سلام دوستان دلیلی که باعث شد این تاپیک رو ایجاد کنم، دونستن نظرات و طرز فکر شما دوستان ساوجی در مورد مقولهای که میخوام در موردش صحبت کنم.
تقریباً یک هفتهی پیش یکی از دوستانم برای صرف نهار مهمون ما بودن، عصر وقتی خواستم ایشون رو برسونم، ازم خواست که باهاش تا جایی برم! کجا؟؟
بعله به خونهی فالگیر
حالا بنا به دلایلی اسم ایشون و آدرس دقیقش رو نمینویسم اما فقط بگم که محل سکونتشون نزدیک چهارراه ولیعصر بود....
بگذریم...
خودم به شخصه اعتقادی به این موضوعات ندارم، اما بنا به اصرار دوست گرام و همراهی ایشون و از طرفی به دست آوردن سوژه برای خندهی یک هفتهای همراهشون رفتم.
امیدوارم تعداد خانمهایی که فهمیدن این خانم کیه! و آدرس دقیقش رو هم بلدن! کم باشن
به هر حال ساعت 4 من به همراه دوستم وارد خونه ایشون شدیم نزدیک 4-5 تا خانم هم قبل ما نشسته بودن....دو تا از مراجعین که 30 به بالا بودن دختر خانمهایی بودن که بنا به دلایلی ازدواج نکرده بودن و هنوز مجرد بودن که متأسفانه برای باز شدن بختشون به اونجا اومده بودن!؟
ما زمانی وارد شدیم که خانمی حدوداً 35-40 ساله داشتن فال میگرفتن، و خانم محترم فالگیر به طور قطع بهشون تأکید میکرد که پای زن دیگهای در زندگیت باز شده و باید حواست رو جمع کنی و ....خانم بنده خدا رنگ به صورت نداشت! هی میگفت شوهر من خیلی خوبه! آقاست! اصلا اهل این حرفا نیست اما کو گوش شنوا!!!!!!! جالب این که دختر خانم 11-12 سالهی این خانم هم همراهشون بود و این مزخرفات رو در مورد پدر میشنید!!!!!!!!! و این واقعاً تأسف بار بود.
دیگه نمیگم به دوست بنده چه مزخرفاتی گفتن که ذهنشون رو چندین روز درگیر کرده بودن!!
چند نکته قابل توجه بود!
اول اینکه این خانم میفرمودن بشین 4 تا حمد بخون، 4 تا اخلاص و یک صلوات بعد قرآن رو باز میکردی و میدادی دستشون!! که من نفهمیدم واسه چی بود!؟
پاشون رو داراز کرده بودن و قرآنم رو پاشون و عین فرفره جملاتی رو طوطی وار از روی قرآن میگفتن!
مثلاً آگه میرسید به آیه ای که حمید داشت توش! میگفت: یه خبری از یه کسی به نام حمید! مجید! سعید....بهت میرسه...اینقدر اسم میگفت تا بالاخره یارو یه اسمی رو تو فامیلش پیدا کنه و بگه بله...بله درسته؟؟؟؟ جل الخالق!
ایشون اینقدر در کارشون تبهر داشتن به صورتی که با دیدن عکس یه شخص هم فالشون رو میگرفتن!
و نکتهی جالب تر از همه که نظر من رو خیلی به خودش جلب کرد این بود که به غیر از دوست بنده که اولین بارشون بود که به ملاقات این پریچهر میرفتن بقیهی خانم ها چندمین بارشون بود....
خیلیها مثل دوست بنده که امیدوارم وقت بکنه و بیاد یه سری بزنه و این مطلب رو بخونه! میگن برای خنده بریم!!! میریم دور هم بخندیم!! این جملات اگر چه بار معنایی زیادی نداره و به ظاهر سادس، اما گاهی اولین اشتباه آخرین اشتباه، خنده به چه قیمتی؟ به قیمت درگیر شدن ذهن شما چندین روز به مسئلهای که وجود نداره؟ اگر تمام خانم های این شهر حتی برای خنده و حتی تناه یک بار پیش این خانم و امثال این خانم برم کافیه! چون اون ویزیت 4 هزارتومن و 7 هزارتومنش رو از شما میگیره و برگ برنده دستشه...چه شما بخندی و از خونش بری بیرون، چه هزار تا فکر غلط و ناسالم و منفی تو ذهنت جا بگیره و بری بیرون.
دوستان ساوجی نظرتون در مورد این مسئله چیه؟
نمیخوام یک طرفه به قاضی برم....دوست دارم اگر شما هم تجربهای در این زمینه دارین و یا چیزی شنیدین تو این تاپیک قرار بدین، تا هم بنده و هم دیگر دوستان استفاده بکنیم.
دین اسلام دین بزرگ و فوق العاده مدرنی، اگر هر مسلمان به معنای واقعی در هر زمینهای مسلمان باشه، تنها راهی که پیش روش قرار میگیره انسانیت و بس.
من واقعا برام تأسف بار خانمهایی رو میبینم که برای رفع مشکلات زندگی، زناشویی و هزاران مشکل دیگه....همچین راه هایی رو انتخاب میکنن، و این زمانی که عقل به عنوان روشن ترین چراغ زندگی به انسان ارزانی شده؟! شاید بنده اشتباه می کنم که اگر این طور هست بنده رو روشن بفرمایید.
تاریخ: چهارشنبه 29 آذر 1391 - 01:12 عنوان: پاسخ به «فال گیرم و فال میگیرم....؟!!»
همكار در ساوهسرا
عضو شده در: 26 مهر 1389 پست: 1302
امتياز: 33700
عموما خیلی ها اعتقاد ندارن ولی میرن عین من!! شما فکر کن یه جوزایی متولد مار باشی!!! چه شود
رضوانه جان من وقتی رفتم واسه بار اول البته دفعه های بعد عمرا پول ندادم و ایشون داشت حرف های خودم رو به عنوان چیزهایی که تو فالم دیده به خودم تحویل میداد توقع داشت من هی بگم وای اره ولی خب بنده فقط میگفتم بله بله چون واقعا روم نمیشد جلو بقیه بگم اینا رو که خودم گفتم !! (من همیشه همراه بودم هاااااا)
یه چیزایی تو حرفاش واسم عجیب اومد ولی بعد اون کلی تحقیق و مطالعه در این باره داشتم دیدم خیلی از این حرفا رو میشه خیلی راحت تشخیص داد که باعث تحیر خیلی ها میشه خیلی چیزهاااا که واقعا الان در حوصله نیست که بگم
بگم بخندین، من عکس یه بنده خدایی رو که تو گوشیم داشتم نشون دادم باور کنید چیزایی از این بنده خدا گفت که من دهن باز نگاش میکردم نه به خاطر واقعیت داشتن به خاطر اینکه چطور این همه حرف رو پشت هم با اعتماد به نفس میگن یعنی اگه قرار بود حرفاش درست بود من تقریبا از تیر سال گذشته باید اتفاقاتی برام می افتاد برام که هنوز منتظرشم
تازشم خانوم دو سالی در پاکستان گویا پیش عزیزان مرتاض درس خونده بعد میگفت من از رو قران تفال میزنم و بعدش انگار که با ادمهای ... طرفه که اصلا قادر نیست مسائلی رو تحلیل کنن
رضوانه جان عزیزم با چشمم دیدم پیر مردی که اومده پیش خانوم فال قهوه میگرفت که جای بابابزرگ من بود
این علاقه در بین خیلی ها هست حتی وقتی اعتقاد ندارن به نظرم تجربش جالبه حداقلش برای یکی مثل من
واقعا انسانهای خارق العاده ای هستن و جای سوال داره که تا کی مردم میخان زندگیهاشون رو بسپرن به این ادم هاااااا
اولش با خنده شروع شد الان میخام خودمو بزنم
یادم میافته چیا درباره خانوم ها و آقایونی می گفت که پیشش میان میخام گریه کنم
اقا خانم خواهر برادر نمیدونم چطور بگم باور کنید این خانوم اسم کسانی رو گفت که پیشش میان و میرن و از زندگیشون میگن، درباره شخصیترین مسائل زندگیشون که از خجالت باید بمیرم.
خواهشا اگه هم میرید شما هیچ وقت حرف نزنید هیچ وقت هیچی نگید بعد از چند مدت متوجه میشید که اینها چیزی برای گفتن ندارند هیچی هیچی
اینو از من به عنوان یه خواهر کوچکتر داشته باشید بعدا نگید نگفتن بهمون
تاریخ: پنجشنبه 30 آذر 1391 - 14:41 عنوان: پاسخ به «فال گیرم و فال میگیرم....؟!!»
مديريت كل انجمنها
عضو شده در: 2 فروردین 1389 پست: 3473 محل سکونت: IRAN
امتياز: 87705
هر کاری که نشانه ای از تعقل نباشه جای تاسف داره
واقعاً چقدر جالبه هنوز هم عده ای شیاد و جادوگر حقه باز، عقل های ناقص انسانهایی را که ادعای فهمیدن و ایمان را دارند نردبان خودشون می کنند و بالا می روند و جیبهاشون هرروز پرتر میشه
و چقدر فاجعه ست که بچه ها و خانواده هاشون را قربانی عده ای بی سواد اما شیاد می کنند
هرگز سرنوشتی را که خودم میتونم بسازم یا خرابش کنم به دست کسی نمی سپرم که برام تبدیل کنه به سرابی که نه بهشته نه جهنم!
بشخصه حتی با استخاره قرآن هم مشکل دارم و قبولش ندارم. و چه خانواده ها و آینده هایی را دیدم که با استخاره از قرآن به باد رفته.
دقت کنید هم در جای جای قرآن خدا انسان را به تعقل دعوت کرده.
و مواظب خرافات و حقه بازیهای تفکراتی باشید که به هر شکلی می خواهند شما را در استعمار خودشون بدست بیارن...فقط و فقط بخاطر جیب هاشون یا موفقیت کشورهای استعمارگرشون
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید شما نمی توانید در این بخش رای دهید شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید