مسجد انقلاب، بلندگو کم دارد، کمکش کنید!
تاریخ : جمعه، 31 شهریور، 1391
موضوع : اخبار فرهنگي و مذهبي


پنج شب از آمدن حجة الاسلام هاشمی‌نژاد به ساوه می‌گذرد و من دو شب اخیر را سعادت حضور داشتم، اما متأسفانه در این دو شب بیشتز از اینکه بخواهم از سخنرانی استفاده کنم، زجر کشیدم!

دلیل؟

به نظر می‌رسد امسال عزیزان برنامه‌ریز (شاید هیأت امنای مسجد انقلاب و یا بانیان جلسه) انگار خواسته‌اند از بلندگو بالا بروند!! در حالی که هر سال، صدا آنقدر زیاد بود که ما بعد از مراسم همیشه گلایه داشتیم، امسال دقیقاً همان جاهایی که بلندگو (اکوهای بسیار قوی) وجود داشت، یکی هم کنار آن گذاشته‌اند!!! علاوه بر این، در بین مردم هم یکی دو بلندگو روی پایه گذاشته‌اند که نکند یکی تا اعماق وجودش از صدا پر نشود!!!

http://img.aftab.cc/news/91/echo.jpg

شب اول من ناشیانه رفتم و افتادم زیر یکی از این بلندگوها! قسم می‌خورم از ابتدا تا انتهای سخنرانی به خصوص آن‌جاها که ایشان روضه می‌خواند گوش‌هایم را محکم گرفته بودم! شب دوم باور کنید سه بار جایم را عوض کردم اما هر کجا نشستم وقتی دورم را نگاه کردم دیدم حداقل سه بلندگو مستقیماً به طرف من است!!!!!!!

جالب است که تمام مردم حواسشان به بلندگوها و کسی که بلندگوها را کم و زیاد می‌کند بود و مشخص بود هیچ کس تمرکز ندارد! نشان به آن نشان که سخنران، دیشب همان ابتدای سخنرانی صحبت را قطع کردم و چند دقیقه توضیح می‌داد که حواستان با من باشد! اگر کسی خسته است، پایش را دراز کند، اگر بحث را نمی‌پسندد برودو ... و من تعجب می‌کردم که چرا متوجه نمی‌شود که این همه اکو و این صدای بسیار زیاد برای کسی تمرکز نمی‌گذارد!

حدود ده نفر در مسائل مسجد انقلاب درگیر هستند، واقعاً یکی از این ده نفر به این نتیجه نرسید که این صدا زیاد است؟

یکی از مسائلی که سخنرانان اسلامی برای دفاع از اسلام و محکومیت جلسات لهو و لعب خارجی استفاده می‌کردند و من در همین جلسات شنیدم، این بود که می‌گفتند استاد برتر موسیقی پاپ در سنین پیری گفت من اگر به جوانی برگردم هرگز سراغ موسیقی نمی‌روم و در این نوع جلسات حاضر نمی‌شوم چون اکنون تمام مردمک‌های گوشم نابود شده و تقریباً ناشنوا شده‌ام!
نکند یک روز پیرمردهای ما بگویند من اگر به جوانی برگردم هرگز در جلسات سخنرانی شرکت نمی‌کنم، چون تمام مردمک‌های گوشم نابود شده‌اند و کر شده‌ام.

من سال‌ها پیش، بعد از شنیدن این ماجرا خیلی از پیرمردها را بررسی کردم. اکثر پیرمردهای مسجدی و مذهبی زودتر از پیرمردهایی که اهل مسجد نبوده‌اند به سراغ سمعک می‌روند! و این نشان می‌دهد حماقت برخی گردانندگان مجالس مذهبی و هیأت‌ها چه بلایی سر مردم می‌آورد و آن‌ها در حین بستن سیم بلندگو لابد فکر می‌کنند دارند قصر در بهشت می‌خرند!!! بارها در همین مجالس، مداحینی که بیش از حد بلندگو را نزدیک می‌گیرند و داد می‌زنند، لعنت کرده‌ام و مجلس را ترک کرده‌ام. (می‌دانید که یکی از ترفندهای مداحان برای درآوردن اشک مردم، استفاده از صدای ناگهانی بلند و بم در بلندگو است. به نظر می‌رسد از نظر علمی بدن شما در این لحظه کمی می‌لرزد و راحت‌تر اشک جاری می‌شود. متأسم که بگویم خیلی از روضه‌خوان‌های ما برای در آوردن اشک مردم از این روش استفاده می‌کنند و فکر می‌کنند کسی که اشک ریخت دیگر بهشتی شده! همین می‌شود که سال‌ها می‌آیند و می‌روند و روضه و وعظ می‌خوانند، اما مردم همانی هستند که بودند، اما سخنرانانی هم هستند مثل حجة الاسلام عابدی که باید گوش‌هایت را حسابی تیز کنی و حسابی ساکت باشی تا بتوانی روضه‌هایش را با جان و دل بشنوی و حتی زمانی که عادی صحبت می‌کند، از روی معرفت اشک می‌ریزی)

گریه علمی بهتر است یا گریه معرفتی و حسینی؟

در بسیاری از کنسرت‌ها (مثل کنسرت‌های استاد انتظامی و ...)، افرادی که در آن کنسرت حاضر هستند، اشک می‌ریزند! حتی در کنسرت‌های موسیقی‌های پاپ هم دیده‌ام که وقتی موسیقی شدید می‌شود و اوج می‌گیرد، برخی اشک می‌ریزند. ما این گریه را گریه علمی می‌دانیم. یعنی می‌توان با تغییر امواج و تن صدا کاری کرد که افراد اشک بریزند.
اما در مجالس مذهبی ما دنبال گریه‌های علمی نیستیم! ما گریه معرفتی و حسینی می‌خواهیم. یعنی اگر در مجلسی گفته شد که: امام علی(ع) فرمود از من در مورد راه‌های آسمان‌ها بپرسید و یک احمق برای اینکه ایشان را آزمایش کند، پرسید: تعداد موهای سر من چند تاست؟ اگر کسی این را شنید و به خاطر مظلومیت امام علی، اشک ریخت و حتی دق کرد، این اشک، اشک معرفتی‌ست. اگر کسی شنید که گوینده سخنان نهج البلاغه ۲۵ سال خانه نشین بود و بشر نتوانست از عظمت او بهره ببرد و به حال مظلومیت امام و حماقت انسان اشک ریخت، این اشک ارزش دارد. اگر کسی شنید که امام حسین را کشتند چون حرف حسابش این بود که یک مست لایعقل نباید بر مردم حکومت کند و او گریه و دق کرد، این اشک ارزش دارد. نه اینکه ما بخواهیم با اکو دادن به صدا و بالا بردن تن صدا اشک دربیاوریم! این نوع اشک را که در مجلس کنسرت هم می‌شود پیدا کرد!!
چرا برخی مداحان متأسفانه دنبال اشک علمی هستند؟

 

چرا عزیزانمان در هیأت امناها کمی تحقیق نمی‌کنند که صدای زیاد چه بلایی به سر جسم و روان مردم می‌آورد؟ مستند Inside the living body را ببینند که در بخشی از این مستند خود غربی‌ها می‌گویند ما سه کار در پارتی‌هایمان انجام می‌دهیم که مضرترین کارهاست: نوشیدن مشروب، سیگار کشیدن و شنیدن صداهای بلند. و بعد بررسی می‌کند که صدای بلند چه بلایی سر جسم و روح انسان می‌آورد...

چرا این عزیزان دقت نمی‌کنند که خیلی از مردم در این شب‌ها بیرون از مسجد می‌نشینند و سخنرانی را گوش می‌کنند!!؟ خنده دار نیست؟ (من هم اگر این دفعه بروم ترجیح می‌دهم در حیاط بنشینم! به خدا قسم الان که صبح شده است هنوز گوش چپ من که سمت بلندگو بود گرفته و گهگاه درد می‌کند)

چرا یک بار بررسی نکرده‌اند که وقتی صدای یک سخنران کم باشد، همه ساکت و آرام می‌نشینند و با اشتیاق بیشتر گوش می‌دهند، اما وقتی صدا زیاد باشد تمام حواس‌ها پرت می‌شود و وقتی سخنران کمی بیش از حد صحبت کند، توان تحمل آن سخت می‌شود؟

ما کی می‌خواهیم مجالس وعظمان را هم کمی علمی و روان‌شناسی شده برگزار کنیم؟

 

در انتهای جلسه به یکی از هیأت امنا به طعنه گفتم: اگر بلندگو کم دارید، بگویید ما اکوهای هیأت محبان زینب را در این چند شب بیاوریم اینجا!!!!!!!!!!!!!!

موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند









منبع این مقاله : Savehsara - ساوه سرا
http://savehsara.aftab.cc

آدرس این مطلب :
http://savehsara.aftab.cc/modules.php?name=News&file=article&sid=563

PHP-Nuke INP © IranNuke.com