهوه و فال كارت به زندگي يكنواخت خويش يك تحول مصنوعي داده و جيب زنان ساده لوح و بدون اعتماد بنفس و مشكل دار و بيماران رواني فوبي( ترس هاي تثبيت شده گو نا گون) و مظطرب را خالي ميكنند.

در دنياي امروزي زنان زحمت كش شاغل نه تنها بخشي از درامد خانواده را تامين مي كنند بلكه بايد بار تربيت فرزند و تمام مسئوليت و كارهاي منزل را نيز بدوش بكشند وبا چند تا كوله پشتي سنگين در جاده زندگي حركت كنند ومعلوم است با استرس و اضطراب مواجه هستند . برعكس بسياري از اقايان وقتي كه از سر كاربه منزل مي ايند روي مبل دراز ميكشند و بي خيال دنيا به استراحت مي پردازند و تلويزيون تماشا ميكنند تا همسرشان شامشان را جلوش قرار دهد. اگر كسي بود كه از اين زنان شاغل زحمت كش هم پذيرايي كند به طورحتم اسودگي خاطر بيشتري در دنياي مدرن از خود نشان ميدادند
در نقد دكتر ويز بايد گفت
اگر دانشجويان هاروارد دست به مجسمه هاروارد ميكشند بخاطر اضطراب شديد و عدم اعتماد بنفس اين افراد در امتحانات سخت دانشگاه هاروارد است كه خود اين دانشجويان خود بخوبي ميدانند كه استاندارد اين دانشگاه بسيار بالاست و فقط بهترين دانشجويان در پايان تحصيل دست چين ميشوند هميشه يك عده از دانشجويان مردود مي شوند . ترس و اضطراب وحشت مردودي واز دست دادن مدرك دانشگاهي علل اين رفتارهاي مضطربانه است. وگرنه اين عمل دست كشيدن به مجسمه هاروارد هيچ دانشجوي دانشگاه هارواردي را تو امتحانات موفق و برنده نكرده. دانشجويان دانشگاه هاروارد بيشتر جزوء ممتازترين محصلان هستند كه وارد هاروارد مي شوند و بايد از همان سال اول بطور سخت و شديد و منظم جدي به تحقيق و تحصيل بپردازندو اينگونه نيست كه سال اخر تحصيل تازه يادشان بيفتد بله وقت امتحانها شده و از مجسمه حضرت هاروارد كمك بگيرند.
يكي از علل اصلي خودكشي دانشجويان سالهاي پاياني اغلب دانشگاهها اروپائي مردودي در پايان تحصيل و عدم توفيق به دريافت پايان نامه تحصيلي است. عده ديگري نيز بعلت مردودي و عدم دريافت پايان نامه دچار تعارض رواني شده و بعنوان بيمار به اسايشگاههاي رواني فرستاده ميشوند.


مشكل ترس از امتحانات پاياني دانشگاهها در همه دانشگاههاي جهان موجود است . براي همين نيز در اكثر دانشگاههاي جهان براي كليه دانشجويان كلاسهاي مخصوص مديريت توفيق در امتحانات ومديريت مقابله با ترس و استرس امتحانات تشكيل ميشود تا دانشجويان به شكل سيستماتيك در برخورد با امتحانات عادتهاي سالم درس خواني را دردوران تحصيل فرا گرفته و با نظم و دسيپلين كافي به تحقيق و مطالعه مداوم بپردازند تا موفق به دريافت پايان نامه شوند و از اين گونه اسيب ها محصون بمانند
در پايان بعنوان يك نقد ديگر از دكتر ويز بايد گفت
برسميت شناختن خرافات و ميدان و مجال دادن به خرافات يعني كمك نمودن به پوسيدن سريع جامعه و انحدام و اضمحلال اگاهانه جامعه و تعطيلي عقل و تهاجم فرهنگي به منفي ترين شكل ان و برگشت به دوره جاهليت و بربريت و رشد تفرقه و اختلال در اراده سالم و زنده جامعه. هر چقدر افراد يك جامعه از دانش و علوم و تفكرات معنوي قوي برخوردار باشند ان جامعه ازخوشبختي و ثبات و سر شاري ثروت بيشتري برخوردار خواهد بود.

دكتر استوارت ويز و دكتر پاول فاوكس من هم بهتر است اين نسخه خرافه دوستي را براي كشور خودشان بپيچد كه بيشتر دوستدار خرافه هستند و با طبيعت انها بيشتر سازگاري دارد. .... مولف
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
mohamad2
پستتاریخ: دوشنبه 20 دی 1389 - 17:09    عنوان: پاسخ به «روان‌شناسی خرافات و خرافه پرستی» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

داره کولاک می‌کنه!
داره کولاک می‌کنه!

عضو شده در: 6 آبان 1386
پست: 179
محل سکونت: غرب ساوه
iran.gif


امتياز: 5550

ممنون از شما علی آقا...
واقعا همینطوره...
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email مشاهده وب سایت این کاربر شناسه عضویت در Yahoo Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
نمایش پستها:   
ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک صفحه 1 از 1

فهرست انجمن‌ها » مباحث متفرقه » روان‌شناسی خرافات و خرافه پرستی
پرش به:  



شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید
شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید
شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید


Home | Forums | Contents | Gallery | Search | Site Map | About Us | Contact Us
------------------------------------------------------------------------

Copyright 2005-2009. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc