جمعه 14 اردیبهشت 1403

   
 
 پرسشهای متداول  •  جستجو  •  لیست اعضا  •  گروههای کاربران   •  مدیران سایت  •  مشخصات فردی  •  درجات  •  پیامهای خصوصی


فهرست انجمن‌ها » داستان و نوشته های زیبا » بیا بنویسیم ( 7 )

ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک
 بیا بنویسیم ( 7 ) « مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی » 
نویسنده پیام
jalalfirozi
پستتاریخ: چهار‌شنبه 12 آبان 1389 - 00:15    عنوان: بیا بنویسیم ( 7 ) پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 23 دی 1388
پست: 230

blank.gif


امتياز: 8550

مولفه های داستان های مدرن

بحثمان در مورد مولفه های داستان های مدرن بود و هست. در مورد تعلیق – بعنوان یکی از مولفه های داستان های مدرن - چند خطی را گفتیم. اما در مورد تعلیق این نکته را هم در ذهن داشته باشید که "تعلیق بین داستانهای سنتی و مدرن مشترک است اما این مولفه در داستان پست مدرن به استهزا و طنز گرفته می شود و عملا چیزی به این نام وجود ندارد."
2 – پایان تکان دهنده :
داستانهایی که معمولا در نشریات زرد به چاپ می رسند معمولا سنتی و نزدیک به قصه هستند. این داستانها به گونه ای است که موضوع – عشق، نفرت، جدایی، طلاق، انتقام و ... – خودش را بیشتر از "فرم داستان نویسی" نشان می دهد. از این رو، کسی که می خواهد داستان نویسی را بطور جدی پیگیری کند، به این فرم داستان نویسی خو نمی گیرد و آن را نمی پسندد. اما این مورد ، تنها مشکل این نوع داستانها نیست. اگر دقیق پایان این داستانها شوید، با یک علامت سوال اساسی رو برو می شوید. علامت سوالی که از روی "عدم باور پذیری" و "ساختگی بودن" پایان داستان است. و خواننده، نیک می فهمد که داستان – داستانی که بی شباهت به قصه نبوده- برای سرگرم کردن و شاید هم پند دادن او بوده! این در حالی است که در داستان های مدرن، نویسنده نشانه هایی را از ابتدا در متن قرار می دهد تا در پایان داستان، جایی برای ابهام باقی نماند و پایان داستان کاملا باور پذیر و طبیعی جلوه کند. در واقع، نشانه ها در متن وجود دارد و خواننده تیز هوش آنها را درک می کند و اگر داستان را فردی دوباره بخواند، آن نشانه ها برایش بارز تر می شوند.
مثلا یک خانواده پر جمعیت که به تازگی صاحب فرزندی دیگر شده اند را فرض کنید. "پدر که دیگر توان دادن خرجی خانواده را ندارد، فرزند تازه متولد شده شان را به خانواده ای دیگر – که آرزوی داشتن فرزند را دارند- می سپارد تا آنها او را بزرگ کنند. روزگار می چرخد و فرزند بزرگ می شود. تا جایی که در کارخانه ای به کار مشغول می شود. در آنجا دوستانی می یابد." حالا اگر قرار باشد داستان، سنتی – و بخصوص از تیپ داستانهای زرد- باشد؛ آخر داستان آن هم با چند گفتگو مشخص می شود که این دو همکار برادرند. ولی اگر قرار باشد که داستان، داستان مدرن باشد؛ مطلب به گونه ای دیگر مثلا این نوع می شود: " شبی، یکی از دوستانش، او را به میهمانی دعوت می کند. در میهمانی متوجه می شوند که هر دو گردنبند یادگاری مشابه ای دارند. وقتی از اصل و نسب هم می پرسند، یکی می گوید که خانواده ای فقیر دارم و چند سالی است که با حمایت هایی، وضعمان بهتر شده. آن قدیم ها آنقدر وضعمان بد بود که پدرم مجبور شد تا برادر تازه متولد شده ام را به خانواده ای دیگر بسپارد تا بزرگش کنند. او دلش می خواست تا برادرم را وقتی که بزرگ شد، پیش خودمان برگرداند اما اجل مهلتش نداد. و عکس پدرش را به دوستش نشان می دهد دوستش هم می گوید که من عکسی مثل این عکس را دارم و ... . و دو دوست متوجه می شوند که با یکدیگر برادرند.
البته باید در ذهن داشته باشید که روند دادن اطلاعات و نشانه ها طوری باشد که تعلیق از بین نرود. یعنی اطلاعات طوری بازگو نشود که خواننده در نیمه داستان، انتهایش را حدس بزند.
3- آشنایی زدایی :
فرض کنید که چشمهایتان را ببندند و شما را به یک چهار دیواری بزرگ ببرند و رها کنند. همان ابتدا سرتان به چیزی برخورد کند. کسی چه می داند، شاید یک ستون بوده! کورمال کورمال کمی جابجا می شوید. دستهایتان چیزی را لمس می کند. چیزی شبیه یک باد بزن بزرگ. شاید اینجا یک موزه باشد! یک موزه از تاریخ تمدن که بادبزنی به این بزرگی در آن پیدا می شود! با احتیاط کمی بیشتر جابجا می شوید. دستهایتان چیزی شبیه یک طناب را لمس می کند. شاید یک مجسمه یا چیزی باشد که پوشانده اند و می خواهند از آن رو نمایی کند و این طناب پرده ای است که شما دست گرفته اید. پس مراقب باشید! در این لحظه چشم بند را به امید دیدن یک موزه باز می کنید. اما... در برابر شما یک فیل است!
آشنایی زدایی یعنی غریبه کردن مفاهیم آشنا و عادی شده تا بتوان به آنها تازگی دوباره بخشید و از درک آنها لذت بیشتری برد. در واقع ما از عناصری که برایمان آشنا هستند وجه آشنایی را از آنها می گیریم تا با پدیده ای که انگار چیز جدیدی است، روبرو شویم.
در مثال فوق هم می بینید فیل یک حیوان آشنا برایمان است. اما اگر این آشنایی را بوسیله تشبیه از آن بگیریم، دیگر موجودی بنام فیل برایمان آشنا نیست.
آشنایی زدایی باعث منحرف کردن ذهن خواننده و در نتیجه غافلگیری او می شود که زبردستی نویسنده را نشان می دهد.
4- شکل گرایی:
گفتیم که در داستان سنتی ، "گفتن" مهم است در حالی که در داستان مدرن، "چگونه گفتن" اهمیت پیدا می کند. همین فاصله است که باعث تفاوت در شکل داستان سنتی و مدرن می شود. نویسنده داستان های سنتی معمولا بدنبال یک سوژه ناب و بکر است که داستانش کند اما نویسنده داستان مدرن به فکر ناب کردن سوژه و طرح اولیه اش است. هر چند که شاید داستان ،دیگر به سوژه اولیه شباهتی نداشته باشد.
نویسنده داستانهای مدرن، فقط طرحی که به ذهنش رسیده را بررسی نمی کند؛ بلکه بیشتر، آن را از جهت "نحوه گفتن" حلاجی می کند. از خودش می پرسد که چطور بگویم؟ از آخر به ابتدا بگویم؟ نیمی از آن را بگویم؟ مثل یک پازل در هم بشکنمش و تکه تکه بگویم؟ شروعش در دل حادثه باشد یا حاشیه بگذارم؟ و ...
5- تباین روانشناختی شخصیت ها:
گفتیم که در داستان سنتی، شخصیت ها آنچنان که باید، نیستند. در واقع بین آنها – با هر حرفه و شغلی که دارند- بسامد چشم گیری وجود ندارد. علتش هم پرواضح است. اینکه شخصیت ها در داستان های سنتی از روانشناسی برخوردار نیستند. در حالی که در داستان مدرن، هر شخص باید منحصر به فرد باشد و روان خودش را داشته باشد. اینطور نباشد که در مقابل یک حادثه "یک عوام" بگوید و "همه" سر بجنبانند. همین است که افراد در داستانهای مدرن - و داستانهای سنتی ای که رگه های داستان های مدرن را دارند- رفتار های متفاوتی را از خودشان نشان می دهند. حتی ممکن است دو برادر دوقلو هم در برابر یک اتفاق، در مقابل هم قرار گیرند. مثلا اگر سیلی بیاید، یکی فرار کند و دیگری مقابله.
برای نوشتن یک داستان مدرن یا داستان ای که این مولفه را داشته باشد، باید برای شخصیت ها وقت گذاشت و درباره آنها تحقیق کرد. مثلا اگر قرار است یک شخصیت دیوانه را طراحی کنیم، نیاز مبرم به تحقیق داریم. اینطور نیست که چیزی بنویسیم و خودمان بگوییم که این شخصیت دیوانه است. بلکه باید درباره این افراد فیلم دید، تحقیق و مطالعه و پرس و جو کرد تا نسبت به ویژگی های این افراد، اشرافیت پیدا کنیم.

ادامه دارد...
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email مشاهده وب سایت این کاربر [وضعيت كاربر:آفلاین]
تشکرها از این تاپیک
jalalfirozi از این تاپیک تشکر میکنم 
Aliabadi
پستتاریخ: یکشنبه 23 آبان 1389 - 12:31    عنوان: پاسخ به «بیا بنویسیم ( 7 )» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

حجم يك داستان مدرن چقدر بايد باشد تا خواننده خسته نشود؟
پس خلاقيت و ابداع و تنوع يكي از خصوصيات داستان مدرن است، براي نوشتن چنين داستاني علاوه بر تحقيق روي شخصيت هاي داستان چه مقدمات ديگري به ساختن داستان كمك مي كند؟

باز هم ممنون از اين سلسله مقالات عالي تان

Applause Applause Applause Applause Applause
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
jalalfirozi
پستتاریخ: چهار‌شنبه 26 آبان 1389 - 22:03    عنوان: پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 23 دی 1388
پست: 230

blank.gif


امتياز: 8550

حجم داستان مدرن، بسته به نوعش (داستان مینی مال، کوتاه، بلند و رمان) است. مثلا حجم داستان کوتاه همواره از چند صفحه تا ده- پانزده صفحه است. یعنی یک چیز ثابت و فیکس. حال این دست شماست که در چه مقدار از این حجم، کارتان را ارایه دهید. چه داستان کوتاهتان کلاسیک باشد، چه مدرن باشد و چه پست مدرن.
بله، خلاقیت در نوشتن و چند برداشتی بودن از خصوصیات داستان های مدرن است. اما اگر در خاطرتان باشد گفتیم که داتانهای مدرن با موضوع هایی سر و کار دارند که برای جهان مدرن است. مثلا نمی شود یک داستان بنویسیم که چند نفر خوش و خرم در کنار هم در روستانیی جمع شدند و گل می گویند و گل می شنوند بعد ما نوع داستان را بگوییم مدرن. چرا که دنیای مدرن دنیای ماشینی و فاصله ها و زندگی مدرن است. پس اگر خواستید داستان مدرن بنویسید، اول از همه باید موضوعش مدرن باشد. بعد آن هم باید به مولفه ها ی این نوع داستان توجه کنید که هر کدامشان نه یک مقدمه بلکه یک اصل برای داستان های مدرن اند.


این هم نمونه یک داستان پست مدرن . البته با نویسنده ای ایرانی!

http://baqedel.blogfa.com/page/dastanepostmodern.aspx
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email مشاهده وب سایت این کاربر [وضعيت كاربر:آفلاین]
نمایش پستها:   
ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک صفحه 1 از 1

فهرست انجمن‌ها » داستان و نوشته های زیبا » بیا بنویسیم ( 7 )
پرش به:  



شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید
شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید
شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید


Home | Forums | Contents | Gallery | Search | Site Map | About Us | Contact Us
------------------------------------------------------------------------

Copyright 2005-2009. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc