تاریخ: دوشنبه 22 مهر 1392 - 20:44 عنوان: اعترافات بچگی و سوتی های طعم دار
خوب داره پيش ميره
عضو شده در: 8 شهریور 1392 پست: 37 محل سکونت: iran
امتياز: 1035
سلام به همگی
حالا که اینجا صحبت از طنز و سرگرمیه به نظرم ایجاد این تاپیک مناسب و لازم اومد.
تو این تاپیک همه دوستان میتونن از خاطرات بامزه بچگیشون و حتی سوتی های بزرگسالیشون بنویسن برای شروع اولیشو خودم میگم، فقط دوستان عزیز اگه از خاطراته بچگی چیزی خواستن بگن حتما اولش قید کنن اعتراف می کنم البته با شجاعت تمام و اگه سوتی بود اولش قید کنن سوتی....
اعتراف می کنم
اون زمان که از این نوشابه شیشه ای ها بود یه روز خواستم یه شیشه که اضاف اومده بود رو بذارم تو در یخچال دیدم بلنده جا نمیشه. درش آوردم یکمش رو خوردم دوباره گذاشتم، در کمال تعجب دیدم نخیر، بازم جا نمیشه !!!!
اعتراف ميكنم
چند روز پيش رفته بودم ميدان تجريش كار داشتم ماشينم رو گذاشتم تو پاركينگ بعد كه كارم تموم شد اومدم بيرون رفتم قبض پاركينگو دادم باقي پولم هم گرفتم بعد سوار تاكسي شدم رفتم پل رومي تازه يادم اومد ماشين داشتم ديدني بود قيافم
اعتراف میکنم یه بار اتو کشیدن موهام یه ساعت طول کشید، چون موهام بلند بود، بعد از کلی کیف کردن و افتخار به زیباییمو احساس رضایت از خودم، ییهویی نگام افتاد به سیم اتو و دیدم پریزش تو برق نبوده و اتوی موم خاموشه....
تاریخ: سهشنبه 24 دی 1392 - 22:21 عنوان: پاسخ به «اعترافات بچگی و سوتی های طعم دار»
خوب داره پيش ميره
عضو شده در: 8 شهریور 1392 پست: 37 محل سکونت: iran
امتياز: 1035
یکی از همکارای گرامی :
میخواستم دیوار رو سوراخ کنم، مطمئن نبودم از زیره جایی که میخوام سوراخ کنم سیم برق رد شده یا نه؛ محض احتیاط فیوز و قطع کردم که برق نگیرتم، تازه داشتم به هوشم میبالیدم که دیدم دریل روشن نمیشه و تازه چقدر غصه خوردم که حیف شد دریل سوخت....
تاریخ: سهشنبه 24 دی 1392 - 22:31 عنوان: پاسخ به «اعترافات بچگی و سوتی های طعم دار»
خوب داره پيش ميره
عضو شده در: 8 شهریور 1392 پست: 37 محل سکونت: iran
امتياز: 1035
اعتراف میکنم
چند وقت پیش(همین تازگیا) یه جلسه داشتم دیرم شده بود خیلی عجله داشتم؛ بهترین کت و شلوارمو پوشیدمو راه افتادم، شاید باورتون نشه اما وقتی از جلسه برگشتم خونه درست دم در که اومدم کلید و بندازم تو در فهمیدم که تمام این مدت با دمپایی بودم....
تاریخ: سهشنبه 24 دی 1392 - 23:39 عنوان: پاسخ به «اعترافات بچگی و سوتی های طعم دار»
خوب داره پيش ميره
عضو شده در: 29 آذر 1392 پست: 77 محل سکونت: ..::!!!!!!!!!!::..
امتياز: 2740
بسمه تعالی
با سلام و احترام
البته ببخشید بدون اجازه مطلب میزارم ولی یه چیزی هست که باید بگم و شاید یه اعتراف باشه
منم از اون موقع که اعدام رو دیدم تا لان همش یه سره اون لحظه تو سرم هست اصلا بیرون نمیره اولش این همه اعصابم خورد نبود که الان اعصابم داغون شده !!!!!! انگار از زندگی سیر شدم همش به فکر اون دنیا هستم. خدایا عجب غلطی کردیم رفتیم هااااااااااااااااااااااااااا
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید شما نمی توانید در این بخش رای دهید شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید