Savehsara

Aliabadi

تعريف نابغه و فرم هاي متفاوت نبوغ

ترجمه آزاد از مولف
بخشي از مقاله منبع ويكي پديا در باره تعريف نبوغ و نابغه
توضيحات داخل پرانتز از مولف مي باشد.

Ein Genie (über das französische génie vom lateinischen genius, ursprüngl. „der Erzeuger“, von griechisch γίγνομαι „werden, entstehen“, dann auch „persönlicher Schutzgott“, später „Anlage, Begabung“) ist eine Person mit überragend schöpferischer Geisteskraft („ein genialer Wissenschaftler“, „ein genialer Künstler“) oder auch besonders herausragenden Leistungen auf anderen Gebieten.

نابغه در زبان فرانسوي ژتی و لاتين گه نوس ناميده ميشود كه ريشه اوليه آن به معني خلق كننده، پديد آورنده كه از ريشه يوناني شدن ، برخاستن مي آيد و به معني خداي حامي شخص صاحب استعداد ناميده ميشود. بعدها به معني افراد با استعداد خارق العاده هم تعريف شده. يعني فردي كه داراي نيروي خلاقيت فوق العاده و داراي روح خلاق شايان است. (مثل يك دانشمند نابغه،يا يك هنرمند فوق العاده ) و يا برخاستن نتايج فوق العاده در زمينه هاي خاص هم معني ميشود.

da unter einem Genie gewöhnlich jemand verstanden wird, der überragende geistige Leistungen tatsächlich erbracht hat, während der Intelligenzquotient nur die Kapazität zur Erbringung dieser Leistung angibt. Diese Intelligenz ist alleine wohl nicht ausschlaggebend; Kreativität, Fantasie und Intuition sind etwa weitere Faktoren.

در تعريف يك نابغه به كسي گفته ميشود كه داراي نيروو روح خلاق فوق العاده باشد، درحالي كه ضريب هوشي فقط ظرفيت اين بهره وري را نشان ميدهد. هوش به تنهايي ملاك تعريف روح نبوغ و خلاقيت نيست بلكه قوه خلاقيت، تخيل والهام و نيروي شهودي فاكتورهاي تعيين كننده و دخيل در نبوغ هستند.

Die Psychoanalytikerin Phyllis Greenacre hat beobachtet, dass „extrem hochbegabte Personen in der Kindheit häufig von besonders intensiven Gefühlen, Vorstellungen oder Erinnerungen überwältigt wurden.

در پسيكو اناليز فيليس گرين اكاره در مشاهداتش متوجه اين امر شد كه افراد فوق العاده با استعداد و نابغه در كودكي اغلب تحت تاثيراحساسات متراكم فشرده قوي بخصوصي الهام گرفته از قوه تصور، قوه تخيل وخاطراتي قرار ميگيرند كه انهارا شديدا تحت تاثير خويش قرار ميدهد.

Diese Eindrücke waren so lebendig und stark, dass die Kinder von Staunen, Entsetzen, Ehrfurcht, sogar Ekstase ergriffen wurden, also eine Art spirituelle oder religiöse Erfahrung machten.“

اين تاثيرات و احساسات بقدري زنده و شديد هستند كه اين دسته كودكان شديدا از بروز انها تعجب زده ومبهوت و در مقابل ان خاضع و منقلب ميشوند . حتي اين دسته كودكان ( از انچه كه احساس و درك مي كنند) دچار خلسه روحي و نوعي شيفتگي روحاني ديني ميشوند، در واقع نوعي ارتباط قوي روحاني با منبع ذات به انها دست ميدهد و بنوعي حالات روحاني ديني و ماوراء را تجربه مي كنند.

Als Geniologie bezeichnet man die Lehre von den genialen Veranlagungen, ihren Bedingungen und Formen.

رشته نابغه شناسي به بررسي و تحقيق و كاوش در باره خصوصيات به ارث برده شده توسط فرد حامل ان و (رفتاريك نابغه مي پردازد) و شروط رشد اين پديده و فرمهاي ايجاد نبوغ را( بشكل علمي) تشريح و بيان مي كند.

Das Wesentliche des Genies sieht man in seiner originalen Produktivät, die aus sicherer Intuition neue Schaffensbereiche erschließt.

معرفه بارز و خصوصیت يك نابغه ان است كه توليد اصيل، نو ، بي سابقه و بي نظيري ارائه ميدهد كه از راه نيروي شهودي مطمئنه خلق و بوجود مي آيد كه دامنه جديد يكسري خلاقيت ها و ابداعات را پي ريزي مي نمايد..

Der Prozess der Schöpfung wird durch vorbewusste Vorgänge bestimmt; wenn diese nicht ungehemmt ablaufen können, gibt es keine echte Kreativität (innere Natur des Menschen).

پروسه خلاقيت و ابداع از راه حركت نيروي ناخوداگاه ( در روان انساني) پديد مي آيد، اگر اين نيرو با مانع و مزاحمتي روبرو نباشد ، نيروي خلاقيتي نیز پدید نخواهد آمد ( خلاقيت نيروي دروني و طبيعت انسان است)

Genialität kann sich auf allen Gebieten zeigen - künstlerisch, wissenschaftlich, wirtschaftlich, philosophisch, politisch usw. Das Genie setzt sich gegen widrige Lebensumstände durch und gestaltet sich seine Welt.

نبوغ مي تواند درهمه زمينه ها متجلي و ظهور نمايد. درزمينه هنر، علم و دانش، اقتصاد ، فلسفه، سياست و غيره. يك نابغه علارغم شرايط نا مساعد و محيط اطرافش بر محيط نا مطلوب غالب ميشود و ابداعات خود و دنياي خود را متجلي مي سازد.

soziologisch betrachtet zugleich als regelsetzender und gestalthaft-schöpferischer Gipfelpunkt menschlicher Existenz. Ferdinand Tönnies ordnete ihn dem „Wesenwillen“ des Menschen zu.

از ديدگاه جامعه شناسي نابغه آفريننده قوانين و خلق كننده قله هستي آدمي است. فرديناند توونيس در تعريف نابغه مي گويد نابغه كسي است كه طراح تجلي توانايي و خواست آدمي است.

Das kreative Hirn - psychologische Studien zur Kreativität der Genies.Ein Genie hat Ideen, die keiner vorher hatte. Mit anderen Worten: Ein Genie ist kreativ. Mitte der 1990er Jahre äußerte der Psychologe Hans Eysenck die Vermutung, kreative Leistungen könnten zusammenhängen mit einer besonders schwachen Reizfilterung im Gehirn (siehe auch: Reizüberflutung). Diese Filterfunktion im Gehirn hilft dem Menschen normalerweise, aus einer Fülle von Eindrücken die relevanten herauszupicken, Unwichtiges von Wichtigem zu unterscheiden.

در يك تحقيق روانشناسي درباره قوه خلاقيت مغز كه در مورد نوابغ به عمل آمد ، نشان داد كه يك نابغه داراي ايده هاي متعدد( اصيل ، نوو بي نظيري) است كه تا قبل از او كسي بیان نکرده ووجود بیرونی نداشته . يك نابغه خلق كننده و نوآوراست. در اواسط سال هزارو نهصدو نود ميلادي پژوهشگر و دانشمند "هانس آيزنكه " احتمال اين را داد كه وجود نيروي خلاقه مي تواند با وجود يك فيلتر ضعيف تر از حد معمول در مغزفرد نابغه مرتبط باشد. يعني فرد نابغه مانند يك گيرنده هر نوع اطلاعات دنياي بيروني و محيطی خويش رابا کمترین سانسور ( بعلت ضعیف و نازک تر بودن این فيلتر در فرد نابغه )بیشتر و بهتر از دیگران دريافت مي كند. در حالي كه درمغز عموم انسانها نقش اين فيلتر اينگونه است كه از انبوه اطلاعات دريافت شده این فیلتر اولا با توجه به اولويت و اهميت انها به مهم (اولويت دار )وغير مهم تقسيم كرده و( فقط به مطالب مهم اجازه ورود به مغز را ميدهد)و در واقع این فیلتر احتمالا اين دو دسته اطلاعات را از هم غربال مي نمايد

توضيح از مولف = دسته اي از دانشمندان معتقدند، نقش اين فيلتربراي حفاظت مغز شايدمهم باشد، زيرا هجوم و بمب باران داده هاي فراوان و گوناگون بي محابا در يك زمان به مغز يك فرد شايد مضرهم باشد و مغزفرد قادر نباشند در مقابل همه اين اطلاعات دريافت شده عكس العمل مناسب اي از خود نشان دهدو اين هجوم داده ها شايدباعث واكنش زياد و خستگي سيستم عصبي و استرس مغز شود كه مي تواند منجر به پديد آمدن بعضي از بيماري ها نیز شود...... از مولف

ادامه ترجمه آزاد
منبع ويكي پديا.....

Ist dieser Filter besonders durchlässig, kann das eine Voraussetzung für ungewöhnliche Assoziationen sein – ein typisches Merkmal für Kreativität.

خوب ايا اين فيلتر فضاي آزاد عبوري (براي رد شدن داده ها) دارد، پس مي تواند خاصيت مهمي هم داشته باشد و ان اين است كه مابين همه اطلاعات رابطه ايي برقرار ميكند كه يكي از شرايط مهم و بارز خلاقيت را فراهم ميسازد.

Kreative sind leichter abzulenken
Shelly Carson von der Harvard University in den USA hat die Gehirnfunktion bei besonders kreativen und weniger kreativen Menschen verglichen und so Eysencks Theorie bestätigt. Dabei mussten die Versuchspersonen verschiedene Aufgaben lösen, zum Beispiel wurden ihnen per Kopfhörer nacheinander Fantasiewörter vorgespielt.

افراد خلاق ممكن است راحتر حواسشان پرت شود

شلي كارسون از دانشگاه هارواد در امريكا در تحقيقي در مورد فعاليت و فعاليت و كنش هاي مغز در ارتباط با افراد خيلي خلاق و افراد كمي خلاق تهيه و مابين اين دو مقايسه اي انجام داد و تئوري آيزنكه را تائيد كرد. او به افراد تحت آزمون تكاليفي براي حل كردن داد. بعنوان مثال افراد تحت آزمون مي بايست با گوشي كه به گوش خود نصب كرده بودند، كلمات تخيلي را كه پخش مي شد گوش كنند.

Sie sollten sich auf eines davon konzentrieren und mitzählen, wie oft es innerhalb eines abgesteckten Zeitraums vorkam. Zudem waren nicht nur die Fantasiewörter, sondern auch Hintergrundgeräusche zu hören, was den Teilnehmern vorher nicht angekündigt worden war. Die Hintergrundgeräusche sollten die Versuchsperson ablenken.

گروه آزمايش شونده مي بايست در روي كلمات تمركز كرده و مي بايست بيان مي كردند كه هر كدام از اين كلمات در چه فاصله زماني به چه ميزان تكرار ميشوند. در اين صدايي كه از گوشي ها پخش ميشد نه تنها كلمات تخيلي بلكه صدا هاي جانبي ( مخففي ) نيز ضبط شده بودند، كه به گروه آزمايش شونده در مورد ان چيزي گفته نشده بود. اين صداهاي جانبي براي اين در نظر گرفته شده بودند تا حواس آزمايش شونده گان را از تکليف اصلي پرت كنند.

Ergebnis: Die Kreativen haben sich stärker ablenken lassen als die weniger Kreativen. Carsons Erklärung: Bei Kreativen ist eine bestimmte Filterfunktion im Gehirn weniger ausgeprägt, die so genannte latente Hemmung.

نبيجه اين تحقيق اين بود افراد خلاق و مبتکر (در مقایسه با دسته افراد دیگر )بيشتر حواسشان از تکليف اصلي( زيرا ناخوداگاه به صداي جانبي نیز توجه داشته اند) پرت شده بود. كارسون در تشريح اين امر مي گويد كه اين آزمايش نشان داد كه در افراد خلاق این فیلتر مخصوص ( بازدارنده ) كمتر از افراد ی با خلاقيت كم رشد كرده.

نقش اين فيلتررشد يافته( در افراد با خلاقيت كمتر) اين است كه از ورود اطلاعات و دريافت هاي زياد (و هجوم داده ها به مغز) جلو گيري مي كند .

Das bedeutet: Kreative Köpfe sind besonders offen für Sinnesreize. Die Fülle von Informationen könnte eine Erklärung für originelle Verknüpfungen oder innovative Ideen sein. Ganz besonders kreativ macht diese reduzierte Filterfunktion übrigens in Verbindung mit einem hohen IQ. Der garantiert nämlich, dass aus der Fülle von Informationen tatsächlich nur die weiterverwertet werden, die aktuell gebraucht werden.

اين به معني ان است كه مغز افراد خلاق براي دريافت هاي حسي بيشتر باز است( بعلت ضعيف بودن ان فيلتر خاص) . دامنه وسيع اطلاعات و دريافت ها توسط مغز(افراد خلاق) مي تواند يك توضيحي در باره پديد امدن ابداعات نو و منحصر بفرد باشد كه از ارتباط و اتصال ايده ها با هم ايجاد ميشوند. ضعيف بودن اين فيلتر تصويه كننده مي تواند يكي از عوامل با لا بودن اكوي هوشي باشد. اين پديده وقتي تضمين ميشود كه از تمامي اطلاعات و داده هاي دريافتي توسط مغز همه به طور كامل مورد استفاده و بهره برداري قرار گرفته شود.

کد:

http://de.wikipedia.org/wiki/Genie

سئوال مولف؟

مسئله اي كه مطرح ميشود اين است كه چه فرايندي درمغز يك نابغه، استفاده يكجا از اينهمه اطلاعات و دريافت ها را مقدور مي سازد و عوامل بيولوژي و فاکتور جذب و مورد استفاده قرار گرفتن اين همه اطلاعات و دريافت ها چه مي تواند باشد؟ در اين باره دانشمندان توضيحي نمي دهند. سئوال ديگر اين است كه چه عوامل بيولوژي و ژنتیک ميتواند در ایجاد ارتباط مابين ايده هاي متفاوت وتركيب آنها با يكديگرموثر واقع شود؟ سئوال ديگر اينكه علم بيولوژي و ژنيتيك در اين باره به چه يافته ها و فاكتورهايي تاکنون دست يافته ؟