و هزاران گدای دیگر که گه از ادب برونند و گهی ادب گرایند!
یعنی در ادبیات ما هم این گداها زیاد شده اند. گداهای خوب و گداهای نا خوب!
فکر نمی کنم کسی بتواند بگوید این که در شهر های ما متکدی زیاد شده، خوب است. همه بر این نظر متفق القولیم که منظره زشتی را در شهرهایمان داریم و به عقیده من ، ما آنها را متولد کرده ایم!
راستش شاید این از عاطفه ی رقیق ما، ناشی شده. در تهران، بارها فریب همین نیازمند نما ها را خورده ام و توبه کرده ام و باز هم نمی توانم در مقابل ایشان مقاومت کنم.
پیشنهادم دوستی با صندوق های صدقه است. گاهی لازم است جلو چشم این نیازمندنما ها به صندوق های کمیته امداد پول انداخت تا ببنند که کمک می کنیم اما به راهش و به اهلش...
اما با دوستانم قرار دیگری هم داریم. ما بین گدایان نحیف و علیل نما و ... و آنهایی که کاری می کنند و سازی می زنند و روزنامه ای و گلی می فروشند فرق می گذاریم.
آکاردئون نوازها... ویالون نوازها... قیچک زن ها... آن مردی که برایم سوت! می زند و ... اینها را که به جای استفاده از تاثر مخاطب از شادکردن و آرام کردن آنها برای تامین مخارج استفاده می کنند را بیشتر از دیگر، هواخواهیم! (یعنی هواشون را داریم)
هر چند که وجود این عده نیز، در نهان آه و اشک ما را در می آورد و ...
اما دیروز یک اتفاق خاص افتاد، یکی از همین گداها در خیابان فرهنگ (سعادت آباد) به من میوه تعارف کرد و زورکی زورکی از من خواست که قبول کنم! هنوز هم در جیب من مانده...
عضو شده در: 2 فروردین 1385 پست: 165 محل سکونت: تهران
امتياز: 0
پس من خیلی دیگه دلم سنگه که به این نوازندگان و خوانندگان اتوبوسی هم که به اصطلاح برای شاد کردن مردم میزنند تا حالا هیچ پولی ندادم!
به نظر من کسی که دلش برای نیازمندان واقعی میسوزه و جدا در صدد کمک و یاری به آنهاست نباید به اینجور افراد کمک کنه.تا وقتی آدمی باشه که به این افراد پول بدن اینها هیچ وقت از چهره اجتماع پاک نمیشوند.
دوستان! خیلی از این افراد باندی و گروهی کار میکنند و حتی تشکل برای خودشون دارند وحتی تشکلشون نام اختصاری هم داره که من دقیق یادم نیست چی بود!!! رییس برای خودشون دارند و رهبری میشوند.حتی کلاسهای آموزشی دارند.گریمور دارند.کلا خیلی مجهزند! درآمدشون هم خیلی زیاده! چند روز پیش ها در تلویزیون میگفت ماهی یکی دو میلیون! تازه این پولها که روزانه جمع میشه اغلب در دست کارمندان گدا! نمیماند و به یک بزرگتر اینها رو تحویل میدهند و ماهیانه حقوق میگیرند! البته اینهایی که من دارم میگم حاصل تحقیقات یک جامعه شناس بود که به مدت دو سال آمار اینها رو میگرفته و آخرش هم اون رییس اصلی رو پیدا نکرده بوده و اینها در روزنامه(گمانم همشهری )به چاپ رسیده بود.تازه جالبترش اینجاست که این گروه میخواسته برای خودش در اینترنت سایت هم بزنه که با گدایان سایر کشورها ارتباط داشته باشند!!!
به شخصه عرض میکنم.به هیچ وجه راضی نیستم و دلم نمی یاد که حتی 100 تومان از پولی رو که با هزار جون کندن و گچ خوردن در سرکلاس و سر و کله زدن به بچه ها درمیارم به کسانی بدم که نمیدونم از پول من چه استفاده ای خواهند کرد و با این پول چه بلایی بر سر شاید همین اجتماع بیاورندچون همین گروه ید طولایی در قاچاق و این برنامه ها هم دارند...) اصلا حیف پول منه!!! ....حالا هر کس میخواد بگذاره پای خسیسی و مادیگرا بودن! بگذاره! معتقدم نیازمندان حقیقی جامعه ما در خیابانها و در حال دست درازی جلوی دیگران و افتاده در معابر نیستند! خیلی هاشون در خانه های خودند و خواص از وضع آنها مطلعند....
دوباره میگم.کمک کردن به اینها محرومین واقعی رو از حقشون دور میکنه...
در ضمن لازم به ذکره که بگم :اون "برو ای گدای مسکین..." هست نه "برو ای گدای رحمت..."
عضو شده در: 17 بهمن 1384 پست: 348 محل سکونت: فعلا در تهرانم
امتياز: 13370
اصلا (( گدا به گدا! رحمت به خدا)) جای این رحمت که نمی تونی "مسکین" بگذاری!
دوتا اصلا نوازندگان دور گرد و خیابانی را از لیست متکدیان حذف می کنیم...
راستی شما تا بحال دختران جوان که پاکی از آنها می باره را در حال فروش جوراب و آدامس ندیدید... حوالی دانشگاه پنجاه تومنی از این جوانان پیدا می شود... گاهی مصاحبه ای با این فروشندگان ترحم برانگیز در مطبوعات چاپ می شود، دل هر مسلمانی را می لرزاند... در ضمن یک تحقیق کنید ببینید نهادهای مرتبط آیا به راحتی، خدمات خود را به هر متقاضی آبرومندی می دهند یا از او هزار جور استشهاد و ... می خواهند که طرف به خاطر حفظ آبروش از خیر آنها می گذرد... البته می دانم کسی که آبرو دارد دستش را در خیابان دراز نمی کند... اما کاش نهادهای مرتبط نیازهای مقطعی افراد را برآورده می کرد که اگر یکی درخیابان به ما گفت پول برگشتن به شهرم را ندارم، او را به همان نهاد ها راهنمایی کنیم.. (ناگفته نماند یکی از این در راه ماندگان را سال گذشته به تناوب در یک چهارراه می دیدم! آخرش می خواستم بهش بگویم تو جرا به شهرت نمی روی؟!)
عضو شده در: 2 فروردین 1385 پست: 165 محل سکونت: تهران
امتياز: 0
بله من هم این افراد را دیده ام.اما:
1- خیلی از این افراد آموزش دیده اند.از کجا معلوم داستانهایی که تعریف میکنند درست باشد؟
2-از کجا میشه فهمید این آدمها مستحقند؟
3-اصولا این افراد جوری صحبت میکنند که دل شمای مسلمان بلرزد!!!!
4-سهل انگاری نهادهای مسئول دلیل نیست که من افراد نیازمند نما رو حاجی کنم!
5-بعضی از اینها تن سالم از خدا گرفته اند.کارگری میکردند بهتر از دست جلوی دیگران دراز کردن بود.اما شاید راحت طلب باشند.درآمدشان هم که بد نیست!
6-شما از کجا بارش پاکی از این افراد رو تشخیص میدهید؟! نیمخواهم خیلی از حرفها را بگویم اما...
7-این قضیه را به همه افراد که اینگونه اند تعمیم نمی دهم.اما تقریبا مطمئنم 80 درصد این افراد(شاید هم بیشتر) مستحق نیستند.
8-اتفاقا خیلی از این خانومهایی که شما میفرمایید طلاهاشون به راهه! چادری که به سر میکنند هم از چادر من گرونتره!
9-شده تا حالا توی خیابون کودکی در حال کار رو ببینم و مثلا داشتم چیزی میخوردم! و او نگاه کرده برای او هم بگیرم.اما به این آدمها خیر! جدا چیزی نمی دم!
عضو شده در: 19 شهریور 1384 پست: 1201 محل سکونت: ساوه
امتياز: 28580
سلام؛
اين بار "نگاه"ي داريم بر يكي از مهمترين و به اصطلاح با كلاسترين پيادهرو شهر!
پيادهرو سمت چپ خيابان شريعتي!
[عكس از: Meysam]
سالهاست كه اين بخش از پيادهرو، آنقدر تنگ است كه شايد دو نفر كنار هم نتوانند راه بروند!
جالب اينجاست كه مدتيست كه اين پياده رو به وضعي كه در تصوير ميبينيد در آمده!
اين قسمت كه حدود پنجاه متر است، مدتهاست كه عقبنشيني نشده و علاوه بر آن، ساختمان مربوطه تخريب شده و مقداري از پيادهرو را هم گرفته است!
اين پيادهرو، كه در طول روز، از شلوغترين پيادهروهاي شهر به حساب ميياد، از تنگترينها هم هست!
اميدواريم مسئولين مربوطه با تسريع در عقبنشيني محلهاي باقيمانده، كمي از برخورد عابران به يكديگر، بكاهند!
انشالله كه يه نفر پيدا بشه و اين درد و دلهاي مردم را بشنوه
اما چند روز پيش مجيد ميگفت كه قراره كه خانم شهردار به همين زوديها عوض بشه و جاش رو به آقاي معماريان نامي بده كه حالا بايد منتظر بود و ببينيم كه چيميشه؟
عضو شده در: 19 شهریور 1384 پست: 1201 محل سکونت: ساوه
امتياز: 28580
ـــــــلام؛
با اينكه خيلي راغب نيستيم كه بخش "نگاه" به هر چيزي گير بده، اما گاهي بعضي چيزها اونقدر ديگه توي شهر بد جلوه ميكنه و مناسب فرهنگ شهر نيست كه مجبور لب بگشاييم و مشكلات را اعلام كنيم، شايد گوشي شنيد و ... :صink:
مدتها بود كه به نظر ميرسيد كسي حق زدن بيلبورد و حتي پارچه دستنويس در دور ميدانها رو نداشت، من اين موضوع رو قبلا پيگير بودم و ميديدم كه اين قضيه تقريبا رعايت ميشه تا اينكه طي چند روز اخير، صحنههاي جالبي يا به قولي بينظميهاي جالبي در ميدان مخابرات شاهد هستيم!
نيازي به توضيح نيست، چون در تصوير مشخصه كه در ميداني كه مركز شهر هست و روزانه هزاران نفر اين ميدان رو دور ميزنن، سه بيلبورد بزرگ نصب شده، به طوري كه ديدن نماي ميدان، به سختي ممكنه
اولين جملهاي كه يكي از دوستان با ديدن اين صحنه به من گفت، اين بود:
شهر فعلا شهردار نداره و لابد كسي نيست تذكر بده!
من نميدونم اين دوستمون راست ميگفت، يا اصلا به شهرداري مربوط ميشه يا ارگان ديگهاي، به هر حال، ممنون ميشيم اين موارد رو در سطح شهر كمتر شاهد باشيم...
عجب شهري شده
بازم قبلا يه خرجهايي كرده بودن و يه لولههايي جوش داده بودند بالاي پيادهروها تا هركس هرچي ميخواد اونجا نصب كنه ولي از اونها هم خبري نيست
و فكر كنم كه اين قبيل كارها مربوط به بخش زيباسازي شهرداري باشه
بخش جالبيه اينجا
اين جريانو که مي خوام بگم عکسشو ندارم ولي خودتون تصور کنيد
چند شب پيش با چند نفر به پارک وليعصر ساوه رفته بوديم همينطور که تو پارک دور مي زديم يه دفعه وسط پارک جنازه مبارک سه فروند موش مرده رو ديديم که هر کدوم اگه دروغ نگم به اندازه يه بچه گربه بود سه تايي بغل هم مرده بودن طفلکي موشا حيف که اون موقع شب دوربين نداشتم وگرنه يه عکس توپ براتون مي گرفتم البته بگذريم از اينکه تو اين پارک پر از موشه و همينطور جلوت رژه مي رن و اينم مي دونيد که موش عامل اصلي طاعونه و ...... بقيش رو ديگه خودتون قضاوت کنيد ؟؟؟؟؟
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید شما نمی توانید در این بخش رای دهید شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید