شنبه 15 اردیبهشت 1403

   
 
 پرسشهای متداول  •  جستجو  •  لیست اعضا  •  گروههای کاربران   •  مدیران سایت  •  مشخصات فردی  •  درجات  •  پیامهای خصوصی


فهرست انجمن‌ها » داستان و نوشته های زیبا » بیا بنویسیم 14

ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک
 بیا بنویسیم 14 « مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی » 
نویسنده پیام
jalalfirozi
پستتاریخ: شنبه 27 آذر 1389 - 00:36    عنوان: بیا بنویسیم 14 پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 23 دی 1388
پست: 230

blank.gif


امتياز: 8550

قصه و تفاوت آن با داستان
در شماره قبل گفتیم آنچیزی که امروزه با نام داستان با آن سر و کار داریم، پدیده ای است که ابتدا به صورت "حکایت" ظهور کرده و سپس از جاده"قصه" گذشته. حالا می خواهیم کمی دقیق "قصه" شویم و فاصله رنگ آن را با رنگ داستان، از چشم بگذرانیم.
***
قصه:
وقتی حرف از قصه می شود، نام های آشنایی در ذهن مان تداعی می شود. از قصه های قرآنی و شنگول و منگول گرفته تا قصه های مجید و کدو قلقله زن و شنل قرمزی و سفید برفی و هفت کوتوله. اما چه ویژگی ای در این نوشته ها و روایتها وجود دارد که ما آنها را با نام "قصه" خطاب می کنیم؟
قصه ، گونه تکامل یافته حکایت است که در آن، علاوه بر "پند و اندرز"، بعد جدیدی بنام "سرگرمی" ظاهر می شود که کمرنگ نیست . بر خلاف حکایتها که پافشار "پند و اندرز" می باشند؛ قصه ها متکی به یک پا نیستند و جنبه جذب خواننده برایشان مهم است و برای داشتن این ویژگی حتی گاهی ابعاد علمی را هم می شکنند.
از آنجایی که قصه ها دارای بعد "سرگرمی و لذت" هستند، زمینه لازم برای پرداختن به موضوعاتی غیر از موضوع حکایت ها را دارا می باشند. از همین رو موضوعاتی مثل عشق، جنگ ، خیانت، طمع و حتی اتفاقات خارق العاده می تواند در قالب قصه عرضه شود.
مولفه های قصه و حکایت، در نزدیکی و موازات یکدیگر قرار دارند و سبقت چشمگیری از یکدیگر نمی گیرند. با این تفاوت که "قصه" به پدیده "داستان" – بخصوص داستان سنتی - نزدیک تر است و قوت رنگ بیشتری در مولفه های آن دیده می شود.
از مولفه های قصه می توان به "توجه به جنبه سرگرمی و جذب" ، "پایین بودن سطح علمی" ، "وجود شخصیت های تیپیک" ، "نبود فاصله بین زبان ها" ، "در سطح بودن پیام" ، "عدم وجود رابطه علی قوی " و ... اشاره کرد.
تفاوتهای "قصه" و " داستان" :
• هر چند که جنبه سرگرم کنندگی و لذت بخشی در قصه لحاظ شده است اما این ویژگی
،کعبه داستان نیست. درست است که سرگرم کنندگی و جذب در قصه وجود دارد وجود دارد اما این مولفه در داستان، تنها نیست بلکه در کنار مولفه های دیگر می درخشد. و قوت آن هم در داستان این است که با استفاده مناسب از صناعات ادبی ، بازی های زبانی ، فرم های مختلف داستانی و ... مزین می شود. یعنی بجای آنکه – مثل قصه - صرفا خود موضوع سرگرم کننده باشد؛ عوامل دیگری هم در بوجود آوردن جنبه سرگرمی و جذب دخیل می شوند. چنانچه می بینیم یک قصه می تواند صرفا به سبب موضوعش جذاب باشد اما یک داستان ، موضوعی بسیار دم دستی و تکراری داشته باشد اما به سبب نوع نگارش آن جذاب شود.
• گاهی اوقات، در قصه ها اتفاقاتی رخ می دهد که جذاب است اما به راحتی در ذهن نمی گنجد. علتش هم این است که خواننده اثر تمایل به لمس و درک آن حادثه دارد اما بین او و آن اتفاق فاصله هایی است. مثلا فردی با پر پرنده ها و عسل برای خودش بال درست می کند و قادر به پرواز می شود. اما طمع می کند که بیشتر اوج بگیرد. و آنقدر اوج می گیرد که نزدیک به خورشید می شود و عسل بالهایش آب می شود و سقوط می کند ( یا مثلا به دریاچه ای می افتد و تبدیل به ماهی می شود).
این اتفاقات شاید در نگاه اول شبیه به جریاناتی باشد که در داستانهای "رئالیسم جادویی" و "سورئالیستی" می بینیم. اما چنین نیست. زیرا در داستان – بخصوص نوع رئالیسم جادویی و سورئالیستی- بسترلازم بایستی ایجاد شود. یعنی حد حداقلی ای از بستر زندگی محیا شود و اتفاقات خارق العاده بیفتاد. اما در قصه – با تاکید بر جنبه سرگرمی و لذت بخشی- اتفاقات می افتند. حال آنکه می توانند بستری نداشته باشند و نوعا از جنس نوشته باشند. ( شاید بتوان این نوع حوادث را گونه بسیار ضعیفی از آنچیزی که در داستانهای پست مدرن اتفاق می افتد، بدانیم.)
• کراکترهای موجود در قصه هم مانند حکایات، از نوع تیپ هستند. یعنی ساده و بدون برجستگی های ویژه که بتوان آنها را شناسایی کرد. در صورتی که یکی از ویژگی هایی که باعث درخشیدن "داستان" می شود، وجود شخصیت های برجسته است. شخصیتهایی که ظرافت و ابعاد شخصیتی داشته باشند. هر چه که وجود تیپ در قصه جای هورا کشیدن داشته باشد اما این امر در داستان – بخصوص داستان مدرن- غیر قابل قبول است. زیرا ماهیت داستان، فنی بودن و پیچیدگی را می طلبد که این دو عامل در شخصیت دیده می شود نه تیپ.
• از آنجایی که فاصله زیادی از قصه تا داستان سنتی نیست، تفاوت فاحشی هم بین زبان این دو دیده نمی شود. بلکه شدت کاستی در قصه بیشتر است. علت هم پر واضح است. اولا در قصه ها از از تیپ استفاده شده و همین امر باعث می شود تا با توجه کم عمق بودن کراکتر، زبان متفاوتی از او بوجود نیاید. ثانیا فضای قصه، فضایی نیست که مانند روزگار ما هر کس زبان مختص خودش را داشته باشد. اساس قصه ها به زمان سادگی و بی آلایشی باز می گردد. زمانی که بشر نه پا به فضا گذاشته بود، نه از دل ذره خورشید را بیرون می آورد و نه آنکه جهان را دهکده کند. از این جهت است که چنین "نیاز" ی در قصه نبوده که بخواهد مرتفع شود. به عبارتی می توان گفت که در داستان، متناسب با دنیای مدرن ، هر شخص زبان خودش را دارد اما در قصه با توجه به دنیای بسیار سنتی، افراد همتای یکدیگر هستند. آن شخصی هم که طبیب – نه پزشک فرنگ رفته! – است، تواضع می کند و مانند دیگران صحبت می کند که دیگران متوجه کلامش بشوند!
• درست است که قصه ها به "جذب" چشم دوخته اند اما این به آن معنا نمی باشد که چشمشان به معنا، مفهوم و پیام ، کور باشد. اما مجموع ویژگی هایی که برای قصه ها شمردیم باعث می شود تا اگر در نوشته نکته ای می باشد – که معمولا می باشد- اصطلاحا به صورت حرفه ای ارائه نشود. بلکه صورتی مبتدی داشته باشد و نوشته سریعا با چشم گرم گیرد. اما در پدیده داستان، مهارت نویسنده آن زمانی به عرصه ظهور می رسد که پیام، به صورتی نهفته و در دل نوشته ارائه شود. به طوری که با تشریح و تبسیط نوشته، پیام آن هم جان بگیرد و مانند درخت چناری قد بکشد.
• "نبود رابطه علی قوی" موجود در قصه ها به نوعی درگیر با مولفه " پایین بودن سطح علمی " است. از طرفی قصه ها با ابعاد علمی درگیر نمی شوند تا بتوانند حوادث را به گونه ای دیگر در خود جای دهند و از طرفی سعی می کنند تا چیزی جدا ازآنچه که بوده را عرضه کنند. این دو عامل در کنار هم می نشینند و باعث می شوند که قصه ها – و حکایت ها- کمی از بعد علمی فاصله بگیرند. اما همانطور که قبلا هم اشاره کردیم، داستان از واقعیتی که بشر با آن سر و کار دارد، دور نمی شود مگر در فضای "رئالیسم جادویی" و "سورئالیستی".

ادامه دارد...
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email مشاهده وب سایت این کاربر [وضعيت كاربر:آفلاین]
تشکرها از این تاپیک
jalalfirozi از این تاپیک تشکر میکنم 
Aliabadi
پستتاریخ: سه‌شنبه 30 آذر 1389 - 06:07    عنوان: پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

مقاله زيبا و جالبي نوشته ايد. نكات با ارزشي را مطرح كرده ايد . Applause Applause Applause

در باره اهميت افسانه و قصه ميخواستم مطالبي را نيز بيان كنم. افسانه و قصه از نظر روانشناسي داراي اهميت فراواني است. س. گ. يونگ دانشمند و روانشناس معروف سوئيسي تجزيه و تحليل هاي زيبايي را در مورد افسانه ها وقصه ها عنوان كرده. يونگ افسانه هاو قصه هاي ملل مختلف را با هم مقايسه و تجزيه و تحليل كرده و به نقاط مشترك ما بين افسانه و قصه هاي ملل رسيده . از ديد او در افسانه و قصه سمبل هاي كهن تكرار ميشود و نشان ميدهد بشر در هر نقطه جهان از سمبل ها براي بيان واقعيت هاي پيچيده اي استفاده كرده.

يونگ به اين نتيجه مي رسد كه سمبل هاي كهن بخشي از ضمير نا خود اگاه جمعي را تشكيل ميدهد و بسيار مهم و قابل اهميت هستند. سمبل ها در واقع حكم كليد هايي را دارند كه با درك انها مطالب بسياري از بخش ضمير نا خود اگاه به بخش اگاه ذهن منتقل ميشود و در اگاهي انسان درك و تجربه ميشوند. مثال يك خانه ايي را تصور بكنيد كه يك زير زمين ايي دارد مملو از اشياء و وسايل و يادگاري هاي با ارزش . ساكنين جديد خانه از ان با خبر نيستند( بخش اگاه ذهن) بعد يك كودك كنجكاوي وقتي مشغول بازي است به وجود در پنهاني در ديوار پي مي برد. پدر و مادرش را خبر مي كند. انها مي ايند و با كمك يك كليد و يا ابزارهاي خاصي در اين زير زمين نهان را مي گشايند و در انجا شاهد صندوقها و گنجينه هاي عجيب و غريب هستند. البته گاهي هم فقط با مسائل خوشايند بر خورد نمي كنند بلكه شاهد ماري كه روي صندوق گنجي خفته و يا عقرب عجيب و بد شكل هم بايد باشند. اين محتويات اين زير زمين در واقع محتويات ضمير باطني محسوب مي شود كه سمبل ها كليد گشايش دريچه هاي مختلف به اين زير زمين چند تونله و چند بخشي است.

در هر افسانه و قصه قهرماني هست كه با مشكلات مختلف درگير مي شود و بايد هفت خان هايي را پشت سر نهد تا به راه حل هايي نائل شود. موقعي قهرمان قادر به گشايش گره ايي ميشود كه بتواند در خطرها با ضمير نا خوداگاهش متصل و مرتبط شود و از نيروهاي نهفته ضمير باطنش براي رهايي و گشودن گره استفاده محض را بنمايد. بخشي از قصه با مسائل ما وراء طبيعه درگير ميشود و اين بخش در واقع ورود قهرمان به ضمير نا خوداگاه اش است و چون ضمير نا خود اگاه قوانين مخصوص خود را دارد در قالب عقل و مسائل عقلاني نيز نمي گنجد زيرا ماوراء عقل است و با حسيات و غرايزعميق بشر در ارتباط است. در بخش ضمير نا خود اگاه علاوه بر نيروهاي غير قابل باور و روحاني و نجات بخش سايه ها يعني احساسات تيره و تار شامل نفرت ، خشونت، خود خواهي، بدجنسي و .....( در واقع همان مار و عقرب و عفرينه ، جادوگر...) يعني همه صفات منفي..... نيز منزل دارند كه ادمي هميشه بنحوي انها را سركوب مي سازد و به زير زمين وجودش مي راند به اين خاطر به چشم نيز نمي ايند. مثال بارز سايه ها در داستان دكتر جكيل و مستر هايد بتصوير كشيده شده. در انجا با انساني و پزشكي طبيعي روبرو هستيم در عين حال اين ادم شيها به شخصيت با خصائل تيره و تبهكار تبديل ميشود و فجايع بسياري خلق مي كند.

محققان بسياري هنوز در پي شناخت و تجزيه وتحليل افسانه ها و قصه ها و معادن پنهاني قصه ها هستند . يونگ چند شاه كليد را يافت و از جهان رفت و ادامه كار را به محققان ديگر سپرد.

يونگ بيان مي كند در قصه مثلا سمبولهايي مثل جنگل ، چاه ، پري، ديو، مرد دانا، حيواناتي كه بزبان ادمي سخن مي گويند، تكرار ميشوند هر كدام داراي معاني خاصي هستند. يونگ مي گويد جنگل نماد ضمير نا خود اگاه است . جنگل مكاني است تاريك و نا شناخته كه در ان هم امكان رهايي هست هم امكان خطر.
در افسانه و قصه هاي ايراني چاه و كوه و چشمه .... نمادي از ضمير نا خود اگاه ادمي هستند. در افسانه و قصه هاي ايراني فرشته و پري ، مرد دانا و موجود ناشناس نماد نيروهاي مثبت و روحاني هستند كه به قهرمان كمك مي كنند تا از تنگنا ها رهايي يابد. گاهي قهرمان تا مرز مرگ و خطر پيش مي رود و نا گهان با يك جهش و با برخورد با يك موجود خاصي مثل سيمرغ رهايي مي يابد.

امروزه از افسانه ها وقصه ها براي درمان با كمك استفاده بجا با توجه به دسته خاصي از مشكلات مشخص افراد تحت درمان بهره هاي بسياري برده مي شود. افسانه درماني و قصه درماني كمك مي كند تا يك انسان بتواند با ضمير باطني خود و منابع دروني ان ارتباط ايجاد كرده و از نيروهاي مثبت ان براي حل مشكلات زندگي اش كمك گيرد. قصه ها سرشار از سمبل ها هستند و زبان ضمير نا خوداگاه انسان سمبل ها هستند كه به شكل رمز مبهم و مرموز و نا گشودني طرح ميشوند. در واقع در اين معدن نهفته توانايي هاي نا شناخته بيشماري نهفته و موجود هستند.

بطور مثال افسانه ماه پيشوني عين افسانه سيندرلا است. هر دو قهرمان با استفاده از بخش نيروهاي فعال ضمير نا خود اگاهشان مي توانند مشكلات را حل كنند و با شجاعت پيش بروند و از بدبختي رهايي يابند. اجزاء ضمير نا خود اگاه بشكل فرشته و گاو نجات بخش ( ظاهر ماوراء الطبيه دارند) ظاهر ميشوند و به اين دو قهرمان راه و چاه را نشان ميدهند ، كه در واقع ضمير باطني خود قهرمان قصه است. ايجاد شخصيت هاي مختلف و تصاوير افراد مختلف يكي از شبهاتي است كه در يك نگاه عادي خواننده گم مي شوند و خواننده ارتباط دروني قصه را زياد متوجه نمي شود.


در بازشناسي افسانه و قصه لازم است مانند يك غواص از سطح به عمق برويم و ببينيم در ان بخش چه ارتباطي بين اجزاء افسانه و قصه با هم هست و چرا؟ چه چيزهاي جديدي از چشم پنهان مانده.... به مثال كوه يخي زيگموند فرويد اگر توجه كنيد. مي بيند كه او ميگويد نوك كوه در واقع بخش اگاه ذهن ماست. اما بخش پنهان كوه يخي كه خيلي وسيع تر است زير اب جا گرفته، كه مثالي براي ضمير نا خود اگاه يك انسان را كه از چشم ها پنهان مانده و دنياي نا شناخته اي است . منظور او اين است يك غواص تيز بين اگر سري زير اب بزند تازه متوجه مي شود در انجا با دنيايي ديگر روبروست ، بطور مثال با كوهاي قنديلي ، تونلهاي يخي، با ماهيان عجيب و غريب ، گو نا گون، هشت پا هاي غول پيكر، و .... غيره

روانشناسان بسياري در بخش افسانه درماني و قصه درماني مشغول تحقيق هستند و به نتايج جالبي رسيده اند كه براي دست اندر كاران تعليم و تربيت و بخش روان درماني حائز اهميت است.
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
jalalfirozi
پستتاریخ: سه‌شنبه 7 دی 1389 - 00:00    عنوان: پاسخ پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 23 دی 1388
پست: 230

blank.gif


امتياز: 8550

درود بر شما


یک سوال خودمانی :
بنظرتان آیا زمانی که افسانه و قصه باب بوده، به وجود لایه های زیرین فکر می شده؟ یا این لایه ها و عناصر را ما حالا برای این نوشته ها می تراشیم
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email مشاهده وب سایت این کاربر [وضعيت كاربر:آفلاین]
Aliabadi
پستتاریخ: سه‌شنبه 7 دی 1389 - 20:06    عنوان: پاسخ به «بیا بنویسیم 14» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

دوست عزيز جلال فيروز ممنون از نوشته تان.


در زماني كه قصه ها ساخته و پرداخته مي شدند كسي به لايه هاي زيرين فكر نمي كرده چون همه اين مواد بطور نا خوداگاه در قصه ها جا داده مي شده.شبيه همان حالتي است كه نويسنده اي در حالت الهام و خلسه يك شاهكار ادبي خلق مي كند. تسلط به دانشي و اختراع اثار جديد دو موضوع مجزا از هم است. اگر از نويسنده اي بپرسيد چگونه اثر هنري را گاهي يكجا نوشته نمي تواند به شما توضيح دقيق بدهد. سرچشمه الهام و احساس و اشراق از منابع زير زميني روح نشات مي گيرند


در اين زمينه ( تجزيه و تحليل علمي قصه و افسانه ها )تحقيقات علمي بسياري صورت گرفته و پايان نامه هاي دكترا ......زيادي در اين زمينه ديده مي شود. نمي توان وجود اين تحقيقات را انكار كرد. در اينده شاهد تحقيقات بيشتر و عميق تر خواهيم بود. سرزمين قصه و افسانه ها تازه در حال كشف و اكتشاف بيشتر است.


بطور مثال زماني هم همه مردم كره زمين معتقد بودند كه زمين صفحه صافي است و اين خورشيد است كه بدور زمين مي چرخد . تا اينكه كريستف كلمب سوار كشتي مي شود و گرد بودن كره زمين را با اكتشاف جغرافيايي خود اثبات مي كند. در مورد تحقيقاتي كه در مورد قصه و افسانه ها رخ ميدهد. تلاش براين است كه با ديد جديدي برخلاف ديد رايج سنتي و يكنواخت اين سرزمين كشف و تحقيق شود. تلاش بر اين نيست كسي از خودش چيزي بتراشد. به همين خاطر قصه و افسانه درماني نيز در حيطه روانشناسي براي خود جا باز كرده ، زيرا به عناصر نيرو زاي ان پي برده شده است.

داستان و قصه و افسانه فقط در حيطه بررسي ادبيات نيستند بلكه اين محدوده، در علم ارتباطات، هنر ، زبان شناسي، علوم امورزشي ، روانشناسي، علم ژورناليسيم نيز مورد كاوش و تحقيق بسياري است.
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
jalalfirozi
پستتاریخ: جمعه 10 دی 1389 - 23:55    عنوان: پاسخ به «بیا بنویسیم 14» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 23 دی 1388
پست: 230

blank.gif


امتياز: 8550

از مطلبتون متشکرم
فوق العاده اید thank
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email مشاهده وب سایت این کاربر [وضعيت كاربر:آفلاین]
نمایش پستها:   
ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک صفحه 1 از 1

فهرست انجمن‌ها » داستان و نوشته های زیبا » بیا بنویسیم 14
پرش به:  



شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید
شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید
شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید


Home | Forums | Contents | Gallery | Search | Site Map | About Us | Contact Us
------------------------------------------------------------------------

Copyright 2005-2009. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc