چند روز پیش رفته بودم به یک مغازه برای ویزیت. حاشیه ی لرد نشین شهر بود.کاتالوگ رو نگاه میکرد و چیزهایی رو که می خواست می گفت تا فاکتور کنم. رسیدیم به یکسری محصولات که جدید آورده بودیم و شیشه پاک کن هم جزو این محصولات جدید بود. شروع کردم به صحبت درباره شیشه پاک کن . گفت فعلا که این ها رو آوردم و باید اینها رو رد کنم و بعد مارک دیگه ای بیارم. به شیشه پاک کن های داخل قفسه نگاه کردم. مارکشان پوزما بود! گفتم کیفیتشون چطوره؟ خیلی سریع گفت: اینجا به کیفیت نگاه نمی کنند، به مارک نگاه می کنند!!
هدف اقتصاد اين است كه فاصله ايي كه بين انچه هست و انچه بايد باشد را با تدابير علمي از بين ببرد يعني از وضعيت موجود نا مطلوب با كمك راههاي علمي و اجرايي پلي ساخته و جامعه را به سوي يك وضعيت مطلوب معيشتي برساند . هر چيزي را هم يكشبه نمي توان بدست اورد بلكه با كار مداوم و تدريجي و پيوسته مي توان به وضعيت مطلوب در يك دور انداز زماني خاص رسيد.
رشد كيفي در بسياري از مراكز توليد كالا و خدمات بخصوص در بخش صنعتي كارخانه هاي ايراني با توجه به كنترل ضعيف پائين است و كيفيت كم كالاي ارائه داده شده هنوز نتوانسته رضايت مشتري ايراني را به ميزان لازم جلب كند. لازمه رفع اين نواقص سياست درون كنترلي كارخانجات: توجه بيشتر كارخانجات به مراحل مختلف كنترل و استحكام و بالا بردن كيفيت كالا با توجه به استاندارد هاي جهاني است
اقدام دوم ، ارائه كارنامه و امتياز كيفيت از هر كالا و كارخانه ايي از طريق سازمان استاندارد كالا و خدمات ايران به مطبوعات و مردم . اين گزارشات سالانه به مردم نشان ميدهد كه ميزان موفقيت هر كارخانه وواحد توليدي در ارائه كيفيت كالا و خدمات تا چه حد بوده و مشتريان ايراني مي بينند كه كالاهاي هر كارخانه چه جوري از اب درامدند و چقدر تعريف داره و اينكه كدام كارخانه دسته گل به اب داده.
اگر كارخانجات از رشته هاي علمي روز ، تكنيك هاي عالي مهندسي و اموزش كارگران استفاده كنند و كنترل و ازمايشات متفاوتي از كالا هاي توليد شده خود به عمل اورند. با اين اقدامات پديده رشد كيفيت كالا امكان پذير و شدني است و توليد كننده ايراني مي تواند در مدت زمان خاصي به استاندارد هاي جهاني دست يابد و. با دست يابي به استانداردهاي جهاني نه تنها با اين سياست هاي روشن قادر خواهد بود بازارهاي داخلي را براي هميشه نگه دارند ،بلكه قادر خواهند بود بازارهاي ديگر كشورها را هم بدست اورند. اين دورنماي ايده ال با گامهاي استوار و پيوسته در اين مسير تحقق يافتي است. بعنوان تجارب تاريخي به تاريخ صنعت ژاپن و چين مي توان نظري انداخت. اين دو كشور هم بتدريج صنعت فعلي شان را در دهه هاي اخير بر پا كردند
اگر صنعت گر ايراني تلاش فني داشته باشد و كيفيت خوبي ارائه دهد و به كارش علاقه نشان دهد ، مشتري ايراني نيازي به مارك هاي ديگر ندارد ، زيرا مرغ همسايه غاز نيست. هر كسي قادر است كه در باغ خود مرغ داري ايجاد كند. اين را در تاريخ صنعت بسياري از كشورهاي صنعتي از جمله ژاپن و چين و.... شاهد هستيم. ايرانيان هم مي توانند يك جامعه صنعتي پيشرو يي باشند
عضو شده در: 2 فروردین 1389 پست: 3473 محل سکونت: IRAN
امتياز: 87705
و البته کیفیت و اعتبار و صداقت در ارایه محصول باعث معرفی یک مارک می شود و آنجاست که یک brand معرفی می شود و دیگر خریدار با دیدن آن brand به خود شک و تردید راه نمی دهد و این عمل را کره جنوبی ظرف 40 سال انجام داد و اکنون در 100 brand معتبر دنیا 3 شرکت دارد که صاحب brand هستند یعنی سامسونگ، LG و هیوندایی و چین در این 100 تا هنوز صاحب هیچ جایگاهی نیست. پس با معرفی مارک به شکل صحیح و نه تنها با تبلیغات آبکی که تلویزیون ما نشان می دهد می توان اعتماد جلب کرد و به گونه ای شد که مشتری تنها به مارک نگاه کند و این هیچ ایرادی هم نخواهد داشت.
جناب علی آبادی عزیز سلام
متنتان را خواندم. به نکات جالبی اشاره کرده اید. بحث اصلی بنده برند و نشانه و مارک بود اما شروع صحبتتان با اقتصاد بود. در این زمینه برایم ابهام بوجود آمد. اگر چراغی را روشن کنید ممنونتان می شوم.
***
استاد مدیریت ترم اولمان می گفت در برخی از کمپانی ها و شرکت ها صبح ها کارگران دست یکدیگر را می فشارند و شعر کارخانه شان را می خوانند و سپس کف می زنند و مشغول کار می شوند. یا استاد مدیریت ترم دوممان می گفت به یک کشور خارجی رفته بودن تا یک سری دستگاه بخرند. تعطیلات یکشنبه آنها بود و شرکت افراد شرکت را دور هم جمع کرده بود. کارگران مدیر شرکت را آن شب در استخر انداختند و کلی خندیدند. اما صبح روز بعد با مدیر کارخانه پسر خاله نشده بودند.
حالا این طرف قضیه را در نظر بگیرید. اصلا راه دور نمی رویم. در اداره یا محیطی که خودتان مشغولید. حستان نسبت به انتظامات چیست؟ کارگران تا انتظامات را می بینند ... ؟
"سایپا مطمئن" یک شعار است یا یک عمل. یک پاره آجر، نه پاره آجر سفت است یک مشق بچه ده ساله را روی کاپوت پراید امتحان کنید تا اطمینان داشته باشید که ...
این ایده هم کارنامه صادر شود خوب است اما به نظرتان بهتر نیست بجای مطبوعات - که حجم محدود آن نسبت به تنوع کالاها بسیار ناچیز است- یک سایت طراحی شود و این اطلاعات ارائه شود.
با مضمون این حرفتان هم که قیمت و کیفیت باید کنترل شود موافقم.
راستی ، دست به قلم شدید؟! ان شا الله پایان این هفته باز هم با هم درباره داستان نویسی صحبت می کنیم.
برند سازی به نوبه خود کاری بس دشوار است. البته مشخص است که وقتی یک برند در بین مردم جا بیفتد آنوقت دیگر توپ هم نمی تواند آن را تکان دهد.
استاد مدیریتمان درباره تلویزیون های سونی و ال جی و سامسونگ می کرد. می گفت که به لحاظ امکانات و زیبایی دو مارک ال جی و سامسونگ برترند اما چون شرکت سونی توانسته برندش را به این عنوان به مردم بشناسد که کسی که تلویزیون سونی می خرد دارای رفاه است می تواند با دو مارک دیگر رقابت کند.مارک آیوا هم بعنوان مارکی که برای قشر درآمد پائین تر جا افتاده.
راستی در مورد تبلیغات تلویزین فرمودید؛ اگر تبلیغات بانک ها و دو اپراتور تلفن همراه و این دکانهای دانشگاهی را از تلویزین بگیریم چه می شود؟
عضو شده در: 2 فروردین 1389 پست: 3473 محل سکونت: IRAN
امتياز: 87705
البته یک برند را با بی اعتمادی می توان بی اعتبار کرد و به همین علت است که یک شرکت خودرو سازی وقتی از فلان ایراد در خودروهای خود با خبر می شود اولین نفری است که آن را جار می زند و به همه برای رفع عیب فراخوان می دهد.
اما در رابطه با تبلیغات: در غرب و شرق برای شعارهای کارخانجات قانون خاصی ندارند( تا جایی که من اطلاع دارم) ولی تبلیغات برای هر شرکتی بار حقوقی دارد و باید کاملا و دقیقا آنچه تبلیغ و بیان نموده با واقعیت مطابقت داشته باشدمثلا اگر ادعا کرد که این کالا 100% از مواد طبیعی ساخته شده بررسی می شود و در صورت مغایر بودن برخورد شدید می شود.
اما در تبلیغات برای من مسخره ترین چیز جایزه گذاشتن برای خرید محصولات است مثل کارخانه تبرک که جز شعارهاش شده بود تبرک بخر جایزه ببر. چیزی که من در هیچ جای دنیا به چشمم نخورده و هر چقدر که در کانالهای مختلف ماهواره دقت کردم ندیدم و نمیدونم که قانون آن کشور ها این اجازه را به اون شرکت ها نمیده ویا سطح شعور افراد جامعه آنها به قدری رشد پیدا کرده که پذیرای همچین توهین هایی نیست. اگه کسی اطلاع داره به من هم بگه ممنون میشم.
به هر حال در سراسر دنیا دروغ و توهین به شعور عمومی گناه محسوب می شود ولی در ایران یک عادت شده است.
دروغ در ایران یعنی نقل نبات. یه مثال براتون عرض می کنم: هفته قبل معاون شرکت ملی نفت در اخبار گفت که کارکنان این شرکت در شرکت پتروشیمی پردیس عسلویه موفق به مهار آتش سوزی شدند و البته متاسفانه 5 نفر کشته و تعدادی هم در بیمارستان هستند اما واقعیت ماجرا از زبان دوستم که در آنجا کار می کنه: اولا انفجار بود نه آتش سوزی و علت آن هم فشار مدیران برای از سرویس خارج نکردن خط معیوب و نشتی دار و سپس رفع عیب آن و یعنی در حالی که لوله حاوی آمونیاک در حال جریان بوده نفرات تعمیرات را مجبور به جوشکاری کرده اند ولی معاون شرکت نفت به جای بیان حقیقت دروغ میگه وتازه به عنوان سندی دیگر به افتخارات خودشون اضافه می کنند. در صورتی که بیان همچین موضوعی در هر جای دنیا یک فاجعه برای آن شرکت محسوب میشه در ایران این قضیه افتخاره. واقعا اگه یه روز در ایران دروغ نشنویم احتمالا شاخ در میاریم.
موفق باشی جناب فیروزی
جلال فيروزي دوست عزيز و گرامي
از نوشته شما ممنونم، هنوز دست به قلم نشده ام دارم مطالعه مي كنم ببينم اشكال كارم كجاست . چند قطعه تمريني نوشتم و دور ريختم . بايد بيشتر تمرين كنم .دوست خوب و عزيز ، بنده يك فرد عادي بيش نيستم . از تيتل ايي كه مرا خطاب مي كنيد شرمنده مي شوم ، ميدانم نظر لطف شماست ... . من از وجود شما و همه دوستان اينجا بسيارخوشحالم و مخلص همه دوستان هستم. مرا به عنوان دوست و همكار خودتان قبول داشته باشيد و بعنوان دوستي از جمع فرهنگي خطاب كنيد بسيار خوشحالم خواهم شد. در داستان نويسي هم بعنوان شاگرد ي از نوشته و راهنمايي هاي شما با كمال ميل استفاده مي كنم به اميد موققيت شما و همه دوستان خوب و زحمت كش ساوه سرا . با سپاس فراوان
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید شما نمی توانید در این بخش رای دهید شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید
