امشب (27 اسفند 87) از اخبار 20:30 شنیدم که جناب خاتمی چند روز بعد از اعلام رسمی حضور در انتخابات، به خاطر اختلافاتی که بین حزب ایشان روی داد، مجدداً رسماً اعلام کردند که از انتخابات کنارهگیری کردهاند!!
اگر این اعلامهای رسمی جدی باشد و یک ترفند تبلیغاتی نباشد (که حدس میزنم مثل دوره دوم ایشان و اشکهایی که ریختند تا رأی خلق الله را جمع کنند، یک ترفند به حساب میآید) و اگر دوباره نظر ایشان برنگردد، این موضوع، برای بعضیها یک شوک به حساب میآید.
منظور از بعضیها، یکی از نشریات محلی ساوه است که گذشته از خود شیرینیهایش در سالهای ریاست جناب خاتمی، سالهای بعد از او یعنی در چهار سالی که آقای احمدینژاد، بر سر کار بودهاند نیز همچنان در صفحه اول هر شماره از نشریه برای تبرک، عکس و سخنی از جناب خاتمی به چاپ میرساند!! هیچ کس هم سؤال نمیکرد این وسط، یک نشریه محلی در جایی مثل ساوه، آن هم زمانی که نام خاتمی هم از ذهنها فراموش شده، این کارها چه معنیای دارد؟
به هر حال، حالا احتمالا با شنیدن این خبر، کاملاً شوکه خواهد شد!
بد نیست ذکر شود که این نشریه، بر خلاف گلستانی که در سالهای جناب خاتمی از ساوه میساخت، در این چهار سال، با تیترهایی مثل «مردم ساوه به نان شب هم محتاج شدهاند»(!!!) و امثالهم، سعی در بد نشان دادن اوضاع، در این سالها داشت. (البته اینکه تیترها و صفحه اول را ذکر میکنم به خاطر این است که من طی این سالها فقط وقتی برای خرید یک مجله کامپیوتری میرفتم، تیتر روزنامهها و نشریات را نگاه میکردم و این هم یکی از آنها بود، از داخل آن خبری ندارم، هر چند صفحه اول یک نشریه داخل آن را هم روشن میکند)
احتمالاً این نشریه به امید چهار سال بعد، همچنان امیدوارانه(!) به چاپ تبرکات خود خواهد پرداخت، غافل از اینکه هر گاه پای مادیات و طمع دنیا، در بین یک گروه در میان باشد، چهار سال بعد هم همین آش است و همین کاسه! اطرافیان دنیایی یک نفر اگر احساس کنند آن طرفتر کمی نان و آبش بیشتر است، خیلی راحت از این طرف به آن طرف میروند و علی را با حوضش تنها میگذارند!!
حمید رضا نیرومند/