يك شنبه 16 اردیبهشت 1403

   
 
 پرسشهای متداول  •  جستجو  •  لیست اعضا  •  گروههای کاربران   •  مدیران سایت  •  مشخصات فردی  •  درجات  •  پیامهای خصوصی


فهرست انجمن‌ها » بحث‌هاي عمومي » نامه شهریار به انشتین

ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک
 نامه شهریار به انشتین « مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی » 
نویسنده پیام
SibeSorkh
پستتاریخ: چهار‌شنبه 12 مرداد 1390 - 15:19    عنوان: نامه شهریار به انشتین پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر دائمی
کاربر دائمی

عضو شده در: 24 آبان 1389
پست: 1253
محل سکونت: حوالی خدا
iran.gif


امتياز: 32905

زین دایره مینا خونین جگرم می ده / تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی

نامه شهریار به انشتین؛حریف از کشف و الهام تو دارد بمب می سازد!
البرت انشـتين در سـال 1879 میلادی در شـهر اولم آلمان متولد شـد. تحصيلات خود را در مونیخ و آراو سـويس به پايان برد. او در همانسـال كه فرضيهء نسـبيت را طرح كرد (1905 ) از تابعـيت آلمان رو گرداند و به تابعيت سـويس در آمد...

اينشـتين اولین كسي بود كه امريكا را از خطر اتمي شــدن احتمالي آلمان آگاه كرد و امريكا را تشـويق كرد تا به تحقيقات اتمي خود و شـكافتن اتم ادامه دهـد. او در سـال 1939 در نامه به روزولت نوشـت:
« آقای رئيس جمهور اگر امريکا موضوع اتمي شـدن آلمان را جدي نگـيرد بشـريت با فاجعه غير قابل جبران رو برو خواهـد شــد.»
اين نامه باعث شـد كه امريكايي ها كارخانه هاي آب سـنگين آلمان را كه در آلمان، نروژ و دنمارک برپا بود شـناسـايي و با بمب هواپیماهایشان منهدم نمايند و به موازات اين كار به تحقيقات اتمي خود ادامه دهـند. اين تحقيقات منجر به توليد اولين بمب اتمي جهان توسـط امريكا شـد و امريكايي ها با تجربه بمب اتمي روي دو شـهر هـيروشـيما و ناگازاكي فاجعه معـروف به هـيروشـيما را آفـريدند .

در سالهای 1325 و 1326 شمسی بار دیگر خطر بمب اتم زبانزد مردم جهان شد. بشریت نگران از پیامدهای این اسلحه مرگبار، آرامش موقت خود را از دست دادند. اگر یکی دیگراز دولت های متخاصم از این اسلحه استفاده بکند، فاتحه دنیا خوانده خواهد شد. هیچ ذی روحی در روی زمین باقی نخواهد ماند. قرن ها طول خواهد کشید تا حیوانی تک سلولی به وجود آید و قرن ها زمان لازم خواهد بود تا زمین به حالت اولیه برگردد. این ها صحبت های روزمره مردم جهان بود.در چنین فضایی چه کسی قادر بود از این فاجعه عظیم جلوگیری کند. اکثریت مردم دست به دعا بودند. عده ای می گفتند که خداوند در قرآن خبر داده است که کوه ها مثل پنبه تافته خواهد شد. آیا این مردم می توانستند افکار و حرف دلشان را انیشتینی که در محاصره جهان خواران بود، برسانند؟ پس چه باید کرد؟ چگونه می توان این نابغه علم را متوجه اوضاع وخیم و شرایط روحی نامساعد بشر نمود؟

در سال 1326 شمسی جمعی از اساتید و دانشجویان تهران ، دست به دامن استاد شهریار می شوند ، موضوع را کاملاً شرح می دهند، نگرانی و وحشت مردم جهان را با او در میان می گذارند و یادآوری می کنند که تنها شهریار ، نابغه شعر و ادب مشرق زمین می تواند، انیشتین آن نابغه ریاضی و فیزیک مغرب زمین را متاثر بکند.

خود استاد شهریار می فرمودند:
« چنان منقلب شدم که گویی بمب اتم کره زمین را به کلی نابود کرد و پودر آن در فضای بیکران پخش شد. از جسم خاکی رهیدم . در عالمی اعلا به درگاه خداوند متوسّل شدم : خدایا کمکم کن. پروردگارا، قدرتی می خواهم که دل آن سلطان ریاضی را نرم کنم. اکنون که من مامور این امر مهم شده ام ، شرمنده ام مگردان.»
آری، شهریار ادب شرق، توفیق الهی را کسب می کند و همان شب ، شعر « پیام به انشتین» آفریده می شود. این شعر به قدری روان و منسجم و صمیمی و موثر، خلق می شود که گمان نمی رفت هیچ سنگدلی را یارای مقاومت در برابرش باشد.

بلافاصله این شعر به زبان های انگلیسی ، آلمانی ، فرانسه و روسی ترجمه می گردد. عده ای به سرپرستی دخترش خانم ]مریم یا شهرزاد[بهجت مامور می شوندکه شعر را به انیشتین برسانند. از مدیر دفترش در اقامتگاهش وقت می گیرند، روز موعود فرا میرسد. ترجمه فصیح انگلیسی شعر را در اقامتگاه انیشتین، برایش می خوانند. آنچنانکه حاضران نقل کرده اند آن بزرگمرد عالم دانش ، دو بار از جای خود برمی خیزد. دو دستش را بر صورتش می نهد و می فشارد. قطرات اشک بر شیشه عینکش نمایان می شود. با چهره ای اندوهگین یکباره ، با صدایی بلند فریاد می زند:« به دادم برسید » بعد سکوت می کند و صورتش را در میان دو دستش می گیرد و غرق در بحر تفکر می گردد. سکوت غم انگیزی فضای اقامتگاهش را پر می کند.دقایقی بعد ، می خواهد که شعر بار دیگر خوانده شود. این بار پس از شنیدن آن به خارج از اتاقش می رود و با وضعیتی مغموم در باغ مخصوص اش قدم می زند. گویا تا آخر عمر هم همیشه غمگین بوده است.

پس از ارسال این پیام از سوی شهریار به اينشـتين ، وی ناگهان متوجه غولي كه ازشـيشـه بيـرون آورده بود شــد.پس از پايان جنگ پدر بمب اتم مبدل به يك مبارز طراز اول براي جلوگـيري از توسـعه و تولـيد سـلاح اتمي شـد و به اتفاق برتراندراسـل فیلسـوف معـروف انگلیسی نهضت ضد جنگ و محدوديت اسـتفاده از سلاح اتمي را براه انداخت. اين كار درست مقارن با حمله صلح اتحاد جماهـير شـوروي به رهبری استالین بود كه هنوز به سـلاح اتمي دسـت نيافـته بود. به اين جهت در امريكا انشـتين مورد تعـقيب و پيگيري کميسـيون واقع شـد كه به رهـبری سـناتور « مك كارتي » براي مبارزه با كمونيزم فعاليت داشـت. اين کميسـيون كه در آن سـالها كار اصلي اش پرونده سـازي و تشـكيل محاكماتي براي بازجويي از روشـنفکران بود، او را به جاسوسی و داشتن افکار کمونیستی سـاخت اما طبعاً با برنده جايـزه نوبل و پدر تئوریهای پیشرفته فـيزيك كاري نمي توانسـت كرد. خود اينشـتين گاه به طنز میگفت: « خوش حالم زنم از فـيزيك چيزي سـرش نمي شـود و گرنه سـرنوشـت « جوليوس » و « اتل» در انتظار ما هم بود» . واشـاره او به محاکمه معـروف « جوليوس و اتل روزنبرگ» دو دانشـمند فـيزيك امريكايي بود كه طي محاكمه محکوم به اعـدام شـدند و« البر كامو» نمایشنامه « روزنبرگ ها نباید بميرند » را در دفاع از آنان نوشـت. اينشـتين كه يك يهودي بود، در آغاز از تمام مواضع صهيونسـتي دفاع مي كرد، اما هنگاميكه اسرائیلی ها با خشـونت به تصرف سـرزمين هاي فلسطینی پرداختند او به يـكي از منتـقدان بزرگ شـيوه هاي تروریستی آن سـال هاي « مناخيم بيگين» تبديل شـد و در مقاله ای در روزنامه نيـويرك تایمز آنها را محكوم سـاخت.

با اينهمه بعـد از تشـكيل دولت اسرائیل و پس از مرگ نخسـتین رئيس جمهور اين کشـور « ايزروايزمن » درسـال 1952 به او پیشـنهاد شـد كه ریاسـت جمهوري اسرائیل را بپـذيـرد و فـيزيك دان فیلسـوف اين پیشـنهاد را رد كرد.

اينشـتين از 1946 به اين طرف يعنی نُـه سـال اخیر عمر خود را به عنوان يك مبارز صلح دوسـت و طرفدار آزادی انسـان سـپـري كرد و شگفت آنکه مخالفانش در برابر حرفهاي انسـان دوسـتانه و مبارزات صلح جويانه وي را همواره « بچه پـيرمو فرفري » مي خواندند و معـتقد بودند كه اين موجود اسـتثنايي همچنان در سـالهاي كودكي به سـر مي برد و هنوز به عقل نرسـيده اسـت.دليل بزرگي كه آنها براي اسـتدلال خود در حق اين « پير كودك » مي آورند اين بود كه او پس از آنكه سـالها در دامن سـرمايه داري بزرگ شـده و پرورش يافـته بود از پول و مال دنيا نه چيزي داشـت نه چيزي مي فهميد. همسرش از ترس ولخرجي هاي او هنگام خروج از خانه به وي پول توجيبي میداد و اي بسا كه در باز گشـت متوجه مي شـد كه او همان پول مختصر را به سـائلي در سـر راه داده يا براي يك دسـته از بچه ها بستنی خريده اسـت و با آنها بسـتني خورده و خنديده اسـت.اينشـتين در سـال 1955 در شـهر برينسـتون در مركز دانشـگاهي كه پـس از مهاجرت در امريكا در آن مشـغـول به كار شـده بود درگذشـت.

متن ارسالی استاد شهریار به انیشتین:

پیام به انیشتین

انشتن[انیشتین] یک سلام ناشناس البته می بخشی ،
دوان در سایه روشن های یک مهتاب خلیایی
نسیم شرق می آید، شکنج طرّه ها افشان
فشرده زیر بازو شاخه های نرگش[نرگس] و مریم
از آن هایی که در سعیدیه شیراز می رویند
زچین و موج دریاها و پیچ و تاب جنگل ها
دوان می آید و صبح سحر خواهد به سر کوبید
در خلوت سرای قصر سلطان ریاضی را.
درون کاخ استغنا، فراز تخت اندیشه
سر از زانوی استغراق خود بردار
به این مهمان که بی هنگام و ناخوانده است، دربگشا
اجازت ده که با دست لطیف خویش بنوازد،
به نرمی چین پیشانی افکار بلندت را
به آن ابریشم اندیشه هایت شانه خواهد زد.
نبوغ شعر مشرق نیز با آیین درویشی
به کف جام شرابی از سبوی حافظ و خیام
به دنبال نسیم از در رسیده می زند زانو
که بوسد دست پیر حکمت دانای مغرب را
انشتن آفرین بر تو ،
خلاء با سرعت نوری که داری ، در نوردیدی
زمان در جاودان پی شد، مکان در لامکان طی شد
حیات جاودان کز درک بیرون بود پیدا شد
بهشت روح علوی هم که دین می کفت،[می گفت] جز این نیست
تو با هم آشتی دادی جهان دین و دانش را
انشتن ناز شست تو!
نشان دادی که جرم و جسم چیزی جز انرژی نیست
اتم تا می شکافد جزو جمع عالم بالاست
به چشم موشکاف اها[اهل] عرفان و تصوّف نیز
جهان ما حباب روی چین آب را ماند
من ناخوانده دفتر هم که طفل مکتب عشقم،
جهان جسم ، موجی از جهان روح می دانم
اصالت نیست در مادّه.
انشتن صد هزار احسن و لیکن صد هزار افسوس
حریف از کشف و الهام تو دارد بمب میسازد
انشتن اژدهای جنگ ....!
جهنم کام وحشتناک خود را باز خواهد کرد
دگر پیمانه عمر جهان لبریز خواهد شد
دگر عشق و محبت از طبیعت قهر خواهد کرد
چه می گویم؟
مگر مهرو وفا محکوم اضمحلال خواهد بود؟
مگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شد؟
مگر یک مادر از دل «وای فرزندم» نخواهد گفت؟
انشتن بغض دارم در گلو دستم به دامانت
نبوغ خود به کام التیام زخم انسان کن
سر این ناجوانمردان سنگین دل به راه آور
نژاد و کیش و ملّیت یکی کن ای بزرگ استاد
زمین، یک پایتخت امپراطوریّ وجدان کن
تفوق در جهان قائل مشو جز علم و تقوا را
انشتن نامی از ایران ویران هم شنیدستی؟
حکیما، محترم می دار مهد ابن سینا را
به این وحشی تمدّن گوشزد کن حرمت ما را.
انشتن پا فراتر نه جهان عقل هم طی کن
کنار هم ببین موسی و عیسی و محمّد را
کلید عشق را بردار و حلّ این معمّا کن
و گر شد از زبان علم این قفل کهن واکن.
انشتن بازهم بالا خدا را نیز پیداکن
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی مشاهده وب سایت این کاربر [وضعيت كاربر:آفلاین]
تشکرها از این تاپیک
mIn(چهار‌شنبه 12 مرداد 1390 - 18:52), ronak(جمعه 14 مرداد 1390 - 09:57), Hamid(یکشنبه 16 مرداد 1390 - 21:22), SibeSorkh از این تاپیک تشکر میکنم 
soveh
پستتاریخ: پنج‌شنبه 13 مرداد 1390 - 00:06    عنوان: پاسخ به «نامه شهریار به انشتین» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مديريت كل انجمن‌ها
مديريت كل انجمن‌ها

عضو شده در: 2 فروردین 1389
پست: 3473
محل سکونت: IRAN
blank.gif


امتياز: 87705

SibeSorkh, جان بسیار ممنونم
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email شناسه عضویت در Yahoo Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
neda_y
پستتاریخ: پنج‌شنبه 13 مرداد 1390 - 08:25    عنوان: پاسخ به «نامه شهریار به انشتین» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

مدیر انجمن
مدیر انجمن

عضو شده در: 15 اسفند 1387
پست: 321
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 8705

ممنون سيب سرخ عزيز
جالب بود Smiling
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی نام شناسایی در AIM شناسه عضویت در Yahoo Messenger شناسه عضویت در MSN Messenger [وضعيت كاربر:آفلاین]
SibeSorkh
پستتاریخ: پنج‌شنبه 13 مرداد 1390 - 13:33    عنوان: پاسخ به «نامه شهریار به انشتین» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر دائمی
کاربر دائمی

عضو شده در: 24 آبان 1389
پست: 1253
محل سکونت: حوالی خدا
iran.gif


امتياز: 32905

ممنون از دوستان Smiling
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی مشاهده وب سایت این کاربر [وضعيت كاربر:آفلاین]
atena
پستتاریخ: پنج‌شنبه 13 مرداد 1390 - 17:44    عنوان: پاسخ به «نامه شهریار به انشتین» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

همكار در ساوه‌سرا
همكار در ساوه‌سرا

عضو شده در: 26 مهر 1389
پست: 1302

iran.gif


امتياز: 33700

حالا به اين نامه جوابي هم داد؟ بجز گريه
يعني صلح طلب شدنش به اين شعر ربطي دارد؟
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی [وضعيت كاربر:آفلاین]
SibeSorkh
پستتاریخ: پنج‌شنبه 13 مرداد 1390 - 22:14    عنوان: پاسخ به «نامه شهریار به انشتین» پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول

کاربر دائمی
کاربر دائمی

عضو شده در: 24 آبان 1389
پست: 1253
محل سکونت: حوالی خدا
iran.gif


امتياز: 32905

atena, والله خبر ندارم باید از خودش بپرسی
بازگشت به بالای صفحه
خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی مشاهده وب سایت این کاربر [وضعيت كاربر:آفلاین]
نمایش پستها:   
ارسال موضوع جدید  پاسخ دادن به این موضوع   تشکر کردن از تاپیک صفحه 1 از 1

فهرست انجمن‌ها » بحث‌هاي عمومي » نامه شهریار به انشتین
پرش به:  



شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید
شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید
شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید


Home | Forums | Contents | Gallery | Search | Site Map | About Us | Contact Us
------------------------------------------------------------------------

Copyright 2005-2009. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc