عضو شده در: 30 آبان 1384 پست: 627 محل سکونت: بسیج یک
امتياز: 16869
ما دیروز داشتیم با حمید میرفتیم نمایشگاه بهاره
داشتیم از جلوی مغازه مجید بامداد رد میشدیم که دیدیم جلوی مغازه چند تا بچه جمع شدن
رفتیم جلو دیدیم تمام مغازه آتیش گرفته و تموم موتورهای توش ، حتی اون موتور 1000 هم سوخته . شیشه ها هم شکسته بود .
فکر کنم شب 4 شنبه سوری مغازه رو اتیش زده بودن
2 تا عکس هم انداختیم خودتون مشاهده کنین
هر کی هر اطلاعاتی داشت بنویسه
یا علی
این مطلب آخرین بار توسط adame_haji در شنبه 27 اسفند 1384 - 08:51 ، و در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
عضو شده در: 30 آبان 1384 پست: 627 محل سکونت: بسیج یک
امتياز: 16869
من از چند نفر از بچه ها امروز رفتم پرسیدم جریان چی بوده . گفتن شب چهارشنبه سوری ساعت 4 صبح مغازه آتیش گرفته و صاب مغازه زنگ زده به مجید اینا و آتش نشانی هم اومده مغازه رو خاموش کرده .
آتش نشانی علت آتیش سوزی رو اتصالی برق ذکر کرده ولی خودشون میگن که یکی با ما دشمنی کرده و مغازه رو آتیش زده .
اون موتور ترمیناتوری هم که دم در گذاشته بودن قیمتش 4 میلیون تومن بوده که همراه 20 تا موتور دیگه آتیش گرفته و ذغال شده .
عضو شده در: 19 شهریور 1384 پست: 1201 محل سکونت: ساوه
امتياز: 28580
adame_haji نوشته است:
من از چند نفر از بچه ها امروز رفتم پرسیدم جریان چی بوده . گفتن شب چهارشنبه سوری ساعت 4 صبح مغازه آتیش گرفته و صاب مغازه زنگ زده به مجید اینا و آتش نشانی هم اومده مغازه رو خاموش کرده .
آتش نشانی علت آتیش سوزی رو اتصالی برق ذکر کرده ولی خودشون میگن که یکی با ما دشمنی کرده و مغازه رو آتیش زده .
اون موتور ترمیناتوری هم که دم در گذاشته بودن قیمتش 4 میلیون تومن بوده که همراه 20 تا موتور دیگه آتیش گرفته و ذغال شده .
یا علی
عجب آدمايي پيدا مي‌شن آخه به صاحب مغازه زورت نمي‌رسه سر موتور 4 ميليوني خالي مي‌كني
حاجی جون آره منم صبح فردای چهارشنبه سوری داشتم از اون جا رد میشدم دیدم شلوغه رفتم جلو دیدم مغازه منفجر شده شاگردای مجید بامداد هم جلوی در نشستن و زار زار گریه میکنن . رفتم جلو و هار هار شروع کردم خندیدن . بهشون تسلیت گفتم و گفتم غم آخرتون باشه
جریانش از این قرار بوده که :
صبح طرفای ساعت 4 بامداد ، مغازه مجید بامدادو شیشه رو شیکونده بودن و یه 4 لیتری بنزین ریخته بودن رو موتور و بعد یه کبریت و بنگ .....
ولی فقط 2 تا موتور جلوی ویترین سوخته بوده بقیه سالم بودن .
ولی به نظر من اینا با بیمه دو تاییشون دستشون تو یه خشتکه !!!!!
چون شنیدم رئیس بیمه مرکزی باهاشون فامیله
خدا میداند
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید شما نمی توانید در این بخش رای دهید شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید
.gif){kind=icon}
.gif){kind=icon}
آخه به صاحب مغازه زورت نمي‌رسه سر موتور 4 ميليوني خالي مي‌كني .gif){kind=icon}
.gif){kind=icon}
شاگردای مجید بامداد هم جلوی در نشستن و زار زار گریه میکنن . رفتم جلو و هار هار شروع کردم خندیدن . بهشون تسلیت گفتم و گفتم غم آخرتون باشه 
