شورای شهر و شهرداری ساوه، در اطلاعیهای خبر از اقدام برای گردآوری آثار و اشعار مرحوم سمندر داد.
لازم به ذکر است که در دورانی نه چندان دور، در اکثر مغازهها و خانههای ساوجیهای اصیل حداقل یک بیت شعر از مرحوم حاج حسین سمندر به خط خوش نوشته و به دیوار زده شده بود.
حالا بعد از چندین سال، باید منتظر چاپ دیوانی شامل اشعار این شاعر عزیز شهرمان باشیم.
در اطلاعیه مذکور از کسانی که حتی یک بیت شعر از مرحوم سمندر در خاطر دارند و یا مجموعهای از ایشان سراغ دارند به شورای شهر ساوه تحویل دهند.
هر چند قبلاً در مقالهای مفصل به شرح زندگانی مرحوم سمندر پرداختهایم، اما بد نیست بخشی از مقاله را بار دیگر مرور کنیم:
استاد
حسين سمندر ساوجي ملقب به ميرزا ابو البركات فرزند مرحوم زينالعابدين از
خانواده معظم و جليل القدر نايب الصدر ساوجي است كه در سال 1276 هـ.ش
متولد شد.

تصويري از مرحوم ؛حاج حسين سمندر؛ (دومين نفر از سمت راست)با
گذشت زمان، در دوران كودكي پدر خود را كه در طريق قدس و تقوا قدم مينهاد
و از صاحبان نفس و دعا بوده است از دست داد و همراه مادر خود به ساوه؛
زادگاه سلمان ساوجي مهاجرت نمود و در نزد عموي خود ميرزا ابراهيم نايب
الصدر يكي از شعرا و علماي اين شهر كه در سرودههايش خليل تخلص مينمود به
كسب علم و فرا گرفتن مقدمات پرداخت.
و
سپس به منظور كسب فيض بيشتر توسط عموي خود عازم سلطان آباد «اراك» فعلي شد
و در آنجا به خدمت سيد حسين ساروقي درآمد و به كسب دانش و خط نستعليق
پرداخت و به علوم قديمه آشنايي كامل پيدا كرد.
نامبرده
پس از سه سال به ساوه عزيمت نمود و در محضر كربلايي حسين نعلين دوز و
ميرزا عماد ساوجي جد مادري خود به فراگيري علوم ديني مشغول شد و پس از
پايان مقدماتِ علوم و دانشهاي زمان خويش توسط دايي خود جناب ميرزا عبدا.. خان نصير ديوان
راهي تهران شد و از آنجا به خدمت وزارت فرهنگ و سپس در اداره آمار ثبت
احوال مشغول شد و پس از آن به خدمت اداره كل ثبت اسناد و املاك در آمد.
تبحر
استاد در تمامي علوم ديني از جمله ادبيات عرب و عجم به ويژه كلام و عرفان
اگر بي نظير نباشد مسلما كم نظير خواهد بود و با زبان فرانسه نيز آشنايي
داشت. وي در تهران در طول زندگي با اساتيدي بنام كه هر كدام در عصر خود
مشهور و بينظير و سرآمد اساتيد و فضلا و شعراي عصر خود بودند آشنا گرديد.
از جمله استاد سيد حسين ميرخاني و استاد اديب احمد گلچين معاني، مصاحبت و مجالست داشته است و با نامبردگان دوست و انيس بوده و مكاتباتي بنظم ميانه آنان ردوبدل گرديده است.
استاد در خط، پيرو استاد عاليقدر محمد رضا كلهر بوده و از وي پيروي ميكرده است، و به علم موسيقي كاملا آشنا بوده و تار مينواخته است. كه در اين باره اشاره نيز نموده است:
« شيخ ار شكست تار من اندوهگين مباش
چنگ و رباب و بربط و عودم هنوز هست »
ادامه مقاله...