جمعه 14 اردیبهشت 1403

   
 
 پرسشهای متداول  •  جستجو  •  لیست اعضا  •  گروههای کاربران   •  مدیران سایت  •  مشخصات فردی  •  درجات  •  پیامهای خصوصی


فهرست انجمن‌ها » داستان و نوشته های زیبا » بیا بنویسیم (9)

ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک
 بیا بنویسیم (9) « مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی » 
نویسنده پیام
jalalfirozi
پستتاریخ: چهار‌شنبه 19 آبان 1389 - 02:13    عنوان: بیا بنویسیم (9) پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 23 دی 1388
پست: 230

blank.gif


امتياز: 8550

در مورد نه ویژگی از داستانهای مدرن با هم بودیم. در این شماره، آخرین ویژگی های این نوع ساختار را بررسی می کنیم.

10- ایجاز و فشردگی:
وجود این مولفه در داستان های مدرن، مانند مقایسه "داستان کوتاه" با "داستان بلند" است. "ایجاز و فشردگی" در داستانهای مدرن باعث می شود تا اولا نویسنده پر چانگی نکند، ثانیا آنچه که می گوید در ارتباط با داستان باشد و نقش موثر در پیشبرد داستان داشته باشد. در واقع می توان گفت که وجود اصل ایجاز و فشردگی در داستان های مدرن باعث می شود که لحظه به لحظه داستان های مدرن، مانند یک نشانه باشد. نشانه ای که خواننده را به سوی معنا و مفهوم – اگر نگوییم هدف – داستان هدایت می کند.
ایجاز و فشردگی در داستان مدرن به خواننده کمک می کند که ملالی برای او در طول خواندن داستان پیش نیاید. زیرا نویسنده داستان مدرن هر لحظه از خودش می پرسد که آیا این حادثه برای داستان لازم و مبرم است یا نبود آن لطمه ای به ماهیت داستان نمی زند؟
البته باید در نظر داشت که ایجاز و فشردگی در داستان مدرن مانند نمک است. اندازه دارد و کم یا بیشتر شدنش، افتادن از آنطرف بام است. چرا که اگر ایجاز، با "شدت" روبرو شود، داستان را دچار ایجاز مخل می کند. مشکلی که در این حالت پیش می آید، این است که روند "دادن اطلاعات به خواننده" از حالت " آهسته و پیوسته" خارج می شود. اگر هم ایجاز زعایت نشود، داستان دچار اضافه گویی می شود که خود باعث "ملال آوری" می شود.
11- چند صدایی بودن:
چند صدایی در داستان های مدرن به معنای آن است که این نوع داستانها، پتانسیل پرداختن به چند "نظر" و "دیدگاه" را بطور همزمان دارند. به این معنا که ما در داستان های مدرن، تنها یک عقیده را نمی بینیم. بلکه چند دیدگاه مختلف مطرح می شود. بدون آنکه اصراری روی یک دیدگاه باشد. این بر خلاف داستان های سنتی است که معمولا با یک دیگاه پیش می روند.
چند صدایی در داستانهای مدرن باعث می شود تا نویسنده، مثل یک گزارشگر عمل کند. گزارشگری که یک " تریبون " در دست دارد و وظیفه خودش می داند تا "صدا" های مختلف را به گوش منبعی برساند.
طرح داستان های سنتی به طور معمول با یک دیدگاه جلو می رود؛ مثلا اینکه تحصیل امر پسندیده ای است. اما در داستان های مدرن – که یکی از ویژگی هایشان، چند صدایی بودنشان است- دیدگاه مخالف هم شکل می گیرد و صدایش به گوش مخاطب می رسد. مثلا شخص صاحب کرسی ای را می بینیم که دلایل مختلفی را ارائه می کند که تحصیل ، مهارت لازم را به افراد نمی آموزد. بنابراین تحصیل نه تنها امر پسندیده ای نیست، بلکه لایق نکوهش، ملامت و سرزنش هم هست!
12- بی طرفی و خونسردی راوی:
راوی داستان های مدرن شبیه یک دوربین است که چه خوب و چه بد را به تصویر می کشد. بدون آنها بخواهد جانب عقیده ای را بگیرد. یا مانند منشی دادگاه عمل می کند که وظیفه اش خواندن حکم دادگاه است و برایش توفیقی ندارد که حکم اعدام فرد صادر شده یا فرد تبرئه شده. فرد، بالا مقام است یا عوام است. پیر است یا پشت لبش تازه رنگ گرفته و ... .
بی طرفی و خونسردی راوی تا حدی است که گاه تبدیل به بی تفاوتی و بی خیالی می شود.
13- توجه و پا بندی به ادبیت داستان:
به حتم تا به حال چشمتان با مقاله ، بیانیه، گزارش، بیوگرافی، خبر های مکتوب و روزنامه ها و ... گرم گرفته است. و متوجه وجود تفاوت هایی – حتی اگر شده بصورت سر انگشتی- بین مقولات بالا با مقوله داستان شده اید. "ادبیت" آن گوهر و مولفه ای است که در داستان به چشم می خورد و زمینه را برای بازی های زبانی، بازی های تکنیکی( مثل بر هم زدن فرم "ابتدا، میانه ، پایان")، نثر، زبان، لحن، و ... ایجاد می کند.
ادبیت، در داستان های سنتی نیز وجود دارد اما در داستان های مدرن از جایگاه بالایی برخورد می شود. چرا که در نظر گرفتن "ایجاز" ، "زبان اصلی شخصیت ها" ، "نوع پایان" ، "میزان تعلیق" ،"حجم داستان" ، "نحوه پرداخت به حوادث" ، "جایگاه نظر مخالف و صداهای دیگر" و ... در داستانهای مدرن، از اهمیت بیشتری نسبت به داستان های سنتی برخوردار است.
***
اینها مولفه های داستان های مدرن بود که ذکر شد. سعی هم شد تا مطلب با مثال و تشریح جلو رود که دور از ذهن نشود. اما آنطور که از داستان های مدرن بر می آید، دو نکته را باید در مورد مولفه های این ساختار ( داستان های مدرن) ، در ذهن داشته باشید:
1- اینکه در یک داستان مدرن، الزاما همه این مولفه ها بکار نرفته و نمی رود.
2- شاید حادثه و اتفاقی در داستان مطرح شود که وابسته به یک مولفه نباشد. بلکه از الحاق و ادغام چند مولفه تشکیل شده باشد .

ادامه دارد...
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email مشاهده وب سایت این کاربر [وضعيت كاربر:آفلاین]
تشکرها از این تاپیک
jalalfirozi از این تاپیک تشکر میکنم 
Aliabadi
پستتاریخ: پنج‌شنبه 27 آبان 1389 - 03:26    عنوان: پاسخ به «بیا بنویسیم (9)» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 30 بهمن 1388
پست: 2274

blank.gif


امتياز: 60455

ايجاد چند صدايي در داستان مثل اين است كه يك قطعه منشور و يا الماسي را دردست داشته باشيم و با هر حركت منشور و يا الماس در مقابل نور، رنگ مستقل و مجزايي قابل ديدن باشد.

نويسنده با چه مهارتي اين چند صدايي ، استقلال ، تفاوت پرسپكتيو ها و يا ديد گاه ها را ايجاد مي كند؟ در يادداشت برداري مقدماتي رعايت چه نكاتي براي ايجاد موفقيت در اين امر كمك مي كند. نويسنده چطور مي تواند خودش را جاي چند نقش بگذارد و از ديد گاه انها مسائل و احساس ها و دركيات را مطرح كند؟ ايا تمريني هاي عملي در اين موارد وجود دارد؟

تشكر از مقاله خوب و عالي تان

Applause Applause Applause Applause Applause Applause Applause Applause
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
jalalfirozi
پستتاریخ: شنبه 11 دی 1389 - 00:23    عنوان: پاسخ به «بیا بنویسیم (9)» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال

عضو شده در: 23 دی 1388
پست: 230

blank.gif


امتياز: 8550

از سوال قبلی تان می توان این حدس را زد که اگر روزی بخواهید داستانی بنویسید، دوست دارید که شخصیتهایتان را از دنیای واقع خلق کنید. که به نوع خودش جالب است. شاید هم همان چیزی باشد که می گویند فلانی با شخصیت هایش زندگی می کند!
نظرتان هم درمورد داستان مدرن کاملا صحیح است. داستان مدرن مانند منشوری است که توان تولید رنگهای مختلف – با بسامدهای مختلف – را دارد.
سوالتان این است که " نويسنده با چه مهارتي اين چند صدايي ، استقلال ، تفاوت پرسپكتيو ها و يا ديد گاه ها را ايجاد مي كند؟ " در مورد سوالتان، سوالی دارم. به نظرتان چه چیز باعث می شود که در یک کشور، در یک استان، در یک شهر، در یک محله ، در یک کوچه و حتی در یک منزل، دیدگاه های متفاوتی وجود داشته باشد؟
باید این تفاوت دیدگاه ها در داستان لحاظ شود. وقتی شما در داستانتان چند شخصیت داشته باشید که از لحاظ عقیده ، موازی یکدیگر نباشند؛ خود بخودی خود چند دیدگاه مختلف را مطرح کرده اید. البته می دانید که در داستان مدرن، نویسنده جانب مرام خاصی را نمی گیرد و مشخص نیست که نظر نویسنده با کدام شخصیت است. کار دیگری هم که می توان انجام داد – و در داستانهای کوتاه می تواند پر کاربرد تر از رمان باشد- این است که شخصیتی داشته باشیم که خودش دارای مرام خاصی نباشد. یعنی شنونده خوبی باشد و طاقت شنیدن عقاید مختلف را داشته باشد.
چند صدایی و چند برداشتی بودن در داستان مدرن ، مرتبط با یکدیگرند.
البته با این نظرتان که نویسنده داستان مدرن خودش را بجای افراد می گذارد زیاد موافق نیستم. او می تواند دیدگاه های مختلف ، شخصیت های مختلف و عقاید مختلف را ببیند و در مورد آنها صحبت کند. نه اینکه خودش را جای دیگران بگذارد. ( در خاطر دارید که گفتیم در داستان مدرن مشخص نیست که نویسنده ، جانب کدام مرام را می گیرد)
به نظرم باید در مورد "موضوع داستان" بحث کرد. چرا که موضوع داستان باید این پتانسیل را داشته باشد که بتوان از دل آن، داستانی چند صدایی بیرون آورد. مثلا اینکه چند نفر را دور هم جمع کنیم و چای بنوشند و گل بگویند و گل نشنوند که داستان چند صدایی نمی شود. اما همین افراد را اگر در یک محیط مناسب دیگر جمع کنیم و به هر کدام "دیدگاه متفاوتی" بدهیم، شاید بتوان نظر دیگری در مورد چند صدایی داستان داشت. مثلا محیط یک بانک که افراد در انتظار نشسته اند و ناگاه فردی شیک پوش و اصطلاحا جنتلمن وارد می شود و می خواهد که بدون نوبت کاری را انجام دهد – مثلا دسته چکی بگیرد، سفته ای بگیرد، چکی را وصول کند و ... – اما از جمعیت "صدا"های مختلفی به گوش می رسد. مرد تازه وارد پر مشغله بودنش را بهانه می کند. یکی از جمعیت می گوید که ما هم مثل شما کار داریم و باید به شرکت بریم. دیگری می گوید که این آقا را من می شناسم. این صاحب کارخونه ایه که پسرم توی اون کار می کنه. این افراد محترم اند و باید احترامشون رو داشته باشیم. دیگری میگه که باید عدالت بر قرار باشه. یکی دیگر می گوید که استثنا می تونیم قائل بشویم و هر کس یک چیز می گوید و در بین گیر و دار و حرفهای افراد مختلف – که در اصل در اینجا نویسنده به بیان دیدگاه های مختلف می پردازد – مرد شیک پوش کارش را انجام می دهد و با یک تشکر از بقیه راه خودش را می گیرد.
به عقیده بنده یک نویسنده خوب باید تمرین کند که شنوده خوبی هم باشد!
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email مشاهده وب سایت این کاربر [وضعيت كاربر:آفلاین]
نمایش پستها:   
ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک صفحه 1 از 1

فهرست انجمن‌ها » داستان و نوشته های زیبا » بیا بنویسیم (9)
پرش به:  



شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید
شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید
شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید


Home | Forums | Contents | Gallery | Search | Site Map | About Us | Contact Us
------------------------------------------------------------------------

Copyright 2005-2009. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc