تاریخ: چهارشنبه 27 مهر 1390 - 00:39 عنوان: امشب هم خط خراب است!
کاربر نیمه فعال
عضو شده در: 23 دی 1388 پست: 230
امتياز: 8550
امشب هم خط خراب است !
باز هم شیف کاری شب و چشم دوختگی به سرگذشت شیرین قوطی ها و حس چرت زدن همیشگی . خب معلوم است دیگر،وقتی که خط برای سه ساعت بخوابد، آدم هم دلش می خواهد برای سه ساعت با خط هم دم شود. آن هم در خواب.
ناگفته نماند که سرپرست هم حق مطلب را به خوبی ادا می کند و نمی گذارد عریضه مان خالی بماند. چند باری که مچمان را در چرت زدن گرفت، چپوق مان را اساسی چاق کرد . خب کارت را کردی، اخطار کتبی ات دیگر چه بود. نه فکر کنی برایم پر طاووس است که فخرم باشد ها ؛ دم خروسی ست که قسم حضرت عباسم را بی اعتبار کرده. نمی گذارند هم که تکه کاغذی بیاوریم و اراجیف سرهم کنیم. برای دلمان.
***
امشب هم خط خراب است. البته بعد از چهار ساعت کار بی وقفه دستگاه. باور کنید کم کم داشت به غیرتمان بر می خورد که دستگاه بی بخارمان ، رل بالاغیرت ها را بازی می کند! دستگاه ده سال پیش و چه به این صفرکیلومتری ها! چشم هایمان از حدقه بیرون زد بس که چشم به خط دوختیم تا ضایعات و کم وزن و کج و معوج را از خط بیرون بکشیم تا زیر لب بگوییم : سرگذشت شیرین قوطی های رنگی. هیچ، بی دلیل می گوییم. اصلا گفتم قوطی، یاد نازیلا افتادم. نمی دانم چرا ولی هوایش به سرم افتاد. نیست آخر اندام دارد در حد نی قلیان؛ بی هوا و پابرهنه در ذهنم دوید. مثلا اگر آنطرف سالن بود مثل این تبلیغ تلویزیونی می گفتم " نـــــــازیــــــــــــلا " . آخر،هم ناز دارد هم یال. خریدار نازش که چشمهایم است و یال اش هم که تا کمرش است. آخر مو هم اینهمه بلند. حتما اعصاب دارد در حد فولاد که هر روز این همه مو را شانه می کشد. یادش عسل. اولین بار که دیدمش کلی اراجیف برای چشمهای آبی اش روی کاغذ سرباز کردم و پشت تلفن تحویلش دادم. آنقدر خندید که شک ندارم اشک اش درآمد. گفت لنز گذاشته بودم.
فکرش را بکن، چه می شد بجای این قوطی های چند رنگ، همه ش نازیلا از جلوی چشمهایم می گذشت.نه، اینطور نمی شود؛ نازیلا یکی بیشتر نیست. باید فکری دیگر کرد. اصلا ای کاش نازیلا جان توی همه ی این قوطی ها بود. فکرش را کن. نازیلا اینجا، نازیلا آنجا، نازیلا همه جا! اینطوری قانون یک جسم در آن واحد فقط در یک مکان هست را هم نقض می کردم. آهــــــای، کسی صدایم را می شنود. کسی که این حرف مزخرف را گفته، بی زحمت به جلو حرکت کنید و بوق بزنید.
بله، نازیلا اینجا، نازیلا آنجا، نازیلا همه جا. اینطور دیگر برای تهیه اش نیاز نیست به در خانه شان روم. از سوپری محل گرفته تا فروشگاه زنجیره ای و دکه سر گردنه. همه و همه می شد محل عرضه نازیلا. نه این جمله خوب نیست. باید بگویم می شد محل دسترسی به نازیلا. باید یادم باشد که جمله"خرید برای عموم آزاد است" هم به قوطی ها سنجاق نشود. از ما بهترون زیاد است. باید دست پیش گرفت که پس نیفتیم. روی قوطی ها هم با فونت آریال و مورب می نویسم "نــــــــازیـــــلا". ایتالیک باشد بهتر است. باید آنقدر کشیده باشد که بخوبی دور قوطی را بگیرد. فکرش را کن. نوشیدنی باز می کنم و نازیلا را می بینم. البته باید یادم باشد جایی در پایین قوطی بنویسم : قبل مصرف به خوبی فکر شود! علامت تعجب هم باید گنده باشد تا حسابی چشم پر کن باشد که عواقبش پا سوز نکند که پایمان گیر بیفتد. اصلا نمی خواهد. همه ی قوطی ها برای خودم است. پاسوز شدن و پا بند شدن اش هم به پای خودمان!
باید فکری هم به قواره قوطی ها کنم که بجای نازیلا، یک وقت آلیس در سرزمین عجایب از قوطی ها بیرون نیاید. نه، این هم نمی خواهد. همان آلیس گونه باشد بهتر است.البته بدون خرگوش سفید که این روزها نماد شده. به مغازه می روم، در حالی که انگشت اجازه ام را در هوا می چرخانم، کشیده می گویم" نـــــــازیـــــــــــلا" و یک قوطی را انتخاب می کنم. بعد بازش می کنم و نازیلا ظاهر می شود. اورجینال اورجینال. او می خندد و من هم می خندم. حالا اگر دو قوطی را با هم باز کنم چه می شود؟ فکرش هم که از ذهنم می گذرد، خنده، روده برم می کند.
***
حس می کنم چیزی به طور ممتد به صورتم برخورد می کند.
- ببین چه گندی زدی. هر چی ضایعات و کم وزن بوده، رفته و بسته بندی شده. وقتی هم که دستگاه درست کار میکنه، حضرت آقا خوابیدید. از فردا بمون خونه و حسابی بخواب. توی خواب هم کمتر نیش ات را تا بنا گوش باز کن.
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید شما نمی توانید در این بخش رای دهید شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید