به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگیام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم....
خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شدکه لطافتم پایین اومده.
هنگامی که دمای بدنم را گرفت، دماسنج،40درجه اظطراب نشان داد.
آزمایش ضربان قلب نشان داد که، به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم، تنهایی سرخرگهایم را
مسدود کرده بود و آنها دیگر نمیتوانستند به قلب خالیام خون برسانند.
به ارتوپد رفتم، چون دیگر نمیتوانستم با دوستانم باشم و آنها را در آغوش بگیرم.
بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده بودم.
فهمیدم که مشکل نزدیکبینی هم دارم، چون نمیتوانستم دیدم را از اشتباهات
اطرافیانم فراتر ببرم.
زمانی که از مشکل شنواییام شکایت کردم معلوم شد که، مدتی است که صدای خدا
را آنگاه که در طول روز با من سخن می گوید نمیشنوم.
خدای مهربانم برای همه این مشکلات، به من مشاوره رایگان داد. به شکرانهاش تصمیم گرفتم
از این پس، تنها از داروهایی که در کلمات راستینش برایم تجویز کرده است، استفاده کنم.
هر روز صبح، یک لیوان قدردانی بنوشم.
قبل از رفتم به محل کار، یک قاشق آرامش بخورم.
هر ساعت یک کپسول صبر، یک فنجان برادری، و یک لیوان فروتنی بنوشم.
زمانی که به خانه برمیگردم، به مقدار کافی عشق بنوشم و زمانی که به بستر
میروم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم.
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید شما نمی توانید در این بخش رای دهید شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید