يك شنبه 30 اردیبهشت 1403

   
 
 پرسشهای متداول  •  جستجو  •  لیست اعضا  •  گروههای کاربران   •  مدیران سایت  •  مشخصات فردی  •  درجات  •  پیامهای خصوصی


فهرست انجمن‌ها » بحث‌هاي عمومي » کشته شدن یک پسر توسط برادر کوچکترش در ساوه

ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک
 کشته شدن یک پسر توسط برادر کوچکترش در ساوه « مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی » 
نویسنده پیام
adame_haji
پستتاریخ: سه‌شنبه 4 بهمن 1384 - 04:58    عنوان: کشته شدن یک پسر توسط برادر کوچکتر پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

عضو فعال
عضو فعال

عضو شده در: 30 آبان 1384
پست: 627
محل سکونت: بسیج یک
iran.gif


امتياز: 16869

آقا من امروز شنیدم 2 هفته پیش یه پسره که سرباز بوده از سربازی متواری میشه و میاد خونه و میگه که من ماشین و موبایل میخوام برام بخرین . داداش بزرگترش بر میگرده بهش میگه چرند نگو بابا و این حرفا .
سربازه ناراحت میشه و تو خواب میاد داداش بزرگترشو میکشه و میخواسته خواهرش رو هم بکشه که موفق نمیشه .
از بقیش هم بیخبرم اگه کسی ازش چیزی میدونه بگه

یا علی
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی مشاهده وب سایت این کاربر شناسه عضویت در MSN Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
تشکرها از این تاپیک
adame_haji از این تاپیک تشکر میکنم 
nima
پستتاریخ: دوشنبه 8 اسفند 1384 - 09:54    عنوان: پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

خوب داره پيش مي‌ره
خوب داره پيش مي‌ره

عضو شده در: 30 بهمن 1384
پست: 48



امتياز: 1205

با با حاجي دمت گرم اين خبرها را از كجا داري
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
babasharifi
پستتاریخ: یکشنبه 28 اسفند 1384 - 23:07    عنوان: پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

شروع فعالیت
شروع فعالیت

عضو شده در: 1 آذر 1384
پست: 10
محل سکونت: آزادي
blank.gif


امتياز: 228

این اتفاق تو محله کارگر اتفاق افتاده .
داداش کوچیکه یخورده مونگول مانند میزنه Very Happy
با چاقو داداششو زده . هشت تا ضربه چاقو زده بوده
تو دادگاه هم که میخواستن براش حکم صادر کنن طرف پرسیده داداشم مرده ؟ قاضی گفته آره . طرف گفته : اه ناراحت شدم ... یه سیگار بدین بکشم Surprised

یارو رو فکر کنم به دو ماه حبس ابد محکوم کردن Very Happy
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email [وضعيت كاربر:آفلاین]
adame_haji
پستتاریخ: سه‌شنبه 1 فروردین 1385 - 03:14    عنوان: پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

عضو فعال
عضو فعال

عضو شده در: 30 آبان 1384
پست: 627
محل سکونت: بسیج یک
iran.gif


امتياز: 16869

babasharifi نوشته است:
...
تو دادگاه هم که میخواستن براش حکم صادر کنن طرف پرسیده داداشم مرده ؟ قاضی گفته آره . طرف گفته : اه ناراحت شدم ... یه سیگار بدین بکشم Surprised

Luighing
بابا یارو جدا مشکل اساسی داشته
یعنی این ترفند رو پیاده کرده بوده که یه سیگار مجانی گیرش بیاد Very Happy

babasharifi نوشته است:
...
یارو رو فکر کنم به دو ماه حبس ابد محکوم کردن Very Happy

Surprised
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی مشاهده وب سایت این کاربر شناسه عضویت در MSN Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
Hamid
پستتاریخ: سه‌شنبه 1 فروردین 1385 - 03:46    عنوان: پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیريت كل سایت
مدیريت كل سایت

عضو شده در: 19 شهریور 1384
پست: 1201
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 28580

از كشتن نگيد كه دلم خينه! Sad Crying Crying
جاي شما خالي (واقعا خدا هميشه در اين مواقع جاي همه رو خالي بذاره!)، ديشب ما ساعت 12 شب داشتيم از سر كار بر مي‌گشتيم Worried
با يكي از رفقا توي خيابون فردوسي مي‌آمديم، رسيديم به روبروي "مهدي فيلم" يك دفعه ديديم يك صداي خيلي خيلي مهيب بلند شد! Surprised دقيقا پشت سرمون!
بعد برگشتيم عقب ديديم يه پژويي با سرعت تموم زد به يه چيزي!
من و رفيقم اول فكر كرديم پشكه‌اي يا حد اقل يه نفر با موتور بود!
بعد ديديم استخون مستخوني كه روي هوا داره مي‌ره! Crying
من نگاه كردم ديدم موتور يارو كنار خيابونه! پس فهميدم كه خود يارو داشته مي‌رفته اون ور خيابون، پژويي زده بود بهش! Sad
بعد ديدم زنش كنار موتور وايستاده! نگو باباي يه خانواده بود كه داشت مي‌رفت از خيابون رد بشه بره ماهي بگيره Crying
به خدا قسم از وسط دو نيم شد Sad
پژويي چنان خورد بهش كه ما در صد متر اون ور تر، صداي خرد شدن استخوون و هيكل يارو رو فكر كرديم بشكه تركيده! Surprised
حالا بقيه‌شو گوش كنيد!
ياروي نامرد، پژوييه! وقتي ديد اينطور كه خرده، هيچي از باباهه نمونده، دقيقا زير گرفتش و همينجور روي جسد بيچاره گاز مي‌داد تا بتونه فرار كنه Crying Sad

خدا شاهده من استخون پاي يارو رو رو آسمون ديدم Sad
اين رفيق ما تو هلال احمر كار مي‌كنه! به من گفت حميد اين زد به آدم؟ گفتم نه پس زد به درخت؟ Surprised
گفت حميد! اين دو نيم شده! گفتم آره مي‌دونم، بيا بريم!
باور كنيد مادره نمي‌دونست سر اين تيكه گريه كنه يا سر اون تيكه، مي‌يامد بالاي اين تيكه جيغ مي‌زد، مي‌رفت سر اون تيكه جيغ مي‌زد Crying
اين رفيق ما هلال احمر بازيش داشت گل مي‌كرد، مي‌گفت بيا بريم ببينيم چي شد! يارو رو ببريم بيمارستان!
من گفتم اگه بري جلو من مي‌ميرم! Sad
گفتم بيا بريم، مردم آمدن خودشون مي‌برن، من طاقت ديدنشو ندارم!
آقا من انقدر ترسيده بودم، از فردوسي تا ارك ولي عصرف داشتم كم كم دار فاني رو وداع مي‌گفتم،‌بدو بدو آمدم آب طلا درست كردم خوردم Sad Crying

اميدوارم هميشه جاي من هم در اين مواقع خالي باشه Sad
تيكه‌هاي يارو رو ريختن پشت وانت گل فروشي روبروش بردن بيمارستان (سرد خونه بگم بهتره)
حالا من پيگيرم ببينم يارو پژوييه چي شد!
چون يه پرايد مثل برق افتاد دنبالش Razz
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی مشاهده وب سایت این کاربر [وضعيت كاربر:آفلاین]
adame_haji
پستتاریخ: سه‌شنبه 1 فروردین 1385 - 04:15    عنوان: پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

عضو فعال
عضو فعال

عضو شده در: 30 آبان 1384
پست: 627
محل سکونت: بسیج یک
iran.gif


امتياز: 16869

وای حمید منقلبم کردی
خداشاهده نصف شبی حالمون دگر گون شد .
منظورت از 12 شب یعنی همین 3 ساعت پیش ؟
کاش که من اونجا بودم . من اگه اونجا بودم حتما جلو میرفتم .ببینم چه خبره
بیچاره مادره Crying بچه هم همراشون بود ؟ آخی دلم کباب شد .
مخصوصا اونجا که گفتی زنه هی میدوید این ور اون ور Crying

اه اه اون میدون جلوی مهدی فیلم گند ترین محلی هست که مهندس های شهرداری از اون 50 سال پیش تا الان ساختن
خاچ بر سرشون
تا الان 10 ها نفر اونجا مردن . پسر دایی من خونشون اونجاست . تعریف میکرد میگفت خودش شاهد مرگ 10 نفر اونجا بوده .
یه بارش میگفت یه ماشین سر پیچ 3 تا دختر رو زیر گرفت که 2 تاشون جلوی چشماش جون کندن یکیشون هم تو بیمارستان .
حمید خداییش هنوزم که هنوزه اون میدون برای شهر ما معضله
خدا به خانوادش صبر بده

راستی اگه میشه این تاپیکو جدا سازی کن
چون این تاپیک برای مرگ اون برادرست

یا علی
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی مشاهده وب سایت این کاربر شناسه عضویت در MSN Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
Hamid
پستتاریخ: جمعه 4 فروردین 1385 - 01:20    عنوان: پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیريت كل سایت
مدیريت كل سایت

عضو شده در: 19 شهریور 1384
پست: 1201
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 28580

طبق آخرين اخبار رسيده، شخص مورد تصادف(!) يه فرد رو به پيري بوده كه جان به جان آفرين تسليم كرده! Sad
پژوييه هم در رفته و نتونستن بگيرنش Angry

پسر عمه بنده خونه‌شون همون روبروي محل تصادفه كه انگار بعد از اينكه ما فرار كرديم(!) آمده بيرون و پيگير قضيه شده و ...

(راستي adame_haji, جان، بابا اين همه سخت نگير Sad درباره مرگ و اينجور چيزا بود، همينجا مطرح كردم، ديگه تاپيك ماپيك نمي‌خواست كه Smiling )
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی مشاهده وب سایت این کاربر [وضعيت كاربر:آفلاین]
adame_haji
پستتاریخ: یکشنبه 6 فروردین 1385 - 04:38    عنوان: پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

عضو فعال
عضو فعال

عضو شده در: 30 آبان 1384
پست: 627
محل سکونت: بسیج یک
iran.gif


امتياز: 16869

من از دایی که دقیقا تو میدون فردوسی ( نه وسط میدون ها ) میشینن پرسیدم اونا اظهار بی اطلاعی میکردن .
راستی جای دقیقش کجا بود ( محل تصادف رو میگم )

یا علی
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی مشاهده وب سایت این کاربر شناسه عضویت در MSN Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
نمایش پستها:   
ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک صفحه 1 از 1

فهرست انجمن‌ها » بحث‌هاي عمومي » کشته شدن یک پسر توسط برادر کوچکترش در ساوه
پرش به:  



شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید
شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید
شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید


Home | Forums | Contents | Gallery | Search | Site Map | About Us | Contact Us
------------------------------------------------------------------------

Copyright 2005-2009. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc