ابو طاهر خاتونی؛ تاریخ نگار عصر سلجوقی
حسین بن حیدر بن حسین ابوطاهر خاتونی ساوجی
بوسیله: در: Monday, February 17
ملقب به موفق الدین موفقالدوله ، معینالملک و معینالدین. متولد نیمه قرن پنجم هجری قمری و از بزرگان دولت سلجوقی بود. وي اديب، كاتب، تاريخ نگار و شاعر ساوجي دوران ملکشاه سلجوقی بوده است كه سبب شهرت او به خاتونی، ظاهراً از آن رو است که چندی متصدی امور و مستوفی گوهر خاتون، همسر محمدبن ملکشاه سلجوقی بود.
از دوران کودکی و نوجوانی او اطلاع دقیقی در دست نیست. بنابراین میتوان گفت که ابوطاهر از ابتدای کار خود در پایان عمر در دربار سلجوقی خدمت میکرد و به کار دبیری و خدمت دیوانی مشغول بود. در شهر ساوه کتابخانهای بزرگ به ابوطاهر منسوب بود، وی کتابخانهٔ ارزشمند خود را وقف مسجد جامع ساوه كه در حمله مغول نابود شد کرد. ابوطاهر نزد بزرگان چون ابومظفر، محمد ابیوردی و ناصحالدین ابوبکر احمد ارجانی تحصیل کرد. ادیبان و شاعران آن روزگار که، او را مدح گفتهاند، او را با عنوان استادالموفق یاد کردهاند که از وی "دیوانی" به جای نمانده است.
ولی در تذکرهها و برخی از کتابهای ادب، لغت، تاریخ، ابیاتی از او نقل شده است و صاحب "الذریعه" به نقل از "آثار البلاد" قزوینی، "دیوانی" را به وی نسبت دادهاند. برخی از اشعار فارسی ابوطاهر خاتونی را عمادالدین کاتب به عربی ترجمه کرد. دولتشاه سمرقندی در "تذکره الشعرا" از دو کتاب او نام میبرد. یکی کتاب "مناقب الشعراء" که در احوال شاعران پارسیگوی است و دیگری "تاریخ آل سلجوق" که به ذکر احوال سلاطین و امراء این سلسله اختصاص داشته و متضمن مشاهدات شخصی ابوطاهر بوده و از آثار دیگر وی "شکارنامهٔ ملکشاه" که مؤلف "راحهٔ الصدور" آن را به خط مؤلف دیده است.
آنچه بهنام ابوطاهر باقی مانده است رسالهٔ کوتاهی است به زبان عربی با عنوان "تنزیر الوزیر الزیر الخنزیر" در لعن و ذکر مثالب نصیر الملک وزیر سلطان محمدبن ملکشاه. در بعضی از تذکرهها و برخی تواریخ اسم او را اصم یا معین الدوله اصم گفتهاند ، و چنین بر میآید که شهرت او به اصم به سبب سنگینی گوشش بود، و ظاهراً در دوره سلطنت سنجر یعنی در اواخر عمر به این نام معروف شد. تاريخ درگذشت دقيق وي مشخص نمي باشد. ولي حدودا بعد از ۵۳۲ هجری قمری میباشد.
آثار:
• مناقب الشعراء: در احوال شاعران پارسیگوی • تاریخ آلسلجوق : ذکر احوال سلاطین و امراء سلجوقیان • شکارنامهٔ ملکشاه • تنزیر الوزیر الزیر الخنزیر
نمونه اشعار:
نه یاری که روزی وفایی نماید نه صبری که با هیچ سختی برآید نه چشمی که روی هدایت بیند نه عقلی که راه هدایت نماید نه مردی که با هیچ دردی بسازد نه جهدی که با هیچ عهدی بپاید نه نجمی که سعدی بود زو توقع نه نحسی که کاری از و برگشاید چو مفهوم شد مرد را زین معانی سزد گر به کوی قناعت گراید نگوید، نجوید، نبیند، نبوید نخواهد، نرنجد، نکاهد، نزاید |