چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403

   
 
 پرسشهای متداول  •  جستجو  •  لیست اعضا  •  گروههای کاربران   •  مدیران سایت  •  مشخصات فردی  •  درجات  •  پیامهای خصوصی


فهرست انجمن‌ها » بحث‌هاي عمومي » کنترل قانونی و اجتماعی جرایم مادر ناتنی ها و پدر ناتنی ها

ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک
 کنترل قانونی و اجتماعی جرایم مادر ناتنی ها و پدر ناتنی ها « مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی » 
نویسنده پیام
Aliabadi
پستتاریخ: دوشنبه 29 آبان 1391 - 02:48    عنوان: کنترل قانونی و اجتماعی جرایم مادر ناتنی ها و پدر ناتنی ها پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

کنترل قانونی و اجتماعی جرایم مادر ناتنی ها و پدر ناتنی ها
بررسی پدیده جرایم نامادری و ناپدری ها بعنوان ناقض حقوق خانواده
قوانین حمایت از کودکان در مقابل افراد ناتنی خانواده بعنوان حمایت از حقوق خانواده طبق قانون اساسی



نقش کودکان یتیم و نامادری در داستان و قصه های کهن پارسی و ایرانی

کودکان یتیم یا نیمه یتیم بعنوان گروه ضعیف و بی دفاع نیازبه قوانین و کنترل اجتماعی و حمایت کامل دارند تا قربانی خشونت نامادری و ناپدری ها نباشند. زندگی سخت ایندسته کودکان با از دست دادن مادر یا گاهی پدر بعنوان تکیه گاه عاطفی به اندازه کافی دشوار و ناگوارهست. وقتی مقاله ایسنا ( در زیر را) می خواندم یاد داستان وقصه ماه پیشونی و رنجهایش افتادم که نامادری چه بلاهایی بر سر این کودک بیچاره وتنها میاورد.در داستان نشان میدهد این کودک چگونه مثل یک قهرمان خود را نجات میدهد.

درفرهنگ افسانه و قصه های ما و دیگر کشورهای جهان ایندسته داستان مادر ناتنی ها و کودک بی پناه مثل داستان سیندرلا تقریبا با ساختاری مشترک تکرار میشود و به شرح ماجرا تبعیض و ظلم نامادری و یافتن راه حل های دختر هوشیار،عاقل ودانا با کارهای قهرمانانه سرنوشت اش را بهتر میسازد.

در این دسته قصه ها می بینیم که ماه پیشونی چه راهها و چه تجاربی و سختی ها یی را طی میکند وبادست یافتن به چه راه حل های میکوشد تا خودش و سرنوشت تلخ اش را نجات وتغییر دهد .
طبق استنباطهایی روانکاوانه ازاین دسته قصه رفتار و کارهای مادر ناتنی ماه پیشونی..... در قصه ماه پیشونی یا سیندرلا میتوان این برداشت را داشت که قهرمان ایندسته قصه ها در نهایت تنهایی و بی کسی با اتکاء و اتصال به نیروی معنوی روحانی ضمیر باطن ودرونی اش به روشنگری وخرد لازم نائل میشود و از نیروی فعال خود نهایت استفاده را برای حل مشکلات می کند. با تمرین های مداوم با توجه به سن کم به مهارت و توانمندی های کارگشا و موفق آمیزی میرسند که همه را شگفت زده میکند.

این برداشت اشتتباهی است اگر فکر کنیم که شاهزاده ای سوار بر اسب سفید از راه میرسد و همه مشکلات این دختر بیچاره جوان به اسم سیندرلا را یکجا با یک معچزه جادویی حل میکند!

اگر با نگاه س. گ. یونگ دانشمند و روانکاو معروف سوئیسی ( شاگرد معروف زیگموند فروید) به قضیه نگاه کنیم یعنی با نگاه سمبولیک و شکافتن معانی نهانی سمبل ها بعنوان بخشی از نیروهای گوناگون و ناموزون و گاه متضاد در وجود خود فرد. به افق های جدیدی می رسیم. در باره تحلیل و تجزیه روانکاوانه قصه ها بطور جدی کار زیادی دیده نمی شود.

حتی وجود مادر ناتنی در یک قصه مثل ماه پیشونی بشکل سمبولیک میتواند یک تعارض و مشکلی که قهرمان داستان با خودش دارد و با ان درگیر است را گزارش دهد. قصه و داستان های تخیلی در واقع یک گردش در دنیای درونی خود فرد است ، سرزمینی که گاهی رنگ و بوی یک جنگل عمیق را دارد ، گاه درمنظر یک کوه عظیم ظاهر میشودو گاه بشکل یک چاه عمیق و یا دریایی بزرگ نمایان میشود. مثل داستان ماه پیشونی و یا داستان دختر دریا از هانس کریستین دانمارکی. گاه دیواری است عجیبی است که در قصه های کهن ایرانی بسوی باغ بهشتی باز میشود و قتی فردی داخل باغ میشود بناگاه دیوار و در باغ از دیده ها غیب میشود.

شخصیت های داستان بخشی از وجود خود فرد از جمله خصائل منفی یا مثبت او شاید باشند که درقالب سمبولیک به شکل فرافکنی در قالب یک شخص دیگری ظاهر میشود.

شاهزاده قصه سیندرلا در واقع شاید بخشی از قوه درونی فعال و سازنده فردیت خود سیندرلااست. نقش این سمبولهای کمک رسان و حامی در قصه ها احتمالا بخشی از نیروی غیر فعال شده فرد است که در موقعیتی خاص با توجه به شرایط مساعد ظهور و جلوه گر و فعال میشود.

در قصه ماه پیشونی می بینیم نقش حامی و نجات دهنده موجودی یا روح مادرش است که به شکل یک گاوظاهر میشود و با راهنمایی و کمک او گره مشکلات یکی بعد از دیگری باز میشوند و ماه پیشونی خطاهایش را جبران میکند.

شاید سمبل گاو در واقع وجود نیروی والد باتجربه و پخته درون فرد است که در مواقع سخت به یاری فرد میاید و به او کمک می کند . روح مادرماه پیشونی در شکل یک گاو سخنگو شاید باز بیانگر سمبولیکی این مفهوم است که یک فرد در واقع کم تجربه وقتی درخویشتن خویش تعمق میکند و با تلاش و ریاضت به هویت ووجود روحانی و معنوی خویش دست میابد به روشنگری، فهم و خرد عمیقی از زندگی نائل میشود و با این توان و تجربه میتواند مشکلات و موانع زیادی را از سر راه خود بردارد و به تعالی روحی بالا دست یابد و قهرمان زندگی خویش شود.

در قصه و داستانها اغلب چرخه و روال قصه مبنی بر الگویهای مشخصی از جمله
- ایجاد شدن یک مشکل یا یک رشته مشکلات
- وجود یک یا چند قهرمان با خصوصیات لازم
- آزمونهایی و دشواری و بحران هایی که باید قهرمان داستان پشت سر بگذارد
- راه حل های قهرمان برای حل مشکلا ت - موفقیت و توفیقات قهرمان
- برخورد با یک موجود متعالی وماورای انسانی کمک رسان مانند پری یا مثال گاو در قصه ماه پیشونی.

اگر قصه و داستانهای کهن پارسی را بررسی کنیم شاید قهرمان اصلی خود فرداست که با دستیابی به توانایی و درک و خرد لازم موفق به حل مشکل وجود خود میشود. اصلی ترین مطلبی که در قصه و داستانهای پارسی و ایرانی تکرار میشود این است که راه نجات وقتی گشوده میشود که قهرمان با دنیای درونش پیوند عمیق و ارتباطی صمیمانه و صادقانه برقرار میکند. البته این رفتار و عمل خالی از خطر نیست. ولی قهرمان با شجاعتی که بخرج میدهد قادر به دیدن خود با همه نقاط ضعف و قوت هایش است.

بسیاری از افراد فکر میکنند که یک قهرمان یعنی فردی کامل و بی نقص است . در حالی که وجود کامل و بی نقص و عالی فقط خدای یکتا و بی همتاست. شجاعت قهرمان قصه ها شجاعت و قبول خطرات حوادث پیش روست. انسان موجودی است صاحب عقل ،اراده ، احساس ، اندیشه و عواطف گوناگون که با همه قوت هایش ترجیح میدهد دیگران را نقد کند تا خود را. بقول حضرت مسیح (ع)
"چون است که خس را در چشم برادر خود می بینی و چوبی که در چشم خود داری نمی یا بی؟" (انجیل باب هفتم )

بسیاری از انسانها بقول روانشناسان از هزاران نقاب استفاده میکنند تاباعیوب خود روبرو نشوند. در واقع فرد درون خویش را با ضعف هایش نمی خواهند ببینندو پذیرای ان نیست.

توضیحات روانشناسان در این باره این است که فرد ممکن است با دیدن اینهمه نارسایی و نواقص دچار رنج ناامیدی ، تعارض و استرس شود. بسیاری از روانشاسان معتقدند تنها افرادی که شجاعت کافی برای ریسک کردن دارند به خودشناسی واقعی نائل میشوند. یکی دیگر از دلائل دانشمندان در این باره این است که بسیاری از انسانها خود را بدلیل نواقص و معایب جسمی و یا بدلیل ضعف هایشان دوست ندارند وطبعا به خودسازی نمی پردازدو سراغ ایندسته مسائل نمی روند و بیشتر برون گرا هستند و بدنبال گردش و تفریح هستند.
قصه و داستانهای کهن در واقع مانند صدف بزرگی است که با گشودن درون ان مروارید غلطان زیبایی از معانی و ادراکات را مشاهده می کنیم. هر قصه ایرانی در واقع مانند دریایی عمیقی است که با قواصی و تعمق بخشی از زوایای پنهان ان را درک می کنیم. در قصه ها کودک سمبل پاکی ، وجودی است بی غل و غش که مثل صفحه کاغذی سفید و دست نخورده است، در حین کنجکاوی و ماجراجویی و اروزی کشف و درک ، در عین جال وجودی است ساده و خیال پرور و ارزو های زیادی دارد.


در قصه و داستانها پارسی و ایرانی قهرمان دررویارویی و تعمق با دنیای درونش به شناخت نیروهای گوناگون وجودش دست میابد . این نیروها اغلب بشکل سمبولیک تجلی میکنند. شناخت سمبل ها یکی از راههای شناخت مناظر درونی قصه هاست. بطور مثال در داستان شاهزاده ابراهیم او هفت طبقه اسمان راباید طی کند تا به افراد و مکانهای مورد نظرش برسد. براثر یک اشتباه و غفلت به هفت طبقه پائین زیر زمین فرو می افتد. ابتداء دچار دردسر و مشکلات زیادی میشود و با ورود نیروهای راهنمایی و یاری دهنده بقول معروف دوباره نبض کار دستش میایدو اشتباهاتش را تصحیح میکند و می تواند به هفت طبقه بالای اسمان پرواز کند.

در داستانهای دیگر قهرمان بر حسب تصادف یا کنجکاوی با چاهی روبرو میشود و باید وارد چاه تاریک ایی شود که امکان بروز صدها خطر برایش هست. معمولا باید از چند پله پائین رفته و وارد چاهی و یا دالانی شود. در چاه شاهد اتفاقات عجیب و غریبی است در انجا بشرط انجام کارهای خاصی به نتیجه مورد نظر میرسد. ورود به چاه بشکل سمبولیک یعنی امادگی پذیرش تغییر و تحول و یادگیری تجارب جدید در رویارویی با حوادث غریب دریای درون. شکل تصویری به چاه رفتن تصویر بازگشت انسان بدرون وجودش و تمایل انسان به درون گرایی را تداعی میکند. اگر توجه کنیم زاهدان نیز در قدیم درون چاهی میرفتند و هفته ها در ان مشغول نماز و عبادت و روزه میشدند تا به روشنایی روح برسند. از ایندست تاملات در کتابها زیاد به چشم میخورد.

بطور مثال درداستان ماه پیشونی در حین غم و غصه زیاد بر حسب تصادف درون چاهی عمیقی می افتد . درون چاه با دنیایی جدید و عجیب روبرو میشود .............. در دنیای جدید علاوه بر صداقت باید قابلیت های خودرا به بوته ازمایش قرار دهد. تا شایستگی خویش را ثابت نماید.

ماه پیشونی بعلت صداقت وکاردانی خوبش از ازمایش ها روسفید بیرون می اید. درواقع در این رویارویی صادقانه با نیروهای درون اش به خوشبختی و خوش اقبالی زیادی دست میابد و با دست پر به خانه شان برمیگردد. وقتی نامادری ماه پیشونی می بیند که دختر ناتنی اش به چه موفقیت وخوش اقبالی علارغم کارشکنی و سنگ اندازی و آزارهای او رسیده باروشی اب زیرکاهانه و باچرب زبانی بر خلاف معمول درپی این است که زیر زبان ماه پیشونی را بکشد واز اسرار خوش اقبالی دختر ناتنی مورد تنفرش سردر اورد.

ماه پیشونی داستان سفرش به درون چاه را برایش تعریف می کند. مادر ناتنی می کوشد همه شگردها رابه دخترتنبل و لوس و ننر اش یاد دهد تا مثل ماه پیشونی خوش اقبال شود. دخترناتنی داستان ظاهرا همه کارها را به روال ظاهری که مادرش به او یاد داده بود انجام میدهد. ولی چون او تنبل و لوس و خودخواهی تربیت شده، هیچکدام از تکالیفی که به او محول شده را بدرستی انچنان که باید و شاید به انجام نمی رساند و اهل دوز و کلک هم هست.
در واقع این دختر ناز پروده و ننر قدرت و توان رویارویی صادقانه با ضعف های درونی اش را ندارد و با خودش صادقانه رفتار نمی کندودرپی انکار تمامی انهاست .حالت های سکون و عدم یادگیری واقعی شاید شامل یک بخش مرده و از کارافتاده روح فرد نارسیس باشد که پذیرای تغییر و تحولات پیش بینی شده نیست .در این دختر ننر نوعی رخوت وانجماد روحی در وجودش مایه بسته . فردی که خود ستا وکامل است وخود رامرکز عالم میداند در واقع ضعفی وجود ندارد ! چون بطور مصنوعی احساس کامل بودن میکند پس چرا باید تلاش بیشتر بکند؟

یکی دیگر از صفات نارسیس ها خودفریبی است . افراد نارسیس خودرا برترین و عالی ترین و بی نقص ترین انسان روی کره زمین می شمارند و خودمحوری ، خودپرستی و تکبر از صفات دیگر این گونه افراد بیمارگون است.خواهر ناتنی ماه پیشونی نیز دارای چنین شخصیتی بیمارگونه است.

وقتی این خواهر ناتنی لوس و ننر ماه پیشونی از چاه بیرون میاید چهره و رویی زشت و چندش اوری دارد که نشانه بداقبالی همیشگی اوست. هر روز در میان پیشانی اش ماری زشت و سیاه میروید که همه را فراری میداد . هربار مادروی سر ماررا می برید، روز بعد دوباره ماراز نو رشد می کرد.


یکی از نکات مهم مطرح شده در قصه ها بیان و شرح هنرمندانه مشکلات وغصه هاو ارزوهایی است که دردل کودکان کوچک جمع شده و در قالب یک قصه بیان میشود .در یک داستان و قصه فرصتی فراهم میشود تا هرانچه یک کودک شاید نتواند بیان کند در قالب یک قصه تا حدودی بیان شود و با اعمال قهرمانی مشکل خود را حل نماید. ایندسته قهرمانان کوچولودرداستانهایی ازجمله نخودی ،انگشت دونه ، ماه پیشونی وداستان های بسیار دیگرظاهر میشوند . کودکانی که در دنیای واقعی تنها هستند با خواندن قصه فرصتی برایشان فراهم میشود تا با درون خویش همدم شوند و این فرصت خاص درخواندن قصه و داستانها اتفاق میافتد.

برداشت دیگردر دسته ای از قصه و داستان های کودکان بیان مشکلات اجتماعی مخصوص کودکان و شرح رنج و نامرادی های انها بخصوص در طبقات اجتماعی فقیر داستان و حادثه می افریند. یکی ازمشکلاتی که در چندین قصه مرتب تکرارو به ان بوضوح اشاره میشود شرح شخصیت مادر ناتنی از جمله بدجنسی و بداخلاقی هایش ونوع خشونت های رنگارنگی که بکار میبرد و شرح رنجهایی که کودک بی سرپرست یا تک سرپرست متحمل میشود. قصه ای که در زندگی مدرن نیز به چشم میخورد و در دنیای مدرن کودکان بخش اعظم آسیب پذیر را تشکیل میدهند که بخش اعظم کمبودهایشان را کمبودهای عاطقی و همدلی و همیاری تشکیل میدهد.

خشونت نامادری ها یا بزبان عامه زن بابا ها شکل پیچیده تری دارد یعنی خشونتی از نوع مخفی وخشونت روانی میشود نامیده شود که کارکرد خطرناکی برای روح کودک داردو با اینکه ردپای ظاهری از ان ممکن است به چشم نخورد ولی جای پای زخمهای زیادی در روح کودک بجا میگذارد.

درصد زیادی از خشونت ناپدری ها خشونت فیزیکی است که اغلب ممکن است در میان لفافه خشونت روانی از جمله توهین ، تحقیر و ایجاد وحشت نیز درهم پیچیده شود و ضربات سختی به اعتماد بنفس کودک و جسم کودک وارد اورد و حتی مثل ماجرای زیر منجر به مرگ کودک شود. ایندسته کودکان کتک خورده به مرور یاد میگرند به کسی اعتماد نکنند و به دنیای تنهای خود فرو روند. انزوا را به بازی و فعالیت و وزرش ترجیح میدهندوادامه این وضع در ایندسته کودکان زمینه پیدایش بیماری های روانی بسیاری است که تنها با کمک کارشناس و متخصص قابل تعمیر و درمان است.

در دین ما بنا بر رفتار و سلوک اخلاقی و سیره پیامبر گرامی و امامان بزرگوار بر روی حمایت از کودکان یتیم و حقوق انها تاکید فراوان و بی شمار شده. حال میخواهد یک کودک از سوی پدر و یا مادر یتیم شده باشدو یا هردو.در هر دو صورت یتیم است و از حمایت کافی برخوردار نمی شود. کودکی که از سوی مادر یتیم شده باشد بیشتر در معرض خشونت روانی و حتی خشونت فیزیکی مادر ناتنی هستند. زیرا درصد بسیاری از مادران تنی بعلت علقه مادر کودک خود را دوست داشته و از اوحمایت می کنند .

شاید درصد قلیلی از مادران بی کفایت باشند که بدلائل روانی و اعتیاد نتوانند حمایت لازم را از کودکان خود بعمل اورند. کودکانی که یکی از والدین خود را از دست داده اند ،اغلب در معرض آسیب مادرناتنی و یاپدر ناتنی هستند و در جایگاه قربانی قرار دارند. بداخلاقی اغلب مادران ناتنی بعنوان بخشی از خشونت روانی تلقی میشود که به تمام سیر زندگی یک کودک صدمه شدید وارد میسازد. ایندسته کودکان بخصوص دختران بیشتردچارآسیب میشوند.

یکی ازعلل مهم کراهت طلاق بعلت آسیب پذیری چتر حمایتی کودکان در یک خانواده است. فراگیری مهارتهای سازگاری همسران بایکدیگرریشه بسیاری از سوء تفاهمات را از بین میبرد وسطح طلاق را کاهش میدهد. بعد ازرخداد طلاق دسته ای از کودکان تجربه تلخ مادرناتنی و یا پدر ناتنی رابرای اولین باردر زندگی تجربه می کنند خود را درجهنم داغی احساس می کنند که راه خروج از ان به این اسانی ها میسر نیست و دائم احساس سیه روزی میکنند.

ایندسته کودکان در سیر رشد وتکامل زندگیشان از احساس عدم امنیت ، ترس وحشت در رنج هستند. ایندسته کودکان مورد ازار و اسیب دیده بعنوان پدیده ای که در زبان انگلیسی به ان بروکن هوم یعنی آشیان شکسته می گویند ،نامیده میشود.

ایا جوجه های ظریف وکوچک گرسنه و بی پناهی را در لانه ای نیمه شکسته دیده اید که مادرشان را از دست داده اند ؟ این جوجه ها در اشیانه شان خود را بی پناه و در معرض خطر مرگ و نیستی و حمله دیگر جانوران می بینند. در پدیده بروکن هوم کودکان دارای مادرناتنی یا پدر ناتنی اغلب با علائمی روشن از جمله:
احساس ترس ووحشت در محیط خانه و مدرسه ، شب اداری ، افسردگی شدیدو عمیق ، عدم اطمینان در ایجاد ارتباط با افراد محیط زندگیشان و دیگر کودکان ، ضعف و افت تحصیلی و عدم تمرکز سر درس وکلاس ، شکنندگی عاطفی شدید در مقابل مشکلات زندگی ، احساس تنهایی و حزن شدید، گوشه گیری و انزوا، بی اشتهایی ،علائم استرس و اضطراب، خواب نامنظم ، دیدن کابوس های وحشتناک که همه ریشه در عوارض افسردگی و اضطراب عمیق دارند مثل زنگ خطری خود را نشان میدهند.

ایندسته کودکان بروکن هوم یا آشیان شکسته ( بدلیل از دست دادن مادر یا پدر واقعی در حوادث طبیعی یا از دست دادن یکی از والدین طبیعی در طلاق) بنا بر تحقیقات دانشمندان در دوران بلوغ و بزرگسالی بیشتر از کودکان دیگر در معرض سوء استفاده مختلف قرار میگیرند زیرا از نظر عاطفی حمایت و محبت کافی و لازم را در دوره کودکی دریافت نکرده اند و با والد خشن و بداخلاقی مانند مادر ناتنی و پدرناتنی رشد کرده اند از کمبودعاطفی شدیدی رنج میبرند و بیشتر درمعرض امراضی مانند اعتیاد هستند.

یکی دیگر از آسیب های جدی ایندسته کودکان بعلت عدم رشد اعتماد کافی قادر به ایجاد مهارت های ارتباطی مناسب باانسانهای دیگر نیستند و در زندگی مشترک با شریک زندگیشان بعلت ایندسته ضعف های ارتباطی در معرض خطر طلاق و جدایی مانند والدینشان قرار میگیرند.

یکی دیگر از عوارض کودکان پدیده بروکن هوم اغلب در میان پسران بعلت چشیدن طعم انواع خشونت هادر دوران کودکی از پدرناتنی و دیگر افراد خشن ویا مادر ناتنی وضعیت روانی خوبی نخواهند داشت. بطور فرضی حتی اگر ایندسته کودکان مذکر از دست مادر ناتنی یا پدر ناتنی هم بظاهر سالم در رفته باشند. بعلت شکنندگی عاطفی و اعتماد بنفس ضعیف امکان ورود ساده تری به تله جرم وحلقه های بسته جمعی مجرمین برایشان وجود دارد . امارهای جزایی نشانی از وجود ایندسته کودکان بی حمایتی که در کودکی خود قربانی خشونت بوده اند ودر نوجوانی و یا جوانی بعلت کمبود عاطفی به دام دسته های مجرم افتاده وخود عامل ابراز خشونت و ارتکاب جرایمی مانند دزدی و غیره ممکن است بشوند.

شاید یکی از عوامل ایجاداین پدیده بعلت یادگیری غلط و تجربه خشونت های مکرر مادرناتنی یا پدر ناتنی با کودک بوده باشد که بشکل یک الگوی رفتاری توسط ایندسته کودکان دردوران کودکی تجربه شده استد. باندورا دانشمند معروف از ان بعنوان نظریه یادگیری الگویی رفتاری خشونت امیز در دوران کودکی نام میبرد.

کودکان قربانی خشونت و ازار در مواجه با اعمال خشونت مادرناتنی و پدرناتنی در محیط زندگی خانوادگی ممکن است در سنین کودکی ونوجوانی انرا بشکل الگویی ناخواسته فراگرفته باشند و در مورد افراد ضعیف تر اعمال نمایند و برزشتی ان واقف نباشند و رفتارهای خشونت امیز به شکل یک عادت خانوادگی دراختلاف نظرها مرتب بکار برده شود.

البته کودکان قربانی خشونت ممکن است در تصمیات درونی خویش یکی از این سه گزینه را انتخاب نمایند . دسته اول از خشونت و هر انچه رنگ وبوی خشونت دهد گریزان بوده و رغبتی حتی به دفاع از خویش نداشته و به تیپ کودکان مهر طلب و یا انزوا طلب طبق تعاریف روانکاو معروف کارن هورنای تبدیل شوند.

ایندسته کودکان هر نوع خشونت و توهینی را یا قورت میدهند یا از ان گریزان هستند و قادر به دفاع از حقوق انسانی خویش نیستند و براحتی از کودکان و یا افراد بزرگتر کتک میخورند. در واقع با استراتژی انزواطلبی میخواهند ظاهرا به ارامش نسبی سطحی درونی دست یابند وازاسترس و رنج بیشتر و آزارهای انسان های ددمنش اطراف خود مصون باشند.مهمترین اقدامات شناسایی ایندسته کودکان از سوی مربیان کودکستان ها، معلمین و سرپرستان مدارس و دیگر مراکز اموزشی بخصوص مراکز حمایت اجتماعی کودکان است .

ایندسته کودکان نیاز به حمایت ، آموزش و توجه و روشنگری لازم برای فاع عاقلانه از حریم خویش دارند. تا مورد ازار و اذیت قرار نگیرند . مهمترین اموزش به این دسته کودکان این است که فراگیرند چگونه از نقش قربانی بودن سرباز زنند. درحین حال خود نیزفرا گیرند رفتار پرخاشگر انه نبوده و در صدد ازار و اذیت دیگری نباشند. مسئولین مدارس علاوه برگفتگو و دادن مشاوره لازم به والدین برای اعمال خشونت و اسیب نیز تعیین جریمه تدابیرحمایتی وبهسازی از جمله مشاوره و کمک های دیگررا درنظر داشته باشند.


دسته دوم کودکان قربانی خشونت برعکس جواب "های را با هوی میدهند" و به استراتژی مقابله به مثل توسل میجویند. با اعمال خشونت فراگرفته شده از مادرناتنی یا پدرناتنی بعنوان الگو ی رفتاری دوران کودکی قادر به استفاده از خشونت بوده و ممکن است این نوع رفتار نهادینه شده به مرور تبدیل به یک عادت تحسین کننده درایندسته خانواده های خشونت گرا نیزشود و حتی اعضای خانواده گوی سبقت را از یکدیگربربایند.

ایندسته کودکان گاهی بدلائل دیگر از جمله شاید خودخواهی دارای احساس همدردی ووجدانی ضعیفی باشند و به افراد سلطه طلب و قلدری تبدیل شوند که در رودرویی باهر مشکلی درزندگی و بخصوص ارتباط با افراد ضعیف تر محیط درو و برشان به روش زور وخشونت و بداخلاقی یعنی " شیرفهم کردن " توسل جویند .

ایندسته عادات و رفتارها ی حشونت امیز عوارض منفی اجتماعی برای جامعه و خود فرد درپی دارد و منشاء اسیب های فراوان و خسارت های مالی زیادی است. زیرا در جامعه افراد بی شماری هستند که بعلت ناتوانی جسمی و کم سن و سالی و جثه کوچک نتوانند بخوبی از خویش دفاع کنندو در واقع ممکن است براحتی مظلوم و قربانی شوند .

با این اوصاف می بینیم که کودک ریزه دیروزی که نقش قربانی را داشته دیگر امروز خودش به عامل خشونت گرا تبدیل شده و ارامش و امنیت جامعه و مردم را مختل میکند و حتی همان الگو های رفتاری مادرناتنی و پدر ناتنی فراگرفته را با کودکان و همسرش در زندگی خانوادگی تکرار می کند و همه ان بلاهایی که مادرناتنی و یاپدرناتنی بر سرش اورده بشکل بدتری در محیط زندگی خانوادگی با کودکان و همسرش اجرا میکند .

نقش اخلاقی و مذهبی جامعه ،افراد خانواده ، فامیل ، کوچه و بازار این است هیچگاه به فرد خشونت گرا ندانسته به هیچ شکلی پاداش ندهند. برعکس با تقیبح و زشت شمردن اینگونه رفتارها و تعیین جرایمی مانع اعمال خشونت بارو قلدرمابانه شوند. چرا که اگر کسی جلو تخم مرغ دزد را نگیرد به مرور به شتر دزد تبدیل میشود.

نقش قانون و بخصوص مجازات مالی در کاهش ایندسته رفتارها موثر است. البته دسته ای که قابل اصلاح هستند لازم است برایشان دورهای اموزشی و اصلاحی روشنگرانه کاربردی گذاشته شود تا روش زندگی خویش را تغییر و بهبود بخشند.

یکی ازافات اجتماعی نقش مدهای منفی در رایج کردن فرهنگ خشونت زاست. بطور مثال عمدی به کسی تنه زدن و بجای معذرت خواهی شاخ و شانه کشیدن و صدا بلند کردن که نوعی ابراز خشونت است. گرفتن سبقت های بی جا و بی حساب هنگام رانندگی در خیابان ها.خود را جلو صفی انداختن و در صورت اعتراض حاضرین صف با داد و بیداد کردن تازه چند من هم طلب کار هم شدن !

دسته سوم گزینه ای فوق العاده جالب ومنحصر بفردی است که در روانشناسی شاید شبیه یک معجزه فوق العاده باشد. ایندسته کودکان بنا بر تصمیم درونی خویش در رویارویی با زندگی ومحیط نه رفتار مهر طلبانه و نه رفتار منزوی گرایانه نه رفتار سلطه گرانه راانتخاب میکنند بلکه علارغم تمامی بلایای دوران کودکی در همان سنین کم کودکی به بلوغ فکری وعاطفی عظیمی در رویاروی با استرس سنگین بخصوص محیط خانه دست میابند وبا قبول مسئولیت تام زندگی خویش بعنوان عامل سازنده سرنوشت خویش پا به عرصه زندگی میگذارند و تولدی روحی و عاطفی جدیدی را تجربه مینمایند. در رویارویی با زندگی مرتب ازگزینه های منطقی و واقع گرایانه استفاده میکنند و محیط نامساعد و خشن خویش راتبدیل به محیط طبیعی ودلپذیری مینمایند زیرا این دسته کودکان بدلیل ناشناخته نیروی معنوی و خدایی زودتر از کودکان دیگر از قوه بالغ و نیروی خلاقیت شان استفاده کرده و دراثر تمرین وکسب مهارت از ان بنحو احسن در زندگی استفاده مینمایند.حتی ممکن است با رفتار دلنشین و فوق العاده خود چنان بر دل مادرتنی و پدرتنی بنشینند که موجب ایجاد علقه وعلاقه شدیدی بین هردوشان شده و خلع یکی از والدین غایب بخوبی پرشود.

مهارت دیگری که ایندسته کودکان با سنین فوق العاده کم در خود در کمال شگفتی ایجاد می نمایند توسعه کانال های ارتباطی مثبت اجتماعی و داشتن دوستان خوب و با کیفیت است. با این روش ایندسته کودکان از حمایت اجتماعی وعاطفی رضایت بخشی در محیط زندگی برخوردارشده ورنج خالی بودن جای پدر و مادر را کمتر احساس میکنند. ایندسته از کودکان بجای اتلاف وقت ووقت کشی و بازی نقش قربانی بالعکس از نقش قربانی قادر هستند از ان فاصله گرفته ودر زندگی شخصی و تحصیلی خویش دارای هدفهای روشن وشفافی وتمرکز و مدیریت خوبی هستند که باعث تکامل دانش وپیشرفت تحصیلی و شغلی شان میشود و از روحیه مثبت وخوش بینانه و فعالی برخوردار هستند. ایندسته کودکان از کار و فعالیت ترس وواهمه ایی نداشته برعکس از فعالیت و کار خویش لذت میبرند. البته بسیاری نکات مثبت و سازنده ایندسته کودکان فوق العاده جالب توجه است که نیاز به مقاله مجزایی دارد . باید یاداور شد که ایندسته کودکان تعدادشان نادرو قلیل است اما همیشه یافت میشوند .


اکثر کودکان بی پناه تعداشان بیشترازایندسته است وقادر نیستند در مقابل خشونت های افراد ناتنی خانواده از خود محافظت نمایند و دوران کودکی شان مملو از بحران و تلاطم است ودر درجه اول نیاز شدید به حمایت عاطفی جامعه در غیاب تنها والد تنی بطور مثال افراد فامیل ازجمله خاله و عمو و دایی هاو فرزندان انان دارند تا از استرس و تلاطم سنگین این دوره بکاهند و طعم محبت و دوستی و حمایت را از اقوام دریافت نمایند . گاهی افراد فامیل میل دارند از ایندسته کودکان بی پناه حمایت کنند ولی بعلت فاصله دور منزل و عوامل دیگر از جمله سکونت در شهر و روستای دیگر قادر به کمک به ایندسته کودکان نیستند. دراین موارد نهادهای اجتماعی مربوط به خانواده و نهادهای مذهبی میتوانند به ایندسته کودکان کمک نمایند و با ایجاد ارتباط های مناسب و برنامه های سازنده چتر حمایتی بر روی سر این کودکان باز شود. راه حل بعدی دادن مشاوره و راهنمایی مذهبی وروانشناسانه محبت امیز به نامادری و یا ناپدری مشکل افرین است تا دست از رفتارهای خشونت امیز خویش برداشته و محیط منزل را به گلستان محبت و صفا تبدیل نمایند نه جهنم شرارت که طبق بیان حضرت محمد (ص) خشم خدا را برانگیزند. در ایات قرآن توصیه های عملی و حتی قانون مندی های مشخص زیادی برای خوش رفتاری با کودکان یتیم و حمایت عاطفی و عملی از انان بیان شده تا افراد ناتنی خانواده و قیم ایندسته کودکان طبق موازین و مقررات الهی تمام تلاش خویش را در جهت حمایت و پشتیبانی عاطفی ایندسته کودکان بعنوان فریضه خداپسندانه به انجام برسانند تا این کودکان مسیر پرمخاطره زندگی را بسلامت طی کرده و به افراد صالح و نیکی تبدیل شوند تازندگی خوبی داشته باشند....................مولف


--------------------------------------------


ضربات کابل ناپدری جان «امیرعلی» 5 ساله را گرفت

کد خبر: 91082817786
یکشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۱ - ۱۰:۲۷


تلاش پزشکان پس از 24 ساعت برای زنده نگه‌ داشتن «امیرعلی» پنج ساله که زیر ضربات کابل ناپدری راهی بیمارستان شده بود، بی‌نتیجه ماند و این طفل در حالی برای همیشه چشمانش را بست که در هنگام مرگ، پدر و مادرش بر بالینش حضور نداشتند.

به گزارش خبرنگار «اجتماعی» خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، بنابر اظهارات شیرین صدر نوری - مددکار و عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان - «امیرعلی» پنج ساله توسط ناپدری‌اش در یک کودک‌آزاری منجر به قتل کشته شد.

وی افزود: روز چهارشنبه 24 آبان ماه «امیرعلی» توسط مادرش و در حالی که آثار ضرب و جرح شدید بر روی بدنش مشخص بود، از درمانگاه 12 بهمن به بیمارستان فیاض‌بخش کرج منتقل شد و در حالی که مادرش بیمارستان را ترک کرد، پس از گذشت 24 ساعت، امیرعلی بدون حضور پدر و مادر بر بالینش، صبح پنجشنبه 25 آبان، فوت کرد.

این عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان در ادامه عنوان کرد: طبق گزارش مسوولان بیمارستان، آثار ضرب و جرح با کابل بر روی کمر، سینه و دست‌های این کودک پنج ساله کاملا مشخص بود و علت مرگ وی نیز ضربه مغزی تشخیص داده شد.

صدر نوری ادامه داد: در حال حاضر ناپدری که مسبب این فاجعه بوده، متواری و مادرش هم زندانی شده و از پدر اصلی و پدر بزرگ وی نیز هیچ اطلاعی در دست نیست.

به گفته وی، از فوت امیرعلی در صبح پنجشنبه تا بعدازظهر آن روز، مادر و اعضای خانواده هیچ سراغی از امیرعلی نگرفته و پیکر وی برای کالبد شکافی به پزشکی قانونی منتقل شد.

به گزارش ایسنا، براساس اعلام رضایی‌فر مدیرکل دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی بهزیستی، بر اساس آمار و تماس‌های برقرار شده با خط 123 اورژانس اجتماعی 49.8 درصد از تماس‌ها در خصوص آزار جسمی کودکان، 31.3 درصد غفلت و 12.5 درصد مباحث روانی و 2.7 درصد نیز آزار جنسی بوده است.

شیرین صدر نوری - مددکار انجمن حمایت از حقوق کودکان - در ادامه گفت‌وگوی خود با ایسنا اعلام کرد: پیگیری‌ها برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه مرگ «امیرعلی» به نتیجه نرسیده، چرا که پرونده در بیمارستان بایگانی شده و اداره آگاهی هم اطلاعات بیشتری به انجمن حمایت از حقوق کودکان نمی‌دهد و اعلام می‌کند که پرونده در دست بررسی است.

وی در ادامه با اظهار تاسف از این اتفاق گفت: زمانی که مسوولان بیمارستان از مادر «امیرعلی» پرسیدند که چرا اجازه دادی ناپدری تا این حد کودکت را آزار دهد، عنوان کرده که زورش به همسرش نمی‌رسیده و چاره‌ای هم نداشته.

صدر نوری از اعلام آمادگی انجمن حمایت از حقوق کودکان برای پیگیری قانونی این اتفاق و برعهده‌گیری وکالت پدر این کودک درصورت تمایل خبر داد.

مددکار انجمن حمایت از حقوق کودکان در ادامه بر ضرورت اطلاع رسانی در زمینه کودک آزاری‌ها از سوی مسئولان بیمارستان‌ها در راستای ایجاد حساسیت در جامعه تاکید کرد و گفت: بسیاری از کارکنان و مسئولان بیمارستان‌ها در این زمینه سکوت می‌کنند.

به گزارش ایسنا، عدم اعلام کودک آزاری از سوی مسوولان بیمارستان در حالیست که طبق ماده 6 قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بدسرپرست و بی‌سرپرست مصوب 1381 کلیه افراد و موسسات و مراکزی که به نحوی مسئولیت نگاهداری و سرپرستی کودکان را بر عهده دارند، مکلفند به محض مشاهده موارد کودک آزاری مراتب را جهت پیگرد قانونی و اتخاذ تصمیم مقتضی به مقامات صالح قضائی اعلام کنند و تخلف از این تکلیف موجب حبس تا شش ماه یا جزای نقدی تا پنج میلیون ریال خواهد بود. قانونی که به دلیل فقدان اهرم‌های نظارتی چندان در اجرا موفق نبود و در حال حاضر لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان در انتظار تصویب در مجلس به سر می‌برد؛ لایحه‌ای که در سال 86 تدوین شده و از آن زمان تاکنون در انتظار تصویب است.

به گزارش ایسنا، شاید اگر اختیارات قانونی امکان گرفتن «امیرعلی» از خانواده بدسرپرست را فراهم می‌کرد، این اتفاق رخ نمی‌داد. ایجاد بانک اطلاعاتی درمورد سابقه والدین، قطعیت مجازات مرتکبان کودک آزاری، تعیین مرجع اختصاصی برای رسیدگی به جرایم علیه اطفال، افزایش اختیارات اورژانس اجتماعی، تشکیل بانک اطلاعات متهمان کودک آزاری، تعیین حد تادیب کودک در قانون، امکان مداخله زودرس سازمان‌های رسمی و غیردولتی، تعیین یک معاونت خاص دادستانی پیشگام پیگیری موارد کودک آزاری و گرفتن کودک از خانواده‌های بدسرپرست از جمله مواردیست که اگر امکان احقاق آنها به وجود آید، شاید بتوان جان امیرعلی‌های دیگر را نجات داد.

منبع گزارش ایسنا
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
تشکرها از این تاپیک
Aliabadi از این تاپیک تشکر میکنم 
نمایش پستها:   
ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک صفحه 1 از 1

فهرست انجمن‌ها » بحث‌هاي عمومي » کنترل قانونی و اجتماعی جرایم مادر ناتنی ها و پدر ناتنی ها
پرش به:  



شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید
شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید
شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید


Home | Forums | Contents | Gallery | Search | Site Map | About Us | Contact Us
------------------------------------------------------------------------

Copyright 2005-2009. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc