عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
تعريف قانون جذب (Law of Attraction)
قانون جذب يک قانون انتزاعي است و به طور خلاصه بيان ميکند که هر آنچه در ذهن انسان تصور شود اعم از خوب يا بد، زشت يا زيبا در دنياي واقعي نمود خواهد يافت. سرعت و شدت به واقعيت پيوستن اين تصوير ذهني به شدت تمرکز روي آن موضوع و وضوح تصوير آن در ذهن بستگي دارد. در واقع خواستههايي که تصور ميشوند بايد به گونهاي باشند که بتوان آنها را در ذهن حس و باور نمود. قانون جذب ميگويد هر چه فکر کني همان ميشود. طبق اين قانون، که در کتابهاي مقدس اديان مختلف نيز (البته نه تحت عنوان همين نام) در مورد آن ذکر شده: هنگامي که انسان آرزوي چيزي را دارد، سراسر کيهان همدست ميشود تا بتواند اين آرزو را تحقق بخشد.
قانون جذب يکي از سلسله قوانيني است که بر زندگي ما جاري بوده ولي بسياري از افراد از آن بيخبرند. همانند قانون جاذبهي زمين که تا قبل از آنکه نيوتن آنرا کشف کند هيچ کس از آن خبري نداشت اما آن قانون به قوت خود بر طبيعت جاري بود. قانون جذب بر زندگي ما جاري است چه بدانيم و چه ندانيم، ما از آن استفاده ميکنيم به صورت خودآگاه يا ناخودآگاه ولي چه بهتر که آنرا بشناسيم و اهداف خود را طبق اين قانون برنامهريزي کنيم.
پيشينيان ما از اين قانون در زندگي خود استفاده ميکردهاند بدون آنکه از آن خبري داشته باشند و به صورت ناخودآگاه خواستههاي خود را برآورده شده ميديدند پس ما هم ميتوانيم به راحتي از اين قانون در زندگي خود کمک بگيريم.
تاریخ: جمعه 15 آبان 1394 - 21:52 عنوان: پاسخ به «««««««قانون جذب و کائنات»»»»»»»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
قانون جذب در یک نگاه :
تا به حال متوجه شده اي که گاهی آنچه را بدان نیاز داري ، ناگهان از جایی که انتظارش را نداري سر می رسد ؛ مانند تلفنی نامنتظر ؟
یا یکدفعه اتفاقی، کسی را در خیابان می بینی که در فکرش بوده اي ؟ آیا تا به حال در مورد افرادي شنیده اي که به طور مکرر درگیر مناسباتی بد می شوند و همیشه هم گله دارند که دائم همین نوع مناسبات نصیبشان می شود ؟ قانون جذب براي این دسته از آدمها هم کار می کند. در زندگی همان چیزهایی را به سوي خود جذب می کنم که انرژي و حواس و توجهم را به آن معطوف می کنم ؛ چه آن را بخواهم چه نخواهم. هر انسانی امواج خوب یا بد دارد . در واقع ما دائم در حال ارتعاش هستیم .
اگر تو ذوق زده ، خرسند ، قدر دان ، شاکر یا مفتخر باشی؛ امواج مثبت بیرون می دهی و اگر عصبانی ، غمگین ، ناامید و سرخورده باشی و احساس بیهودگی ، بد بیاري یا شکست خوردگی کنی؛ امواج منفی از خودت بیرون می دهی. بسیار مهم است که با ارتعاشات خود در تماس و از آن آگاه باشی چون آنچه را از خودت ساطع می کنی؛ قانون جذب ، بیشتر از همان را به تو برمی گرداند.
فرمول سه مرحله اي براي جذب آگاهانه :
.1 خواسته ات را مشخص کن.
.2 ارتعاشاتت را بالا ببر.
.3 آن را بپذیر.
واکنش قانون جذب ، درست مثل واکنش ذهن توست . قانون جذب آنچه را تو نمی خواهی؛ می شنود . وقتی به نداي درونت گوش می دهی که افعال و عبارات منفی به کار می برد؛ در واقع توجه و انرژي خودت را به چیزهایی می دهی که آنها را نمی خواهی.
اگر کنجکاوي بدانی که در هر زمینه اي از زندگی ات امواج مثبت می فرستی یا منفی کافی ست به آن زمینه نگاهی بیندازي و ببینی چه چیزي دریافت می کنی . این جور شدن و تطابقی بی نقص است.
توجه به تضاد و شناسایی آن به عنوان چیزي که دلت آن را نمی خواهد؛ تو را در قبال آنچه می خواهی روشن تر می کند. با تضاد ، خواسته ها ي خود را مشخص کن . در یک برگه آنچه را نمی خواهی بنویس و در روبروي آن آنچه را که می خواهی .
بعد بر روي آنچه نخواسته اي خط بکش. تمام چیزهایی را که باعث می شود احساسی خوب به تو بدهد؛ شناسایی کن و بیشتر به آن بپرداز . یادت باشد هر ارتعاشی که از خودت ساطع کنی، آینده ات را خلق می کند.
خواسته هایت را در خط مقدم ذهنت قرار ده و توجه و انرژي و تمرکز مثبت خودت را به آن معطوف کن.
و طرز فکر تو را دوباره برنامه ریزي می کند . مثلاً من بدنی سرحال و خوش و خرم دارم.
قانون جذب در برابر کلماتی که به کار می بري یا افکاري که به ذهن می آوري واکنش نشان نمی دهد . قانون جذب صرفاً در برابر آنچه در مورد گفته ها یا افکارت احساس می کنی، واکنش نشان می دهد.
سه عامل اصلی براي عبارت مربوط به خواسته وجود دارد:
شروع مطلب ، اصل مطلب و خاتمه مطلب.
عبارت پذیرفتن قانون جذب ، صرفاً به معنی عدم شک و تردید است و مهمترین عامل در روند جذب آگاهانه . پذیرش ، همان عدم شک و تردید است . سرعت قانون جذب نسبت مستقیم با میزان پذیرش دارد.
قدر دانی و شکر گذاري نیز بالاترین شکل ارتعاش است . می توانی براي قدردانی از هر چیزي وقت صرف کنی . این احساسی است که به سپاس و امتنان تو متصل است و خیلی اهمیت دارد . دفتر یادداشت روزانه ، براي مدرك قانون جذب در زندگی ات کمکت می کند؛ آن را بیشتر باور کنی . بیشتر شوق و ذوق داشته باشی، بیشتر بپذیري و بیشتر اعتماد کنی.
آنچه را به خواسته ات نزدیک است گرامی بدار عبارت « من در روند کار قرار دارم »را به به کار ببر ، عبارت « من تصمیم گرفته ام » را کار ببر.
اطلاعات کسب کن . وظیفه تو این است که خواسته ات را مشخص کنی و آنچه را بدان نیاز داري تا خواسته ات را آشکار کند ؛ بپذیري .وظیفه تو این نیست که سعی کنی از لحاظ عقلانی از مسائل سر در بیاوري بلکه باید بگذاري قانون جذب جوابها را برایت بیاورد . یادت باشد هر موجی که بفرستی همان را دریافت می کنی.
تاریخ: جمعه 15 آبان 1394 - 22:16 عنوان: پاسخ به «««««««قانون جذب و کائنات»»»»»»»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
آشنایی با قانون جذب به زبان ساده :
ما همه با یک نیروي بی پایان زندگی می کنیم . و آن نیروي جاذبه است .
تمام چیزهایی که وارد زندگی شما می شوند با قانون جاذبه وارد شده اند . تمام چیزهایی که شما در ذهن دارید به طرف خود جذب می کنید . افکار تبدیل به ا جسام می شوند . شما باید مشخص کنید چه چیزي را می خواهید ، به آن فکر کنید و بار ها ، بارها آن را در ذهن خود مرور کنید ، چیزي را که فکر می کنید به طرف خود جذب می کنید .این براي هر کسی رخ می دهد اما افراد به چیزي فکر می کنند که نمی خواهند .
قانون جاذبه هر چیزي را جذب می کند ، چیزي را که نمی خواهید و چیزي را که می خواهید .نباید رو چیزي که نمی خواهید تمرکز کنید زیرا قانون جاذبه آن را جذب می کند . تمرکز فکري را باید از روي چیزهایی که نمی خواهید به روي چیزهایی که می خواهید ،تغییر دهید . کسی که بیشتر از بیماري حرف می زند همیشه بیمار است و کسی که بیشتر از ثروت حرف می زند ، ثروتمند است . یک فکر مثبت صدها بار قوي تر از یک فکر منفی است . افکار را به دقت انتخاب کنید . مجسمه اي که از خود ساخته اید ، خودتان خواسته اید . تمام اتفاقاتی که برایتان رخ می دهد ، خودتان خواسته اید . باید مراقب افکارتان باشید .احساس به شما کمک می کند که به چه چیزي فکر کنید و چه چیزي را جذب کنید . احساس یا خوب یا بد . باید جهت گیري به سمت احساس خوب باشد.
همان چیزي که احساس می کنید ، همان چیزي است که به وجود می آورید . چیزي که به آن فکر می کنید همان چیزي است که احساس می کنید . شما افکاري را به وجود می آورید که تجربه هاي آینده ي شما را به وجود می آورد . شما خالق زندگی خود هستید.
زندگی می تواند رویایی باشد اگر شما از از این راز (قانون جاذبه )استفاده کنید .همه شما داستان علاءالدین و چراغ جادو را می دانید ، کارتون و یا فیلم آن را دیده اید . علاءالدین آرزو می کرد و غول چراغ جادو ظاهر می شد و به او می گفت فرمان بردارم سرورم و آرزوي علاءالدین برآورده می شد . علاءالدین شما هستید و غول چراغ جادو کائنات (هستی ) . کائنات بر پایه قانون جاذبه شکل گرفته .
شما آرزو می کنید و کائنات می گوید : فرمان بردارم سرورم.
.1 آن چیزي را که می خواهید طلب کنید
.2 نیاز به کلمات نیست ،فکر کنید
.3 کائنات به احساس درونی شما پاسخ می دهد و شما دریافت می کنید.
شما به جهان هستی دستور می دهید و جهان هستی شکلی به خودش می گیرد که شما به افکارتون برسید . شما باید آن چیزي را که می خواهید تصور کنید و تجسم کنید . وقتی چیزي را تجسم کردید آن را پدید می آورید .شما می توانید یک تابلو تجسم درست کنید و تصویر چیزهایی را که می خواهید بر روي آن بچسبانید .نباید اینگونه فکر کنید که آن چیز را نداریدو یا بگویید اي کاش آن را داشتم ، بلکه باید جوري فکر کنید که الان آن را دارید در این زمان است که جاذبه پدید می آید . شما نمی دانید که چگونه این کار انجام می گیرد و جهان هستی چه جوري و چه شکلی به خودش می گیرد .چگونه کار کائنات است .او بهترین و کوتاهترین و درست ترین راه را براي رسیدن شما به آرزویتان ایجاد می کند. وقتی شما در جهت چیزي هستید که می خواهید ، احساس خوبی خواهید داشت و اگر نا امید شوید دیگر با آن چیز هم جهت نیستید و ناراحت هستید .وقتی ناامید شوید و بگویید نمی شود ،کائنات می گوید : فرمان بردارم سرورم و شما به آرزوي خود نمی رسید . وقتی احساس خوبی داشتید و هم جهت هم شدید ، زمان پدید آمدن آن رویا فرا می رسد .
رخداد ها به زمان نیاز دارند اما زمان آن براي شما معلوم نیست ، بیشتر مهم است که چقدر با احساس خود هم جهت هستید . این شما هستید که براي رخدادها زمان تعیین می کنید و فکر می کنید براي چیزهاي بزرگ تر زمان بیشتري و براي چیزهاي کوچک زمان کمتر ي صرف می شود . اما براي قانون جاذبه اینگونه نیست .تصور کنید که در حال رانندگی در شب هستید شما با چراغ تنها 100 متر جلو را می بینید در حالی که در انتها مسیر بین مبدا و مقصد را طی کرده ایدو به مقصد خود رسیده اید . گاهی فکر می کنید در شرایط گیر کرده اید ، این نتیجه این است که به آن چیزي که هست و مشاهده می کنید ، فکر می کنید نه به آن چیزي که می خواهید و قانون جاذبه همان چیزي را که هست به شما می دهد. و این شرایط تکرار می شود . در صورتی که آن چیزي که الان هست همان چیزي بوده که شما قبلا به آن فکر کرده بودید . اگر با چیزي که نمی خواهید مقابله کنید ، ایستادگی می کند . چون روي چیزي تمرکز کرده اید که نمی خواهید .باید روي چیزي تمرکز کنید که می خواهید.
شما خالقین جهان خود هستید . مهم است که به چه فکر می کنید و چه آرزویی دارید ، چون آن چیز پدید می آید .انسان چیزي می شود که به آن می اندیشد .هر کس می تواند دنیاي خود را بسازد و محدودیتی ندارد زیرا بیش از نیاز خوبی هست .بیش از نیاز نیرو هست . قانون جاذبه درون شماست و تحت کنترل شما است .چه فکر کنید که می توانید و چه فکر کنید که نمی توانید در هر صورت حق باشماست و کائنات به شما می گوید : فرمان بردارم سرورم.
با شکر گزاري شروع کنید ، شکرگزاري بابت چیزهایی که دارید و به شما احساس خوب می دهد .اخلاق شکرگزارانه داشته باشید .
ساده ترین شکلی که قانون جذب را براي خودم تجسم می کنم این است که خودم را یک آهن ربا تصور می کنم : همان طور که آهن ربا آهن را جذب می کند ،من هم شبیه افکار خودم را به طرف خودم جذب می کنم.
قانون جذب به طور خلاصه این است:
شما هدف یا هدفهاي زندگی خود را مشخص کنید و دقیقا بدانید که چه می خواهید و به ویژه اگر آنها را روي کاغذ بیاورید و در لزوم آنها فکر کنید تا مطمئن شوید و به هدفهاي خود ایمان بیاورید ، به نظر می رسد که عواملی نامریی ناگهان به کار می افتند و راه را برایتان هموار میکنند و شما را به سوي موفقیت می رانند.
قانون جذب چگونه کار می کند؟
در واقع قانون جذب یک قانون ثانوي است و قانون اصلی قانون ارتعاش است.به این صورت که هر چیزي که از انرژي ساخته شده باشد (البته به گفته فیزیکدانان بخش عظیمی از هستی را جسم تاریک تشکیل داده است که ماهیت آن هنوز مشخص نیست) مشابه خود را خودت را تجسم کن که در وفور نعمت زندگی می کنی، در نتیجه وفور نعمت را به طرف خودت جذب می کنی. این روش همیشه و در مورد هر شخصی جواب می دهد.
جذب می کند.هر چیزي در این دنیا داراي فرکانس مختص به خود است و وقتی انسان در مورد چیزهاي مختلف اعم از پول، روابط خوب، سلامتی، فقر، روابط نابسمان، بیماري... تمرکز می کند همان ها را نیز جذب می کند و این از طریق ذهن و احساسات انسان امکان پذیر است.
تاریخ: جمعه 15 آبان 1394 - 23:20 عنوان: پاسخ به «««««««قانون جذب و کائنات»»»»»»»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
روند استفاده از قانون جذب :
به طور کلی روند قانون جذب از سه مر حله تشکیل می شود.
تجسم : براي تجسم انسان باید از ذهن خود استفاده کند.مجسم کردن خواسته، که الان از آن اوست و با آن کاري انجام می دهد • و از داشتن آن لذت می برد، انگار همین حالا خواسته اش را دریافت کرده است.
احساس : همراه با تجسم انسان باید احساس فوق العاده اي در مورد خواسته اش داشته باشد، یک نوع احساس شور و شوق همراه با لذت(عشق)که تمام اینها توسط ذهن انسان امکان پذیر است.بدین ترتیب انسان فرکانس ارتعاشی ایجاد می کند که خواسته خود را مانند آهنربا جذب می نماید.
دریافت : بدین ترتیب قانون جذب از طریق نیرویی طبیعی، مرئی و نامرئی کار می کند تا انسان را از طریق شرایط و رویداد ها به خواسته اش برساند.
تو قوي ترین آهنربا در این دنیا هستی. تو یک قدرت مغناطیسی درونی داري که از هر چیز دیگري در این دنیا (دنیاي جسمانی) قوي تر است و این نیروي بی انتهاي مغناطیسی از افکار تو منتشر می شود.
بررسی علمی قانون جذب :
در عمل به نظر می رسد که وقتی ما با تمام وجود خواهان چیزي هستیم و تصمیم می گیریم که آن را حتما به دست بیاوریم، گویی ناگهان نیروهایی به کار می افتند تا ما را به هدف نزدیک کنند. اشخاصی به کمک می آیند، امکانهاي تازه اي پدیدار می شوند، و جاده هاي بزرگی در مقابل چشمان ما گشوده می گردد. اما در مورد علت ایجاد این حالت عقاید گوناگونی وجود دارد.
بعضی ها آنچه را که ظاهرا به نظر می رسد پذیرفته اند. تصور کرده اند که در مغز ما آهنربایی است که چیزهاي مفید را به خود جذب می کند!. بعضی گمان کرده اند که مغز، امواجی از خود ساطع می کند که امواج متناسب با خود را جذب می کند. عده اي نیز این را پذیرفته اند که کائناتی درکارند و آنها هستند که شرایط و موقعیت ها را سرراهشان قرار می دهند! (چیزي که در فیلم راز با عبارت ”فرمانبردارم سرورم!“ بسیار بر آن تاکید شد.) بر اساس همین برداشت ها فیلمی با عنوان ”راز“ ساخته شده است که احتمالا آن را دیده و یا کتابش را خوانده اید. باید گفت که وجود چنین امواجی در هیچ آزمایشگاه فیزیکی به اثبات نرسیده است. نیروي آهنربایی مغز و رفتار اینچنینی کائنات هم با اصول علمی سازگار نیست.
شبکه ذهنی : براي اینکه اساس قانون جذب روشن بشود چاره اي نداریم به جز این که به شبکه یا صافی یا فیلتر ذهنی اشاره اي داشته باشیم. مطلب را با ذکر مثال ساده اي آغاز می کنیم:
فرض کنید به مغازه میوه فروشی می روید تا چند کیلو نارنگی و پرتقال بخرید. پس از خرید وقتی به اتومبیلتان برمیگردید همسرتان می پرسد ”راستی لیموترش هم داشت؟“ شما پس از مکث نسبتا طولانی می گویید ”راستش نمی دانم… اصلا توجه نکردم. حتما داشته. باید بروم ببینم ”وقتی براي بار دوم به مغازه می روید، متوجه می شوید که جعبه لیموترش اتفاقا درست بین جعبه هاي پرتقال و نارنگی قرار داشته است، ولی شما به دلیل این که مثلا به آن احساس نیاز نمی کرده اید آن را به اصطلاح ندیده اید.
آیا چشم شما واقعا وظیفه خود را که همان دیدن باشد انجام نداده است؟ مسلما چنین چیزي قابل پذیرفتن نیست. زیرا نگاه شما در هنگام جست و جوي نارنگی و پرتقال، حتما چندین بار از روي لیموها نیز عبور کرده است. با وجود این متوجه لیموها نشده اید.
توجیهی که امروزه از این مطلب میکنند چنین است که ذهن ما داراي صافی یا فیلتر خاصی است که تنها تصویرهاي معینی می توانند از آن عبور کنند و تا چیزي از این صافی نگذرد قادر به درك آن نخواهیم بود. یعنی کافی نیست که چیزي در معرض دید ما قرار گیرد تا آن را ببینیم یا در حقیقت متوجع آن شویم.
نیاز ، علاقه ، انتظار :
هنگامی که در خیابان قدم می زنیم، در هر گام میلیونها واحد اطلاعاتی از مقابل چشمانمان عبور می کند. ولی ما متوجه آنها نمی شویم. براي درك اشیاء شرایطی لازم است. مثلا باید آنها را لازم داشته باشیم. هنگام عبور از خیابان اگر گرسنه باشید ممکن است تابلو رستوران ها توجهتان را جلب کند. ممکن است وارد رستوران شوید و غذا سفارش دهید. در آن هنگام اگر کسی نشانی عکاسی را بپرسد ممکن است اظهار بی اطلاعی کنید، اما در هنگام خروج متوجه شوید که مغازه عکاسی درست در کنار رستوران قرار دارد. چنان چه به چیزي نیاز داشته باشیم، به صورت خودکار این احساس را به ضمیر ناخودآگاه منتقل میکنیم و او شبکه ذهنی را فعال می کند تا هرچه را که به مطلب مورد نیاز مربوط می شود جذب کند و اجازه دهد تا آن مطلب وارد ذهن شود.
همچنین اگر چیزي را دوست داشته باشیم، باز هم ضمیر ناخودآگاه ما پیام را دریافت می کند و آن گاه شبکه ذهنی نسبت به آن موضوع خاص، حساس و فعال می شود. به عنوان مثال، اگر به نوع خاصی از موسیقی علاقه مند باشیم، هر خبر و یا آگهی کنسرت را که به آن نوع موسیقی مربوط بشود می بینیم و به آن توجه نشان میدهیم. این موضوع منحصر به حس بینایی و یا تصویر هاي دیداري نیست. در مورد صدا هم همین طور است. مثلا در هنگام قدم زدن در خیابان چه بسا به کسانی برمی خورید که سخت سرگرم بحث و گفت وگو می گویند به آن اجازه RAS هستند. اما شما یک کلمه از حرفهایشان را متوجه نمی شوید، زیرا صافی ذهنی که در زبان هاي بیگانه به آن عبور نمیدهد.
اساس قانون جذب :
اساس قانون جذب همان فیلتر ذهنی است. این صافی اجازه نمی دهد که اطلاعات بیهوده و به دردنخور وارد ذهن شود. اگر پس از یک پیاده روي طولانی در خیابانهاي تهران از شما بپرسند “ شما که توي خیابان بودید، آیا اتومبیل تویوتا هم دیدید؟“ ممکن است گیج شوید و نتوانید جواب درستی بدهید، اما اگر قصد خرید اتومبیل داشته باشید، و اتفاقا تویوتا یکی از انتخابهاي مهم شما باشد، آن وقت وضعیت فرق میکند. یعنی اگر اتومبیل موردنظر از کنارتان عبور کند دیگر نسبت به آن بی تفاوت نخواهید بود. در اینجا فیلتر ذهنی اجازه ورود اطلاعات را میدهد.
به عبارت دیگر وقتی برنامه اي در ذهنمان داشته باشیم و یا هدفی تعیین کرده باشیم که برایمان مهم باشد، ذهن ما هر چیزي را که با آن در ارتباط باشد جذب می کند. یک مسیر ، یک حرکت ، یک سخن ، یک شخص ، یک مغازه و… دقت کنید که تمام این عوامل براي شما به وجود نمی آیند! آن مسیر و یا آن مغازه آنجا هست، آن حرف زده خواهد شد و تمام عوامل در جریان خواهد بود چه شما هدف و برنامه اي داشته باشید چه نداشته باشید و حال که هدفی دارید تازه متوجه آنها میشوید! گویی که ناگهان می بینید راه هاي مهمی که شما را به هدفتان می رساند در جلوي پایتان قرار گرفته است!
باز هم مثالی دیگر :
فرض کنیم قطعه زمینی در اختیار دارید و یک روز به فکر می افتید که در آن ساختمان سازي بکنید. همان روز با یکی از دوستان قدیمی که مهندس ساختمان است برخورد می کنید و او صحبتی را درباره ساختمان سازي آغاز می کند. موضوع را با او در میان می گذارید و او اطمینان می دهد که این کار عملی است. حتی می گوید که اگر پول کافی هم ندارید می توانید وام بگیرید، یا با کسی شریک شوید و یا پس از شروع، یک طبقه اش را پیش فروش کنید و امثال اینها. اطلاعات ارزشمند دیگري هم در اختیارتان می گذارد و قول می دهد که عملا کمکتان کند. ممکن است یاد این شعر بیفتید که “گاهی بساط عیش خودش جور می شود!“ ولی اگر درست فکر کنید می بینید که همه اینها به شکلی با قانون جذب ارتباط دارد. شاید بارها با آن آقاي مهندس برخورد داشته اید. شاید بارها راجع به امکانات ساختمان سازي صحبت می کرده است و شما که تصمیم به این کار نداشته اید توجه نکرده اید. پس:
نکته مهم :عواملی که باعث موفقیت شوند در اطراف شما فراوان است. کافی است هدفتان را مشخص کنید و در آن باره فکر کنید و تصمیم بگیرید. آن گاه قانون جذب به کار می افتد و عواملی که متناسب با آن هدف باشد، جذب ذهن می شود. ناگهان می بینید راههاي مهمی که شما را به هدف می رساند در جلو پاي شما قرار دارد.
هدف شما چیست؟ چه می خواهید؟ آن را روي کاغذ بیاورید و نتیجه را ببینید.
وقتی خودت را ببینی که در وفور نعمت زندگی می کنی، از طریق قانون جذب با قدرت و آگاهانه شکل زندگیت را تعیین می کنی. به همین راحتی است. در این صورت به این سوال بدیهی مواجه می شویم: پس چرا همه مردم آنطور که دلشان می خواهند و آرزو می کنند، نمیتوانند زندگی کنند؟
این مطلب آخرین بار توسط mahdiss در شنبه 16 آبان 1394 - 00:27 ، و در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
تاریخ: جمعه 15 آبان 1394 - 23:28 عنوان: پاسخ به «««««««قانون جذب و کائنات»»»»»»»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
خلاصه قانون جذب
- ضمير ناخودآگاه ما برايش چندان فرقي نميکند که تصاويري که ميبيند واقعي باشند يا در صفحه تلويزيون و يا بر پرده ذهنمان نقش بسته باشند.
- آنچه که ميبينيم يا تصور ميکنيم مستقيم يا غير مستقيم روي احساس ما اثر ميگذارد.
- تصاوير و افکار خوب احساسي مثبت ايجاد ميکنند و تصاوير و افکار بد احساسي منفي.
- احساس داراي انرژي است و انرژي يعني توانايي انجام کار. انرژي عاطفي ما همچون آهنرباي بزرگ شروع به جذب انرژيهاي همنوع ميکند.
- در لحظاتي که احساسي منفي داريم وقايع و انسانهاي منفي را به خود جذب ميکنيم و در زمانهايي که حسي مثبت و شادمانه در ما برپاست در حال جذب چيزهاي خوب و مطوب به زندگي خود هستيم.
- البته اين را هم نبايد ناديده بگيريم که اعمال ما نيز داراي انژي هستند و اعمال منفي بازخورد و عکسالعمل منفي دارند.
اين است که گاه با وجود افکار و احساس مثبت وقايعي منفي و نامطلوب برايمان پيش ميآيد.
مثال: الساندرو دل پيرو، زين الدين زيدان، ليونل مسي، فرناندو تورس همگي در دوران کودکي و نوجواني با ديدن حرکات کاپيتان سوباسا در کارتون فوتباليستها آرزو ميکردند که بتوانند مانند او بازي کنند و يکي از از دلايل مهم فوتباليست شدنشان را مشاهده همين کارتون عنوان کردهاند!
معتقدان به قانون جذب
معتقدان به قانون جذب ميگويند که از تصويرسازي ذهني هرچه بخواهي بدست ميآوري. مثلاً با تصور يک خانه بزرگ يا ماشين مدل بالا مي تواني به آن برسي. آيا چنين چيزي صحت دارد يا خير؟
پاسخ: اگر اينکه شما يک خانهي بزرگ تصور بکني و بعد اين خلق بشود، اين غلط است. يا شما تصور سازي بکنيد که يک ماشين مدل بالا داشته باشيد و بعد بدون کار و تلاش و برنامه ريزي به خواستهات برسي ، اين درست نيست.
ولي اگر تصويرسازي ذهني براي اميدواري، هدفمندي و اميد به آينده باشد و همان اثر تلقيني آن باشد، اين قابل قبول است و بزرگان ما در طول تاريخ از اين شيوه استفاده ميکردند.
ناپلئون بناپارت ميگويد: وقتي من کودک بودم علاقه داشتم که فرماندهي يک لشکر بزرگ باشم. هر روز مينشستم و تصورميکردم که فرماندهي يک لشکر بزرگ هستم و آنها را هدايت ميکردم.
انيشتن ميگويد: شما ميتوانيد با تصوير ذهني آينده خودتان را به تصوير بکشيد.
در کنار تصويرسازي ما بايد تلاش بکنيم و اميدوار باشيم .
ما به ضمير ناخودآگاه خودمان القا ميکنيم و بعد به آن ميرسيم. تصويرسازي لازم است ولي کافي نيست.
تاریخ: شنبه 16 آبان 1394 - 00:22 عنوان: پاسخ به «««««««قانون جذب و کائنات»»»»»»»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
قانون جذب از ديدگاه حضرت علي (ع)
امام علي (ع) ميفرمايد: مواظب افکارت باش که گفتارت ميشود، مواظب گفتارت باش که رفتارت ميشود، مواظب رفتارت باش که عادتت ميشود، مواظب عادتت باش که شخصيتت ميشود، مواظب شخصيتت بـاش که سرنوشتت ميشود.
تاریخ: دوشنبه 18 آبان 1394 - 09:44 عنوان: پاسخ به «««««««قانون جذب و کائنات»»»»»»»
شروع فعالیت
عضو شده در: 29 شهریور 1394 پست: 7 محل سکونت: تهران
امتياز: 220
کاربر گرامی mahdiss
از مطالبی که به اشتراک گذاشته اید سپاسگزارم.
قانون جذب یکی از قوانین معنوی حاکم بر جهان و کائنات است. که واقعا خود من نیز به آن اعتقاد دارم.
مفهوم این قانون نیز در بسیاری از احادیث و اشعار و حکم زبان فارسی وجود دارد.
به قول مولانا
تاریخ: سهشنبه 19 آبان 1394 - 23:44 عنوان: پاسخ به «««««««قانون جذب و کائنات»»»»»»»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
تو چه هستی؟
تو انرژی هستی.
تو از همان چیزی ساخته شده ای که خورشید وماه وستارگان ساخته شده اند. توبسته ای متحرک وگویا از انرژی و نیرویی همشمند به شکلی انسانی هستی تو از سلول هایی ساخته شده ای که آنها از اتم ساخته شده اند و اتم ها هم از ذرات درون اتمی.
همه چیز انرژی است.
هرچیزی انرژی است.
انرژی نه ایجاد میشود ونه از بین می رود.
انرژی علت ومعلول خودش است.
انرژی به طور یکنواخت در همه جا وهمه جا وهمه موقع وجود دارد.
انرژی مدام در حال حرکت است وهرگز نمی ایستد.
انرژی تا ابد حرکت می کند واز شکلی به شکلی دیگر درمی آید.
تاریخ: سهشنبه 19 آبان 1394 - 23:48 عنوان: پاسخ به «««««««قانون جذب و کائنات»»»»»»»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
تصویر ذهنی خود را بسازید!
بسیاری بر این باورند که هر طور به زندگی نگاه کنی، زندگی با همان دیدگاه جلو میرود و هر چه دید مثبتتری به زندگی داشته باشی، موفقتر خواهی بود.
تفکر مثبت
هر چقدر پس انداز خود را انباشته کنید، به همان میزان از حساب ذهنتان برداشت خواهید کرد. همه ما پیش از به اجرا در آوردن برنامه های زندگیمان مدت ها آن را در ذهنمان پرورش می دهیم و حتی چه بسا سال ها تصویر کاری را در ذهنمان نگه می داریم تا شرایط موافق پیش آید و آن را عملی سازیم. اغلب افراد می پرسند: «بعد از آنکه درباره آرزو و هدف مورد نظرم فکر کردم، دیگر چه کار باید بکنم» پاسخ بسیار ساده است. شما باید تمام کارهایی را که برای تحقق آرمان خود لازم می دانید انجام دهید.
این را بدانید اعمال ما پاسخ و واکنش اتوماتیک تحرکات عمیق روح و احساس و اعتقادات باطنی ما می باشد. برای دور کردن ترس و هراس از خود ، حواستان را خوب جمع کنید و فکر خود را بر روی مشکلتان خوب متمرکز نمایید و سعی کنید با شعور روشن خود مشکلتان را حل کنید و چنین تصور کنید که مشکلتان حل شده و از این بابت احساس شادی و شعف می کنید.
برای داشتن یک تصویر ذهنی خوب چندین شرط لازم است که در زیر به آنها اشاره مختصری خواهیم داشت.
تلقین کنید : تمام اعمال و رفتار ما نتیجه افکارمان می باشد، به عبارتی «فکر» پیش از «رفتار» به حرکت در می آید. البته اگر هدف مشخص باشد، راه های رسیدن به آن نیز مشخص خواهد بود. ایمان به هدف و سپردن آن به ذهن باعث می شود که ضمیر ناخودآگاه به راه ها و وسائل نیل به آن هدف توجه بیشتری نشان بدهد. با شناسایی عملکرد روح و ذهن خود به این نتیجه می رسید که خود تنها منجی خویش هستید و سرنوشتتان بستگی به طرز فکر و احساستان دارد و سلامتی، تندرستی را برایتان به ارمغان خواهد آورد. فکر بی نیازی، غنا و ثروت، تلقینات و افکار بد، شادابی و تحرک را از شما می گیرد و با افسردگی و خمودگی مبادله می کند. یک تلقین منفی (مثلاً فقر) به خودی خود قدرت ندارد، اما قدرت واقعی در فکر و احساس شخص قرار دارد. باید ذهن را از باورهای نادرست، ترس و اضطراب ، شک و وسواس پاک کرد و شادمانی و موفقیت و امید و آرامش را به سر راه داد.
مثبت اندیش باشید: مثبتاندیشی فـرآینـدی همهگیر است؛ پس سعی کنید تا جایی که میتوانید به خوشحالی، مـوفـقـیت و سلامت فکر کنید. به منظور بهرهگیری تمام و کمال از انرژی مثبت درونی، شما ملزم هستید تا تغییراتی را در درون خود ایجاد کنید. باید با دیدی مثبت به زندگی نگاه کنید. نتیجهی موفقیتآمیز تمام تلاشهای خود را از ابتدا در ذهنتان مجسم کنید. همچنین از هرگونه اقدام لازمی برای تثبیت موفقیتتان کوتاهی نکنید. چنین طرز فکری خیلی بیشتر از تکرار چند جملهی مثبت و یا اینکه دائماً به خودتان تلقین کنید، «همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت»، نتیجهبخش است.
باید طرز فکر و نگرش خود را به طور کلی تغییر دهید و در عمیقترین لایههای مغزی خود، انرژی مثبت را جای دهید. مثبتاندیشی موقتی، آن هم تنها برای چند لحظهی کوتاه، چیزی عایدتان نخواهد کرد. باید ترسهای خود را کنار بگذارید و سست ارادگی و بیعقیدگی را از خود دور کنید.
دست از مقایسه خود با دیگران بردارید: هیچ کس و مطلقاً هیچ کس نیست که بتواند در شما بودن بهتر از شما باشد!
هیچگاه با پیدا شدن کوچکترین مشکلی در زندگی ناامید نشوید. فراموش نکنید که خورشید از پس ابرهای تیره سر از افق بر خواهد آورد و همه جا را تابناک خواهد کرد
سعی نکنید همه را راضی نگهدارید: وقتی سعی میکنیم همه را از خود راضی نگهداریم، در واقع محتاجیم که مورد تأیید آنها قرار بگیریم و این به خاطر آنست که هنوز مورد تأیید خودمان قرار نگرفتهایم! راضی نگهداشتن همه آدمها غیر ممکن است. عزت نفس را نمیتوان از دیگران بدست آورد، اصولاً ارزشی که به تأیید دیگران وابسته باشد، ارزش محسوب نمیشود. نیاز به تأیید دیگران مثل این است که بگوئیم من به تأیید شما بیشتر اهمیت میدهم تا به نظری که خودم درباره خودم دارم! بیل گازبی کمدین مشهور در اینباره میگوید: تلاش برای خوشنودسازی همه آدمها، کلید همه شکستهاست!
گذشته را به دست فراموشی بسپارید: همه ما در زندگی شکست هایی داشته ایم و چه بسا سختی ها و ناکامی های زندگی چنان به ما فشار آورده اند که ما را به طور کلی از زندگی ناامید کرده اند. گاهی اوقات صبر بهترین درمان است. به خاطر داشته باشید که بیشتر کارها به زمان احتیاج دارد. گذشت زمان تلخ ترین شکست ها را به یک پیروزی شیرین تبدیل کرده است. اگر به وجود یک عقل کل که تمام کائنات را می گرداند، باور داشته باشیم، این حقیقت بزرگ را از یاد نخواهیم برد که قانون هستی تمام افراد بشر را به نحوی مورد حمایت و پشتیبانی قرار می دهد و بنابراین نباید هیچ هراسی از بابت شکست، ورشکستگی، بیماری و غیره داشته باشیم. ما برای حل مشکلات و مسائل زندگی خود باید کار خود را به قدرت روحی و عقل خویش بسپاریم. بنابراین هر روزی که به مشکلی برخوردید، این جمله را پیش از خواب با خود تکرار کنید و آن را به ضمیر باطن خویش بسپارید: «من در نهایت آرامش به خواب می روم. من این کار را به عقل و خردم می سپارم و خود او جواب را پیدا خواهد کرد.» پس از آن راحت بخوابید. هیچگاه با پیدا شدن کوچکترین مشکلی در زندگی ناامید نشوید. فراموش نکنید که خورشید از پس ابرهای تیره سر از افق بر خواهد آورد و همه جا را تابناک خواهد کرد.
با خود منطقی باشید : زندگی همین است که هست! جدینگرفتن بیش از اندازه زندگی و خندیدن گاه و بیگاه به خویشتن ویژگی مهمی است. منظورم را که میفهمید! زندگی کنیم یا فقط زنده باشیم.
در ضمیر خود شادی و امید را جای دهید : همیشه این نکته را به خاطر داشته باشید که بانک ضمیر باطن ما سود کلانی بابت سرمایه گذاری به شما خواهد داد. اما شاد ی، عشق ، آرامش ، مهربانی، راستگویی و صفات پسندیده سرمایه های شما در این بانک هستند. هرگاه خواستید برای مشکلتان راه حلی بیابید، درباره آن خوب فکر کنید و البته سعی کنید افکارتان مثبت باشد نه منفی. بیشتر ترس و هراس ما در زندگی ناشی از برداشت غیر اصولی و ناصحیح ما از مسائل زندگی است. گاهی اوقات صبر بهترین درمان است. به خاطر داشته باشید که بیشتر کارها به زمان احتیاج دارد.
بنابراین برای دور کردن ترس و هراس از خود ، حواستان را خوب جمع کنید و فکر خود را بر روی مشکلتان خوب متمرکز نمایید و سعی کنید با شعور روشن خود مشکلتان را حل کنید و چنین تصور کنید که مشکلتان حل شده و از این بابت احساس شادی و شعف می کنید. ایده های نو و مثبتی در زندگی داشته باشید ضمیر باطن انسان پر از طرح ها و نقشه هایی است که آماده است تا به درخواست شخص آن را از اعماق ذهن او به سطح شعور بیاورد. در این فرآیند با وجود هرگونه دگرگونی و تغییرات خارجی، ضمیر باطن به فعالیت خود ادامه می دهد. بنابراین اگر در ضمیر باطن خود ایده ثروت را جای دهید، یقین داشته باشید هرگز محتاج پول نخواهید شد. اگر فکر می کنید که پول ندارید و یا گرفتاری مالی پیدا کرده اید، زمین و زمان را محکوم نکنید و بدانید که تنها خودتان مانع عبور آزادانه افکار و ایده های مثبت در ذهن و ضمیر خود شده اید. باید بدانید که می توانید این موانع ذهنی را از سر راه بردارید و به جنگ مشکلات زندگی بروید.
این مطلب آخرین بار توسط mahdiss در چهارشنبه 20 آبان 1394 - 01:33 ، و در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
تاریخ: سهشنبه 19 آبان 1394 - 23:54 عنوان: پاسخ به «««««««قانون جذب و کائنات»»»»»»»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
با نیروهای شگفت انگیز در طبیعت آشنا شوید
ذرات بنیادین عالم مانند پروتون، نوترون و الکترون برای ایفای نقش در جهان هستی و انجام کنش متقابل با یکدیگر از چهار قانون اساسی پیروی میکنند که مجموع آنها را قوانین چهارگانه طبیعت مینامیم.
اگر جهان هستی را به یکی از زبانهای بشری تشبیه کنیم، ذرات در حکم واژهها و نیروها در نقش دستور زبان هستند.
البته دستور زبان بسیار ساده ای که توانسته فقط با استفاده از چهار قاعده اصلی، کتابی با شکوه و زیبا بیافریند و عامل پیدایش موجودات هوشمندی شود که صفحات این کتاب را ورق بزنند، در مورد آن نیروها بیندیشند و از عهده توصیف کمی و کیفی آن بخوبی برآیند.
شواهد محکمی در دست است که نشان می دهد منشا این چهار نیرو ابتدای خلقت، یک ابرنیروی واحد بوده که با افت شدید دما در نخستین لحظات پس از انفجار بزرگ به چهار نیروی متفاوت شکسته شده و کنترل جهان هستی را به دست گرفته است. آشناترین و ملموس ترین عضو این خانواده، نیروی گرانش است.
گرانش
گرانش، نیروی جاذبه ای است که میان همه ذرات دارای جرم وجود دارد. افتادن اجسام بر اثر نیروی گرانش میان تک تک ذرات کره زمین و همه ذرات جسم مورد نظر روی می دهد. متراکم شدن مواد پس از انفجار بزرگ و تشکیل کهکشان ها و همین طور تجمع گازها درون کهکشان ها برای تشکیل ستارگان، حاصل نیروی گرانش است.
چرخش ماه به دور زمین و زمین به دور خورشید و خورشید به دور مرکز کهکشان راه شیری هم بدون وجود گرانش ممکن نیست. گرانش به حرکت اجرام آسمانی نظم و آهنگ می بخشد.
گرانش دو ویژگی منحصربه فرد دارد. نخست این که این نیرو همیشه جاذبه است. حتی دو ذره با بار الکتریکی یکسان هم یکدیگر را بر اثر گرانش جذب می کنند، ولی این نیرو به قدری ضعیف است که تاب مقاومت در برابر نیروی دافعه الکتریکی آن دو را ندارد. ویژگی دیگر گرانش دوربرد بودن آن است.
در فواصل کیهانی که جرم ساختارها چشمگیر است، نیروی گرانش بخوبی اثر خود را آشکار می کند. فاصله میان کهکشان راه شیری و کهکشان آندرومدا حدود 2.5 میلیون سال نوری است؛ ولی نیروی گرانش میان آنها، از این فاصله هم موثر است و این دو کهکشان با سرعت 300 کیلومتر بر ثانیه در حال نزدیک شدن به یکدیگر هستند و حدود 4.5 میلیارد سال دیگر به هم برخورد خواهند کرد.
اگرچه داستان کشف جاذبه فقط با افتادن یک سیب از درخت، افسانه ای بیش نیست ولی اگر در این افسانه، نیوتن اندکی باهوش تر بود و پس از کشف جاذبه این را هم از خود می پرسید که چرا سیب به درون زمین فرو نرفت؟ احتمالا امروز او را کاشف نیروی الکترومغناطیسی هم می دانستیم.
نیروی الکترومغناطیسی
این نیرو، اجزای ماده را کنار هم می نشاند. الکترون را در اتم مقید و با پیوند اتم ها به یکدیگر مولکول ها و ساختارهای بزرگ تر را تولید می کند. این نیرو مسئول همه تغییرات شیمیایی است و اساس کار آن یک جمله معروف است: «بارهای همنام یکدیگر را دفع و بارهای غیرهمنام همدیگر را جذب می کنند.» چرخش الکترون به دور پروتون برخلاف چرخش زمین به دور خورشید نمی تواند ناشی از نیروی جاذبه باشد، چراکه با جرم ناچیز الکترون و پروتون نیروی گرانش حاصل بسیار ناچیز و قابل چشم پوشی است.
بنابراین به نیرویی با سازوکاری متفاوت نیاز داریم. نیروی الکترومغناطیسی باعث می شود الکترون با بار منفی جذب بار مثبت هسته اتم شود و با چرخش به دور هسته، اتم های پایدار به وجود بیاورد. نیروی الکترومغناطیسی 1036 بار قوی تر از گرانش است؛ یعنی اگر بزرگی گرانش را به اندازه یک نخود تشبیه کنیم، بزرگی نیروی الکترومغناطیسی از کل عالم هستی بزرگ تر است. زمانی که یک براده آهن جذب آهن ربا می شود، یک مجموعه کوچک با تعداد محدودی الکترون و پروتون بر کل نیروی گرانش حاصل از برهم کنش همه ذرات براده آهن با همه ذرات کره زمین غلبه می کند.
نیروی الکترومغناطیسی با ایجاد پیوند میان اتم ها و مولکول ها ماده را می سازد و به آن انسجام می بخشد و باعث می شود سیب پس از افتادن از درخت به درون زمین فرو نرود.
ولی اگر نیروی الکترومغناطیسی میان بارهای همنام باعث می شود آنها یکدیگر را دفع کنند چگونه ممکن است 92 پروتون با بار مثبت همراه 143 نوترون، درون هسته یک اتم تجمع کنند و اتمی مانند اورانیوم 235 را به وجود آورند؟ پاسخ به این پرسش، دانشمندان را به کشف نیروی سوم یعنی نیروی هسته ای قوی هدایت کرد.
نیروی هسته ای قوی
نیرویی که باعث پایداری هسته اتم می شود نیروی هسته ای قوی نام دارد. پسوند قوی، از شدت این نیرو نسبت به نیروی الکترومغناطیسی حکایت دارد. نیروی هسته ای قوی به قدری کوتاه برد است که حوزه تاثیر آن به درون هسته اتم محدود است و ما هیچ گاه نمی توانیم احساس مستقیم و درک ملموسی مانند آنچه از گرانش و الکترومغناطیس داریم از آن داشته باشیم. اگر یک متر را به ده میلیارد قسمت مساوی تقسیم کنیم، به فاصله ای می رسیم که می توانیم نیروی الکترومغناطیسی بین دو ذره باردار را احساس کنیم ولی برای احساس نیروی هسته ای قوی باید یک متر را ابتدا به یک میلیارد قسمت و سپس هر قسمت را به یک میلیون قسمت دیگر تقسیم کنیم.
پروتون و نوترون که خود از ذراتی کوچک تر به نام کوارک ساخته شده، تحت نفوذ این نیروی قوی قرار دارد. البته اگر یک نوترون پر انرژی وارد یک هسته سنگین مانند اورانیوم 235 شود نیروی الکترومغناطیسی بر نیروی هسته ای قوی چیره خواهد شد و با متلاشی شدن هسته، انرژی فراوانی آزاد می شود.
این پدیده شکافت هسته ای نام دارد و در ساخت بمب اتم از همین قاعده ساده استفاده می شود. ولی نیروها لزوما دو ذره را به سمت یکدیگر نمی کشند. نیروی چهارم نیرویی است که نقش اصلی آن کمک به واپاشی عناصر، تبدیل آنها به عناصر دیگر و ایجاد اثر رادیواکتیویته است.
نیروی هسته ای ضعیف
این نیرو باعش واپاشی نوترون و پروتون و تبدیل آنها به یکدیگر است که در نتیجه به هسته یک عنصر به عنصر دیگر تبدیل می شود. این تبدیل عناصر، عامل اصلی پرتوزایی و تولید انرژی هسته ای است. نقش این نیرو در واکنش های هسته ای خورشید و تبدیل هیدروژن به هلیم بسیار حیاتی است. این نیرو 1011 مرتبه از نیروی الکترومغناطیسی ضعیف تر است و برد آن خیلی کوتاه تر از نیروی الکترومغناطیسی و با برد نیروی هسته ای قوی قابل مقایسه است.
اتحاد نیروها
اواسط قرن 19 میلادی کلارک ماکسول توانست نشان دهد نیروهای الکتریکی و مغناطیسی که تا آن زمان تصور می شد دو نیروی متفاوتند در واقع دو روی یک سکه به نام نیروی الکترومغناطیسی هستند. شاید خود ماکسول هم از درک جایگاه ویژه کشف شگفت انگیزش باخبر نبود، ولی زمانی که اواخر قرن 20 عبدالسلام و واینرگ نشان دادند نیروی الکترومغناطیسی و هسته ای ضعیف هم در انرژی های بالا به یک نیرو به نام الکتروضعیف تبدیل می شوند اوضاع دگرگون شد.
ظاهرا همه نیروها در انرژی های بالا مانند آنچه بلافاصله پس از انفجار بزرگ وجود داشت با هم متحد می شوند. البته تلاش هایی که تاکنون برای اثبات اتحاد همه نیروها صورت گرفته هنوز به پاسخ قطعی منجر نشده است.
همکاری حیرت انگیز
هماهنگی نیروهای چهارگانه برای کنترل پدیده های عالم و ایجاد جهان کنونی بویژه برای ایجاد امکان حیات، حیرت انگیز و باورنکردنی است. بهترین نمونه برای نشان دادن این هماهنگی در فرآیند ایجاد انرژی در دل خورشید مشاهده می شود. این فرآیند پیچیده چنین آغاز می شود که نیروی جاذبه میان پروتون های خورشید، آنها را به هم نزدیک می کند. گاهی دو پروتون به قدری به هم نزدیک می شوند که بر اثر انرژی زیاد خود برای یک لحظه بر نیروی دافعه الکتریکی غلبه و به هم برخورد می کنند.
در همین لحظه نیروی ضعیف، یکی از پروتون ها را به نوترون تبدیل می کند و در این هنگام نیروی قوی وارد عمل شده، پروتون و نوترون را به هم پیوند می دهد و اینجاست که هسته هلیم متولد می شود. بر اثر این پیوند، انرژی فراوانی ساطع می شود که به لطف نیروی الکترومغناطیسی به شکل تابش به زمین می رسد. حیات زمینی آهنگ مناسب سوختن خورشید را مدیون هماهنگی میان این نیروهاست. براستی این سازوکار باورنکردنی را باید حاصل اتفاقات و احتمالات دانست یا هنرنمایی یگانه وجودی هوشمند و مقتدر؟
تاریخ: چهارشنبه 20 آبان 1394 - 00:00 عنوان: پاسخ به «««««««قانون جذب و کائنات»»»»»»»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
طرز عمل کرد قانون جذب
عملکرد قانون جذب به این صورت است مشابه، مشابه راجذب می کند اگر احساس شوق وذوق،سرحالی، شور وشر، شادی ولذت، قدردانی و وفور نعمت می کنی، به این معناست که از خودت انرژی مثبت ساطع می کنی، ازطرفی اگر احساس ملالت، نگرانی، تشویش، عصبانیت، دلخوری و غم وغصه کنی، انرژی منفی ساطع می کنی،کائنات ازطریق قانون جذب، مشتاقانه دربرابر هر دو نوع ارتعاش واکنش نشان می دهد،کائنات تعین نمی کند که کدام یک به نفع توست وصرفاً در مقابل انرژی که خلق می کنی واکنش نشان می دهد ومقدار بیشتری از همان انرژی را به تو برمی گرداند، تو هر آنچه را در طبق اخلاص بگذاری، به خودت بر می گردانی، در هر لحظه هر فکر واحساسی که داشته باشی، به این معنی است که مقدار بیشتری از همان را درخواست کرده ای.
تاریخ: چهارشنبه 20 آبان 1394 - 00:07 عنوان: پاسخ به «««««««قانون جذب و کائنات»»»»»»»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
دور ریختن فکر منفی
چیزی كه نحوه زندگی انسانها را مشخص میكند، تفسیر و نوع دیدشان نسبت به وقایع بیرونی است نه خود آن وقایع.
سرمنشأ مثبت اندیشی از باورهای ما میآید. باورها و اعتقادات هر فرد و نوع برداشتش از زندگی و وقایع آن است كه او را به سمت و سوی خوشبختی و یا بدبختی میبرد. هر اتفاقی كه در زندگی ما پیش میآید از نظر ما یا خوشایند است یا ناخوشایند.پس هرامری میتواند باعث خوشحالی و خوشبختی ما و یا باعث ناكامیو ناراحتی ما شود.
مثبت اندیشی به ما كمك میكند كه بتوانیم تغییرات مفیدی در رفتار، گفتار، كار و زندگی خود ایجاد كنیم .
كلمات نیز تأثیر بسیاری بر افكار و احساسات ما میگذارند. كلمات میتواند ما را بسیار هیجان زده، متأثر یا خوشحال كند. پس دقت كنید كلماتتان را در جهت مثبت و زیبا كردن افكار و احساساتتان به كار ببرید.
به كاربردن واژه ها و عبارات تأكیدی مثبت در زیباتر شدن افكار و اعمال ما و بهبود كیفیت زندگیمان تأثیر بسیار زیادی دارد و باعث ایجاد شور و شوق در زندگی میشود. مثل این جمله: «من شایسته موفقیت هستم و همیشه به اهدافم میرسم.»
هیچگاه مشكلات و سختیهای زندگیتان را لعنت و نفرین نكنید. این فكر كه دنیا سرشار از مشكل است را دور بریزید و در عوض هرگاه موقعیت نامطلوب یا مسئله ناخوشایندی در زندگیتان پیش آمد، به دنبال راههای مثبت و طلایی برای حل آن مسائل باشید. به كار بردن این روش باعث ایجاد رضایت در شما و حل شدن مسائل زندگیتان به گونه ای مثبت و خوب میشود.
نحوه اظهار نظر كردن در مورد دیگران و كارهایشان نیز بسیار مهم است. سعی كنید سریع و منفی در مورد چیزی اظهار نظر نكنید. ابتدا در مورد آن فكر كنید بعد نظر خود را از جنبه مثبت مطرح كنید تا تأثیر بیشتری بر مخاطبتان داشته باشد.
در اطراف همگی ما افراد منفی بافی هستند كه با افكار و گفتار منفی شان سعی دارند، باعث تضعیف روحیه ما شوند. سعی كنید تا حد امكان با چنین افرادی همنشین نشوید.
بسیاری از مردم افكار منفی را در زندگیشان مد نظر قرار داده و به آنها بها میدهند.حتی در صحبتهایشان با یكدیگر مدام از سختیهای كارشان، كم خوابیهای شبانه، نداشتن استراحت گله میكنند و همین امر تأثیر منفی بر فكر آنها گذاشته و باعث خستگی و ناامیدی شان میشود.
مطمئن باشید كه اطرافیانتان هیچ علاقه ای به شنیدن سخنان منفی شما ندارند.سعی كنید در مورد جنبه های مثبت زندگی و كارتان برای دیگران صحبت كنید.زیرا شنیدن آنها میتواند برای دیگران هم جالب باشد.
به نظر شما بهتر نیست كه ما به جای اینكه فقط به مشكلات، بی عدالتی ها، گرانی و تورم، بی پولی، بیكاری و هزاران فكر منفی دیگر تمركز كنیم، به اینكه در زندگیمان بسیاری از اوقات كارها درست و خوب پیش میروند فكر كنیم و از این موضوع شگفت زده شویم و به جای گله و شكایت از زندگی و كار، هر جا كه هستیم از وفور نعمت و ثروت و خوش اقبالی صحبت كنیم؟
ممكن است شما در آخرین سفرتان از اینكه هواپیما چند ساعت تأخیر داشته و مجبور شده اید چند ساعت از وقتتان را در فرودگاه بگذرانید، بسیار ناراحت و معترض باشید و تا چند روز از تأخیر پرواز و خستگی مفرط خود به خاطر معطلی در فرودگاه، با ناراحتی و دلخوری برای دوستان و همكارانتان تعریف كنید. ولی آیا تا به حال از پروازهای خوب، راحت، به موقع و به سلامت خود بسیار خوشحال شده اید و آیا آنها را بارها برای دوستانتان تعریف كرده اید؟
وقتی از شما میپرسند آیا امروز روز خوبی داشته اید، چه جوابی میدهید؟ آیا جواب میدهید: «روز بسیار سخت و طاقت فرسایی بود.» یا میگویید: «روز خوبی داشتم. خدا را شكر همه چیز بر وفق مراد بود.»
اگر به تمام لحظات زندگیمان فكر كرده و آنها را مروركنیم،میبینیم كه در طول زندگی لحظات خوشایند و لذت بخش زیادی برای ما رخ داده است.پس چرا به جای فكر كردن به لحظات شاد و زیبای زندگیمان به لحظات سخت فكر كنیم؟
فراموش نكنید كه افكار منفی میتواند یك روز سفید را خاكستری نشان دهد و افكار مثبت حتی یك روز خاكستری را زیبا و سفید میكند.
به طوركلی مثبت اندیشی و افكار منفی هر دو به صورت مسری از فردی به فرد دیگر سرایت میكند. شما میبایست سعی كنید به جای اینكه اجازه دهید افكار منفی دیگران بر شما تأثیر بگذارد و روحیه شما را تضعیف كند، با گفتار مثبت خودتان اندیشه ها و افكار مثبت را به دیگران منتقل كنید و به آنها بیاموزید كه افكار منفی شان را كنار گذاشته و اندیشه های مثبت را جایگزینش كنند. با این كار شما میتوانید هم به اطرافیان خود كمك كرده و هم روحیه مثبت اندیشی خود را تقویت كنید.
هرگاه حادثه ناراحت كننده ای در زندگیتان پیش آمد، به جای اینكه مأیوس و نگران شوید، آن را به فال نیك گرفته و به این فكر كنید كه قطعا" راه دیگری برای سعادت و خوشبختی شما گشوده شده و میبایست آن راه را بیابید.
سعدی در بیت زیر به زیبایی این موضوع را بیان میكند:
«خدا گر به حكمت ببندد دری
به رحمت گشاید در دیگری»
به فرض اگر شما شغلتان را از دست داده اید، پیشنهاد میكنم به جای تأسف و ناراحتی، خوشحال باشید زیرا این مسئله پیام مثبتی برای شما دارد. از دست دادن شغلتان بدین معناست كه شما باید وارد كار جدید و بهتری شوید و فراموش نكنید كه در هر امری حتی به ظاهر ناراحت كننده، جایی برای خوشحالی و موفقیت وجود دارد.
نوع نگرش و تفكرات هر انسانی نشاندهنده شخصیت، اعتقاد و باورهای او میباشد و ناشی از نحوه توجیه و تفسیر تجربیاتش است.
خوش بینی نیز میبایست عاقلانه باشد . نباید خوش بینی را با اعتماد كوركورانه به هر كسی یا چیزی اشتباه بگیریم. مثلا" در سرمایه گذاری در هر نوع فعالیتی بهتر است هم خوش باشیم و هم در كنار آن با نگاهی نقادانه و دقیق جلو برویم. نظر نقادانه به شما كمك میكند كه جلوی هدر رفتن سرمایه تان را بگیرید و دقیق ترو بهتر تصمیم بگیرید. اگر قرار است در كاری سرمایه گذاری كنید بهتر است، 70% با دید خوشبینانه و 30% با دید نقادانه جلو بروید و در مورد آن كار تفكر و بررسی كرده و سپس تصمیم گرفته و اقدام كنید.
تاریخ: چهارشنبه 20 آبان 1394 - 00:18 عنوان: پاسخ به «««««««قانون جذب و کائنات»»»»»»»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
18 خصوصییت عالی
۱- فکر کردن یک نظم است. اگر می خواهید در آن بهتر شوید، باید روی آن کار کنید. می توانید برای برنامه ریزی فکر کردن تان وقت بگذارید مثلا هر دو هفته یک بار یک نصفه روز، هر یک ماه یک روز کامل و هر سال یک تا دو روز کامل.
۲- ببینید انرژی تان را باید کجا متمرکز کنید و بعد از قانون ۲۰/۸۰ استفاده کنید. ۸۰ درصد از انرژی تان را به ۲۰ درصد از مهم ترین فعالیت هایتان اختصاص دهید. یادتان باشد که نمی توانید در آن واحد همه جا باشید، همه را بشناسید و همه کاری انجام دهید. و از انجام همزمان چند کار اجتناب کنید: ممکن است کارایی شما را به ۴۰درصد برساند.
۳- افراد موفق خود را در معرض ایده ها و آدم های مختلف قرار می دهند. آنها سعی می کنند بیشتر وقت شان را با کسانی بگذرانند که آنها را به چالش می کشند.
۴ -ایده داشتن یک چیز است، دنبال کردن آن چیزی دیگر. ایده ها تاریخ مصرف کوتاهی دارند. باید قبل از اینکه تاریخ انقضای آنها فرا برسد، آنها را عملی کنید.
۵ -افکار برای ایجاد شدن نیاز به زمان دارند. اولین چیزی را که به ذهن تان می رسد انجام ندهید. آخرین باری را که ساعت دو صبح یک فکر عالی به سرتان زد و وقتی صبح از خواب بیدار شدید به نظرتان احمقانه می رسید، به خاطر دارید؟ افکار تا زمانی که ماده دارند باید شکل داده شوند و باید مورد بازجویی و سوال قرار گیرند.
۶- افراد باهوش با افراد باهوش دیگر همفکری می کنند. فکر کردن با دیگران نتایج بهتری دربرخواهد داشت. مثل این است که به خودتان یک راه میان بر بدهید. به همین خاطر است که جلسات توفان مغزی تا این اندازه موثر هستند.
۷- تفکر عامه پسند را رد کنید. خیلی از آدم ها وارد عمل می شوند با امید اینکه به فکر بقیه خوب برسند. برای اینکه از وضعیت خارج شوید باید اول با احساس ناراحتی کردن کنار بیایید. همچنین به خاطر داشته باشید که همین الان آدم های دیگری هستند که سعی دارند برای خودشان فکر کنند و آنها هستند که موفق اند.
۸- بهترین متفکران از قبل برنامه می ریزند، درحالی که برای افکار ناگهانی نیز جا می گذارند. وقتی با استراتژی وارد عمل شوید، احتمال خطا پایین می آید. داشتن افکار مبهم از این که کجا هستید و دوست دارید چه کاری انجام دهید، شما را به هیچ جا نمی رساند.
۹- کلیدهای استراتژیک متفکر خوب بودن: ۱.موضوع را خرد کنید. ۲.بپرسید چرا این مشکل باید حل شود. ۳.موارد کلیدی را مشخص کنید. ۴.منابع تان را مرور کنید. ۵.افراد مناسب را در جای مناسب قرار دهید. هنری فورد می گوید، «هیچ چیز سخت نیست، اگر آن را به اجزای کوچک تر تقسیم کنید.»
۱۰- برای متفاوت فکر کردن، باید کارهای مختلفی انجام دهید. راه های جدیدی برای انجام کارتان پیدا کنید، با آدم های جدید آشنا شوید، حتی کتاب هایی را بخوانید که فکر می کنید خسته کننده هستند. رمز کار این است که با ایده ها و سبک های زندگی جدید آشنا شوید.
۱۱- برای تقدیر از ایده های دیگران، باید به ایده های دیگر احترام بگذارید. نمی توانید فکر کنید که همیشه حق با شماست. باید به نظرات دیگر هم فرصت دهید.
۱۲- برای هر روزتان و زمان هایی که افراد دیگر را ملاقات می کنید، برنامه و موضوع داشته باشید. بیشتر آدم ها فقط برای روزشان برنامه ریزی می کنند. متفکران برای برنامه ریزی هفته، ماه و اهداف بلندمدت شان وقت می گذارند و بعد آن را دنبال می کنند. همچنین بدون موضوعی برای حرف زدن وارد جلسات، میهمانی ها و قرارهای ملاقات نمی شوند. قبل از اینکه وارد چنین موقعیت هایی شوند، تصمیم می گیرند که از آدم ها یاد بگیرند.
۱۳- تفکر انعکاسی در مهارت های تصمیم گیری تان به شما رویکرد و اعتمادبه نفس می دهد. اگر تفکر انعکاسی نداشته باشید، بیشتر از آنچه که فکر می کنید، شما را عقب می کشد.
۱۴- به حرف های منفی که با خودتان می زنید غلبه کنید. برنده ها با عباراتی مثل «من می توانم» حرف می زنند.
۱۵- افراد باهوش محدودیت ها را نمی بینند. آنها امکانات را می بینند. سام ایوینگ قهرمان سابق بیسبال می گوید، «هیچ چیز شرم آورتر از این نیست که ببینید کسی کاری را انجام می دهد که شما می گفتید غیرممکن است.»
۱۶- افراد خلاق خود را وقف ایده ها می کنند. آنها ابهامات را در آغوش می گیرند و از شکست نمی ترسند و با افراد خلاق دیگر نشست و برخاست می کنند.
۱۷- افراد خوشبین نمی توانند متفکرانی واقع بین باشند. داشتن رویکرد واقع بینی به شما این امکان را می دهد آنقدر به یک مشکل نزدیک شوید که بتوانید آن را بشکافید. روبه رو شدن با عواقب احتمالی هم به شما کمک می کند کارآمدتر باشید و به شما اعتبار بیشتر می دهد. برای اینکه متفکری واقع بین تر باشید، باید: ۱.از واقعیت تقدیر کنید. ۲.کارتان را انجام دهید و واقعیات را به دست آورید. ۳.نقاط مثبت و منفی آن را بسنجید. ۴.بدترین حالت ممکن را در نظر بگیرید. ۵.تفکرتان را با منابع تان هم طراز کنید.
۱۸- خیلی مهم است که آخر روز به یاد بیاورید که می توانید طرز فکرتان را عوض کنید. اینکه یاد بگیرید چطور در فکر کردن استاد شوید باعث می شود تفکری پربازده داشته باشید. اگر بتوانید این خصوصیت را در خود ایجاد کنید طوری که به عادت همیشگی تان تبدیل شود، تمام طول زندگی فردی موفق خواهید شد.
تاریخ: چهارشنبه 20 آبان 1394 - 00:21 عنوان: پاسخ به «««««««قانون جذب و کائنات»»»»»»»
عضو فعال
عضو شده در: 3 بهمن 1390 پست: 529 محل سکونت: ساوه ...
امتياز: 13590
مثبت اندیش باشید !!!!!
وقتی به چیزی فکر میکنید، در واقع برایش کارت دعوت میفرستید. آیا هرگز برایتان پیش آمده که به دوستی که مدتها از او بیخبر بودهاید فکر کنید و او ناگهان پس از سالها، به شما تلفن بزند؟
شما با کلام خود میتوانید روند حوادث را تغییر دهید. آیا هیچوقت به این موضوع فکر کردهاید که ارادهٔ شما، تولید کننده افکارتان است نه اتفاقات روزمره. افکار و تصاویر ذهنی خود را کنترل کنید و اراده خود را بر آنها تحمیل کنید. هرگز اجازه ندهید فردی یا موضوعی افکار شما را دستخوش نوسان کند یا تصویر ذهنی نامطلوبی برای شما بسازد. بهجای تصاویر درهم و منفی، تصاویری زیبا از ذهنتان بسازید آنگاه خواهید دید که ذهن شما چه پیشگوی قابلی است.
آینده را تصاویر ذهنی انسان میسازد
وقتی به چیزی فکر میکنید، در واقع برایش کارت دعوت میفرستید. آیا هرگز برایتان پیش آمده که به دوستی که مدتها از او بیخبر بودهاید فکر کنید و او ناگهان پس از سالها، به شما تلفن بزند؟ آیا میدانید این اتفاق چگونه رخ میدهد؟ فکر شما امواجی تولید میکند که باعث جذب ذهن و فکر دوست شما میشود و او با شما تماس میگیرد. در مورد آینده نیز همین قانون صدق میکند. وقتی شما شرایطی را برای آینده در نظر میگیرید و به آن فکر میکنید امکان وقوع آن را به طرز چشمگیری قطعی میکنید.
تصاویر ذهنی شما، بهسوی شما باز میگردند.
زندگی مانند آینهای است که همیشه تصویر ذهن خودتان را منعکس میکند. افراد مثبت، مهربان، شاد و باگذشت، دنیا را مانند خودشان شاد و دلنشین میبینند و افراد منفی، غمگین، ناراضی و کینهجو تصاویر سخت و تاریکی در آن خواهند دید.
همیشه انتظار بهترین رویدادها را داشته باشید
امیدوار باشید ( امید، همان ایمان است ) امید یکی از زیباترین وجوه ذهن شماست و ناامیدی بدترین جنبه آن است. هنگامیکه از رویدادی ناامید میشوید در واقع درهای ارتباط خود را با خداوند میبندید، در حالیکه وقتی به آینده امیدوارید و دعا میکنید، رحمت خداوند را بهسوی خود میکشید.
اگر میخواهید در این آینه کروی، آنچه بهسویتان میآید زیبا و شادی بخش باشد، همانطور بیندیشید
اگر انتظارات منفی و بدبینانه داشته باشید به طرف بدبختی و اتفاقات نامطلوب خواهید رفت ولی اگر انتظار بهترینها را داشته باشید و ذهن خود را مملو از تصاویر و اتفاقات مثبت و زیبا از آینده نمائید برای شما همان اتفاق مثبت رخ خواهد داد.
ناامیدی دیواری است محکم، که پشت آن یک پرتگاه است
امید جادهای است روشن که به مقصود نهایی، منتهی میشود.
دربارهٔ آینده صحبت کنید. سعی کنید در استفاده از کلمات، آنهائی را انتخاب کنید که در آن علامتی از تحقق آرزوهای شما وجود داشته باشد. سعی کنید قالبهای فکری نادرست کلمات منفی را درون خود ویران کنید و هنگام سخن گفتن از قدرت نفوذ کلام خود، نهایت بهره را ببرید. با کلمات امیدوار کننده، در خود شور و شوق ایجاد کنید. شما هم حتماً در اطراف خود به افرادی برخورد کردهاید که معروف به منفیبافی هستند؟ آیا هرگز دقت کردهاید که همین افراد تا چه میزان ( نسبت به دیگران ) بیشتر دچار بد شانسی و بد بیاری میشوند؟ فکر میکنید علت چیست؟ مسلماً علت این امر، منفیبافی درونی خود آنهاست. در گذشته وقتی قصد انجام کاری را داشتند میگفتند: نفوس بد نزنید یا نفوس خوب بزنید. این اصطلاح نیر دقیقاً به همین اصل باز میگردد که شما با کلام خود میتوانید روند حوادث را تغییر دهید.
این مطلب آخرین بار توسط mahdiss در چهارشنبه 20 آبان 1394 - 00:30 ، و در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید شما نمی توانید در این بخش رای دهید شما نمیتوانید به نوشته های خود فایلی پیوست نمایید شما نمیتوانید فایلهای پیوست این انجمن را دریافت نمایید