پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403

   
 
 پرسشهای متداول  •  جستجو  •  لیست اعضا  •  گروههای کاربران   •  مدیران سایت  •  مشخصات فردی  •  درجات  •  پیامهای خصوصی


فهرست انجمن‌ها » فرهنگستان » سرگذشت و سفر گل لاله ايران گلي، ايراني تا هلند

ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک
 سرگذشت و سفر گل لاله ايران گلي، ايراني تا هلند « مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی » 
نویسنده پیام
Aliabadi
پستتاریخ: پنج‌شنبه 13 اسفند 1388 - 19:29    عنوان: سرگذشت و سفر گل لاله ايران گلي، ايراني تا هلند پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

سرگذشت و سفر گل لاله ايراني گلي، ايراني از سرزمين ايران تا هلند

مقاله ايي به مناسبت نزديك شدن به نوروز



در انتهاي قرون وسطي، زماني است كه رشد و پيشرفت سرزمين هاي شرقي وهمت ايرانيان در گسترش جاده ابريشم و ايجاد كاروانسراها( كه جاده ايي براي بازرگاني بوده) عامل مهم رشد تمدن اسلامي را فراهم مي اورد و باعث تقويت بقيه كشورهاي اسلامي هم ميشود به تاريخ زمان عباسيان و تائير دانشمندان ايراني و مديريت خاندان برمكيان در سراسر كشورهاي اسلامي رجوع فرمائيد در زمان قرون وسطي است كه ايران مرحله كشاورزي را پشت سر مي نهدو وارد دوره شهر نشيني در شهر هاي مزكزي ايران رشد مي كند و عاملي است تمدن ساز . در تمدن اسلامي كشورهايي مانند ايران و مصرو اسپانيا قسمت مسلمان نشين )و سوريه كشورهايي هستند كه دران اقتصاد رونق خوبي داشته، اروپائيان مقايسه ايي بين خود و اين كشورها مي كنند و بخود مي ا يند. ده قرن را كه نتيجه ان جماد و ركود و فقر بود با اينكه كليسا مردم را به دنياگريزي تشويق مي كرد ولي خود صاحب املاك فراوان بود. كساني كه در جنگهاي صليبي با پيشرفتهاي جوامع اسلامي ان عصر اشنا شده بودند و فهميده بودند كه فريب خورده اند و كشورهايي مثل ايران و كشورهاي شرقي بسيار جلو تر هستند. رمان كتاب اوديپوس داستان يك اروپائي است كه در قرون وسطي با پوشش ديگري به اصفهان سفر مي كند و با تمدن ايران و تمدن اصفهان اشنا مي شود. در اين كتاب گزارش و تصاوير خوبي از محيط علمي و فرهنگ شهري اصفهان در دوره قرون وسطي را براي خواننده ترسيم مي كند . در انتهاي قرون وسطاست كه قسمت مسلمان نشين اسپانيا هم از تمدن بسيار بالايي برخودارند وعامل انتقا ل فرهنگي علم به اروپا و زمينه رنسانس اروپارا تامين ميكنند. اين گروه معترض اروپايي عليه كليسا پروتستان ناميده مي شوند كه از ريشه اعتراض = به معني پروتس است و پروتستانها مومنين مسيحي بودند كه با كليساي كاتوليك اختلاف داشتند و خود كليساي مستقل پروتسان را بعدها تشكيل مي دهند. اين گروه جهان بيني كاملا مذهبي داشتند كه بسيار نسبت به معتقدات خود پافشاري مي كردند. اين گروه خواهان يك جهان نگري ديگري بودند و به اقتصاد و تجارت اهميت بسياري مي دادند و اولين تجار اروپا را هم تشكيل مي دادند.و بعد از يافتن راههاي جديد دريايي دست به سفر هاي تجاري و تسخير جهان دست مي زنند

انگيزه ايي كه كشتي ها را به حركت مي اندازد توجه به اقتصاد ونياز است كه دست به دست هم مي دهند و براي بدست اوردن ثروت و گشودن بازارهاي جديد, براه مي افتند. ثروت هم در ديد اروپائي ها در شرق نهفته بود. و با دست يابي به جاده و راه مطمئن مي توانستند به اين ثروت هاي شرقي كه ارزان و فراوان بودند ،بسادگي دست يابند، چون جهان در خواب ارام خود مي ارميد و بعضي ازسلاطين شرقي هم درگير جنگهاي كودكانه خانگي خويش بودند. اروپائي ها براي بدست اوردن اين ثروت ومنابع شرق( كه شامل طلا، نقره ، ادويه، ابريشم، پشم، گياهان رنگينه، خمير چيني، پنبه، و بسياري از كشفيات و اختراعات شرق، و نهال گياهان و درختان و ميوه هاي جديد و بذر سيفي جات جديد كه منابع غذايي جديدي برايشان بودند ...... كشتي ها مي سازند و سفرها اغاز مي شود و رقابت ها با همسايگان اروپائي خود براه مي افتد. از سمت شرق عثماني ها سد راهشان بودند و كشتي رانان به دنبال راه ديگري مي گردند . كريستف كلمب از سمت غرب ميخواسته كه كره زمين را دور بزند و به شرق برسد علارقم مخالفانش و رقيبان داخلي اش موفق مي شود كه رضايت ملكه اسپانيا را جلب كرد وبه ملكه وعده اوردن طلا، نقره، ادويه، ابريشم، و ...... را مي دهد. ملكه اسپانيا به خاطر رفاه و بريز بپاش درباريان و نيز نياز مالي كشور اسپانيا موافقت مي كند و اجازه ساخت كشتي هاي مورد نياز را ميدهد. نه تنها كريستف كلمب اسپانيايي ، بلكه همكاران كشتي رانش كه هر كدام به يك دربار مانند پرتغال و ايتاليا تعلق دارند همه با هم در حال رقابتند وهمه بدنبال راه جديد مي گردند تا به شرق برسند و تجارت انجا را بدست بگيرند. مانند يك مسابقه ماراتون در ان زمان هركشور اروپائي تلاش مي كرد كه اين جاده و مسير حمل و نقل را سريعتر بيابد تا زودتر از ديگران به شرق دست يابد. تنها كريستف كلمب موفق مي شود راه جديد يعني مسير دريايي به سمت جزاير كاريبيك را در سال هزارو چهارصدو نود دو ميلادي كه نزديك قاره جديد بود را بيابد. در ثانيه هاي اخر همكار ايتاليايي اش گوي سبقت را از دست او مي ربايد و قاره جديد را كه كنار كاريبيك بوده و فاصله ايي با كاريبيك نداشته را كشف مي كند و ان كشتي ران ايتاليايي امريگو وسپوسي در سال هزارو پانصدو هفت ميلادي قاره جديد را كشف مي كند و قاره جديد بنام او هم نامگذاري مي شود با اينكه كريستف كلمب كار اصلي را به نتيجه مي رساند و لي امريكو ثمره ان را مي چيند.

با اين كشفيات راهي جديد دريايي از سمت غرب براي تجارت اروپا با شرق گشوده مي شود و علاوه بر اين قاره جديد محلي بود كه همه كشورهاي اروپائي مازاد جمعيت خود را(رشد جمعيت در اروپافزوني يافته بود)، يعني نان خورهاي اضافي را به قاره جديد روانه مي كنند. با كشف قاره جديد سلاطين اروپائي با يك تبر دو نشان را زده بودند هم از شر نان خورهاي اضافي راحت شده بودند ، هم ديگر مانعي مثل عثماني ها براي تجارت با شرق نداشتند، كليسا رقيب قديمي شان را هم ضعيف كرده بودند و حال مي توانستند نفس راحت بكشند و جشن هاي درباري شان را بدون مزاحمت برپا كنند. لازم به توضيح است كه از قرن ها پيش بين دو واحد سياسي يعني سلاطين اروپائي و مقامات بالاي كليسا رقابت هاي زيادي بود كه هر كدام قصد داشتند تا ديگري را از صحنه خارج كنند و تمام قدرت سياسي را به دست بگيرند


بعد از يافتن راه ابي مطمئن زماني است مناسب كه سفرهاي اكتشافي راه اندازي مي شود و منشاء و انگيزه اين سفرها هم فقط بدست اوردن منابع اقتصادي مطمئن براي كشورهاي اروپائي است تا مردم خود را سيرو مرفع كنند.رشد جمعيت و فقر هم يكي از عوامل اصلي انقلاب فرانسه در قرن هاي بعدي است كه به خاطر قحطي و مديريت بسيار بد لوئي ها اتفاق مي افتد. جهان بيني دنيا گرائي و توجه به ماترياليسم نوين با توجه به تحول پديده پروتستان و كالوينست ها موتور چرخش اين سفرها براي تجار اروپائي است و براي دانشمندان فرصت نويني است و اين گروه علمي بستگي ملي عميق خود را با جامعه شان حفظ كرده و با توجه به نيازهاي ملي كشورشان دست به تحقيق و پژوهش مي زند. سلاطين اروپائي هم موافق اين سفر ها هستند. دانشمندان و تجار با اين تحولاتي كه در جامعه هايشان رخ ميدهد. به همه جاي جهان سرك مي كشيدند و بدنبال جمع اوري هر نوع گياه و گل و موادمعدني و مواد مفيدي هستند كه برايشان سوداور مي تواند باشد، انچه را كه در طبيعت و سرزمين خود نداشتند. در سرزمين هاي ديگر مي جستند و بدنبال كشف شاه راههاي جهاني جديد كشتي ها مي سازند و به كشف و تسخير جهان و قاره ها بر مي ايند. يكي از اين سرك كشيدن ها هم به ايران است كه با اوردن بسياري از گل و گياهان و نهال بوده كه در اين سرزمين فرهنگ مصرف ديرينه داشته و فرهنگ عطاري ايراني در هر كوي و برزني از زمانهاي كهن بوده. اروپائيان جهان را بسان كلگسيوني از هزاران مواد با ارزش مي ديدند كه مي كوشيدند بدستش اوردند. رقابت بين اين كشورها به سرعت اين سفرها مي افزود رقابت هلند و اسپانيا و پرتغا ل و بعد ها ا بر سر اندونزي و چين وامريكاي لاتيين و افريقا و شبه قاره چين بالا مي گيرد و انگليس هم به انان مي پيوندد و هندوستان و اندونزي هم سرزمين هايي هستند كه از انها گياه و ادويه به انگليس و هلند برده مي شود. گل ،گياه و بذر فقط دسته اي از هزاران فراورده ايي است كه از شرق و قاره هاي ديگر به اروپا مي رود و زندگي اقتصادي كشورهاي اروپائي را تغيير مي دهد



همچنانكه كريستف كلمب دهها نهال و گياه ازكاريبيك براي اسپانيايي ها مي اورد كه يكي از انها فقط سيب زميني و تنباكو بوده كه به تجارت اسپانيا كمك مي كند. بعنوان مثال با پرورش سيب زميني در اروپا سلاطيني مانند فردريك موفق مي شود كه پديده گرسنگي را در كشورش تا حدود زيادي مهار كند. فردريك بزرك يكم است كه به پرورش و ساختن باغ و گياه شناسي علاقه فراوان نشان مي دهد تا با سياست ترويج وپرورش گياهان فقر غذايي كشورش را كنترل كند. گرسنگي و قحطي بدتري تهديد براي سلاطين اروپايي دران زمان محسوب مي گرديد. فردريش دستور مي دهد كه گياه سيب زميني راعمدا در باغ سلطنتي اش بكارند.هرچه در باغ سلطنتي كاشته مي شده براي كشاورزان از اهميت خاصي برخوردار بوده و كشاورزان اشتياق شديدي زيادي هميشه داشتند كه از ان گياهان هم در مزارع شان حتما داشته باشند. بنابر اين دزدكي به باغ سلطنتي مي روند و گياه سيب زميني را مي دزدند و فردريك عمدا به نگهبانان دستور داده بود كه وانمود كنند كه نمي بينند تا كشاورزان خيال كنند كه به باغ سلطنتي شبيخون زده اند. فردريش بزرگ مي دانست كه اگر اين گياه را به كشاورزان مجاني هم بدهد به علت عدم اشنائي كشاورزان از ان استقبالي نمي كنند، بنا بر اين با اين تاكتيك بزودي كشاورزان با افتخار زياد دست كشت زياد سيب زميني زدند و مشكل غذايي انها هم حل شد. سيب زميني دراروپا يكي از محبوب ترين غذاي اين كشورهاست كه با اشكال مختلف پخته و مصرف مي شود. فردريش بزرگ در سال 794 م. با ترويج باغهاي سيفي جات و ميوه و درماني به تشويق باغباني و كشاورزي مي پرداخت. علاوه بر سيفي جات گلها هم از اين قاعده مستثني نيستند. همانگونه كه اركيده را از كشوري ديگر به اروپا مي اورند لاله هم ازمناطق ايران به اروپا اورده ميشود

لاله گل ايران

يكي ديگر از اين گياهان كه به اعتراف خود هلندي ها خواستگاه و سرزمين اش ايران است، لاله مي باشد. گل لاله گلي بوده معطر و بهاري كه از سرزمين ايران از طريق دربار عثماني بدست هلندي ها مي رسد. گلي بهاري ايراني كه«صنعت گل» هلند را درطول پانصد سال بوجود مي اورد


هلندي ها علاوه بر لاله، دسته ديگر از گل هاي بهاري ايراني هم كه در شمار گلهاي نوروزي بحساب مي امدند را هم بتدريج به هلند مي برند شامل ، لاله، نرگس، سمبل، ياسمن و يا ياسمين است. كشور رقيب هلند انگليسي ها بودند كه «گل روز» را در دهه هاي اخيراز ايران به انگلستان ميبرند و صنعت گل روز را بنا مي نهند. به تقلييد از باغهاي ايراني مانند باغ ارم شيرازو گلشن، باغهاي انگليسي خود را طراحي مي كنند. صنعت گل روز براي خود در بازارهاي جهاني جا باز كرده. از كشورهاي معاصر هم فرانسه است كه بزرگترين كارخانجات عطر سازي را با ياسمين تغذيه مي كند و توليدات اين كارخانه ها به قيمت بسيار خوبي فروخته مي شود

در اينجا تكه هايي از متون را از زبان اروپائيان در مورد تاريخچه گل سرخ ايراني بيان مي كنم

Die ersten Vorfahren der uns bekannten Pflanzen gab es vermutlich vor über 10 Millionen Jahren in den gemäßigten Klimazonen (Asien, Europa, Nordamerika, Nordafrika). Die Gebirge Mittelasiens sollen die Wiege der Rosen sein.


Bekannt wurde die als Königin unter den Blumen (den Titel verlieh ihr die griechische Dichterin Sappho) durch den ersten Rosengarten in Persien. Von dort stammt auch der Name (der persische Begriff „wrodon“, aus dem sich das lateinische Wort „rosa“ entwickelte).

Sie gelangte von dort nach Ägypten und Griechenland und dann schließlich nach Rom. Im alten ...

http://www.hausgarten.net/pflanzen/rose/geschichte-der-rosen.

ترجمه متن بالا

بوته ابتدا ئي اين گياه در حود ده ميليون سال در اب و هواي اسيا، اروپا و امريكاي شمالي و شمال افريقا موجود بوده .كوههاي شمال اسيا خاستگاه گل روز به احتمال زياد بود

گل سرخ كه امروزه گل روز مي نامند را خاستگاهش كشور « پارس» مي باشد كه از ان كشور هم اصطلاح « وردان» كه به زبان لاتين كلمه روز از ان درست شد. اين گل از اين كشور به مصر و يونان رفت و بعد به روم رسيد



Von Persien, wo sie bereits in Gärten angepflanzt wurde, fand sie ihren Weg nach China. überlieferte uns die Existenz von Rosenpflanzungen in den kaiserlichen Gärten von Peking

ترجمه متن بالا،

اين گل از پارس در باغهايي كه كاشته مي شد يافته شد و راه خود را به چين گشود . منابع ما از وجود اين گل در باغهاي سلاطين چيني خبر مي دهند.

http://de.wikipedia.org/wiki/Wildrosen#Geschichte

كم كاري مترجمان ايراني و نيز كم كاري ايران شناسان ما در ترجمه وچاپ كارهاي فرهنگي و انعكاس زحمت پيشه وران صنعت گل و گلاب ساز ما و بيان هويت ملي ايراينان و شناسنانه فرهنگي ايراني به جهان نابخشودني است. در متني كه برايتان ترجمه مي كنم مي توانيد ببينيد كه با يك سري اطلاعات غلط چكونه يك پديده فرهنگي كه گل سرخ است از سوي نويسنده گان غربي انكار مي شود و اثار و زحمت عطاران و گلاب سازان ما و تمام كساني كه از زمانهاي كهن با توليد اين گل و صنعت گل سرخ سرو كار داشته است ناديده و محو وگم ميشود. اين نمونه فقط يك سر انگشت از صد هر مقاله راحع به ايران است. گويا ايران يك سياره ناشناخته و گمنامي است ان سر كهكشان كه به هيچ وجه دست يافتني نيست و ازاين كشور تواريخي به جانيست! واين فقط كم كاري مترجمان ايرانشناس ماست كه اميد است با تلاشي نو اين كم كاري ها در زمينه ترجمه و بيان واقعيت هاي فرهنگ ايراني رفع گردد و اثار فرهنگي نامحسوس اين ملت اينگونه گم نباشد.



Die Rose kommt wahrscheinlich aus einer iranischen Sprache über das griech. "rhóson", "rhódon" etwa im 9.Jh. in die mhd. Sprache.
Der Name der "Rose" läßt sich nur bis gr. "rhódon" ("rhododéndron" = "Rosenbaum") zurückverfolgen. Die Pflanze war bereits im bronzezeitlichen Griechenland bekannt, da sie in der Odysseia auftritt. Der Ursprung des Namens ist wahrscheinlich eine heute untergegangene Sprache Kleinasiens, läßt sich aber heute nicht mehr mit Sicherheit ausmachen. Armenisch "vard" = "Rose" bzw. der levantinischen Frauennamen "Warda" haben denselben Ursprung.
Sanskrit "shatadalaa" bedeutet "hundert Blüten" und "vrittapuspa" "runde Blume". Die Bezeichnung "Attar" (auch "Otto" geschrieben) für Rosenöl geht auf persisch "atar" = "Parfüm" und arabisch "itr" = "süß riechen" zurück.

http://www.etymologie.info/~r/d_/de-tv____.html

ترچمه متن بالا: گل روز احتمالا از زبان ايراني به زبان يوناني « روسون» «رودودون » حدود قرن نهم ميلادي امده. كلمه روز فقط تا زمان يوناني يعني «رودون» (رودودوندورن =درخت گل روز ) قابل تعقيب و شناسايي است. اين گياه در عصر برنز يونان اشنا بوده، براي اينكه در ادبيات اوديسه ظاهر مي شود. ريشه اين نام احتمالا به زباني كه ديگر بي اهميت شده و از دور خارج شده يعني اسياي مركزي( منظورشان ايران است كه حتي به خود اجازه بيان نمي دهند)مي باشدكه زياد روش نمي شودحساب كردود اطمينان داشت. در ارمنستان « ورد» = «روز» معني مي دهد. در منطقه له وانت تين (نطقه شرق درياي مديترانه حوالي شمال عربستان و فلسطين و تركيه فعلي است كه)براي زنان لونت تين « نام وردا» گذاشته مي شد كه با همريشه با ( منظور وردااست). در سانسكريت « شا تا دا لاا » به معني رنگين يعني « شكوفه هاي رنگي» و «وريتا پوسپا» يعني گل گرد ناميده ميشود. عنوان « عطار» ( هم اوتو نوشته است ) براي كساني كه از گل روز روغن روز كه سابقه اش به پارس ها « عطار » = يعني پارفوم و كلمه عربي « ايتار» = يعني عطر مطبوع شيرين مي رسد

به لغت نامه دهخدا مراجعه شد و در زير مي توانيد تمام بيانات استاد دهخدا را در اين مورد مطالعه فرمائيد. نكته مهم اين است كه بايد به تاريخ رجوع كرد كه محدوده زبان و فرهنگ ايراني در سال گذشته در كجا ها قرار داشت . همانطور كه ميدانيد دامنه وسيعي از تركيه و تا مصر و هنند گسترش داشت. اگر شما امروز به سواحل جنوبي تركيه سفر كنيد به اثارورد پا بسياري از ايران به پيش از دو هزار سال بر مي خورديد. . همانطور كه مي دانيد ايران و هند هر دو از شاخه قومي ايندوگرمان هستند و ريشه فرهنگي و زباني بسيار نزديكي با هم دارند كه زبانشناسان محترم بر ان واقف هستند. در مورد ارامنه محترم اگر انجا سفر كنيد، مي بينيد كه بسياري از عناصر فرهنگ ايراني در انجا از سنن و اصطلاحات قابل مشاهده است. در فرهنگ دهخدا به روستاهاي كهني بر مي خوريم كه نامشان گل بوده و تمام اين روستا ها كه تاريخچه بسيار قديمي دارند و از اقوام ايراني ماد بوده اند.را استاد دهخدا بر مي شمارد و شعرا همگي به اندازه كلفي شعر در مورد گل سرخ دارند و كلماتي كه از اين اصطلاح گل امده دهخدا بيان كرده.

از لغت نامه دهخدا

. [ گ ُ ](اِ) در اوراق مانوي (به پارتي ) ور ۞ (گل سرخ )، اوستا وردا ۞ ، ارمني ورد ۞ ، پهلوي گول ۞ ، ورتا ۞ ، ورد ۞ ، معرب «وَرد»، قياس كنيد با ارمني ، وردژس ۞ ، كردي ، گول ۞ (گل سرخ )، گول ۞ ، (خار) زازا ويل ۞ ، گيلكي گول ۞ ، به عربي ورد خوانند. (از حاشيه ٔ برهان قاطع چ معين ). هر جا كه لفظ گل بلااضافت به اسم درختي مذكور شود خاص گل سرخ مراد باشد كه بعربي ورد گويند و اگر مضاف باشد بسوي درختي در آن صورت عام است ، چنانكه گل سوسن و گل نرگس . (غياث ). كل گلها را گل گويند به اضافه نام مثل گل سوسن و نرگس و خيري و امثال آن ولي چون گل مطلق گويند گل سرخ است كه بعربي ورد خوانند. (آنندراج ). گل عبارت از اندامي است كه ازبرگهاي تغيير شكل يافته ساخته شده و در آن سلولهاي نر و سلولهاي ماده تشكيل ميشود بتوسط نوع گياه تكثيريافته از بين نميرود. رجوع به فيزيولوژي گل تأليف زاهدي شود. گل از دو قسمت متمايز به نام پريانت ۞ و دستگاه مولد تشكيل يافته است . پريانت عبارت از برگه هاي سبز و يا رنگيني است كه دستگاه مولد نبات را احاطه نموده است و براي نظافت آن به كار ميرود. پريانت و دستگاه مولد نبات نيز هر يك از دو جزء تشكيل يافته اند جام و كاسه ٔ اجزاي پريانت و نافه و مادگي اجزاء دستگاه مولد بشمار ميروند.
1- كاسه ۞ از مجموع برگهاي سبزرنگ به نام كاسبرگ ۞ تشكيل يافته و در قسمت خارجي گل ديده ميشود و غنچه را ميپوشاند. 2- جام ، مجموع گلبرگهاي ۞ يك گل جام ۞ آنرا تشكيل ميدهند. 3- نافه ۞ يكي از قسمتهاي اساسي گل ميباشد و جزو دستگاههاي مولد آن بشمار ميرود و از عده ٔ زيادي ميله هاي باريك به نام پرچم ۞ كه مانند قطعات ديگر گل از تغيير شكل و برگ بوجود آمده و كلروپلاست خود را از دست داده است تشكيل يافته ومولد دانه گرده و گامت نر ميباشد. 4- مادگي ۞ دستگاهي است كه مانند جام و نافه از برگهاي تغيير شكل يافته اي كه كارپل ۞ ناميده ميشوند تشكيل يافته است و مولدتخمك و گامت ماده ميباشد. و رجوع به گياه شناسي ثابتي از صص 408-422 شود

گل محمدي . [ گ ُ ل ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (تركيب وصفي ، اِ مركب ) ۞ از تيره ٔ رزاسه و قسمت قابل مصرف آن گلبرگ است . ...(از كارآموزي داروسازي تأليف جنيدي ص 197). گل سرخ . گل سوري . يك قسم از گل سرخ است .در اسپاهان و كاشان از آن گلاب ميگيرند و بعضي آنرا هم تقطير مينمايند. رجوع به گل سرخ و گل سوري شود.


بتركيب ها:
- گلاب . گلاويز. گل افشان . گل افشاني . گل اندام . گل انگبين . گل باران . گل باره . گل باقلي . گلبانگ . گل بته .گل بدن . گل برگ . گل بوي . گل بهي . گل پايگان . گل پر. گل تپه . گل چهر. گل چهره . گلچين . گلچيني . گل خانه . گل خنده . گل خير. گل دار. گلدان . گل در چمن . گل دسته . گل دوزي . گل رخ . گل رنگ . گل ريز. گل ريزان . گلزار. گل زرد. گل زريون . گلستان . گل طاوسي . گلغونه . گل فام . گل فروش . گل فروشي . گل قند. گل گنده . گل گون . گل گونه . گل گير. گلنار. گل ناز. گله . گلي . رجوع به هر يك از اين مدخل ها شود.
اقسام گل :
گل آسمان . گل آفتاب گردان . گل اربه . گل ارغوان . گل اشرفي . گل اطلسي . گل اورنگ . گل بافرمان . گل بنفشه . گل بي فرمان . گل پارسي . گل پياده . گل تر. گل جرت . گل جعفري . گل حجر. گل حنا. گل خروسي . گل خطمي . گل خيار. گل خيرا.گل خيرو يا خيري . گل دورنگ . گل رعنا. گل زبان در قفاء. گل زرد. گل زنبق . گل سرخ . گل ساعت . گل سنبل . گل سوري . گل سوسن . گل شاه پسند. گل شب بو. گل صدبرگ . گل عباسي . گل عجايب . گل فرنگ . گل قحبه . گل كاجيله . گل كاچيره . گل كاغاله . گل كافشه . گل كوزه (گلي كه در كوزه گذارند). گل گاوزبان . گل گلايل . گل گيتي . گل لادن . گل لاله . گل لاله عباسي . گل مخمل . گل مريم . گل مشكين . گل مكرز. گل ميخك . گل ميموزا. گل ميمون . گل نرگس . گل نسترن . گل نسرين . گل نيلوفر. گل ياس . گل ياسمن . گل يوسف . رجوع به هر يك از اين مدخل ها شود.
|| مجازاًرنگ رخسار. طراوات چهره . شادابي :
نام روستا ها كه گل نام دارد

. [ گ ُ ] (اِخ ) دهي است از دهستان گل فريز بخش خوسف شهرستان بيرجند واقع در 50هزارگزي جنوب خاوري خوسف . هواي آن معتدل و داراي 236 تن سكنه است . آب آن از قنات و محصول آن غلات است و باغات زعفران نيز دارد. شغل اهالي زراعت و قالي و قاليچه بافي است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافيايي ايران ج 9).

گل . [ گ ُ ] (اِخ ) دهي است از دهستان سراجو بخش مركزي شهرستان مراغه ، واقع در 20هزارگزي جنوب خاوري مراغه و هزارگزي جنوب ارابه رو مراغه به قره آغاج و سراسكند. هواي آن معتدل و داراي 331 تن سكنه است . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، چغندر و نخود است . شغل اهالي زراعت و صنايعدستي آنان جاجيم بافي و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافيايي ايران ج 4).

گل . [ گ ُ ] (اِخ ) دهي است از دهستان حومه ٔ بخش سلدوز شهرستان اروميه ، واقع در 16هزارگزي شمال خاوري نقده و چهارهزارگزي شمال راه شوسه ٔ نقده به مهاباد. هواي آن معتدل و داراي 347 تن سكنه است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، چغندر، توتون ، برنج و حبوبات است . شغل اهالي زراعت و گله داري و صنايع دستي آنان جاجيم بافي است . راه ارابه رو دارد. (از فرهنگ جغرافيايي ايران ج 4).

. [ گ ُ ] (اِخ ) دهي است از دهستان گاودول بخش مركزي شهرستان مراغه ، واقع در 52هزارگزي جنوب خاوري مراغه و 4هزارگزي خاور راه ارابه رو مياندوآب به شاهين دژ. هواي آن معتدل و داراي 627 تن سكنه است . آب آن از قوريچاي و محصول آن غلات و نخود است . شغل اهالي زراعت و صنايع دستي آنان جاجيم بافي و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافيايي ايران ج 4).

. [ گل ] (اِخ ) (چشمه ٔ...) در ناحيه جاوي از بلوك ممسني و در نيم فرسخي شمالي چوگان واقع است . (فارسنامه ٔ ناصري ).

مراكز مهم توليد گل سرخ و گل روز از زمانهاي كهن كاشان ، اصفهان، محلات مي باشند در 14 استان كشور از جمله كرمان، فارس، اصفهان و اذربايجان و طبس توليد گل رواج داشته. نياسر، نطنز، قمصر كاشان،نشلج اصفهان، مراغه، سيستان، و ميمند هم مناطقي هستند كه صنعت گل روز در ان رواج دارد و با فراورده هاي اين گل براي صنايع قضايي ، صنايع دارويي، صنايع شريني ، و صنايع ارايشي و مربا و شربت استفاده مي شود. توليدات اين گل كه شامل عصاره و روغن و گلاب است به كشورهايي مانند كشورهاي خليج فارس، فرانسه و انگليس صادر مي شود شاعران بيشماري از اين گل سروده اند كه زيباست كه مترجمان ما اثار اين شاعران از سعدي و حافظ و رودكي و....را ترجمه و به جهانيان بشناساند. فرهنگ پرورش كل در ايران يكي از موروث هاي فرهنگي و صنعتي كهن ايران است كه مي تواند براي كه براي محققان شاخه گل و گياه و نيز وزارت جهاد كشاورزي دامنه كاري وسيعي باشد تا دانشجويان و كاراموزان بيشماري را در خود جاي دهد و محلي است كه در ان فضاي كارافريني وسيعي براي جوانان ايراني وجود دارد كه اميد است با ارزش گذاري ملت ما به اين دستاوردهاي فرهنگي به سادگي از كنارشان عبور نكنيم و شكر اين تعماتي كه خداوند به اين سرزمين بخشيده كه به خوبي به جا اوريم واميد است كه خاانواده هاي ايراني دوباره كاشت اين گل و گياهان ايراني و بومي را در حياط منازلشان دوباره رايج كنند تا اين ميراث فرهنگي در ميان نسل هاي بعدي بماند و باغچه و حياط ايراني به محيطي زيبا و معطر تبديل شود تا شادي خانواده ها صد چندان شود و اميد است مهندسان و معماران ايراني ما از ساختن خانه هاي جعبه ايي بد قواره دست بردارند و عناصر فرهنگ خانه سازي و باغچه سازي ايراني را در طرحهاي ساختماني خود منعكس كنند و حتي براي زندگي اپارتماني گوشه بالكن و باغكي را فراموش نكنند.

تاريخچه لاله گل ايراني در ايران


در زمانهاي پيشين گل لاله يكي از گلهاي مهم ايرانيان در مراسم نوروزي ايراني بوده كه در كنار سمبل و نرگس نويد بهار را ميداد.يكي از پيشينه فرهنگي مهم لاله به داستان لاله ايي اساطيري به نام« پر سياوش» در شاهنامه فردوسي بر مي گردد.سياوش شخصيت ايي است پاك و درستكار كه هم خود را از الودگي هاي دربار پدر بدورنگه مي دارد و هم بي گناهي خود را در تهمتي كه مادرزنش به او مي زند اثبات مي كند. از قلمزو پدر دور مي شود و علاقه ايي هم به تخت و قدرت ندارد و به جنگ با افراسياب دشمن ايران زمين مي رود. حتي افراسياب دشمن اش را تحت تاثيردرستكاري خود قرار مي دهدو افراسياب اورا همچون فرزندي دوست ميدارد و دختر خود را به همسري او ميدهد. اين محبوبيت باعث مي شود كه مورد حسد برادر افراسياب قرار گيرد واو براي سياوش توطئه مي چيند و باعث به قتل رساندن سياوش مي گردد. سياوش حتي براي نجات خود در هيچ زماني به هيچ حيله و نادرستي و دروغي دست نمي زند در صحنه ايي كه قرار است گردن او زده شود افراسياب دستور مي دهد كه كه تشت طلايي بياورند( به احترام خون او) تا قطره ايي از خون او بر خاك ريخته نشود. اما قطره ايي از خون سياوش بر زمين مي چكد و از ان لاله ايي ميرويد كه به ان پر سياوش مي گويند.اين لاله اساطيري در فرهنگ كهن ايران از شمال تا جنوب جا دارد و در ادبيات ايران از زمانهاي كهن جاي وسيعي براي خود باز كرده. تمامي شاعران ايران از جمله فردوسي ، فرخي، عنصري، منوچهري، فخرالدين اسد، اسدي ، ناصرخسرو، سوزني ، خاقاني، نظامي ، ظهوري ، كسائي ،بابا طاهر ..... همگي در مورد لاله شعر سروده اند و ان را توصيف كرده اند. به گفته خود اروپائيان در سال 1120 ميلادي در همه اشعار فارسي جايي نيست كه در مورد لاله شعري سروده نشده باشد. همه شاعران پارسي سر شناس دها شعر در وصف لاله سروده اند. كه براي اطلاع بيشتر به فرهنگ لغت دهخدا و شاعران ايراني مراجعه كنيد. بطور مثال در 1255 ميلادي در كتاب داستانهاي هزار و يك شب شعرهايي در مورد لاله سروده شده به جاست.


انچه را كه در فرهنگ لغت دهخدا در اين مورد نوشته بسيار مفصل است و در اينجا فقط قسمت هايي از ان بيان مي گردد . خواننده محترم مي تواند براي اطلاع بيشتر به فرهنگ لغت دهخدا تحت عنوان « لاله» مراجعه فرمايد.


در فرهنگ لغات دهخدا امده است.... معمولا گلهاي پياز داري را گويند كه نام علمي ان توليپا و از خانواده ليلساسه و ان دسته سوسن و از تيره سوسن هاست و كاسه و جام ان تشكيل جام قشنگ و كامل ميدهد( گياهشناسي گل گلاب ص281). ... انواع لاله هاي وحشي در ايران عبارتند از لاله داغدارو قرمزو لاله زرد و لاله سفيد و لاله ايي كه در شيراز خودروست.... توليپا حافظ.... در صاحب البرهان ... جميع لاله ها هفت نوع اند ، لاله كوهي. لاله صحرايي. لاله شقايق . لاله دورو. لاله دلسوز. لاله سوخته. ...لاله نعمان ... نوعي از لاله است كه از ان بوي گل سرخ مي ايد و من ان را لاله گلبوي خطاب دادم....صاحب غياث اللغات گويد...گلي معروف است و جند قسم ميباشد... لاله كوهي. لاله صحرايي. لاله نعماني .لاله خودروي. لاله سفيد. لاله زرد. لاله عباسي. لاله پيكاني. لاله مقراضي.... در فرهنگ رشيدي امده اذرگون...به خراسان هميشه بهار.... در منتهي الادب امده... اذربون معرب اذرگون فارسي است و ان افتاب پرست باشد ، گل ان زرد بزرگ پهن و در وسط ان برگ ريزه سياه ميباشد. گرم و تر است و درقديم ان را اهل فارس در ديدنش تعظيم داشتندي و در خانه ها پراكندي. انچه يقين است اين است كه اين گل از مشرق به اروپا درامده است. نامي كه به اين گل زيبا داده شده هيچ شاعرانه نيست. ... در قسطنطنيه در وصف اين گل...اين لغت را به زبان رانده، وان را در بزرگي و شكل به عمامه (تورين) ..تشبيه كرده . ... خود تركها اين گل را درهمان زمان لاله مينماميدند اما وازه لاله رادر زبان پهلوي هم كه الفباي ان .. خود گياه ( هر دو جنسان ) دير گاهي است كه در ايران زمين شناخته شده بيش از هزار سال است كه سر زبانها است. در كهن ترين نمونه ..لاله زار و لاله گون ، و لاله ساز( نام مرغي است. روستا هاي بسيار قديمي هم در ايران نام لاله را بر خود دارند. كه دهخدا انها را هم در كتابش برشمرده است.

تاريخچه لاله در سفر پانصد ساله اش به هلند


لاله گلي است كه طبق گفته خودهلندي ها در همه اثارشان و نوشته هايشان بيان مي كنند كه از سرزمين ايران (پارس) به اروپا اورده شده است. عثمانيها پياز اين گل رادرحدود قرن 16 ميلادي كه از ايران به احتمال زياد بدستشان رسيده بود براي اولين بار درقسطتطنيه در اختيار فرستاده پادشاه اطريش « كارلوس له اكولوزه» نام داشته قرار ميدهند. اين گل در تمام ايران از دير باز در زندگي مردم اشنا بوده و در مناطق شيراز، خراسان و كوهاي زاگرس و لرستان و كوهاي كردستان مي روئيده و مي رويد و در فرهنگ ايراني جايي عميق داشته.
او يك گياه شناسي بود كه باغهاي پادشاه اطريش را نگهداري مي كرد. « كارلوس له اكولوزه» پياز لاله را در باغ سلطنتي اطريش مي كارد. به عنوان گياه ناياب در ان كشور و اروپا اين گل معروفيت زياد مي يابد. در ان زمان به علت گرانبها بودنش فقط در باغ هاي ثروتمندان كاشته مي شده

يكي از اشتباهات بزرگ درگياه شناسان اروپا نامگذاري غلط اين گل است كه اين نام گذاري به اسم پارسي غلط درج شده و نام فعلي توليپا را دارد كه دهخدا هم به اين نام گذاري اشتباه اشاره كرده و هنوز در ادبيات غربي تصحيح نشده است.

كشور هلند در سال 1593 از اين گياه شناس« كارلوس له اكولوزه» درباري دعوتي به عمل مي اورد تا در انجا تحقيقات خود را در مورد لاله عرضه كند. در هلند شهرت لاله بالا مي گيرد با اينكه او در تحقيقات اش زياد پيشرفتي نشان نمي دهد. ولي در هلند كشت اين گل بسرعت رونق مي گيرد. در سال 1600 ميلادي ارزش هر پياز لاله معادل با هموزن طلا و جواهر بوده. در سال 1637 هلند اين بازار را تسخير و به كل اروپا اين پياز و گل را صادر مي كند. تابالاخره« جنون لاله » همه هلند را فرا مي گيرد و در بازار بورس سال 1637 كساني كه همه دارائي خود را در اين راه گذاشته بودند و از بانك ها پول قرض كرده بودند دچار ورشكستگي مي شوند. اما رونق لاله همچنان هست و 80 درصد پياز لاله جهان را هلند توليد مي كند. 500 سال پيش لاله گل ايراني به هلند و اروپا راه پيدا مي كند و به 150 نوع تكثير مي شودو در هلند 13 كيلومتر لاله كاري وجود دارد و سمبل ملي هلندي ها لاله مي باشد. لاله در وسط اسفند ماه كاشته مي شود و در ماه فروردين گل مي دهد.در اين زمان چون در هلند فقر و فاصله طبقاتي شديدي بر همه جا حاكم بود با اينكه هلند ثروتمندان بسياري داشت اما هلند جزوء فقيرترين كشور اروپا محسوب مي شد. در سال 1630 بسياري از پيشه وران از قسمت جنوب اسپانيا ( كه كاتوليك مذهب بودند) به قسمت شمال اروپا رانده شده بودندو كسب درامد براي اين گروه سيل اسا بسيار مشكل بود. هر كس به اميد پولدارشدن هر چه داشت و نداشت صرف خريد و يا سهيم شدن در خريد يك عدد پياز لاله مي كرد و به اين خاطر شغل باغباني مخصوص توليد پياز لاله رواج گسترده ايي يافت. . حتي گاهي ديده مي شد كه يك نساج تمام كارگاه نساجي خود را مي فروخت و در راه توليد پياز لاله سرمايه گذاري مي كرد. اين سرمايه گذاري به شكل جنون اوري رشد مي كرد و در ابتداي راه خود هم درامد خوبي داشت باعث شدت اين « تب سرمايه گذاري لاله» مي شد. در يك اعلاميه شهري در سال هزاروشصدو سي و شش ميلادي بين مردم پخش مي شود اين نوع سرمايه گذاري بي رويه جنون اور را مورد انتقاد قرار ميدهد. در اين زمان براي يك عدد پياز 300 گولدن پرداجت مي شد كه پول بسيار زيادي بود. در اين اعلاميه اميده كه با اين پول هر فرد قادر است 4 عدد گاو فريه، 2 گوسفند فربه، 24 تن گندم، 2000 كيلو گرم كره،500 كيلو پنير، يك توپ پارچه و...... تهيه كند. اما مردم گوششان به اين حرفها بده كار نبود و كار خود را مي كردند و زير بار قرض ووام بانكها مي روند و در ابتدا اين سرمايه گذاري باعث پولدار شدن عده زيادي مي شود و اين رشد باعث فراگير شدن تب لاله سرمايه گذاري لاله مي شود. به خاطرسرمايه گذاري هاي زياد با قروض و بالطب توليد فراوان اين محصول در سال هزارو شصدو سي و هفت ميلادي تمام سرمايه گذاري ها سقوط مي كند و همه كساني كه در اين راه از پيشه وران ، صنعتگران ، ملوانان ،كارگران و دختران مستخدمه ميهمان خانه ها..... همگي به شدت ورشكست مي شوند و بايد ساليان مديد قرض بانكي ميدادند. پياز لاله ايي كه 50000 گولدن برايش بوسيله هزاران نفر سرمايه گذاري شده بود به پنجاه گولدن تقليل يافت. اما لاله همچنان يكي از منابع مهم تجاري هلند به حساب مي ايد و از رونق ان كاسته نشده است

با اشنائي مختصربا قسمتي از توانمدي هاي طبيعي كشورمان اميد است كه همگان قدر اين نعمت ها را بيشتر دانسته و جوامع گياهشناسان ما در هر شهري دست به جمع اوري و حفاظت اين گنجينه و ثروت بي پايان براي نسل هاي اينده بزنند تا باا رشد و تكثيراين گياهان و منابع درختي شكر اين تعمت ها بجا اورده شود و تحقيقات جامع ايي در اين زمينه ها در دانشگاههاي ما صورت گيرد






















Charles l´Ecluse

Kaisers Ferdinand I
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
تشکرها از این تاپیک
Aliabadi از این تاپیک تشکر میکنم 
Aliabadi
پستتاریخ: جمعه 14 اسفند 1388 - 02:42    عنوان: لاله ايران پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

نام كتاب رمان در مورد شهر اصفهان « مديكوس » مي باشد
نه اورديپوس» با پوزش
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
نمایش پستها:   
ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک صفحه 1 از 1

فهرست انجمن‌ها » فرهنگستان » سرگذشت و سفر گل لاله ايران گلي، ايراني تا هلند
پرش به:  



شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید
شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید
شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید


Home | Forums | Contents | Gallery | Search | Site Map | About Us | Contact Us
------------------------------------------------------------------------

Copyright 2005-2009. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc