شنبه 15 اردیبهشت 1403

   
 
 پرسشهای متداول  •  جستجو  •  لیست اعضا  •  گروههای کاربران   •  مدیران سایت  •  مشخصات فردی  •  درجات  •  پیامهای خصوصی


فهرست انجمن‌ها » طنز و سرگرمی » اعترافات بچگی و سوتی های طعم دار

ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک
 اعترافات بچگی و سوتی های طعم دار « مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی » 
نویسنده پیام
shaaer
پستتاریخ: دوشنبه 22 مهر 1392 - 20:44    عنوان: اعترافات بچگی و سوتی های طعم دار پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

خوب داره پيش مي‌ره
خوب داره پيش مي‌ره

عضو شده در: 8 شهریور 1392
پست: 37
محل سکونت: iran
blank.gif


امتياز: 1035

سلام به همگی

حالا که اینجا صحبت از طنز و سرگرمیه به نظرم ایجاد این تاپیک مناسب و لازم اومد.
تو این تاپیک همه دوستان میتونن از خاطرات بامزه بچگیشون و حتی سوتی های بزرگسالیشون بنویسن برای شروع اولیشو خودم میگم، فقط دوستان عزیز اگه از خاطراته بچگی چیزی خواستن بگن حتما اولش قید کنن اعتراف می کنم البته با شجاعت تمامVery Happy و اگه سوتی بود اولش قید کنن سوتی....Luighing


اعتراف می کنم
اون زمان که از این نوشابه شیشه ای ها بود یه روز خواستم یه شیشه که اضاف اومده بود رو بذارم تو در یخچال دیدم بلنده جا نمیشه. درش آوردم یکمش رو خوردم دوباره گذاشتم، در کمال تعجب دیدم نخیر، بازم جا نمیشه !!!!
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email [وضعيت كاربر:آفلاین]
تشکرها از این تاپیک
shaaer از این تاپیک تشکر میکنم 
atena
پستتاریخ: سه‌شنبه 23 مهر 1392 - 16:52    عنوان: پاسخ به «اعترافات بچگی و سوتی های طعم دار» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

همكار در ساوه‌سرا
همكار در ساوه‌سرا

عضو شده در: 26 مهر 1389
پست: 1302

iran.gif


امتياز: 33700

واقعااااااااااااااااااااااا!!!!!!!!!!! بازم خودم Luighing کلا ما دخترا همچین اعترافاتی نداریم! Very Happy
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
shaaer
پستتاریخ: دوشنبه 6 آبان 1392 - 14:15    عنوان: پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

خوب داره پيش مي‌ره
خوب داره پيش مي‌ره

عضو شده در: 8 شهریور 1392
پست: 37
محل سکونت: iran
blank.gif


امتياز: 1035

بابا بیخیال این سوتی رو یکی از همکاران خانم دادن متاسفانه(نمیدونین وقتی تعریف میکرد خودش نمیدونست چجوری بخنده)


سوتی رو باش
یه بار مهمون داشتیم وقتی میخواستن برن
گفتن ..... خانوم دستت درد نکنه زحمت کشیدی منم حواسم نبود
گفتم خواهش میکنم زحمت دادین
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email [وضعيت كاربر:آفلاین]
atena
پستتاریخ: دوشنبه 6 آبان 1392 - 14:38    عنوان: پاسخ به «اعترافات بچگی و سوتی های طعم دار» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

همكار در ساوه‌سرا
همكار در ساوه‌سرا

عضو شده در: 26 مهر 1389
پست: 1302

iran.gif


امتياز: 33700

Luighing بعله!
پیش میاد دیگه
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
shaaer
پستتاریخ: شنبه 11 آبان 1392 - 14:55    عنوان: پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

خوب داره پيش مي‌ره
خوب داره پيش مي‌ره

عضو شده در: 8 شهریور 1392
پست: 37
محل سکونت: iran
blank.gif


امتياز: 1035

سوتی رو باش
بحث سر خریدن گوشی بود
یکی از دوستان با کلی کلاس گفت: اگه میخوای گوشی لمسی بخری ،تاچ بخر!!!!


این مطلب آخرین بار توسط shaaer در شنبه 11 آبان 1392 - 15:10 ، و در مجموع 2 بار ویرایش شده است.
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email [وضعيت كاربر:آفلاین]
shaaer
پستتاریخ: شنبه 11 آبان 1392 - 14:58    عنوان: پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

خوب داره پيش مي‌ره
خوب داره پيش مي‌ره

عضو شده در: 8 شهریور 1392
پست: 37
محل سکونت: iran
blank.gif


امتياز: 1035

اعتراف میکنم
بچه که بودم یه بار رفتم سوپر مارکت شکلات بخرم
دستمو گذاشتم رو شکلات مورد علاقه ام گفتم : ببخشید آقا شما از این شکلاتا دارین؟
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email [وضعيت كاربر:آفلاین]
shaaer
پستتاریخ: شنبه 11 آبان 1392 - 15:00    عنوان: پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

خوب داره پيش مي‌ره
خوب داره پيش مي‌ره

عضو شده در: 8 شهریور 1392
پست: 37
محل سکونت: iran
blank.gif


امتياز: 1035

اعتراف میکنم
یه بار وقتی بچه بودم زنگ زدم به دوستم
بابای دوستم گوشی رو برداشت
حسابی هول کردم
من :الو
بابای دوستم :الو
من:بفرمایید
بابای دوستم:شما تماس گرفتی
من:ت ت پ ته
بابای دوستم :هاهاها خدا شفات بده


این مطلب آخرین بار توسط shaaer در شنبه 11 آبان 1392 - 15:11 ، و در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email [وضعيت كاربر:آفلاین]
shaaer
پستتاریخ: شنبه 11 آبان 1392 - 15:07    عنوان: پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

خوب داره پيش مي‌ره
خوب داره پيش مي‌ره

عضو شده در: 8 شهریور 1392
پست: 37
محل سکونت: iran
blank.gif


امتياز: 1035

اعتراف ميكنم
چند روز پيش رفته بودم ميدان تجريش كار داشتم ماشينم رو گذاشتم تو پاركينگ بعد كه كارم تموم شد اومدم بيرون رفتم قبض پاركينگو دادم باقي پولم هم گرفتم بعد سوار تاكسي شدم رفتم پل رومي تازه يادم اومد ماشين داشتم ديدني بود قيافمMad
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email [وضعيت كاربر:آفلاین]
negar-shtm
پستتاریخ: شنبه 11 آبان 1392 - 19:53    عنوان: پاسخ به «اعترافات بچگی و سوتی های طعم دار» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

داره کولاک می‌کنه!
داره کولاک می‌کنه!

عضو شده در: 23 فروردین 1391
پست: 166
محل سکونت: ولايت سیتی
turkey.gif


امتياز: 4475

Luighing Luighing Luighing
shaaer Laughing اعتراف جالبي بود هههههه
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی شناسه عضویت در Yahoo Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
soveh
پستتاریخ: شنبه 11 آبان 1392 - 23:00    عنوان: پاسخ به «اعترافات بچگی و سوتی های طعم دار» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مديريت كل انجمن‌ها
مديريت كل انجمن‌ها

عضو شده در: 2 فروردین 1389
پست: 3473
محل سکونت: IRAN
blank.gif


امتياز: 87705

تاپیک جالبیه Very Happy Applause
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email شناسه عضویت در Yahoo Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
shaaer
پستتاریخ: سه‌شنبه 24 دی 1392 - 22:16    عنوان: پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

خوب داره پيش مي‌ره
خوب داره پيش مي‌ره

عضو شده در: 8 شهریور 1392
پست: 37
محل سکونت: iran
blank.gif


امتياز: 1035

یکی از دوستان:

اعتراف میکنم یه بار اتو کشیدن موهام یه ساعت طول کشید، چون موهام بلند بود، بعد از کلی کیف کردن و افتخار به زیباییمو احساس رضایت از خودم، ییهویی نگام افتاد به سیم اتو و دیدم پریزش تو برق نبوده و اتوی موم خاموشه....
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email [وضعيت كاربر:آفلاین]
shaaer
پستتاریخ: سه‌شنبه 24 دی 1392 - 22:21    عنوان: پاسخ به «اعترافات بچگی و سوتی های طعم دار» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

خوب داره پيش مي‌ره
خوب داره پيش مي‌ره

عضو شده در: 8 شهریور 1392
پست: 37
محل سکونت: iran
blank.gif


امتياز: 1035

یکی از همکارای گرامی :

میخواستم دیوار رو سوراخ کنم، مطمئن نبودم از زیره جایی که میخوام سوراخ کنم سیم برق رد شده یا نه؛ محض احتیاط فیوز و قطع کردم که برق نگیرتم، تازه داشتم به هوشم میبالیدم که دیدم دریل روشن نمیشه و تازه چقدر غصه خوردم که حیف شد دریل سوخت....
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email [وضعيت كاربر:آفلاین]
shaaer
پستتاریخ: سه‌شنبه 24 دی 1392 - 22:31    عنوان: پاسخ به «اعترافات بچگی و سوتی های طعم دار» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

خوب داره پيش مي‌ره
خوب داره پيش مي‌ره

عضو شده در: 8 شهریور 1392
پست: 37
محل سکونت: iran
blank.gif


امتياز: 1035

اعتراف میکنم

چند وقت پیش(همین تازگیا) یه جلسه داشتم دیرم شده بود خیلی عجله داشتم؛ بهترین کت و شلوارمو پوشیدمو راه افتادم، شاید باورتون نشه اما وقتی از جلسه برگشتم خونه درست دم در که اومدم کلید و بندازم تو در فهمیدم که تمام این مدت با دمپایی بودم.... Mad
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email [وضعيت كاربر:آفلاین]
s-sangar
پستتاریخ: سه‌شنبه 24 دی 1392 - 23:39    عنوان: پاسخ به «اعترافات بچگی و سوتی های طعم دار» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

خوب داره پيش مي‌ره
خوب داره پيش مي‌ره

عضو شده در: 29 آذر 1392
پست: 77
محل سکونت: ..::!!!!!!!!!!::..
blank.gif


امتياز: 2740

بسمه تعالی
با سلام و احترام
البته ببخشید بدون اجازه مطلب میزارم ولی یه چیزی هست که باید بگم و شاید یه اعتراف باشه
منم از اون موقع که اعدام رو دیدم تا لان همش یه سره اون لحظه تو سرم هست Worried Worried Worried Worried Sad Sad Sad اصلا بیرون نمیره اولش این همه اعصابم خورد نبود که الان اعصابم داغون شده !!!!!! انگار از زندگی سیر شدم همش به فکر اون دنیا هستم. خدایا عجب غلطی کردیم رفتیم هااااااااااااااااااااااااااا Worried Worried Worried Surprised Crying Crying
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email [وضعيت كاربر:آفلاین]
chocolate7
پستتاریخ: سه‌شنبه 1 بهمن 1392 - 12:03    عنوان: پاسخ به «اعترافات بچگی و سوتی های طعم دار» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

شروع فعالیت
شروع فعالیت

عضو شده در: 1 بهمن 1392
پست: 1
محل سکونت: London
blank.gif


امتياز: 25

تازه داشتم به هوشم میبالیدم که دیدم دریل روشن نمیشه و تازه چقدر غصه خوردم که حیف شد دریل سوخت....
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
نمایش پستها:   
ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک صفحه 1 از 1

فهرست انجمن‌ها » طنز و سرگرمی » اعترافات بچگی و سوتی های طعم دار
پرش به:  



شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید
شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید
شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید


Home | Forums | Contents | Gallery | Search | Site Map | About Us | Contact Us
------------------------------------------------------------------------

Copyright 2005-2009. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc