روزی مرد کوری روی پلههای ساختمانی نشسته و کلاه و تابلويی را در کنار پايش قرار داده بود روی تابلو نوشته شده بود: من کور هستم لطفا کمک کنيد. روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت، نگاهی به او انداخت. فقط چند سکه در داخل کلاه بود. او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اينکه از مرد کور اجازه بگيرد تابلوی او را برداشت آن را برگرداند و اعلان ديگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد. عصر آنروز، روزنامهنگار به آن محل برگشت، و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است. مرد کور از صدای قدمهای او، خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که آن تابلو را نوشته، بگويد که بر روی آن چه نوشته است؟
روزنامهنگار جواب داد: چيز خاص و مهمی نبود، من فقط نوشته شما را به شکل ديگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هيچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد: امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببينم !!!
*****************
هنر بيان و ايجاد ارتباط با انسانها در هر صحنه زندگي نقش افرين است وبا ظرافت كاري هاي مخصوص به بهبود ارتباط كمك مي كند . با فراگيري ان هر انساني پي مي برد چگونه، به مناسب ترين شكل و سبك با ديگر انسانها ارتباط برقراركند و نواقص كه قابل رفع است را شناخته و برطرف سازد . با تغييرروش مي اموزد، چگونه مطلبي را بيان كند تا پيام او رسا و شفاف به دريچه قلب( از طريق بيان احساس صادقانه) و دريچه عقل( از طريق بيان دلائل روشن و قابل قبول) انسانها وارد شود. بطور مثال گفتگوي يك رئيس و كارمندش، گفتگوي يك مادر و كودكش، گفتگوي يك نفر با همسرش، گفتگوي يك نفر با دوستش، گفتگوي يك شاگرد و يك معلم، همه اين مثالهاي در طول روز نمونه اي است كه در ان ارتباط انساني نقش مهمي را در بر مي گيرد و حتي برروي انجام وظايف اثر مي گذارند. هدف يك ارتباط خلاق اين است كه تبادلي انساني برقرار شود و روابط دوستانه تقويت شود.انسان موجودي است اجتماعي داراي قوه عواطف و عقل و فهم. با توجه به اين ذخاير مي تواند از انها بهتر بهره برداري كرده و در زندگي بيشتر از كار و پيشرفت و موفقيت لذت ببرد و با ايجاد روابط مناسب و دوستانه بهتر و راحت تر وظايف شغلي و خانوادگي و اجتماعي خودر ا به انجام برساند. اصل مسلم اين است كه هر انساني بايد خود را دوست داشته باشد زيرا از جايگاه الهي خاصي بر خوردار است و با احترام بخود قدر و ارج خويش را به عنوان امانت دار و حامل روح خدا مي شناسد توانايي ان را دارد كه انسانهاي ديگر را نيز دوست بدارد و مورد احترام قرار دهد. با اتكاء به قوه خلاقيتي كه در فطرت خويش دارد از هر منفي يك مثبت خلق كند و با اين تلاش روح ذلال الهي خودرا صيقل و جلاء بخشد.
درقران كريم خداوند انسان را بعنوان جانشين خدا در زمين ( خليفه الله ) معرفي مي كند
و اذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خليفه قالوا اتجعل فيها من یفسد فيها و يسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک قال انی اعلم ما لا تعلمون— و علم ادم الاسماء کلها ثم عرضهم علی الملائکه فقال انبئونی باسماء هولاء ان کنتم صادقين— قالوا سبحانک لا علم لنا الا ما علمتنا انک انت العليم الحکيم — قال يا ادم انبئهم باسمائهم فلما انبئهم باسمائهم قال الم اقل لکم انی اعلم غيب السموات والارض و اعلم ما تبدون و ما کنتم تکتمون ـــــ و اذا قلمناللملائكه اسجدوا لادم فسجد و الا ابليس ابي و استكبر و كان من الكافرين.... سوره بقره ايه 30 تا 34
بياد ارانگاه كه پروردگارفرشتگانرا فرمود من در زمين خليفه خواهم گماشت گفتند پروردگارا ! ايا كساني خواهي گماشت كه در زمين فساد كنند و خونها ريزند وحال انكه ما خود ترا تسبيح و تقديس مي كنيم خداوند فرمودمن چيزي از اسرار خلقت بشر مي دانم كه شما نمي دانيد( 30) و خداي عالم همه اسماء را به ادم تعليم داد انگاه حقايق ان اسماء را درنظر فرشتگان پديد اورد و فرمود اگر شما در دعوي خود صادقيد اسماء اينانرا بيان كنيد(31) فرشتگان عرضه داشتند اي خداي پاك و منزه ما نمي دانيم جز انچه تو خود بما تعليم فرمودي توئي دانا و حكيم (32) خداوند فرمود اي ادم ملائكه را بحقايق اين اسماء اگاه سازچون انان را اگاه ساخت خدا فرمود اي فرشتگان اكنون دانستيد كه من بر غيب اسمانها و زمين دانا و بر انچه اشكار و پنهان داريد اگاهم(33 ) و چون فرشتگانرا فرمان داديم كه بر ادم سجده كنند همه سجده كردند مگر شيطان كه اباء و تكبر ورزيد و از فرقه كافران گرديد(34) سوره بقره ايه 30 تا 34
منبع : قران مجيد، صفحه 6 ، بخط طاهر خوش نويس، انتشارات كتابخانه سنائي و دارالقران الكريم
شيطان سرچشمه روح مخرب و سرچشمه همه بزه كاري ها ، خلاف كاري ها و زاينده خشونت ها و بدي ها و زشتي ها كه منزلت و مقام الهي انسان را به خاطر طبع قدرت طلب خويش تاب نياورد، روح مخرب شيطان چيست؟ روحي عاصي كه همه هدفش تخريب و نابودي زندگي و نفس زندگي در تمامي ابعاد هستي است. نابودي و تخريب انسان يكي از اساسي ترين هدف شيطان است. انسان با منزلت الهي اش( سرچشمه عقل و عواطف پاك و خلاقيت اش) با قوه راستي قادر بر غلبه بر اين روح مخرب است.
عضو شده در: 2 فروردین 1389 پست: 3473 محل سکونت: IRAN
امتياز: 87705
من این داستان را خیلی وقت پیش خوندم انصافا جز اون نوشته های ماندگاره.
ممنونم واقعا به موضوع خوبی اشاره کردی. مساله ای که الان به معضل بسیاری از ما ایرانی ها تبدیل شده. امیدوارم از نگاه روانشناس هم به این مساله نگاه کنی و اگه راهکاری برای رفع این مشکل از نگاه یک روانشناس پیدا کردی حتما برامون بنویسی. متشکرم
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید شما نمی توانید در این بخش رای دهید شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید